تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی

تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی(ره) 

 نوشته: زهرا گواهی

عضو هیئت علمی ـ دانشگاه پیام نور

‏مقدمه: ‏

‏از سلالۀ پاک رسول خدا و در بوستان ذریّه ائمّه معصومین(ع) گلی شکفت که عطر وجودش‏‎ ‎‏عالم را معطّر ساخت. شاگرد صالح مکتب اولیاءالله که بحق درس اخلاص و ایمان را در بالاترین‏‎ ‎‏حدّ فرا گرفت و خود مربّی جهانیان و غفلت زدگان عصر ما گردید. ‏

‏کسی که روح خدا بود و در کالبد بیجان طاغوت زدگان روح خدایی دمید و حیات دوباره‏‎ ‎‏بخشید. کلام او تبلّور حقانیّت اسلام بود، و نگاه او بر قلوب یخ زده گرمای ایمان پاشید. وجود او‏‎ ‎‏گنجینه گرانقدری بود برای به غارت زدگان تهیدستی که چون به او رسیدند، گمشده خود را‏‎ ‎‏بازیافتند. ‏

‏پس چگونه می توان ادعا نمود که قلمی از ما قاصران را توان بحث و بسط کلام الهی او باشد‏‎ ‎‏که براستی «تفاوت از زمین تا آسمان است». ‏

‏اما چون قلبمان هرگز از مهر او و گوشمان از طنین گفتار دلنشین او خالی نمی گردد بر خود‏‎ ‎‏فرض و واجب نمودم که در آثار ارزشمند بجا مانده از امام بزرگوارمان سیری نموده، تا خود به‏‎ ‎‏فیضی دست یابم و عطش جانسوز خود را با جرعه ای از چشمه وجودش التیام بخشم. پس از‏‎ ‎‏وجود مقدسش استمداد می طلبم تا دعای خیرش شامل حال عاشقانش واقع گردد تا بتوانم کاری‏‎ ‎‏ارزشمند تقدیم محضرش نمایم. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 97

* تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی‏

‏تعریف تعلیم و تربیت: ‏

‏در آغاز بحث مناسب است به معنای «تعلیم» و «تربیت» اشارۀ مختصری داشته باشیم.‏‎ ‎‏ «تعلیم» در لغت یعنی آموختن و آموزاندن و در اصطلاح یعنی آموزش و یاددادن مطلبی به‏‎ ‎‏دیگری و انتقال مفاهیم و فنون و مهارتها و یا فراگرفتن آنها به طرز منسجم و کلاسیک. در این‏‎ ‎‏حال تعلیم مستقیماً به فعّالیت ذهنی انسان مربوط می گردد. ‏

‏ «تربیت» در لغت یعنی پروراندن و تأدیب، و در اصطلاح در معنای شکوفا نمودن‏‎ ‎‏استعدادهای آدمی با ایجاد زمینه مناسب در جهتی مطلوب است. در واقع تربیت عبارت است از‏‎ ‎‏به فعلیّت درآوردن استعدادهای درونی و قوای نهفته در وجود انسان. دراسلام تربیت علاوه بر‏‎ ‎‏رشد و نمو و پرورش دادن به هدایت و به طریق مستقیم، تزکیه نفس و پیراستن آن از‏‎ ‎‏آلودگیهاست که گاه با اخلاق مترادف می گردد.‏‎[1]‎

‏خداوند متعال خود اولین مربی جهانیان است «‏الحمد لله ربّ العٰالمین‏» و تربیت و هدایت‏‎ ‎‏کلیه موجودات جهان هستی و بویژه آدمی را در دو طریق هدایت تکوینی و هدایت تشریعی‏‎ ‎‏بر عهده گرفته است. این مفهوم در آیات بسیاری واقع شده است که به جهت پرهیز از اطالۀ کلام و‏‎ ‎‏محدود نمودن دایره بحث در کلام امام خمینی(ره) تنها به یک آیه اشاره می نماییم: ‏

* قُلْ اَغَیْرَ الله اِبَغی ربّاً وَ هُوَ ربُّ کُلُّ شَیئی «....» 

‏بگو آیا غیر از خدا پروردگاری بجویم حال آنکه او مربی و پروردگار همه چیز است ... ‏‎ ‎‏ «انعام / 164». ‏

‏اهمیّت تربیت: ‏

‏اسلام عزیز دین تعلیم و تربیت است. در اولین آیاتی که بر نبی اکرم(ص) نازل شده امر به‏‎ ‎‏خواندن شده است. آنهم به اسم «ربّ» و پروردگار انسان. «‏اِقْرَا باسمِ رَبّکَ الذّی خَلَق‏» ‏

‏این نقطه آرمانی و آغازین نظام تربیتی اسلام است که انتهاء و غایت آن عبودیت خداوند‏‎ ‎‏است، نظام و مکتبی که معلمش خدا، کتابش وحی و شاگردش رسول خداست. معلّم اول‏‎ ‎‏خداست که «‏عَلَّم الانسانَ مٰالَمْ یَعْلَمْ‏» و معلم دوم پیامبر خداست. «‏انّی بُعِثْتُ مُعلماً‏» ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 98

سازندگی اجتماعی و فردی در پرتو تعلیمات مکتب تربیتی اسلام است. و اگر انسان ساخته‏‎ ‎‏شد و بر نفس خود معرفت یافت و آن را تزکیه نمود در آنصورت خواهد توانست اختلافات و‏‎ ‎‏انحرافات خود را به حدُ زیادی کاهش دهد، و با تألیف قلوب و وحدت نظر اجتماع سالمی را بنا‏‎ ‎‏نهد، و این از اهداف مهم انبیاء عظام است امام(ره) در این باره فرموده است: ‏

‏* «گرفتاری همه ما برای این است که تزکیه نشده ایم، تربیت نشده ایم. عالم شدند تربیت‏‎ ‎‏نشدند، دانشمند شدند تربیت نشده اند، تفکراتشان عمیق است لکن تربیت نشده اند و آن خطری‏‎ ‎‏که از عالمی که تربیت نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد می شود آن خطر از خطر مغول‏‎ ‎‏بالاتر است. غایت بعثت این تزکیه است. غایت آمدن انبیاء این تزکیه است.»‏‎[2]‎‏ ‏

‏* «انسان یک موجودی است که اگر چنانچه مهار نشود و سر خود بار بیاید و یک علف‏‎ ‎‏هرزه ای باشد و تحت تربیت واقع نشود. هر چه بزرگتر بشود به حسب سال و بلندپایه تر بشود به‏‎ ‎‏حسب مقام، آن جهات روحی تنزل می کند».‏‎[3]‎‏ ‏

‏* موضوع تربیت (متربی کیست؟) ‏

‏همچنانکه در آیه قبل اشاره شد موضوع تربیت یا متربی همه موجودات جهان است. اما‏‎ ‎‏آدمی از یک ارزش ویژه ای برخوردار است که قطعاً می بایست از تربیت وسیع تر و پیچیده تری‏‎ ‎‏برخوردار باشد. ‏

‏انسان با داشتن فطرت الهی و خداجویی ذاتی و برخورداری از کششهای متضاد که او را از‏‎ ‎‏اعلی علیّین تا اسفل السافلین سیر می دهد و می تواند از بینهایت تا بینهایت تغییر و تحوّل روحی‏‎ ‎‏و استکمالی بیابد، و موضوع تربیت الهی قرار می گیرد. چنانچه انسان در دو بعد تربیت شود و‏‎ ‎‏نفسانیّت او مهار گردد، عشق به کمال مطلق و حب به لقاءالله در او به ظهور کامل رسیده و‏‎ ‎‏مراتبی را طی می ‏‏نماید که شایسته سجده ملائک و خلیفه الله شدن واقع می گردد. ‏

‏امام خمینی(ره) در این باره چنین فرموده است: ‏

‏* «اگر چنانچه هواهای نفسانی بگذارد انسان به حسب فطرت الهی است، فطرت‏‎ ‎‏الله است. همه به او توجه دارند لکن این توجه به دنیا که توجه ثانوی است و اعوجاجی است‏‎ ‎‏جلوگیری می کند از آن مسائلی که باید باشد».‏‎[4]‎

‏* «درتمام فطرتها بی استثناء عشق به کمال مطلق است عشق به خداست». ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 99

انسان از اول اینطور نیست که فاسد به دنیا آمده باشد از اول با فطرت خوب به دنیا آمده، با‏‎ ‎‏فطرت الهی به دنیا آمده: «‏کل مولود یولد علی الفطره‏» که همان فطرت انسانیّت، فطرت صراط‏‎ ‎‏مستقیم، فطرت اسلام، فطرت توحید است. این تربیتهاست که یا همین فطرت را شکوفا‏‎ ‎‏می کنند و یا جلوی شکوفایی فطرت را می گیرند.‏‎[5]‎ 

‏* «فطرت همه بر نورانیت است، فطرت شما، فطرت نورانی است، فطرت توحید است، به‏‎ ‎‏دست خود ما آن فطرت به جهالتها و به ظلمات کشیده می شود و ما باید خودمان را مواظبت‏‎ ‎‏کنیم».‏‎[6]‎

‏امام خمینی(ره) در این فراز از کلامشان هشدار می دهند که یکی از عوامل مهم در انحطاط‏‎ ‎‏آدمی خود او و عنصر اراده و اختیار او است که قطعاً انسان را مسئول اعمال خودش قرار داده‏‎ ‎‏است. ‏

‏آنچه در مسأله کمال انسان مطرح می گردد دو بعد اصیل وجودی اوست. بعد مادی و طینی‏‎ ‎‏خلقت انسان است که برای او به نفسه کمالی محسوب نمی گردد، زیرا مشترک میان انسان‏‎ ‎‏و حیوان است، اما می تواند ابزاری باشد برای سیر صعودی و استکمالی اش که هدف خلقتش نیز‏‎ ‎‏محسوب می گردد. لذا اسلام با سرکوب نمودن غرایز و رهبانیت مخالفت دارد بلکه تأکید‏‎ ‎‏می ورزد با تعدیل خواسته ها و کششهای مادی و جسمانی و با حفظ حیات و سلامت جسم راه‏‎ ‎‏عبودیت خداوند هموارتر می گردد: «‏قوِّ عَلیٰ خدِمتِکَ جَوٰارحی‏» ‏

‏بعد دیگر وجود انسان جنبه روحانی اوست: «‏فَاذِا سوَیّتُه وَ نَفَختُ فیهِ روحی‏» آنچه موجب‏‎ ‎‏صعود آدمی در مسیر الی الله و صراط مستقیم می گردد برخورداری از روحی است که متعلّق به‏‎ ‎‏عالم امر و متّصل به عالم ملکوت است. مسیر انسان تکامل یافته در دایره ای است که مبداء «الله» ‏‎ ‎‏و منتها «الله» است. «‏انا لله وَ اِنا الیه رٰاجِعُون‏». از او شروع می گردد و به او ختم می شود. «‏هو‎ ‎الّاول والآخر‏». ‏

‏آنجا جایگاه عظیم القدر و منزلگاه والایی است که اولیاء خداوند در آن منزل گرفته اند، ‏

‏امام می فرماید: ‏

‏ «انسان خلیفه خدا است بر خلق او و بر صورت الهی آفریده شده است، متصرف در بلاد‏‎ ‎‏خداست و خلعتهای اسماء و صفات خداوندی را دربر کرده است و در گنجینه های ملک و‏‎ ‎‏ملکوت او نفوذ کرده است، روحش از حضرت الهیه بر او دمیده شده، ظاهرش نسخه ای است از‏‎ ‎‏ملک و ملکوت و باطنش گنجینه های خدای لایموت.‏‎[7]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 100

* «این بشر یک خاصیتهایی دارد که در هیچ موجودی نیست. من جمله این است که در‏‎ ‎‏فطرت بشر طلب قدرت مطلق است نه قدرت محدود، طلب کمال مطلق است نه کمال محدود،‏‎ ‎‏علم مطلق را می خواهد، قدرت مطلق را می خواهد و چون قدرت مطلق در غیر حق تعالی تحقق‏‎ ‎‏ندارد، بشر به فطرت، حق را می خواهد و خودش نمی فهمد، یکی از ادله محکم اثبات کمال‏‎ ‎‏مطلق همین عشق بشر به کمال مطلق است. عشق فعلی دارد به یک کمال مطلق عاشق فعلی‏‎ ‎‏بدون معشوق فعلی محال است. در اینجا توهم و ساختن نفس تأثیری ندارد».‏‎[8]‎

‏دراینجا کلام امام(ره) اوج می گیرد و عرفان درونی ایشان آشکار می گردد و قلبش با عشق به‏‎ ‎‏حق پیوند می خورد و آینه تجلّی حق می شود و روح کلام دگرگون می گردد و این معنا در شاهد‏‎ ‎‏زیر کاملاً اثبات می شود آنگاه که می فرماید: «این مقام را شهود کردن یا به آن متحقق شدن دست‏‎ ‎‏ندهد مگر آنکه نردبان تعیّنات را پله پله بالا رود و پیش از آنکه به این مقام برسد سالک مشاهده‏‎ ‎‏می کند که برخی از اسماء الهیه از برخی دیگر پربهاتر و زیباتر است مانند عقول مجرده و‏‎ ‎‏فرشتگان مهیمن. پس زیباتر و درخشنده تر و کاملتر را سئوال می کند و چون به مقام قرب مطلق‏‎ ‎‏رسید و رحمت واسعۀ وجود مطلق و ظللّ منبسط و وجه باقی را که همه وجودها در آن فانی‏‎ ‎‏است و همه عوالم از جسمهای تاریک گرفته تا به ارواح نورانی در آن مستهلک اند مشاهده کرده‏‎ ‎‏می بیند».‏‎[9]‎

‏تزکیه مقدمه تربیت است: ‏

‏تزکیه یعنی زدودن آلودگیهای باطنی همراه با رشد بعدی. در مقابل دو لغت تطهیر (رفع‏‎ ‎‏آلودگیها و نجاسات شرعی) و تنظیف (رفع آلودگیهای ظاهری و غیربهداشتی) لغت تزکیه بکار‏‎ ‎‏برده می شود. تفاوت دیگری که تزکیه با تطهیر و تنظیف دارد در رشد و نمو بعدی است که‏‎ ‎‏بواسطه تزکیه حاصل می شود. مثل مالی که اگر زکوة آن پرداخت شود خداوند به آن برکتی‏‎ ‎‏بخشیده و آن را وسعت می دهد. تزکیه نفس یعنی رفع رذایل و آلودگیهای روحی و قلبی برای‏‎ ‎‏آنکه قلب مهیّای حکمت و معارف الهیّه و جایگاه عبودیت خداوند متعال گردد، که به دنبال آن‏‎ ‎‏کمال و سعادت و رشد معنوی انسان را به همراه خواهد داشت. ‏

‏اگر تربیت با تزکیه همراه شود اثر خود را بجا خواهد گذاشت، و گرنه انسان عالم و دانشمندی‏‎ ‎‏که از قید نفس رها نشده و در مادیّت عالم خاکی گرفتار است ضررهای بیشتری برخود و جامعه‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 101

وارد می سازد تا انسان نادان و نابخردی که عصیان الهی نموده و بخواهد توطئه ای ایجاد نماید.‏‎ ‎‏ «چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا». ‏

‏پس در نظام تربیتی اسلام، اصل تزکیه و آماده نمودن آینه دل جهت ظهور حق و حبّ الهی‏‎ ‎‏همواره مورد تأکید واقع شده است بطوریکه از اهداف مهم انبیاء عظام بویژه پیامبر اکرم(ص)‏‎ ‎‏بشمار می رود. ‏

‏ «‏لَقَدْ مَنّ الله علی المومنینَ اذ بَعَث فیهم رسولاً من انفسِهِم یَتْلُوا علیهم آیاتِه وَ یزکیّهم وَ‎ ‎یُعَلمُهُمْ الْکِتابَ وَ الحِکمة وَ اِنْ کانوا من قَبْلُ لفی ضَلالٍ مُبین‏».‏‎[10]‎

‏ «خداوند بر مومنین منت گذاشت آنگاه که از جنس خودشان رسولی برانگیخت تا آیات خدا‏‎ ‎‏را بر آنان فرو خواند، پاکیزه شان گرداند و حکمت و کتاب را تعلیمشان دهد، در حالیکه قبل از آن‏‎ ‎‏در گمراهی آشکاری بودند. ‏

‏نظیر آیه قبل و با مفاهیم مشابه در آیات (129 / بقره) و (149 / بقره) آمده است. ‏

‏تعلیم حکمت یک هدف تربیتی است که توسط نبی صورت می گیرد و در لغت «حکمت» ‏‎ ‎‏حالت و خصیصه ای است روحی و نفسانی که بتواند حقایق و واقعیات را درک کند و اعمالش را‏‎ ‎‏محکم و متقن انجام دهد و نیز عبارت است از علم درک حقایق.‏‎[11]‎

‏در مورد اهمیّت حکمت امیرالمومنین(ع) فرمود: ‏

‏ «‏الحکمةُ شجرةٌ تُنْبِتُ فی القَلْبِ و تُثمِرُ علی اللسٰانِ‏».‏‎[12]‎‏ ‏

‏حکمت درختی است که در دل می روید و در زبان میوه می دهد. ‏

‏اهداف انبیاء آموزش و تعلیم حکمت مبتنی بر تزکیه است و این معنا در بسیاری از‏‎ ‎‏فرمایشات امام خمینی(ره) وارد شده است. به جمله ای از آنها اشاره می کنیم: ‏

‏ «غایت بعثت این تزکیه است. غایت آمدن انبیاء این تزکیه است و دنبالش آن تعلیم. اگر‏‎ ‎‏نفوسی تزکیه نشده و تربیت نشده وارد بشوند در هر صحنه. در صحنه توحید، در صحنه معارف‏‎ ‎‏الهی، در صحنه فلسفه، در صحنه فقه و فقاهت، در صحنه سیاست. در هر صحنه ای که وارد بشود‏‎ ‎‏اشخاصی که تزکیه نشدند و تصفیه نشدند و از این شیطان باطن رها نشدند خطر اینها بر بشر از‏‎ ‎‏خطری بزرگ است.» ‏‎[13]‎

‏ «پیغمبرها هم که آمدند و احکام را منتشر کردند برای این است که تزکیه بکنند. مردم را.‏‎ ‎‏ «‏یزکیهم و یعلمهم الکتاب‏» همه برای این آمدند که مردم را با مبدا وحی آشنا کنند. سیر الی الله‏‎ ‎‏بدهند، صراط مستقیم هدایت به صراط مستقیم بکنند».‏ ‎[14]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 102

‏انبیاء اساس کارشان این بوده است که این حبّ نفس را تا آن مقدار که ممکن است سرکوب‏‎ ‎‏کنند و نفس ها را مهار کنند و انبیاء هم آنطوری که می خواستند موفق نشدند و تا آخر هم‏‎ ‎‏نتوانستند آنطوری که دلخواه آنهاست تحقق پیدا کند.‏‎[15]‎ 

‏انبیاء الهی مربیان بشر: ‏

‏در بحثهای پیشین به این مطلب پرداختیم که هدف از بعثت انبیاء الهی سازندگی و تربیت‏‎ ‎‏بشر بوده است خداوند ولایت الهیّه و مقام تربیت خود را به انبیاء الهی واگذار نموده، و سپس در‏‎ ‎‏مسیر امامت و ولایت، جریان هدایت پیش رفته است. اینک این بحث را مستقلاً و با استناد به‏‎ ‎‏فرمایشات امام(ره) توضیح می دهیم. ‏

‏ «... غایت تربیت حرکت در صراط مستقیم است و منتهی الیه این صراط مستقیم کمال‏‎ ‎‏مطلق است، الله است. دعوت شده است که ما تحت تربیت انبیاء برویم و تحت تربیت بزرگان از‏‎ ‎‏اولیاء واقع بشویم تا آنها ما را هدایت کنند به راه مستقیم».‏‎[16]‎ 

‏* «انبیاء هم که آمده اند از طرف خدای تبارک و تعالی برای همین تربیت بشر و برای‏‎ ‎‏انسان سازی است تمام مکاتب انبیاء، خصوصاً کتاب مقدس قرآن کریم کوشش دارند به اینکه‏‎ ‎‏این انسان را تربیت کنند. برای اینکه با تربیت انسان عالم اصلاح می شود. آنقدر که انسان‏‎ ‎‏غیر تربیت شده مضر است به جوامع هیچ شیطانی و هیچ حیوانی موجودی آنقدر مضر نیست و‏‎ ‎‏آنقدر که انسان تربیت شده مفید است برای جوامع هیچ ملائکه ای و هیچ موجودی آنقدر مفید‏‎ ‎‏نیست. ‏

‏اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عالم‏‎ ‎‏است. انبیاء آمده اند برای اینکه این عصارۀ بالقوه را بالفعل و انسان یک موجودی الهی بشود‏‎ ‎‏که این موجود الهی تمام صفات حق تعالی در اوست و جلوه گاه نور مقدس حق تعالی‏‎ ‎‏است».‏ ‎[17]‎

‏* «عالم مدرسه است و معلمین این مدرسه انبیاء و اولیاء هستند، و مربی این معلمین،‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی است. خدای تبارک و تعالی تربیت کرده انبیاء را، و ارسال کرده آنها را برای‏‎ ‎‏تربیت و تعلیم کافۀ ناس، انبیاء بزرگ اولوالعزم مبعوثند بر تمام بشر و سمت معلمی و مربی‏‎ ‎‏دارند نسبت به تمام بشر و معلم آنها و مربی آنها حق تعالی است، آنها هم بعد از اینکه به‏‎ ‎‏تعلیمات الهی تعلیم شدند و تربیت پیدا کردند مأمورند که بشر را تربیت کنند».‏‎[18]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 103

* «این انسان است که خدای تبارک و تعالی به طوری خلق فرموده است که راه راست و کج‏‎ ‎‏را می تواند انتخاب کند و تمام انبیاء از صدر عالم تا آخر برای این آمده اند که این آدم را از آن‏‎ ‎‏کجی ها و راههای باطل هدایت کنند به صراط مستقیم انسانیت، که یک سرش اینجاست و سر‏‎ ‎‏دیگرش عندالله است».‏‎[19]‎

‏ «پیامبران در مسیر هدایت بشر از عدالت آغاز کردند تا زمینه رشد و تعالی و انتخاب آزادانه‏‎ ‎‏راه و روش و هدایت را فراهم کنند. زیرا تا ریشه خودخواهی و منیّت در انسان نخشکد هیچ‏‎ ‎‏موعظه و تعلیمی اثر نخواهد بخشید. ‏

‏لذا امام خمینی می فرماید: «انبیاء را از اول خدا فرستاده که اینها را از آن سرکشی بیرون‏‎ ‎‏بیاورند و مهار کنند لکن انبیاء آنگونه که می خواستند موفق نشدند».‏‎[20]‎

‏آرمان و ایده آل مکاتب الهی و بویژه مکتب اسلام ایجاد صفا و صمیمیت و صلح دوستی در‏‎ ‎‏پرتو تربیت و سازندگی درونی و روحی افراد جامعه است. تکالیف و تعالیم دینی تنها منحصر‏‎ ‎‏در انجام حرکات و سکنات عبادی نیست بلکه هدف تغییر و تحول درونی و اصیل انسانهاست تا‏‎ ‎‏در کنار یکدیگر صلح و صمیمیت را بر مسند حکومت نشانند و ظلم و نابرابری و استکبار و‏‎ ‎‏انانیت را از عرصه جهان بزدایند. هدف همه آنان یکسان و شیوه عملی شان به یک گونه است، و‏‎ ‎‏چه زیبا امام خمینی(ره) این عارف بزرگ که خود الگوی حسنه و تجسّم حقیقی تعالیم اسلام‏‎ ‎‏بود این مطلب با کلام ساده و شیرین بیان نمود. سخنانی که در عین اختصار و سادگی متضمن‏‎ ‎‏کلیّه معارف دینی و اصول اعتقادی اسلام است. ‏

‏ «همه انبیاء معجزه هستند و همه برای ساختن بشر آمدند همه می خواهند که بشر به راه‏‎ ‎‏مستقیم الهی سیر کنند و همه می خواهند که تمام افراد بشر در صلح و صفا و برادری زیست‏‎ ‎‏کنند. این وظیفه مأمورین الهی است که در دنیا آمده اند. برای آنکه بشر را از این عالم به عالم دیگر‏‎ ‎‏ببرند».‏ ‎[21]‎

‏* معلمی شغل انبیاء است: ‏

‏فراز مهم دیگری از فرمایشات امام(ره) به تعبیر زیبای فوق از شغل معلّمی است که می تواند‏‎ ‎‏آرمان همه معلمین کشور و جهان واقع شود. ‏

‏در بیان امام خمینی(ره) حتی خداوند معلّمی را به خود نسبت می دهد و هدف بزرگ‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 104

پیامبران را تعلیم امت قرار می دهد. ‏

‏* «... انبیاء هم معلم بشوند، نقش بسیار حساس و مهمی است و مسئولیت بسیار زیادی‏‎ ‎‏دارد. نقش مهمی است که همان نقش تربیت است که «‏اخراج فی الظلمات الی النور» است‎ ‎آنهایی که «الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور‏» همین سمت معلمی است.‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی این صفت را به خود نسبت می دهد ... انبیاء هستند که همان مکتب بشری‏‎ ‎‏را نشر می دهند و آنها هم شغلشان تعلیم است. معلمان بشرند.» ‏‎[22]‎

‏در اهمیت تعلیم و تربیت همین بس که ارزش آن برابر با کار و هدف نبوت قرار می گیرد. و‏‎ ‎‏مربیان برتر و نمونه، چون انبیاء الهی با شیوه های ارشادی خود به تربیت بشر همت گماشته اند.‏‎ ‎‏و الگویی برای تمامی مربیان و تعلیم دهندگان ترسیم نموده اند. ‏

‏ «اگر معلم صحیح باشد از مدرسه این افراد صحیح بیرون می آید و جامعه صحیح می شود‏‎ ‎‏شغل معلمی شغل همان انبیاء است. پیامبر اکرم معلم تمام بشر است و بعد از او حضرت امیر‏‎ ‎‏(سلام الله علیه) آنها معلم همه بشر هستند. این شغل شما شغل بسیار شریفی است لکن‏‎ ‎‏مسئولیتش هم بسیار زیاد است چنانچه مسئولیت انبیاء بسیار زیاد بود».‏‎[23]‎

‏امام خمینی(ره) مسئولیت انبیاء را سازندگی انسانها و به تعبیر ساده و پرمفهومشان‏‎ ‎‏آدم سازی معرفی می نمایند لذا معلمین و مربیان تنها نباید به آموزش و انتقال داده های ذهنی‏‎ ‎‏اکتفا نمایند بلکه تربیت و سازندگی می بایست به عنوان اولین مسئولیت آنان مطرح گردد. این‏‎ ‎‏حکم کلّی در کلیه مقاطع و سطوح آموزشی حتی در دانشگاهها و حوزه ها باید مورد توجه قرار‏‎ ‎‏گیرد. چنانچه به کرات اعلام فرمودند که اگر دانشگاه اصلاح شود جامعه اصلاح خواهد شد. پس‏‎ ‎‏می بایست در رأس اهداف انقلاب فرهنگی دانشگاهها و برنامه های تربیتی آموزش و پرورش و‏‎ ‎‏همچنین حوزه های علمیّه که به نوعی در اصلاح و تربیت جامعه نقش اساسی ایفا می نمایند قرار‏‎ ‎‏بگیرد. در این مورد تنها به یک فراز از فرمایشات امام(ره) اشاره می نماییم: ‏

‏ «روحانیون با دانشگاهیها یک مسیر دارند و مسئولیت این دو طایفه از طوایف دیگر بیشتر‏‎ ‎‏است چنانچه شغلشان شریفتر است. اگر چنانچه به شرایط عمل بشود انسان درست می شود و‏‎ ‎‏این است که این شغل، شغل انبیاء بوده است. تمام انبیاء برای آدم درست کردن آمدند و قرآن‏‎ ‎‏کریم کتاب آدم سازی است».‏‎[24]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 105

* دامن مادران مهد تربیت انسانهاست: ‏

‏اقشار و افراد مختلفی در تربیت انسانها موثرند. همچنین عوامل بسیاری چون محیط،‏‎ ‎‏وراثت، ارتباطات جمعی، اجتماع رسانه های عمومی و غیره در سازندگی و اصلاح فرد و جامعه‏‎ ‎‏یا در گمراهی آنان اثر می گذارند. اما در این میان برای «زن» بویژه با مسئولیت مادری، امام‏‎ ‎‏خمینی(ره) ارزش ویژه ای قائل شده اند. نمونه آشکار این تفکر آگاهانه و الهی، انتخاب روز‏‎ ‎‏بیستم جمادی الثانی مصادف با تولد حضرت زهرا(س) از طرف ایشان به عنوان روز زن است.‏‎ ‎‏بررسی فرمایشات گهربار امام در خصوص زنان خود مقاله ای جدا می طلبد. آنچه در این مقاله‏‎ ‎‏مورد نظر ماست اشاره ای به جنبه های تربیتی شخصیت زنان و مادران است. ‏

‏* «نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است. برای اینکه زنان، بانوان علاوه بر اینکه‏‎ ‎‏خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند قشرهای فعال را در دامن خودشان تربیت می کنند.‏‎ ‎‏خدمت مادران به جامعه از خدمت معلّم بالاتر است.» ‏‎[25]‎

‏* «دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آنجا تربیت می شود، آنچه که بچه از مادر‏‎ ‎‏می شنود غیر از آن چیزی است که از معلم می شنود، مادری یک وظیفه انسانی است. یک وظیفه‏‎ ‎‏الهی است. یک امر شریف است. انسان درست کردن است».‏‎[26]‎ 

‏* «این مادر که بچه در دامن او بزرگ می شود، بزرگترین مسئولیت را دارد و شریفترین شغل‏‎ ‎‏را دارد. شریفترین شغل در عالم بزرگ کردن یک بچه است و تحویل دادن یک انسان به‏‎ ‎‏جامعه».‏‎[27]‎

‏در پایان سخن درود بیکران خدا و رسول گرامیش بر روح پر فتوح حضرت امام خمینی(ره)‏‎ ‎‏باد که درس آدم سازی و تربیت انسانی را به جامعه ما تعلیم نمود و مکتب تربیتی اسلام را احیاء‏‎ ‎‏کرد. خدایش رحمت کند و از فیوضات قدسیه اش همه معلمین، مادران و رهروان راهش را‏‎ ‎‏مستدام و پراستقامت گرداند. ‏

 

منابع

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 106

  • . اصول و روشهای تربیت در اسلام: سید احمد احمدی. نشریه 298، جهاد دانشگاهی.
  • .  ر.ک: صحیفه امام ، ج 14، ص 169 – 209، ج 16 ص 19-20.
  • . همان.
  • . همان.
  • . سخنرانی امام، شماره 684، 10 / 11 / 59.
  • .  ر.ک: صحیفه امام ، ج 11، ص 257-258.
  • . شرح دعا سحر، ص 15.
  • .  ر.ک: صحیفه امام ، ج 12، ص 509-511.
  • . شرح دعای سحر، ص 32.
  • . قرآن کریم، آل عمران آیه 164.
  • . واژه های قرآن، محمد رضایی، ص 39.
  • . غررالحکم و دررالحکم، آمدی، ج 1.
  • .
  • .  ر.ک: صحیفه امام ، ج 19،ص 50-52، ج 16، ص 126-128، ج 14، ص 152-154.
  • . همان.
  • . همان.
  • . همان.
  • .  ر.ک: صحیفه امام ، ج 13، ص 503-504، ج 15، ص 69-70، ج 12، ص38 و39، ج 9، ص 290-292، ج 8، ص 90-91، ج 7، ص 287-288، ج 14، ص 197-198.
  • . همان.
  • . همان.
  • . همان.
  • . همان.
  • . همان.
  • . همان.
  • . همان.
  • . همان.
  • . همان.