تعلیم و تربیت از نظر امام خمینی

تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی(س) و مقایسه آن با نظر دیگر دانشمندان

 نوشته: محمدی مقدم

مرکز تربیت معلم شهید بهشتی (مشهد) 

‏مقدمه: ‏

‏حمد و سپاس خداوند را سزا است که جملۀ کائنات را به زیور وجود آراست و از آن میان‏‎ ‎‏باس کرامت را به مصداق (‏وَ لَقَدْ کَرّمَنَا بَنی آدم‏)‏‎[1]‎ ‏بر پیکر انسان پوشاند و او را به مصداق آیه‏‎ ‎‏کریمه (‏اِنّا عَرَضنٰا الامانَة‏َ)‏‎[2]‎ ‏حامل بار امانتِ خِرَد و افاضۀ استعداد درک معرفت خود فرمود و‏‎ ‎‏برای هدایت و ارشادش به دلیل برهان فطرت پیامبران را برانگیخت. ‏

‏درود و رحمت حق به روان پاک همۀ سفیران الهی که بدون تقاضای هیچ اجر و مزدی تمامی‏‎ ‎‏توان خود را در جهت راهنمائی انسانها به کار بستند. به ویژه خاتِم رسولان که پایمردی را به دلیل‏‎ ‎‏(‏رَحْمَةَ لِلْعالَمین‏ ‏بودن‏)،‏‎[3]‎ ‏تابدان حد رساند که «‏طٰه مٰا اَنزَلْنا علیک القُرآنَ لِتَشْقٰی‏» ‏‎[4]‎ ‏درباره اش‏‎ ‎‏نزول یافت «با این وصف» لبان مبارکش به «‏شَیَّبَتْنی سُوَرةُ هُود‏» ‏‎[5]‎ ‏مترنّم بود. ‏

‏سلام بی حد و حصر خداوند بر اوصیاء بزرگوارش که حافظان دین و پاسداران شریعت‏‎ ‎‏محمّدی بوده و هستند خاصّه ولی الله الاعظم حضرت ولی عصر اَرواحُنا وَ اَرْواحُ الْعالمَینَ‏‎ ‎‏لِتُرابِ مَقدَمِهِ الشّرَیفِ فَداه که «‏بِیُمْنِهِ رُزِقَ الوَراء وَ بوُجودِهِ ثَبَتَت الارُضُ وَ السّماء‏» ‏‎[6]‎ ‏است. ‏

‏رحمت خداوند بر علماء و فقهای بزرگواری که با وقوع غیبت کبری و نصّ توقیع شریف بر‏‎ ‎‏عدم نصب نائب خاص. پرچم بر جای مانده (عَلیّ بن محمّد سَیمُری ـ سَمَری) را مردانه بر دوش‏‎ ‎‏کشیدند و وظیفۀ نیابتِ عامّۀ خود را در راه حفظ کیان اسلام به بهترین وجه به انجام رسانده و‏‎ ‎‏می رسانند و در این راه زندان تبعید و توهین را به جان خریدند. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 73

‏بعضی از آن بزرگواران همچون شهید اوّل و دوم و ... به فیض شهادت نائل آمدند تا مگر دین‏‎ ‎‏خدا و سنّت رسول(ص) زنده بماند و بدین سبب بود که افتخار بزرگ (‏لَولٰاهُم لَانَدرَسَتْ آثارُ‎ ‎النُبّوِة‏) را نصیب و بهرۀ خود ساختند. به ویژه حضرت امام خمینی که با انقلاب شکوهمندِ خود‏‎ ‎‏در میان بیدارگران اقالیم قبله بارزترین چهره درخشان زمان و شاخصترین مدافع شریعت در عصر‏‎ ‎‏حاضر گردید و چون تُنْد تُندری غرید و مانند پتکی گران بر فرق ستمگران و منحرفان فرود آمد.‏‎ ‎‏صاعقه وار خرمن جان پلیدشان را سوزانید و هیبت مستکبران را از دلها زدود، و روحی نو در‏‎ ‎‏کالبد بی رمق دیانت دمید. زیرا بر اثر تبلیغات سوء چند ده سالۀ استعمارگران به نهایت ضعفِ‏‎ ‎‏کاربردِ خود رسیده بود. ‏

‏دشمنان قسم خوردۀ اسلام چپاول گران شرق و غرب که (به منظور غارت منابع ملی‏‎ ‎‏مسلمانها) بر نابودی دین کمر خصومت بسته بودند ارزشهای والای اسلامی انسانی را منزوی و‏‎ ‎‏ارزشهای کاذب و دروغین را در زندگی مردم وارد کرده بذر بی خبری غفلت و پوچ گرائی را در‏‎ ‎‏زمین دلها افشانده فرهنگ جامعه را آلوده به فساد و انحراف نموده بودند. ‏

‏پیر مُرادِ ما شمع کم فروغ دیانت را فروغی نو بخشید تعلیم و تربیت را بر طرحی نو بنیاد نهاد‏‎ ‎‏نه از آن گونه دستورالعملها که در کُتُب تعلیم و تربیت نویسند و قواعد و قوانین آن را به اصلها و‏‎ ‎‏فصلها و بخشها تنظیم نمایند (درسش هَمْ کتبی بود و هم عملی) پس نمی توان میان آنچه آن‏‎ ‎‏بزرگ خلق کرد و آفرید، با آنچه اندیشمندان و متفکران نویسند و ارائه می کنند مقایسه ای‏‎ ‎‏درانداخت، آنچنان که موضوع و خواست این مقال است. ‏

‏زیرا فرق است میان آن که مُربّی رفتار خود را بر قواعد نوشتاریِ اندیشمندان تطبیق نماید و‏‎ ‎‏سیر حرکت خود را بر دستورالعملهای مکتوب و مدوّن نظم و نَسَقْ بخشد با مربّیی که ملاک‏‎ ‎‏گفتار و کردارش وحی و سنّت رسول(ص) و هدفش ابلاغ کلمۀ حق باشد پس ‏

میان ماه من با ماه گردون  تفاوت از زمین تا آسمان است

‏چنان که در تعریف مُربّی گفته اند ‏

‏اگر مربیِ شایسته و لایق آن باشد که بتواند افراد تحت تربیت خود را به تجدید نظر در گفتار و‏‎ ‎‏رفتارهای ناهنجارش وابدارد تعریف خوبی برای مُربّی باشد هر قدر شعاع عملی تربیت مُربّی‏‎ ‎‏گسترده تر باشد قدر و منزلت مُربّی فراتر و والاتر خواهد بود. مُربّی یک کلاس مُربّی یک مدرسه‏‎ ‎‏مُربّی یک جامعه، مُربّی یک امت بزرگ ... قدر و منزلتی متفاوت دارند. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 74

آری تحوّل شگرفی که بوسیلۀ مُربّی بزرگ قرن «حضرت امام» نخست در جامعه ما پدید آمد‏‎ ‎‏و سپس دامن این موج پرهَیمنه از مرزهای جغرافیائی عبور کرد و پیروان آئین محمّدی صَلّی الله‏‎ ‎‏عَلَیْه وَ آلهِ را فرا گرفت، قابل مقایسه با نظرات اندیشمندان تعلیم و تربیت نیست و ماهیتاً فرق‏‎ ‎‏می کند. کوشش ما در این مقال بیان همین فرق است و معتقدیم که همین فرق ماهوی‏‎ ‎‏کاربُردی ترین ویژگی تعلیم و تربیت اسلامی است. ‏

‏هنر امام(س) را نباید (بت شکنیِ مستکبران دانست، بلکه مهمترین هنر امام قالب شکنی‏‎ ‎‏سنّتها و جایگزینی ارزشهای والای اعتقادی به جای ارزشهای کاذب تحمیلی و در یک کلام‏‎ ‎‏زدودن غبارهای حَجیم طاغوتی از چهرۀ اسلام ناب محمدی بود. ‏

‏ما با خواست خداوند بر آنیم تا فرق ماهوی تعلیم و تربیت اسلامی را از گفتار و کلام امام با‏‎ ‎‏تعلیم و تربیت از نگاه دانشمندان روشن نمائیم. ‏

‏تعلیم و تربیت از نظر معنای لغوی و حوزۀ کاربردی با هم متفاوتند دامنه تربیت از دامنه‏‎ ‎‏تعلیم به مراتب گسترده تر است. زیرا تربیت در مورد موجودات غیر شعورمند هم به کار می رود‏‎ ‎‏مانند تربیت گلها، درختها و ... ‏

‏این واژه از ریشه (رَبَبَ) ربّ گرفته شده است و به معنای تربیت کردن تا رسیدنِ به رشد بکار‏‎ ‎‏می رود و به همین معنا در قرآن کریم ربّ کل شیی آمده است. ‏

‏1 ـ ‏قُلْ اَغَیرَاللهِ اِبْغی رِبّاَ وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْی،‎[7]‎ 2 ـ اَلله لٰااِلَهَ اِلّا هُوَ ربّ العِرْشِ العَظیم‎[8]‎ 

‏3 ـ ‏قُلْ مَنْ رِبّ السَمٰواتِ وَ الأرضِ قُلَ اللهُ‎[9]‎ 

‏راغب در مفردات می گوید (ربّ) در اصل به معنای تربیت است و بر فاعل به طور استعاره‏‎ ‎‏گفته می شود. ربّ بر خداوند بطور مطلق و بر غیر خداوند «مقیّد» بکار می رود. ‏

‏اگر بر غیر خداوند بکار رود اغلب به معنای تربیت کننده نیست مانند: رب الدارورب الضیعة. در‏‎ ‎‏قرآن آمده است که: ‏وَ قالَ لِلّذی ظَنّ اَنّهُ ناجٍ مِنْهُمٰا اُذْکُرنی عِنْدَ رَبکَ ‎[10]‎ 

‏رب به معنای مربی از اسماء الحسنی است و مقام ربوبیت خداوند را روشن می کند یعنی آنگاه‏‎ ‎‏که در وصف خداوند گفته شود (رِبَّ الْعٰالَمینَ) مراد تربیت کردن و پرورش دادن تمام موجودات‏‎ ‎‏است. ‏

‏با توضیح فوق روشن شد که تربیت فراگیرتر از تعلیم است که به ندرت در مورد غیر انسان به‏‎ ‎‏کار می رود. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 75

‏تعلیم و تربیت از این جهت اشتراک دارند که از معنای تعلیم متعلّم و فراگیر و از معنای مُربّی‏‎ ‎‏ «متربّی» تربیت پذیر استفاده می شود عقدالواسط میان معلّم و متعّلم (علم) است وَ عقد الواسطِ‏‎ ‎‏میان مُربّی و متربّی (تربیت) می باشد. ‏

‏در بحث تعلیم و تربیت آنچه که در خور کمال اهمیّت است روشن شدن چند امر است: ‏

‏ ـ معلم و مربی چه کسانی هستند؟ و یا چه کسانی می توانند باشند؟ ‏

‏ ـ تعلیم و تربیت از کجا آغاز و به کجا ختم می شود؟ ‏

‏ ـ در چه زمینه هائی تعلیم و تربیت مؤثر و ثمربخش است؟ ‏

‏ ـ هدف از تعلیم و تربیت چیست؟ و ...؟ ‏

‏اینها امهات مسائلی است که باید دربارۀ آنها به تحقیق پرداخته شود اما قبل از بررسی مسائل‏‎ ‎‏فوق شناخت انسان که موضوع علم تعلیم و تربیت است ضروری می نماید. ما می خواهیم انسان‏‎ ‎‏را تعلیم و تربیت نمائیم آیا بدرستی انسان را می شناسیم؟ و می دانیم کمال سعادت انسان در‏‎ ‎‏چیست؟ یا تنها خداوند که خالق و آفریدگار اوست او را می شناسد و راه رسیدن به سعادت و‏‎ ‎‏کمال او را ترسیم می کند. ‏

‏عدم توفیق چندان معلمان و مربیان بشر در راهنمائی انسان به این نکته ظریف برمی گردد که‏‎ ‎‏چون موضوع تعلیم و تربیت (انسان) را دقیقاً نمی شناسند تلاش خیرخواهانه آنها ثمربخشی‏‎ ‎‏فراوانی نداشته است. ‏

‏انسان چیست؟ یا کیست؟ ‏

‏برخی از دانشمندان شناخت انسان را غیر ممکن دانسته اند و کتاب (انسان موجودی‏‎ ‎‏ناشناخته) را تألیف کرده اند.‏‎[11]‎

‏بعضی از فلاسفه معتقدند که انسان ابتداً وجود دارد و بعد ماهیت خود را می سازد (ژان پل‏‎ ‎‏سارتر) ‏

‏بعضی دیگر می گویند «انسان موجودی است که حد و ماهیّتی ندارد» پویا است در یک حد معین‏‎ ‎‏متوقّف نمی شود در این پویندگی حق انتخاب و گزینش هم دارد، این پویندگی در جهت کمال تا‏‎ ‎‏بی نهایت، و در جهت فساد و سقوط تا بینهایت پیش می رود. ‏

‏هر برنامه ای که ارائه شود باید متوجّه پویندگی انتخابگرانه انسان باشد و سمت گیری در جهت‏‎ ‎‏کمال صورت گیرد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 76

نظریّه سوم از رهنمودهای قرآن استفاده شده است. ‏

‏صعود در جهت کمال ‏

‏وصول به درجۀ مُحبّ خدا شدن که ‏اِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَوّابینَ وَ یُحّبُ المُتَطهّرینَ وَالذّینَ‎[12]‎ آمَنُوا‎ ‎اَشّدُ حُباً لِلهِ‎[13]‎ ‏و ... ‏

‏سقوط در منجلاب فساد‏

اِنْ هُمْ کَالأنعامِ بَلْهُمْ اَضّلُ،‎[14]‎ ثُمََّ قَسَتْ قُلُوبکُمْ مِنْ بَعدِ ذالِکَ فَهِیَ کَالحِجارَة بَلْ اَشّدُ‎ ‎قَسْوَةً،‎[15]‎ مَثَلُهُ کَمَثَلِ الکَلْبِ انِ تَحِملْ عَلَیهِم یَلْهَثْ وَ اِنْ تَتْرکُهُمْ یَلهَثْ‎[16]‎ و ... 

‏پس انسان موجودی است که تا بینهایت در جهت کمال و تا بینهایت در جهت فساد می تواند‏‎ ‎‏پیش برود بدین لحاظ نیازمند معلّم و مُربّی لایق است تا او را در جهت کمال رهنمون گردد. ‏

‏آیا تعلیم و تربیت زمان به خصوصی دارد؟ برخی بر این گمان رفته اند و برای تعلیم و تربیت‏‎ ‎‏زمان معلوم داشته اند!! . پس از تولد تا آغاز رفتن به مدرسه را زمان تربیتِ محض، «دورۀ دانشگاه‏‎ ‎‏به بعد را سن تعلیم خالص، و دوران ابتدائی و متوسطه را زمان مشترک تعلیم و تربیت برآورد‏‎ ‎‏نموده اند. و در دو دائرۀ متقاطع نشان داده اند. ‏

‏از پایین به بالا محاسبه می شود. ‏

‏نظریه همین زمانبندی برای تعلیم و تربیت است که گفته اند: ‏

‏ «ارزش زمان برای کودک و پدر و مادرش یکسان نیست» یک روز در کودکی و در یک سالگی‏‎ ‎‏طولانی تر از یک روز در سی سالگی است. و شاید شش برابر بیشتر حوادث فیزیولوژیکی و‏‎ ‎‏روانی را شامل است «بنابراین نباید دوران پر مایه کودکی را بی حاصل گذاشت».‏‎[17]‎

‏دانشمندان مطابق شناختی که از انسان داشته اند تعریفهای مختلفی برای تعلیم و تربیت‏‎ ‎‏آورده اند از جمله‏

1 ـ انتقال معلومات و مهارتها 

2 ـ تشکیل عادات و صفات معینی در فرد 

‏این تعریف جامع نیست زیرا عادات و صفات مُعیّن در فرد تمام جنبه های هدایتی را شامل‏‎ ‎‏نمی شود. ‏

3 ـ به فعلیّت رساندن قوا و استعدادها 

4 ـ آماده کردن فرد برای زندگی کردن در اجتماع معیّن


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 77

5 ـ ایجاد محیط مساعد برای ارضاء رغبتهای فرد 

‏در این تعریف جامعه فدای رغبتهای فرد می شود. در صورتی که باید فرد مفید به حال جامعه‏‎ ‎‏باشد. ‏

6 ـ رها ساختن فرد‏ از آداب و قیود اجتماعی و فراهم کردن وضع طبیعی برایش این‏‎ ‎‏تعریف با تعریف پنجم چندان فرقی ندارد زیرا فکری به حال جامعه نشده است. ‏

7 ـ رشد قوه قضاوت صحیح

‏این تا حدودی صحیح است زیرا اگر انسان به رشد کافی برای قضاوت برسد بسیاری از‏‎ ‎‏رفتارهای نادرست خود را اصلاح می کند. ‏

8 ـ راهنمائی جنبه های مختلف رشد شخصیت فرد

‏این تعریف تا حدودی تعریف خوبی است در تمامی تعریفهای فوق یا توجه به حال جمع،‏‎ ‎‏و یا به حال فرد نشده است. در اینجا لازم می نماید که به تفکّرات تربیتی برخی از دانشمندان‏‎ ‎‏اشاره ای گذرا داشته باشیم. ‏

‏دانشمندان برحسب بینشهای فرهنگی و تربیتی خود تربیت را تعریف و برای بهبود زندگی‏‎ ‎‏بشر، رهنمودهائی داده اند از جمله: ‏

1 ـ کانت آلمانی‏ (1804 ـ 1721) زمینۀ ذهنی کانت حاکی از یک تربیت زاهدمنشانه است وی‏‎ ‎‏آرمانهای تربیتی را مبنی بر ایمان ترویج می کرد. ‏

‏کانت نیّت نیک را در فلسفه و تربیت مورد تأکید قرار می داد. تربیت در نظر کانت مهمترین امر بود‏‎ ‎‏و می گفت «ما از راه تربیت آدم می شویم» وی تمدّن را لازمه تربیت می شمارد. ‏

‏تربیت در نظر کانت بهبود مداوم است و یک هنر عالی است توفیق در این هدف عالی، کار افراد‏‎ ‎‏کافی نیست بلکه کار جمیع نژاد بشر، لازم است.‏‎[18]‎

2 ـ پستالوژی «‏به عقیده پستالوژی بدون پرورش دل» تربیت ما در هر حال کامل نیست به گفتۀ‏‎ ‎‏وی «خدا مقیاس تمام تربیتها است» بزرگترین نیاز بشر معرفت خدا است، بنابراین تربیت‏‎ ‎‏نمی تواند از تعلیمات اخلاقی جدا باشد.‏‎[19]‎

3 ـ هربارت‏ (1841 ـ 1776) ‏

‏به عقیده هربارت تربیت یعنی رشد منش افراد وی مرکز مهمی برای تربیت معلم تاسیس کرد‏‎ ‎‏که در آن همین آرمان مورد تأکید قرار می گرفت.‏‎[20]‎ 


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 78

4 ـ فردریک فروبل (1852 ـ 1782) 

‏به نظر فروبل تربیت عبارت است از راهنمایی بشر بسوی وجودی متفکر عاقل خودآگاه پاک‏‎ ‎‏و بی آلایش. ‏

‏تربیت باید بشر را راهبری و راهنمائی کند به سوی وجودی که مربوط به خودش و در خودش‏‎ ‎‏موجود است به سوی آشتی با طبیعت و به سوی یگانگی با خدا. بنابراین تربیت باید او را به‏‎ ‎‏سوی شناسائی خدا و طبیعت راهنمائی کند و همچنین به سوی زندگی پاک و منزهی رهبری‏‎ ‎‏نماید.‏‎[21]‎

5 ـ فیخته (1814 ـ 1765) Fichte 

‏تربیت به نظر فیخته دارای سه هدف اصلی است: ‏

‏الف ـ رغبتهای زیبا شناسی را پرورش دهد و موجد آگاهی باشد. ‏

‏ب ـ طبیعت اخلاقی را برانگیزد و دانش مربوط به حسّ وظیفه شناسی را پرورش دهد. ‏

‏ج ـ «مُشعر بر ارتباط با خدا باشد» زیرا بشر آفریدۀ روحانی است. ‏

6 ـ هگل «فردریک هگل» (1831 ـ 1770) 

‏تربیت در نظر هگل فرایندی است که بوسیلۀ آن آزادی بدست می آید. هگل معتقد است که‏‎ ‎‏دولت باید بر تمام فعالیتهای تربیتی نظارت کند. او که متفکری عمیق بود از برنامۀ فاشیستی کلاً‏‎ ‎‏طرفداری می کرد.‏‎[22]‎

‏فلاسفه ای که نام بردیم آلمانی و هر یک مطابق برداشتهای فلسفی خود از انسان و جهان‏‎ ‎‏درباره تربیت سخن گفته اند فلاسفه شکاک و لاادریون نیز تفکرات خود را در این مورد تعریف‏‎ ‎‏ارائه کرده اند از جمله: ‏

7 ـ هیوم ـ Hume کُنت Cont‏ و اسپنسر هر کدام تربیت را به نوعی تعریف کرده اند. ‏

‏اسپنسر می گوید «روی پای خود ایستادن اساس تربیت است» پس تربیت توانا ساختن انسان‏‎ ‎‏برای زیستن است. دانشمندان آزاداندیش دیگر، تربیت را معنای وسیعی برای همگان دانسته و از‏‎ ‎‏هر نوع دگماتیستی بیزاراند. ‏

8 ـ لئو تولستوی Tolstory ـ Loo‏ عقیده داشت که تربیت دارای یک معنای روحانی است «تنها‏‎ ‎‏دانستن آرمان نیست» بلکه باید دانائی را با روش انتقادی به کار بست «او معتقد است که تنها‏‎ ‎‏شخصی می تواند زندگی را تغییر دهد که آزادانه رشد کرده باشد» و مجهز به اطلاعات علمی‏‎ ‎‏باشد مقام فرد باید محفوظ باشد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 79

‏به نظر او دوست داشتن بشر و دوست داشتن خدا آغاز و انجام حکمت بود.‏‎[23]‎ 

10 ـ نیکلای بردیاف (1874 ـ 1948) ‏هموطن تولستوی روسی، فکری نظیر او داشت و تربیت‏‎ ‎‏را به معنای رشد فکری تعبیر و تفسیر می کرد. ‏

11 ـ گاندی به سال 1869‏ در پور بندر به دنیا آمد وی خواهان تربیت محدود مذهبی نبود بلکه‏‎ ‎‏بیشتر طرفدار تربیت اخلاقی بود. ‏

‏تربیت برحسب نظر گاندی هم پیشرفت بشریت را ممکن می سازد و هم موجب کندی آن‏‎ ‎‏می شود. در صورتی که تربیت نیروی تحلیلی ما را پرورش دهد ممکن است نتیجه های منفی به‏‎ ‎‏بار آورد. دانشمندی تنها کافی نیست چیزی که اهمیّت دارد رشد حالت روحی ما است که به‏‎ ‎‏وسیله آن اندیشه ها جان می گیرند و جزئی از اندیشه زندگی روزانه ما می شوند. به نظر وی‏‎ ‎‏معنای نهائی تربیت و مذهب یکی است هدف هر دو، معرفت واقعی خدا و جهان است.‏‎[24]‎

12 ـ تامس جفرسون (1743 ـ 1826) 

‏جفرسون آمریکائی می گوید مقصود من از تربیت معنای وسیع آنست نه تربیت ناچیز کسانی که‏‎ ‎‏خود را دانشمند می خوانند به نظر وی تربیت بهترین ضامن دموکراسی است. ‏

13 ـ هوراس مان (1796 ـ 1859) 

‏این دانشمند هم مانند جفرسون به تربیت پذیری فرد اعتقاد داشت او فلسفه تربیتی خود را که‏‎ ‎‏مبنی بر پنج عقیده است چنین شرح می داد. تربیت باید برای دارا و ندار همگانی باشد. تربیت‏‎ ‎‏مجانی باشد. تربیت باید در دست دولت باشد نه در دست کلیسا. تربیت برای معلمان باشد.‏‎ ‎‏تربیت باید شامل مرد و زن هر دو باشد. ‏

14 ـ دیوئی 

‏دیوئی روش علمی را به عنوان بزرگترین کامیابی بشر مورد تأکید قرار می داد. به نظر دیوئی عمل‏‎ ‎‏آگاهانه جزئی از فرایند تربیتی است. نظام تربیتی نیاز به تغییر ارزشها دارد.‏‎[25]‎

جان دیوئی‏ کتابهای مهمی در تربیت نوشته است و اهمّ آنها عبارتند از: ‏

‏الف ـ هنر و تربیت، ب ـ دموکراسی و تربیت، ج ـ تجربه در تربیت، ما چگونه فکر می کنیم؟،‏‎ ‎‏د ـ اصول اخلاقی در تربیت، هـ ـ عقیده تربیتی. ‏

‏به نظر دیوئی تربیت فرایندی پایان ناپذیر است. آیا هیچ هدف نهایی وجود دارد؟ پاسخ دیوئی در‏‎ ‎‏این باره منفی است. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 80

به گفته وی ما به جای ساختمانهای مجلل، بر معلمان بزرگ تکیه می کنیم. ‏

‏تعلیم و تربیت از دوران بسیار قدیم آغاز گردید و مبنای آن سنّتها و روشهای زندگی مردمان‏‎ ‎‏بود. افلاطون عقیده داشت که «تربیت خوب آنست که روح و بدن را از همۀ زیبائی و کمالی که‏‎ ‎‏قابلیت قبولش را دارند بهره دهد». ‏

‏تامس هنری هاکسی «تربیت را عبارت از آموزش مغز آدمی می دانست». ‏

‏پس از رنسانس علمی در اروپا شیوه های تعلیم و تعلّم دگرگون شد، به همان نسبت که مردم‏‎ ‎‏از دیانت دور می شدند تعلیم و تربیت جنبۀ مادی به خود گرفت. فرانسس بیکن می گفت ما علم‏‎ ‎‏را علم نمی شناسیم مگر این که ما را بر طبیعت چیره کند.‏‎[26]‎

‏تعلیم و تربیتی که بوسیله حکومتهای استعماری عرضه می شد برای پرورش جوانان به‏‎ ‎‏منظور خدمت به کشورهایشان طرح ریزی نشده بود بلکه برعکس تلقین و تحمیل ارزشهای‏‎ ‎‏جامعه استعمارگر و تربیت جوانان برای خدمت به دولت استعماری انگیزه اصلی این طرحها‏‎ ‎‏بود.‏‎[27]‎

‏هدف تعلیم و تربیت انگلیسی در هند در قرن نوزدهم به وجود آوردن طبقه ای با خون و رنگ‏‎ ‎‏هندی ولی با سلیقه و عقاید و اخلاق و طرز فکر انگلیسی.‏‎[28]‎ 

‏متأسفانه این نوع نگرش در تمامی ممالک اسلامی رسوخ یافته بود «کشورهای اسلامی هم‏‎ ‎‏وضع و حال بهتری از هند نداشتند. بعضی از مسلمانها همچون علی عبدالرزّاق کوشید تا دین و‏‎ ‎‏دولت را از هم جدا سازد او فلسفه اساسی خود را در کتابی به نام (اسلام و نظام حکومت)‏‎ ‎‏تشریح کرد و بیان داشت که قرآن اتحاد دین و دولت را دستور می دهد و اسلام اساساً یک آرمان‏‎ ‎‏روحانی است «به نظر او حکومت روحانیان مانع پیشرفت مادی و اجتماعی بوده است.‏‎[29]‎

‏تأثیر فرهنگ غربی در افکار مسلمانها چنان بود که قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی داشتن‏‎ ‎‏دیانت اسلامی موجب سرافکندگی به حساب می آمد، تا چه رسد به این که دربارۀ تعلیم و‏‎ ‎‏تربیت آن سخنی به میان آورد. ‏

‏در صورتی که تعلیم و تربیت اسلامی عبارت است از تشکیل جامعه ای منطبق با نظام الهی‏‎ ‎‏ «اعتقاد به خدای یگانه» نیل به شیوه ای زندگی که عشق به دنیا با زهد و ریاضت تلفیق می یابد و‏‎ ‎‏تکمیل فضایل معنوی و اخلاقی را سامان می بخشد. ‏

‏دانشمندان خداپرست «درباره تعلیم و تربیت سخن فراوان گفته و نوشته اند» اما فرایند کلام‏‎ ‎‏امام طراوات دیگری دارد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 81

‏البته دانشمندان «مطابق شناختی که از انسان داشته اند تعریفهائی برای تعلیم و تربیت ارائه‏‎ ‎‏داده اند و برخلاف همه تلاش و کوششهائی که به عمل آمده و کتابهائی که در این زمینه نگارش‏‎ ‎‏یافته «انسان امروزه انسانی تربیت یافته نیست!! زیرا اصل و اساس تعلیم و تربیت که (تزکیه‏‎ ‎‏نفسانی) است در تعلیم و تربیت منظور نشده است. ‏

‏انتقال مهارت و دانش «یا شکوفا کردن استعدادها و یا به رشد رساندن افراد» چنان که در‏‎ ‎‏تعریفهای قبل آمده بود مشکل انسانها را برطرف نمی کند. ‏

‏خیلی پیشتر از این ایام (ویکتور هوگو) گفته بود: (گشودن یک مدرسه باعث از میان رفتن یا‏‎ ‎‏تعطیل کردن یک زندان است) ولی امروزه پس از گذشت حدود یک قرن درمی یابیم که این سخن‏‎ ‎‏جای امّا دارد. از آن بابت که مدارس روز بروز متعددتر می شوند و دائماً در طریق توسعه و‏‎ ‎‏تکمیل اند ولی به موازات آن به تعداد زندانها نیز افزوده شده است. ‏

‏مدارس می تواند وسیله هائی برای بستن در زندانها گردند به شرطی که براساس و ملاک و‏‎ ‎‏میزانی ارزیابی شده افتتاح شوند که در مسیر خدمت به انسانها و رفع موانع و مشکلاتی که در‏‎ ‎‏سر راه تکامل انسانی است در آن پیاده و اجرا گردد «هدفی الهی و انسانی را تعقیب کند» روشها و‏‎ ‎‏برنامه ها سازنده و خدائی باشد. ‏

‏اما با تأسّف باید اذعان کرد که در سطحی وسیع مواجه با افرادی هستیم که ناسازگاراند،‏‎ ‎‏بداخلاق اند، مرتکب جرم و گناه می شوند، به سازشهای نامشروع تن در می دهند، برای حفظ‏‎ ‎‏موقعیت کنونی خود هدف را نادیده می گیرند، رفتارشان ضداجتماعی است، معاشرت شان‏‎ ‎‏براساس ضوابط مقبول مذهب نیست، به قول و فعل شان نمی توان اعتماد کردو ...!! ‏

‏درباره چنین وضعی می توان از عوامل بسیاری یاد کرد که اهم آنها عبارت اند از: ‏

‏1 ـ تربیت غلط، خواه در خانواده، خواه در اجتماع و یا مدرسه. ‏

‏2 ـ اعمال روشهای نامطلوب، توسط مربیان در مواجه با مسائل و مشکلات تربیتی. ‏

‏3 ـ وجود آشفتگی در برنامه وسائل ارتباط جمعی. ‏

‏4 ـ وجود دست اندرکاران عاملان فساد که از طریق افساد نسل، سعی دارند خود را به آب و‏‎ ‎‏نان و نوائی ولو نامشروع برسانند. ‏

‏5 ـ وجود پاره ای فرهنگهای مفسده انگیز «تخدیری» وارداتی که ارزیابی شده نیستند. ‏

‏6 ـ وجود فلسفه ها و مکتبهائی که جدول ارزشهای اخلاقی و انسانی و الهی گذشته را واژگون‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 82

کرده و افراد را به جهتهای نامطلوب سوق می دهند. ‏

‏7 ـ ضعف مکتبی و ایدئولوژیکی مردم که خود موجبات عدم پایبندی به ضوابط انسانی‏‎ ‎‏الهی را فراهم می کند. ‏

‏8 ـ آزادیهای بی بند و بار، که ناشی از بی توجّهی مسئولان و یا عدم کارآیی قانون است. ‏

‏9 ـ آزادی عقیده به حدّی که افراد مجاز می شوند جنبه های انکار خدائی را در جامعه علنی‏‎ ‎‏نمایند. ‏

‏10 ـ پشت پا زدن به اصولی که اجتماع پذیرفته است. ‏

‏11 ـ بدآموزیهای وحشت انگیز خانواده ها مدارس، روزنامه ها، مجلات، سینماها، رادیوها،‏‎ ‎‏تلویزیونها، پوسترها و صدها عامل دیگر از این قبیل. ‏

‏البته باید اعتراف و اذعان کرد که نسل امروزه نسلی ستمدیده و مستضعف است از این بابت‏‎ ‎‏که: ‏

‏الف ـ مواجه با محرومیت ها و نابسامانیهائی که از پیش، پایه ریزی شده و او را در پدید آوردن‏‎ ‎‏آن دخالتی و شرکتی نبوده است. ‏

‏ب ـ رگبار تبلیغات گوناگون تحت عنوان پیشرفت، ترقی، تمدن، مدرنیسم او را از هر حیث‏‎ ‎‏تحت محاصره قرار داده و نمی گذارند که در ورای این چهارچوب نظری بیندازد و بیندیشد. ‏

‏ج ـ مربیان و مسئولان اجتماع از «پدر و مادر»، «معلم و مدرسه»، برنامه ریزان و مبلّغان‏‎ ‎‏آن چنان که باید برای سازندگی و یا رفع استضعاف او قیام نکرده اند. ‏

‏د ـ صاحبان مکاتب و اندیشه ها، پیش از آن که به فکر خیرخواهی و رفاه مردم باشند در فکر‏‎ ‎‏معرفی خود بوده اند و تحت عنوان خدمت به مردم به خدمت اربابان زر و زور قرار گرفته اند و ... ‏‎ ‎‏با چنین وضعی که برای نسل موجود تصویر کردیم آیا واقعاً این نسل مستضعف نیست. ‏

‏نویسندگان کتب تعلیم و تربیت تلاش فراوانی کرده و دستورات سازنده زیادی ارائه‏‎ ‎‏نموده اند، اما چندان کارساز واقع نشده است. ‏

‏دلیل عدم کارآئی، نبود ایمان قوی تزکیه نفسانی است. دانشمندان زیادی به این حقیقت اقرار‏‎ ‎‏کرده و در نوشته های خود متذکّر این واقعیت شده اند به عنوان مثال: ‏

‏1 ـ کترکارل وقتی اجتماع از هم می پاشد، بسط علم و ادبیات و هنر و فلسفه چه سودی دارد.‏‎[30]‎

‏2 ـ ... دبستانها و دبیرستانها و دانشکده ها نتوانسته اند مردان و زنانی تربیت کنند که به خوبی از‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 83

عهده رهبری صحیح زندگی برآیند تمدن غرب به سوی انحطاط گرائید زیرا نه مدرسه و نه‏‎ ‎‏خانواده موفق به تهیه و تربیت مردمی واقعاً متمدن نشده است.‏‎[31]‎

‏3 ـ ویلیام جیمز می گوید: ایمان یکی از قوائی است که بشر به مدد آن زندگی می کند و فقدان‏‎ ‎‏کامل آن در حکم سقوط بشر است.‏‎[32]‎

‏و باز ویلیام جیمز می گوید: عقل و علم و تربیت در مقابل سیل بنیان کن غرایز تاب مقاومت‏‎ ‎‏ندارند و نمی توانند آن را از تجاوز باز دارند. مطالعه یک کتاب حقوق، شور و شوق برنمی انگیزد‏‎ ‎‏.. یک مفهوم انتزاعی محرک نمی شود، مگر وقتی که با یک عامل عقیدتی همراه باشد.‏‎[33]‎‏ ‏

‏باتوجه به اقرار دانشمندان، تعلیم و تربیت، بدون ایمان قوی و تزکیۀ نفسانی هرگز کارساز‏‎ ‎‏نبوده و نیست. تأکید امام(س) بر ایمان و تزکیه پیش از تعلیم و تربیت اشاره به همین حقیقت‏‎ ‎‏انکارناپذیر است. امام در جهت اهمیّت تزکیه از جهت کاربردی حتّی عقیده به توحید را هم مؤثّر‏‎ ‎‏نمی دانند. ‏

‏ما برای اثبات این مهم و فرق گذاری میان دیدگاههای آن بزرگ مرد تاریخ با دیگر نظرات ذیلاً‏‎ ‎‏فرازهائی را می آوریم و قضاوت را بر عهده خوانندگان می گذاریم. ‏

‏1 ـ ... اگر علم تنها، بی تقوا باشد ولو علم توحید باشد ولو علم ادیان باشد در آن عالم ارزش‏‎ ‎‏ندارد.‏‎[34]‎

‏2 ـ ... صنعت ماعدای ایمان فساد می آورد. علم ماعدای ایمان فساد می آورد «‏اذافَسَد العٰالَمُ‎ ‎فسد العالم» ‏هر چه علم بیشتر شد، فسادش هم بیشتر شده است ....‏‎[35]‎

‏3 ـ ... آن جنبه تعلیماتی اگرچه بسیار اهمیت دارد، لکن اگر پهلوی او پرورش روحی نباشد،‏‎ ‎‏مضر به حال بشر است.‏‎[36]‎

‏از نظر امام(ره) تزکیه پایه و اساس تعلیم کتاب (قرآن) و حکمت است. آنجا که می فرمایند: ‏

‏4 ـ ... تا تزکیه نباشد تعلیم کتاب و حکمت میسور نیست. باید تزکیه شود نفوس از همه‏‎ ‎‏آلودگیها که بزرگترین آلودگی عبارت است از آلودگی نفس انسان و هواهای نفسانیه که دارد،‏‎ ‎‏مادامی که انسان در حجاب خود هست نمی تواند این قرآن را که نور است و به حسب فرمایش‏‎ ‎‏خود قرآن نور است ... نمی توانند ادراک کنند.‏‎[37]‎

‏5 ـ ... یکی از انگیزه ها این است که تعلیم بشود کتاب بعد از تزکیه، و تعلیم بشود حکمت بعد‏‎ ‎‏از تزکیه. از دیدگاه امام(ره) اوّلین گام در جهت تعلیم و تربیت صحیح تزکیه است مانند نمودار‏‎ ‎‏زیر. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 84

تزکیه تهذیبنفسحکمت سیاستعلم صنعتعلم دیانت ...تربیت و ...

‏ ‏

‏فرایند حرکت و تکامل انسان از پایین به بالا نخست تزکیه نفس دوری از هوای نفسانی از‏‎ ‎‏حجاب منیّت درآمدن عجب خودپسندی را کنار گذاشتن از غرور تکبّر دوری جستن و رذائل را‏‎ ‎‏بدور ریختن است و آنگاه در پی تحصیل علم و آموزش حکمت رفتن، محال است که بدون‏‎ ‎‏خودسازی انسان به جائی برسد و یا مفید به حال جامعه واقع شود. ‏

‏از نظر امام(ره) علمی مفید فائده است که جهت دار باشد «علم مطلق» صرف دانستن را بدون‏‎ ‎‏رعایت جهت مطلوب مضر می دانند. ‏

‏1 ـ ... اگر ملت ما علم را «آن علم جهت دار را یاد بگیرند، تربیت بشوند، ... در پهلوی علم هم‏‎ ‎‏تربیت باشد، تربیتی دینی، تربیت الهی، تربیت انسانی و هم علم. اگر این دو حربه در دست شما‏‎ ‎‏باشد، کسی نمی تواند به شما تعدّی کند. کسی نمی تواند استبداد را برگرداند.‏‎[38]‎

‏از این بیان امام چنین استفاده می شود که علم به همان معنائی که دانشمندان بدان توصیه دارند‏‎ ‎‏جلوی تهاجم بیگانگان را نمی گیرد. ‏

‏دانشی که در ظرف مزکّی یعنی انسان تزکیه شده قرار گیرد اثربخش است و می تواند از فسادها و‏‎ ‎‏انحرافات پیشگیری به عمل آورد به همین دلیل است که می فرمایند: ‏

‏2 ـ ... تزکیه نفس اهمیّتش بیشتر از مسأله تعلیم کتاب و حکمت است، مقدّمه از برای این‏‎ ‎‏است که کتاب و حکمت در نفس انسان واقع بشود، اگر تزکیه بشود انسان، تربیت بشود به‏‎ ‎‏تربیتهائی که انبیاء علیهم السلام برای بشر هدیه آوردند، بعد از تزکیه کتاب و حکمت هم در او به‏‎ ‎‏معنای حقیقی خودش در نفس انسان نقش می بندد و انسان به کمال مطلوب می رسد ... ‏‎[39]‎

‏امام(ره) تمامی اختلافات، منهای اختلاف بین حق و باطل را از عدم تزکیه نفس می داند. در این‏‎ ‎‏جهت فرق نمی کند که اختلاف درون مرزی یا برون مرزی باشد. ‏

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 85

‏3 ـ ... این نقصهائی که در اطراف کشورمان و همین طور در اطراف جهان هست ... تمام‏‎ ‎‏اختلافاتی که پیدا می شود برای این است که ما تربیت نشدیم و ما تزکیه نشدیم ....‏‎[40]‎ 

‏با وجودی که امام(ره) به علم و تخصّص اهمیّت به سزائی می دادند، فَیضیّه و دانشگاه را سنبل‏‎ ‎‏دین و دنیای مردم معرفی می کردند با این وصف از نظر تعلیم و تربیت اولویّت را برای هر دو‏‎ ‎‏قشر به تهذیب نفس و تزکیه می دادند. ‏

‏4 ـ در بسیاری از سخنرانیها و تذکرات و توصیه ها فرموده اند: ... خطر دانشگاه از خطر بمب‏‎ ‎‏خوشه ای بالاتر است، چنانچه خطر حوزه های علمیه از خطر دانشگاه بالاتر است ....‏‎[41]‎ 

‏5 ـ ... وقتی معمّم «مُلّا» مهذب نباشد، فسادش از همه کس بیشتر است. در بعضی روایات‏‎ ‎‏هست که در جهنم بعضیها، اهل جهنم از تعفّن بعضی روحانیین در عذاب هستند ... تا اصلاح‏‎ ‎‏نکنید خودتان را تهذیب نکنید. شما نمی توانید دیگران را تهذیب کنید.‏‎[42]‎

‏6 ـ ... دنیا را دانشگاه به فساد کشانده است و دنیا را دانشگاه می تواند به اصلاح بکشاند ... این‏‎ ‎‏همه مصیبتهائی که در دنیا پیدا شده است از همان متفکرین و متخصصین دانشگاه ها بوده این دو‏‎ ‎‏مرکز که مرکز علم است هم می تواند مرکز تمام گرفتاریهای بشر باشد و هم می تواند مرکز‏‎ ‎‏ترقیات.‏‎[43]‎ ‏با توجه به این که امام خود عارفی والامقام و زاهدی وارستۀ از دنیا و دوری جوینده‏‎ ‎‏از هواهای نفسانی بود، نیک می دانست که لغزشگاه های انسانی از چه اموری نشأت می گیرد، در‏‎ ‎‏تعلیم و تربیت دقیقاً همان امور را نشانه رفته و آلودگی نفسانی را مایه خلاف و تباهی معرفی‏‎ ‎‏نموده و با عنایت به آیات کریمه. ‏

1 ـ قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکیّها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّیٰها‎[44]‎ 

2 ـ قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزکّی وَ ذَکَر اْسَم رِبِّه فَصَلّیُٰ‎[45]‎ 

3 ـ وَ یزکّیهِمْ و یُعلِمُهُم الکِتابَ و الحِکمةَ‎[46]‎ 

‏می فرمایند ... هر چه بر سر بشر می آید از علم بدون تهذیب است‏ ‎[47]‎

‏بالاترین گرفتاری حب نفس است‏ ‎[48]‎ ‏انگیزه بعثت نزول وحی است و نزول قرآن است، و انگیزه‏‎ ‎‏تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا بکنند و نفوس مصفا بشوند از این ظُلماتی که در‏‎ ‎‏آنها موجود است‏ ‎[49]‎

‏این مضامین دقیقا‍ً از روایات و سنت گرفته شده است چنانکه می فرمایند: ‏

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 86

امام جواد(ع) ‏مَنْ اَطاعَ هَواهُ اعَطیٰ عَدُوّهُ مُناهُ ‎[50]‎ 

‏رسول خدا(ص) ‏خَیُرکُمْ مَنْ اَعانَهُ اللهُ عَلیٰ نَفْسِهِ فَمَلکهٰا ‎[51]‎

‏امام کاظم(ع) ‏یا هشامُ لَیْسَ مِنّا مَنْ لَُمْ یُحاسِبْ نَفْسُه فی کُلِ یَوْمٍ‎[52]‎ 

‏امیرالمؤمنین(ع) ‏اقَویٰ النّاسِ اعَظَمُهُمْ سُلطٰاناً عَلیٰ نَفْسِه‎[53]‎

‏فرصتی در حد این مقال نیست که فرمایشات امام(ره) با آیات و روایات انطباق داده شود و‏‎ ‎‏منبع برداشتها از کتاب و سنت در باب تعلیم و تربیت، مشخصاً تبیین گردد. ‏

‏ویژگیهای تعلیم و تربیت اسلامی اموری است که ذیلاً به آنها اشاره می کنیم. ‏

‏1 ـ جهانی و جاودانگی است‏

وَ مٰا اَرْسَلنٰاکَ اِلّا کافّةً لِلنّاسِ‎[54]‎   وَ مٰا اَرْسَلنٰاکَ اِلّا رَحْمَةً لِلْعٰالَمینَ‎[55]‎

‏تعلیم و تربیت اسلامی محدود به جامعه خاص نژاد خاص و زبان خاص نیست، برخلاف تعلیم‏‎ ‎‏و تربیتهای ناسیونالیستی که افراد را به هدفهای خاصی تربیت می کنند.‏‎[56]‎

‏2 ـ مشخصه دوم تعلیم و تربیت اسلامی (آزادگی ـ حریت) است. آزادگی با آزادی به مفهوم‏‎ ‎‏بی بند و باری که در کشور ما در زمان طاغوت برحسب تبعیت از الگوهای خارجی و استعماری‏‎ ‎‏هر روز در حال افزایش بود فرق دارد. ‏

‏حر بودن «یعنی جز برای خدا اظهار بندگی نکردن» تسلیم تقلیدهای کورکورانه نشدن دقیقاً به‏‎ ‎‏همان معنا که امیرالمومنین فرموده است. ‏

لٰا تَکَنْ عَبْدَ غَیْرِکَ لَقَدْ جَعَلَک اللهُ حُراً‏. ‏

‏کسانی که تعلیم و تربیت قبل از انقلاب را به یاد می آورند به خوبی واقف هستند که‏‎ ‎‏ «دانشگاههای کشور دبیرستانها» وسائل ارتباط جمعی به چه سمتی حرکت می کردند. ‏

‏برنامه ریزان، هنرمندان، فیلم سازان و ... در تدارک چه نوع تعلیم و تربیتی بودند، تعلیم و تربیتهای‏‎ ‎‏کلیشه ای دستوری و در نتیجه ترس، تسلیم، خودباختگی، ذلت، پستی، بی بند و باری و ... ‏

‏امام(ره) این گونه تعلیمها را نادرست دانست و این نوع تربیتها را ناروا معرفی کرد روح‏‎ ‎‏آزادگی از شرق و غرب را در کالبد تعلیم و تربیت دمید و چنین اظهار داشت: ‏

‏ ... آنها که گمان می کنند که مدارس باید علم در آن باشد و دیگر کاری به این مسائل نداریم، باید‏‎ ‎‏متخصص باشند. ساده اندیشند ... ساده اندیشی است که انسان گمان کند که یک معلمی که‏‎ ‎‏انحراف دارد معلمی که یا طرف شرق است و یا طرف غرب، یا تربیت شرقی دارد یا تربیتی‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 87

غربی، آن را ما معلم قرار بدهیم ... ساده اندیشی است که ما جوانهای خودمان را به دست معلمی‏‎ ‎‏بدهیم که به طرف شرق می رود و بچّه های ما را شرقی کند و یا به طرف غرب می رود و بچّه های‏‎ ‎‏ما را غربی کند. ساده اندیشی است که ما گمان کنیم که فقط تخصص میزان است و علم میزان‏‎ ‎‏است، علم الهی هم میزان نیست، علم توحید هم میزان نیست، علم فقه هم میزان نیست، هیچ‏‎ ‎‏علمی میزان نیست، آن علمی میزان است و آن علمی برای بشر سعادت است که تربیت در او‏‎ ‎‏باشد.‏‎[57]‎

‏سیستم و نظام گذشته از نظر تربیتی به ناحق افراد را: ‏

‏ ـ بسوی دولت سوق می داد، در ذهن ها چنان وارد کرده بود که دولت معصوم از خطا است و‏‎ ‎‏در برابر تصمیمات او اقداماتش نباید ایستاد. ‏

‏ ـ بی بند و باری را ترویج می کرد تا سر مردم را به امور تخدیری گرم کند و نتوانند به کارهای‏‎ ‎‏حساس تر بیندیشند. ‏

‏ ـ جنبه تفکر آزاد را از مردم سلب کرده بود تا نتوانند درباره خود و آینده خود، فکر کنند. ‏

‏ ـ و بالاخره با سیاست مزوّرانه، با ظاهری فریبنده و باطنی مایوس کننده، سرنسل را به‏‎ ‎‏آزادیهای بی بند و بار به مدرک، به آب و نان حاصل از آن گرم می کرد تا ملاحظات اساسی‏‎ ‎‏فیمابین نتواند آنان را به مقاومت و قیام بکشاند. ‏

‏امام(ره) دخالت در سیاست را از عناصر مهم تربیتی خود قرار داد و فرمود: ‏

‏ .... اسلام را همچو بد معرفی کرده اند به ما که ما هم باورمان آمده است که اسلام را به‏‎ ‎‏سیاست چه کار سیاست مال قیصر و محراب مال آخوند، محراب را هم نمی گذارند مال ما باشد.‏‎ ‎‏اسلام دین سیاست است، حکومت دارد، شما بخشنامه حضرت امیر و کتاب حضرت امیر، به‏‎ ‎‏مالک اشتر را بخوانید ببینید چیست. دستورهای پیغمبر و دستورهای امام علیه السلام در جنگها‏‎ ‎‏و در سیاست ببینید چی دارد.‏‎[58]‎‏ ... ما داریم می گوییم: آقا شما می خواهیم حاکم خودتان‏‎ ‎‏باشید، مستقل باشید، آن وقت آن آقا ... مقابل ما می ایستد. مقاومتشان یعنی ما می خواهیم نوکر‏‎ ‎‏باشیم.‏‎[59]‎

‏درباره دوری جستن از تبلیغات مسموم و خطرناک استکبار می فرماید: ‏

‏ ... باید کوشش کرد و پرده از تبلیغات مسموم چند صد سالۀ اجانب برداشت، شما نسل جوان‏‎ ‎‏موّظف هستید غرب زده ها را از خواب بیدار کنید و فجایع حکومتهای ضد انسانی آنها و اعمال‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 88

‏آنها را برملا نمائید و طرز حکومت اسلام را که مع الأسف بسیار عمر کوتاهی داشت و در همان‏‎ ‎‏چند صباح راه و روش اسلام در ولایت و والی روشن کرد، به جوامع عموماً و به فرزندان اسلام‏‎ ‎‏خصوصاً گوشزد کنید و صفوف خود را فشرده تر نمائید ... ‏‎[60]‎

‏از نظر امام(ره) رهائی یافتن از دام مستکبران و به آزادی سیاسی رسیدن، جز به آزادی‏‎ ‎‏اسلامی یعنی (حُر) شدن میسور نیست. تا انسانها به بندگی خدا نرسند، و از طاغوت تبری‏‎ ‎‏نجویند، تعلیم و تربیت اسلامی را به مفهوم واقعی به کار نبندند نجاتی برایشان نیست. تحلیل‏‎ ‎‏فرمایش امام نیاز به یک تحلیل اجمالی دارد. ‏

‏انسان برحسب طبیعت و فطرت خود، دارای سه مبدأ ادراک است (حس ـ عقل ـ خیال)‏‎ ‎‏نخستین قوه و نیروئی که در انسان از مرحله قوه و استعداد به فعلیت می رسد قوۀ حس است این‏‎ ‎‏قوه بلافاصله بعد از بدنیا آمدن بروز می کند. ‏

‏انسان برحسب قوه حس به دنیا روی آورده و بدان آرام می گیرد، دراین عرصه هر چه بیشتر و‏‎ ‎‏بهتر به شهوات و تمایلات نفسانی روی می آورد و به زیست حیوانی ادامه می دهد. ‏

‏پس از گذشت مرحله اول، عقل عملی در او پدید می آید و قوه تخیل در وی به ثمر می رسد‏‎ ‎‏در این مرحله انسان می کوشد که خیرات مظنونه را تخیل نماید، و رفتار خود را بر انجام طاعات‏‎ ‎‏و اجتناب از بدیها و زشتیها متمرکز سازد، و از مقام و منزلت اخروی برخوردار گردد. زیرا معاد‏‎ ‎‏هر انسانی به اندازه همّت اوست. ‏

‏با گذشت از مرحله عقل عملی، اگر توفیق خداوندی یار گردد و مدد عقل نظری خویش را با‏‎ ‎‏معارف الهی تجهیز و تحکیم کند، به کلیت عالم هستی احاطه می یابد و به نوعی ادراک نائل‏‎ ‎‏می گردد که از شائبۀ تغیّر و تجدّد و یا گمان و حدس منزّه است. ‏

‏مردم برحسب طی مدارج کمال به سه گروه تقسیم می شوند. (اصحاب مشئمه) (اصحاب‏‎ ‎‏میمنه) و سابقون. مبدأ اعمال گروه اول قوه محرکه حیوانی است که (قُوّه شوقیّه نام دارد) تلاش‏‎ ‎‏در جهت امور حیوانی و شهوات و تمایلات از طریق خواب استراحت و اعمال جنسی و ... و یا‏‎ ‎‏خشم گرفتن بر دیگران و انتقام از آنها است. (مبدأ اعمال) ‏

‏گروه دوم، عقل عملی است که با وساطت ادراکات جزئی باطنی مانند تخیل و امثال آن عمل‏‎ ‎‏می کند. هدف این قوه دست یازیدن به اعمال نیک و سعادات مقبوله و کارهای پسندیده است.‏‎ ‎‏اما گروه سوم، درکی فراتر از گروه دوم دارند، جز به خداوند به چیزی نمی اندیشند. از خداوند جز‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 89

خدا را نمی خواهند. به این دسته اهل الله یا سابقون می گویند در تعلیم و تربیت اسلامی، جسم و‏‎ ‎‏عقل و قلب به یک نسبت مورد توجه هستند. و هیچ یک نباید قربانی دیگری شود. ‏

‏تمام در پی تربیت جسم بودن و یا رهبانیت پیشه کردن و به عزلت رفتن، هردو قسمت‏‎ ‎‏مردود است. ‏

‏آن چه مردم دنیا امروز گرفتار آن هستند و از آن بابت دچار خسارتهای غیرقابل جبرانی‏‎ ‎‏شده اند و باید گفت دنیا را به فساد کشیده اند. پرداختن به امور حسی و تجربی، تجملات زندگی‏‎ ‎‏و فراموشی یاد آخرت است. ‏

‏و عده اندکی هم به آخرت چسبیده اند و آخرت را جدای از دنیا تصور کرده اند و دنیا را به اهل‏‎ ‎‏دنیا واگذار نموده اند. ‏

‏از دیدگاه امام(ره) هر دو نظریه اشتباه است. آخرت از دنیا و دین از سیاست جدا نیست، البته‏‎ ‎‏دیانت اساس همه چیز است، تهذیب نفس، تزکیه را مایه رسیدن به دنیا و آخرت می دانند، برای‏‎ ‎‏جلوگیری از مفاسد، هیچ وسیله ای را کارآمدتر از تقوای الهی نمی دانند موعظه، نصایح دلسوزانه‏‎ ‎‏را بدون تزکیه مؤثر و مفید برآورد نمی کنند، همان چیزی که هیچ دانشمند علم التربیه ای بدان‏‎ ‎‏نپرداخته است. ‏

‏در همین راستا است که امام(ره) مباحث ذیل را در تعلیم و تربیت به تفصیل مطرح می فرمایند. ‏

‏ ـ تعلیم و تربیت امری است مستمر و پی گیر. ‏

‏ ـ تزکیه بر تعلیم و تربیت مقدم است. ‏

‏ ـ تربیت با سیاست پیوستگی دارد. ‏

‏ ـ تربیت با سنن الهی در رابطه است. ‏

‏ ـ آموزش باید جهت دار باشد. ‏

‏ ـ تربیت با زمان رابطه دارد (باید در تربیت عنصر زمان را در نظر گرفت) ‏

‏امام(س) به نکات منفیی که در نظام طاغوتی برای تسلط بیگانگان تبلیغ می شد اشاره کرده‏‎ ‎‏و آنها را به جامعه مرتباً تذکر می داد و بدین سان موانع تعلیم و تربیت صحیح اسلامی را برطرف‏‎ ‎‏می فرمود: ترجیحاً موارد زیر را بیشتر متذکر گردیده، مردم را برحذر می داشت. و معتقد بود که‏‎ ‎‏نظام غیراسلامی گذشته برای پیشرفت کارهایش روشهای استعماری را بکار می گرفت از جملۀ‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 90
 

ـ توسعه مراکز فساد و فحشاء

 ـ استفاده از اساتید غرب زده 

 ـ ایجاد عداوت بین دانشگاهیان 

 ـ منحرف ساختن جوانان از ارزشها 

 ـ سوءاستفاده از وسائل ارتباط جمعی

 ـ منحرف ساختن مراکز آموزشی

 ـ تبلیغات سوء

 ـ سرگرم کردن مردم به ظواهر

 ـ مرعوب ساختن مردم 

 ـ آموزشهای جهت دار برای استفاده های نامشروع

 ـ ..................... 

‏ما برای هر یک از موارد فوق به عنوان نمونه کلامی از فرمایشات امام(ره) را می آوریم. ‏

درباره مراکز فحشاء

‏ ... این مراکزی که برای عیش و عشرت جوانها اینها تهیه کردند و این مغازه های زیادی که‏‎ ‎‏برای فروش عروسکها و فرآورده های خارجی بوجود آوردند و این دکانهای مشروب فروشی،‏‎ ‎‏اینها روی طبع خودش واقع نشد. اینها روی برنامه ای بود ... در دانشگاه جوانها را از بین ببرند ... ‏‎ ‎‏بی تفاوتشان کنند و راجع به کشورشان بی تفاوت باشند ... عشرتکده باشد، سینکای موافق میل‏‎ ‎‏و شهوات جوانها باشد، دیگر این مملکت هر چه بر آن بگذرد گذشته است..‏‎[61]‎

درباره اساتید غرب زده 

‏ ... اینهائی که در دانشگاه ها هستند بعضیهاشان البته پنجاه سال است که از غرب به مغزهای‏‎ ‎‏آنها بیماری تزریق شده و تربیت شدند اینها به همان تربیتهای غربی و آنها اینها را هم آماده‏‎ ‎‏کردند، برای اینکه جوانهای ما را آنطوری که می خواهند بار بیاورند.‏‎[62]‎

ایجاد عداوت بین دانشگاهیان

‏ ... جوّی به وجود آورده بودند که با هم شاید دشمن بودند، نه دانشگاهی تحمّل روحانی‏‎ ‎‏را داشت و نه روحانی تحمّل دانشگاهی را. اساس هم این بود که این دو قشری که با اتحادشان تمام‏‎ ‎‏ملت متحد می شوند، از هم جدا نگهدارند و با هم مخالفشان کنند تا ملت اتحاد پیدا نکند.‏‎[63]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 91

منحرف ساختن جوانها از ارزشها 

‏ ... همین معنائی که برای روحانیون نقشه کشیده بودند، برای جوانهای غیرروحانی، چه‏‎ ‎‏دانشگاهی چه سایر جوانها با طرزهای دیگری نقشه کشیدند تا آنها در میدان سیاست حاضر‏‎ ‎‏نباشند و در اموری که کشور احتیاج به او دارد دخالت نکنند.‏‎[64]‎ 

سوءاستفاده از وسائل ارتباط جمعی

‏ .... شما می دانید که از اولی که این صدا و سیما در ایران وجود پیدا کرد، آنچه که شاید گفت از‏‎ ‎‏همه چیزها بیشتر صدمه وارد کرد هم به حیثیّت این ملت و هم در وابسته کردن این ملت به‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ این دستگاهها بود.‏‎[65]‎

منحرف ساختن مراکز آموزشی

‏ ... آموزش و پرورش لفظی بوده است که «وزارت آموزش و پرورش»، «نه آموزش» آموزش‏‎ ‎‏بوده و نه پرورش، آموزش این بوده است که جوانهای ما را گرایش غربی و شرقی می دادند و‏‎ ‎‏پرورش همین بوده است، که لاابالی بار می آورده اند.‏‎[66]‎

درباره تبلیغات سو

‏ ... همین جوانها در زمانی که طاغوت بود به هر جا که می رفتند فساد را می دیدند، مجله‏‎ ‎‏می خریدند پر از فساد و پر از فحشا بود، روزنامه می خریدند پر از تبلیغات، ضدانسانی و‏‎ ‎‏اسلامی بود. هر جای مملکت می رفتند، مراکز فساد پخش بود ... نگذاشتند که تربیت صحیح در‏‎ ‎‏این ملت تحقق پیدا بکند.‏‎[67]‎

سرگرم کردن مردم به ظواهر

‏ ... خوب آنها از خدا می خواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت و‏‎ ‎‏به دست ظلمه، دست آمریکا، دست شوروی، دست امثال اینها ... و گفتند شما کار به سیاست‏‎ ‎‏نداشته باشید، حکومت مال ما، شما هم بروید در مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید، چکار‏‎ ‎‏دارید به این کارها ... ‏‎[68]‎

مرعوب ساختن مردم

‏ ... قوای انتظامی را و بالاتر قوای ساواک را در مقابل ملت قرار داده بودند برای ایجاد رعب‏‎ ‎‏ مردم وقتی که این لباس را می دیدند به وحشت می افتادند، وقتی اسم ساواک را می شنیدند‏‎ ‎‏وحشت می کردند ... ‏‎[69]‎ 

‏ ‏

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 92

آموزش در جهت منافع مستکبران 

‏ ... آنها در صدد بودند که به تدریج بطور کلی موفق بشوند که هر چه از دانشگاه بیرون بیاید‏‎ ‎‏قبله او شرق یا غرب باشد ... ‏‎[70]‎

‏دانشمندان علوم تربیتی معتقدند که هر گاه مسئولان جامعه به فکر جامعه نباشند، و راه و‏‎ ‎‏رسم شان غلط و ناصواب باشد، نباید انتظار اصلاح افراد را داشت. ‏

‏رژیم با حیله گری ها و اعمال غرض ها، معلمان را که به حقیقت سازندگان واقعی جامعه هستند‏‎ ‎‏تحقیر و سرکوب می کرد. بدیهی است، هنگامی که معلم خود در معرض استثمار فکری باشد و‏‎ ‎‏مجبور به رژه رفتن در برابر طاغوت و طاغوتیان، چگونه می تواند افرادی آزاد، و نیک اندیشی‏‎ ‎‏تربیت کند. ‏

‏رژیم کوشیده بود، کسانی را بر کار بگمارد که به هر ساز برقصند، عامل نظرات و مجری‏‎ ‎‏فرمانهایش باشند، مسائل و مشکلاتشان را براساس قوانین طاغوت حمل کنند، و همه دشواریها‏‎ ‎‏را با آچار غربی یا شرقی رفع کنند. ‏

‏محتوای تربیت، تنها برای آن بود که سر دانش آموزان را گرم کنند. روش تربیتی، چه در جنبۀ‏‎ ‎ُآموزش چه در جنبۀ پرورش روشی خسته کننده، ویران گر، موجد روح، سکوت و سکون‏ بود.‏‎ ‎

‏شاخص های تعلیم و تربیت از نظر امام(س) همان شاخص های تعلیم و تربیت اسلامی به‏‎ ‎‏معنای واقعی کلمه است و به شرح زیر: ‏

1 ـ عمومی و جهانی بودن تعلیم و تربیت؛ 

2 ـ آزادی و آزادگی به معنای حر بودن انسانها؛ 

3 ـ تزکیه مقدم بر تعلیم و حکمت است؛ 

4 ـ وارستگی، بی آلایشی، ورع، تقوا و ... ؛ 

‏امروزه آنچه در نظام تعلیم و تربیت بدان اهمیّت داده می شود، در جهت سازندگی فرد است.‏‎ ‎‏اما فرد چه هدفی را دنبال می کند؟ باتوجه به نقشه های استعمارگران و ایجاد بازارهای مصرفی‏‎ ‎‏برای کالاهای تولیدی، تجمّل، زرق و برق زندگی مادی، به هر بهائی که تمام شود!! ! فرد، در‏‎ ‎‏همسوئی با مستکبران حرکت می کند، تربیتهای غیرالهی چنین اقتضائی دارد!! ! پیش از انقلاب‏‎ ‎‏این چنین بود. ‏

‏متأسّفانه افسون خنّاسان کارگر افتاده بود، و تربیتها در جهت استثمارگران انجام می شد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 93

‏امام(ره) با هیمنه ای الهی و با روحی بزرگ و تربیتی الهی فریاد برآورد به عالِم‏ْ‏ و عامی‏‎ ‎‏دانشگاهی و روحانی نهیب دوری از وسواس سودجویان و شیاطین و طاغوتیان را برآورد و‏‎ ‎‏تعلیم و تربیتهای از یاد رفته را متذکر شد. ‏

‏روح بیداری و هشیاری را در جامعه دمید. حال بر ما است که سخنان گرفته شدۀ از قرآن و‏‎ ‎‏سنت آن بزرگ مرد تاریخ را به گوش جان بشنویم و به کار بندیم. ‏

‏ ‏

 منابع و یادداشت ها 

‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 94

  • . قرآن کریم، سوره اسری، آیه70.
  • . قرآن کریم، سوره احزاب، آیه 72.
  • . و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین، انبیاء آیه 107.
  • . قرآن کریم، سوره طه، آیه 2 ـ 1.
  • . تفسیر مجمع البیان، ج 3 ص 199.
  • . عن ابی حمزه قال قلت لابی عبدالله(ع) لتبقی الارض بغیر امام؟ فقال لو بقیت الارض بغیر امام لساخت، کتاب غیبت نعمانی ص 138
  • . قرآن کریم، سوره انعام، آیه 164، سوره نمل آیه 26، سوره رعد 16، سوره یوسف 42
  • . قرآن کریم، سوره انعام، آیه 164، سوره نمل آیه 26، سوره رعد 16، سوره یوسف 42
  • . قرآن کریم، سوره انعام، آیه 164، سوره نمل آیه 26، سوره رعد 16، سوره یوسف 42
  • . قرآن کریم، سوره انعام، آیه 164، سوره نمل آیه 26، سوره رعد 16، سوره یوسف 42
  • . انسان موجودی ناشناخته، الکسیس کارل
  • . قرآن کریم، سوره بقره 222 ـ 165، سوره فرقان 44، سوره بقره 74، سوره اعراف 176.
  • . قرآن کریم، سوره بقره 222 ـ 165، سوره فرقان 44، سوره بقره 74، سوره اعراف 176.
  • . قرآن کریم، سوره بقره 222 ـ 165، سوره فرقان 44، سوره بقره 74، سوره اعراف 176.
  • . قرآن کریم، سوره بقره 222 ـ 165، سوره فرقان 44، سوره بقره 74، سوره اعراف 176.
  • . قرآن کریم، سوره بقره 222 ـ 165، سوره فرقان 44، سوره بقره 74، سوره اعراف 176.
  • . راه زندگی ص 118.
  • . تاریخ فلسفه تربیتی، فردریک مایر، ترجمه علی اصغر فیاض، ص 344.
  • . همان منبع، صفحات 355 ـ 356.
  • . همان منبع، صفحات 355 ـ 356.
  • . همان منبع، صفحات 355 ـ 356.
  • . تاریخ فلسفه تربیتی، ص 341 ـ 342 ـ 343.
  • . تاریخ فلسفه تربیتی، ص 341 ـ 342 ـ 343.
  • . تاریخ فلسفه تربیتی، ص 341 ـ 342 ـ 343.
  • . تاریخ فلسفه تربیتی، ص 341 ـ 342 ـ 343.
  • . انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی، ص 185
  • . آموختن برای زیستن، ص82 ـ 83
  • . آموختن برای زیستن، ص82 ـ 83
  • . تاریخ فلسفه تربیتی، ص 431
  • . راه زندگی، ص 170 ـ 155 .
  • . راه زندگی، ص 170 ـ 155 .
  • . راه زندگی، ص 170 ـ 155 .
  • . راه زندگی، ص 170 ـ 155 .
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، ج 14 ص 168-169.
  • . همان .
  • . همان .
  • . همان .
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، ج13 ص 504-507.
  • . همان .
  • . سخنرانی شماره 231 .
  • .  ر.ک: صحیفه امام ، ج 13ص 413 ـ 420 .
  • . همان .
  • . سخنرانی شماره 852 .
  • . قرآن کریم، سوره شمس آیه 10 ـ 9، سوره اعلی آیه 15 ـ 14، سوره جمعه آیه 2.
  • . قرآن کریم، سوره شمس آیه 10 ـ 9، سوره اعلی آیه 15 ـ 14، سوره جمعه آیه 2.
  • . قرآن کریم، سوره شمس آیه 10 ـ 9، سوره اعلی آیه 15 ـ 14، سوره جمعه آیه 2.
  • . سخنرانی هیجده فروردین 66، سخنرانی 27 اسفند 69، سخنرانی 28  اردیبهشت ماه 69.
  • . سخنرانی هیجده فروردین 66، سخنرانی 27 اسفند 69، سخنرانی 28  اردیبهشت ماه 69.
  • . سخنرانی هیجده فروردین 66، سخنرانی 27 اسفند 69، سخنرانی 28  اردیبهشت ماه 69.
  • . بحارالانوار، ج 78 ص 364.
  • . تنبیه الخواطر، ص 362.
  • . بحارالانوار، ج 78 ص 311.
  • . غررالحکم
  • . قرآن کریم، سوره سباء آیه 28، سوره نساء آیه 107.
  • . قرآن کریم، سوره سباء آیه 28، سوره نساء آیه 107.
  • . تعلیم و تربیت صهیونیستی، تألیف عادل توفیق عطار.
  • .  ر.ک:صحیفه امام ، ج 13 ص510، ج 6 ص 33-34، ج 4 ص 237-238، ج 13 ص 146.
  • . همان.
  • . همان.
  • . همان
  • .  ر.ک:صحیفه امام ، ج 13 ص 100-102، ج 7 ص 331-333، ج 12 ص 329-331، ج 13 ص 188-191.
  • . همان.
  • . همان.
  • . همان.
  • . سخنرانی شماره 735.
  • . ر.ک:صحیفه امام ، ج 13 ص 247-249، ج 12 ص 464-465، ج 13 ص 432-433، ج 7 ص 430-431، ج 14 ص 426-427.
  • . همان.
  • . همان.
  • . همان.
  • . همان.سایر منابع 71 ـ اصول تعلیم زبان و ادبیات، حسین رزمجو 72 ـ زندگی و پرورش کودک، ژان پیاژ 73 ـ گفتارهائی درباره تربیت فرزندان، آس ماکارنکو، ترجمه ابو تراب باقرزاده 74 ـ اندیشه و عمل سیاسی مسلمین، دکتر کلیم صدیقی 75 ـ کتاب تعلیم و تربیت، دکتر قائمی 76 ـ روانشناسی غزالی (علم النفس) 77 ـ مسائل تربیتی اسلام، محمدباقر حجتی 78 ـ دین و علم، برتراند راسل