اصول و مبانی تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی

اصول و مبانی تعلیم و تربیت 

 نوشته: عباس کوثری

‏مقدمه: ‏

‏در فرهنگ قرآن و معارف اصیل اسلامی، تعلیم و تربیت از منزلت و جایگاهی رفیع‏‎ ‎‏برخوردار است. گذشته ای به قدمت تکوین و آفرینش انسان دارد و از همه شکوهمندتر آنکه‏‎ ‎‏خالق یکتای هستی تعلیم و تربیت انسان را عهده دار شده است. و در قرآن کریم از خود به این‏‎ ‎‏صفت یاد کرده است آنان که میفرماید: ‏

و علم آدم الاسماء کلّها» ‎[1]‎ «واتقوا الله و یعلّمکم الله» ‎[2]‎ «الرحمن علّم‎ ‎القرآن» ‎[3]‎ «الّذی علّم بالقلم» ‎[4]‎ «علّمناه من لدنّا علما» ‎[5]‎ 

‏اصولاً یکی از جهات اعجاز قرآن جنبه های علمی آن است که علامه طباطبائی «ره» از آن به‏‎ ‎‏عنوان «تحدّی قرآن به علم» نام می برد‏ ‎[6]‎ ‏و از طرف دیگر مواردی که در آیات الهی از خداوند با‏‎ ‎‏کلمات ـ «‏ربّ»، «ربّنا»،‎[7]‎ «ربّکم»،‎[8]‎ «ربّک»،‎[9]‎ «ربّه»،‎[10]‎ «ربّها»،‎[11]‎ «ربّهم»،‎[12]‎‎ ‎ «ربّی»،‎[13]‎ «ربّهما»،‎[14]‎ «ربّکما»،‎[15]‎ ‏نام برده است بیانگر ربوبیّت ذات مقدس احدیّت می باشد‏‎ ‎‏بویژه کلمۀ «ربّکما» که با قرار گرفتن در ترکیب زیبای «‏فبای الاَ ربکما تکذّبان‏» (آنهم پس از بیان‏‎ ‎‏سمتی از نعمتها) جلوۀ دیگر از جمال ربوبی را در دل و فکر متجلّی می سازد. ‏

‏راغب می نویسد: ‏الربّّ فی الاصل الترّبیة و هو انشاء الشئی حالاً فحالاً الی حدّ التمام ... ‎ ‎الرباب السحاب سمّی بذالک لانّه یُربّ البنات‏: اصل ربّ تربیت است و آن عبارت از ایجاد‏‎ ‎‏شئی است تا به تدریج او را به مقصد کمال و تمام رهنمون سازد» و به ابرها «رباب» می گویند‏‎ ‎‏زیراموجب باروری گیاهان می گردد‏‎[16]‎ ‏و در مقابل اگرچه عدّه ای گفته اند ربّ از ریشه «ربب» ‏‎ ‎‏است برخلاف تربیت که از ریشه «رَبَو» گرفته شده است و لکن آنها نیز معتقدند که در واژۀ «ربّ» ‏‎ ‎‏تربیت اشراب شده است. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 59

با توجّه به همین جایگاه تعلیم و تربیت است که هدف از بعثت پیامبران تعلیم کتاب و‏‎ ‎‏حکمت و پرورش و تصفیه روح از ناخالصی ها معرفی شده است‏‎[17]‎ ‏و در کلمات رسول‏‎ ‎‏خاتم «ص» آمده است: «‏بالتعلیم اُرسلت‏» ‏‎[18]‎ «بُعثت لاتمم مکارم الاخلاق‏» ‏‎[19]‎ ‏که این خود‏‎ ‎‏بیانگر اینستکه اسلام در زمینه تعلیم و تربیت دارای مکتبی است مستقل با مبانی و اصولی‏‎ ‎‏مشخص و الهی، که با استفاده از آن نیازی به طلب کردن گوهر ماوراء صدف کون و مکان از‏‎ ‎‏گمشدگان لب دریا نخواهد بود چرا که خورشید وحی همچنان جاودانه می درخشد. ‏

قدسیان را نرسد تا که به ما فخر کنند قصّۀ علّم الاسماء بزبان است هنوز[20] 

‏نوشتاری که در پیش روی دارید نظری است به اصول و مبانی تعلیم و تربیت و از آنجا که‏‎ ‎‏پیامبر و جانشینان گرامش نمونه اعلی و تجسّم قرآن هستند و خود تربیت شده وحی و‏‎ ‎‏دستورات الهی می باشند و مصداق: «‏ادبّنی ربّی و احسن تأدیبی‏» ‏‎[21]‎ ‏و خود نیز در صحنه‏‎ ‎‏تعلیم و تربیت از موفق ترین مربّیان بزرگ بوده اند در مقاله حاضر توجه ویژه به سنّت و سیرۀ آنها‏‎ ‎‏خواهیم داشت و سپس آن را در گفتار و سیره عملی تربیت شده مکتب اهل بیت، فرزانه دوران،‏‎ ‎‏امام خمینی به نظاره می نشینیم. ‏

‏با اعتراف به اینکه بضاعتی است مزجاة و نوشتاری است ناتمام. ‏

بشکنم این قلم و پاره کنم این دفتر نتوان شرح کنم جلوه والای تو را[22] 

‏قبل از ورود در بحث لازم است توضیحی درباره مفهوم تعلیم و تربیت ارائه دهیم. ‏

‏مفهوم تعلیم و تربیت‏

‏در فلسفه، ادلّه فراوانی برای تجرّد نفس ذکر کرده اند از آن جمله اینکه در مادّه قابلیّت انطباق‏‎ ‎‏کبیر بر صغیر نیست و حال اینکه می بینیم در ذهن و نفس انسان صور کبیره آسمان ـ خورشید ـ ‏‎ ‎‏ستاره ـ دریاها منطبع می گردد. حال که چنین است، حامل این صور نمی تواند ماده باشد. زیرا‏‎ ‎‏ماده ذهن با این کوچکی گنجایش این صور را ندارد پس معلوم است نفس یا ذهن که حامل اینها‏‎ ‎‏هستند مجرّد هستند.‏‎[23]‎ ‏فعلاً این مقال درصدد توضیح و اشاره به تمامی ادله آن نیست. از‏‎ ‎‏طرف دیگر همانگونه که در اسفار‏‎[24]‎ ‏آمده است این موجود مجرّد با حرکت جوهری خویش‏‎ ‎‏همواره به سمت کمال حرکت می کند. ابتداء در مرحله عقل بالقوه و با سیر صعودی خویش به‏‎ ‎‏سمت عقل فعال شدن، سیر می کند امام خمینی می فرمایند: «به حسب براهینی که در فلسفه‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 60

‏ثابت است ماوراء این طبیعت در انسان هست و انسان دارای یک عقل بالامکان مجرّد و بعد هم‏‎ ‎‏مجرّد تام خواهد شد» ‏‎[25]‎ ‏با توجّه به این جهت میتوان گفت مفهوم تعلیم و تربیت عبارت است‏‎ ‎‏از سیر دادن و رهنمون ساختن نفس از مرحله عقل بالقوّه به سمت مجرّد تام شدن» و یا به‏‎ ‎‏عبارت دیگر از آنجا که انسانها دارای فطرتی اصیل و خدائی هستند چنانکه قرآن می فرماید:‏‎ ‎‏ «‏فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرةالله التی فطر الناس علیها‏» ‏‎[26]‎ ‏و در حدیث آمده است «‏کل‎ ‎مولود یولد علی الفطرة‏».‏‎[27]‎ ‏و کار انبیاء این مربّیان بزرگ بشریّت برگرداندن انسانها به فطرت‏‎ ‎‏خویش بوده است «‏لیستادوهم میثاق فطرته‏» ‏‎[28]‎ 

‏می توان گفت مفهوم تعلیم و تربیت عبارت از شکوفا نمودن فطرت و یا جلوگیری از آن‏‎ ‎‏می باشد. در این زمینه امام خمینی می فرماید: «انسان از اوّل اینطور نیست که فاسد به دنیا آمده‏‎ ‎‏باشد از اول با فطرت خوب به دنیا آمده، با فطرت صراط مستقیم، فطرت اسلام، فطرت توحید‏‎ ‎‏است، این تربیتهاست که یا همین فطرت را شکوفا می کند و یا جلوی شکوفائی فطرت را‏‎ ‎‏می گیرند» ‏‎[29]‎ ‏اگرچه برای مفهوم تعلیم و تربیت تعاریفی دیگر شده است چنانکه یکی از‏‎ ‎‏محققین می نویسند: «مفهوم تعلیم و تربیت در گذشته انتقال معلومات و مهارتها بود روی همین‏‎ ‎‏زمینه روش عمده تدریس، سخنرانی ـ یا مطالعه کتب درسی بود اما اگر تعلیم و تربیت را چنانچه‏‎ ‎‏ «جان دیوئی» معتقد است تجدیدنظر در تجربیّات و تشکیل مجدّد آنها بدانیم یا آن را عبارت از‏‎ ‎‏رشد قوه قضاوت صحیح یا هدایت رشد فرد تلقّی کنیم روش کار ما با آنچه در گذشته معمول‏‎ ‎‏بود کاملاً فرق خواهد داشت» ‏‎[30]‎ ‏امّا با توجه به مبانی قرآنی و فلسفی اسلام آن دو تعریف قبل‏‎ ‎‏را ترجیح می دهیم ‏

‏اصول و مبانی تعلیم و تربیت‏

‏الف ـ اصل خدامحوری یا اخلاص‏

‏نیّت مشخصّۀ شعاع دید و برد عملی انسان است. اعمال از نیّت رنگ می گیرد، و در همان‏‎ ‎‏محدوده اثر آفرین. در حدیث آمده است ‏لکل امریءً مانوی فمن کانت هجرته الی الله و رسوله‎ ‎فهجرته الی الله و رسوله و من کانت هجرته الی دنیا یصیبها او امرأة یتزوجها فهجرته الی‎ ‎ما هاجر الیه‏» ‏‎[31]‎ ‏علم و تربیت برای کسب مقامات دنیوی نتیجه جز حرکت در همین محدوده و‏‎ ‎‏جمعِ همّت و عزم برای رسیدن به آن نخواهد داشت. امام خمینی(ره) می فرمایند: «کسی که‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 61

دارای حبّ جاه و ریاست است و این حبّ ملکۀ نفسانیُه و شاکلۀ روح او شده است، غایت آمال‏‎ ‎‏او رسیدن به آن مطلوب است و افعال صادرۀ از او تابع آن غایت است و داعی و محرّک او همان‏‎ ‎‏مطلوب نفسانی است و اعمال او برای وصول به آن مطلوب از او صادر می گردد ... کسی که حبّ‏‎ ‎‏نفس و خودخواهی، ملکه و شاکلۀ نفس اوست، غایت مقصد و نهایت مطلوب او رسیدن به‏‎ ‎‏ملایمات نفسانیّه است و محرک و داعی او در اعمال همین غایت است».‏‎[32]‎ 

‏با این نگاه و جایگاه است که در آیات و روایات همراه علم، نیّت صادق و الهی مورد توجّهی‏‎ ‎‏ویژه و عنایتی تام قرار گرفته است. آغاز وحی الهی بر پیامبر خاتم(ص) با قرائت و خواندن آغاز‏‎ ‎‏می گردد و در همان حال آن را با اسم ربّ و ربوبیّت مطلقه ممهور و مرتبط می سازد و می فرماید‏‎ ‎‏ «‏اقرأ باسم ربک‏» ‏‎[33]‎

‏قرآن کریم محور تعلیم و تربیت انبیاء را، اخلاص و توجّه تامّ آنها به ربّ العالمین معرفی می کند‏‎ ‎‏و در سورۀ شعراء از قول حضرت نوح ـ هود ـ صالح ـ لوط ـ شعیب (علیهم السلام) جملۀ «‏و ما‎ ‎اسئلکم علیه من اجر ان اجری الا علی ربّ العالمین‏» ‏‎[34]‎ ‏را بیان می دارد و به پیامبر خاتم‏‎ ‎‏(صلی الله علیه و آله) دستور می دهد: «‏قل لا اسئلکم علیه اجراً ان هو الا ذکری للعالمین‏» ‏‎[35]‎ ‏و‏‎ ‎‏در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم «‏من تعلّم لله عزوجلّ و عمل لله و علّم لله دعی‎ ‎فی ملکوت السموات عظیما‏» ‏‎[36]‎ ‏و امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: ‏خذوا من العلم‎ ‎ما بدالکم و ایاکم ان تطلبوه لخصالٍ اربع: لتباهوا به العلماء، اوتماروا به‎ ‎السفهاء، اوتراء وابه فی المجالس، او تصرفوا وجوه الناس الیکم للترؤس‎[37]‎ ‏در همین رابطه امام خمینی(ره)‏‎ ‎‏می فرمایند: «ای عزیز، علاج کل العلاج، در این است که انسان که می خواهد علمش الهی باشد‏‎ ‎‏وارد هر علمی که شد مجاهده کند و با هر ریاضت و جدیّتی شده قصد خود را تخلیص کند.‏‎ ‎‏سرمایه نجات و سرچشمه فیوضات تخلیص نیّت و نیت خالص است ‏من اخلص لله اربعین‎ ‎صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه.‎[38]‎ 

در ضمیر ما نمی گنجد به غیر دوست کس  هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس[39]

‏ب ـ تقدم اصلاح خود بر اصلاح دیگران‏

‏اسوه ها و الگوها همواره نقشی اساسی در تحول انسانها داشته اند و این امری است که ریشه‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 62

‏در سرشت انسانها دارد و بدین جهت است که انسان همواره برای خود اسطوره ها و قهرمانانی را‏‎ ‎‏ترسیم کرده و صفات و رفتار آنها را سرمشق و الگوی خویش قرار می داده است امروزه در‏‎ ‎‏روانشناسی اصلی را به عنوان «محاکات» «مشابه شدن» مطرح می کنند که برخاسته از همین‏‎ ‎‏حالت روحی و نفسانی انسان می باشد. ‏

‏شهید مطهری می نویسند «مسئلۀ ارادت و شیفتگی به یک شخص معیّن، بالاترین و‏‎ ‎‏بزرگترین عامل است در تغییر دادن انسان و این اگر بجا بیفتد فوق العاده انسان را خوب می کند و‏‎ ‎‏اگر نابجا بیفتد آتشی است که دامن را آتش می زند» ‏‎[40]‎ ‏دراین راستاست که پیامبران این مربّیان‏‎ ‎‏بزرگ الهی از میان انسانها انتخاب می شدند تا نقش الگوئی و اسوۀ آنان مؤثرتر باشد قرآن کریم‏‎ ‎‏دربارۀ پیامبر اسلام میفرماید «‏لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة‏» ‏‎[41]‎ ‏مربّی و معلم نیز‏‎ ‎‏همین نقش را دارد. از این نظر هر چه در صفات نیک وارسته تر و مهذّب تر باشد تحوّل عمیق تری‏‎ ‎‏را در روح شاگرد ایجاد خواهد کرد، بدین جهت در قرآن و روایات عنایتی وافر بدین امر شده‏‎ ‎‏است. خداوند متعال در سورۀ صفّ می فرماید: «‏یا ایها الّذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون و کبر‎ ‎مقتاً عندالله ان تقولوا مالا تفعلون‏» ‏‎[42]‎ ‏و در حدیث نبوی(ص) آمده است «‏یا اباذر مثل الّذی‎ ‎یدعوا بغیر عمل کمثل الذی یرمی بغیروتر» ‎[43]‎ ‏و از امام صادق علیه السلام نقل سده است که‏‎ ‎‏فرمود:‏ «کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم لیروا منکم الورع والاجتهاد و الصلاة و الخیر فان‎ ‎ذالک داعیه‏» ‏‎[44]‎ ‏که آنچه ذکر شد نمونه ای از روایات و کلماتی است که در این مورد از‏‎ ‎‏معصومین نقل شده است. در همین زمینه امام خمینی می فرمایند: «هر کس از خودش باید‏‎ ‎‏شروع کند و عقائد و اعمالش را تطبیق با اسلام بدهد و بعد از اینکه خودش را اصلاح کرد آنوقت‏‎ ‎‏دنبال این باشد که دیگران را اصلاح کند و خصوصاً شما که در دبیرستانها هستید و همه آنها که‏‎ ‎‏سر و کارشان با بچه ها نوباوگان جوانان هست» ‏44 ‏و در قسمتی دیگر از بیاناتشان میفرمایند:‏‎ ‎‏ «هر اصلاحی نقطۀ اولش خود انسان است اگر چنانچه خود انسان تربیت نشود نمی تواند دیگران‏‎ ‎‏را تربیت کند» ‏‎[45]‎ 

آن کس که ندارد بسر کوی تو راه در زندگی بی ثمرش حاصل نیست [46] 


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 63

ج ـ اعتماد به نفس‏

‏عقده حقارت و خود کم بینی از مهمترین موانع پیشرفت و تعالی انسان و جوامع بشری‏‎ ‎‏ی باشد در کتب روانشناسی عواملی از قبیل نام بد ـ نقص عضو ـ در بعد فردی، و شکست یک‏‎ ‎‏ملّت و قبیله، در بعد اجتماعی، برای پیدایش عقدۀ حقارت ذکر کرده اند و لکن عامل و سبب آن‏‎ ‎‏هر چه باشد مهبط و پایگاه اصلی آن روح انسانها می باشد در اینجاست که اسلام با تعالیم‏‎ ‎‏خویش و ایجاد انقلاب روحی، اعتماد به نفس را به انسانها ارزانی می دارد. قرآن کریم می فرماید:‏‎ ‎‏ «‏ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین و ان یکن منکم مائة یغلبوا الفاً من الّذین کفروا‎ ‎بانّهم قوم لا یفقهون‏» ‏‎[47]‎ ‏قرآن از ادراکات علمی انسان با تعبیرات مختلفی یاد کرده است از قبیل‏‎ ‎عقل ـ علم ـ حکمت ـ درایه ـ شعور ـ عرفان ـ یقین ـ فکر ـ رأی ـ حفظ ـ شهادت ـ زعم‏ که در‏‎ ‎‏آیۀ مزبور با تکیه بر بعد دیگری از ادراکات انسان که فقه و فهم است، قدرت روحی و اعتماد به‏‎ ‎‏نفس برخاسته از آن را بیان می کند، چنانکه در آیۀ «‏وانتم الاعلون ان کنتم مؤمنین‏» ‏‎[48]‎ ‏با توجّه‏‎ ‎‏دادن به ایمان قلبی مؤمنین، آنان را از غنای روحی در مقابل دشمنان برخوردار می سازد و بر پایه‏‎ ‎‏همین مبنا است که رهبر و معلّم بزرگ مسلمانان از مدینه شهر کوچک آن روز به تمامی سران‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ ایران و روم و غیره نامه می نویسد و آنها را با عنوان من محمد رسول الله الی ... ‏‎ ‎‏دعوت به اسلام می کند‏‎[49]‎ ‏و اصولاً می توان یکی از فلسفه های انتظار فرج و فضیلت آن را‏‎ ‎‏همین ایجاد اعتماد به نفس در پیروان دین خدا به حساب آورد و برخاسته از همین فرهنگ الهی‏‎ ‎‏است که امام خمینی این معلم و مربّی موفّق برخلاف عرف سیاسی متداول و علیرغم‏‎ ‎‏خودباختگی کشورهای کوچک در مقابل قدرتهای بزرگ با پیامی فرهنگی، الهی، اساس و ریشه‏‎ ‎‏ایدئولوژی حاکم بر شرق را هدف قرار می دهند و پیش بینی قریب الوقوع شکستن استخوانهای‏‎ ‎‏فرهنگ حاکم الحادی را می نمایند.‏‎[50]‎ 

‏نتیجه آنکه معلم و مربّی باید الهام بخش این روحیه، در افراد تحت تعلیم خود بوده، که این‏‎ ‎‏خود اصل و مبنائی است اسلامی و قرآنی. امام خمینی می فرماید: «هیچ وقت اصلاً کلمۀ یاس‏‎ ‎‏را در ذهنتان وارد نکنید که این از جنود شیطان است یاس از جنود شیطان است» ‏‎[51]‎ ‏در سابق‏‎ ‎‏انگلستان و بعد از او آمریکا و سایر کشورهای قدرتمند دنبال این بودند که با تبلیغات دامنه دار‏‎ ‎‏خودشان، به ممالک ضعیف باور بیاورند که ناتوانند باور بیاورند که اینها نمی توانند هیچ کاری‏‎ ‎‏انجام دهند. اینها باید در صنعت، در نظام، در اداره کشور، دستشان به طرف قدرتهای بزرگ از‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 64

شرق و غرب دراز باشد‏‎[52]‎ ‏و در قسمت دیگری از بیاناتشان می فرمایند: شما متوقّع نباشید که‏‎ ‎‏همین امروز بتوانید طیاره درست کنید، میگ درست کنید، البّته الان نمی شود اما مأیوس نباشید‏‎ ‎‏از اینکه می توانیم درست کنیم، باید بیدار بشوید بروید دنبال اینکه آن صنایع پیشرفته را خودتان‏‎ ‎‏درست کنید» ‏‎[53]‎ ‏و اصلاً یکی از موانع اقدام به تشکیل حکومت اسلامی همین خودباختگی و‏‎ ‎‏عدم اعتماد به نفسی بود که در عده ایی از علماء پیدا شده بود که ما نمی توانیم حکومت را اداره‏‎ ‎‏کنیم که با پیشگامی امام امت این فکر و روحیه در حوزه ها درهم شکست. امام در بخش دیگری‏‎ ‎‏می فرمایند: «هر کاری را که انسان باورش اینستکه ضعیف است نسبت به آن کار، نمی تواند ان‏‎ ‎‏کار را انجام دهد».‏‎[54]‎ 

‏د ـ آیت بودن و نشانه شدن از طریق تعلیم و تربیت‏

‏از دیدگاه اسلام تمامی عالم مظهر و تجلّی ربّ است، مقصد نهائی الله است و صیرورت و‏‎ ‎‏رجوع اشیاء به سوی او ـ علم و تربیت امری است شریف، امّا نه علم برای علم و تربیت برای‏‎ ‎‏تربیت بلکه برای وصول به حقّ و آیت و نشانه شدن بسوی کمال مطلق. ‏

‏قرآن کریم در سوره حج پس از بیان مراحل خلقت انسان و شاداب شدن زمین به واسطۀ‏‎ ‎‏نزول باران می فرماید: «‏ذالک بان الله هوالحق و انه یحی الموتی و انه علی کل شی قدیر‏» ‏‎[55]‎ ‏و‏‎ ‎‏درسوره لقمان پس از بیان تغییرات شب و روز و تسخیر خورشید و ماه ـ با تکیه بر همان جمله‏‎ ‎‏ «‏ذالک بان الله هو الحقّ‏» ‏‎[56]‎ ‏آیت بودن آنان را بیان می کند و در سورۀ فاطر رابطۀ روشنی را از‏‎ ‎‏علم و طریق آن برای خشیت از خدا را بیان می کند و می فرماید: ‏و من الناس و الدواب و الانعام‎ ‎مختلفٌ الوانه کذالک انّما یخشی الله من عباده العلماء‏» ‏‎[57]‎ ‏و این نه امری است که مخصوص‏‎ ‎‏علم دین باشد بلکه تمامی علوم مربوط به پدیده ها در انواع مختلف آن در این نظام آیتی قرار‏‎ ‎‏می گیرند. ‏

‏در کتاب «اثبات وجود خدا» می بینیم که تعدادی از دانشمندان از همان بعد علمی و‏‎ ‎‏تخصّصی خویش این وصول به حق و علم مطلق را مطرح کرده اند و خود این جهت امری است‏‎ ‎‏فطری که همه درتکاپوی وصال به آن هستند بی آنکه بعضاً خود توجه داشته باشند امام خمینی‏‎ ‎‏می فرمایند: «هر انسانی بلکه هر موجودی بالفطرة عاشق کمال است و متنفر از نقص، شما اگر‏‎ ‎‏علم می جوئید چون کمال است می جوئید و از این جهت ممکن نیست که فطرت شما به هر علم‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 65

که دست یابد به آن قانع شود و اگر توجّه کند که مراتب بالاتری است در این علم، بالفطره آن را‏‎ ‎‏می جوید و می خواهد و از این علم که دارد به واسطه محدودیّت و نقصش متنفّر است و اگر‏‎ ‎‏قادری توجّه به قدرتش دارد این توجّه به کمال قدرت است نه نقص آن ... و اگر به قدم وجدان‏‎ ‎‏همین مقدار را درک کنی و بیابی ممکن نیست که به جز موجود مطلق به چیزی توجّه کنی و این‏‎ ‎‏گنجینۀ است که انسان را بی نیاز کند از غیر او و هر چه به او برسد از محبوب مطلق رسیده‏‎[58]‎ ‏و‏‎ ‎‏نیز می فرمایند: «میزان در علم آن است که آیت و علامت و نشانه باشد و خودی و خودیّت در آن‏‎ ‎‏نباشد و انانیّت در محل او محو و نابود شود».‏‎[59]‎ 

دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تو را نیست گوشی که همی نشنود آوای تو را 

هیچ دستی نشود جز بَر خوان تو دراز  کس نجوید بجهان جز اثر پای تو را[60]

‏دوری از سخت گیریهای بی مورد‏

‏انسان موجودی است با ابعاد گوناگون ـ ‏عقلی ـ هنری‏ ـ احساسی و تنوع طلب چنانچه یک‏‎ ‎‏بعدی از این ابعاد بدون توجه به جوانب دیگر مورد غفلت قرار بگیرد ممکن است اثری‏‎ ‎‏نامطلوب و معکوس در روحیۀ او داشته باشد و چه بسا سبب طغیان گری او شود. بدین جهت‏‎ ‎‏است که اسلام در نظام تعلیم و تربیت خود بدان اهتمام وافری داده است پیامبر گرامی اسلام‏‎ ‎‏ص» در برنامه های خود آن را به صورت یک اصل ذکر فرموده است که «‏ما انا من‎ ‎المتکلّفین‏».‏‎[61]‎

‏از قول یکی از نویسندگان معروف «جلال آل احمد» و علت جذب او در برهه ای از زمان به‏‎ ‎‏مکتبهای الحادی نوشته اند: «که پدری داشتیم که نسبت به مسائل مذهبی و انجام آن سختگیر‏‎ ‎‏بود و همین عامل نفرت من از مذهب گشت». البته این موج دوباره او را به ساحل افکند و با‏‎ ‎‏نوشتار «خسی در میقات» آغازگر دوباره راه معبود گشت امام در یکی از بیانات خود میفرمایند:‏‎ ‎‏ «مسائل ملایمت و جهت رحمت بیشتر از جهت خشونت تأثیر می کند من در زمان اختناق‏‎ ‎‏رضاخانی وقتی در مدرسه فیضیّه صحبت می کردم آنگاه که از جهنم و عذاب الهی بحث می کردم‏‎ ‎‏همه خشکشان می زد ولی وقتی از رحمت حرف می زدم، می دیدم که دلها نرم می شود و اشکها‏‎ ‎‏سرازیر می گردد و این تأثیر رحمت است، با ملایمت انسان بهتر می تواند مسائل را حلّ کند تا‏‎ ‎‏شدّت.‏‎[62]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 66

آن سرو دل آرای من  آن روح جان افزای من 

در سایه لطفش نشین  کاین سایه دل آرا بود[63] 

‏و ـ تکیه بر عقلانی بودن نظام تعلیم و تربیت‏

‏نفس انسان دارای قوا و مراتب مختلفی است برای ادراکات‏‎[64]‎ ‏نفس سه مرتبه ذکر کرده اند:‏‎ ‎‏1 ـ مرتبه حس ـ 2 ـ مرتبه خیال ـ 3 ـ مرتبه تعقّل و این نه به معنای تعدّد نفس است بلکه یک‏‎ ‎‏نفس است که دارای مراتب گوناگونی است. ‏

‏اسلام می خواهد که مردم به مرحله درک عقلانی برسند. علم به همراه عقل، و این مسأله ای‏‎ ‎‏است که در فرهنگ اسلامی از یکدیگر جدا شده است. قرآن کریم می فرماید: ‏و ما یعقلها الّا‎ ‎العالمون ‎[65]‎ ـ ‏و در کتب حدیثی دو باب خاصّ و جداگانه تحت عنوان «کتاب العلم» و کتاب‏‎ ‎‏العقل و الجهل ذکر شده است.‏‎[66]‎ ‏در تعریف که در تمایز آن دو می توان گفت که علم عبارت از‏‎ ‎‏فراگیری فرمولها است و عقل عبارت از تجزیه و تحلیل و تشخیص سره از ناسره و صواب از‏‎ ‎‏ناصواب می باشد قرآن در این زمینه می فرماید: ‏فبشر عبادالّذین یستمعون القول فیتبعون‎ ‎احسنة‏.‏‎[67]‎ ‏که از آیه شریفه استفاده می شود که انسان در نظام تعلیم و تربیت قرآن باید اهل‏‎ ‎‏تجزیه و تحلیل و صاحب استدلال جهت انتخاب احسن بوده باشد و اصولاً دعوت اسلامی نیز‏‎ ‎‏بر همین مبنا استوار می باشد و نیز می فرماید: ‏ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظة‎ ‎الحسنة‏.‏‎[68]‎ 

‏اگر بپذیریم که تعلیم و تربیت عبارت است از شکوفا نمودن فطرت از آنجا که انسانها فطرتاً‏‎ ‎‏به گونه ای است که امری را بدون دلیل نمی پذیرد. همّت و مبنای کاری معلم و مربّی باید احیای‏‎ ‎‏این قدرت استدلال و تجزیه در متعلم و متربّی باشد. امام خمینی در یکی از سخنانشان‏‎ ‎‏می فرمایند: «فطرت انسانی این طور است که مطلبی را همین طوری قبول نمی کند تا هر چه‏‎ ‎‏گفتند فوراً قبول کند این طور نیست بلکه اگر مطلبی به او تبلیغ کردند یا مطلبی را گفتند این دلیل‏‎ ‎‏می خواهد که به چه دلیل شما یک همچو مطلبی را مثلاً می گوئید».‏ ‎[69]‎ 

‏ز ـ گزینش علوم و تربیتهای سازنده‏

‏عمرها اندک و دانشها و علوم فراوان است. بدین جهت باید به یادگیری علومی همّت گمارد‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 67

که از گردنه های سخت و موانع فرا راه انسان، او را عبور دهد و به فرمودۀ امام: «انسان عاقل پس‏‎ ‎‏از آنکه فهمید که با این عمرهای کوتاه و وقت کم و موانع و حوادث بسیار نمی تواند جامع جمیع‏‎ ‎‏علوم و حائز همه فضائل شود باید فکر کند که در علوم کدام یک به حال او نافعتر است و خود را‏‎ ‎‏به آن مشغول کند و تکمیل آن نماید‏‎[70]‎ ‏با این نگاه و دیدگاه است که اسلام تعلیم علومی مثل ـ ‏‎ ‎‏سحر ـ قیافه شناسی ـ شعبده و تنجیم را حرام فرموده است آورده اند که پیامبر اسلام(ص) جمعی‏‎ ‎‏را مشاهده می کنند که به گرد فردی حلقه زده اند که آشنای به «انساب» و برخوردار از علم «نسّابه» ‏‎ ‎‏است پیامبر فرمود: این دانشی است که جاهل آن ضرر نخواهد دید و دانای آن از نفعی بهره مند‏‎ ‎‏نخواهد شد‏ ‎[71]‎ ‏امام خمینی می فرمایند: پس کلّیۀ علوم تقسیم شوند به سه قسمت: یکی آنکه‏‎ ‎‏نافع به حال انسان است به حسب احوال نشآت دیگر که غایت خلقت وصول به آن است، و این‏‎ ‎‏قسمت همان است که جناب ختمی مرتبت علم دانسته و آن را به سه قسمت تقسیم فرمودند و‏‎ ‎‏دیگر آنکه ضرر می رساند به حال انسان و او را از وظائف لازمۀ خود منصرف می کند و این قسم‏‎ ‎‏از علوم مذمومه است که نباید انسان پیرامون آنها گردد مثل علم سحر و شعبده و کیمیا و امثال‏‎ ‎‏آن ـ سوّم، آنکه ضرر و نفعی ندارد.‏‎[72]‎

‏ح ـ ایجاد حکومت تعلیمی و تربیتی ‏

‏یکی از اهداف و اصول زندگی انبیاء حاکمیّت دادن به تعلیم و تربیت الهی در قالب تشکیل‏‎ ‎‏حکومت بوده است زیرا روشن است که، تا هنگامیکه دولتی ضدّ اخلاق و ستمگر بر مردم و‏‎ ‎‏سرنوشت آنان حکومت کند تعلیم و تربیت مقصد کمالی خویش را باز نخواهد یافت. بدین‏‎ ‎‏جهت بخش عمدۀ زندگی آنان را مبارزه با عیّاشهای فاسدالاخلاق «مترفین» و مستکبرینی که به‏‎ ‎‏هلاکت حرث و نسل چشم دوخته اند، تشکیل می داده است. مرحوم نراقی در این زمینه‏‎ ‎‏می نویسند: ‏المناط کل المناط فی تحصیل الکمالات و اخراج النفوس من الجهالات، هو عدالة‎ ‎السلطان، و اعتناءهُ باعلاء الکلمة و سعیه فی ترویج احکام الدین و الملّة و لذا ورد فی الآثار: (ان‎ ‎السلطان اذا کان عادلاً کان شریکاً فی ثواب کل طاعة تصدر عن کل رعیّة، و ان کان جائراً کان‎ ‎سهیماً فی معاصیهم‏) همانطور که ملاحظه می کنید نامبرده عدالت سلطان را اصل اساسی، در‏‎ ‎‏تحصیل کمالات معرفی می کند و در چند سطر بعد در سرّ و حکمت آن می نویسند: چه بسا‏‎ ‎‏یکساعت عدالت بتمامی شهرها و نواحی گسترش پیدا کند و آثارش تا دورترین زمانها باقی بماند.‏‎[73]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 68

بی جهت نیست که امام می فرماید: «هیچ رژیمی مثل حکومت اسلامی نمی تواند انسان را و‏‎ ‎‏ملتهای انسانی را آنطوری که باید اداره کند و تربیت» ‏‎[74]‎ ‏و با همین اصل بود که با طرح «ولایت‏‎ ‎‏فقیه ـ فلسفه عملی احکام و فقه ـ حضور تعلیم و تربیت اسلامی را در جوامع بشری متجلّی‏‎ ‎‏ساخت و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزیدند. ‏

‏سلام و صلوات خداوند بر معلم و مربّی فرزانه امام خمینی(ره) در آن روز که به عزم‏‎ ‎‏تحصیل و تهذیب به حوزه علمیّه راه یافت و آن هنگام که بر مسند تعلیم و تربیتِ وارستگانی‏‎ ‎‏چونان شهید مطهری تکیه زد و آن زمان که با اعلام جمهوری اسلامی، در صحنۀ سیاست‏‎ ‎‏جهانی، جلوۀ علی وار یافت و امید آنکه این یادگار گرانبها تا ظهور دولت یار و حکومت بقیةالله‏‎ ‎‏فی الارضین ادامه یافته و مقدّمۀ مبارک بر حکومت جهانی اسلام بگردد که صبح نزدیک است و‏‎ ‎‏سپیده در راه «‏الیس الصبح بفریب‏». ‏

‏ ‏

‏ ‏منابع و یادداشت ها

‏ ‏

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 69

  • . بقره 31 ـ ترجمه: خداوند به آدم تعلیم تمامی اسماء داد.
  • . بقره 282 ـ ترجمه: تقوای خدا پیشه کنید خداوند شما را تعلیم می دهد.
  • . سورةالرحمن 1 ـ 2 ـ خدای بخشنده که تعلیم داد قرآن را .
  • . سورة العلق، 4 ـ خدا تعلیم داد با قلم
  • . کهف 65 ـ از نزد خود به او دانشی را تعلیم دادیم.
  • . المیزان ج 1، ص 62، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان طبع پنجم
  • . به عنوان نمونه : بقره آیات 127 ـ 128 ـ 201 ـ 250.
  • . یونس 3 ـ 32.
  • . قیامت30، انسان 24.
  • . بقره، 37 ـ 112.
  • . آل عمران، 37.
  • . بقره 5 ـ 26.
  • . هود 63 ـ 88 ـ 90.
  • . اعراف 22 ـ 189.
  • . طه 49 ـ الرحمن 13 ـ 16 .
  • . مفردات راغب ص 184.
  • . الجمعه 2.
  • . بحار ج 2، ص 206.
  • . میزان الحکمة، ص 149، ج 3
  • . محرم راز، ص 39.
  • . میزان الحکمة، ج 1 ص 78 به نقل از نورالثقلین، ج 5 ص 392، ترجمه : پروردگارم مرا ادب نمود پس نیکو ساخت تأدیم را .
  • . محرم راز، ص 29.
  • . با استفاده از نهایة الحکمة بحث وجود ذهنی و اتحاد عاقل و معقول و اسفار ج 8 الباب السادس ص 260 «لازم به توضیح است که ملاصدرا هشت دلیل بر تجرد نفس ذکر می کند و همین طور چهل حدیث از امام خمینی، ص 198 ادلّۀ بر تجرد نفس ذکر می کنند .
  • . اسفار، ج 8 ص 12، تحت عنوان حکمة مشرقیة و ص 345 فصل سوم
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، ج 4 ص 187-189.
  • . روم، 30، ترجمه : روی خود را به سوی دین حنیف متوجه کن آن دینی که خداوند فطرت مردم را بر آن نهاده است.
  • . اصول کافی، ج 2 ص 10 «من منشورات المکتبة الاسلامیه»
  • . نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 33 خطبه اوّل، ترجمه: خداوند پیامبران را یکی پس از دیگری فرستاد تا پیمان فطرت را از آنها بخواهند.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، ج 14 ص 33-35.
  • . تعلیم اصول فلسفه تعلیم و تربیت، ص 31.
  • . محجة البیضاء ج 4 ص 336، «تک جلدی» ترجمه: کسیکه هجرتش بسوی خدا و پیامبر باشد هجرتی خدایی و پیامبری دارد و کسیکه هجرتش به سوی دنیا یا رسیدن به همسری باشد هجرتش ا زهمان ارزش برخوردار خواهد بود.
  • . چهل حدیث ص 330.
  • . سورة العلق 1.
  • . شعراء 180، 164، 145، 127 و 109
  • . انعام، 90
  • . بحار ج 2 ص 206
  • . بحار ج 2 ص 31ـ ترجمه: بپرهیزید از علمی که بدان خواسته باشید به دانشمندان فخر و باسفهاء جدال نمائید یا ریاء در مجالس کنید و یا اینکه توجه مردم را برای ریاست کردن جلب کنید.
  • . چهل حدیث، ص 394
  • . چهل حدیث، ص 333
  • . تعلیم و تربیت در اسلام «شهید مطهری»، ص 390.
  • . احزاب، 21.
  • . سورة الصف، 3 ـ 2.
  • . الحیاة ص 113، ج 1
  • . الحیاة ج 1، ص 113
  • . ر.ک: صحیفه امام ، ج 15ص 491
  • . نقطه عطف، ص 81.
  • . انفال، 65.
  • . آل عمران، 139.
  • . مکاتیب الرسول، ج 1ص 105 و 90.
  • . نامۀ امام به گورباچف ـ نقل مضمون.
  • . . ر.ک: صحیفه امام ، ج 15ص 101-103.
  • . . ر.ک: صحیفه امام ، ج 14، ص 306-307.
  • . . ر.ک: صحیفه امام ، ج 13، ص 535-537.
  • . . ر.ک: صحیفه امام ، ج 14، ص 306-307.
  • . حج، 6
  • . لقمان، 30
  • . فاطر
  • . نقل از جزوه اصول و مبانی تعلیم و تربیت، ص 635
  • . چهل حدیث، ص 393
  • . محرم راز
  • . سوره ص، 86
  • . . ر.ک: صحیفه امام ، ج 18ص 202-203.
  • . محرم راز، ص 67
  • . اصول فلسفه و روش رئالیسم، ص 54
  • . عنکبوت 43
  • . رجوع شود به اصول کافی
  • . زمر 18
  • . نحل، 125
  • . . ر.ک: صحیفه امام ،ج 4، ص 316-317
  • . چهل حدیث، ص 396
  • . الحیاة ج 1، ص 64
  • . چهل حدیث، ص 396
  • . جامع السعادات، ج 1، ص 86
  • . . ر.ک: صحیفه امام ، ج 8، ص 411-412