انسان شناسی و کاربرد آن در تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی(ره)

انسان شناسی و کاربرد آن در تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی(ره) 

 نوشته: بختیار شعبانی ورکی

عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد

‏مقدمه: ‏

‏شناخت دقیق و همه جانبۀ موضوع هر علم در مسائل دیگر آن نقش اساسی دارد چرا که با‏‎ ‎‏شناخت موضوع راه برای بسیاری از مباحث هموار می شود. موضوع تعلیم و تربیت انسان است‏‎ ‎‏و بنابراین ارائه یک نظام تربیتی صحیح تنها بر پایۀ شناخت انسان امکان پذیر است. تعلیم و‏‎ ‎‏تربیت و همۀ برنامه های آن به خاطر انسان است روی این اساس شناخت انسان بعنوان‏‎ ‎‏بنیادی ترین مسأله باید قبل از هر اقدام دیگری نظیر تعیین اهداف، تبیین روش ها و پرداختن به‏‎ ‎‏محتوی و ... مورد توجه قرار گیرد. همانطوریکه حضرت امام فرموده اند: ‏

 «هر اصلاحی نقطۀ اولش خود انسان است» [1] 

‏بطورکلی هر حدّاقل با سه چیز سر و کار دارد (1) ارزش های جامعه (2) ظرفیت های‏‎ ‎‏جامعه و (3) فن شناسی بومی ظرفیت های جامعه شامل ظرفیت های انسانی و غیرانسانی است‏‎ ‎‏و هرگاه روی ظرفیت های انسانی بگونه ای عمل شود که آنها را به منابع انسانی مبدل سازد یعنی‏‎ ‎‏انسان آماده شود که برون داد بدهد، به تبع آن خدمات انسانی بیشتر خواهد شد. بعبارت دیگر‏‎ ‎‏ظرفیت ها به منابع تبدیل شده و از منابع خدمت صادر می شود. خدمات حاصل از این منابع به‏‎ ‎‏دو جا می رود: یکی به ظرف ذخیره یا انبار شکوفایی (توسعه) و دیگر به ظرفیت های‏‎ ‎‏غیرانسانی. در این صورت هر قدر تأثیر خدمات انسانی بر ظرفیت های غیر انسانی بیشتر شود‏‎ ‎‏ظرف ذخیره پُرتر می شود و هر قدر انبار شکوفایی غنی تر باشد بعبارت دیگر هر قدر ریزش منبع‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 25

به ظرف ذخیره بیشتر شود و از «تراز بقا» ‏‎[2]‎ ‏بالاتر رود جامعه شکوفاتر می شود. بنابراین هر‏‎ ‎‏اندازه روی ظرفیت های انسانی بیشتر سرمایه گذاری شود ظرف ذخیره بیشتر پر می شود و ظرف‏‎ ‎‏پر خودش را با فشار بالاتری بر جامعه تحمیل می کند و بدین ترتیب ارزش های جامعه و‏‎ ‎‏فن شناسی بومی را تغییر می دهد.‏‎[3]‎

‏ ‏‏تصور می شود تا اینجا توانسته ایم تا حدّی ضرورت تحقیق در شناخت انسان و‏‎ ‎‏سرمایه گذاری روی آن (تدارکِ اقدامات تربیتی و ... ) را تبیین کنیم. با وجود این، بر پایۀ این‏‎ ‎‏مقدمات تأکید می کنیم که بدون شناخت انسان حتی نمی توان هیچ نظام حقوقی، سیاسی،‏‎ ‎‏اقتصادی و خانوادگی صحیحی طرح و ارائه نمود و لذا ناگزیر باید انسان شناسی را مقدم بر تمام‏‎ ‎‏فعالیت قرار داد. ‏

‏روش: ‏

‏بطور کلی انسان را از دو زاویه می توان مورد مطالعه قرار داد: ‏

 (1) علوم تجربی نظیر زیست شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی و ... 

 (2) فلسفه

‏آنچه در این مقاله مطمح نظر ماست، شناسائی انسان از زاویۀ فلسفی آنست و بنابراین‏‎ ‎‏ساختار مباحث، ساختاری منطقی ـ فلسفی است و براساس پرسشهای بنیادین منطقی، ابتدا‏‎ ‎‏چیستی (ماهیت)، چگونگی (هلیّت مرکبۀ) انسان را مورد بررسی قرار داده، آنگاه نقش‏‎ ‎‏مفروضات انسان شناسی را در تعلیم و تربیت تبیین می کنیم و به عبارتی دقیقتر به چرائی‏‎ ‎‏(لمیّت) انسان می پردازیم. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 26

 «شناخت انسان» ‏

‏ (1) چیستی و ماهیت انسان: ‏

‏بنابر تحلیل های حکمت متعالیه صدر المتألهین ماهیت حد و مرز وجود است و چیستی هر‏‎ ‎‏شئی از محدودیت هستی او انتزاع می شود و بر این اساس هر موجود محدودی ـ و از آن جمله‏‎ ‎‏انسان ـ دارای ماهیت خاصی است که تمایز وی با سایر موجودات به آن است. با قبول این‏‎ ‎‏فرض، در بررسی اندیشه های امام خمینی می بینیم که انسان در یک دسته بندی کلی به دلیل آنکه‏‎ ‎‏واجد خواص عمومی حیات است و در این بُعد با حیوانات دیگر تشابه دارد، در طبقه حیوان‏‎ ‎‏ ـ جانداران ـ قرار می گیرد. ‏

‏ «ما یک چیزی از انسان می بینیم عبارتست از: همین چیزی که هست، یک حیوانی است،‏‎ ‎‏این که هست حیوانی است، غیر از حیوان نیست». ‏‎[4]‎ 

‏ «انسان اوّلش یک حیوانیست» ‏‎[5]‎

‏امّا در عین حال انسان به لحاظ برخورداری از استعدادها، قابلیت ها و ویژگیهای خاص نظیر،‏‎ ‎‏عقل، اراده، آگاهی، مسئولیت و ... از سایر جانداران متمایز است. چنین مستفاد می شود که از‏‎ ‎‏دیدگاه امام خمینی انسان نوعی خاص از حیوان است و دارای ماهیتی ویژه، کاملتر و پیچیده تر از‏‎ ‎‏دیگر جانداران. بعنوان نمونه: ‏

‏ ـ انسان مسئول و انتخابگر است: ‏

‏ «هر کاری که انسان عهده دار شد، مسئول آن کار است. مسئول است در اینکه به راستی و‏‎ ‎‏امانت عمل کند و ...».‏‎[6]‎

‏ ـ آمال و آرزوهای انسان نامتناهی است: ‏

‏ «انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهی ندارد، آمالش غیرمتناهی است، وقوف‏‎ ‎‏نمی کند آمال انسان».‏‎[7]‎

‏ ـ انسان دارای یک عقل مجرد است: ‏

‏ «انسان دارای یک عقل بالامکان مجرد و بعد هم مجرد تام خواهد شد».‏‎[8]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 27

2 ـ کیفیات و ویژگیهای انسان: ‏

‏یکی از سوالات اساسی در انسانشناسی فلسفی اینست که آیا انسان کیفیات ذاتی مختص به‏‎ ‎‏خود دارد یا خیر؟ به عقیدۀ امام خمینی پاسخ به این سوال مثبت است. بعبارت دیگر در بطن‏‎ ‎‏انسان استعدادهایی وجود دارد که شکوفایی آنها منوط به تدارک محیط مناسب تربیتی است.‏‎[9]‎

‏برخی از این کیفیات عبارتند از: ‏

‏الف) عقل: ‏

‏ «انسان دارای یک عقل بالامکان مجرد و بعد هم مجرد تام خواهد شد».‏‎[10]‎

‏یعنی انسان بالقوه از کیفیتی بنام عقل برخوردار است که این استعداد ذاتی می تواند در محیط‏‎ ‎‏مناسب بالنده شود. ‏

‏ب) آزادی و اراده ‏

‏ «هر کاری که انسان عهده دار شد، مسئول آن کار است، مسئول است در اینکه به راستی و‏‎ ‎‏امانت عمل کند و مسئول است در اینکه با جدیت و فعالیت عمل کند».‏‎[11]‎ 

‏می دانیم که ملازمۀ مسئولیت، آزادی و اراده است و شخص مجبور هرگز مسئول نخواهد‏‎ ‎‏بود. بنابراین یکی از ویژگی های اساسی انسان که او را از سایر موجودات متمایز می سازد‏‎ ‎‏برخورداری از آزادی و توانایی انتخاب اوست.‏‎[12]‎

‏ج) گرایش به خیر و خداجویی: ‏

‏ «فطرت اینست که وقتی خیری را دید بخواهد. شما خیر و شر را به مردم بگوئید، تا مردم به‏‎ ‎‏فطرت خودشان از شر گریزان بشوند و به خیر توجه کنند».‏‎[13]‎ 

‏ «انسان به حسب فطرت، الهی است» ‏‎[14]‎

‏د) کنجکاوی: ‏

‏انسان فطرتاً کنجکاو است و برای یافتن دلیل به تکاپو می پردازد. ‏

‏ «فطرت انسانی برای هر مطلبی که واضح نیست دلیل طلب می کند، همینطوری قبول‏‎ ‎‏نمی کند».‏‎[15]‎ «‏فطرت انسانی اینطوری است که مطلبی را همینطوری قبول نمی کند، تا هر چه‏‎ ‎‏گفتند فوراً قبول کند. اینطور نیست بلکه اگر مطلبی به او تبلیغ کردند یا مطلبی را گفتند، این دلیل‏‎ ‎‏می خواهد، که به چه دلیل شما یک همچو مطلبی را مثلاً می گوئید».‏‎[16]‎ 

‏هـ ) کمال جویی و پویندگی: ‏

‏ «هر انسانی بلکه هر موجودی بالفطره عاشق کمال است و متنفّر از نقص، شما اگر علم‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 28

می جوئید، چون کمال است می جوئید، و از این جهت ممکن نیست که فطرت شما به هر علم که‏‎ ‎‏دست یابد به آن قانع شود. و اگر توجه کند که مراتب بالاتری است در این علم، بالفطره آن را‏‎ ‎‏می جوید و می خواهد. و از این علم که دارد، به واسطۀ محدودیت و نقصش، متنفر است و آنچه‏‎ ‎‏به آن دل باخته حیث کمال آن است».‏‎[17]‎‏ ‏

‏ «انسان در فطرت خود هر کمال را بطور مطلق می خواهد».‏‎[18]‎ 

‏ «فطرت، فطرت توحید است، فطرت کمال طلبی است، کمال مطلق را انسان می طلبد،‏‎ ‎‏خودش نمی فهمد، خیال می کند که مقام می خواهد لکن وقتی بهش رسید می بیند این هم‏‎ ‎‏نیست. همۀ عالم را اگر چنانچه جمع کنند و بدست انسان بدهند قانع نیست».‏‎[19]‎ 

‏ «این بشر یک خاصیت هایی دارد که در هیچ موجودی نیست. من جمله اینست که در فطرت‏‎ ‎‏بشر طلب قدرت مطلق است نه قدرت محدود، طلب کمال مطلق است نه کمال محدود».‏‎[20]‎

‏انسان در نظر امام خمینی فطرتاً پویاست و در یک حد معینی متوقف نمی شود: ‏

‏ «انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهی ندارد. آمالش غیرمتناهی است وقوف نمی کند‏‎ ‎‏آمال انسان».‏‎[21]‎

‏ «انسان حدّ ندارد، بی حد است انسان، انسان در معنویات هیچ حدی ندارد تا آنجایی که برگردد به‏‎ ‎‏مبداء کمال مطلق».‏‎[22]‎

‏ «انسان یعنی این حیوانی که حالا نرسیده به حد انسانیت، این حیوان، یک قسم از حیوان که ما‏‎ ‎‏اسمش را انسان می گذاریم برای اینکه بعدها ممکن است انسان بشود، این هیچ حدّی ندارد، نه‏‎ ‎‏در شهوت حدّ دارد و نه در آمال و آرزوهایی که باید باشد حدّ دارد».‏‎[23]‎

‏* امکان تربیت آدمی: ‏

‏از دیدگاه امام خمینی انسان فطرتاً نیک آفریده شده و در عین حال می تواند بواسطۀ‏‎ ‎‏تربیت های مختلف به اسفل السافلین سقوط کند و یا به اعلی علیین صعود کند همانطوریکه‏‎ ‎‏مولوی بصورت شعر این گونه طرز تفکر را بیان کرده است:‏

در حدیث آمد که خلاق مجید ‏         خلق عالم را سه گونه آفرید 

یک گروه را جمله عقل و علم و جود آن فرشته است و نداند جز سجود 

نیست اندر عنصرش حرص و هوی نور مطلق زنده از عشق خدا 


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 29

یک گروه دیگر از دانش تهی         همچو حیوان از علف در فربهی 

او نبیند جز که اصطبل و علف از شقاوت غافل است و از شرف 

و آن سوم، هست آدمیزاد و بشر‏   از فرشته نیمی و نیمی ز خر 

نیم خر خود مایل سفلی بود  نیم دیگر مایل علوی بود 

تا کدامین غالب آید در نبرد  زین دوگانه تا کدامین برد نرد[24]

‏ «انسان از اوّل اینطور نیست که فاسد بدنیا آمده باشد. از اوّل با فطرت خوب بدنیا آمده، با‏‎ ‎‏فطرت الهی بدنیا آمده، کل مولود یولد علی الفطره، که همان فطرت انسانیست، فطرت صراط‏‎ ‎‏مستقیم، فطرت اسلام، فطرت توحید است. این تربیت هاست که یا همین فطرت را شکوفا‏‎ ‎‏می کنند و یا جلوی شکوفایی فطرت را می گیرند».‏‎[25]‎

‏ «کودکان از اوّلی که وارد می شوند در محیط تعلیم، یک نفوس سالم ساده و بی آلایش و قابل‏‎ ‎‏قبول هر تربیتی و هر چیزی که به آنها القاء می شود هستند».‏‎[26]‎

‏ «این جوانها نفوسشان مستعد است از برای گرفتن هر چیزی که وارد بشود در نفوس‏‎ ‎‏ نفوس جوانها یک آئینه صیقلی است که هنوز از آن فطرت خودش جدا نشده است و این آئینه همه چیز‏‎ ‎‏در آن نقش می شود ببندد».‏‎[27]‎

‏ضمناً امام خمینی معتقد است که این تربیت پذیری انسان به لحاظ لاحدّی او محدودیت‏‎ ‎‏ندارد یعنی تمام انسانها حتی پیامبران و ائمه اطهار(ع) در تمام زمانها و مکانها نیازمند تربیت‏‎ ‎‏هستند. ‏

‏ «همۀ جمعیت دنیا احتیاج به تعلیم و تربیت دارند. هیچکس نمی تواند ادعا کند که من دیگر‏‎ ‎‏احتیاج ندارم به اینکه تعلیم بشوم و تربیت بشوم، رسول خدا هم تا آخر احتیاج داشت، منتهی‏‎ ‎‏احتیاج او را خدا رفع می کرد».‏‎[28]‎

‏ ـ «نقش مفروضات انسان شناسی در تعلیم و تربیت» ‏

‏تمام جنبه های تعلیم و تربیت تحت تأثیر پاسخ های ارائه شده به سوالات انسان شناسی قرار‏‎ ‎‏دارند. منتهی اهداف تربیتی در مقایسه با سایر ابعاد تعلیم و تربیت بیشتر تحت نفوذ این‏‎ ‎‏مفروضات هستند. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 30

‏ ‏همانطوریکه گذشت به نظر امام خمینی همۀ خصوصیاتی که آدمیت انسان منوط به آن‏‎ ‎‏است در سایه تربیت صحیح به منصه ظهور می رسند. تربیت را می توان به فرایندی اطلاق کرد‏‎ ‎‏که به آدمیزاده اجازه می دهد تا کیفیات ذاتی خود را شکوفا سازد. اگرچه ممکن است در این‏‎ ‎‏فرایند مربیان بدون آگاهی اقدام کنند، معذلک تربیت بدون قصد تربیت کردن ـ لااقل بطور‏‎ ‎‏ضمنی ـ قابل تصور نیست. بطور ضمنی از این جهت گفته شده که هدف ممکن است نه به قالب‏‎ ‎‏لفظ درآید و نه حتی مشعورٌ عنه باشد. امّا چنانچه سوال، اعتراض یا بحرانی پیش آید، شکل‏‎ ‎‏می گیرد و به دایر استثعار درمی آید. وقتی لزوم یادگیری از سوی دانش آموز مورد سوال قرار گیرد‏‎ ‎‏مربی ناگزیر باید پاسخگو باشد وگرنه فلسفه وجودی خود را از دست خواهد داد. ‏

‏* اهداف تربیت از دیدگاه امام خمینی، (بر پایۀ مفروضات انسان شناسی): ‏

الف ـ فرض انسان شناسی‏: «انسان فطرتاً کنجکاو و جستجوگر است». ‏

هدف تربیت‏: «تقویت روحیه کاوشگری در بچه هاست». ‏

‏در نظام تربیتی ما این حقیقت آشکار است که بزرگسالان نسبت به کودکان از کنجکاوی کمتری‏‎ ‎‏برخوردارند. بنظر می رسد یکی از دلایل اصلی این دشواری اینست که در سیستم آموزشی ما‏‎ ‎‏روش حاکم، روش قالب گیری فکری است. بسته های آموزشی به معلم و به همان نحو به‏‎ ‎‏دانش آموزان منتقل می شود و اجازۀ سوال، بررسی، تفحص و تحقیق از دانش آموزان سلب‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 31

می شود. و بنابراین آن کیفیت فطری سرکوب شده و حالت پذیرندگی در افراد غالب می گردد. ‏

ب ـ فرض انسان شناسی: «‏انسان فطرتاً کمال جو و پویاست». ‏

هدف تربیت: «‏تقویت روحیه پویندگی در دانش آموزان است». ‏

‏انسان یک موجود نامحدود است، مرز ندارد. این پویائی و بی مرزی انسان او را به کاوشگری و‏‎ ‎‏تفحص وامی دارد تا جائیکه هرگز به وضع موجود قانع نشده و در تکاپوست تا همواره رشد کند‏‎ ‎‏تا بسازد و تخریب کند برای اینکه دوباره بسازد و خلاصه وضع موجود را وضع نهایی تلقی‏‎ ‎‏نمی کند. ولی متأسفانه در نظام تربیتی کشورمان به دلایل مختلفی دانش آموزان و نیز معلمان‏‎ ‎‏محدودند به ...! گویی که دایره توانایی آنها محدود فرض شده است و لذا نوآوری و خلاقیت را‏‎ ‎‏نمی بینیم. ‏

ج ـ فرض انسان شناسی: «‏انسان از آزادی و اراده برخوردار است». ‏

هدف تربیت: «‏تأمین آزادی و تقویت قدرت ارادۀ انسان است». ‏

‏در نظام آموزشی دانش آموز باید احساس کند آزاد است و باید آنچه را که علاقه دارد انتخاب کند‏‎ ‎‏و بنابراین معلم نقش آسانگر و هدایت کننده خواهد داشت. بدین معنی که فقط امکانات و‏‎ ‎‏محدودیت های شاگرد و محیط اطرافش را به او یادآور می شود. ولی تصمیم گیری در نهایت‏‎ ‎‏بعهده خود دانش آموز است. توانایی تصمیم گیری در برخورد با مسائل مختلف، اعتماد به نفس،‏‎ ‎‏حس استقلال طلبی بچه ها را بطور قابل ملاحظه ای افزایش خواهد داد. و بدین ترتیب کار‏‎ ‎‏بهسازی جامعه نیز سرعت بیشتری پیدا خواهد کرد. ‏

د ـ فرض انسان شناسی: «‏انسان موجودی است دارای عقل بعنوان یک کیفیت ذاتی» ‏

هدف تربیت: «‏تقویت قوۀ عاقلۀ انسان است». ‏

‏عقل چیزی است که بواسطۀ آن انسان می تواند امور مختلف را از هم تمیز داده، مقایسه کند و‏‎ ‎‏مورد ارزیابی قرار دهد. بنابراین تقویت قوۀ تمیز، مقایسه و ارزیابی مسائل مختلف زندگی‏‎ ‎‏بعنوان هدف اساسی تعلیم و تربیت باید در مدارس ما مورد توجه قرار گیرد. بطور کلی می توان‏‎ ‎‏گفت که سازندگی ملازمه اش برخورد عاقلانه با امور مختلف است. یعنی تشخیص مسأله و‏‎ ‎‏ارزیابی آن و استنتاج بر پایه دلایل و مدارک موجود. امروزه بخش قابل ملاحظه ای از‏‎ ‎‏محصولات نظام تربیتی کشور ما (به اصطلاح فارغ التحصیلان این نظام) یا بی چون و چرا افکار‏‎ ‎‏و عقاید دیگران را می پذیرند و یا بی چون و چرا آنها را رد می کنند و خلاصه با مسائل‏‎ ‎‏غیرمنطقی برخورد می کنند. بدیهی است در چنین شرایطی روحیه جزم گرایی (دگماتیسم)‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 32

‏تقویت شد و با وجود تعصبات نابجا، انتظار پیدایش اندیشه های نوین افسانه خواهد بود.‏‎ ‎‏براساس فرمایشات حضرت امام خمینی راه مناسب اینست که در مدارس دلایل و نتایج هر‏‎ ‎‏کاری به دانش آموزان گفته شود و به جای حل مسائل برای آنها، به ایشان فرصت مواجهه با‏‎ ‎‏مسائل داده شود. ‏

هـ ) فرض انسان شناسی: «‏انسان فطرتاً خداجوست و گرایش به خیر دارد». ‏

هدف تربیت: «‏تقویت روحیۀ اعتقادی و یا ایمانی انسان است». ‏

‏در اسلام استدلال و تعقل پایه اعتقادات افراد را تشکیل می دهد. بنابراین یکی از راههای اساسی‏‎ ‎‏تقویت روح عبادی در انسانها واداشتن آنها به تفکر در مسائل مختلف است. چنانچه در کتاب‏‎ ‎‏اصول کافی از قول حضرت رضا(ع) آمده است: ‏

‏ «‏یقول: لیس العبادة کثرة الصلوة و الصوم، انما العبادة التفکر فی امرالله عزوجل‏» ‏

‏می فرمود: عبادت به نماز و روزه بسیار نیست بلکه عبادت به تفکر در کار خدای عزوجل‏‎ ‎‏است.‏‎[29]‎

‏و یا به نقل از امام صادق(ع) آمده است: ‏

‏«‏یا مفضل لا یفلح من لا یعقل و لا یعقل من لا یعلم و سوف ینجب من یفهم‏» ای مفضل! کسی که‏‎ ‎‏تعقل نکند رستگار نمی شود و کسی که دانش ندارد یا نمی داند تعقل نمی کند و آن که می فهمد‏‎ ‎‏بزرگوار خواهد شد».‏‎[30]‎

‏بعلاوه نکته مهم در اینجا ارتباط دین و عقل است. دین تکیه گاه مطمئنی برای عقل می باشد.‏‎ ‎

‏دین جلوی انحرافات عقل را می گیرد و آن را در راه خیر و صلاح افراد جامعه انسانی سوق‏‎ ‎‏می دهد. و خلاصه خردمند با ایمان با اطمینان خاطر بیشتری در مسیر تکامل خود و جامعه قدم‏‎ ‎‏برمی دارد.‏‎[31]‎

‏* نتیجه: ‏

‏بطورکلی می توان گفت که از دیدگاه امام خمینی نه تنها تعلیم و تربیت بلکه هر اقدام دیگری‏‎ ‎‏باید نقطۀ آغازش انسان باشد. و انسان در نظر او فطرتاً پاک است و برخوردار از کیفیات ذاتی که‏‎ ‎‏وظیفه بالندگی آنها بعهده دستگاه تربیتی کشور است. هدف غایی تربیت شکوفایی استعدادها یا‏‎ ‎‏کیفیات فطری به منظور تقرب به کمال مطلب (یعنی خدا)ست، که بایستی محور تمام برنامه ها‏‎ ‎‏و اقدامات تربیتی قرار گیرد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 33

* * *

زیر نویس ها و منابع:

‏ ‏

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 34

  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 776، 3 / 10 / 1360 هـ . ش. ص. ج 15 ص 282.
  • . تراز بقا: آنقدی که هر فرد به منبع تبدیل می شود که جامعه را باقی نگه دارد.
  • . از طوسی، علیمحمد، سیر اندیشه های تربیتی در غرب، جزوۀ درسی، 1372، اقتباس شده است.
  • . امام خمینی، حکم، شماره 235، 1 / 1 / 1342 هـ . ش. تفسیر سورۀ حمد، ص 66.
  • . امام خمینی، مصاحبه، شماره 116، 7 / 10 / 1358 هـ . ش. ر.ک: صحیفه امام، ج 11، ص 448-450.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 859، 26 / 10 / 1361 هـ . ش. ر.ک: صحیفه امام ، ج 17، ص 236-237.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 785، 19 / 11 / 1360 هـ . ش. صح ر.ک: صحیفه امام ، ج 16، ص 19-20.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 32، 6 / 8 / 1357 هـ . ش. ر.ک: صحیفه امام ، ج 4، ص 187-189.
  • . لازم به یادآوری است که در این حوزه امام خمینی تفاوتی بین زن و مرد قائل نبود و بنابراین انسان را بطور کلی مورد خطاب قرار می دهند. «اسلام زن را در مقابل مرد قرار داده، نسبت به آنها تساوی دارند». سیمای زن در کلام امام ص 144.
  • . منبع شماره ( 8).
  • . منبع شماره ( 6).
  • . البته امام خمینی تصریح نکرده اند که این کیفیت انسانی ذاتی است ولی از مجموع نوشته ها و مدارک موجود چنین استنباط می شود که انسان فطرتاً آزاد و مسئول آفریده شده است.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 950، 14 / 11 / 1363هـ . ش. . ر.ک: صحیفه امام ، ج 19، ص 135-136.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 1014، 27 / 2 / 1367 هـ . ش. . ر.ک: صحیفه امام ، ج 21، ص 45-46.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 39، 14 / 8 / 1357 هـ . ش. . ر.ک: صحیفه امام ، ج 4، ص 317-318.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 39، 14 / 8 / 1357 هـ . ش. . ر.ک: صحیفه امام ، ج 4، ص 316-317.
  • . امام خمینی، حکم، شماره 239، 26 / 4 / 1363 هـ . ش. محرم راز، ص 14 ـ 13.
  • . امام خمینی، پیام، شماره 310، 11 / 10 / 1367 هـ . ش. . ر.ک: صحیفه امام ، ج 21، ص 223-225.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 974، 13 / 6 / 1364 هـ . ش. . ر.ک: صحیفه امام ، ج 19، ص 374-376.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 704، 28 / 12 / 1359 هـ . ش. . ر.ک: صحیفه امام ، ج 14، ص 204-205.
  • . منبع شماره (7).
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 905، 4 / 7 / 1362 هـ . ش.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 347، 16 / 4 / 1358 هـ . ش. . ر.ک: صحیفه امام ، ج 8، ص 514-515.
  • . مولوی، مثنوی، ص 316.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 684، 10 / 11 / 1359 هـ . ش. . ر.ک: صحیفه امام ، ج 14، ص 33-35.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 684، 10 / 11 / 1359 هـ . ش.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 676، 18 / 10 / 1359 هـ . ش.
  • . امام خمینی، سخنرانی، شماره 859، 26 / 10 / 1361 هـ . ش. . ر.ک: صحیفه امام ، ج 17، ص 236-237.
  • . اصول کافی، ج 3، ص 95.
  • . اصول کافی، ج 1، ص 50.
  • . شریعتمداری، علی، تعلیم و تربیت اسلامی، امیرکبیر، تهران، چاپ پنجم، 1369.