شرایط وجوب حَجة الاسلام

4.استطاعت

‏ ‏

‏ ‏

[4.استطاعت] 

‏4.استطاعت از جهت مال و صحت بدن و توانایی و بازبودن راه و ‏‎ ‎‏آزادی آن و وسعت وقت و کفایت آن.‏

‏مسألۀ 1- استطاعت از جهت مال یعنی داشتن زاد و راحله که توشه ‏‎ ‎‏راه و مَرکب سواری است،و چنانچه عین آنها را ندارد کافی است چیزی ‏

کتابمناسک حج: مطابق با فتاوای امام خمینی (س) (به ضمیمه ترجمه بعضی از مسائل حج تحریر الوسیله و حدود 550 مسأله جدید)صفحه 4

‏ ‏

‏ ‏

‏مثل پول یا متاع دیگر داشته باشد که ممکن است آن را صرف در تهیه آنها ‏‎ ‎‏نماید و شرط است که مخارج برگشتن را نیز داشته باشد؛و امور دیگری ‏‎ ‎‏در استطاعت معتبر است که در مسائل آینده بیان می‌شود.‏

‏مسألۀ 2- شرط است در وجوب حج،علاوه بر مصارف رفتن و ‏‎ ‎‏برگشتن این که ضروریات زندگی و آنچه را در معیشت به آن نیاز دارد، ‏‎ ‎‏داشته باشد،مثل خانه مسکونی و اثاث خانه و وسیله سواری و غیر آن در ‏‎ ‎‏حدّی که مناسب با شأن او باشد و چنانچه عین آنها را ندارد،پول یا چیزی ‏‎ ‎‏که بتواند آنها را تهیه کند داشته باشد.‏

‏مسألۀ 3- اگر ضروریات زندگی یا پول آنها را در حج صرف کند از ‏‎ ‎‏حَجة الاسلام کفایت نمی‌کند.‏

‏مسألۀ 4- کسی که نیاز به ازدواج دارد و برای آن پول لازم دارد، ‏‎ ‎‏در صورتی مستطیع می‌شود که علاوه بر مخارج حج مصارف ازدواج را ‏‎ ‎‏هم داشته باشد.‏

‏مسألۀ 5- کسی که از دیگری طلب دارد،و بقیۀ شرایط استطاعت را ‏‎ ‎‏نیز دارا است،اگر وقت طلب او رسیده یا حالّ است و می‌تواند بدون واقع ‏‎ ‎‏شدن در حَرَج و مشقت،آن را بگیرد،واجب است مطالبه کند و بگیرد و ‏‎ ‎‏به حج برود،مگر مدیون نتواند بپردازد که در این صورت مطالبه جایز ‏‎ ‎‏نیست و استطاعت حاصل نمی‌شود؛و همچنین اگر وقت طلب او نرسیده ‏‎ ‎‏و مدیون بخواهد بپردازد،لازم است طلبکار آن را بگیرد و مستطیع ‏‎ ‎‏می‌شود،ولی اگر مدیون نمی‌خواهد بپردازد مطالبه واجب نیست، ‏‎ ‎‏هر چند با مطالبه حاضر به پرداخت شود.‏

‏مسألۀ 6- اگر غیر مستطیع مصارف حج را قرض کند مستطیع ‏

کتابمناسک حج: مطابق با فتاوای امام خمینی (س) (به ضمیمه ترجمه بعضی از مسائل حج تحریر الوسیله و حدود 550 مسأله جدید)صفحه 5

‏ ‏

‏ ‏

‏نمی‌شود،هر چند بتواند بعداً به سهولت قرض را ادا کند و اگر با آن حج ‏‎ ‎‏به جا آورد از حَجة الاسلام کفایت نمی‌کند.‏

‏مسألۀ 7- کسی که مخارج حج را دارد و بدهی نیز دارد،چنانچه بدهی ‏‎ ‎‏او مدت‌دار باشد و مطمئن است که در وقت ادای بدهی،تمکن از ادای آن ‏‎ ‎‏را دارد،واجب است به حج برود و همچنین در صورتی که وقت ‏‎ ‎‏ادای بدهی رسیده،لکن طلبکار راضی به تأخیر ادای باشد و بدهکار ‏‎ ‎‏مطمئن است که در وقت مطالبه می‌تواند بدهی را ادای نماید و در غیر این ‏‎ ‎‏دو صورت حج واجب نیست.‏

‏مسألۀ 8- کسی که خمس یا زکات بدهکار است در صورتی مستطیع ‏‎ ‎‏می‌شود که علاوه بر آنها مخارج حج را داشته باشد.‏

‏مسألۀ 9- کسی که از جهت مالی مستطیع است و از جهت صحت بدن ‏‎ ‎‏یا باز بودن راه مستطیع نیست،می‌تواند در مال تصرف کند و خود را از ‏‎ ‎‏استطاعت مالی هم خارج کند،ولی اگر از آن جهات هم استطاعت دارد و ‏‎ ‎‏فقط وسایل رفتن را تهیه نکرده یا وقت حج نرسیده،نمی‌تواند خود را از ‏‎ ‎‏استطاعت خارج کند و اگر کرد،حج بر او مستقر می‌شود و باید به هر نحو ‏‎ ‎‏است به حج برود.‏

‏مسألۀ 10- اگر در سالی که استطاعت مالی دارد از جهت صحت بدن ‏‎ ‎‏یا باز بودن راه استطاعت ندارد و در سالهای دیگر از آن جهات استطاعت ‏‎ ‎‏پیدا می‌کند،می‌تواند در مال تصرف کند و خود را از استطاعت خارج ‏‎ ‎‏نماید.‏

‏مسألۀ 11- کسی که استطاعت حج دارد باید خرجهای مقدماتی را از ‏‎ ‎‏قبیل خرج تذکره و ویزا و ودیعه و آنچه مربوط به حج است بدهد،و این ‏

کتابمناسک حج: مطابق با فتاوای امام خمینی (س) (به ضمیمه ترجمه بعضی از مسائل حج تحریر الوسیله و حدود 550 مسأله جدید)صفحه 6

‏ ‏

‏ ‏

‏خرجها موجب سقوط حج نمی‌شود،ولی اگر استطاعت این نحو مخارج ‏‎ ‎‏را نداشته باشد مستطیع نیست.‏

‏مسألۀ 12- اگر اجرت ماشین یا هواپیما زیاد باشد یا زیادتر از حد ‏‎ ‎‏معمولی باشد و همین طور قیمت اجناس در سال استطاعت زیاد باشد یا ‏‎ ‎‏زیادتر از حد متعارف باشد باید حج برود،و جایز نیست تأخیر از سال ‏‎ ‎‏استطاعت مگر آنکه به قدری زیاد باشد که موجب حرج و مشقت در ‏‎ ‎‏زندگانی شود.‏

‏مسألۀ 13- شخص مستطیع اگر پول ندارد،لکن ملک دارد،باید ‏‎ ‎‏بفروشد و به حج برود،اگر چه به واسطۀ مشتری نداشتن به کمتر از قیمت ‏‎ ‎‏معمولی بفروشد،مگر آنکه فروش به این نحو موجب حرج و مشقت ‏‎ ‎‏برای او شود.‏

‏مسألۀ 14- کسانی که کتب زیاد دارند و محل احتیاج آنها نیست و اگر ‏‎ ‎‏زاید را بفروشند به قدر مئونه حج می‌شود و سایر شرایط را نیز دارا ‏‎ ‎‏باشند واجب است به حج بروند؛بلکه اگر از کتب موقوفه رفع احتیاج ‏‎ ‎‏می‌شود و کتاب ملکی به قدر حج هست،واجب است حج بروند،به ‏‎ ‎‏شرط آنکه کتابهای موقوفه در معرض زوال نباشد.‏

‏مسألۀ 15- اگر شک کند که مالی که دارد به اندازۀ استطاعت هست یا ‏‎ ‎‏نه،احتیاط واجب آن است که تحقیق کند،و فرقی نیست در وجوب ‏‎ ‎‏تحقیق میان آنکه مقدار مال خود یا مقدار مخارج حج را نداند.‏

‏مسألۀ 16- اگر نذر کند که در روز عرفه کربلای معلّی یا یکی از ‏‎ ‎‏مشاهد دیگر را زیارت کند نذرش صحیح است،لکن اگر مستطیع بوده یا ‏‎ ‎‏در این سال مستطیع شد باید حج برود،و نذر مانع از حج نمی‌شود،و اگر ‏

کتابمناسک حج: مطابق با فتاوای امام خمینی (س) (به ضمیمه ترجمه بعضی از مسائل حج تحریر الوسیله و حدود 550 مسأله جدید)صفحه 7

‏ ‏

‏ ‏

‏نرفت حج بر او مستقر می‌شود،و باید به نذر عمل کند،و اگر حج رفت ‏‎ ‎‏تخلف نذر موجب کفاره نمی‌شود؛ولی اگر حج نرفت و به نذر هم عمل ‏‎ ‎‏نکرد کفارۀ نذر را باید بدهد.‏

‏مسألۀ 17- اگر رفتن حج موجب ترک واجب یا فعل حرامی ‏‎ ‎‏می‌شود،باید ملاحظۀ اهمیت حج یا حرام و واجب را کرد،اگر حج ‏‎ ‎‏اهمیتش بیشتر است باید برود،و الّا نباید برود،لکن اگر رفت و حرامی ‏‎ ‎‏به جا آورد یا واجبی را ترک کرد معصیت‌کار است؛ولی حج او صحیح ‏‎ ‎‏است.‏

‏مسألۀ 18- اگر با اعتقاد به اینکه مستطیع نیست،قصد حج استحبابی ‏‎ ‎‏کند و بعد معلوم شود که مستطیع بوده،کفایت از حَجة الاسلام نمی‌کند ‏‎ ‎‏مگر در صورتی که قصد وظیفۀ فعلیه نموده باشد و اشتباهاً آن را بر حج ‏‎ ‎‏استحبابی تطبیق کرده باشد.‏

‏مسألۀ 19- اگر شخص،زاد و راحله ندارد ولی به او گفته شد که حج ‏‎ ‎‏به جا آور و نفقۀ تو و عائله‌ات بر عهدۀ من،با اطمینان به وفا و عدم رجوع ‏‎ ‎‏باذِل،حج واجب می‌شود و این حج را بذلی می‌گویند و در آن رجوع به ‏‎ ‎‏کفایت که از شرایط وجوب است شرط نیست،بلی اگر قبول بذل و رفتن ‏‎ ‎‏به حج موجب اخلال در امور زندگی او شود واجب نیست.‏

‏مسألۀ 20- اگر مالی که برای حج کفایت می‌کند را به او ببخشند برای ‏‎ ‎‏اینکه حج به جا آورد باید قبول کند و حج به جا آورد و همچنین اگر واهب ‏‎ ‎‏بگوید مخیّری بین اینکه حج بجاآوری یا نه،ولی اسم حج را نیاورد و ‏‎ ‎‏فقط مال را به او ببخشد،قبول واجب نیست.‏

‏مسألۀ 21-باذِل می‌تواند از بذلش برگردد ولی اگر در بین راه باشد ‏

کتابمناسک حج: مطابق با فتاوای امام خمینی (س) (به ضمیمه ترجمه بعضی از مسائل حج تحریر الوسیله و حدود 550 مسأله جدید)صفحه 8

‏ ‏

‏ ‏

‏باید نفقه برگشتن او را بدهد و اگر بعد از احرام رجوع کند باید نفقۀ اتمام ‏‎ ‎‏حج را نیز بپردازد.‏

‏مسألۀ 22- پول قربانی در حج بذلی بر عهدۀ باذل است ولی کفارات ‏‎ ‎‏بر عهدۀ او نیست و اگر پول قربانی را بذل نکند حج واجب نمی‌شود مگر ‏‎ ‎‏در صورت وجود شرایط دیگر استطاعت.‏

‏مسألۀ 23- کسی که در راه حج برای خدمت اجیر شود به اجرتی ‏‎ ‎‏که با آن مستطیع می‌شود حج بر او واجب می‌شود،هر چند اجاره بر او ‏‎ ‎‏واجب نبوده است؛ولی بعد از آن مستطیع می‌شود و باید حج به جا ‏‎ ‎‏آورد.‏

‏مسألۀ 24- کسی که برای نیابت از دیگری اجیر شد و با اجرت آن ‏‎ ‎‏مستطیع گشت در صورتی که استیجار برای سال اول باشد باید حج نیابی ‏‎ ‎‏را مقدم بدارد،و چنانچه استطاعت او تا سال بعد باقی بماند برای خودش ‏‎ ‎‏در سال بعد حج به جا آورد.‏

‏مسألۀ 25- شرط است در استطاعت که مخارج عائله‌اش را تا برگشت ‏‎ ‎‏از حج داشته باشد هر چند عائله واجب النفقه او نباشند.‏

‏مسألۀ 26- شرط است در استطاعت رجوع به کفایت؛یعنی بعد از ‏‎ ‎‏برگشت از حج،تجارت یا زراعت یا صنعت یا منفعت ملک مثل باغ و ‏‎ ‎‏دکان داشته باشد،به طوری که برای زندگانی به شدت و حرج نیفتد و اگر ‏‎ ‎‏قدرت بر کسب لایق به حالش هم داشته باشد کافی است؛و اگر بعد از ‏‎ ‎‏مراجعت نیاز به مثل زکات و خمس و سایر وجوه شرعیه داشته باشد ‏‎ ‎‏کفایت نمی‌کند،بنا بر این بر طلاب و اهل علمی که در بازگشت از حج نیاز ‏‎ ‎‏به شهریه حوزه‌های علمیه دارند،حج واجب نیست. ‏

کتابمناسک حج: مطابق با فتاوای امام خمینی (س) (به ضمیمه ترجمه بعضی از مسائل حج تحریر الوسیله و حدود 550 مسأله جدید)صفحه 9

‏ ‏

‏ ‏

‏مسألۀ 27- شرط است در وجوب حج،استطاعت بدنی و استطاعت ‏‎ ‎‏از جهت باز بودن راه و استطاعت زمانی؛پس بر مریضی که قدرت رفتن به ‏‎ ‎‏حج ندارد یا بر او حرج و مشقت زیاد دارد،واجب نیست و بر کسی که راه ‏‎ ‎‏برای او باز نیست یا وقت تنگ است به طوری که نمی‌تواند به حج برسد ‏‎ ‎‏نیز واجب نیست.‏

‏مسألۀ 28- اگر با وجود شرایط استطاعت حج را ترک کرد،حج بر او ‏‎ ‎‏مستقر می‌شود و باید بعداً به هر نحو می‌تواند به حج برود.‏

‏مسألۀ 29- مستطیع باید خودش به حج برود و حج دیگری از طرف ‏‎ ‎‏او کفایت نمی‌کند مگر در مورد مریض یا پیر به شرحی که بعداً بیان ‏‎ ‎‏می‌شود.‏

‏مسألۀ 30- کسی که خودش مستطیع است نمی‌تواند از طرف دیگری ‏‎ ‎‏برای حج نایب شود یا حج استحبابی به جا آورد و اگر حج نیابی یا ‏‎ ‎‏استحبابی به جا آورد،باطل است.‏

‏مسألۀ 31- کسی که حج بر او مستقر شد و به جا نیاورد تا فوت شد، ‏‎ ‎‏باید از ترکۀ او برای او حج بدهند و حج میقاتی کفایت می‌کند و تا حج او ‏‎ ‎‏را ندهند ورثه نمی‌توانند در ترکه تصرف نمایند و لازم است در همان سال ‏‎ ‎‏فوت،حج را ادا نمایند و تأخیر از آن جایز نیست و چنانچه در آن سال ‏‎ ‎‏استیجار ممکن نباشد مگر از بلد،لازم است از بلد اجیر بگیرند و از اصل ‏‎ ‎‏ترکه خارج می‌شود،و همچنین اگر در آن سال از میقات نتوانند اجیر ‏‎ ‎‏بگیرند مگر به زیادتر از اجرت متعارف،لازم است اجیر بگیرند و تأخیر ‏‎ ‎‏نیندازند،و اگر وصی یا وارث اهمال کنند و تأخیر بیندازند و ترکه از بین ‏‎ ‎‏برود،ضامنند؛بلی اگر میت ترکه نداشته باشد،بر وارث،حج او واجب ‏

کتابمناسک حج: مطابق با فتاوای امام خمینی (س) (به ضمیمه ترجمه بعضی از مسائل حج تحریر الوسیله و حدود 550 مسأله جدید)صفحه 10

‏ ‏

‏ ‏

‏نمی‌شود.‏

‏ ‏

‏ ‏

کتابمناسک حج: مطابق با فتاوای امام خمینی (س) (به ضمیمه ترجمه بعضی از مسائل حج تحریر الوسیله و حدود 550 مسأله جدید)صفحه 11