شرایط وجوب حَجة الاسلام
با چند شرط،حج واجب میشود و بدون وجود تمامی آنها حج واجب نیست.
اول و دوم :بلوغ و عقل.پس بر کودک و دیوانه حج واجب نیست.
مسأله 1- اگر غیر بالغ حج به جا آورد صحیح است،هرچند از حَجة الاسلام کفایت نمیکند.
مسأله 2- اگر کودک ممیّز برای حج مُحرم شود و در وقت درک مشعر الحرام بالغ باشد کفایت از حَجة الاسلام میکند و همچنین اگر مجنون قبل از درک مشعر عاقل شود.
مسأله 3- کسی که گمان میکرد بالغ نشده و قصد حج استحبابی کرد و بعد معلوم شد بالغ بوده،حج او کفایت از حَجة الاسلام نمیکند مگر در صورتی که قصد وظیفۀ فعلیه را نموده و آن را بر حج ندبی اشتباهاً تطبیق کرده باشد.
مسأله 4- از برای بچۀ ممیّز مستحب است حج رفتن،و صحیح است حج او اگرچه ولیّ او اذن ندهد،لکن بعد از بالغ شدن اگر استطاعت داشت باید حج برود و حج زمان کودکی کافی نیست.
مسأله 5- مستحب است ولیّ طفل غیر ممیّز مُحرم کند او را و لباس احرام به او
کتابمناسک الحج/ مناسک حج: مطابق با فتاوای حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 151
بپوشاند و نیت کند که این طفل را مُحرم میکنم برای حج یا این طفل را معتمر میکنم به عمرۀ تمتع،و اگر میشود،تلبیه را تلقین کند به او،والّا خودش به عوض او بگوید.
مسأله 6- بعید نیست که ولیّ در این امر کسی باشد که کفیل بچه و نگهدار او است،اگرچه ولیّ شرعی نباشد.
مسأله 7- بعد از آن که طفل مُحرم شد یا او را مُحرم کردند باید ولیّ،او را از محرّمات احرام باز دارد،و اگر ممیّز نیست خود ولیّ حفظ کند او را از محرّمات.
مسأله 8- بعد از این که طفل مُحرم شد اگر محرّمات احرام را بهجا آورد یا ولیّ،او را از آنها باز نداشت،کفاره بر ولیّ طفل است نه بر مال طفل بنابر اقوا در صید و بنابر احتیاط واجب در غیر آن نیز.
مسأله 9- گوسفند قربانی برای حج بر عهدۀ ولیّ طفل است.
مسأله 10- تمام اعمال حج و عمره را باید ولیّ،طفل را وادار کند که بهجا آورد و اگر نمیتواند ولیّ او به نیابت طفل بهجا آورد.
مسأله 11- اگر طفل نابالغ قبل از این که در میقات مُحرم شود بالغ شد،حج او حَجة الاسلام است اگر از همانجا که مُحرم میشود مستطیع باشد.
سوم: حرّیت.
چهارم: استطاعت از جهت مال و صحت بدن و توانایی و باز بودن راه و آزادی آن و وسعت وقت و کفایت آن.
مسأله 1- استطاعت از جهت مال؛یعنی داشتن زاد و راحله که توشۀ راه و مَرکب سواری است،و چنانچه عین آنها را ندارد کافی است چیزی مثل پول یا متاع دیگر داشته باشد که ممکن است آن را صرف در تهیۀ آنها نماید،و شرط است که مخارج برگشتن را نیز داشته باشد.و امور دیگری در استطاعت معتبر است که در مسائل آینده بیان میشود.
کتابمناسک الحج/ مناسک حج: مطابق با فتاوای حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 152
مسأله 2- شرط است در وجوب حج،علاوه بر مصارف رفتن و برگشتن،این که ضروریات زندگی و آنچه را در معیشت به آن نیاز دارد داشته باشد،مثل خانۀ مسکونی و اثاث خانه و وسیلۀ سواری و غیر آن در حدی که مناسب با شأن او باشد،و چنانچه عین آنها را ندارد،پول یا چیزی که بتواند آنها را تهیه کند داشته باشد.
مسأله 3- اگر ضروریات زندگی یا پول آنها را در حج صرف کند از حَجة الاسلام کفایت نمیکند.
مسأله 4- کسی که نیاز به ازدواج دارد و برای آن پول لازم دارد،در صورتی مستطیع میشود که علاوه بر مخارج حج مصارف ازدواج را هم داشته باشد.
مسأله 5- کسی که از دیگری طلب دارد و بقیۀ شرایط استطاعت را نیز داراست، اگر وقت طلب او رسیده یا حالّ است و میتواند بدون واقع شدن در حَرَج و مشقت آن را بگیرد،واجب است مطالبه کند و بگیرد و به حج برود،مگر مدیون نتواند بپردازد که در این صورت مطالبه جایز نیست و استطاعت حاصل نمیشود،و همچنین اگر وقت طلب او نرسیده و مدیون بخواهد بپردازد لازم است طلبکار آن را بگیرد و مستطیع میشود،ولی اگر مدیون نمیخواهد بپردازد مطالبه واجب نیست،هرچند با مطالبه حاضر به پرداخت شود.
مسأله 6- اگر غیر مستطیع مصارف حج را قرض کند مستطیع نمیشود،هرچند بتواند بعداً به سهولت قرض را ادا کند و اگر با آن حج بهجا آورد از حَجة الاسلام کفایت نمیکند.
مسأله 7- کسی که مخارج حج را دارد و بدهی نیز دارد،چنانچه بدهی او مدتدار باشد و مطمئن است که در وقت ادای بدهی،تمکن از ادای آن را دارد،واجب است به حج برود،و همچنین در صورتی که وقت ادای بدهی رسیده لکن طلبکار راضی به تأخیر ادا باشد و بدهکار مطمئن است که در وقت مطالبه میتواند بدهی را ادا نماید و در غیر این دو صورت حج واجب نیست.
کتابمناسک الحج/ مناسک حج: مطابق با فتاوای حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 153
مسأله 8- کسی که خمس یا زکات بدهکار است در صورتی مستطیع میشود که علاوه بر آنها مخارج حج را داشته باشد.
مسأله 9- کسی که از جهت مالی مستطیع است و از جهت صحت بدن یا باز بودن راه مستطیع نیست،میتواند در مال تصرف کند و خود را از استطاعت مالی هم خارج کند،ولی اگر از آن جهات هم استطاعت دارد و فقط وسایل رفتن را تهیه نکرده یا وقت حج نرسیده،نمیتواند خود را از استطاعت خارج کند و اگر کرد،حج بر او مستقر میشود و باید به هر نحو است به حج برود.
مسأله 10- اگر در سالی که استطاعت مالی دارد از جهت صحت بدن یا باز بودن راه استطاعت ندارد و در سالهای دیگر از آن جهات استطاعت پیدا میکند،میتواند در مال تصرف کند و خود را از استطاعت خارج نماید.
مسأله 11- کسی که استطاعت حج دارد باید خرجهای مقدماتی را از قبیل خرج تذکره و ویزا و ودیعه و آنچه مربوط به حج است بدهد،و این خرجها موجب سقوط حج نمیشود،ولی اگر استطاعت این نحو مخارج را نداشته باشد مستطیع نیست.
مسأله 12- اگر اجرت ماشین یا هواپیما زیاد باشد یا زیادتر از حد معمولی باشد و همین طور قیمت اجناس در سال استطاعت زیاد باشد یا زیادتر از حد متعارف باشد باید حج برود،و جایز نیست تأخیر از سال استطاعت مگر آن که به قدری زیاد باشد که موجب حرج و مشقت در زندگانی شود.
مسأله 13- شخص مستطیع اگر پول ندارد لکن ملک دارد باید بفروشد و به حج برود اگرچه به واسطۀ مشتری نداشتن،به کمتر از قیمت معمولی بفروشد مگر آن که فروش به این نحو موجب حرج و مشقت برای او شود.
مسأله 14- کسانی که کتب زیاد دارند و محل احتیاج آنها نیست و اگر زاید را بفروشند به قدر مؤونۀ حج میشود و سایر شرایط را نیز دارا باشند واجب است به حج
کتابمناسک الحج/ مناسک حج: مطابق با فتاوای حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 154
بروند،بلکه اگر از کتب موقوفه رفع احتیاج میشود و کتاب ملکی به قدر حج هست واجب است حج بروند به شرط آن که کتابهای موقوفه در معرض زوال نباشد.
مسأله 15- اگر شک کند که مالی که دارد به اندازۀ استطاعت هست یا نه،احتیاط واجب آن است که تحقیق کند،و فرقی نیست در وجوب تحقیق میان آن که مقدار مال خود یا مقدار مخارج حج را نداند.
مسأله 16- اگر نذر کند که در روز عرفه کربلای معلّی یا یکی از مشاهد دیگر را زیارت کند نذرش صحیح است،لکن اگر مستطیع بوده یا در این سال مستطیع شد باید حج برود،و نذر مانع از حج نمیشود،و اگر نرفت حج بر او مستقر میشود،و باید به نذر عمل کند،و اگر حج رفت تخلف نذر موجب کفاره نمیشود،ولی اگر حج نرفت و به نذر هم عمل نکرد کفارۀ نذر را باید بدهد.
مسأله 17- اگر رفتن حج موجب ترک واجب یا فعل حرامی میشود باید ملاحظۀ اهمیت حج یا حرام و واجب را کرد،اگر حج اهمیتش بیشتر است باید برود،و الّا نباید برود،لکن اگر رفت و حرامی بهجا آورد یا واجبی را ترک کرد معصیتکار است،ولی حج او صحیح است.
مسأله 18- اگر با اعتقاد به این که مستطیع نیست،قصد حج استحبابی کند و بعد معلوم شود که مستطیع بوده کفایت از حَجة الاسلام نمیکند مگر در صورتی که قصد وظیفۀ فعلیه نموده باشد و اشتباهاً آن را بر حج استحبابی تطبیق کرده باشد.
مسأله 19- اگر شخص،زاد و راحله ندارد ولی به او گفته شد که حج بهجا آور و نفقۀ تو و عائلهات بر عهدۀ من،با اطمینان به وفا و عدم رجوع باذِل،حج واجب میشود و این حج را بذلی میگویند و در آن رجوع به کفایت که از شرایط وجوب است شرط نیست،بلی اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگی او شود واجب نیست.
کتابمناسک الحج/ مناسک حج: مطابق با فتاوای حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 155
مسأله 20- اگر مالی که برای حج کفایت میکند را به او ببخشند برای این که حج بهجا آورد باید قبول کند و حج بهجا آورد و همچنین اگر واهب بگوید مخیّری بین این که حج بهجا آوری یا نه.ولی اگر اسم حج را نیاورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب نیست.
مسأله 21- باذِل میتواند از بذلش برگردد ولی اگر در بین راه باشد باید نفقۀ برگشتن او را بدهد،و اگر بعد از احرام رجوع کند باید نفقۀ اتمام حج را نیز بپردازد.
مسأله 22- پول قربانی در حج بذلی بر عهدۀ باذل است ولی کفارات بر عهدۀ او نیست،و اگر پول قربانی را بذل نکند حج واجب نمیشود مگر در صورت وجود شرایط دیگر استطاعت.
مسأله 23- کسی که در راه حج برای خدمت اجیر شود به اجرتی که با آن مستطیع میشود حج بر او واجب میشود هرچند اجاره بر او واجب نبوده است ولی بعد از آن مستطیع میشود و باید حج بهجا آورد.
مسأله 24- کسی که برای نیابت از دیگری اجیر شد و با اجرت آن مستطیع گشت در صورتی که استیجار برای سال اول باشد باید حج نیابی را مقدم بدارد و چنانچه استطاعت او تا سال بعد باقی بماند برای خودش در سال بعد حج بهجا آورد.
مسأله 25- شرط است در استطاعت که مخارج عائلهاش را تا برگشت از حج داشته باشد هرچند عائله واجب النفقۀ او نباشند.
مسأله 26- شرط است در استطاعت،رجوع به کفایت؛یعنی بعد از برگشت از حج تجارت یا زراعت یا صنعت یا منفعت ملک مثل باغ و دکان داشته باشد به طوری که برای زندگانی به شدت و حرج نیفتد،و اگر قدرت بر کسب لایق به حالش هم داشته باشد کافی است،و اگر بعد از مراجعت نیاز به مثل زکات و خمس و سایر وجوه
کتابمناسک الحج/ مناسک حج: مطابق با فتاوای حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 156
شرعیه داشته باشد کفایت نمیکند،بنابراین بر طلاب و اهل علمی که در بازگشت از حج نیاز به شهریۀ حوزههای علمیه دارند حج واجب نیست.
مسأله 27- شرط است در وجوب حج،استطاعت بدنی و استطاعت از جهت باز بودن راه و استطاعت زمانی،پس بر مریضی که قدرت رفتن به حج ندارد یا بر او حرج و مشقت زیاد دارد واجب نیست و بر کسی که راه برای او باز نیست یا وقت تنگ است به طوری که نمیتواند به حج برسد نیز واجب نیست.
مسأله 28- اگر با وجود شرایط استطاعت حج را ترک کرد حج بر او مستقر میشود و باید بعداً به هر نحو میتواند به حج برود.
مسأله 29- مستطیع باید خودش به حج برود و حج دیگری از طرف او کفایت نمیکند مگر در مورد مریض یا پیر به شرحی که بعداً بیان میشود.
مسأله 30- کسی که خودش مستطیع است نمیتواند از طرف دیگری برای حج نایب شود یا حج استحبابی بهجا آورد و اگر حج نیابی یا استحبابی بهجا آورد باطل است.
مسأله 31- کسی که حج بر او مستقر شد و بهجا نیاورد تا فوت شد باید از ترکۀ او برای او حج بدهند و حج میقاتی کفایت میکند و تا حج او را ندهند ورثه نمیتوانند در ترکه تصرف نمایند و لازم است در همان سال فوت،حج را ادا نمایند و تأخیر از آن جایز نیست و چنانچه در آن سال،استیجار ممکن نباشد مگر از بلد، لازم است از بلد اجیر بگیرند و از اصل ترکه خارج میشود و همچنین اگر در آن سال از میقات نتوانند اجیر بگیرند مگر به زیادتر از اجرت متعارف لازم است اجیر بگیرند و تأخیر نیندازند و اگر وصی یا وارث اهمال کنند و تأخیر بیندازند و ترکه از بین برود ضامنند،بلی اگر میت ترکه نداشته باشد،بر وارث،حج او واجب نمیشود.
کتابمناسک الحج/ مناسک حج: مطابق با فتاوای حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 157