روحانیون و مراجع
از کتاب شرح چهل حدیث
من خود در علمای زمان خود کسانی را دیدم که ریاست تامّه یک مملکت، بلکه قطر شیعه را، داشتند، و سیره آنها تالی تلو سیره رسول اکرم، صلّیالله علیه و آله، بود. جناب استاد معظم و فقیه مکرم، حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی، که از هزار و سیصد و چهل تا پنجاه و پنج ریاست تامه و مرجعیت کامله قطر شیعه را داشت، همه دیدیم که چه سیره ای داشت. با نوکر و خادم خود هم سفره و غذا بود، روی زمین می نشست، با اصغر طلاب مزاحهای عجیب و غریب می فرمود. اخیرا که کسالت داشت، بعد از مغرب بدون ردا یک رشته مختصری دور سرش پیچیده بود و گیوه به پا کرده در کوچه
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 376
قدم می زد. وقعش در قلوب بیشتر می شد و به مقام او از این کارها لطمه ای وارد نمی آمد.
شرح چهل حدیث؛ ص97
* * *
از کتاب ولایت فقیه (حکومت اسلامی)
روزی مرحوم آقای بروجردی، مرحوم آقای حجت، مرحوم آقای صدر، مرحوم آقای خوانساری، رضوانالله علیهم، برای مذاکره در یک امر سیاسی در منزل ما جمع شده بودند. به آنان عرض کردم که شما قبل از هر کار تکلیف این مقدس نماها را روشن کنید. با وجود آنها مثل این است که دشمن به شما حمله کرده، و یک نفر هم محکم دستهای شما را گرفته باشد. اینهایی که اسمشان «مقدسین» است ـ نه مقدسین واقعی ـ و متوجه مفاسد و مصالح نیستند دستهای شما را بسته اند. و اگر بخواهید کاری انجام بدهید، حکومتی را بگیرید، مجلسی را قبضه کنید که نگذارید این مفاسد واقع شود، آنها شما را در جامعه ضایع می کنند. شما باید قبل از هر چیز فکری برای آنها بکنید. امروز جامعه مسلمین طوری شده که مقدسین ساختگی جلو نفوذ اسلام و مسلمین رامی گیرند، و به اسم اسلام به اسلام صدمه می زنند. ریشه این جماعت، که در جامعه وجود دارد، در حوزه های روحانیت است. در حوزه های نجف و قم و مشهد و دیگر حوزه ها افرادی هستند که روحیه مقدس نمایی دارند؛ و از اینجا روحیه و افکار سوء خود را به نام اسلام در جامعه سرایت می دهند. اینها هستند که اگر یک نفر پیدا
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 377
شود بگوید بیایید زنده باشید، بیایید نگذارید ما زیر پرچم دیگران زندگی کنیم، نگذارید انگلیس و امریکا این قدر به ما تحمیل کنند، نگذارید اسرائیل این طور مسلمانان را فلج کند، با او مخالفت می کنند.
ولایت فقیه؛ ص 144 ـ 145
* * *
در جمع روحانیون، بازاریان، دانشجویان و اقشار مختلف مردم
تاریخ: 26 / 1 / 43
این آقایانی که می گویند که ما مملکت را می خواهیم حفظ کنیم، ما چطور هستیم و کذا هستیم، شما یادتان نیست که وقتی که متفقین آمدند اینجا، چطور فرار کردند این بیچاره ها از تهران تا به یزد. اگر یک آخوند پیدا کردید فرار کرده، یک آخوند، یک آخوند. آن روز که در بالای تهران طیاره ها راه افتاده بود و مردم را می ترساندند، من تهران بودم؛ خدا رحمت کند مرحوم آقا شیخ حسین قمی ـ رضوانالله علیه ـ با ایشان در آن میدان شاپور، آنجاها بودیم؛ ایشان سبیلش را چاق کرده بود با کمال طمأنینه، اصلش کأنه خبری نیست من هم مثل او، هیچ ابداً، کأنه خبری نیست. این بیچاره ها، این نظامیهایی که می گویند این قدر ما کذا هستیم و کذا هستیم و برای مملکت چه می کنیم، اینها وقتی که پای استفاده و پای بردن منافع و پای زورگویی هست، این طورند. خدا نکند که یک روزی یک ورقی برگردد؛ اول کسی که فرار کند همین نشاندارها هستند، و ما هستیم الحمدلله اینجا تا آخرش؛ مگر اینها بیایند بگیرند ما را ببرند، ما باز هستیم...
و من یک نصیحت می کنم به بچه های طلاب؛ طلاب جوان که تازه آمده اند و حاد و تندند؛ و آن این است که آقایان، متوجه باشید اگر چنانچه شَطْر کلمه ای به یک نفر از مراجع اسلام، شطر کلمه ای اهانت بکند کسی به یک نفر از مراجع اسلام، بین او و
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 378
خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع می شود... اگر کسی به من اهانت کرد، سیلی به صورت من زد، سیلی به صورت اولاد من زد، والله تعالی راضی نیستم در مقابل او کسی بایستد دفاع کند؛ راضی نیستم...
من که اینجا نشسته ام دست تمام مراجع را می بوسم؛ تمام مراجع اینجا، نجف، سایر بلاد، مشهد، تهران، هر جا هستند، دست همه علمای اسلام را من می بوسم. مقصد بزرگتر از این است آقا. من دست برادری دراز می کنم به تمام ملتهای اسلام، به تمام مسلمین دنیا؛ در شرق و غرب عالم هر چه مسلم هستند، من از اینجا دست برادری دراز می کنم و دست آنها را می فشارم.
صحیفه امام؛ ج1، ص 302، 306، 307 ـ 308
* * *
در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه نجف
تاریخ: قبل از شهریور 46
من متأسفم که یک نفر جوان ـ از اروپا آمده بود اینجا، یا یکی دو دفعه با من ملاقات کرد، و شاید هفت ـ هشت روز، پنج ـ شش روز، هفت ـ هشت روز، یک همچو چیزی، خیلی کم اینجا بود، به یکی از آقایان گفته بود ـ به من صحبتی نکرد ـ به یکی از آقایان گفته بود که خوب شد که من که آخوندزاده ام آمدم نجف، اگر یک کس دیگری می آمد و این وضع را می دید چه می کرد؟! من نمی دانم که در این چند روز، در این چهار ـ پنج روز، یک نفر، یک نفر آدم محصل خارجی که از سنخ ما هم نیست، ولو پدرش از سنخ ماست، خودش از سنخ ماها نیست، این در این حوزۀ مبارکه چی دیده است! با چه اشخاصی تماس پیدا کرده، آنها چه مطالبی به این آدم گفته اند که باید اظهار تأسف کند یک نفر آدم محصل جدید. اظهار تأسف کند از اینکه چرا وضع نجف اینطور است!...
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 379
من خودم دیده ام این مطلب را که در بعضی از شهرستانهایی که در ایام تابستان ما می رفتیم، بعضی از شهرستانها را من می دیدم که اینها بسیار مؤدب به آداب، جامعۀ آنجا مؤدب به آداب شرع هستند ـ مثل محلات که آن وقتها این جور بود ـ انسان وقتی ملاحظه می کرد می دید که عالِم خوبی آنجا بوده. چند تا ملاّی متدین خوب اگر در یک جامعه ای، در یک شهری، چند نفر ملاّی متوجه به دیانت، عاقل و عامل به علم خودش باشد، لازم نیست موعظه کند اصلاً، خود وجود او موعظه است. ما اشخاصی را دیدیم که خودِ وجودشان در انسان تأثیر می کرد. ملاّهایی یکوقتی در قم بود[ند] که خودِ وجودشان، اصلاً انسان وقتی نگاه می کرد به او ـ همان نگاه ـ موعظه بود. از آن طرف، ما الآن می بینیم که، تهران را من یک قدری اطلاع دارم؛ محلات مختلف تهران فرق دارد، یک گوشه می بینید که یک آدم منحرف آنجا معمم است یا امام جماعت شده است، یک طایفه ای را منحرف کرده است! این گندش چقدر است؟ همان گند است که اینجا به مشام می رسد. این گندی است که ما در دنیا تهیه می کنیم؛ نه یکی یک گندی را به ما اضافه بکنند؛ این گند خود ماست. هر چه در عالم آخرت واقع می شود، یک چیزی است که از اینجا ما تهیه کرده ایم و وارد می کنیم در عالم آخرت. به ما یک چیزی خارج از عملمان نمی دهند؛ اعمال ماست اینها....
من همه اش خوف ـ خیلی خوف ـ از این مطلب دارم که یک اشخاصی در بین این جمعیتها پیدا می شود، پیدا شده باشد. ممکن هم هست که اینجا توی مدرسه ها نباشد، توی مدرسه ها ممکن است اصلاً نباشد، همه اشخاص مهذب و خوب باشند لکن او به وسایط، وسایط به واسطه، واسطه به واسطه برسد به اینکه تکلیف شرعی درست کنند! تکلیف شرعی من این است که باید چه بکنم، تکلیف شرعی او هم این است که باید چه بکند! با این تکلیف شرعی یک فسادی در حوزۀ نجف ایجاد بکنند...
من تکلیفم این بود که امروز به آقایان این مطالب را عرض بکنم، و آن مقداری
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 380
که از قِبَل من است ابلاغ بکنم به آقایان که آقایان خیلی توجه داشته باشند این نحو کارها که انجام می گیرد، یا بنا دارند انجام بدهند یا امثال ذلک، اینها به ضرر آبروی خودشان تنها تمام نمی شود؛ به ضرر آبروی یک جامعه تمام می شود، به ضرر آبروی یک ملت تمام می شود، به [ضرر] اسلام تمام می شود. و شما خیلی مسئولید در این باب اگر چنانچه جلوی مفاسد را نگیرید. دست بردارید از اینطور اختلافات جزئی و امثال این اختلافات جزئی که خیلی مبتذل است! بسیار مبتذل است! مبتذل! خودمان این را نمی فهمیم چقدر مبتذلیم. ما مبتذلیم! ما یک اشخاصی هستیم که جامعه هم، کأَنه دنیامان را رأس خودمان قرار داده ایم. حب نفس ما... چیزی دست ما نیست! همه را از دست ما گرفته اند. ما را زیر یک مدرسه ای، کنج یک مدرسه ای، یک خانه ای، کنج یک خانه [گذاشته اند]! سر این مدرسه، سر این کنج خانه دعوا کنیم! سر چی دعوا کنیم؟ این دعوا دارد؟! این حرفها چیست آقا؟ شما با نظر رحمت نگاه کنید به بندگان خدا. خوب، هر کسی حق دارد خوب یک کاری بکند، به شما چه اگر خلاف شرع است؟... امر به معروف و نهی از منکر برای شما... امر به معروفش کنید، دعوا و چیز دیگر لازم نیست.
صحیفه امام؛ ج2، ص 15 ـ 17 ، 26 ـ 28
* * *
در جمع روحانیون، طلاب، و ایرانیان مقیم عراق
تاریخ: 10 / 8 / 56
من با تمام این جناحهایی که هستند و برای اسلام خدمت می کنند، چه جناحهای روحانی که از اول تا حالا خدمت کرده اند و چه جناحهای دیگر، از سیاسیون، از روشنفکرها که برای اسلام خدمت می کنند، من به همه اینها علاقه دارم و از همه اینها هم گلایه دارم. اما علاقه، باید هر مُسْلمی به اشخاصی، به گروههایی که برای اسلام خدمت می کنند ـ قلماً قدماً ـ برای اسلام خدمت می کنند، باید هر مسلمی، باید هر انسانی که ببیند اینها برای انسانیت، برای اسلام یعنی برای انسانیت ـ اسلام مکتب انسان سازی است، وقتی
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 381
که انسان ببیند که گروههایی در خدمت انسان هستند، در خدمت انسانیت هستند، در خدمت اسلام که انسان ساز است هستند، چاره ندارد الاّ اینکه علاقه داشته باشد به آن. این اشکال نیست که علاقه مند است. از آن طرف گلایه هم هست از همه گروهها گلایه ارادتمندانه. اما آن گروههای روشنفکر و دانشگاهی و محصلین جدید و آنها ـ ایّدهمالله ـ آنهایی که خدمتگزارند برای اسلام ـ خداوند تأییدشان کند ـ من از آنها گلایه دارم برای اینکه می بینم که در نوشته هایشان، بعضی نوشته هایشان، اینها راجع به فقها، راجع به فقه، راجع به علمای اسلام، راجع به فقه اسلام، اینها یک قدری زیاده روی کرده اند، یک قدری حرفهایی زده اند که مناسب نبوده است بگویند. اینها غرض ندارند. من می دانم که غالباً اینها که برای اسلام می خواهند خدمت کنند، نه این است که مغرض باشند و از روی سوء نیت اینها حرفی بزنند؛ اینها اطلاعشان کم است...
صحیفه امام؛ ج3، ص 237 ـ 238
* * *
در جمع روحانیون و مردم به مناسبت چهلم شهدای19 دی قم
تاریخ: 29 / 11 / 56
یکی از آخوندها به من نوشته بود ـ چند سال پیش از این ـ که شما مخالفت چرا می کنید با او؛ تُؤْتِی الْمُلْک مَنْ تَشاء؛ خداوند هر کس را می خواهد [سلطنت می دهد]، این مملکت را خدا داده [به او]؛ من جواب او را که ندادم، قابل جواب نبود اما این تکذیب قرآن است. مگر فرعون را کس دیگر مُلْک به او داده بود؟ آن هم خدا به او داده بود، پس چرا موسی رفت با او مخالفت کرد؟
صحیفه امام؛ ج 3، ص347 ـ 348
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 382
در جمع روحانیون، طلاب و ایرانیان مقیم عراق
تاریخ: 23 / 2 / 57
یکی از اقسام روابط که من سابق می خواستم در قم ایجاد بکنم و نگذاشتند ایجاد بشود ـ خداوند اصلاحشان کند ان شاءالله. من بنا بر این گذاشتم که در تمام ایران، یک روز تعطیل، یک روزْ اجتماع باشد؛ اجتماع اهل علم. یعنی فرض کنید روز شنبه یا شب شنبه تهران یک اجتماع اهل علمی باشد، خراسان اجتماع اهل علمی باشد، فلان ده هم اجتماع اهل علمی باشد، فلان جا هم [چنین ] باشد. این یک سازمانی بود، نگذاشتند؛ نفهمیدند.
صحیفه امام؛ ج3، ص395 ـ 396
* * *
مصاحبه با مجله «اشترن»
تاریخ: 26 / 10 / 57
خبرنگار: قدرت حضرت عالی بر روی چه نیروی سیاسی یا بر چه تشکیلات بنیادی دیگر اتکا خواهد داشت؟ تکیه شما مثلاً بر روی «جبهه ملی» است یا بر روی روحانیون؟ قبلاً اظهار فرموده بودید که اینها فقها و اشخاص دیگری هستند که باید به امور حکومت اشتغال یابند و آیا این اصل به همان سان که قبلاً فرموده اید عمل خواهد شد؟
امام: من چنین چیزی نگفته ام که روحانیون متکفل حکومت خواهند شد. روحانیون شغلشان چیز دیگری است. نظارت بر قوانین البته به عهده روحانیون است و اتکای روحانیون هم به ملت است نه به حزبی. و من هم به ملت اتکا دارم و به حزبی وابسته نیستم.
صحیفه امام؛ ج 5، ص482
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 383
پیام به مردم به مناسبت ترک تهران و اقامت در قم
تاریخ: 9 / 12 / 57
کراراً سفارش علمای اعلام و ائمۀ جماعت محترم و خطبای ارجمند و سایر خدمتگزاران به شریعت مطهره را نموده ام. لازم است ملت معظم بداند که اگر خدای نخواسته خللی در موقعیت این جماعت ـ که پاسداران اسلام و قرآن هستند ـ وارد شود، اجانب چپاولگر به آمال خود خواهند رسید و رشتۀ امور از دست خواهد رفت. روشنگری این قشر محترم بود که ملت را با روحیه اسلامی به هیجان آورد. خدمت این طبقه را نباید فراموش کرد و اکنون نیز با کمک این طبقه است که در تمام کشور، اوضاع رو به آرامش است. من توصیه می کنم حتی نسبت به کسانی که به من اهانت نموده اند نباید تعرض شود. من از روحانیت می خواهم با برادران خود در جهت گسترش مبانی مبارزاتی همکاری کنند و با آنان با مهربانی رفتار نمایند. من همه افرادی را که از من غیبت کرده یا به من اهانت نموده اند، عفو نمودم و از خدای تعالی برای همه طلب عفو می کنم و تقاضا دارم که آقایان ائمۀ جماعت را ـ که از قرار مسموع تشریف نیاورده اند ـ به مسجد دعوت نمایند و احترام آنان را حفظ کنند. البته حساب کسانی که معلوم است در خدمت دستگاه ظلم بوده اند جداست.
صحیفه امام؛ ج 6، ص264
* * *
در جمع مراجع، روحانیون و گروههای مختلف مردم
تاریخ: 15 / 3 / 58
این قدرت روحانی است که مردم را به کوچه ها می کشد. قدرت اسلام است که از حلقوم روحانیت بیرون می آید. اینها را نشکنید. خدایا، تو می دانی که من برای اینکه معمم هستم از روحانیت طرفداری نمی کنم. برای اینکه می دانم این قشرند، این قشرند
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 384
که می توانند ملت را نجات بدهند؛ این قشرند که مردم آنها را می خواهند.
صحیفه امام؛ ج 8، ص60
* * *
در جمع عشایر و نمایندگان اقشار مختلف مردم
تاریخ: 30 / 7 / 58
بازی نخورید از این حرفهای نامربوطی که می زنند و از هر طرف حمله کرده اند به اینکه اسلام را از بین ببرند؛ و از هر طرف حمله کرده اند به اینکه این نهضت را از بین ببرند. گاهی روحانیتش را از بین می برند؛ گاهی چه. این روحانیون بودند که شما را آزاد کردند، حالا با قلمهایتان به ضد روحانیون قلمفرسایی می کنید؟! شما کجا بودید آن وقتی که روحانیون حبس می رفتند؟ آن وقتی که پای روحانی ما را اره کردند شما کجا بودید؟ آن وقتی که با روغن پای روحانی ما را سوزاندند شما کجا بودید؟ حالا سر درآوردید و حرف می زنید، و نمی دانم، به ولایت فقیه اشکال می کنید، نمی دانم مجلس را می خواهید منحل بکنید؟ مگر شما قدرت این را دارید؟ توی دهنتان می زنم من! دست بردارید از این حرفها، از این مزخرفات. وارد بشوید در جرگه اسلام، وارد بشوید در جرگه مسلمین. بگذارید که این مملکت سر و سامان پیدا بکند. او در کردستان، دمکرات در کردستان، خلاف می کند، آقایان در تهران!
صحیفه امام؛ ج 10، ص316 ـ 317
* * *
دیدار با گروهی از روحانیان و علمای استان کردستان
تاریخ: 4 / 6 / 59
من با اینکه از طرف اطبا محدود هستم به اینکه صحبت زیاد نکنم و امروز هم یک دفعه برای گروههای مختلفی صحبت کردم، لکن نتوانستم که حرف اطبا را قبول کنم در صورتی که برادرهای ما از کردستان، از محلی که همه در زحمت بودند و خصوصاً،
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 385
روحانیون بزرگ کردستان اینجا تشریف آورده اند، با آنها بعض صحبتها را نکنم.
صحیفه امام؛ ج13، ص 151
* * *
در جمع اصناف، بازاریان و اقشار مختلف مردم قم
تاریخ: 26 / 8 / 59
شاید گاهی شما یا مردم خیال بکنند که من اگر از روحانیت طرفداری می کنم برای این است که من هم یک معمَّم هستم و این گروه گرایی است. و من کراراً گفتم که من با هر که معمَّم است و اسم خودش را روحانی گذاشته است موافق نیستم. و من کراراً گفتم که روحانی که بر خلاف مسلک روحانیت و اسلام عمل بکند و توطئه گر باشد این از ساواکی بدتر است. برای اینکه ساواکی، ساواکی است و این ساواکی به صورت معمَّم، و لباس روحانیت پوشیده است. قضیه این نیست که من بگویم هر که عمّامه سرش هست، این مورد تأیید است. خیر، من از بسیاریشان متنفرم، و بسیاریشان را هم اعتقاد به آنها ندارم. و کراراً هم گفتم که اینجاهایی که دادگاه هست، آنجاهایی که مثلاً کمیته ها هستند، باید مواظب باشند که اگر یک روحانی بر خلاف [عمل ] کرد، خودش را شکایت کنند وهمان روحانی را هم بیاورند محاکمه کنند. لکن مسأله این نیست که با روحانیِ بد، اینها بدند. مسأله این است که با آن روحانی که جلوی انگلستان را در زمان میرزای شیرازی گرفته و جلوی استبداد را در زمان مشروطه گرفته است، و جلوی انگلستان را در زمان مرحوم آقا میرزا محمد تقی گرفته است، و جلوی ابَرقدرتها را گرفته است، با این مخالف اند... من این نصیحتی که می کنم، برای شماست و برای نسلهای آینده که بدانند این را که هر وقت یک قلم فاسدی خواست مطلق روحانیت را از بین ببرد، یا به یک صورتی منزوی کند، یا روحانی که در بین ملت مؤثر است، او را خواست که منعزل کند، این روی آن نقشه دارد عمل می کند. روی نقشه ای که داشتند و
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 386
دارند و خواهند داشت. وهمۀ ما باید بیدار باشیم. توجه داشته باشیم که این طور نشود که یک وقت ما را متشتّت کنند باز. و ماها را رو به هم قرار بدهند. و یک دسته ای از آن طرف و یک دسته ای از این طرف و یک دسته ای از آن طرف فریاد کنند. و یک دسته از این طرف فریاد کنند. ماها را مقابل هم قرار بدهند و نتیجه را آنها بگیرند...
یادم آمد از یک نفری که من در جوانی می خواستم مشرَّف شوم حضرت عبدالعظیم؛ یک نفر واعظ خیلی مقتدر، خیلی واعظ اما به اسلام خیلی کار نداشت. وقتی دید من معمَّم هستم، به من گفت بیا اینجا بنشین پهلوی من. ما با اتوبوس می خواستیم تا حضرت عبدالعظیم برویم. وقتی که حرفهایی زد و چیزهایی گفت و من هم گوش کردم. تا نزدیک شد به حضرت عبدالعظیم به شوفر گفت: زود برو نماز مغرب قضا می شود. با اینکه اول مغرب بود. من به او گفتم که: نماز مغرب که حالا قضا نمی شود. گفت: یک روایتی دارد که اگر تأخیر بیندازند چه می شود. گفتم: خوب، آخر روایات دیگری هم هست. گفت: من به آنها کاری ندارم. مسأله این است، می گوید از نهج البلاغه این کلمه اش را قبول دارم باقی اش را قبول ندارم. از قرآن هم این را نمی گوید، این را ندارد. از قرآن یک کلمه اش را، یک جمله را می گیرد، اما نمی داند که این جمله مفسّر دارد، در خود قرآن تفسیر دارد، در روایات دارد از چیزهایی که در این زمان واقع شده. این هم برای شکستن اسلام و روحانیت است.
صحیفه امام؛ ج13، ص 359، 364
* * *
دیدار با سید حسین موسوی تبریزی، دادستان کل انقلاب و ائمه جمعه آذربایجان
تاریخ: 24 / 1 / 61
من قبلاً باید از آقایان تشکر کنم که زحمت کشیدند و از راههای دور تشریف آوردند اینجا و من خدمتشان رسیدم. و این را من کراراً گفته ام که یکی از برکات این انقلاب همین است که ما محروم بودیم از فیض زیارت آقایان در طول عمر، مگر
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 387
آنهایی که ـ مثلاً ـ در قم بودند. آقایانی که بعید بودند، ما محروم بودیم و حالا بحمدالله ـ هر چند وقت یک دفعه، از علمای بلاد تشریف می آورند و ما را سرافراز می کنند و از همه تشکر می کنم. و از خدای تبارک و تعالی تشکر می کنم که این توفیق برای بنده حاصل شد. و امیدوارم که همه مان موفق بشویم در اینکه این راهی که ابتدایش است ـ و موانع بحمدالله اکثراً برداشته شده است ـ ما بتوانیم ادامه بدهیم.
صحیفه امام؛ ج16، ص 184
* * *
دیدار با روحانیون، ائمه جماعات و وعاظ تهران و قم
تاریخ: 31 / 1 / 61
و من این یک کلمه را عرض بکنم ـ شاید قبلاً هم عرض کرده باشم ـ و آن اینکه من از اول که در این مسائل بودیم و کم کم آثار پیروزی داشت پیدا می شد، در مصاحبه هایی که کردم، چه با کسانی که از خارج آمدند، حتی در نجف و در پاریس و چه در حرفهایی که خودم زدم، این کلمه را گفته ام که روحانیون شغلشان یک شغل بالاتر از این مسائل اجرایی است ـ و چنانچه اسلام پیروز بشود، روحانیون می روند سراغ شغلهای خودشان. لکن وقتی که ما آمدیم و وارد در معرکه شدیم، دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مسجدتان، این کشور به حلقوم امریکا یا شوروی می رود. ما تجربه کردیم و دیدیم که اشخاصی که در رأس واقع شدند و از روحانیون نبودند، در عین حالی که بعضیشان هم متدین بودند، از باب اینکه آن راهی که ما می خواستیم برویم و آن راهی که مستقل باشیم و با نان و جو خودمان بسازیم و زیر فرمان قدرتهای بزرگ نباشیم، آن راه، با سلیقه آنها موافق نبود. و لهذا، چون آنجا دیدیم که ما نمی توانیم در همه جا یک افرادی پیدا بکنیم که صد در صد برای آن مقصدی که این ملت ما برای آن،
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 388
جوانهاشان را دادند و اموالشان را دادند، نمی توانیم پیدا بکنیم، ما تن دادیم به اینکه رئیس جمهورمان از علما باشد. و گاهی ـ رئیس فرض کنید که ـ نخست وزیرمان هم همین طور. و در جاهای دیگر هم که قبلاً گفته بودیم، بنا نداریم این طور باشد و الآن هم عرض می کنم هر روزی که ما فهمیدیم که این کشور را یک دسته از این افرادی که روحانی نیستند، به آن طوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است، اداره می کنند، آقای خامنه ای تشریف می برند سراغ شغل روحانی بزرگ خودشان و نظارت بر امور و سایر آقایان هم همین طور. ما این طور نیست که هر جا یک کلمه ای گفتیم و دیدیم مصالح اسلام، حالا ما آمدیم دیدیم این جور نیست، اشتباه کرده بودیم، بگوییم ما سر اشتباه خودمان باقی هستیم. ما هر روزی فهمیدیم که این کلمه ای که امروز گفتیم اشتباه بوده و ما قاعده اش این است که یک جور دیگر عمل بکنیم، اعلام می کنیم که آقا این را ما اشتباه کردیم، باید این جوری بکنیم. ما دنبال مصالح اسلام هستیم، نه دنبال پیشرفت حرف خودمان. به من مهلت بدهید که عرایضمان را به آقایان عرض بکنم ـ بنا بر این، مسأله یک چیزی نیست که آقایان به ما بگویند: شما آن روز این جوری گفتید. راست است، ما آن روز خیال می کردیم که در این قشرهای تحصیلکرده و متدین و صاحب افکار، افرادی هستند که بتوانند این مملکت را به آن جوری که خدا می خواهد، ببرند، آن طور اداره کنند. وقتی دیدیم که نه، ما اشتباه کردیم، آمدند بعضیشان خودشان را به ما جا زدند ـ ما هم که غیب نمی دانیم. و بعضیشان هم خوب بودند لکن رأیشان با رأی ما مخالف بود ـ ما از حرفی که در مصاحبه ها گفتیم، عدول کردیم و موقتاً تا آن وقتی که این کشور را غیر روحانی می تواند اداره کند، آقایان روحانیون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان برمی گردند و محول می کنند دستگاههای اجرایی را به کسانی که برای اسلام دارند کار می کنند و تا مسأله این طور است که ابهام پیش ما هست، احتمال
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 389
هست اگر در یک میلیون احتمال، یک احتمال ما بدهیم که حیثیت اسلام با بودن فلان آدم یا فلان قشر در خطر است، ما مأموریم که جلویش را بگیریم تا آن قدری که می توانیم. هر چه می خواهند به ما بگویند، بگویند که کشور ملایان، حکومت آخوندیسم و از این حرفهایی که می زنند. و البته این هم یک حربه ای است برای اینکه ما را از میدان به در کنند. ما نه، از میدان بیرون نمی رویم.
صحیفه امام؛ ج 16، ص349 ـ 351
* * *
دیدار با فرمانده سپاه پاسداران، سرپرست بسیج مستضعفان، مسئولان پایگاههای مقاومت و ...
تاریخ: 28 / 9 / 61
عده ای از روحانیون بزرگ را کشتند در زمان رضا خان. از شهرهای خودشان بیرونشان کردند، بردند یک جای دور دستی آنجا نگهشان داشتند. علمای آذربایجان را از آنجا برداشتند، بردند یک جای دیگر. علمای مشهد را همه را اسیر کردند، آوردند تهران. یکی از بزرگترین علمای آنجا را در همین تهران ـ من خودم این را دیدم ـ که توی یک خیابانی که اجازه داشت تا اینجا بیاید از خانه اش بیرون، با شبکلاه نشسته بود و مردم می آمدند، می رفتند، خیلیها نمی شناختند، بعضیها هم می شناختند، جرأت نمی کردند سلام بکنند به او. و همین را که از علمای درجه یک مشهد بود؛ مرحوم «آقازاده بزرگ» که از علمای درجه یک بزرگ بود، با پاسبان توی خیابان می بردندش برای محاکمه. آخرش هم کشتند او [را].
صحیفه امام؛ ج17، ص154 ـ 155
* * *
دیدار با سید علی خامنه ای (رئیس جمهور و عضو مجلس خبرگان)، علی مشکینی
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 390
رئیس، و نمایندگان مجلس خبرگان
تاریخ: 28 / 4 / 62
من به سهم خودم هیچ نگرانی ندارم راجع به انقلاب. انقلاب راه خودش را پیدا کرده و به پیش می رود و بستگی به وجود هیچ کس هم ندارد. این انقلاب انشاءالله محفوظ می ماند و آسیبی از خارج به او نخواهد رسید؛ لکن آن چیزی که انسان را یک قدری نگران می کند، دو تا مطلب است که این مربوط به عموم روحانیت است: یک مطلب اینکه من خوف این را دارم که در این انقلاب که باید روحانیت تقویت بشود و آنچه که شده است به هدایت آقایان بوده است، مبادا خدای نخواسته به واسطه بعض از اعمالی که از بعض از این روحانیون و معممین صادر می شود، این موجب این بشود که یک وقت یک سستی در روحانیت پیدا بشود... مطلب دیگری که باز انسان را می ترساند که خدای نخواسته، مبادا این انقلاب به واسطه این مطلب صدمه ببیند، و بدانید که می بیند اگر خدای نخواسته بشود، و او این است که بین آقایان در بلاد اختلاف باشد.
صحیفه امام؛ ج18، ص 12 ـ 16
* * *
دیدار با فقها و حقوقدانان شورای نگهبان قانون اساسی
تاریخ: 20 / 9 / 62
پیش از انقلاب من خیال می کردم وقتی انقلاب پیروز شد افراد صالحی هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند، لذا بارها گفتم روحانیون می روند کارهای خودشان را انجام می دهند. بعد دیدم خیر، اکثر آنها افراد ناصالحی بودند و دیدم حرفی که زده ام درست نبوده است، آمدم صریحاً اعلام کردم من اشتباه کرده ام. این برای این است که ما می خواهیم اسلام را پیاده کنیم. پس در این رابطه ممکن است من دیروز حرفی را زده باشم و امروز حرف دیگری را و
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 391
فردا حرف دیگری را، این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زده ام باید روی همان حرف باقی بمانم امروز می گویم ما دام که احکام اسلام پیاده نشده است و افراد صالحی نداشتیم تا طبق اسلام عمل کنند، علما باید مشغول به کارهایشان باشند.
صحیفه امام؛ ج 18، ص241
* * *
دیدار با روحانیون تهران و شهرستانها، طلاب ایرانی و غیرایرانی حوزه علمیه قم
تاریخ: 16 / 2 / 64
اوایلی که آمدیم قم، که در آن جا چه اشخاصی بودند، شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اینها مرحوم آشیخ ابو القاسم قمی، مرحوم آشیخ مهدی و عده دیگری، و شخص نافذ آن جا و متقی، مرحوم آمیرزا سید محمد برقعی و مرحوم آمیرزا محمد ارباب؛ همه اینها را من منزل هایشان رفتم. آن که ریاست صوری مردم را داشت و ریاست معنوی هم داشت، با آن که زاهد بود، در زندگی مشابه بودند. مرحوم آشیخ ابو القاسم؛ من گمان ندارم هیچ طلبه ای مثل او بود، زندگی اش یک زندگی ای بود که مثل سایر طلبه ها، اگر کمتر نبود، بهتر نبود، کمتر هم بود. مرحوم آمیرزا محمد ارباب که من رفتم مکرر منزلشان، یک منزلی داشت دوسه تا اتاق داشت خیلی ساده، بسیار ساده. مرحوم آشیخ مهدی همین طور، سایرین هم همین طور، عده هم زیاد بودند آن وقت. وقتی انسان در آن محیط واقع می شد که اینها را می دید، همین دیدن اینها برای انسان یک درسی بود، وضع زندگی آنها برای انسان، یک وضعی بود، درس بود برای انسان، عبرت بود.
صحیفه امام؛ ج19، ص251 ـ 252
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 392
دیدار با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
تاریخ: 9 / 4 / 64
همه شما آقایان جزء اعلام و بزرگان هستید، اما مسائلی که می فرمایید، من باید از شما رهنمود بگیرم و حساب این نیست که من به شما رهنمود بدهم.
صحیفه امام؛ ج19، ص 302
* * *
دیدار با اعضای تیپ 83 امام جعفر صادق (ع) مرکب از طلاب رزمی ـ تبلیغی قم
تاریخ: 28 / 8 / 66
من نمی دانم با چه زبانی، من نمی توانم احساساتی که دارم نسبت به شماها و اخلاص و مودتی که دارم نسبت به همه قشرهای ملت و خصوصاً قشر روحانی با چه زبان ادا کنم.
صحیفه امام؛ ج20، ص 423
* * *
پیام به ملت ایران به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه 598
تاریخ: 29 / 4 / 67
تذکر این نکته لازم است که در تمام نوشته ها و صحبتها هر وقت نام «روحانیت» را به میان آورده ام و از آنان قدردانی نموده ام، مقصودم علمای پاک و متعهد و مبارز است؛ که در هر قشری ناپاک و غیرمتعهد وجود دارد. و روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک دیگر بیشتر است. و همیشه این دسته از روحانیون مورد لعن و نفرین خدا و رسول و مردم بوده اند؛ و ضربات اصلی را به این انقلاب، روحانیون وابسته و مقدس مآب و دین فروش زده اند و می زنند. و روحانیون متعهد ما همواره از این بی فرهنگها متنفر و گریزان بوده اند... من اکثر موفقیتهای روحانیت و نفوذ آنان را در
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 393
جوامع اسلامی در ارزش عملی و زهد آنان می دانم. و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود، که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست. و هیچ وسیله ای هم نمی تواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند.
صحیفه امام؛ ج21، ص 97 ـ 99
* * *
نامه به آقای محمدحسن قدیری
تاریخ: 2 / 7 / 67
شما را نصیحت پدرانه می کنم که سعی کنید تنها خدا را در نظر بگیرید و تحت تأثیر مقدس نماها و آخوندهای بیسواد واقع نشوید، چرا که اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدس نماهای احمق و آخوندهای بیسواد صدمه ای بخورد، بگذار هر چه بیشتر بخورد.
صحیفه امام؛ ج21، ص 152
* * *
پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ...(منشور روحانیت)
تاریخ: 3 / 12 / 67
در شروع مبارزات اسلامی اگر می خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می شنیدی که شاه شیعه است! عده ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام می دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دستۀ متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 394
نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد و الاّ عالم سیّاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه ای زیر نیم کاسه داشت و این از مسائل رایج حوزه ها بود که هر کس کج راه می رفت متدینتر بود. یاد گرفتن زبان خارجی، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار می رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می یافت، وضع روحانیت و حوزه ها، وضع کلیساهای قرون وسطی می شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه ها را حفظ نمود. علمای دین باور در همین حوزه ها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند. قیام بزرگ اسلامی مان نشأت گرفته از همین بارقه است. البته هنوز حوزه ها به هر دو تفکر آمیخته اند و باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از سیاست از لایه های تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند و یکی از مسائلی که باید برای طلاب جوان ترسیم شود، همین قضیه است که چگونه در دوران وانفسای نفوذ مقدسین نافهم و ساده لوحان بیسواد، عده ای کمر همت بسته اند و برای نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشته اند. اوضاع مثل امروز نبود، هر کس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهای مقدس نماها از میدان به در می رفت؛ ترویج تفکر «شاه سایۀ خداست» و یا با گوشت و پوست نمی توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسی می دهد و از همه شکننده تر، شعار گمراه کنندۀ حکومت قبل از ظهور امام زمان ـ
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 395
علیه السلام ـ باطل است و هزاران «إن قُلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جانفرسایی بودند که نمی شد با نصیحت و مبارزۀ منفی و تبلیغات جلوی آنها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیله اش را آماده نمود. علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک می شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند. اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای 15 خرداد رقم خورد. در 15 خرداد 42 مقابله با گلولۀ تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان می نمود. بلکه علاوه بر آن از داخل جبهۀ خودی گلولۀ حیله و مقدس مآبی و تحجر بود؛ گلولۀ زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می سوخت و می درید. در آن زمان روزی نبود که حادثه ای نباشد، ایادی پنهان و آشکار امریکا و شاه به شایعات و تهمتها متوسل شدند حتی نسبت تارک الصلوة و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزه را به عهده داشتند می دادند. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوی می خواهند ریشۀ دیانت و اسلام را برکنند و عده ای روحانی مقدس نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده ای وابسته که چهره شان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می نمودند.
آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونۀ بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه ها را بیش از این تلخ نکنم. ولی طلاب جوان باید بدانند که پروندۀ تفکر این گروه همچنان باز است و شیوۀ مقدس مآبی و دین فروشی عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده اند. آنها که به خود اجازۀ ورود در امور سیاست را نمی دادند، پشتیبان کسانی شدند که تا
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 396
براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند. غائلۀ قم و تبریز با هماهنگی چپیها و سلطنت طلبان و تجزیه طلبان کردستان تنها یک نمونه است که می توانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند ولی دست برنداشتند و از کودتای نوژه سر در آوردند، باز خدا رسوایشان ساخت. دسته ای دیگر از روحانی نماهایی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می دانستند و سر به آستانۀ دربار می ساییدند، یک مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس نماهای بیشعور می گفتند دین از سیاست جداست و مبارزۀ با شاه حرام است، امروز می گویند مسئولین نظام کمونیست شده اند! تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ را مفید و راهگشا می دانستند، امروز از اینکه در گوشه ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ می دهد، فریاد «وا اسلاما» سر می دهند! دیروز «حجتیه ای»ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحۀ مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمۀ شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابیتر از انقلابیون شده اند! «ولایتی»های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته اند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 397
است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می خورند! راستی اتهام امریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیّت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر می شود؟ از آدمهای لامذهب یا از مقدس نماهای متحجر و بیشعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و کنایه ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همۀ اینها نتیجۀ نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه هاست، و برخورد واقعی هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است. از یک طرف وظیفۀ تبیین حقایق و واقعیات و اجرای حق و عدالت در حد توان و از طرف دیگر مراقبت از نیفتادن سوژه ای به دست دشمنان کار آسانی نیست.
با اینکه در کشور ما در اجرای عدالت بین روحانی و غیر آن امتیازی نیست، ولی وقتی با متخلفی از روحانیت خوش سابقه یا بدسابقه برخورد شرعی و قانونی و جدی می شود، فوراً باندها فریاد می زنند که چه نشسته اید، جمهوری اسلامی می خواهد آبروی روحانیت را ببرد. اگر احیاناً کسی مستحق عفو بوده و بخشیده شود، تبلیغ می کنند که نظام به روحانیت امتیاز بیجا می دهد. مردم عزیز ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوءاستفاده نکنند و با موج آفرینی و تبلیغات اذهان را نسبت به روحانیون متعهد بدبین ننمایند و این را دلیل عدالت نظام بدانند که امتیازی برای هیچ کس قائل نیست...
امروز مقابله و تجزیۀ روحانیت انقلابی به سود کیست؟ دشمنان از دیرباز برای اختلاف افکنی میان روحانیون آماده شده اند. غفلت از آن، همه چیز را برباد می دهد.
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 398
حال اختلاف به هر شکلی باشد، بدبینی شدید نسبت به مسئولین بالا باشد یا مرزبندی فقه سنتی و پویا و امثال آن. اگر طلاب و مدرسین حوزۀ علمیه با یکدیگر هماهنگ نباشند، نمی توان پیش بینی نمود که موفقیت از آن کیست و اگر بر فرض محال حاکمیت فکری از آن روحانی نماها و متحجرین گردد روحانیت انقلابی جواب خدا و مردم را چه می دهد. ان شاءالله در بین جامعۀ مدرسین و طلاب انقلابی اختلافی نیست، اگر باشد بر سر چیست؟ بر سر اصول یا بر سر سلیقه ها؟ آیا مدرسین محترم که ستون محکم انقلاب در حوزه های علمیه بوده اند ـ نعوذبالله ـ به اسلام و انقلاب و مردم پشت کرده اند؟ مگر همانها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیرقانونی بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفی کردند؟ آیا مدرسین عزیز از جبهه و رزمندگان پشتیبانی ننمودند؟ اگر خدای ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویی جای آنان را خواهد گرفت؟ و آیا ایادی استکبار، روحانی نماهایی را که تا حد مرجعیت تقویت نموده است، فرد دیگری را بر حوزه ها حاکم نمی کنند؟ و یا آنها که در توفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث کمرشکن بعد از انقلاب نه غصۀ مبارزه و نه غم جنگ و اداره کشور را خورده اند و نه از شهادت عزیزان متأثر شده اند و با خیالی راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بوده اند می توانند در آینده پشتوانۀ انقلاب اسلامی باشند؟ راستی شکست هر جناحی از علما و طلاب انقلابی و روحانیون و روحانیت مبارز و جامعۀ مدرسین، پیروزی چه جناحی و چه جریانی را تضمین می کند؟ جناحی که پیروز شود یقیناً روحانیت نیست و اگر آن جناح الزاماً به روحانیت رو آورد، راستی به سراغ کدام قشر و تفکر از روحانیت می رود؟ خلاصه اختلاف به هر شکلی کوبنده است. وقتی نیروهای مؤمن به انقلاب حتی به اسم فقه سنتی و فقه پویا به مرز جبهه بندی برسند، آغاز باز شدن راه استفادۀ دشمنان خواهد بود. جبههبندی نهایتاً
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 399
معارضه پیش می آورد. هر جناح برای حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعاری انتخاب می کند، یکی متهم به طرفداری از سرمایه داری و دیگری متهم به التقاطی می شود که من برای حفظ اعتدال جناحها همیشه تذکرات تلخ و شیرینی داده ام، چرا که همه را فرزندان و عزیزان خود می دانم البته هیچ گاه نگران مباحثات تند طلبگی در فروع و اصول فقه نبوده ام ولی نگران تقابل و تعارض جناحهای مؤمن به انقلابم که مبادا منتهی به تقویت جناح رفاه طلب بی درد و نق بزن گردد.
نتیجه می گیرم که اگر روحانیون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبند ابرقدرتها و نوکرانشان مسائل را به نفع خود خاتمه می دهند. جامعۀ مدرسین باید طلاب عزیز انقلابی و زحمت کشیده و کتک خورده و جبهه رفته را از خود بدانند. حتماً با آنان جلسه بگذارند و از طرحها و نظریات آنان استقبال نمایند و طلاب انقلابی هم مدرسین عزیز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با دیدۀ احترام به آنان بنگرند و در مقابل طیف بی عرضه و فرصت طلب و نق زن ید واحده باشند و خود را برای ایثار و شهادت در راه هدایت مردم آماده تر کنند، حال جامعه و مردم، طالب حقیقت باشند مثل زمان ما که حقاً مردم بیشتر از آنچه که ما فکر می کنیم وفادار به روحانیت بوده و خواهند بود، یا نباشند مثل زمان معصومین ـ علیهم السلام. اما مردم شریف ایران توجه داشته باشند که نوعاً تبلیغاتی که علیه روحانیت انجام می پذیرد به منظور نابودی روحانیت انقلاب است، ایادی شیطان در تنگناها و سختیها به سراغ مردم می روند که بگویند روحانیت مسبب مشکلات و نارساییهاست؛ آن هم کدام روحانی، روحانی بی درد و بی مسئولیت نه، بلکه روحانیتی که در همۀ حوادث جلوتر از دیگران در معرض خطر بوده است. کسی مدعی آن نیست که مردم و پابرهنه ها مشکلی ندارند و همۀ امکانات در اختیار مردم است. مسلّم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر می شود و کمبودها و نیازها رخ می نماید ولی من با یقین شهادت می دهم که اگر افرادی غیر از
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 400
روحانیت جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر امریکا و جهانخواران و جز عدول از همۀ معتقدات اسلامی و انقلابی چیزی برایمان نمانده بود. لازم به یادآوری است که ذکر شمه ای از وقایع انقلاب و روحانیت به معنای آن نیست که طلاب و روحانیون عزیز در فردای این نوشته حرکت تند و انقلابی بنمایند بلکه هدف، علم و آگاهی به نکته هاست که در انتخاب مسیر با بصیرت حرکت کنند و خطرها و گذرها و کمینگاهها را بهتر بشناسند.
اما در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزه ها، اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسأله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی می طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهارنظر نمی کنم. آشنایی به روش برخورد با حیله ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته شدۀ آنان و درک موقعیت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کنند، از ویژگیهای یک مجتهد جامع است. یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعۀ بزرگ اسلامی و حتی غیراسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شأن
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 401
مجتهد است واقعاً مدیر و مدبر باشد. حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفۀ عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حکومت نشان دهندۀ جنبۀ عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است، فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تاگور است. هدف اساسی این است که ما چگونه می خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همۀ ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبۀ عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد...
خلاصۀ کلام اینکه ما باید بدون توجه به غرب حیله گر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان در صدد تحقق فقه عملی اسلام برآییم و الاّ مادامی که فقه در کتابها و سینۀ علما مستور بماند، ضرری متوجه جهانخواران نیست و روحانیت تا در همۀ مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد، نمی تواند درک کند که اجتهاد مصطلح برای ادارۀ جامعه کافی نیست. حوزه ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آیندۀ جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند. چه بسا شیوه های رایج ادارۀ امور مردم در سالهای آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کند. علمای بزرگوار اسلام از هم اکنون باید برای این موضوع فکری کنند.
نکتۀ آخری که توجه به آن لازم است اینکه روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشسته اند بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شده اند. اگر طلبه ای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت درامور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانۀ درس و بحث مسئولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 402
خوش کند، در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مؤاخذه می شود و هرگز عذر او موجه نیست، ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بی سابقۀ مردم از روحانیت را نادیده بگیریم، هرگز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت. امیدوارم از نصایح و تذکرات مشفقانۀ این پدر پیر و این خدمتگزار حقیر خود، دلگیر نشده باشید و در مظان استجابت دعا با انفاس قدسیه و با دلهای منور خود برایم دعا و طلب مغفرت نمایید. من هم از یاد و دعای خیر برای روحانیت اصیل و حوزه های علمی غفلت نمی کنم.
خداوندا! توان علما و روحانیت را در خدمت به دین خود افزون نما. خداوندا! حوزه های علمیه، این سنگرهای پاسداری از فقاهت و اسلام ناب را تا ابد پا برجا بدار. خداوندا! شهدای روحانیت و حوزه ها را از نعم بیکران و رزق حضور خویش بهره مند فرما. خداوندا! به جانبازانشان شفا مرحمت کن و به خانواده های شهداشان صبر و اجر مرحمت فرما. مفقودین و اسراشان را هر چه زودتر به اوطانشان برگردان. خداوندا! ارزش خدمت و خدمتگزاری به دین خود و به مردم را در دل و دیدگان ما افزون و جاودانه نما «انک ولی النعم».
صحیفه امام؛ ج21، ص 278 ـ 282 ، 287 ـ 290 ، 292 ـ 293
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 403