فصل هفتم: ویژگی های اعتقادی و اخلاقی

شفقت و همدردی

شفقت و همدردی

‏در جمع روحانیون، طلاب، بازاریان و اهالی قم ‏

تاریخ: 18 / 6 / 43

‏خدا می داند که من گاهی وقت‌ها که به فکر می افتم که این آتیه ما، این زمستانِ آتیه چه ‏‎ ‎‏خواهد شد، خوب ناراحتم؛ ما ناراحتیم. اینها امسال دیگر آیا نان دارند، ندارند؟ امسال ‏‎ ‎‏هم که وضع خواربار خوب نیست؛ علوفه هم حتی ندارند. چه خواهد شد این زمستان ‏‎ ‎‏سیاه به این ملت فقیر بدبخت؟ من نمی دانم چه خواهد شد.‏

صحیفه امام؛ ج1، ص 386

*  *  *

‏در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور‏

تاریخ: 13 / 8 / 57

‏ما زجری ندیدیم که در مقابل این زجر ـ برای خودم می گویم ـ زجری ندیدیم که ‏‎ ‎‏مخالفت‌مان با این آدم‏‎[1]‎‏ برای زجر باشد. ما زجرمان زجر این ملت است. من وقتی صورت ‏‎ ‎‏آن مردهایی که بچه هایشان و پسرهایشان را کشتند در ذهنم می آید، زجر می برم. من وقتی ‏‎ ‎‏آن مادری که یقه اش را پاره می کند در مقابل این چیزها که بیایید من را بکشید، شما که ‏‎ ‎‏جوانم را کشتید بیایید مرا هم بکشید، این زجر می دهد ما را؛ نه اینکه به من یک چیزی بد ‏‎ ‎‏گذشته، زجر دیده ام. نه، خیلی هم خوش گذشته. آنچه که مرا زجر می دهد آن مصیبتی ‏‎ ‎‏است که بر ملت ما وارد شده. مسلمان اگر بر ملت خودش زجر نبرد مسلمان نیست.‏

صحیفه امام؛ ج4، ص 303

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 361
‏در جمع معلولان و مصدومان انقلاب شهرستان‌ها‏‏ ‏

تاریخ: 16 / 10 / 58

‏خداوندا! تو می دانی که من در چه حالی هستم که این منظره را می بینم. من چطور ‏‎ ‎‏این منظره هایی که برادرهای ما، خواهرهای ما، بچه های ما، برای اسلام اعضای ‏‎ ‎‏خودشان را از دست داده اند، سلامت خودشان را از دست داده اند، چطور این منظره ها ‏‎ ‎‏را من تحمل کنم؟ من چطور این بچه را که اینجا ایستاده و معلول است، در اول بچگی ‏‎ ‎‏معلول شده است، ما چطور تحمل کنیم؟ خدایا! آنها که برای ما این مصیبت‌ها را بار ‏‎ ‎‏آوردند به جزای خودشان برسان. خدایا! این ابرقدرت‌ها که برای رسیدن به قدرت، و ‏‎ ‎‏لو چند سالی دیگر، این جنایت‌ها را در دنیا به بار می آورند تأدیبشان کن. با دست ‏‎ ‎‏قدرت خود آنها را به جای خودشان بنشان. برادرهای من، خواهرهای من، بچه های ‏‎ ‎‏عزیز من، می دانم که شما در رنج هستید. و من هم شریک شما در رنج هستم.‏

صحیفه امام؛ ج12، ص 56

*  *  *

‏در جمع گروهی از معلولان انقلاب اسلامی و جوانان داوطلب اعزام به جبهه های جنگ ‏

تاریخ: 4 / 10 / 59

‏ما این منظره ها را که می بینیم و این عزم‌های راسخ و تصمیم‌های جزم که در شما جوانان ‏‎ ‎‏می بینم، از وضع شما هم ابتهاج دارم و هم متأثرم. ابتهاج به اینکه یک ملتی آن طور متحول ‏‎ ‎‏شده است که در راه خدا همه چیز خودش را ایثار می کند و با آغوش باز دنبال مرگ می رود. ‏‎ ‎‏و تأثر برای اینکه این جوان‌های عزیز ما که باید برای ملت ما خدمت کنند و برای اسلام ‏‎ ‎‏خدمت کنند، به دست اشرار یا شهید شدند و یا معلول؛ این موجب تأثر بسیار است.‏

صحیفه امام؛ ج13، ص 440

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 362
‏حکم به آقای محمد صدوقی جهت رسیدگی به وضع زلزله زدگان استان کرمان ‏

تاریخ: 22 / 3 / 60

‏جناب مستطاب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای صدوقی‏‎[2]‎‏ ـ دامت برکاته ‏

‏پس از اهدای سلام، هر چه سریع‌تر هیأتی را برای رسیدگی به وضع زلزله ‏‎ ‎‏استان کرمان اعزام دارید تا با همکاری و همیاری مردم شجاع و مبارز و ‏‎ ‎‏روحانیت شریف کرمان، احتیاجات مصیبت‌زدگان حادثه ناگوار بررسی و سریعاً این ‏‎ ‎‏جانب را در جریان امور قرار دهید تا در حد توانم به خواهران و برادران درد کشیده ام ‏‎ ‎‏کمک نمایم.‏

صحیفه امام؛ ج14، ص 424

*  *  *

‏دیدار با روحانیون تهران ‏

تاریخ: 10 / 4 / 60

‏و من گاهی وقتی اینها را، این اجتماعاتشان، و این تعهدشان را [که ] می بینم، ‏‎ ‎‏برای خودم حقارت قائل می شوم؛ اگر این پاسداری است که در کنار سنگر نماز ‏‎ ‎‏شب می خواند و جانش را در محل خطر قرار می دهد، اگر این سربازی است که ‏‎ ‎‏در جبهه جان خودش را در خطر می بیند و نماز شبش را می خواند و ‏‎ ‎‏وصیت می نویسد ـ آن طور وصیت‌ها ـ اگر اینها مسلمان هستند، خوب، من چه ‏‎ ‎‏می گویم؟‏

صحیفه امام؛ ج15، ص 19

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 363
‏پیام به ملت ایران در سالگرد پیروزی انقلاب‏‏ ‏

تاریخ: 16 / 11 / 65

‏من افتخار می کنم که در میان شما و در کنار شما هستم و در غم و مصیبت‌های شما ‏‎ ‎‏که مصیبت اسلام و مسلمین است، شریک می باشم...‏

‏و اینک من به همه عزیزانی که خانه و کاشانه و جگرگوشگان خود را در این ‏‎ ‎‏حوادث و میدان کارزار از دست داده اند عرض می کنم که یقیناً شما احساس همدردی ‏‎ ‎‏این خدمتگزار و پدر پیر خود را درک می کنید که من ویرانی خانه های شما را ویرانی ‏‎ ‎‏خانه خود و شهادت و جراحت عزیزان و فرزندان شما را شهادت و جراحت فرزندان ‏‎ ‎‏خود می دانم و با شما هستم؛ و شما را به صبر و مقاومت سفارش می کنم.‏

صحیفه امام؛ ج20، ص 197، 198

*  *  *

‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 364

  • . محمدرضا پهلوی.
  • . محمد صدوقی، نک: ص 257.