نهضت آزادی ایران
مصاحبه با خبرگزاری فرانسه
تاریخ: 3 / 8 / 57
خبرنگار: شما آقای مهندس بازرگان را به حضور پذیرفتید و آقای دکتر کریم سنجابی نیز به پاریس می آید؛ و گفته می شود آیتالله شیرازی هم خواهد آمد. معروف است که
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 281
همه اینها هوادار سیاست آشتی هستند. آیا شما به این سیاست ملحق می شوید؟ آیا فکر می کنید در میان مخالفان سیاسی، جبهه ملی و دیگران، مردانی با وزن و اعتبار کافی برای جانشینی این دولت وجود دارد؟]
امام: من با روش آشتی و بینابینی مخالفم و از اول هم با این روش مخالف بودم.
صحیفه امام؛ ج 4، ص146
* * *
دیدار با سید علی خامنه ای (نماینده امام در شورای عالی دفاع) و فرماندهان نظامی
تاریخ: 24 / 3 / 60
تمام نگرانیهای احتمالی ـ البته احتمال، احتمال ضعیف، اما خوب [است که] گفته شود ـ این است که دوباره یک دستهایی در کار باشد که بخواهند همان مسائل سابق پیش بیاید. البته مسئلۀ شاهنشاهی دیگر مدفون شده، آن مسأله دیگر مطرح نیست، لکن به طور دیگر یک مسائلی فراهم بیاورند. کسانی که از آنها هستند یا افکارشان آن نحو افکار است یا ـ به اصطلاح ـ خودشان صلاح ملت را می دانند، که وابسته باشد. خوب، هستند اشخاصی که متدین هم هستند، نمازخوان هم هستند، شاید نماز شب هم می خوانند، اما افکارشان این طوری پرورش یافته؛ یعنی، از بچگی به گوش اینها خوانده اند که این کشورهای ضعیف بدون وابستگی یا به این طرف یا به آن طرف، بدون این، برایشان امکان استمرار حیات نیست! وقتی هم وارد شدند در مدرسه، توی مدرسه این را به گوششان خوانده اند. وقتی هم وارد شدند در جامعه، هی این در گوششان خوانده شده است، در روزنامه ها تبلیغ شده است، در مجلات تبلیغ شده است، همه جا این مطلب پیش آمده است که شما خودتان نمی توانید خودتان را اداره کنید. اگر از دامن شرق فرار کنید، به دامن غرب باید پناهنده بشوید! این اشخاص متدینی هم که نمازخوان هم هستند، متدین هم هستند، لکن این معنا در ذهنشان هست
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 282
که چون شوروی الحاد ذاتی دارد و اصلاً مبدأیی قبول ندارد، ما اگر از او فرار کنیم و ناچاریم [با] یک جایی پیوند حاصل کنیم، باید به طرف غرب برویم، و حالا امریکاست. اینها نه اینکه غرضشان این است که ـ مثلاً ـ یک صدمه ای به اسلام وارد بشود، نه، اصلاً این طوری پرورش پیدا کرده اند؛ فکرشان این طوری است؛ صلاح را این می دانند. و لهذا، در خلال این گیرودارهایی که در این دو سال اخیر بود و من در پاریس بودم، اخیراً این مسائل را پیش می آوردند که اول راجع به اینکه شاه حالا باشد و او سلطنت بکند و دیگر حکومتی برای او نباشد؛ مطابق قانون عمل بکند. خوب، من می دانستم که اینها اغفال شده اند. یکی از همین محترمین اینها که آمد و این را طرح کرد، من گفتم: شما این مطلب را می گویید که شاه باید سلطنت کند و حکومت [نکند]، و ما هم بیاییم این را قبول کنیم، خوب، شما این اطمینان را دارید که شاه زیر بار این مسأله می رود؟ یا اینکه اگر شما یک کلمه این مطلب را بگویید، من هم مثل شما باورم بیاید و بیایم مصالحه کنیم با ایشان، [بعداً] تمام شماها را از بین خواهد برد؟ این دفعه در ماند! نتوانست جواب بدهد. واقعاً هم نمی شد جواب بدهد. اینها این طوری پرورش پیدا کردند و می خواهند مردم هم به این روش بروند. منتها روشهای مختلفی دارند اینها. روشهای سیاسی مختلفی که دارند، به آن روشها این طور می کنند که ما را ـ خدای نخواسته ـ دوباره برگردانند به آن حال؛ نه به عنوان اینکه حالا شاهنشاهی در کار باشد، به عنوان جمهوری اسلامی و همین چیزها؛ مثل جمهوری اسلامی این ممالکی که هستند: اسمش جمهوری اسلامی است و از اسلام خبری نیست وهمه وابسته هستند!...
آن قضیه رفراندم و قبل از او، قضیه طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت این طرح شد و بعد هم معلوم شد که اساسش از امیر انتظام بوده و
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 283
آن مسائل. آن وقت آمدند آقایان پیش ما؛ همه این آقایانی که، آقای بازرگان و رفقایش گفتند: ما خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم: شما چه کاره هستید اصلش که می خواهید این کار را بکنید! شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس منحل کنید؟ پا شوید بروید سراغ کارتان. وقتی دیدند محکم است مسأله، کنار رفتند.
صحیفه امام؛ ج 14، ص 435 ـ 438
* * *
در جمع روحانیون مازندران و اقشار مختلف مردم
تاریخ:25 / 3 / 60
امروز ... چون مجمعی است از برادران اهل سنت و برادران تشیع، مسائلی را باید عرض کنم، یا درد دلهایی را با شما در میان بگذارم. من در طول مدتی که با رژیم منحوس پهلوی مقابله می کردم تکلیفم خیلی روشن بود ـ تشخیص داده بودیم که آن رژیم رژیمی است که بر خلاف مصالح اسلام و مسلمین مشغول کار هست و کشور ما را به سوی امریکا سوق داده است و منافع این کشور را در جیب دو ابرقدرت کرده است، و تتمه ای اگر باقی مانده در جیب خود و بستگان خود در بانکهای خارج از کشور ریخته است. آن روز تکلیف ما روشن بود. به عبارت دیگر، تکلیف در مقابل یک جمعیتی که، یا یک رژیمی که، صاف ایستاده بود در مقابل مصالح کشور و مصالح اسلام عمل می کرد روشن بود. ... لکن مع الأسف ما الآن مقابل یک گروهها و گروهکهایی هستیم که نه به طور صریح می آیند بگویند که ما اسلام را قبول نداریم و قوانین اسلام را قبول نداریم و جمهوری اسلامی را قبول نداریم. تا باز ما تکلیفمان معلوم باشد و همان طوری که سابق عمل کردیم امروز هم عمل کنیم. ونه آن طور است که اینها سر جای خودشان بنشینند و به قوانین مملکت خاضع بشوند و به اسلام و قوانین اسلام خاضع بشوند. بین دو محظور الآن [هستیم]: با اینها
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 284
معاملۀ محمدرضا باید کرد؟ یا با اینها باز دعوت به صلح و صفا و دعوت به عمل به قوانین؟
من می خواهم ببینم که این راهپیمایی که امروز اعلام شده است، اساس این راهپیمایی چه هست. من دو تا اعلامیه از «جبهۀ ملی»، که دعوت به راهپیمایی کرده است، دیدم. در یکی از این دو اعلامیه، جزء انگیزه ای که برای راهپیمایی قرار داده اند، لایحۀ قصاص است. یعنی مردم ایران را دعوت کردند که مقابل لایحۀ قصاص بایستند. در اعلامیۀ دیگری که منتشر کرده بودند تعبیر این بود که لایحۀ غیر انسانی! ملت مسلمان را دعوت می کنند که در مقابل لایحۀ قصاص راهپیمایی کنند، یعنی چه؟ یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند! شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایی می کنند در مقابل قرآن کریم. نص قرآن کریم. ضروری مسلمین، چه برادران اهل سنت و چه برادران شیعی، ضروری این است که این قرآن از خداست و در قرآن هرچه باشد ضروری است که باید پذیرفت. قضیۀ قصاص در جاهایی از قرآن تصریح شده است. لایحۀ قصاص همین مسائل قرآن است. در این راهپیمایی که مسلمانها را به اصطلاح خودشان دعوت کرده اند، دعوت کرده اند که مردم قیام کنند در مقابل قرآن! مردم قیام کنند در مقابل احکام ضروریۀ اسلام! آنهایی که از بعض جبهه ها هستند، تکلیفشان معلوم است. آنها از اول هم، از آن وقتی هم که «جمهوری اسلامی» تأسیس شده است، مسئلۀ اسلام پیش آنها مطرح نبوده است. آنچه مطرح بوده است، اگر راست بگویند، همان ملی گرایی بوده است. و من در این هم شک دارم! ...
من آن چیزی که بسیار مورد تعجبم است این نیست که در اعلامیۀ «جبهۀ ملی» برای لایحۀ غیرانسانی [به اصطلاح او] قصاص، یعنی حکم غیر انسانی قرآن! ، یعنی حکم غیر انسانی اسلام!، اعلامیه بدهند و مردم را دعوت کنند که ایهاالناس بیایید، در
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 285
مقابل اسلام قیام کنید و استقامت کنید. من از آنها همچو توقعی داشتم و دارم. اما بعضی که اعلامیه دادند و تأیید کردند این راهپیمائیها را، آیا خوانده اند این اعلامیه های «جبهۀ ملی» را؟ دیده اند، که به این راهپیمایی دعوت کرده اند؟ و یکی از انگیزه های آنها این است که بیایید مقابل قرآن قیام کنید؟ منتها لفظش را نگفتند، و واقعِ صریحش همین است. اگر اینها خواندند این را، غفلت کردند از اینکه این راهپیمایی برای مقابله با اسلام است؛ برای مقابله با جمهوری اسلامی است؛ و برای مقابله با حکومت اسلام است. ... و اگر راهپیمایی هم فقط برای راهنمایی مردم بود، آن هم صحبتی نبود، و ممکن بود که عمل بشود؛ اما راهپیمایی در مقابل اسلام! در مقابل صریح قرآن! در مقابل حکم ضروری اسلام! این را چه جور تعبیر کنیم؟ باز من کار ندارم به «جبهۀ ملی»، با اینکه بعض افرادش شاید افرادی باشند که مسلمان باشند؛ لکن من کار دارم به آن هایی که پیوند کرده اند با این جبهه؛ پیوند کرده اند با منافقین؛ پیوند کرده اند با منحرفین. من با اینها کار دارم که شمایی که متدین هستید و مدعی تدین چه توجیهی از این معنا دارید؟ آیا تکلیف شرعی فقط این است که در مقابل مجلس و دولت اعلامیه صادر کنید! در تمام تکلیفهای شرعی که شما احساس کردید همین تکلیف شرعی را دارید که مردم را دعوت کنید به شورش در مقابل دولت اسلامی، در مقابل مجلس شورای اسلامی؟! نهی ازمنکر و امر به معروف فقط منحصر است به همین که دولت اسلامی را نهی و امر بکنید؛ آن هم با آن کوبندگی؟! و آن هم دعوت به قیام؟! آن هم دعوت به شورش؟! در مقابل این اعلامیۀ «جبهۀ ملی» که مخالف نص قرآن مجید است، در مقابل این که مردم را دعوت کرده است به راهپیمایی در مقابل قانون الهی، تکلیف دیگر ندارید شما؟ آقایان تمام تکلیفها را به جا آوردند و عمل کردند، فقط یک تکلیف مانده و آن جمهوری اسلامی را به هم زدن؟! تمام تکلیفهایی که بر ما و شما متوجه است، چه از قشر نویسندگان و روشنفکران و جبهه ها و نهضتها و سایرین، تمام تکالیف فقط
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 286
منحصر به این شده است که این جمهوری اسلامی را در خارج از کشور طور دیگری که هست نمایش بدهید، ومردم را دعوت کنید که بر خلاف جمهوری اسلامی شورش کنند؟! دیگر همه چیز درست شده است، فقط این یکی مانده؟! در وقتی که سرتاسر ایران آشوبگران مشغول آشوب هستند، منافقان مشغول فعالیت هستند، و ابتلا به جنگ با قدرتهای بزرگ داریم، و مملکت ما آنجا مبتلا به جنگ است و در داخل مبتلا به این دستجات مختلفی است که به بهانۀ اسم شماها در خیابانها می ریزند و جوانان ما را زخمی می کنند و گاهی هم می کشند، اینها نهی از منکر نمی خواهد؟ اینها را دعوت به شورش می کنید این امر به منکر نیست؟ این امر به فساد نیست؟
من باید متأسف باشم، من باید بسیار متأسف باشم، از اینکه غیب نمی دانم! نمی دانستم در چنته اینها چه هست. من بعضی از اینها را می پذیرفتم؛ به ایشان هم محبت می کردم؛ لیکن نمی دانستم که اینها بر ضد قرآن هم قیام می کنند. من نمی دانستم که اینها ائتلاف پیدا می کنند[و] مرکز ائتلافشان یک جا است، و ائتلاف پیدا می کنند با منافقین که «شناخت»شان را اشخاصی که مطالعه کرده اند می دانند چیست، ائتلاف کرده اند با این جبهه ها که ماسک را از روی صورتشان برداشتند و به طور صریح مردم را دعوت کردند به اینکه ای مسلمانها بیایید و حکم قرآن را، حکم غیر انسانی قرآن را!! و لا حولَ ولا قوةَ اِلاّ باللّه . در یک کشور اسلامی این طور سبّ بر قرآن و سبّ بر اسلام در مرئی و منظر مسلمین بشود، و فلان مقام هم تأیید کند و دعوت به شورش! در مقابل چه؟ در مقابل نص صریح قرآن؟! امروز، دو بعد از ظهر دعوت به راهپیمایی است. به حسب چیزی که در اعلامیه شان ثبت شده است، دعوت به راهپیمایی است در مقابل این حکم غیر انسانی اسلام!
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 287
ما با اینهایی که اظهار دوستی می کنند و تیشه برداشته اند و به ریشۀ اسلام می زنند باید چه بکنیم؟ در تمام طول سلطنت رضاخان و محمدرضا یک همچو جسارتی به قرآن کریم نشد. مسلمانها بدانند که یک راهی الآن هست در کار، یک روشی الآن هست در کار، که به طور ناشیگری اینها نقاب راکنار زدند. آنهایی که در این راهپیمایی می خواهند شرکت کنند، یا اظهار این را کردند که شرکت بکنند، یا تأیید کردند این شرکت را، یا مردم را دعوت کردند به این شرکت، اگر بدانند که محتوای این معنا چیست، وای به حال ملتی که ملی هایشان این باشد، و متدینینی هم که اظهار تدین می کنند، آن باشد، و سرانشان هم این! و اگر ندانسته می کنند، چه طور اطلاعیۀ «جبهۀ ملی» را ندیده دعوت می کنند به اینکه شما هم به دنبال جبهۀ ملی راهپیمایی کنید. بازار تهران ببندد و بازار اصفهان هم ببندد و بازارهای ایران هم ببندند، خیابان ها هم همه ببندند، و همه قیام کنند، استقامت کنند! در مقابل چی؟ در مقابل لایحۀ قصاص غیر انسانی! حکم قرآن غیر انسانی!
با اینها ما چه بکنیم؟ با این مقدسهایی که از اینها پشتیبانی می کنند و با هم ائتلاف کردند، وبا منافقین هم از اول ائتلاف داشتند، با این مسلمانهای نمازخوان ما چه بکنیم؟ اینکه من گفتم درد دل خودمان را باید در میان بگذاریم، برای این بود که «سعدی از دست دوستان فریاد»! ما این دوست نماها را چه بکنیم؟ ...
خوب، من با این جمعیت نمازخوان و متدین چه بکنم؟ من به اینها علاقه داشتم، حالا به بعضیشان هم باز علاقه دارم. با اینها ما تکلیفمان چیست؟ خوب چرا حسابتان را جدا نمی کنید؟ من حالا باز عرض می کنم به شماها حسابتان را جدا کنید. به مجرد اینکه کمونیستها هم به ضد اسلام است، آقایان از کمونیستها هم دعوت کردند که بیایید، بیایید با هم باشیم! خوب، «جبهۀ ملی» تکلیفش معلوم است؛ آن صریحاً به ضد اسلام قیام
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 288
کرده؛ اما شمایی که مسلمان هستید و هیچ گاه نمی خواهید به ضد اسلام قیام کنید چرا این قدر هواهای نفسانیه زیاد شده است که نمی فهمید دارید چه می کنید؟ چرا این قدر شیطان در نفس ماها سلطنت پیدا کرده است که چشمهای ما را کور کرده است و قلبهای ما را وارونه کرده است؟ بیایید حساب خودتان را جدا کنید. آیا «نهضت آزادی» هم قبول دارد آن حرفی را که «جبهۀ ملی» می گوید؟ آنها هم قبول دارند که این حکم ـ حکم قصاص ـ که در قرآن کریم و ضروری بین همۀ مسلمین است، غیر انسانی است؟ آیا این نماز شب خوانها این را قبول دارند یا نه؟ شک ندارم که قبول ندارند. خوب، اعلام کنید. چرا ساکت نشسته اید. مگرنهی از منکر فقط باید من را نهی کنید؟ نهی از منکر فقط برای این است که دولت را خُرد کنید و مجلس را خُرد کنید و چه؟ با منکر می خواهید نهی از منکر کنید؟! کدام منکر؟ شما می فرمایید که [در مقابل ]آن کسی که دعوت می کند به اینکه بیایید [علیه] این حکم غیر انسانی اسلام راهپیمایی کنید، مسلمانها بنشینند تماشا کنند سبّ به رسولالله بشود، سبّ به قرآن هم بشود؟ این سبّ به قرآن است. مسلمانها بنشینند تماشا کنند که یک گروهی که از اولش باطل بودند...
اینها تفاله های آن جمعیت هستند که حالا قصاص را، حکم ضروری اسلام را، غیر انسانی می خوانند. ما تکلیفمان با آنها خوب تا یک حدودی معلوم است. هر وقت هم مصلحت پیدا بشود، روشنش می کنیم. اما با این نمازخوانها باید چه بکنیم؟ همین نمازخوانهایی که حضرت امیر ـ سلامالله علیه ـ من نمی خواهم بگویم من حضرت امیر، آنها خوارج. خیر، من هم مثل شما یکی از افراد ملت هستم ـ اما اینها همان جمعیتهایی هستند که حضرت امیر در مقابل آنها فَشَل شد نتوانست کاری بکند...
یک قدر اصلاح کنید خودتان را آقا! چرا برای دنیا این قدر دست و پا می زنید؟
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 289
انسان این قدر برای دنیا دست و پا بزند که یک جمعیتی که قرآن را سبّ می کنند و یک جمعیتی که کمونیستها را دعوت می کنند برای ضدیت با اسلام، شما تأییدشان بکنید. شما ناهی از منکر! مفسر قرآن! خوب، بیایید در مقابل اینها بایستید. در مقابل اینها بگویید این امری که گفتند اینها کفر است. اینکه کسی بگوید حکم خدا غیر انسانی است، اسلام غیر انسانی است، این کافر است. خوب، شما بیایید این را بگویید، فقط نهی از منکرتان این است که بعضی از علمای اسلام را شما هی تضعیف کنید، بعضی از نهادهای اسلامی را تضعیف کنید. این نهی از منکر همه اش خلاصه شده است در همین هر چه اعلامیه می دهند آقایان و هر چه صحبت می کنند و هرجا می روند صحبت می کنند، همّ و غمّشان این است که این جمهوری اسلامی به درد نمی خورد! ما حتماً باید یا در آغوش امریکا باشیم تا بتوانیم زندگی کنیم؛ یا در آغوش شوروی. و چون شوروی الحاد دارد و امریکا موحّد است! و خیلی صحیح است و خوب است، یا کمتر از او بد است، ما خوب است که همراه اینها باشیم. این چه فکری است که شماها دارید؟ چرا باید این طور باشید؟ من بسیار متأسفم! من بسیار متأسفم! اینکه مرا به درد دل وادار می کند، مقابله با این جمعیت است. مقابله با آنی است که حضرت امیر را نگذاشتند کارهایش را انجام بدهد. اگر اینها واقعاً اعتقاد به اسلام دارند و لازم می دانند نهی از منکر کنند، کدام منکری بالاتر از این است که کسی بگوید حکم قرآن غیر انسانی است، و مردم را دعوت کند برای این؟ اینها دعوت می کنند به راهپیمایی بر ضد کی و به طرف کی، طرفداری از کی؟ طرفداری از آن که می گوید که حکم قصاص یک حکم غیر انسانی است؟ طرفداری از این؟ باید یک مسلمان طرفداری از این مسأله بکند؟ من الان هم نمی خواهم با این دسته ای که مسلمان هستند، لکن دید سیاسیشان
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 290
ناقص است، مع الأسف دانشمند هم هستند... در یک جایی هست که یکی از علما سؤال کرده بود از یک کسی که شما این عالِم و آن عالِم را چه طور می بینید. او گفته بود که این عالم عقلش کمتر از علمش است. یا گفته بود علمش بیشتر از عقلش است. عقلش کمتر از علمش است. علمش زیاد است؛ عقلش کم است. در بعضی از این اشخاص هم من باید بگویم که اینها علم دارند، لکن عقلشان به اندازۀ علم نیست. اینها عملشان هم معلوم است، که به روز خودشان چه آوردند و چه کردند. شما آقایانی که نهی از منکر را واجب می دانید، و واجب هم هست، جزء ضروریات اسلام است، نباید این دوستان خودتان را نهی کنید که به ضد قرآن حکم نکنند، دعوت نکنند به ضد قرآن،...
مسأله این است که نمی خواهند این چیزها باشد. یک دولتی که اسلامی باشد و در وزارتخانه اش وقتی می خواهند بنشینند با هم صحبت کنند، اول قرآن می خوانند. آخر این هم رسم شد، که یک مملکتی قرآن بخواند! این مرتجعین، این مرتجعین در وزارتخانه قرآن می خوانند! شما با این چیزها بَدید. نمی گویم این دستۀ متدینش را. من آن دستۀ متدین را حالا هم عقیده بهشان دارم. در عین حالی که آنها هم ضربه دارند می زنند، لکن من آنها را علیحدّه می کنم. و از خدا می خواهم که اینها جدا بشوند از آن جمعیتها؛ جدا بشوند و وارد بشوند با سایر مردم. شنا نکنند در مقابل سیل برخلاف سیل، سیل خروشان، شنا نکنند. شما یک اشتباه بزرگی دارید و آن این است که خیال می کنید که حالا در زمان محمدرضا اگر یک دو تا اعلامیه بر ضدش دادید، مردم به شما علاقه پیدا کردند، حالا هم اگر چنانچه یک اعلامیه به ضد مثلاً دولت بدهید، مردم علاقه پیدا می کنند! شما مقایسۀ این دوتاتان غلط بوده است. من که می گویم دید سیاسی ندارید، برای این است که شماحالا برای اینکه خودتان را روی کار بیاورید ـ من می دانم که قضیۀ خدایی تو کار نیست! نه من و نه تو! خدایی تو کارنیست. هر چه
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 291
هست شیطان است! ـ خوب، شما بیایید حسابتان را از اینهایی که مقابله با اسلام در اطلاعیه شان کردند و کمونیستها را دعوت کردند،و آن کمونیستها [هم] که شما دشمن سرسختشان هستید و امریکا هم دشمن سرسختش است، شما حسابتان را بیایید جدا کنید؛ همین امروز. دیر نشده است؛ همین امروز در رادیوی ایران اعلام کنید به اینکه این اعلامیه ای که «جبهۀ ملی» داده است و مردم را دعوت کرده است که، در یکیش دعوت کرده است به اینکه لایحۀ قصاص و لوایح دیگر، و در یکی دیگرش گفته لایحه های غیر انسانی ـ که همین است مقصودش. اینها قرینه اند شما بیایید الآن ـ شماها که اسلام را قبول دارید و می دانم قبول دارید. شما نهی از منکر را واجب می دانید و می دانم که واجب می دانید. اگر این شیطان باطنی بگذارد شماراکه عقلتان عمل بکند ـ شما بیایید همین قضیه را محکوم کنید. رادیوی بعدازظهر را ما باز کنیم، گوش کنیم ببینیم که «نهضت آزادی» اعلام کرده است که این اطلاعیۀ «جبهه ملی» کفرآمیز است؛ قرآن را سبّ کرده است... و من نتوانستم، و می خواستم و واقعاً می خواستم، و متأثرم از اینکه با دست خودشان اینها گور خودشان را کندند، من نمی خواستم این طور بشود. من حالا هم توبه را قبول می کنم؛ اسلام قبول می کند. حالا هم بروند در رادیو، بروند در تلویزیون، توبه کنند بگویند ما تا حالا خطا کردیم؛ اشتباه کردیم، مردم را دعوت کردیم به شورش غلط بوده؛ خلاف اسلام بوده، خلاف قوانین کشوری بوده تأیید کردیم، ائتلاف کردیم با گروه منافق...
اما ما چه بکنیم؟ من که می گویم باید از دست این دوستان یک فکری بکنیم. برای این دوستان یک فکری بکنیم، که من نمی خواهم اینها به آن طوری که خودشان را رساندند برسانند. من نمی خواستم که وضع این طور بشود. من نمی خواستم که این مردم و این ملت که سال اول جمهوری اسلامیشان هست این طور مشوش بشود
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 292
خاطرشان از امثال شماها. من نمی خواستم که شما ائتلاف بکنید با منافقینی که بر ضد اسلام اند، و «شناخت»شان منتشر است. ولی چه بکنم، خوب، شما گوش نکردید به نصیحت. الآن هم من نصیحت می کنم، این جمعیت متدین «نهضت آزادی» را، و آقای رئیس جمهور را، الآن هم من نصیحت می کنم که آقا شماها دست بردارید از این سنگ اندازی جلوی چرخ اسلام، دست بردارید از این تضعیف مجلس و تضعیف روحانیت و تضعیف ملت و تضعیف روحیۀ ملت و تضعیف روحیۀ ارتش. دست بردارید از این امور، و بیایید درمیدان با برادران دیگرتان بنشینید؛ شما رئیس جمهور قانونی باشید؛ روی قوانین عمل کنید. شما وکلایی هستید در مجلس، محترمید، متدینید؛ جدا کنید حساب [خودتان] را از مرتدها. اینها مرتدند. «جبهۀ ملی» از امروز محکوم به ارتداد است. ...
من ازخدای تبارک و تعالی می خواهم که همه اصلاح بشوند.ان شاءالله همه به آغوش اسلام برگردند. و نگذارند خدای نخواسته یک وقت چیزی پیش بیاید که ناگوار باشد.
ج 14 ، ص 448 ـ 465
* * *
در جمع کارکنان پایگاه چهارم نیروی هوایی و اقشار مختلف مردم
تاریخ: 1 / 4 / 60
من امروز هم علاقه به این دارم که این گروههایی که مسلمان هستند، این جمعیتی که نمازخوان هستند، این جمعیتی که با خدا باز قطع مراوده نکرده اند، این آقایانی که باز رابطه شان را با اسلام قطع نکرده اند، اینها به هوش بیایند و حساب خودشان را از آنهایی که قیام به ضد اسلام کردند جدا کنند، در ملأ عام و در رادیو و تلویزیون بروند و این گروههایی که چند روز پیش آن قدر جنایت کردند محکوم کنند. [از] آن اشخاصی
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 293
که با پشتیبانی این گروهها و با اساسی که می خواست درست کند و می خواستند درست کنند که ملت ایران را تکه تکه کنند، و شهرهای ایران را یکی بعد از دیگری به تباهی بکشند، اینها بروند و از آنها تبّری کنند و حساب خودشان را از توطئه گران فاسد و از کسانی که به اسلام هیچ عقیده ندارند، و آن غائلۀ پریروز را ایجاد کردند، بروند اینها از آنها تبری کنند؛ از آنهایی که اسلام را برای امروز صحیح نمی دانند و احکام اسلام را مال هزار و چهار صدسال پیش می دانند! اینها از آنها تبری کنند. من صلاح شما را می دانم. نگذارید خدای نخواسته آن چیزی که به سر دیگران آمد به سر شما بیاید. من علاقه دارم به اینکه همه شما دور پرچم اسلام باهم بایستید، در مقابل امریکا، در مقابل شوروی؛ نه در مقابل خودتان. جبهه گیری نکنید در مقابل هم. باهم دست به هم بدهید تا این کشور را نجات بدهید. این اختلافاتی که شما می خواهید درست کنید، و در سخنرانیهایتان درست می شود و در نوشته هایتان ایجاد می شود. اینها به صلاح اسلام، به صلاح کشور، به صلاح ملت، نیست. شما می خواهید به کجا بکشانید این کشور را؟ کوشش شما متدینین این است که این کشور کجا برود؟ در آغوش امریکا برود؟ در آغوش شوروی برود؟ شما نمی دانید که اگر به فرض محال، ایجاد اختلاف بتوانید بین گروههای اسلامی بکنید، این به جز اینکه امریکا بیاید و این کشور را به دست بگیرد یا شوروی این کار را بکند نتیجه دیگری دارد؟ شما غفلت از این دارید؟ شما دانشمندان هستیدو از این معنا غافلید؟! شما همۀ این ملت را به امریکا می خواهید بفروشید؟ من باز، با کمال علاقه ای که به این دارم که همه باهم متحد باشید، نصیحت می کنم به شما که شما از این تجربه نصیحت و عبرت بگیرید؛ توجه بکنید این مجلس یک مجلسی است که در مقابل این امور انحرافی ایستاده است. این مجلس در دست هیچ حزبی نیست؛ در دست هیچ گروهی نیست؛ اکثریت این مجلس اشخاص مستقلی هستند که خودشان فکر می کنند و خودشان عمل می کنند؛ آنها انحرافات را [می بینند]، و رضای
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 294
خدا را در نظر می گیرند و با رضای خدا می خواهند راه را به آخر برسانند. و شما که انحلال یک همچو مجلسی را می خواهید می دانید چه می کنید؟ غافل هستید شما، آدمهای تحصیل کردۀ متدین، شما را غافل کردند شیاطین؟ یا خدای نخواسته با توجه یک همچو کارهایی انجام می دهید؟ شما متنبه بشوید! این حوادثی که در دنیا واقع می شود این حوادث برای تنبه ما لازم است واقع بشود و کافی است متنبه بشوید و بر خلاف این سیل خروشان اسلام و ملت اسلامی شنا نکنید. من خیر شما را می خواهم...
این هیاهوی چند روز پیش از این، دو روز پیش از این، و آن شرارتها، برای جلوگیری از امریکا بود؟! این مردمی که شهید شدند امریکایی بودند؟! این خرمنهایی که شما آتش می زنید خرمنهای امریکاست؟! این کارخانه هایی که شما به تعطیلی می کشید کارخانه های امریکایی است؟! این کشاورزان را که دعوت به کمکاری و بیکاری، [می کنید] یا اینکه اگر حاصل عمرشان را جمع کردند شما با یک کبریت آتش می زنید، اینها مردم امریکا هستند؟! شما طرفدار خلق هستید؟! طرفدار خلق ایران هستید؟! طرفدار ملت خودتان هستید؟! شما آقایان که از اینها تأیید می کنید طرفداری از اسلام می کنید؟! طرفداری از کشور اسلامی می کنید؟! کارهای اینها را اسلامی می دانید؟! شما کارهای حکومت اسلامی ما را اسلامی نمی دانید، و کارهای این گروهکها را که در میدانها و در خیابانها با سلاح به جنگ مردم برخاسته اند اسلامی میدانید؟! نباید یک دفعه هم تفکر کنید؟! تفکّرُ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبعِینَ سَنَة اگر شما هفتاد سال هم عبادت کردید، بنشینید یک ساعت هم تفکر کنید؛ فکر کنید که دارید چه می کنید، فکر کنید که برای خودتان دارید چه غائله ای بپا می کنید. آن صحبتهایی که شما فرستادید و در مجلس کردند این برای خدا بود؟! این تهمتها برای خدا بود؟! این کارهایی که شما می کنید، مع الأسف شمایی که طبقۀ مسلم و اسلامی هستید، این کارها
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 295
برای کشور شماست؟ برای اسلام است؟ دین شما را وادار کرده است که بر خلاف یک دولتی که این همه گرفتاری دارد عمل بکنید و چوب لای چرخ یک دولتی که دارد برای این ملت شب و روز زحمت می کشد بگذارید؟! این برای اسلام است؟ یا برای ملت اسلامی است؟! به نفع کشور است؟!
باید من متأسف باشم از این مسائل که گرفتارش هستیم. من نمی خواهم که شماها هم به سر نوشت دیگران مبتلا بشوید. من نمی خواستم که آنها هم این سرنوشت را داشته باشند. من در حالات همه تان مطالعه کردم و می کنم و نمی خواهم که منتهی بشود آن رأیی که من دارم به اینکه شما ـ خدای نخواسته ـ دیگر در فکر اسلام نیستید، و همه فکر خود هستید. مگر من و شما چند سال دیگر هستیم؟ مگر شماها چه قدر می خواهید عمر بکنید؟ مگر شما هر مقامی هم پیدا بکنید از مقام رضا خان و محمدرضاخان بیشتر می شود؟ عبرت بگیرید! عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ. تاریخ معلم انسان است. تعلیم بگیرید از این حوادثی که در دنیا واقع می شود. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم...
چرا من به شما عرض کردم که یک مطلبی که بر خلاف ضرورت اسلام است و بر خلاف نص قرآن است، و از یک گروهی صادر شده است با اسم و رسم، من دعوت کردم که از اینها حسابتان را جدا کنید، نکردید؟...
شما الآن وقت دارید. وقت توبه باقی است وقت جدایی از گروههایی که به ضد اسلام قیام کرده اند باقی است. یک قدم روی هوای نفس بگذارید، یک قدم روی خواستهای شیطانی خود بگذارید، و اعلام کنید به اینکه این کسانی که اعلامیۀ «جبهۀ ملی» را داده اند و بر ضد اسلام اعلامیه دادند، و ارتداد برای آنها ـ هر کدام ثابت بشود که به اطلاع آنها بوده است این مطلب ـ مرتد شدند، شما از آنها تبرّی کنید. شما از
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 296
اینهایی که دیروز پریروز ریختند در خیابانها و آن همه جنایت کردند و اعلام کردند که ما بر خلاف جمهوری اسلامی مسلحانه جنگ می کنیم، شما از اینها تبرّی کنید. من صلاح شما را می خواهم. من علاقه دارم به بسیاری از شما و شما توجه ندارید. من باید بگویم که شماها با اینکه در سیاست بزرگ شدید، شمّ سیاسی ندارید...
و شمایی که امروز هستید در مجلس و در صحنه، شما هم این نصیحت عاجزانۀ من را قبول کنید و یک پاروی نفسانیت بگذارید، و این گروههایی که ایران را می خواهند به تباهی بکشند، قیام مسلحانه بر ضد اسلام کردند، اینها را از خود برانید و از آنها تبّری کنید؛ و آنهایی که اسلام را برای حالا دیگر صحیح نمی دانند، آنها را هم از خودتان برانید و از آنها تبری کنید. جای توبه باز است. بزرگترین گناه این است که انسان طرفداری بکند از کسانی که به ضد اسلام قیام کرده اند، یا به ضد اسلام اعلامیه می دهند. من خیر شما را می خواهم. من حق خودم را بخشیدم به شما. هر چه بد گفتید بخشیدم. لکن خیر شما را می خواهم که از این خطاها که تا کنون شده است دست بردارید، و با ملت حسابتان را یکی کنید؛ و با این گروههای مختلفی که می خواهند از حیثیت شما برای خودشان کسب و جاهت کنند، و هر چه آنها کسب وجاهت کنند شما وجاهتتان را از دست می دهید، از اینها ببرید، و به اسلام، به همان چیزی که عقیده به آن دارید ـ لکن هوای نفس نمی گذارد ـ برگردید...
خداوند همۀ ما را از شرّ خودمان نجات بدهد خداوند همۀ مارا به راه راست خودش هدایت کند. خداوند کشور ما را از شرّ اجانب نجات بدهد.
ج 14، ص 488 ـ 494
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 297
دیدار با خانواده های شهدای فاجعه 7 تیر و اعضای حزب جمهوری اسلامی
تاریخ: 11 / 4 / 60
شما دیدید که آقای بنیصدر حسابش را جدا نکرده، خدا می داند که من مکرر به این گفتم که آقا، اینها تو را تباه می کنند. این گرگهایی که دور تو جمع شده اند و به هیچ چیز عقیده ندارند، تو را از بین می برند، گوش نکرد، ... حالا هم من به این آقایانی که اهل سدادند، اهل صلاحند، منتها اعوجاج فکری دارند، [می گویم که ] امریکا برای شما هیچ فایده ای ندارد، دیگر گذشت آن وقت. امروز آنی که برای شما برای دینتان برای دنیاتان فایده دارند این ملت اند، این ملت پابرهنه است. آن ملت سرمایه دار هم به درد شما نمی خوردند، آنها همه برای خودشان می کشند، شماها را می خواهند آلت دست قرار بدهند.
صحیفه امام؛ ج 15، ص30 ـ 31
* * *
پاسخ به نامه وزیر کشور
تاریخ: 30 / 11 / 66
جناب حجت الاسلام آقای محتشمی، وزیر محترم کشور ـ ایّدهالله تعالی
در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است. آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پروندۀ این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت می دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا است، و در اینباره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است؛ و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید امریکای جهانخوار را، که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطۀ او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد می دانند. و این از اشتباهات آنها است. در
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 298
هر صورت، به حسب این پرونده های قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا می زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می خورد که قرنها سر بلند نمی کرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.
«نهضت آزادی» و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کرده اند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیرالمؤمنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویۀ اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را ـ نعوذبالله ـ تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همۀ این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است. نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بی اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند می گردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.
صحیفه امام؛ ج 20، ص480 ـ 481
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 299
پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ... (منشور روحانیت)
تاریخ: 3 / 12 / 67
من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی رود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی امریکای جهانخوار قناعت نمی کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمی خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها می خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول .
صحیفه امام؛ ج21، ص 285 ـ 286
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 300