فصل ششم: مسائل سیاسی و بین المللی

نهضت آزادی ایران

نهضت آزادی ایران 

‏مصاحبه با خبرگزاری فرانسه ‏

تاریخ: 3 / 8 / 57

‏خبرنگار: شما آقای مهندس بازرگان را به حضور پذیرفتید و آقای دکتر کریم سنجابی ‏‎ ‎‏نیز به پاریس می آید؛ و گفته می شود آیت‌الله شیرازی هم خواهد آمد. معروف است که ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 281
‏همه اینها هوادار سیاست آشتی هستند. آیا شما به این سیاست ملحق می شوید؟ آیا فکر ‏‎ ‎‏می کنید در میان مخالفان سیاسی، جبهه ملی و دیگران، مردانی با وزن و اعتبار کافی ‏‎ ‎‏برای جانشینی این دولت وجود دارد؟]‏

‏امام: من با روش آشتی و بینابینی مخالفم و از اول هم با این روش مخالف بودم.‏

صحیفه امام؛ ج 4، ص146

*  *  *

‏دیدار با سید علی خامنه ای (نماینده امام در شورای عالی دفاع) و فرماندهان نظامی‏‏ ‏

تاریخ: 24 / 3 / 60

‏تمام نگرانی‌های احتمالی ـ البته احتمال، احتمال ضعیف، اما خوب [است که] گفته ‏‎ ‎‏شود ـ این است که دوباره یک دست‌هایی در کار باشد که بخواهند همان مسائل سابق ‏‎ ‎‏پیش بیاید. البته مسئلۀ شاهنشاهی دیگر مدفون شده، آن مسأله دیگر مطرح نیست، لکن ‏‎ ‎‏به طور دیگر یک مسائلی فراهم بیاورند. کسانی که از آنها هستند یا افکارشان آن نحو ‏‎ ‎‏افکار است یا ـ به اصطلاح ـ خودشان صلاح ملت را می دانند، که وابسته باشد. خوب، ‏‎ ‎‏هستند اشخاصی که متدین هم هستند، نمازخوان هم هستند، شاید نماز شب هم ‏‎ ‎‏می خوانند، اما افکارشان این طوری پرورش یافته؛ یعنی، از بچگی به گوش اینها ‏‎ ‎‏خوانده اند که این کشورهای ضعیف بدون وابستگی یا به این طرف یا به آن طرف، ‏‎ ‎‏بدون این، برایشان امکان استمرار حیات نیست! وقتی هم وارد شدند در مدرسه، توی ‏‎ ‎‏مدرسه این را به گوششان خوانده اند. وقتی هم وارد شدند در جامعه، هی این در ‏‎ ‎‏گوششان خوانده شده است، در روزنامه ها تبلیغ شده است، در مجلات تبلیغ شده ‏‎ ‎‏است، همه جا این مطلب پیش آمده است که شما خودتان نمی توانید خودتان را اداره ‏‎ ‎‏کنید. اگر از دامن شرق فرار کنید، به دامن غرب باید پناهنده بشوید! این اشخاص ‏‎ ‎‏متدینی هم که نمازخوان هم هستند، متدین هم هستند، لکن این معنا در ذهنشان هست ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 282
‏که چون شوروی الحاد ذاتی دارد و اصلاً مبدأیی قبول ندارد، ما اگر از او فرار کنیم و ‏‎ ‎‏ناچاریم [با] یک جایی پیوند حاصل کنیم، باید به طرف غرب برویم، و حالا ‏‎ ‎‏امریکاست. اینها نه اینکه غرضشان این است که ـ مثلاً ـ یک صدمه ای به اسلام وارد ‏‎ ‎‏بشود، نه، اصلاً این طوری پرورش پیدا کرده اند؛ فکرشان این طوری است؛ صلاح را ‏‎ ‎‏این می دانند. و لهذا، در خلال این گیرودارهایی که در این دو سال اخیر بود و من در ‏‎ ‎‏پاریس بودم، اخیراً این مسائل را پیش می آوردند که اول راجع به اینکه شاه حالا باشد و ‏‎ ‎‏او سلطنت بکند و دیگر حکومتی برای او نباشد؛ مطابق قانون عمل بکند. خوب، من ‏‎ ‎‏می دانستم که اینها اغفال شده اند. یکی از همین محترمین اینها که آمد و این را طرح ‏‎ ‎‏کرد، من گفتم: شما این مطلب را می گویید که شاه باید سلطنت کند و حکومت [نکند]، ‏‎ ‎‏و ما هم بیاییم این را قبول کنیم، خوب، شما این اطمینان را دارید که شاه زیر بار این ‏‎ ‎‏مسأله می رود؟ یا اینکه اگر شما یک کلمه این مطلب را بگویید، من هم مثل شما باورم ‏‎ ‎‏بیاید و بیایم مصالحه کنیم با ایشان، [بعداً] تمام شماها را از بین خواهد برد؟ این دفعه ‏‎ ‎‏در ماند! نتوانست جواب بدهد. واقعاً هم نمی شد جواب بدهد. اینها این طوری پرورش ‏‎ ‎‏پیدا کردند و می خواهند مردم هم به این روش بروند. منتها روش‌های مختلفی دارند ‏‎ ‎‏اینها. روش‌های سیاسی مختلفی که دارند، به آن روش‌ها این طور می کنند که ما را ـ خدای ‏‎ ‎‏نخواسته ـ دوباره برگردانند به آن حال؛ نه به عنوان اینکه حالا شاهنشاهی در کار باشد، به ‏‎ ‎‏عنوان جمهوری اسلامی و همین چیزها؛ مثل جمهوری اسلامی این ممالکی که هستند: ‏‎ ‎‏اسمش جمهوری اسلامی است و از اسلام خبری نیست وهمه وابسته هستند!...‏

‏آن قضیه رفراندم و قبل از او، قضیه طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در ‏‎ ‎‏زمان دولت موقت این طرح شد و بعد هم معلوم شد که اساسش از امیر انتظام‏‎[1]‎‏  بوده و ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 283
‏آن مسائل. آن وقت آمدند آقایان پیش ما؛ همه این آقایانی که، آقای بازرگان و رفقایش ‏‎ ‎‏گفتند: ما خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم: شما چه کاره هستید ‏‎ ‎‏اصلش که می خواهید این کار را بکنید! شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس منحل ‏‎ ‎‏کنید؟ پا شوید بروید سراغ کارتان. وقتی دیدند محکم است مسأله، کنار رفتند.‏

صحیفه امام؛ ج 14، ص 435 ـ 438

*  *  *

‏در جمع روحانیون مازندران و اقشار مختلف مردم‏

تاریخ:25 / 3 / 60

‏امروز ... چون مجمعی است از برادران اهل سنت و برادران تشیع، مسائلی را باید ‏‎ ‎‏عرض کنم، یا درد دل‌هایی را با شما در میان بگذارم. من در طول مدتی که با رژیم ‏‎ ‎‏منحوس پهلوی مقابله می کردم تکلیفم خیلی روشن بود ـ تشخیص داده بودیم که آن ‏‎ ‎‏رژیم رژیمی است که بر خلاف مصالح اسلام و مسلمین مشغول کار هست و کشور ما ‏‎ ‎‏را به سوی امریکا سوق داده است و منافع این کشور را در جیب دو ابرقدرت کرده ‏‎ ‎‏است، و تتمه ای اگر باقی مانده در جیب خود و بستگان خود در بانک‌های خارج از ‏‎ ‎‏کشور ریخته است. آن روز تکلیف ما روشن بود. به عبارت دیگر، تکلیف در مقابل یک ‏‎ ‎‏جمعیتی که، یا یک رژیمی که، صاف ایستاده بود در مقابل مصالح کشور و مصالح ‏‎ ‎‏اسلام عمل می کرد روشن بود. ... لکن مع الأسف ما الآن مقابل یک گروه‌ها و ‏‎ ‎‏گروهک‌هایی هستیم که نه به طور صریح می آیند بگویند که ما اسلام را قبول نداریم و ‏‎ ‎‏قوانین اسلام را قبول نداریم و جمهوری اسلامی را قبول نداریم. تا باز ما تکلیفمان ‏‎ ‎‏معلوم باشد و همان طوری که سابق عمل کردیم امروز هم عمل کنیم. ونه آن طور ‏‎ ‎‏است که اینها سر جای خودشان بنشینند و به قوانین مملکت خاضع بشوند و به ‏‎ ‎‏اسلام و قوانین اسلام خاضع بشوند. بین دو محظور الآن [هستیم]: با اینها ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 284
‏معاملۀ محمدرضا باید کرد؟ یا با اینها باز دعوت به صلح و صفا و دعوت به عمل به ‏‎ ‎‏قوانین؟‏

‏من می خواهم ببینم که این راهپیمایی که امروز اعلام شده است، اساس این ‏‎ ‎‏راهپیمایی چه هست. من دو تا اعلامیه از «جبهۀ ملی»، که دعوت به راهپیمایی کرده ‏‎ ‎‏است، دیدم. در یکی از این دو اعلامیه، جزء انگیزه ای که برای راهپیمایی قرار داده اند، ‏‎ ‎‏لایحۀ قصاص است. یعنی مردم ایران را دعوت کردند که مقابل لایحۀ قصاص بایستند. ‏‎ ‎‏در اعلامیۀ دیگری که منتشر کرده بودند تعبیر این بود که لایحۀ غیر انسانی! ملت ‏‎ ‎‏مسلمان را دعوت می کنند که در مقابل لایحۀ قصاص راهپیمایی کنند، یعنی چه؟ یعنی ‏‎ ‎‏در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند! شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایی ‏‎ ‎‏می کنند در مقابل قرآن کریم. نص قرآن کریم. ضروری مسلمین، چه برادران اهل سنت ‏‎ ‎‏و چه برادران شیعی، ضروری این است که این قرآن از خداست و در قرآن هرچه باشد ‏‎ ‎‏ضروری است که باید پذیرفت. قضیۀ قصاص در جاهایی از قرآن تصریح شده است. ‏‎ ‎‏لایحۀ قصاص همین مسائل قرآن است. در این راهپیمایی که مسلمان‌ها را به اصطلاح ‏‎ ‎‏خودشان دعوت کرده اند، دعوت کرده اند که مردم قیام کنند در مقابل قرآن! مردم قیام ‏‎ ‎‏کنند در مقابل احکام ضروریۀ اسلام! آنهایی که از بعض جبهه ها هستند، تکلیفشان ‏‎ ‎‏معلوم است. آنها از اول هم، از آن وقتی هم که «جمهوری اسلامی» تأسیس شده است، ‏‎ ‎‏مسئلۀ اسلام پیش آنها مطرح نبوده است. آنچه مطرح بوده است، اگر راست بگویند، ‏‎ ‎‏همان ملی گرایی بوده است. و من در این هم شک دارم! ... ‏

‏ ‏

‏من آن چیزی که بسیار مورد تعجبم است این نیست که در اعلامیۀ «جبهۀ ملی» ‏‎ ‎‏برای لایحۀ غیرانسانی [به اصطلاح او] قصاص، یعنی حکم غیر انسانی قرآن! ، یعنی ‏‎ ‎‏حکم غیر انسانی اسلام!، اعلامیه بدهند و مردم را دعوت کنند که ایهاالناس بیایید، در ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 285
‏مقابل اسلام قیام کنید و استقامت کنید. من از آنها همچو توقعی داشتم و دارم. اما ‏‎ ‎‏بعضی که اعلامیه دادند و تأیید کردند این راهپیمائی‌ها را، آیا خوانده اند این اعلامیه های ‏‎ ‎‏«جبهۀ ملی» را؟ دیده اند، که به این راهپیمایی دعوت کرده اند؟ و یکی از انگیزه های آنها ‏‎ ‎‏این است که بیایید مقابل قرآن قیام کنید؟ منتها لفظش را نگفتند، و واقعِ صریحش ‏‎ ‎‏همین است. اگر اینها خواندند این را، غفلت کردند از اینکه این راهپیمایی برای مقابله ‏‎ ‎‏با اسلام است؛ برای مقابله با جمهوری اسلامی است؛ و برای مقابله با حکومت اسلام ‏‎ ‎‏است. ... و اگر راهپیمایی هم فقط برای راهنمایی مردم بود، آن هم صحبتی نبود، و ‏‎ ‎‏ممکن بود که عمل بشود؛ اما راهپیمایی در مقابل اسلام! در مقابل صریح قرآن! در مقابل ‏‎ ‎‏حکم ضروری اسلام! این را چه جور تعبیر کنیم؟ باز من کار ندارم به «جبهۀ ملی»، با ‏‎ ‎‏اینکه بعض افرادش شاید افرادی باشند که مسلمان باشند؛ لکن من کار دارم به آن هایی ‏‎ ‎‏که پیوند کرده اند با این جبهه؛ پیوند کرده اند با منافقین؛ پیوند کرده اند با منحرفین. من با ‏‎ ‎‏اینها کار دارم که شمایی که متدین هستید و مدعی تدین چه توجیهی از این معنا دارید؟ ‏‎ ‎‏آیا تکلیف شرعی فقط این است که در مقابل مجلس و دولت اعلامیه صادر کنید! در ‏‎ ‎‏تمام تکلیف‌های شرعی که شما احساس کردید همین تکلیف شرعی را دارید که مردم ‏‎ ‎‏را دعوت کنید به شورش در مقابل دولت اسلامی، در مقابل مجلس شورای اسلامی؟! ‏‎ ‎‏نهی ازمنکر و امر به معروف فقط منحصر است به همین که دولت اسلامی را نهی و امر ‏‎ ‎‏بکنید؛ آن هم با آن کوبندگی؟! و آن هم دعوت به قیام؟! آن هم دعوت به شورش؟! در ‏‎ ‎‏مقابل این اعلامیۀ «جبهۀ ملی» که مخالف نص قرآن مجید است، در مقابل این که مردم ‏‎ ‎‏را دعوت کرده است به راهپیمایی در مقابل قانون الهی، تکلیف دیگر ندارید شما؟ ‏‎ ‎‏آقایان تمام تکلیف‌ها را به جا آوردند و عمل کردند، فقط یک تکلیف مانده و آن ‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی را به هم زدن؟! تمام تکلیف‌هایی که بر ما و شما متوجه است، چه از ‏‎ ‎‏قشر نویسندگان و روشنفکران و جبهه ها و نهضت‌ها و سایرین، تمام تکالیف فقط ‏‎ ‎
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 286
‏منحصر به این شده است که این جمهوری اسلامی را در خارج از کشور طور دیگری ‏‎ ‎‏که هست نمایش بدهید، ومردم را دعوت کنید که بر خلاف جمهوری اسلامی شورش ‏‎ ‎‏کنند؟! دیگر همه چیز درست شده است، فقط این یکی مانده؟! در وقتی که سرتاسر ‏‎ ‎‏ایران آشوبگران مشغول آشوب هستند، منافقان مشغول فعالیت هستند، و ابتلا به جنگ ‏‎ ‎‏با قدرت‌های بزرگ داریم، و مملکت ما آنجا مبتلا به جنگ است و در داخل مبتلا به ‏‎ ‎‏این دستجات مختلفی است که به بهانۀ اسم شماها در خیابان‌ها می ریزند و جوانان ما را ‏‎ ‎‏زخمی می کنند و گاهی هم می کشند، اینها نهی از منکر نمی خواهد؟ اینها را دعوت به ‏‎ ‎‏شورش می کنید این امر به منکر نیست؟ این امر به فساد نیست؟‏

‏من باید متأسف باشم، من باید بسیار متأسف باشم، از اینکه غیب نمی دانم! ‏‎ ‎‏نمی دانستم در چنته اینها چه هست. من بعضی از اینها را می پذیرفتم؛ به ایشان هم ‏‎ ‎‏محبت می کردم؛ لیکن نمی دانستم که اینها بر ضد قرآن هم قیام می کنند. من نمی دانستم ‏‎ ‎‏که اینها ائتلاف پیدا می کنند[و] مرکز ائتلافشان یک جا است، و ائتلاف پیدا می کنند با ‏‎ ‎‏منافقین که «شناخت»‏‎[2]‎‏شان را اشخاصی که مطالعه کرده اند می دانند چیست، ائتلاف ‏‎ ‎‏کرده اند با این جبهه ها که ماسک را از روی صورتشان برداشتند و به طور صریح مردم ‏‎ ‎‏را دعوت کردند به اینکه ای مسلمان‌ها بیایید و حکم قرآن را، حکم غیر انسانی قرآن ‏‎ ‎‏را!! و لا حولَ ولا قوةَ اِلاّ باللّه . در یک کشور اسلامی این طور سبّ بر قرآن و سبّ بر ‏‎ ‎‏اسلام در مرئی و منظر مسلمین بشود، و فلان مقام هم تأیید کند و دعوت به شورش! ‏‎ ‎‏در مقابل چه؟ در مقابل نص صریح قرآن؟! امروز، دو بعد از ظهر دعوت به راهپیمایی ‏‎ ‎‏است. به حسب چیزی که در اعلامیه شان ثبت شده است، دعوت به راهپیمایی است در ‏‎ ‎‏مقابل این حکم غیر انسانی اسلام!‏


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 287
‏ما با اینهایی که اظهار دوستی می کنند و تیشه برداشته اند و به ریشۀ اسلام می زنند ‏‎ ‎‏باید چه بکنیم؟ در تمام طول سلطنت رضاخان و محمدرضا یک همچو جسارتی به ‏‎ ‎‏قرآن کریم نشد. مسلمان‌ها بدانند که یک راهی الآن هست در کار، یک روشی الآن ‏‎ ‎‏هست در کار، که به طور ناشیگری اینها نقاب راکنار زدند. آنهایی که در این راهپیمایی ‏‎ ‎‏می خواهند شرکت کنند، یا اظهار این را کردند که شرکت بکنند، یا تأیید کردند این ‏‎ ‎‏شرکت را، یا مردم را دعوت کردند به این شرکت، اگر بدانند که محتوای این معنا ‏‎ ‎‏چیست، وای به حال ملتی که ملی هایشان این باشد، و متدینینی هم که اظهار تدین ‏‎ ‎‏می کنند، آن باشد، و سرانشان هم این! و اگر ندانسته می کنند، چه طور اطلاعیۀ «جبهۀ ‏‎ ‎‏ملی» را ندیده دعوت می کنند به اینکه شما هم به دنبال جبهۀ ملی راهپیمایی کنید. بازار ‏‎ ‎‏تهران ببندد و بازار اصفهان هم ببندد و بازارهای ایران هم ببندند، خیابان ها هم همه ‏‎ ‎‏ببندند، و همه قیام کنند، استقامت کنند! در مقابل چی؟ در مقابل لایحۀ قصاص غیر ‏‎ ‎‏انسانی! حکم قرآن غیر انسانی!‏

‏با اینها ما چه بکنیم؟ با این مقدس‌هایی که از اینها پشتیبانی می کنند و با هم ائتلاف ‏‎ ‎‏کردند، وبا منافقین هم از اول ائتلاف داشتند، با این مسلمان‌های نمازخوان ما چه ‏‎ ‎‏بکنیم؟ اینکه من گفتم درد دل خودمان را باید در میان بگذاریم، برای این بود که ‏‎ ‎‏«سعدی از دست دوستان فریاد»! ما این دوست نماها را چه بکنیم؟ ...‏

‏ ‏

‏خوب، من با این جمعیت نمازخوان و متدین چه بکنم؟ من به اینها علاقه داشتم، حالا ‏‎ ‎‏به بعضیشان هم باز علاقه دارم. با اینها ما تکلیفمان چیست؟ خوب چرا حسابتان را جدا ‏‎ ‎‏نمی کنید؟ من حالا باز عرض می کنم به شماها حسابتان را جدا کنید. به مجرد اینکه ‏‎ ‎‏کمونیست‌ها هم به ضد اسلام است، آقایان از کمونیست‌ها هم دعوت کردند که بیایید، ‏‎ ‎‏بیایید با هم باشیم! خوب، «جبهۀ ملی» تکلیفش معلوم است؛ آن صریحاً به ضد اسلام قیام ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 288
‏کرده؛ اما شمایی که مسلمان هستید و هیچ گاه نمی خواهید به ضد اسلام قیام کنید چرا ‏‎ ‎‏این قدر هواهای نفسانیه زیاد شده است که نمی فهمید دارید چه می کنید؟ چرا این قدر ‏‎ ‎‏شیطان در نفس ماها سلطنت پیدا کرده است که چشم‌های ما را کور کرده است و ‏‎ ‎‏قلب‌های ما را وارونه کرده است؟ بیایید حساب خودتان را جدا کنید. آیا «نهضت آزادی» ‏‎ ‎‏هم قبول دارد آن حرفی را که «جبهۀ ملی» می گوید؟ آنها هم قبول دارند که این حکم ـ ‏‎ ‎‏حکم قصاص ـ که در قرآن کریم و ضروری بین همۀ مسلمین است، غیر انسانی است؟ ‏‎ ‎‏آیا این نماز شب خوان‌ها این را قبول دارند یا نه؟ شک ندارم که قبول ندارند. خوب، ‏‎ ‎‏اعلام کنید. چرا ساکت نشسته اید. مگرنهی از منکر فقط باید من را نهی کنید؟ نهی از ‏‎ ‎‏منکر فقط برای این است که دولت را خُرد کنید و مجلس را خُرد کنید و چه؟ با منکر ‏‎ ‎‏می خواهید نهی از منکر کنید؟! کدام منکر؟ شما می فرمایید که [در مقابل‏‎ ‎‏]آن کسی که ‏‎ ‎‏دعوت می کند به اینکه بیایید [علیه] این حکم غیر انسانی اسلام راهپیمایی کنید، ‏‎ ‎‏مسلمان‌ها بنشینند تماشا کنند سبّ به رسول‌الله بشود، سبّ به قرآن هم بشود؟ این سبّ به ‏‎ ‎‏قرآن است. مسلمان‌ها بنشینند تماشا کنند که یک گروهی که از اولش باطل بودند...‏

‏ ‏

‏اینها تفاله های آن جمعیت هستند که حالا قصاص را، حکم ضروری اسلام را، غیر ‏‎ ‎‏انسانی می خوانند. ما تکلیفمان با آنها خوب تا یک حدودی معلوم است. هر وقت هم ‏‎ ‎‏مصلحت پیدا بشود، روشنش می کنیم. اما با این نمازخوان‌ها باید چه بکنیم؟ همین ‏‎ ‎‏نمازخوان‌هایی که حضرت امیر ـ سلام‌الله علیه ـ من نمی خواهم بگویم من حضرت ‏‎ ‎‏امیر، آنها خوارج. خیر، من هم مثل شما یکی از افراد ملت هستم ـ اما اینها همان ‏‎ ‎‏جمعیت‌هایی هستند که حضرت امیر در مقابل آنها فَشَل شد نتوانست کاری بکند...‏

‏ ‏

‏یک قدر اصلاح کنید خودتان را آقا! چرا برای دنیا این قدر دست و پا می زنید؟ ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 289
‏انسان این قدر برای دنیا دست و پا بزند که یک جمعیتی که قرآن را سبّ می کنند و یک ‏‎ ‎‏جمعیتی که کمونیست‌ها را دعوت می کنند برای ضدیت با اسلام، شما تأییدشان بکنید. ‏‎ ‎‏شما ناهی از منکر! مفسر قرآن!‏‎[3]‎‏ خوب، بیایید در مقابل اینها بایستید. در مقابل اینها ‏‎ ‎‏بگویید این امری که گفتند اینها کفر است. اینکه کسی بگوید حکم خدا غیر انسانی ‏‎ ‎‏است، اسلام غیر انسانی است، این کافر است. خوب، شما بیایید این را بگویید، فقط ‏‎ ‎‏نهی از منکرتان این است که بعضی از علمای اسلام را شما هی تضعیف کنید، بعضی از ‏‎ ‎‏نهادهای اسلامی را تضعیف کنید. این نهی از منکر همه اش خلاصه شده است در همین ‏‎ ‎‏هر چه اعلامیه می دهند آقایان و هر چه صحبت می کنند و هرجا می روند صحبت ‏‎ ‎‏می کنند، همّ و غمّشان این است که این جمهوری اسلامی به درد نمی خورد! ما حتماً ‏‎ ‎‏باید یا در آغوش امریکا باشیم تا بتوانیم زندگی کنیم؛ یا در آغوش شوروی. و چون ‏‎ ‎‏شوروی الحاد دارد و امریکا موحّد است! و خیلی صحیح است و خوب است، یا کمتر ‏‎ ‎‏از او بد است، ما خوب است که همراه اینها باشیم. این چه فکری است که شماها ‏‎ ‎‏دارید؟ چرا باید این طور باشید؟ من بسیار متأسفم! من بسیار متأسفم! اینکه مرا به درد ‏‎ ‎‏دل وادار می کند، مقابله با این جمعیت است. مقابله با آنی است که حضرت امیر را ‏‎ ‎‏نگذاشتند کارهایش را انجام بدهد. اگر اینها واقعاً اعتقاد به اسلام دارند و لازم می دانند ‏‎ ‎‏نهی از منکر کنند، کدام منکری بالاتر از این است که کسی بگوید حکم قرآن غیر ‏‎ ‎‏انسانی است، و مردم را دعوت کند برای این؟ اینها دعوت می کنند به راهپیمایی بر ضد ‏‎ ‎‏کی و به طرف کی، طرفداری از کی؟ طرفداری از آن که می گوید که حکم قصاص یک ‏‎ ‎‏حکم غیر انسانی است؟ طرفداری از این؟ باید یک مسلمان طرفداری از این مسأله ‏‎ ‎‏بکند؟ من الان هم نمی خواهم با این دسته ای که مسلمان هستند، لکن دید سیاسیشان ‏‎ ‎
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 290
‏ناقص است، مع الأسف دانشمند هم هستند... در یک جایی هست که یکی از علما ‏‎ ‎‏سؤال کرده بود از یک کسی که شما این عالِم و آن عالِم را چه طور می بینید. او گفته ‏‎ ‎‏بود که این عالم عقلش کمتر از علمش است. یا گفته بود علمش بیشتر از عقلش است. ‏‎ ‎‏عقلش کمتر از علمش است. علمش زیاد است؛ عقلش کم است. در بعضی از این اشخاص ‏‎ ‎‏هم من باید بگویم که اینها علم دارند، لکن عقلشان به اندازۀ علم نیست. اینها عملشان هم ‏‎ ‎‏معلوم است، که به روز خودشان چه آوردند و چه کردند. شما آقایانی که نهی از منکر را ‏‎ ‎‏واجب می دانید، و واجب هم هست، جزء ضروریات اسلام است، نباید این دوستان ‏‎ ‎‏خودتان را نهی کنید که به ضد قرآن حکم نکنند، دعوت نکنند به ضد قرآن،... ‏

‏ ‏

‏مسأله این است که نمی خواهند این چیزها باشد. یک دولتی که اسلامی باشد و در ‏‎ ‎‏وزارتخانه اش وقتی می خواهند بنشینند با هم صحبت کنند، اول قرآن می خوانند. آخر ‏‎ ‎‏این هم رسم شد، که یک مملکتی قرآن بخواند! این مرتجعین، این مرتجعین در ‏‎ ‎‏وزارتخانه قرآن می خوانند! شما با این چیزها بَدید. نمی گویم این دستۀ متدینش را. من ‏‎ ‎‏آن دستۀ متدین را حالا هم عقیده بهشان دارم. در عین حالی که آنها هم ضربه دارند ‏‎ ‎‏می زنند، لکن من آنها را علی‌حدّه می کنم. و از خدا می خواهم که اینها جدا بشوند از آن ‏‎ ‎‏جمعیت‌ها؛ جدا بشوند و وارد بشوند با سایر مردم. شنا نکنند در مقابل سیل برخلاف ‏‎ ‎‏سیل، سیل خروشان، شنا نکنند. شما یک اشتباه بزرگی دارید و آن این است که خیال ‏‎ ‎‏می کنید که حالا در زمان محمدرضا اگر یک دو تا اعلامیه بر ضدش دادید، مردم به شما ‏‎ ‎‏علاقه پیدا کردند، حالا هم اگر چنانچه یک اعلامیه به ضد مثلاً دولت بدهید، مردم ‏‎ ‎‏علاقه پیدا می کنند! شما مقایسۀ این دوتاتان غلط بوده است. من که می گویم دید ‏‎ ‎‏سیاسی ندارید، برای این است که شماحالا برای اینکه خودتان را روی کار بیاورید ـ ‏‎ ‎‏من می دانم که قضیۀ خدایی تو کار نیست! نه من و نه تو! خدایی تو کارنیست. هر چه ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 291
‏هست شیطان است! ـ خوب، شما بیایید حسابتان را از اینهایی که مقابله با اسلام در ‏‎ ‎‏اطلاعیه شان کردند و کمونیست‌ها را دعوت کردند،و آن کمونیست‌ها [هم] که شما ‏‎ ‎‏دشمن سرسختشان هستید و امریکا هم دشمن سرسختش است، شما حسابتان را بیایید ‏‎ ‎‏جدا کنید؛ همین امروز. دیر نشده است؛ همین امروز در رادیوی ایران اعلام کنید به ‏‎ ‎‏اینکه این اعلامیه ای که «جبهۀ ملی» داده است و مردم را دعوت کرده است که، در ‏‎ ‎‏یکیش دعوت کرده است به اینکه لایحۀ قصاص و لوایح دیگر، و در یکی دیگرش گفته ‏‎ ‎‏لایحه های غیر انسانی ـ که همین است مقصودش. اینها قرینه اند شما بیایید الآن ـ ‏‎ ‎‏شماها که اسلام را قبول دارید و می دانم قبول دارید. شما نهی از منکر را واجب ‏‎ ‎‏می دانید و می دانم که واجب می دانید. اگر این شیطان باطنی بگذارد شماراکه عقلتان ‏‎ ‎‏عمل بکند ـ شما بیایید همین قضیه را محکوم کنید. رادیوی بعدازظهر را ما باز کنیم، ‏‎ ‎‏گوش کنیم ببینیم که «نهضت آزادی» اعلام کرده است که این اطلاعیۀ «جبهه ملی» ‏‎ ‎‏کفرآمیز است؛ قرآن را سبّ کرده است... و من نتوانستم، و می خواستم و واقعاً ‏‎ ‎‏می خواستم، و متأثرم از اینکه با دست خودشان اینها گور خودشان را کندند، من ‏‎ ‎‏نمی خواستم این طور بشود. من حالا هم توبه را قبول می کنم؛ اسلام قبول می کند. حالا ‏‎ ‎‏هم بروند در رادیو، بروند در تلویزیون، توبه کنند بگویند ما تا حالا خطا کردیم؛ اشتباه ‏‎ ‎‏کردیم، مردم را دعوت کردیم به شورش غلط بوده؛ خلاف اسلام بوده، خلاف قوانین ‏‎ ‎‏کشوری بوده تأیید کردیم، ائتلاف کردیم با گروه منافق...‏

‏ ‏

‏اما ما چه بکنیم؟ من که می گویم باید از دست این دوستان یک فکری بکنیم. برای ‏‎ ‎‏این دوستان یک فکری بکنیم، که من نمی خواهم اینها به آن طوری که خودشان را ‏‎ ‎‏رساندند برسانند. من نمی خواستم که وضع این طور بشود. من نمی خواستم که این ‏‎ ‎‏مردم و این ملت که سال اول جمهوری اسلامیشان هست این طور مشوش بشود ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 292
‏خاطرشان از امثال شماها. من نمی خواستم که شما ائتلاف بکنید با منافقینی که بر ضد ‏‎ ‎‏اسلام اند، و «شناخت»شان منتشر است. ولی چه بکنم، خوب، شما گوش نکردید به ‏‎ ‎‏نصیحت. الآن هم من نصیحت می کنم، این جمعیت متدین «نهضت آزادی» را، و آقای ‏‎ ‎‏رئیس جمهور را، الآن هم من نصیحت می کنم که آقا شماها دست بردارید از این ‏‎ ‎‏سنگ اندازی جلوی چرخ اسلام، دست بردارید از این تضعیف مجلس و تضعیف ‏‎ ‎‏روحانیت و تضعیف ملت و تضعیف روحیۀ ملت و تضعیف روحیۀ ارتش. دست ‏‎ ‎‏بردارید از این امور، و بیایید درمیدان با برادران دیگرتان بنشینید؛ شما رئیس جمهور ‏‎ ‎‏قانونی باشید؛ روی قوانین عمل کنید. شما وکلایی هستید در مجلس، محترمید، متدینید؛ ‏‎ ‎‏جدا کنید حساب [خودتان] را از مرتدها. اینها مرتدند. «جبهۀ ملی» از امروز محکوم به ‏‎ ‎‏ارتداد است. ...‏

‏ ‏

‏من ازخدای تبارک و تعالی می خواهم که همه اصلاح بشوند.ان شاءالله همه به آغوش ‏‎ ‎‏اسلام برگردند. و نگذارند خدای نخواسته یک وقت چیزی پیش بیاید که ناگوار باشد.‏

ج 14 ، ص 448 ـ 465 

*  *  *

‏در جمع کارکنان پایگاه چهارم نیروی هوایی و اقشار مختلف مردم‏‏ ‏

تاریخ: 1 / 4 / 60

‏من امروز هم علاقه به این دارم که این گروه‌هایی که  مسلمان هستند، این جمعیتی ‏‎ ‎‏که نمازخوان هستند، این جمعیتی که با خدا باز قطع مراوده نکرده اند، این آقایانی که ‏‎ ‎‏باز رابطه شان را با اسلام قطع نکرده اند، اینها به هوش بیایند و حساب خودشان را از ‏‎ ‎‏آنهایی که قیام به ضد اسلام کردند جدا کنند، در ملأ عام و در رادیو و تلویزیون بروند ‏‎ ‎‏و این گروه‌هایی که چند روز پیش آن قدر جنایت کردند محکوم کنند. [از] آن اشخاصی ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 293
‏که با پشتیبانی این گروه‌ها و با اساسی که می خواست درست کند و می خواستند درست ‏‎ ‎‏کنند که ملت ایران را تکه تکه کنند، و شهرهای ایران را یکی بعد از دیگری به تباهی ‏‎ ‎‏بکشند، اینها بروند و از آنها تبّری کنند و حساب خودشان را از توطئه گران فاسد و از ‏‎ ‎‏کسانی که به اسلام هیچ عقیده ندارند، و آن غائلۀ پریروز را ایجاد کردند، بروند اینها از ‏‎ ‎‏آنها تبری کنند؛ از آنهایی که اسلام را برای امروز صحیح نمی دانند و احکام اسلام را ‏‎ ‎‏مال هزار و چهار صدسال پیش می دانند! اینها از آنها تبری کنند. من صلاح شما را ‏‎ ‎‏می دانم. نگذارید خدای نخواسته آن چیزی که به سر دیگران آمد به سر شما بیاید. من ‏‎ ‎‏علاقه دارم به اینکه همه شما دور پرچم اسلام باهم بایستید، در مقابل امریکا، در مقابل ‏‎ ‎‏شوروی؛ نه در مقابل خودتان. جبهه گیری نکنید در مقابل هم. باهم دست به هم بدهید ‏‎ ‎‏تا این کشور را نجات بدهید. این اختلافاتی که شما می خواهید درست کنید، و در ‏‎ ‎‏سخنرانی‌هایتان درست می شود و در نوشته هایتان ایجاد می شود. اینها به صلاح اسلام، ‏‎ ‎‏به صلاح کشور، به صلاح ملت، نیست. شما می خواهید به کجا بکشانید این کشور را؟ ‏‎ ‎‏کوشش شما متدینین این است که این کشور کجا برود؟ در آغوش امریکا برود؟ در ‏‎ ‎‏آغوش شوروی برود؟ شما نمی دانید که اگر به فرض محال، ایجاد اختلاف بتوانید بین ‏‎ ‎‏گروه‌های اسلامی بکنید، این به جز اینکه امریکا بیاید و این کشور را به دست بگیرد یا ‏‎ ‎‏شوروی این کار را بکند نتیجه دیگری دارد؟ شما غفلت از این دارید؟ شما دانشمندان ‏‎ ‎‏هستیدو از این معنا غافلید؟! شما همۀ این ملت را به امریکا می خواهید بفروشید؟ من ‏‎ ‎‏باز، با کمال علاقه ای که به این دارم که همه باهم متحد باشید، نصیحت می کنم به شما ‏‎ ‎‏که شما از این تجربه نصیحت و عبرت بگیرید؛ توجه بکنید این مجلس یک مجلسی ‏‎ ‎‏است که در مقابل این امور انحرافی ایستاده است. این مجلس در دست هیچ حزبی ‏‎ ‎‏نیست؛ در دست هیچ گروهی نیست؛ اکثریت این مجلس اشخاص مستقلی هستند که ‏‎ ‎‏خودشان فکر می کنند و خودشان عمل می کنند؛ آنها انحرافات را [می بینند]، و رضای ‏‎ ‎
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 294
‏خدا را در نظر می گیرند و با رضای خدا می خواهند راه را به آخر برسانند. و شما که ‏‎ ‎‏انحلال یک همچو مجلسی را می خواهید می دانید چه می کنید؟ غافل هستید شما، ‏‎ ‎‏آدم‌های تحصیل کردۀ متدین، شما را غافل کردند شیاطین؟ یا خدای نخواسته با توجه ‏‎ ‎‏یک همچو کارهایی انجام می دهید؟ شما متنبه بشوید! این حوادثی که در دنیا واقع ‏‎ ‎‏می شود این حوادث برای تنبه ما لازم است واقع بشود و کافی است متنبه بشوید و بر ‏‎ ‎‏خلاف این سیل خروشان اسلام و ملت اسلامی شنا نکنید. من خیر شما را می خواهم... ‏

‏ ‏

‏این هیاهوی چند روز پیش از این، دو روز پیش از این، و آن شرارت‌ها، برای ‏‎ ‎‏جلوگیری از امریکا بود؟! این مردمی که شهید شدند امریکایی بودند؟! این خرمن‌هایی ‏‎ ‎‏که شما آتش می زنید خرمن‌های امریکاست؟! این کارخانه هایی که شما به تعطیلی ‏‎ ‎‏می کشید کارخانه های امریکایی است؟! این کشاورزان را که دعوت به کمکاری و ‏‎ ‎‏بیکاری، [می کنید] یا اینکه اگر حاصل عمرشان را جمع کردند شما با یک کبریت آتش ‏‎ ‎‏می زنید، اینها مردم امریکا هستند؟! شما طرفدار خلق هستید؟! طرفدار خلق ایران ‏‎ ‎‏هستید؟! طرفدار ملت خودتان هستید؟! شما آقایان که از اینها تأیید می کنید طرفداری از ‏‎ ‎‏اسلام می کنید؟! طرفداری از کشور اسلامی می کنید؟! کارهای اینها را اسلامی می دانید؟! ‏‎ ‎‏شما کارهای حکومت اسلامی ما را اسلامی نمی دانید، و کارهای این گروهک‌ها را که ‏‎ ‎‏در میدان‌ها و در خیابان‌ها با سلاح به جنگ مردم برخاسته اند اسلامی میدانید؟! نباید ‏‎ ‎‏یک دفعه هم تفکر کنید؟! ‏تفکّرُ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبعِینَ سَنَة‏ اگر شما هفتاد سال ‏‎ ‎‏هم عبادت کردید، بنشینید یک ساعت هم تفکر کنید؛ فکر کنید که دارید چه می کنید، ‏‎ ‎‏فکر کنید که برای خودتان دارید چه غائله ای بپا می کنید. آن صحبت‌هایی که شما ‏‎ ‎‏فرستادید و در مجلس کردند این برای خدا بود؟! این تهمت‌ها برای خدا بود؟! این ‏‎ ‎‏کارهایی که شما می کنید، مع الأسف شمایی که طبقۀ مسلم و اسلامی هستید، این کارها ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 295
‏برای کشور شماست؟ برای اسلام است؟ دین شما را وادار کرده است که بر خلاف یک ‏‎ ‎‏دولتی که این همه گرفتاری دارد عمل بکنید و چوب لای چرخ یک دولتی که دارد برای ‏‎ ‎‏این ملت شب و روز زحمت می کشد بگذارید؟! این برای اسلام است؟ یا برای ملت ‏‎ ‎‏اسلامی است؟! به نفع کشور است؟!‏

‏     باید من متأسف باشم از این مسائل که گرفتارش هستیم. من نمی خواهم که ‏‎ ‎‏شماها هم به سر نوشت دیگران مبتلا بشوید. من نمی خواستم که آنها هم این سرنوشت ‏‎ ‎‏را داشته باشند. من در حالات همه تان مطالعه کردم و می کنم و نمی خواهم که منتهی ‏‎ ‎‏بشود آن رأیی که من دارم به اینکه شما ـ خدای نخواسته ـ دیگر در فکر اسلام نیستید، ‏‎ ‎‏و همه فکر خود هستید. مگر من و شما چند سال دیگر هستیم؟ مگر شماها چه قدر ‏‎ ‎‏می خواهید عمر بکنید؟ مگر شما هر مقامی هم پیدا بکنید از مقام رضا خان و ‏‎ ‎‏محمدرضاخان بیشتر می شود؟ عبرت بگیرید! عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ. ‏‎ ‎‏تاریخ معلم انسان است. تعلیم بگیرید از این حوادثی که در دنیا واقع می شود. شماها ‏‎ ‎‏چند سال دیگر نیستید در این عالم...‏

‏ ‏

‏چرا من به شما عرض کردم که یک مطلبی که بر خلاف ضرورت اسلام است و بر ‏‎ ‎‏خلاف نص قرآن است، و از یک گروهی صادر شده است با اسم و رسم، من دعوت ‏‎ ‎‏کردم که از اینها حسابتان را جدا کنید، نکردید؟... ‏

‏شما الآن وقت دارید. وقت توبه باقی است وقت جدایی از گروه‌هایی که به ضد ‏‎ ‎‏اسلام قیام کرده اند باقی است. یک قدم روی هوای نفس بگذارید، یک قدم روی ‏‎ ‎‏خواست‌های شیطانی خود بگذارید، و اعلام کنید به اینکه این کسانی که اعلامیۀ «جبهۀ ‏‎ ‎‏ملی» را داده اند و بر ضد اسلام اعلامیه دادند، و ارتداد برای آنها ـ هر کدام ثابت بشود ‏‎ ‎‏که به اطلاع آنها بوده است این مطلب ـ مرتد شدند، شما از آنها تبرّی کنید. شما از ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 296
‏اینهایی که دیروز پریروز ریختند در خیابان‌ها و آن همه جنایت کردند و اعلام کردند که ‏‎ ‎‏ما بر خلاف جمهوری اسلامی مسلحانه جنگ می کنیم، شما از اینها تبرّی کنید. من ‏‎ ‎‏صلاح شما را می خواهم. من علاقه دارم به بسیاری از شما و شما توجه ندارید. من باید ‏‎ ‎‏بگویم که شماها با اینکه در سیاست بزرگ شدید، شمّ سیاسی ندارید... ‏

‏ ‏

‏و شمایی که امروز هستید در مجلس و در صحنه، شما هم این نصیحت عاجزانۀ من ‏‎ ‎‏را قبول کنید و یک پاروی نفسانیت بگذارید، و این گروه‌هایی که ایران را می خواهند ‏‎ ‎‏به تباهی بکشند، قیام مسلحانه بر ضد اسلام کردند، اینها را از خود برانید و از آنها تبّری ‏‎ ‎‏کنید؛ و آنهایی که اسلام را برای حالا دیگر صحیح نمی دانند، آنها را هم از خودتان ‏‎ ‎‏برانید و از آنها تبری کنید. جای توبه باز است. بزرگترین گناه این است که انسان ‏‎ ‎‏طرفداری بکند از کسانی که به ضد اسلام قیام کرده اند، یا به ضد اسلام اعلامیه ‏‎ ‎‏می دهند. من خیر شما را می خواهم. من حق خودم را بخشیدم به شما. هر چه بد گفتید ‏‎ ‎‏بخشیدم. لکن خیر شما را می خواهم که از این خطاها که تا کنون شده است دست ‏‎ ‎‏بردارید، و با ملت حسابتان را یکی کنید؛ و با این گروه‌های مختلفی که می خواهند از ‏‎ ‎‏حیثیت شما برای خودشان کسب و جاهت کنند، و هر چه آنها کسب وجاهت کنند ‏‎ ‎‏شما وجاهتتان را از دست می دهید، از اینها ببرید، و به اسلام، به همان چیزی که عقیده ‏‎ ‎‏به آن دارید ـ لکن هوای نفس نمی گذارد ـ برگردید...‏

‏ ‏

‏خداوند همۀ ما را از شرّ خودمان نجات بدهد خداوند همۀ مارا به راه راست ‏‎ ‎‏خودش هدایت کند. خداوند کشور ما را از شرّ اجانب نجات بدهد. ‏

ج 14، ص 488 ـ 494

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 297
‏دیدار با خانواده های شهدای فاجعه 7 تیر و اعضای حزب جمهوری اسلامی ‏

تاریخ: 11 / 4 / 60

‏شما دیدید که آقای بنی‌صدر حسابش را جدا نکرده، خدا می داند که من مکرر به این ‏‎ ‎‏گفتم که آقا، اینها تو را تباه می کنند. این گرگ‌هایی که دور تو جمع شده اند و به هیچ چیز ‏‎ ‎‏عقیده ندارند، تو را از بین می برند، گوش نکرد، ... حالا هم من به این آقایانی که اهل ‏‎ ‎‏سدادند، اهل صلاحند، منتها اعوجاج فکری دارند، [می گویم که ] امریکا برای شما هیچ ‏‎ ‎‏فایده ای ندارد، دیگر گذشت آن وقت. امروز آنی که برای شما برای دینتان برای دنیاتان ‏‎ ‎‏فایده دارند این ملت اند، این ملت پابرهنه است. آن ملت سرمایه دار هم به درد ‏‎ ‎‏شما نمی خوردند، آنها همه برای خودشان می کشند، شماها را می خواهند آلت دست قرار ‏‎ ‎‏بدهند.‏

صحیفه امام؛ ج 15، ص30 ـ 31

*  *  *

‏پاسخ به نامه وزیر کشور ‏

تاریخ: 30 / 11 / 66

‏جناب حجت الاسلام آقای محتشمی، وزیر محترم کشور ـ ایّده‌الله تعالی‏

‏در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن محتاج به ‏‎ ‎‏وقت زیاد است. آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پروندۀ این نهضت و همین طور ‏‎ ‎‏عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت می دهد که نهضت به اصطلاح آزادی ‏‎ ‎‏طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا است، و در اینباره از هیچ کوششی ‏‎ ‎‏فروگذار نکرده است؛ و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید امریکای ‏‎ ‎‏جهانخوار را، که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملت‌های تحت سلطۀ او دارند ‏‎ ‎‏از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد می دانند. و این از اشتباهات آنها است. در ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 298
‏هر صورت، به حسب این پرونده های قطور و نیز ملاقات‌های مکرر اعضای نهضت، ‏‎ ‎‏چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از ‏‎ ‎‏انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی ‏‎ ‎‏مانده بودند ملت‌های مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و ‏‎ ‎‏مستشاران او دست و پا می زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می خورد ‏‎ ‎‏که قرن‌ها سر بلند نمی کرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی ‏‎ ‎‏صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر ‏‎ ‎‏آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف ‏‎ ‎‏خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل‌های ‏‎ ‎‏جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک‌های دیگر، حتی ‏‎ ‎‏منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.‏

‏«نهضت آزادی» و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند. از ‏‎ ‎‏این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کرده اند مستلزم آن است که دستورات ‏‎ ‎‏حضرت مولی الموالی امیرالمؤمنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که ‏‎ ‎‏گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویۀ اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار ‏‎ ‎‏را ـ نعوذبالله ـ تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همۀ این امور را از وحی الهی بدانند ‏‎ ‎‏که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است. نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد ‏‎ ‎‏آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بی اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند ‏‎ ‎‏می گردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.‏

صحیفه امام؛ ج 20، ص480 ـ 481

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 299
‏پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ... (منشور روحانیت) ‏

تاریخ: 3 / 12 / 67

‏من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می کنم ‏‎ ‎‏که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست‌ها و امور مهمه کشور به گروهی که ‏‎ ‎‏عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند، اشتباهی بوده است که تلخی ‏‎ ‎‏آثار آن به راحتی از میان نمی رود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار ‏‎ ‎‏آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم ‏‎ ‎‏که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی ‏‎ ‎‏امریکای جهانخوار قناعت نمی کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا ‏‎ ‎‏هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمی خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول ‏‎ ‎‏هم نبوده اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای ‏‎ ‎‏فراوان خود را به گروه‌ها و لیبرال‌ها می خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای ‏‎ ‎‏پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ‏‎ ‎‏ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول .‏

صحیفه امام؛ ج21، ص 285 ـ 286

*  *  *

‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 300

  • . عباس امیر انتظام، نک: ص 210.
  • . کتاب شناخت، نک: ص 233.
  • . اشاره به مهدی بازرگان.