فصل چهارم: رهبری جمهوری اسلامی

قدردانی از مردم

قدردانی از مردم 

‏پیام به ملت ایران به مناسبت مهاجرت از عراق ‏

تاریخ: 14 / 7 / 57

‏من وقتی مطالعه روحیه مردان و زنانِ جوانْ از دست داده را می کنم که شجاعانه در ‏‎ ‎‏مقابل مصایب ایستادگی کرده و می کنند، برای خود احساس شرمندگی می کنم. من ‏‎ ‎‏می بایست با مصیبت‌های شما قدم به قدم همراه و آنچه شما دیده اید دیده باشم؛ مع ‏‎ ‎‏الأسف نتوانستم در بین شما باشم و آنچه شما لمس کردید بکنم لکن از این راه دور، ‏‎ ‎‏چشمم به شما روشن و قلبم برای امت اسلامی می تپد.‏

صحیفه امام؛ ج3، ص 482

*  *  *

‏پیام به ملت ایران به مناسبت چهلم شهدای 17 شهریور (جمعه خونین)‏

تاریخ: 20 / 7 / 57

‏من هر چه بکنم و بر سر من هر چه بیاید در مقابل شمایی که خون در راه آزادی و ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 150
‏اسلام داده اید خجلم. آنچه مرا در این مکان رنج و دردآور دلخوش می کند خدمت به ‏‎ ‎‏شما است. من در غم خانواده های افتخارآفرین سراسر ایران خود را شریک می دانم .‏

صحیفه امام؛ ج3، ص513

*  *  *

‏در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور‏

تاریخ: 8 / 11 / 57

‏هر چه مصیبت بر برادرهای ایرانی وارد بشود یا تحمل زحمت‌ها بکنند، این به ‏‎ ‎‏منزله یک بار گرانی است که بر دوش من واقع می شود و من از عهده جواب آن ‏‎ ‎‏نمی توانم برآیم. همین دو ـ سه روز، باز کشتارهایی در ایران واقع شده است که موجب ‏‎ ‎‏تأثر ماست. و اهالی ایران، از جاهای مختلف ایران به تهران آمدند و تحمل زحمات ‏‎ ‎‏کردند، در این سرمای زمستان هجوم کردند طرف تهران. و این هم موجب تأثر من ‏‎ ‎‏است؛ و تمام آنها یک باری است به دوش من که سنگینی می کند.‏

‏من از خدای تبارک و تعالی توفیق ملت ایران را و مردم ایران را خواستارم. من ‏‎ ‎‏سلامت همه آنها را از خداوند تعالی خواستارم. من بنا داشتم که بروم پیش رفقای ‏‎ ‎‏ایرانی و در صف آنها خدمت بکنم و میل داشتم که اگر آنها برایشان غمی وارد می شود ‏‎ ‎‏من هم شریک باشم؛ اگر خدای نخواسته خون آنها بریزد من هم با آنها شریک باشم .‏

صحیفه امام؛ ج5، ص 543

*  *  *

‏سخنرانی در فرودگاه مهرآباد‏

تاریخ: 12 / 11 / 57

‏من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می کنم. عواطف ملت ایران به دوش من ‏‎ ‎‏بار گرانی است که نمی توانم جبران کنم. من از طبقۀ روحانیون که در این قضایای ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 151
‏گذشته جانفشانی کردند، تحمل زحمات کردند، از طبقۀ دانشجویان که در این مسائل ‏‎ ‎‏مصایب دیدند، از طبقۀ بازرگانان و کسبه که در زحمت واقع شدند، از جوانان بازار و ‏‎ ‎‏دانشگاه و مدارس علمی که در این مسائل خون دادند، از اساتید دانشگاه، از ‏‎ ‎‏دادگستری، قضات دادگستری، وکلای دادگستری، از همۀ طبقات، از کارمندان، از ‏‎ ‎‏کارگران، از دهقانان، از همۀ طبقات ملت تشکر می کنم...‏

‏ ‏

‏ما باید از همۀ طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطۀ وحدت ‏‎ ‎‏کلمه بوده است. وحدت کلمۀ مسلمین ـ همه، وحدت کلمۀ اقلیت‌های مذهبی با ‏‎ ‎‏مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسۀ علمی، وحدت طبقۀ روحانی و جناح سیاسی. باید ‏‎ ‎‏همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است؛ و این رمز پیروزی را از ‏‎ ‎‏دست ندهیم و ـ خدای نخواسته ـ شیاطین بین صفوف شما تفرقه نیندازند. من از همۀ ‏‎ ‎‏شما تشکر می کنم و از خدای تبارک و تعالی سلامت و عزت همۀ شما را طالب، و از ‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی قطع دست اجانب و ایادیِ بسته به آنها را خواهان هستم‏

صحیفه امام؛ ج6، ص 8ـ9

*  *  *

‏سخنرانی در بهشت زهرا‏‏ ‏

تاریخ: 12 / 11 / 57

‏ما در این مدت مصیبت‌ها دیدیم؛ مصیبت‌های بسیار بزرگ. و بعضِ پیروزی‌ها ‏‎ ‎‏حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود. مصیبت‌های زن‌های جوان مرده، مردهای اولاد از ‏‎ ‎‏دست داده، طفل‌های پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد ‏‎ ‎‏خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب ‏‎ ‎‏بیاورم. من نمی توانم از عهدۀ این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم. من ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 152
‏نمی توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد. خدای تبارک ‏‎ ‎‏و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت ‏‎ ‎‏عرض می کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت ‏‎ ‎‏عرض می کنم. من به جوان‌هایی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت ‏‎ ‎‏عرض می کنم.‏

صحیفه امام؛ ج6، ص 10

*  *  *

‏دیدار با سید عباس مُهری و گروهی از علاقه مندان انقلاب اسلامی در کویت ‏

تاریخ: 6 / 12 / 57

‏تمام مسائل که واقع شد ما مرهون منتِ ـ بعد از خدای تبارک و تعالی ـ این ملت ‏‎ ‎‏ایران، و خصوصاً طبقه مستمندان، نه طبقه اشراف و اعیان و بالا دست‌ها، ما مرهون آنها ‏‎ ‎‏هستیم. آنهایی که زن و مرد، صغیر و کبیر، در هر وقت که اقتضا می کرد در خیابان‌ها ‏‎ ‎‏می ریختند و هیچ در مقابل مسلسل‌ها ابا نداشتند؛ سینه ها را باز می کردند و می گفتند: ‏‎ ‎‏بزن. باید بگویم که گوشت و خون غلبه کرد بر تانک و مسلسل. و این قدرت خدای ‏‎ ‎‏تبارک و تعالی بود...‏

‏من باید شکر این نعمت را و شکر این رحمت را و شکر این محنت‌ها را که ملت ‏‎ ‎‏ایران کشیدند، شکر اینها را بکنم؛ و من از عهده برنمی آیم. آنها بودند که همه کارها را ‏‎ ‎‏انجام دادند، و خدا بود که اینها را مؤید کرد. و قدرت خدا و قدرت ایمان ملت که در ‏‎ ‎‏این اواخر شکوفایی پیدا کرد، این قدرت بود که با دست خدا یک سلطنت 2500 ساله ‏‎ ‎‏را از ریشه کند؛ در صورتی که پشت سر او امریکا ایستاده بود، شوروی هم سِرّاً بود، و ‏‎ ‎‏چین هم بود، انگلستان هم بود؛ تمام ابرقدرت‌ها پشت سر او ایستاده بودند. و آن هم ‏‎ ‎‏دارای همه سلاح‌های مدرن بود و ملت ما دست خالی بود؛ تفنگ هم نداشت، هیچ ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 153
‏نداشت! لکن قدرت ایمان بود، قدرت خدا بود. این تعجب ندارد.‏

صحیفه امام؛ ج6، ص 228 ـ 230

*  *  *

‏پیام امام به مردم به مناسبت ترک تهران و اقامت در قم ‏

تاریخ: 9 / 12 / 57

‏در این موقع که قصد تشرف به قم ـ حرم اهل البیت علیهم السلام ـ را دارم لازم ‏‎ ‎‏است از ملت بزرگ ایران عموماً تشکر نمایم. الحق به همت والای این ملت رنجدیده ‏‎ ‎‏بود که با اتکال به قدرت لایزال الهی و اعتماد به ولی عصر ـ عجل اللّه فرجه ـ پیروزی ‏‎ ‎‏بر قدرت‌های شیطانی حاصل شد، و نیز از اهالی محترم تهران که از حین ورود تاکنون ‏‎ ‎‏ـ که می خواهم صورتاً آنان را وداع کنم، گرچه روحاً و قلباً از آنان و سایر ملت عزیز ‏‎ ‎‏دور نیستم ـ زحمات فوق العاده کشیده و عواطف پرشور از خود نشان دادند، تقدیر و ‏‎ ‎‏تشکر می کنم. من مرهون عواطف همه جناح‌ها و اقشار محترم هستم. خداوند تعالی به ‏‎ ‎‏آنان استقلال و آزادی و استقامت و صحت عنایت فرماید و جمهوری عدل اسلامی را ‏‎ ‎‏برای آنان مستقر فرماید...‏

‏ ‏

‏من با کمال تواضع از کسانی که در ورود اینجانب با تلگراف یا نامه تفقد و لطف ‏‎ ‎‏فرموده اند تشکر صمیمانه می کنم و از اینکه به واسطۀ کثرت نامه ها و تلگرافات و ‏‎ ‎‏اشتغال جانفرسا و کمی وقت و فرصت نتوانستم جواب بدهم عذر می خواهم. من در ‏‎ ‎‏خدمت همه هستم و طلب عفو از همگان می کنم. خداوند متعال به اسلام و ملت اسلام ‏‎ ‎‏عظمت و قدرت مرحمت فرماید.‏

صحیفه امام؛ ج6، ص 261 ، 266

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 154
‏در جمع اهالی قم و دیگر شهرستان‌ها به مناسبت ورود به قم ‏

تاریخ: 10 / 12 / 57

‏من از عواطف شما ملت ایران تشکر می کنم. من شما ملت رنجدیده را فراموش ‏‎ ‎‏نمی کنم. من از عهدۀ تشکر شما برنمی آیم. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و ‏‎ ‎‏سعادت ملت ایران را خواستارم. ملت ایران با جان و خون خود اسلام را زنده کرد، ‏‎ ‎‏تجدید حیات کرد برای اسلام و مسلمین؛ کوشش‌های قریب سیصد سالۀ استعمار و ‏‎ ‎‏اجانب را خنثی کرد... من از شما ملت ایران و از شما قمی‌ها باید تشکر کنم که در این ‏‎ ‎‏قیام یکی دو سالۀ اخیر تمام نقشه های آنها را [نقش] بر آب کردید و عمال استعمار را ‏‎ ‎‏از مملکت خودتان راندید، و بقیه ای که مانده اند اینها هم خواهند رانده شد. دست ‏‎ ‎‏استعمار را کوتاه کردید؛ منفعت خواهان را، چپاولگران بین المللی را، دستشان را قطع ‏‎ ‎‏کردید. خون دادید، جوان دادید لکن خون و جوان شما به نفع اسلام و برای اسلام ‏‎ ‎‏بود... شما ملت ایران که با خون خود، با جوان‌های خود اسلام را بیمه کردید، دست ‏‎ ‎‏اجانب را قطع کردید، شما بر همۀ ما منت دارید. من از همۀ شما منت می کشم؛ من ‏‎ ‎‏خادم همۀ شما هستم. من نمی توانم شکر این نعمتی که به ما داده است و آن، ‏‎ ‎‏غیرتمندان ایران ـ سرتاسر ایران ـ است، نمی توانم از عهدۀ شکر آنها برآیم...‏

‏ ‏

‏من از عواطف ملت ایران و از عواطف هموطنی‌های خودم، قمی‌ها [تشکر می کنم] ‏‎ ‎‏من قبلاً گفته بودم که از قم «عِلم» منتشر می شود، از قم «قدرت» منتشر شد. قم نمونه ‏‎ ‎‏بود و من مفتخرم که در قم هستم. من پانزده سال ـ یا قدری بیشتر ـ از شما دور بودم ‏‎ ‎‏لکن دلم اینجا بود؛ با شما بودم.‏

صحیفه امام؛ ج6، ص 269 ، 270 ، 277

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 155
‏در جمع اهالی ورامین و قصر شیرین و کارگران سازمان آب ‏

تاریخ: 8 / 2 / 58

‏من با هر قشری که از ملت بزرگ اسلام و ملت عظیم ایران مواجه می شوم، می بینم ‏‎ ‎‏که به ما حق دارند. من هر قشری را که ملاقات می کنم، می بینم که حق خاصی به ما ‏‎ ‎‏دارند.‏

صحیفه امام؛ ج7، ص 165

*  *  *

‏دیدار با جمعی از مراجع و روحانیون و گروه‌های مختلف ‏

تاریخ: 15 / 3 / 58

‏از 15 خرداد تا حالا که آمدیم، خون دادیم یعنی شما خون دادید، من که نشسته ام ‏‎ ‎‏اینجا. من هم هیچ حقی ندارم. شما خون دادید. شماها به میدان رفتید؛ شماها مبارزه ‏‎ ‎‎ ‎‏کردید؛ ماها هیچ حقی نداریم. ما باید برای شما خدمت کنیم. خودمان نباید استفاده ‏‎ ‎‏کنیم. نه استفاده عنوانی. خاک بر سر من که بخواهم استفاده عنوانی از شما بکنم! خاک ‏‎ ‎‏بر سر من که بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفاده اش را ببرم‏‎!‎

صحیفه امام؛ ج8، ص 56 ـ 57

*  *  *

‏در جمع خانواده های شهدای انقلاب اسلامی و اعضای کمیته مرکزی انقلاب ‏‎ ‎‏اسلامی ‏

تاریخ: 26 / 6 / 58

‏من مطمئنم به اینکه شما پیروز می شوید ان‌شاء‌الله؛ برای اینکه یک همچو روحیه ای ‏‎ ‎‏امروز من در بین ملتمان می بینم. یک دفعه و دو دفعه نبوده است، از نجف تا اینجا، ‏‎ ‎‏مواجه شدم من با جوان‌های زیبا، جوان‌هایی که اول جوانی شان است، و اینها یکی شان ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 156
‏آمد در نجف آمد جلو من نشست بنا کرد قَسَم دادن من را، ... قَسَم داد که من شهید ‏‎ ‎‏بشوم.‏

صحیفه امام؛ ج10، ص12

*  *  *

‏دیدار با کفن پوشان شهر کرد و بابل ‏

تاریخ: 10 / 10 / 58

‏این عواطفی که من از اقشار ملت می بینم، عواطفی که آنها را وادار می کند از راه‌های ‏‎ ‎‏دور؛ از بختیاری، از شمال اینجا آمدند، تحمل زحمات کردند در این هوای سرد، در ‏‎ ‎‏این راه‌های دشوار، این عواطف، یک باری است بر دوش من. من نمی دانم چطور از ‏‎ ‎‏زیر بار این عواطف بیرون بیایم. امروز یک عکسی پیش من از یک جوانی فرستادند که ‏‎ ‎‏او نزدیک دانشگاه شهید شده است و وصیت کرده بوده است که اگر من، فلانی را ‏‎ ‎‏ندیدم، این عکس را برای او بفرستید، و من از دیدن این عکس و باز عکس‌های ‏‎ ‎‏دیگری که از جوان‌های ما در این راه شهید شدند باز احساس یک سنگینی می کنم. بر ‏‎ ‎‏دوش من سنگین است این عواطف و آن چیزی که همه سنگینی‌ها را سبک می کند، این ‏‎ ‎‏است که ما از خدا هستیم و به سوی او می رویم. راه، راه خداست. شما از بختیاری که ‏‎ ‎‏حرکت کردید تا اینجا برای خدا بوده است. من مطرح نبودم، خدا مطرح بوده. و آن ‏‎ ‎‏آقایان که از شمال آمده اند، آنها هم راه را که طی کرده اند، راه خدا بوده است، برای خدا ‏‎ ‎‏بوده است. آن چیزی که سهل می کند مشکلات را، این است که ما برای اسلام تحمل ‏‎ ‎‏زحمت می کنیم .‏

صحیفه امام؛ ج11، ص 511

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 157
‏دیدار با دانشجویان مسلمان پیرو خط امام ‏

تاریخ: 12 / 8 / 59

‏دیروز یک پیرمرد نزدیک به هشتاد ـ تقریباً بین هفتاد و هشتاد بود ـ آمد با من مصافحه ‏‎ ‎‏کرد و رفت آن کنار. دوباره من دیدم ایستاد و دوباره دارد می آید. دفعه دوم که آمد اینجا، ‏‎ ‎‏گریه می کرد. اشک‌هایش را من دیدم که آنجا جاری بود. می گفت من می خواهم بروم ‏‎ ‎‏جنگ بکنم. من گفتم به او که من و تو باید دعا بکنیم، جوان‌ها باید جنگ بکنند.‏

صحیفه امام؛ ج13، ص307

*  *  *

‏پیام به ملت ایران به مناسبت روز زن ‏‏ ‏

تاریخ: 25 / 1 / 61

‏آنچه برای من یک خاطره فراموش نشدنی است ـ با اینکه تمام صحنه ها چنین است ‏‎ ‎‏ـ ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در جنگ هر دو دست خود را از ‏‎ ‎‏دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود. آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار ‏‎ ‎‏از صفا و صمیمیت گفت: «حال که نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با این ازدواج دیْن ‏‎ ‎‏خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم.» عظمت روحانی این صحنه و ارزش انسانی ‏‎ ‎‏و نغمه های الهی آنان را نویسندگان، شاعران، گویندگان، نقاشان، هنرپیشگان، عارفان، ‏‎ ‎‏فیلسوفان، فقیهان و هر کس را که شماها فرض کنید، نمی توانند بیان و یا ترسیم کنند. و ‏‎ ‎‏فداکاری و خداجویی و معنویت این دختر بزرگ را هیچ کس نمی تواند با معیارهای ‏‎ ‎‏رایج ارزیابی کند.‏

صحیفه امام؛ ج16، ص194

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 158
‏در جمع روحانیون قم، تهران و آذربایجان‏‏ ‏

تاریخ: 25 / 7 / 61

‏انصافاً ما رهین منت این توده های بزرگواری هستیم که همه چیزشان را می دهند و ‏‎ ‎‏چیزی هم نمی خواهند. از آن پیرزن‌ها که آن چیزی که در طول عمرشان تهیه کردند، حالا ‏‎ ‎‏می آیند برای اسلام می دهند تا آن اشخاصی که قلکشان را می شکنند و پولش را می آورند ‏‎ ‎‏برای اسلام می دهند. من نمی توانم توصیف کنم از این ملت و نمی توانم تجلیل کنم. ما ‏‎ ‎‏واگذار می کنیم تا خدای تبارک و تعالی به آنها عنایت خاص خودش را اعطا بفرماید.‏

صحیفه امام؛ ج17، ص 61

*  *  *

‏پیام رادیو ـ تلویزیونی به مناسبت حلول سال جدید و عید نوروز‏‏ ‏

تاریخ: 1 / 1 / 64

‏من فراموش نمی کنم قصه روز جمعه را که آن طور با شکوه، با نورانیت، با ‏‎ ‎‏استقامت گذشت. آن طور مردم با طمأنینه، با آن صداهایی که می آمد، با آن رگبارهایی  ‏‎ ‎‏که می آمد، من ملاحظه می کردم، نگاه می کردم، مخصوصاً نگاه می کردم ببینم در بین ‏‎ ‎‏مردم چه وضعی هست، ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی درش پیدا باشد. و آن ‏‎ ‎‏وقت امام جمعه آن طور با آن طنین قوی صحبت کرد، مردم آن طور گوش کردند، آن ‏‎ ‎‏طور فریاد زدند که ما برای شهادت آمدیم. یکی از اینهایی که شهید شده است ـ یا ‏‎ ‎‏اینکه چند نفر، یکی ـ دو نفر ازشان ـ به من گفتند که این وصیت هم کرده است، ‏‎ ‎‏همین که من می روم برای شهادت، وصیت کرده و از همان‌هایی است که در همین ‏‎ ‎‏جا شهید شده. با یک همچو ملتی کسی نمی تواند مقابله کند. ملتی که این طور است؛ ‏‎ ‎‏آن روزی که اعلام می کنند که می خواهیم بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر ‏‎ ‎‏بیایند، حتی آنهایی که نمی آمدند برای نماز، [از] قراری که برای من نقل کرده اند، ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 159
‏آنهایی که برای نماز جمعه هم نمی آمدند هفته های دیگر، این هفته آمده اند؛ این یک ‏‎ ‎‏همچو ملتی است. ... این یک مطلبی است گفتنی، تاریخی، تا کسی نبیند آنجا را، آن ‏‎ ‎‏منظره را نبیند، باورش نمی آید که زن بچه اش تو بغلش است، مرد بچه اش پهلویش ‏‎ ‎‏است هیچ حرکت نکند، این همه فشار، هیچ حرکت نکند، از آن ور انفجار، آن ‏‎ ‎‏نامردها، از آن طرف هم آن طور رگباری که ملاحظه کردید همه. مع ذلک همه هم با ‏‎ ‎‏طمأنینه نشسته اند سر جای خودشان و هیچ ابداً حرکتی نمی کنند. و ملت، یک همچو ‏‎ ‎‏ملت است.‏

صحیفه امام؛ ج19، ص 195 ـ 196،199  

*  *  *

‏دیدار با سید علی خامنه ای(رئیس جمهور)، میر حسین موسوی(نخست وزیر) و ‏‎ ‎‏اعضای هیأت دولت ‏

تاریخ: 12 / 6 / 64

‏من لازم می دانم که از مجموعه این هیأت‌ها و این جمعیت‌ها تشکر کنم، و ‏‎ ‎‏اگر تشکر نکنم ظلم کردم، قدردانی کنم که اینها خدمت کردند از روی حقیقت و ‏‎ ‎‏واقعیت .‏

صحیفه امام؛ ج19، ص 364

*  *  *

‏تنفیذ حکم ریاست جمهوری سید علی خامنه‌ای‏

تاریخ: 13 / 6 / 64

‏ما و همه مقامات جمهوری اسلامی مرهون ملت فداکار، خصوصاً قشر ضعیف و ‏‎ ‎‏مظلوم هستیم که با جانبازی و فداکاری آنان دست جباران کوتاه و به جای طاغوتیان، ‏‎ ‎‏حکومت مستضعفان پایه گذاری شد. این حقیقت همیشه باید در پیش چشم همه باشد، ‏‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 160
‏که همه خدمتگزار این قشر باشیم و هر چه در راه این ملت عزیز در طبق اخلاص ‏‎ ‎‏بگذاریم، از عهده شکر آنان برنخواهیم آمد.‏

صحیفه امام؛ ج19، ص 371 ـ 372

*  *  *

‏در جمع مسئولان کشور و میهمانان خارجی دهه فجر ‏

 تاریخ: 22 / 12 / 64

‏من خدا را شکر می کنم که در یک ملتی واقع هستم، یک فرد از یک ملتی، ‏‎ ‎‏یک خدمتگزار یک ملتی هستم که تحول معنوی حاصل شده و این تحول به دست ‏‎ ‎‏خداست.‏

صحیفه امام؛ ج19، ص 480

*  *  *

‏پاسخ به یک نامه‏‏ ‏

تاریخ: 23 / 5 / 67

‏فرزند عزیزم، خانم حاجیه شمسی نورانی ‏

‏نامه پر احساس شما را خواندم. از شما و افرادی مانند شما نمی دانم چگونه باید ‏‎ ‎‏قدردانی کرد. من که در مقابل این همه محبت و صفا غیر از تشکر و دعا کاری ‏‎ ‎‏نمی توانم انجام دهم. دستبندت را برایت می فرستم تا از جانب من هدیه ای باشد برای ‏‎ ‎‏تو؛ و معادل آن را با نذر حقوق شش ماهه ات را من خود به جبهه می فرستم. از قول من ‏‎ ‎‏به فرزندان عزیزت، این عزیزان ملت شریف ایران، سلام گرمم را برسان. خدا یار و ‏‎ ‎‏نگهدارت باد.‏

صحیفه امام؛ ج 21، ص109

*  *  *


کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 161
‏پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ... (منشور روحانیت)‏

تاریخ: 3 / 12 / 67

‏اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب ‏‎ ‎‏اسلامی خود هستند... من در اینجا خود را شرمنده و کوچکتر از آن می دانم که زبان به ‏‎ ‎‏وصف و تقدیر از آنان بگشایم. خداوند پاداش عظیم اینهمه اخلاص و رشد و بندگی را ‏‎ ‎‏خواهد داد ولی به آنان که ناآگاهانه مردم شریف و عزیز ما را متهم به رویگردانی از ‏‎ ‎‏اصول و انقلاب و روحانیت می کنند سفارش و نصیحت می کنم که در گفتار و کلمات ‏‎ ‎‏و نوشته ها با دقت و مطالعه عمل کنند و برداشت‌ها و تصورات نابجای خود را به ‏‎ ‎‏حساب انقلاب و مردم نگذارند.‏

صحیفه امام؛ ج 21، ص286

*  *  *

‎ ‎

کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 162