علل مخالفت با شاه
دیدار با علما و روحانیون نجف آباد
تاریخ: 24 / 9 / 44
تبعید این جانب به ترکیه و از آنجا به عراق موجب نگرانی نیست؛ چون در راه ایفای وظیفه و برای دفاع از احکام اسلام و مصالح مسلمین و جلوگیری از نفوذ اجانب به ممالک اسلامی و دفع ظلم و ستمکاری صورت گرفت.
صحیفه امام؛ ج2، ص 62
* * *
مصاحبه با لوسین ژرژ (خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند)
تاریخ: 4 / 2 / 57
خبرنگار: شما همواره در مقابل درخواستهای مطبوعات بین المللی سکوت را حفظ کرده اید؛ چرا؟
امام: مطبوعات بین المللی بیشتر به دبدبه و کبکبه و طمطراق و تشریفات رسمی توجه دارند: تخت جمشید، تاجگذاری شاه و ... یا در حد اعلا توجهشان معطوف به قیمت نفت است، نه به بدبختیهای مردم ایران و یا فشاری که تحمل می کنند. ظاهراً شاه هر سال صد میلیون دلار برای تبلیغاتش در خارج پول خرج می کند. از این جهت من در طول پانزده سال گذشته ـ خصوصاً به من گفته اند روزنامه شما مستقل است و به مسائل
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 103
واقعی ایران از قبیل شکنجه ها، کشتارها و بی عدالتیها می پردازد من امیدوارم که این مصاحبه به آشنا ساختن آرمان مردم من کمک کند ـ حرفهای خود را خطاب به مردم ایران زده ام و همین کار را ادامه خواهم داد.
صحیفه امام؛ ج 3، ص373 ـ 374
* * *
در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور
تاریخ: 13 / 8 / 57
ما زجری ندیدیم که در مقابل این زجر ـ برای خودم می گویم ـ زجری ندیدیم که مخالفتمان با این آدم برای زجر باشد. ما زجرمان زجر این ملت است. من وقتی صورت آن مردهایی که بچه هایشان و پسرهایشان را کشتند در ذهنم می آید، زجر می برم. من وقتی آن مادری که یقه اش را پاره می کند در مقابل این چیزها که بیایید من را بکشید، شما که جوانم را کشتید بیایید مرا هم بکشید، این زجر می دهد ما را؛ نه اینکه به من یک چیزی بد گذشته، زجر دیده ام. نه، خیلی هم خوش گذشته. آنچه که مرا زجر می دهد آن مصیبتی است که بر ملت ما وارد شده. مسلمان اگر بر ملت خودش زجر نبرد مسلمان نیست.
صحیفه امام؛ ج4، ص 303
* * *
مصاحبه با خبرنگار مصری
تاریخ: 21 / 8 / 57
خبرنگار: می خواهیم بفهمیم درباره بعضیها که می گویند، حضرت آیتالله برنامه
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 104
واضحی ندارند و آنچه که طرح می کنند یک سری شعار است و شاید اختلاف شخصی بین شاه و ایشان است؛ می خواهم درباره تمام اینها صحبت بفرمایید. آیا اختلاف شخصی وجود دارد؟ چرا یک برنامه اقتصادی واضحی ندارید؟
امام: اما برنامه: خیال می کنند برنامه در کار نیست. خیر، برنامه هست، اسلام برنامه دارد، ما خودمان هم برنامه داریم، لکن برنامه اسلام است و مترقی و بهتر از برنامه هایی است که به دست استعمارگران پیاده شده است. اما اینکه اختلاف شخصی در کار باشد، ابداً من اختلاف شخصی با کسی ندارم. اگر اختلاف شخصی می بود ممکن بود من بگذرم و می گذشتم. اختلاف، اختلاف اسلامی است و این شخص با مصالح اسلام و مصالح کشور مسلمین مخالفت و خیانت کرده است و بنا بر این، مسأله چیزی نیست که کسی بتواند از آن بگذرد.
صحیفه امام؛ ج 4، ص456
* * *
مصاحبه با مجله «تایم»
تاریخ: 30 / 9 / 57
خبرنگار: حضرت آیتالله، بعضی از مردم می گویند، شما به خاطر خصومت شخصی که با شاه دارید حاضر به مذاکره و توافق با وی نیستید. آیا یک چنین مسأله ای صحت دارد؟
امام: مسأله ای است که شاه گفته است، اساسی ندارد. من هیچ خصومت شخصی با کسی ندارم.
صحیفه امام؛ 5، ص256
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 105
مصاحبه با محمد حسنین هیکل نویسنده و روزنامه نگار مصری
تاریخ: 2 / 10 / 57
خبرنگار: چگونه این وضع اتفاق افتاد؟ ناظرینی که به ایران نگاه می کنند و اوضاع ایران را بررسی می کرده اند، نمی توانند این حرکت عظیم را باور کنند. این اولین نمونه در تاریخ است؛ خصوصاً تنها نمونه ای است که از راه دور جنبش، رهبری و کنترل می شود. عظمت این جنبش از کجا ناشی می شود؟
امام: جزیره ثبات و آرامش ایران همراه با اختناق بود. هر اختناقی انفجاری را به وجود می آورد. اختناق همگانی به دنبالش انفجار همگانی است. مردم از هر جهت در فشار بودند؛ همه انتظار خروج از این فشار را داشتند؛ و همه امیدشان رفتن شاه شده بود. اگر متوجه و مطلع باشید و به یاد بیاورید، در زمان رضا خان بعد از آن همه فشارها، وقتی نیروهای متفقین از سه طرف به ایران حمله کردند و ایران را اشغال کردند، تمام زندگی مردم، همه چیز مردم در خطر افتاد؛ اما چون رضا شاه رفت، همه خوشحال بودند؛ چرا که فشار و اختناق باعث یک رنج بزرگی شده بود که برای رهایی از آن رنج بزرگ رنجهای دیگر را تحمل می کردند. این حالت اختناق و رنج عمومی در زمان این شاه بیشتر شد. جهات متعدده ای پیش آمد که مردم به شدت در رنج بودند. سازمانیها و سایر مراکز و عمال دولتی، چنان با مردم رفتار کردند که برای همه یک عقده شد، و این عقده عمومی شد؛ به طوری که همه منتظر یک نیشتر بودند که این عقده بشکافد و همه بیرون بریزند. این عقده را روحانیت بیرون ریخت. من زبان مردم را می فهمم و نهادهای جامعه را می شناسم. با زبان مردم صحبت می کنم و از نهان آنها سخن می گویم. تمام نقاط ضعف پنجاه ساله را ـ که حاضر در قضایا بوده ام ـ انگشت می گذارم؛ مطلع بودم،
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 106
ناظر بودم. همه مردم در حال انفجار بودند، همه منتظر بودند. این حالت استبدادی، انفجار را به فعلیت رساند؛ قیام روحانیت باعث انفجار شد.
صحیفه امام؛ ج 5، ص269
* * *
مصاحبه با روزنامه انگلیسی «تایمز»
تاریخ: 18 / 10 / 57
خبرنگار: شما شخصاً به واسطه رژیم شاه رنجهای بسیار برده اید، تبعید شده اید، زندانی دیده اید، پسرتان به نحو اسرارآمیزی کشته شده است. آیا با تمام اینها شما هیچ خصومت شخصی ای در مورد شاه احساس می کنید؟
امام: ابداً! من به هیچ وجه احساس خصومت شخصی با شاه ندارم. برای مبارزه نه شخص خودم مطرح است و نه پسرم؛ و من هیچ گاه احساس ناراحتی شخصی از او نکرده ام. من برای خیانتهایی که شاه در این پنجاه سال کرده، جنایاتی که به ملت من وارد کرده مخالفم.
صحیفه امام؛ ج 5، ص393
* * *
در جمع دانشجویان دانشکده افسری
تاریخ: 15 / 3 / 59
من باز این ناراحتی که برایم پیدا شد، در ملاقاتی که محمد رضا با یکی از رئیس جمهورهای امریکا بود ـ گمان می کنم جانسون بود ـ من آن تلخی در ذائقه ام باز مثل اینکه هست، که می دیدم این آدمی که وقتی در ایران است با مردم آن طور رفتار می کند، آن طور سرکوب می کند مردم را، آنجا جلوی میز آن رئیس جمهور ایستاده بود و او عینکش را برداشته بود به او نگاه نمی کرد. از این طرف، نگاه می کرد و این مثل
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 107
یک بچه مکتبی. آن وقت من تشبیهش کردم به یک بچه مکتبیهای زمان سابق که مقابل معلّمشان، که خیلی از او می ترسیدند و وحشت داشتند. یک همچو صحنه ای بود. من این قدر ناراحت شدم که تلخی اش الآن هم وقتی فکر می کنم، در ذائقه ام هست که ما مبتلای به چه وضعی بودیم.
صحیفه امام؛ ج12، ص401 ـ 402
* * *
دیدار با روحانیون مازندران و اقشار مختلف مردم
تاریخ: 25 / 3 / 60
من در طول مدتی که با رژیم منحوس پهلوی مقابله می کردم تکلیفم خیلی روشن بود ـ تشخیص داده بودیم که آن رژیم رژیمی است که بر خلاف مصالح اسلام و مسلمین مشغول کار هست و کشور ما را به سوی امریکا سوق داده است و منافع این کشور را در جیب دو ابرقدرت کرده است، و تتمه ای اگر باقی مانده در جیب خود و بستگان خود در بانکهای خارج از کشور ریخته است. آن روز تکلیف ما روشن بود. به عبارت دیگر، تکلیف در مقابل یک جمعیتی که، یا یک رژیمی که، صاف ایستاده بود در مقابل مصالح کشور و مصالح اسلام عمل می کرد روشن بود. و ما هیچ باکی از این نداشتیم که ملت را سراسر بر ضد آن رژیم تجهیز کنیم و آنچه که می توانیم و در توان داریم در خدمت اسلام عمل کنیم و به نظر می آید که عمل کردیم.
صحیفه امام؛ ج14، ص448
* * *
دیدار با سید علی خامنه ای، دبیر کل و اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی
تاریخ: 17 / 6 / 60
آن وقتی که قبل از 15 خرداد که خوب، یک اجتماع کوچکی برای مخالفت با آن
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 108
چیزهایی که آن وقت واقع شده بود [تشکیل ] شد، آن وقت، چنانچه شاه مخلوع به ما یک روی خوشی نشان می داد، این انقلاب حاصل نمی شد. اگر قبول می کرد، ما مسائل خیلی بزرگی آن وقت نداشتیم. اگر آن وقت قبول می کرد آنها را، خوب، قهراً سست می شدند آنهایی که [مخالف ] بودند و نمی رسید به این مسأله. آن سختیهایی که آنها کردند که حالا من بخواهم یکی یکی آنها را بگویم یادم هم نیست، طولانی هم هست، در ازای آن فشارها و آن گاهی فحاشیهایی که می آمدند، بخصوص پیش آقایان، می کردند! البته من راهشان ندادم اما یک وقت آمدند. گمان هم می کنم آن وقتی بود که مرحوم آقای حکیم یک تلگرافی کرده بود و آنها می خواستند جلو بگیرند از جواب ـ گمانم این بود شاید قبل هم بود ـ آمدند [گفتند] که می خواهند چند نفری هستند، بیایند از طرف دستگاه شما را ببینند. من گفتم که من با آنها ملاقات نمی کنم، از باب اینکه اینها اشخاصی هستند که اگر بیایند یک چیزی اینجا بگویند، دروغ می روند می گویند و من ملاقات نمی کنم. لکن با بعضی آقایان دیگر ملاقات کرده بودند و آن آقایی که با او ملاقات کرده بودند، عصر همان روز آمد با حال وحشتناک پیش من، گفت که اینها آمده اند و می گویند که ما می ریزیم در منزلهایتان، اگر جواب آقای حکیم را بدهید، می ریزیم در منزلهایتان، خودتان را چه می کنیم، زنهایتان را چه می کنیم و از این حرفهای اراذلی. و حالا باید چه بکنیم؟ گفتم: شما هم باور کردید حرفشان را؟ گفت: ما چه بکنیم؟ من همان وقت پا شدم، جواب آقای حکیم را دادم. اگر آن وقت هم به ما اینها یک روی خوشی نشان می دادند و چه می کردند ـ باز ما یک بهره حسابی نمی توانستیم برداریم ـ منتهی نمی شد به اینها و اگر 15 خرداد پیش نیامده بود و آن کشتار ناهنجار و ظلم و ستم بزرگ واقع نشده بود، باز
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 109
ممکن بود که منتهی به این مسائل نشود.
صحیفه امام؛ ج 15، ص 197 ـ 198
* * *
در جمع کارکنان وزارت راه و ترابری، نیرو و آموزش و پرورش
تاریخ: 11 / 5 / 62
از قراری که من شنیدم همین محمدرضا در اواخر سال جنایاتش وقتی که ایران قیام کرد و آن بساط را و آن نهضت را، انقلاب را بپا کرد و دیدند خارجی ها که نمی توانند این را دیگر اینجا نگه دارند، دیگر این عروسک به درد نمی خورد، گفتند ـ از بعضی اشخاصی که نقل کردند که از خود آنها بودند و حاضر قضیه بودند ـ که وقتی از طرف امریکا با او آمدند و گفتند که شما باید دیگر بروید، او که نشسته بود یک قلم دستش بود لرزید و قلم از دستش افتاد، این قدر عاجز بود؛ اما نسبت به ملت دیدید که چه کرد.
صحیفه امام؛ ج18، ص30
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 110