پیشینه ولایت ‏فقیه

پیشینه ولایت فقیه

مهدی مختابادی

‏ ‏

‏انسان موجودی اجتماعی است و برای رسیدن به نیازهای مادی و معنوی خود ناگزیر‏‎ ‎‏از زندگی اجتماعی است. زندگی در اجتماع مستلزم اصطکاک و برخورد میان منافع افراد‏‎ ‎‏است، لذا قوانینی لازم است که حدود آن ها را معین کند. اما صرف وجود قانون‏‎ ‎‏پاسخ گوی این نیاز نیست، بلکه به نهادی قانون گذار و دستگاه اجرایی و ناظر بر اجرای‏‎ ‎‏قانون نیز نیاز است تا زندگی اجتماعی سامان یابد. این نیاز اختصاص به زمان و مکان‏‎ ‎


کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 168

‏ندارد و در همۀ اجتماعات بشری و در همه زمان ها ضرورت دارد. ولایت فقیه نیز که به‏‎ ‎‏معنای زمام داری و حکومت بر جامعه اسلامی در عصر غیبت امام معصوم(ع) است، از‏‎ ‎‏دیرباز از نظر علمای شیعه ضروری پنداشته شده است. بنابراین، ولایت فقیه، برخلاف‏‎ ‎‏نظر برخی که ادعا می کنند ولایت فقها را نخستین بار مرحوم نراقی برای حمایت از‏‎ ‎‏فتحعلی شاه قاجار مطرح ساخته است، در فرهنگ شیعه پیشینۀ تاریخی دارد که برای‏‎ ‎‏تأیید این مطلب به نظر برخی از علمای شیعه می پردازیم: ‏

‏1) شیخ مفید (م 413 هـ) فقهای شیعه را از سوی امام معصوم(ع) منصوب به ادارۀ‏‎ ‎‏امور عمومی مردم دانسته و آنان را مصداق امام عدل دانسته است.‏

‏2) محقق حلّی (م 676 هـ) نیز ادارۀ امور عمومی از جمله قضا و نظارت بر انفال را از‏‎ ‎‏اختیارات فقیه عادل برشمرده است.‏

‏3) محقق کرکی (م 940 هـ) فقها را جانشین امام معصوم در دریافت زکات و... معرفی‏‎ ‎‏کرده است.‏

‏4) مقدس اردبیلی (م 993 هـ) فقها را جانشین امام معصوم در دریافت زکات و...‏‎ ‎‏معرفی کرده است.‏

‏5) جواد بن محمد حسینی عاملی (م 1226 هـ) صاحب مفتاح الکرامه، فقیه را نایب و‏‎ ‎‏منصوب از سوی امام زمان (عج) دانسته است.‏

‏6) ملا احمد نراقی (م 1245 هـ) فقها را در آن چه که پیامبر و امام ولایت داشته اند و در‏‎ ‎‏هر عملی که به دین و دنیای مردم مربوط شود انجام دادن آن ضروری باشد، صاحب‏‎ ‎‏ولایت دانسته و آن را  مستند به اجماع و روایات کرده است.‏

‏7) میرفتاح عبدالفتاح بن حسین مراغی (م 1274 هـ) نیز ولایت فقیه را حاصل اجماع‏‎ ‎‏محصل و منقول علمای شیعه دانسته است.‏

‏8) شیخ محمدحسین نجفی (صاحب جواهر، 1266 هـ) از عمل و فتوای اصحاب در‏‎ ‎

کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 169

ابواب فقه عمومیت ولایت فقیه را استنباط کرده و معتقد است که خداوند اطاعت از فقیه‏‎ ‎‏را به عنوان اولی الامر واجب کرده و امام عصر(عج) نیز بر ولایت عام آن ها تصریح‏‎ ‎‏کرده اند.‏

‏9) شیخ مرتضی انصاری نیز ولایت فقیه را از فتاوای مشهور شیعه دانسته اند.‏

‏10) حاج آقارضا همدانی (م 1332 هـ) نیابت عام فقیه را از مسلّمات در نزد فقها‏‎ ‎‏دانسته اند.‏

‏11) سید محمد بحرالعلوم (م 1326 هـ) هم چنان معتقد است که امام ریاست جامعه‏‎ ‎‏اسلامی را بر عهده دارد، فقیه جامع شرایط نیز چنین اختیاری را دارد.‏

‏12) آیةالله بروجردی (م 1382 هـ) ولایت فقیه را در امور مورد ابتلای مردم امری‏‎ ‎‏روشن و بدیهی می دانستند.‏

‏13) آیةالله شیخ مرتضی حائری نیز معتقد است فقیه از سوی امام حجت است و‏‎ ‎‏معنای حجت در عرف آن است که در همه مواردی که به امام مراجعه می شود فقیه‏‎ ‎‏مرجعیت و حجّیت دارد.‏

‏14) امام خمینی(ره) نیز فقیه را در عصر غیبت عهده دار همه اختیارات و مسئولیت ها‏‎ ‎‏می داند که امام معصوم(ع) بر عهده دارد.‏

‏نتیجه این که: فقها اگر چه باب مستقلی را در باب شئون فقیه باز نکرده اند، ولایت فقیه‏‎ ‎‏را امری مسلم و بدیهی دانسته اند لذا تنها به ذکر شئونات آن در ابواب مختلف اکتفا‏‎ ‎‏کرده اند. از سوی دیگر از آن جا که آن ها به مسائل مورد ابتلا می پرداختند، از پرداختن به‏‎ ‎‏مسائل حکومتی و وظایف آن که تا قبل از تشکیل حکومت صفویه چندان مورد ابتلای‏‎ ‎‏آن ها نبوده، خودداری کرده اند. ور در دوران بعد یعنی دوران صفویه بود که به این‏‎ ‎‏مسائل نیاز پیدا کردند و پس از آن به طور مستقل به شئون ولیّ فقیه پرداخته است.‏

 

کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 170