فصل ششم در کیفیت ارث بردن طبقۀ سوم از وارثین میت است
و آنها نیز چهار صنفند:
اول: عمو و عمۀ ابوینی یا ابی فقط با نبودن ابوینی و اولادشان؛چه عمو و عمه و اولاد بلاواسطه باشند یا مع الواسطه،به تقدیم الاقربُ فالاقرب.
دوم: عمو و عمۀ امّی و اولادشان؛چه عمو و عمۀ امّی و اولاد بلاواسطه باشند یا مع الواسطه،به تقدیم الاقربُ فالاقرب.
سوم: خال و خالۀ ابوینی یا ابی فقط با نبودن ابوینی و اولادشان؛چه خال و خاله و اولاد بلاواسطه باشند یا مع الواسطه،به تقدیم الاقرب فالاقرب.
چهارم: خال و خالۀ امّی و اولادشان؛چه خال و خاله و اولاد بلاواسطه باشند یا مع الواسطه،به تقدیم الاقربُ فالاقرب.
و احد الزوجین با هر یک از اصناف این طبقه نیز ارث میبرند.
و اما کیفیت تقسیم ترکه را به ارباب این طبقه به این قسم است که یا در حین موت مورّث،یک صنف از این چهار صنف موجودند یا دو صنف یا سه صنف یا چهار صنف.و این هم نیز پانزده صورت دارد که چهار صورت آن با فرض انحصار وارث است در یک صنف از چهار صنف،و شش صورت آن با فرض انحصار وارث است
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 477
در دو صنف از چهار صنف،و چهار صورت آن با فرض انحصار وارث است در سه صنف از چهار صنف،و یک صورت آن با فرض وجود هر چهار صنفند و این صور پانزده گانه نیز بر دو قسم است:
قسم اول: آن که احد الزوجین با یکی از این اصناف نباشد و این قسم ذکر میشود در ضمن پانزده مسأله:
مسأله 1- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی تنها،با نبودن ابوینی،پس تمام ترکه حق آنها خواهد بود؛چه متحد و چه متعدد،و در صورت تعدد و اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
مسأله 2- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ امّی،ایضاً تمام ترکه حق او میباشد؛چه متحد و چه متعدد،و در صورت تعدد و اختلاف در ذکوریت و انوثیت محل اشکال است که آیا به تساوی قسمت میشود یا للذَّکر ضِعفُ الاُنثی،پس احتیاط به صلح و تراضی ترک نشود؛اگرچه مشهور بلکه نقل اجماع شده در حکم به تساوی و آن اقوا است.
مسأله 3- آن که وارث فعلی منحصر است به خئولۀ ابوینی یا ابی،با نبودن ابوینی، ایضاً تمام ترکه حق او میباشد؛چه متحد و چه متعدد و مطلقاً بالسویه قسمت مینمایند ولو مختلف باشند در ذکوریت و انوثیت.
مسأله 4- آن که وارث فعلی منحصر است به خئولۀ امّی،تمام ترکه حق آنها میباشد؛چه متحد و چه متعدد،و مطلقاً بین خود بالسویه قسمت مینمایند.
مسأله 5- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی،با نبودن ابوینی، و به عمومۀ امّی،پس اگر عمومۀ امّی متحد است،سدس ترکه حق او میباشد،و اگر متعدد است ثلث ترکه،و مطلقاً این ثلث را بین خود بالسویه قسمت میکنند ولو با
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 478
اختلاف در ذکوریت و انوثیت،و قبلاً گفته شد که احتیاط به صلح و تراضی است،و پنج سدس دیگر یا دو ثلث دیگر حق عم و عمۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد و اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
مسأله 6- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی،با نبودن ابوینی، و به خئولۀ ابوینی یا ابی در صورت نبودن ابوینی،پس ثلث ترکه حق خئوله است؛چه متحد و چه متعدد،و مطلقاً بین خود بالسویه قسمت میکنند؛ولو با اختلاف در ذکوریت و انوثیت،و دو ثلث دیگر حق عمو و عمۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و بر فرض اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
مسأله 7- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی،با نبودن ابوینی، و خئولۀ امّی،پس ثلث ترکه حق خئولۀ امّی است؛چه متحد و چه متعدد،و بر فرض تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و دو ثلث دیگر حق عمومۀ ابوینی یا ابی است،و بر فرض تعدد و اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
مسأله 8- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ امّی و به خئولۀ ابوینی یا ابی،با نبودن ابوینی،پس ثلث ترکه حق خئوله است؛چه متحد و چه متعدد،و در صورت تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و دو ثلث دیگر حق عمومۀ امّی است؛چه متحد و چه متعدد،و در صورت تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند؛ولو با اختلاف در ذکوریت و انوثیت علی الاقوی،و احتیاط به صلح و تراضی گذشت.
مسأله 9- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ امّی و به خئولۀ امّی،پس ثلث ترکه حق خئولۀ امّی است؛چه متحد و چه متعدد،و در صورت تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و دو ثلث دیگر حق عمومۀ امّی است؛چه متحد و چه متعدد،و در صورت تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و احتیاط به صلح و تراضی گذشت.
مسأله 10- آن که وارث فعلی منحصر است به خئولۀ ابوینی یا ابی،با نبودن ابوینی،
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 479
و به خئولۀ امّی،پس با اتحاد خئولۀ امّی سدس ترکه حق او خواهد بود،و با تعدد ثلث ترکه،و مطلقاً بین خود بالسویه قسمت میکنند،و بقیه حق خئولۀ ابوینی یا ابی است با نبودن ابوینی؛چه متحد و چه متعدد،و مطلقاً بالسویه قسمت میکنند.
مسأله 11- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی،در صورت نبودن ابوینی،و به عمومۀ امّی و به خئولۀ ابوینی یا ابی،در صورت نبودن ابوینی،پس ثلث ترکه حق خئولۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و در صورت تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند.و سدس از دو ثلث باقی با اتحاد و ثلث آن با تعدد حق عمومۀ امّی است،و در صورت تعدد و اختلاف اقوا آن است که بالسویه قسمت میکنند،و احتیاط به صلح و تراضی گذشت،و بقیۀ از دو ثلث حق عمومۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و در صورت تعدد و اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
مسأله 12- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی،با نبودن ابوینی، و به عمومۀ امّی و به خئولۀ امّی.پس ثلث ترکه حق خئولۀ امّی است؛چه متحد و چه متعدد،و مطلقاً بالسویه قسمت میکنند.و سدس از ثلثین با اتحاد،و ثلث آن با تعدد، حق عمومۀ امّی است که در صورت تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند؛ولو با اختلاف در ذکوریت و انوثیت،اگرچه احتیاط به صلح در صورت اختلاف گذشت،و بقیۀ از ثلثین حق عمومۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد باشند یا مختلف،و بر فرض تعدد و اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
مسأله 13- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی،بر فرض نبودن ابوینی،و به خئولۀ ابوینی یا ابی،بر فرض نبودن ابوینی،و به خئولۀ امّی،پس ثلث ترکه حق خئولۀ ابوینی یا ابی و خئولۀ امّی است که باز سدس از این ثلث با اتحاد و ثلث از ثلث با تعدد حق خئولۀ امّی است که بر فرض تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و بقیۀ از ثلث حق خئولۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و بر فرض تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و دو ثلث از ترکه حق عمومۀ ابوینی یا ابی است؛چه
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 480
متحد و چه متعدد،و بر فرض تعدد و اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
مسأله 14- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ امّی و به خئولۀ ابوینی یا ابی، بر فرض نبودن ابوینی،و به خئولۀ امّی،پس ثلث ترکه حق خئوله است که سدس از ثلث با اتحاد و ثلث از ثلث با تعدد حق خئولۀ امّی است،که بر فرض تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و بقیۀ از ثلث حق خئولۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و بر فرض تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و دو ثلث دیگر از ترکه حق عمومۀ امّی است؛چه متحد و چه متعدد،که بر فرض تعدد و اختلاف بالسویه قسمت میکنند،اگرچه احتیاط به صلح گذشت.
مسأله 15- آن که وارث فعلی منحصر است به تمام چهار صنف از مرتبۀ سوم ارحام؛که میت عمومۀ ابوینی یا ابی دارد و عمومۀ امّی هم دارد و خئولۀ ابوینی یا ابی هم دارد و خئولۀ امّی هم دارد،پس ثلث ترکه حق خئوله است که سدس از ثلث با اتحاد و ثلث از ثلث با تعدد حق خئولۀ امّی است که در صورت تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و بقیۀ از ثلث حق خئولۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،که با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و سدس از دو ثلث باقی با اتحاد و ثلث از دو ثلث با تعدد حق عمومۀ امّی است،که با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند؛اگرچه احتیاط به صلح و تراضی گذشت،و بقیۀ از دو ثلث ترکه حق عمومۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،که با فرض تعدد این دو ثلث را بین خود للذَّکر ضِعفُ الاُنثی قسمت میکنند.
قسم دوم که احد الزوجین با یکی از این اصناف باشد.و این قسم هم ذکر میشود در ضمن پانزده مسأله:
مسأله 1- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی،با نبودن ابوینی، و به احد الزوجین.پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند از نصف و ربع،و بقیه حق عمومۀ ابوینی یا ابی است،و بر فرض تعدد و اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 481
مسأله 2- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ امّی و به احد الزوجین،پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند،و بقیه حق عمومۀ امّی است و مطلقاً با تعدد بالسویه قسمت میکنند؛اگرچه در صورت اختلاف در ذکوریت و انوثیت،احتیاط به صلح و تراضی به غایت مطلوب است.
مسأله 3- آن که وارث فعلی منحصر است به خئولۀ ابوینی یا ابی و به احد الزوجین، پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند و بقیه حق خئولۀ ابوینی یا ابی است،و با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند.
مسأله 4- آن که وارث فعلی منحصر است به خئولۀ امّی و به احد الزوجین،پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند،و بقیه حق خئولۀ امّی است که با تعددْ مطلقاً بالسویه قسمت میکنند.
مسأله 5- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی و به عمومۀ امّی و به احد الزوجین پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند،و عمومۀ امّی با اتحاد سدس بقیه را میبرد و با تعدد ثلث بقیه را،و مطلقاً بالسویه قسمت میکنند؛اگرچه در صورت اختلاف احتیاط به صلح و تراضی مطلوب است،و بقیه حق عمومۀ ابوینی یا ابی است للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
مسأله 6- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی و به خئولۀ ابوینی یا ابی و به احد الزوجین،پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند،و ثلث مجموع ترکه حق خئولۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و بر فرض تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و بقیه از ترکه حق عمومۀ ابوینی یا ابی است،و بر فرض تعدد و اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
مسأله 7- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی و به خئولۀ امّی و
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 482
به احد الزوجین،پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند،و ثلث از تمام ترکه حق خئولۀ امّی است؛چه متحد و چه متعدد،و مطلقاً بالسویه قسمت میکنند.و بقیه حق عمومۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد و با اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
مسأله 8- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ امّی و به خئولۀ ابوینی یا ابی و به احد الزوجین،پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند و ثلث از مجموع ترکه حق خئوله است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند.و بقیه حق عمومۀ امّی است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند؛ اگرچه با تعدد و اختلاف احتیاط به صلح و تراضی مطلوب است.
مسأله 9- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ امّی و به خئولۀ امّی و به احد الزوجین،پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند،و ثلث از تمام ترکه حق خئولۀ امّی است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و بقیه حق عمومۀ امّی است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،اگرچه با اختلاف احتیاط به صلح مطلوب است.
مسأله 10- آن که وارث فعلی منحصر است به خئولۀ ابوینی یا ابی و به خئولۀ امّی و به احد الزوجین،پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند،و سدس از بقیه با اتحاد و ثلث بقیه با تعدد حق خئولۀ امّی است که با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند.و بقیۀ از ترکه حق خئولۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند.
مسأله 11- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی و به عمومۀ امّی و به خئولۀ ابوینی یا ابی و به احد الزوجین،پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند، و ثلث از جمیع ترکه حق خئولۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و سدس از بقیه با اتحاد و ثلث بقیه با تعدد حق عمومۀ
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 483
امّی است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،اگرچه در صورت اختلاف،احتیاط به صلح و تراضی مطلوب است.و بقیه حق عمومۀ ابوینی یا ابی است،و با تعدد و اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
مسأله 12- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی و به عمومۀ امّی و به خئولۀ امّی و به احد الزوجین.پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند.و ثلث مجموع ترکه حق خئولۀ امّی است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و سدس از بقیه با اتحاد و ثلث آن با تعدد حق عمومۀ امّی است که با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،اگرچه احتیاط به صلح مطلوب است،و بقیۀ از ترکه حق عمومۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد و اختلاف للذّکر ضعفُ الاُنثی.
مسأله 13- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ ابوینی یا ابی و به خئولۀ ابوینی یا ابی و به خئولۀ امّی و به احد الزوجین،پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند و ثلث از مجموع ترکه حق خئولۀ ابوینی یا ابی و خئولۀ امّی است،که سدس این ثلث با اتحاد و ثلث از ثلث با تعدد حق خئولۀ امّی است،که با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند.و بقیۀ از ثلث حق خئولۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند.و بقیۀ ترکه حق عمومۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد و اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
مسأله 14- آن که وارث فعلی منحصر است به عمومۀ امّی و به خئولۀ ابوینی یا ابی و به خئولۀ امّی و به احد الزوجین،پس احد الزوجین نصیب اعلی را میبرند،و ثلث مجموع ترکه حق خئولۀ ابوینی یا ابی و خئولۀ امّی است،که باز سدس از ثلث با اتحاد و ثلث آن با تعدد حق خئولۀ امّی است،و با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و بقیۀ از ثلث حق خئولۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد،و با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،و بقیۀ از ترکه حق عمومۀ امّی است؛چه متحد باشند یا متعدد،و بر
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 484
فرض تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میشود،اگرچه احتیاط در صورت اختلاف به صلح و تراضی به غایت مطلوب است.
مسأله 15- آن که وارث فعلی عمومۀ ابوینی یا ابی است و عمومۀ امّی و خئولۀ ابوینی یا ابی و خئولۀ امّی و احد الزوجین،و ترکۀ میت هم هفتاد و دو تومان است.
پس حق احد الزوجین نصیب اعلی است از نصف و ربع،الباقی:پنجاه و چهار تومان یا سی و شش تومان،و ثلث از جمیع ترکه که بیست و چهار تومان باشد حق مطلق خئوله است،که باز سدس از آن که چهار تومان باشد با اتحاد یا ثلث آن که هشت تومان باشد با تعدد حق خئولۀ امّی است،و بقیۀ ثلث که بیست تومان یا شانزده تومان باشد حق خئولۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد باشند یا متعدد،که بر فرض تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،الباقی:سی تومان یا دوازده تومان،باز سدس آن با اتحاد و ثلث آن با تعدد حق عمومۀ امّی است که با تعدد مطلقاً بالسویه قسمت میکنند،اگرچه احتیاط به صلح و تراضی گذشت،و بقیۀ آن حق عمومۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد باشند یا متعدد،و بر فرض تعدد و اختلاف للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
و لابد است در مقام از تنبیه بر چهار قاعده:
قاعدۀ اول: بدان که حکم اولاد اصناف طبقۀ سوم،حکم اولاد اولاد و اولاد اخوه است از چند جهت:
اولاً: چنانچه در طبقۀ اول با وجود اولاد بلاواسطه ولو اناث باشد،اولاد به واسطه ولو ذکور از ذکور باشد ارث نمیبرد.و هکذا در طبقۀ دوم با وجود اخوه ولو اخت امّی باشد،اولاد اخوه ولو پسر برادر ابوینی باشد ارث نمیبرد،همچنین در طبقۀ سوم با وجود یک نفر از عمومه و خئولۀ میت ولو خالۀ امّی باشد،اولاد عمومه و اولاد خئوله مطلقاً ارث نمیبرند ولو پسر عم ابوینی باشد،ولذا گفته شد که طبقۀ سوم یک صنف میباشند،و مثل طبقۀ اول و طبقۀ دوم دو صنف نیستند.بلی در ابن عم ابوینی و عم ابی گفته شد که ابن عم ابوینی مقدم است در وارثیت،بر عم ابی به
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 485
شرایطی که در مانع دهم از موانع ارث گفته شد،فراجع.
ثانیاً: چنانچه در طبقۀ اول و دوم،اولاد اولاد و اولاد اخوه و اخوات ارث مَن یَتقرَّبون بِه را میبرند،همچنین در طبقۀ سوم،اولاد عمومه و اولاد خئوله ارث مَن یَتقرَّبون بِه را میبرند.
ثالثاً: چنانچه در طبقۀ دوم،منتسبین به امّ میت-مثل اخوۀ امّی و اولادشان و مثل جد و جدۀ امّی ذکور و اناثشان-حق الارث بالسویه میبرند به خلاف منتسبین به اب میت که ذکور دو مقابل اناث ارث میبرند-مثل اخوه و اخوات ابوینی یا ابی و مثل جدودۀ ابی-همچنین در طبقۀ سوم منتسبین به امّ میت-مثل خال و خاله چه ابوینی یا ابی یا امّی و اولادشان-با تعدد مطلقاً بالسویه ارث میبرند ولو مختلف باشند در ذکوریت و انوثیت،و اما منتسبین به پدر میت-مثل عمو و عمۀ ابوینی یا ابی-للذّکر ضعفُ الاُنثی ارث میبرند.بلی در عمومۀ امّی خلاف است که با تعدد و اختلاف بالسویه ارث میبرند یا بالتفاوت چنانچه سابقاً اشاره شد.
رابعاً: چنانچه در طبقۀ دوم با بودن اخوۀ ابوینی،اخوۀ ابی ارث نمیبرد و با بودن اولاد اخوۀ ابوینی،اولاد اخوۀ ابی ارث نمیبرد،همچنین در طبقۀ سوم با بودن عمومۀ ابوینی،عمومۀ ابی ارث نمیبرند و با بودن خئولۀ ابوینی،خئولۀ ابی ارث نمیبرد.و همچنین با بودن اولاد عمومۀ ابوینی،اولاد عمومۀ ابی ارث نمیبرند،و با بودن اولاد خئولۀ ابوینی،اولاد خئولۀ ابی ارث نمیبرند و اما با بودن اولاد عمومۀ ابوینی،اولاد خئولۀ ابی ارث میبرند به شرط نبودن اولاد خئولۀ ابوینی.و همچنین با بودن اولاد خئولۀ ابوینی،اولاد عمومۀ ابی ارث میبرند،به شرط نبودن اولاد عمومۀ ابوینی، چنانچه در شخص عمومه و خئوله گفته شد،و از این جهت میتوان گفت عمومه و خئوله،مثل طبقۀ اول و طبقۀ دوم دو صنفند.
مسأله- هرگاه وارث فعلی منحصر باشد به زوجه و به شانزده نفر اولاد عمومه و خئوله،به این طریق که یک پسر و دختری دارد از عم ابوینی یا ابی،و یک پسر و
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 486
دختری دارد از عمۀ ابوینی یا ابی،و یک پسر و دختری دارد از عم امّی،و یک پسر و دختری دارد از عمۀ امّی،و هکذا یک پسر و دختری دارد از خال ابوینی یا ابی،و یک پسر و دختری دارد از خالۀ ابوینی یا ابی،و یک پسر و یک دختری دارد از خال امّی،و یک پسر و دختری دارد از خالۀ امّی،و ترکۀ میت هفتاد و دو تومان میباشد،پس هجده تومان که ربع ترکه است حق زوجه است و بر فرض تعدد زوجات بالسویه قسمت میکنند،و بیست و چهار تومان که ثلث ترکه است حق هشت نفر اولاد خئوله است؛باز ثلث آن که هشت تومان باشد حق چهار نفر اولاد خال و خالۀ امّی است که بالسویه قسمت میکنند به هر کدام دو تومان میرسد،و شانزده تومان که دو ثلث از ثلث ترکه است حق چهار نفر اولاد خئولۀ ابوینی یا ابی است که ایضاً بالسویه قسمت میکنند به هر کدام چهار تومان میرسد،الباقی:سی تومان،باز ثلث آن حق چهار نفر اولاد عمومۀ امّی است که بالسویه قسمت مینمایند به هر کدام بیست و پنج قران میرسد؛اگرچه احتیاط به صلح مطلوب است،الباقی:بیست تومان،ثلث آن حق دو نفر اولاد عمۀ ابوینی است،للذَّکر ضِعفُ الاُنثی و دو ثلث آن حق دو نفر اولاد عموی ابوینی است،ایضاً للذَّکر ضِعفُ الاُنثی.
قاعدۀ دوم: گفته شد که اولاد عمومه و خئوله،ارث مَن یَتقرَّبون بِه را میبرند،و لابد است از برای توضیح این امر از ذکر دو مسأله:
مسأله 1- از برای ارث اولاد خئولۀ امّی،مثل خود خئوله امّی،چند قسم تصویر میشود:
اول: آن که تمام ترکه حق او میباشد و آن در صورت انحصار وارث است به اولاد خئولۀ امّی،پس اگر همۀ آن اولاد بر فرض تعدد از یک خال یا از یک خاله باشند،همۀ ترکه حق آنها میباشد و باید مطلقاً بین خود بالسویه قسمت نمایند،و اگر از خئولۀ متعدده باشند،باید اولاً ترکه را بین خود خئوله بالسویه قسمت نمود و بعد قسمت هر
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 487
یک را به اولادش داد،و بر فرض تعدد اولاد،باید بین آنها هم مطلقاً بالسویه قسمت نمود؛اعم از آن که همه ذکور باشند یا همه اناث یا مختلف.
دوم: آن که نصف ترکه یا سه ربع ترکه حق آنها میباشد و آن در صورت انحصار وارث است به اولاد خئولۀ امّی و به احد الزوجین و کیفیت قسمت این نصف یا سه ربع،چنان است که در قسم اول گفته شد.
سوم: آن که ثلث ترکه حق آنها میباشد و آن در صورت انحصار وارث نسبی است به اولاد خئولۀ امّی،و به اولاد مطلق عمومه؛اعم از آن که اولاد عمومۀ ابوینی باشند یا ابی یا امّی،و ایضاً اعم از آن که عمومه یا خئوله و اولاد متحد باشند یا متعدد،و ایضاً اعم از آن که با آنها احد الزوجین هم باشد یا نباشد.و کیفیت قسمت این ثلث چنان است که گفته شد.
چهارم: آن که سدس ترکه بر فرض اتحاد اصولشان،و ثلث ترکه بر فرض تعدد اصولشان حق آنها میباشد،و آن در صورت انحصار وارث است به اولاد خئولۀ امّی و به اولاد خئولۀ ابوینی یا ابی.و کیفیت قسمت این سدس یا این ثلث چنان است که گفته شد.
پنجم: آن که سدس از نصف ترکه یا از سه ربع ترکه بر فرض اتحاد اصولشان و ثلث از نصف یا از سه ربع ترکه بر فرض تعدد اصولشان حق آنها میباشد،و آن در صورت انحصار وارث است به اولاد خئولۀ امّی و به اولاد خئوله ابوینی یا ابی و به احد الزوجین.و کیفیت قسمت این سدس یا ثلث از نصف،یا از سه ربع ترکه،چنان است که گفته شد.
ششم: آن که سدس از ثلث ترکه بر فرض اتحاد اصول و ثلث از ثلث ترکه بر فرض تعدد اصولشان حق آنها میباشد،و آن در صورتی است که وارث اولاد خئولۀ امّی باشد و اولاد خئولۀ ابوینی یا ابی،و اولاد مطلق عمومه؛اعم از آن که احد الزوجین هم باشند یا نباشند.و کیفیت قسمت آن سدس از ثلث یا ثلث از ثلث چنان است که گفته شد.
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 488
و مخفی نماناد که در ضمن این مسأله کیفیت و اقسام ارث خود خئولۀ امّی هم معلوم شد،بلکه کیفیت و اقسام ارث خئولۀ ابوینی یا ابی و اولادشان نیز معلوم شد.
مسأله 2- از برای ارث اولاد عمومۀ امّی،مثل خود عمومۀ امّی،نیز چند قسم تصویر میشود:
اول: آن که تمام ترکه حق آنها میباشد،و آن در صورت انحصار وارث است به اولاد عمومۀ امّی،پس اگر آن اولاد بر فرض تعدد همه از یک عم یا از یک عمۀ امّی باشند،همۀ ترکه را مطلقاً بین خود بالسویه قسمت نمایند علی الاقوی،و در صورت اختلاف در ذکوریت و انوثیت احتیاط به صلح و تراضی مطلوب است.و اگر اولاد از عمومۀ امّی متعدده باشند،باید اولاً ترکه را بین اصولشان بالسویه قسمت نمود و بعد قسمت هر یک را بین اولادش بر فرض تعدد ایضاً مطلقاً بالسویه قسمت بنمایند،و بر فرض اختلاف اولاد احتیاط به صلح گذشت،مثل خود اصول.
دوم: آن که نصف ترکه یا سه ربع ترکه حق آنها خواهد بود،و آن در صورت انحصار وارث است به اولاد عمومۀ امّی و به احد الزوجین.و کیفیت قسمت این نصف یا سه ربع چنان است که در قسم اول گفته شد.
سوم: آن که دو ثلث ترکه حق آنها میباشد،و آن در صورت انحصار وارث نسبی است به اولاد عمومۀ امّی و به اولاد مطلق خئوله؛اعم از آن که ابوینی باشند یا ابی یا امّی.و کیفیت قسمت چنان است که گفته شد.
چهارم: آن که سدس ترکه یا دو سدس و نیم ترکه حق آنها خواهد بود،و آن در صورت انحصار وارث است به اولاد عمومۀ امّی و به اولاد مطلق خئوله و به احد الزوجین.و کیفیت قسمت چنان است که گفته شد.
پنجم: آن که سدس ترکه بر فرض اتحاد اصول،و ثلث آن بر فرض تعدد اصول حق آنها میباشد،و آن در صورت انحصار وارث است به اولاد عمومۀ امّی و به اولاد عمومۀ ابوینی یا ابی.و کیفیت قسمت چنان است که گفته شد.
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 489
ششم: آن که سدس از نصف یا از سه ربع ترکه بر فرض اتحاد اصول،و ثلث از نصف یا از سه ربع ترکه بر فرض تعدد اصول حق آنها خواهد بود،و آن در صورت انحصار وارث است به اولاد عمومۀ امّی و به اولاد عمومۀ ابوینی یا ابی و به احد الزوجین.و کیفیت قسمت چنان است که گفته شد.
هفتم: آن که سدس از ثلثین ترکه بر فرض اتحاد اصول،و ثلث از ثلثین ترکه بر فرض تعدد اصول حق آنها خواهد بود،و آن در صورت انحصار وارث است به اولاد عمومۀ امّی و به اولاد عمومۀ ابوینی و به اولاد مطلق خئوله.و کیفیت قسمت چنان است که گفته شد.
هشتم: آن که سدس از یک سدس یا از دو سدس و نیم ترکه بر فرض اتحاد اصول، و ثلث از سدس یا از دو سدس و نیم بر فرض تعدد اصول حق آنها میباشد،و آن در صورتی است که وارث میت اولاد عمومۀ امّی و اولاد عمومۀ ابوینی یا ابی و اولاد مطلق خئوله و احد الزوجین باشد.و کیفیت قسمت چنان است که گفته شد.
و مخفی نماناد که در ضمن این مسأله کیفیت و اقسام ارث خود عمومۀ امّی هم معلوم شد،بلکه کیفیت و اقسام ارث عمومۀ ابوینی یا ابی و اولادشان نیز معلوم میشود.
قاعدۀ سوم: بدان که با وجود عمومه و خئولۀ میت و اولادشان تا حدی که صدق اسم نسب و رحمیت بنماید عرفاً ولو یک نفر باشند،عمومه و خئولۀ ابوین میت و اولادشان وارث نخواهند بود.بلی اگر ابداً عمومه و خئولۀ خود میت و اولادشان نباشد،عمومه و خئولۀ ابوین میت ارث میبرند،و اگر آنها هم نباشند اولادشان ارث میبرند به تقدیم الاقرب فالاقرب.و با نبودن عمومه و خئولۀ ابوین میت و اولادشان، عمومه و خئوله جد و جدۀ میت و اولادشان ارث میبرند،ایضاً به تقدیم الاقرب فالاقرب.
و توضیح این قاعده به مثال آن است که هرگاه وارث فعلی میت منحصر باشد از
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 490
طبقۀ سوم به شانزده نفر عمومه و خئولۀ ابوین میت؛به این طریق که وارث عمو و عمه و خالو و خالۀ ابوینی یا ابی پدر میت هست و عمو و عمه و خالو و خالۀ امّی پدر میت، و عمو و عمه و خالو و خالۀ ابوینی مادر میت،و عمو و عمه و خالو و خالۀ امّی مادر میت،و زوجهای،و ترکۀ میت هم هفتاد و دو تومان است،پس ربع آن که هجده تومان باشد حق زوجه است،الباقی:پنجاه و چهار تومان،و ثلث ترکه که بیست و چهار تومان باشد حق هشت نفر منتسبین به مادر میت است،که باز ثلث آن که هشت تومان باشد حق عمو و عمه و خالو و خالۀ امّی مادر میت است،که باز ثلث این هشت تومان حق خالو و خالۀ امّی مادر میت است که بالسویه قسمت میکنند به هر کدام سیزده قران و خردهای میرسد،و دو ثلث هشت تومان حق عمو و عمۀ امّی مادر میت است که ایضاً بالسویه قسمت میکنند به هر کدام بیست و شش قران و خردهای میرسد،اگر چه احتیاط به صلح و تراضی به غایت مطلوب است،و دو ثلث دیگر بیست و چهار تومان حق عمو و عمه و خالو و خالۀ ابوینی مادر میت است که باز ثلث آن که پنج تومان و سه قران و خردهای باشد حق خالو و خالۀ ابوینی مادر میت است و علی الاقوی بالسویه قسمت میکنند به هر کدام بیست و شش قران و خردهای میرسد،و دو ثلث دیگر که ده تومان و شش قران و خردهای باشد حق عمو و عمۀ ابوینی مادر میت است که ایضاً بالسویه قسمت میکنند و احتیاط به صلح مطلوب است،الباقی از ترکه:سی تومان حق هشت نفر منتسبین به پدر میت است که باز ثلث از این،که ده تومان باشد حق عمو و عمه و خالو و خالۀ امّی پدر میت است،باز ثلث این ده تومان حق خال و خالۀ امّی پدر میت است بالسویه قسمت میکنند و احتیاط به صلح مطلوب است؛به هر کدام شانزده قران و خردهای میرسد،و دو ثلث دیگر ده تومان حق عمو و عمۀ امّی پدر میت است که ایضاً بالسویه قسمت میکنند با مطلوبیت
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 491
احتیاط به صلح؛به هر کدام سه تومان و سه قران و خردهای میرسد،الباقی از ترکه که بیست تومان باشد حق عمو و عمه و خالو و خالۀ ابوینی پدر میت است،باز ثلث آن که شش تومان و شش قران و خردهای باشد حق خالو و خالۀ پدر میت است که بالسویه قسمت میکنند،با مطلوبیت احتیاط به صلح،به هر کدام سه تومان و سه قران و خردهای میرسد،و دو ثلث دیگر بیست تومان حق عمو و عمۀ ابوینی پدر میت است، للذّکر ضِعفُ الاُنثی که چهار تومان و چهار قران و خردهای به عمۀ ابوینی پدر میت میرسد و هشت تومان و هشت قران و خردهای به عموی ابوینی پدر میت میرسد.
قاعدۀ چهارم: هرگاه از برای کسی دو سببِ فعلی از اسباب ارث یا زیادتر جمع شود،پس به همۀ اسباب ارث میبرد؛اعم از آن که آن دو سبب یا زیاده،نسبی باشند یا سببی یا مختلف.
اما نسبی: پس در طبقۀ اولیٰ در صنف ابوین اجتماع سببین تصویر نمیشود.و اما در صنف اولاد تصویر میشود لکن در اولاد به واسطه،و در آنها هم زیاده بر دو سبب تصویر نمیشود که جمع شود،مثل آن که کسی هم نوادۀ پسری میت است و هم نوادۀ دختری او،پس به هر دو سبب ارث میبرد.و در طبقۀ دوم در هر دو صنف تصویر میشود،لکن در صنف اجداد زیاده بر دو سبب تصویر نمیشود که جمع شود،مثل آن که کسی هم جد یا جدۀ پدری میت است و هم جد یا جدۀ مادری میت،پس به هر دو سبب ارث میبرد.و اما در صنف اولاد اخوه در نوادۀ اخوه تا چهار سبب هم ممکن است جمع شود،مثل آن که کسی هم نوادۀ برادر ابوینی میت است و هم نوادۀ خواهر ابوینی میت و هم نوادۀ برادر امّی میت و هم نوادۀ خواهر امّی میت،پس به هر چهار سبب ارث میبرد.و در طبقۀ سوم که یک صنفند،اجتماع تا هشت سبب ممکن میباشد،مثل آن که هم نوادۀ عموی ابوینی میت است و هم نوادۀ عمۀ ابوینی و هم نوادۀ عموی امّی و هم نوادۀ عمۀ امّی و هم نوادۀ خالوی ابوینی و هم نوادۀ
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 492
خالۀ ابوینی و هم نوادۀ خالوی امّی و هم نوادۀ خالۀ امّی،پس به هر هشت سبب ارث میبرد.
و اما سببی: به سبب اجتماع دو سبب میشود که یکی از این دو لابد زوجیت است.و اجتماع زیاده بر دو سبب تصویر نمیشود،مثل آن که کسی هم احد الزوجین میت است و هم مولای معتق یا هم ضامن جریره،پس به هر دو سبب ارث میبرد.
و اما مختلف: که یک سبب ارث بردن نسب باشد و دیگری سبب،و لابد نسب از طبقۀ سوم خواهد بود و لابد سبب هم زوجیت خواهد بود؛چون از اسباب غیر زوجیت با نسب جمع نمیشود،و هکذا از انساب هم غیر از طبقۀ سوم با زوجیت جمع نمیشود.الحاصل:به تمام اسباب ارث داده میشود به شرط آن که در آن اسباب مانعی از موانع ارث نباشد و هرگاه بعضی از اسباب مانع بعضی از اسباب دیگر بشود،پس به آن سبب ممنوع ارث داده نمیشود،مثل برادری که پسر عم میت هم باشد،به برادری ارث میبرد نه به پسرعمی.و مثل آن که کسی هم عموی میت است و هم پسرخالوی او پس به سبب عمو بودن ارث میبرد و به سبب پسرخالو بودن ارث نمیبرد.
و مخفی نماناد که ارث بردن به اسباب متعدده با تعدّد وارث تصویر میشود نه با اتحاد آن؛چون با اتحاد همۀ ترکه حق او خواهد بود،و معنای ارث بردن به دو سبب مثلاً این است که اگر زید بمیرد و وارث فعلی او منحصر است به دو نواده از دو پسر:
یکی عمرو نام دیگر بکر نام،لکن عمرو نوادۀ دختریش هم هست،پس ترکۀ زید پنج قسمت میشود؛سه خُمس به عمرو داده میشود و دو خُمس به بکر.و هکذا در طبقۀ دوم،مثل آن که وارث زید منحصر است به دو نوادۀ برادر ابی:یکی عمرو نام و یکی خالد نام،لکن مادر عمرو خواهرِ امّی زید هم بوده،پس ترکۀ زید شش قسمت
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 493
میشود سه سدس و نیم به عمرو داده میشود و دو سدس و نیم به بکر.و همچنین در طبقۀ سوم،مثل آن که وارث زید منحصر است به دو پسر عم ابی:یکی عمرو و دیگر بکر،لکن عمرو پسرخالۀ زید هم هست،پس ترکۀ زید سه قسمت میشود،دو قسمت به عمرو داده میشود و یک قسمت به بکر.و همچنین هرگاه وارث زید منحصر باشد به دو دختر عمو،لکن یک دختر عمّش زوجۀ زید هم هست،پس ترکۀ زید چهار قسمت میشود،دو قسمت و نیم به دختر عمّی که زوجهاش هست داده میشود و یک قسمت و نیم به آن دختر عم دیگر.و قس علی هذا صورتی را که سه سبب از اسباب ارث یا زیاده جمع بشود.
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 494