حاشیه بر رسالۀ ارث ملا هاشم خراسانی

فصل چهارم در کیفیت ارث بردن طبقۀ اول از وارثین میت است

‏ ‏

فصل چهارم در کیفیت ارث بردن طبقۀ اول از وارثین میت است

‏و آنها سه صنفند: اول: پدر بلاواسطه. دوم: مادر بلاواسطه. سوم: اولاد و إن نَزَلوا؛ ‏‎ ‎‏چه بلاواسطه أو مع الواسطه به تقدیم الاقرب فالاقرب،و چه ذکور یا اناث یا مختلف. ‏

‏و زوج یا زوجه با هر یک از این اصناف ارث می‌برند.‏

‏و اما کیفیت تقسیم نمودن ترکه را به ارباب این طبقه،به این قسم است که یا در ‏‎ ‎‏حین موت مورّث،یک صنف از این سه صنف موجودند،یا دو صنف،و یا سه صنف. ‏

‏و این هفت صورت می‌شود و در هر یک از این هفت صورت،یا احد الزوجین هم ‏‎ ‎‏هستند یا نه.و ذکر می‌شود احکام این چهارده صورت در ضمن ده مسأله:‏

‏         مسأله 1- آن که وارث فعلیِ آن منحصر است به احد الابوین،پس تمام ترکه حق او ‏‎ ‎‏خواهد بود؛چه پدر باشد یا مادر.‏

‏         مسأله 2- آن که وارث فعلی آن منحصر است به اولاد،پس در اولاد بلاواسطه با ‏‎ ‎‏اتحاد تمام ترکه حق او خواهد بود،و با تعدد و اتحاد در ذکوریت و انوثیت ایضاً تمام ‏‎ ‎‏ترکه حق آنها خواهد بود که بالسویه قسمت کنند،و با اختلاف للذَّکرِ مثلُ حظّ الاُنثیین ‏‎ ‎‏می‌باشد.و اما اولاد به یک واسطه پس با نبودن مطلق اولاد بلاواسطه وارثند،و ارث ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 459
‏مَن یَتقرَّبُونَ بِه را می‌برند،یعنی فرض می‌کنیم حیات آن وسائط را حین موت مورّث و ‏‎ ‎‏ترکه بین آنها قسمت می‌شود،للذّکَرِ مثلُ حظِّ الاُنثیین،و بعد قسمت هر یک از وسائط ‏‎ ‎‏بین اولادش قسمت می‌شود،للذّکرِ مثلُ حظِّ الاُنثیین.مثلاً هرگاه کسی بمیرد و وارث ‏‎ ‎‏فعلی او منحصر باشد به پنج پسر و پنج دختر از یک دختر،و به یک پسر و یک دختر از ‏‎ ‎‏یک پسر،و ترکۀ او منحصر است به نُه تومان.پس سه تومان حق ده نوۀ دختری است، ‏‎ ‎‏للذَّکر ضِعفُ الاُنثی،هر پسری چهار قران و هر دختری دو قران،و شش تومان دیگر ‏‎ ‎‏حق دو نوۀ پسری است؛للذَّکر ضِعفُ الاُنثی،به پسر چهار تومان و به دختر دو تومان. ‏

‏و همچنین است حکم در اولاد به دو واسطه که وارثیت آنها در صورت نبودن اولاد ‏‎ ‎‏بلاواسطه و اولاد به یک واسطه است.و باید اولاً فرض نمود حیات آن اولادهای ‏‎ ‎‏بلاواسطه را و ترکه را بین آنها للذَّکر ضِعفُ الاُنثی قسمت نمود،و بعد فرض شود ‏‎ ‎‏حیات اولاد به یک واسطه و قسمت هر یک از اولاد بلاواسطه را به اولاد او للذَّکر ‏‎ ‎‏ضِعفُ الاُنثیٰ قسمت نمود،و بعد قسمت هر یک از وسائط دوم را بین اولادش للذّکر ‏‎ ‎‏ضِعفُ الاُنثی قسمت نمود،و اما به سایر ورثۀ آن وسائطی که فرض حیاتشان می‌شود ‏‎ ‎‏قسمتی داده نمی‌شود؛از قبیل احد الابوین و احد الزوجین‌شان.‏

‏         مسأله 3- آن که وارث فعلی آن منحصر است به پدر و مادر،پس اگر مادر حاجب ‏‎ ‎‏ندارد-از اخوۀ ابوینی یا ابی میت-ثلث ترکه حق اوست،و دو ثلث حق پدر.و اگر ‏‎ ‎‏حاجب دارد سدس ترکه حق اوست و پنج سدس دیگر حق پدر.و شرایط حجب ‏‎ ‎‏اخوۀ میت مادر را از ثلث،در آخر فصل دوم ذکر شد.‏

‏         مسأله 4- آن که وارث فعلی آن منحصر است به احد الابوین و اولاد،پس اگر اولاد ‏‎ ‎‏منحصر باشد به یک دختر،یا به اولاد از یک دختر،یا به اولادِ اولاد از یک دختر،سه ‏‎ ‎‏ربع از ترکه حق دختر یا اولاد یک دختر است.و بر فرض تعدد و اختلاف آنها،للذّکر ‏‎ ‎‏ضعفُ الاُنثی؛دو ربع فرضاً و یک ربع رداً،باقی حق احد الابوین است؛سدس فرضاً و ‏‎ ‎‏نیم سدس رداً.و اگر اولاد دو دختر یا زیاده باشد،یا اولادِ اولاد از دو دختر یا از زیاده ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 460
‏باشد،چهار خمس از ترکه حق بنات متعدده یا اولاد آنها می‌باشد،للذَّکر ضِعفُ الاُنثی ‏‎ ‎‏فرضاً و رداً،و یک خمس ترکه حق احد الابوین است،ایضاً فرضاً و رداً.و اگر اولاد ‏‎ ‎‏ذکور،یا اولاد ذکور و اناث،یا اولاد اولاد از ذکور یا از ذکور و اناث باشند،پنج سدس ‏‎ ‎‏از ترکه حق اولاد یا اولادِ اولاد می‌باشد بالقرابه،للذَّکر ضِعفُ الاُنثی و یک سدس ترکه ‏‎ ‎‏حق احد الابوین است بالفرض.‏

‏       مسأله 5- آن که وارث فعلی آن منحصر است به پدر و مادر و اولاد،پس این دو ‏‎ ‎‏فرض دارد: فرض اول: آن که اولاد منحصر باشد به یک دختر یا به اولاد از یک دختر و ‏‎ ‎‏مادر حاجبی از رد نداشته باشد؛سه خمس ترکه حق یک دختر یا اولاد یک دختر است ‏‎ ‎‏فرضاً و رداً،و دو خمس دیگر حق پدر و مادر است بالمناصفه،ایضاً فرضاً و رداً.و اگر ‏‎ ‎‏در همین فرض مادر حاجبی از رد داشته باشد،پس سدس ترکه حق مادر است و پنج ‏‎ ‎‏سدس دیگر بین پدر و بنت واحده ارباعاً قسمت می‌شود فرضاً و رداً. فرض دوم: آن ‏‎ ‎‏که اولاد اناث متعدده باشند،یا ذکور باشد چه متحد باشد یا متعدد،یا ذکور و اناث ‏‎ ‎‏باشند،یا اولاد اولاد از بنات متعدده یا از ذکور یا از ذکور و اناث باشند،پس دو سدس ‏‎ ‎‏ترکه حق پدر و مادر است بالمناصفه،و بقیه حق اولاد یا اولادِ اولاد است.و چنانچه ‏‎ ‎‏سابقاً گفته شد باید اولاد و اولادِ اولاد قسمت نمایند،و بر فرض تعدد و اختلاف، ‏‎ ‎‏للذَّکر ضِعفُ الاُنثی می‌باشد؛چه در اولاد و چه در اولادِ اولاد.‏

‏         مسأله 6- آن که وارث فعلی آن منحصر است به احد الابوین و احد الزوجین،پس ‏‎ ‎‏احد الزوجین نصیب اعلی را می‌برند از نصف و ربع،و بقیه حق احد الابوین است؛در ‏‎ ‎‏پدر بالقرابه و در مادر بالفرض و الرد.‏

‏         مسأله 7- آن که وارث فعلی آن منحصر است به اولاد و احد الزوجین،پس ‏‎ ‎‏احد الزوجین نصیب ادنی را می‌برند از ربع و ثمن،و باقی حق اولاد است،چه ‏‎ ‎‏بلاواسطه یا مع الواسطه و چه متحد یا متعدد،و بر فرض تعدد و اختلاف،للذَّکر ضِعفُ ‏‎ ‎‏الاُنثی،و اولاد به واسطه،ارث مَن یَتقرَّبون بِه را می‌برند؛چنانچه گفته شد.‏


کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 461
‏         مسأله 8- آن که وارث فعلی آن منحصر است به پدر و مادر و احد الزوجین،پس ‏‎ ‎‏احد الزوجین نصیب اعلی را می‌برد از نصف و ربع،و مادر با عدم حاجب ثلث ‏‎ ‎‏مجموع ترکه را،و با وجود حاجب سدس آن را می‌برد بالفرض،و بقیۀ ترکه حق پدر ‏‎ ‎‏است بالقرابه،نه بالفرض.‏

‏         مسأله 9- آن که وارث فعلی آن منحصر است به احد الابوین و اولاد و ‏‎ ‎‏احد الزوجین،و ترکۀ میت هم چهل و هشت تومان است و این سه فرض دارد:‏

‏         فرض اول: آن که اولاد بلاواسطه یک دختر است،یا اولاد به واسطه از یک دخترند ‏‎ ‎‏با نبودن اولاد بلاواسطه،پس حق احد الزوجین نصیب ادنی می‌باشد از ربع و ثمن،و ‏‎ ‎‏بقیۀ ترکه بین احد الابوین و بین آن یک دختر،یا اولاد یک دختر،ارباعاً قسمت ‏‎ ‎‏می‌شود؛یک ربع از بقیه حق احد الابوین است فرضاً و رداً،و سه ربع حق دختر یا ‏‎ ‎‏اولاد اوست،ایضاً فرضاً و رداً.‏

‏         فرض دوم: آن که اولاد بلاواسطه چند دخترند،یا اولاد به واسطه از چند دخترند، ‏‎ ‎‏پس اگر وارث زوج است،ربع چهل و هشت تومان که دوازده تومان باشد حق اوست، ‏‎ ‎‏و سدس او که هشت تومان باشد حق احد الابوین است،و باقی که بیست و هشت ‏‎ ‎‏تومان باشد حق بنات متعدده یا اولاد آنها می‌باشد،اگرچه حق آنها دو ثلث ترکه است ‏‎ ‎‏که سی و دو تومان باشد،لکن سابقاً گفته شد که اگر ترکه از سهام مفروضه نقص ‏‎ ‎‏حاصل نماید،نقص بر بنت و بنات و اخت و اخوات وارد می‌شود.و اگر وارث زوجه ‏‎ ‎‏است،پس ثُمنِ چهل و هشت تومان حق زوجه است،و چهل و دو تومان دیگر بین ‏‎ ‎‏احد الابوین و بنات متعدده،یا اولاد آنها اخماساً قسمت می‌شود؛هشت تومان و چهار ‏‎ ‎‏قران به احد الابوین داده می‌شود فرضاً و رداً،و سی و سه تومان و شش قران به بنات ‏‎ ‎‏متعدده داده می‌شود،ایضاً فرضاً و رداً.‏

‏         فرض سوم: آن که اولاد بلاواسطه ذکور است؛چه متحد یا متعدد،یا ذکور و اناث ‏‎ ‎‏است،یا اولاد از ذکور یا اولاد از ذکور و اناث است،پس حق احد الزوجین نصیب ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 462
‏ادنی است از ربع و ثمن مجموع ترکه،و سدس ترکه حق احد الابوین است،و بقیه ‏‎ ‎‏حق اولاد است و بر فرض تعدد و اختلاف،للذَّکر ضِعفُ الاُنثی؛چه در اولاد بلاواسطه ‏‎ ‎‏یا در اولاد به واسطه.‏

‏         مسأله 10- آن که وارث فعلی آن پدر است و مادر و اولاد و احد الزوجین،و ترکۀ ‏‎ ‎‏میت نیز چهل و هشت تومان است مثلاً،پس این نیز سه فرض دارد:‏

‏         فرض اول: آن که اولاد بلاواسطه یک دختر است یا اولاد به واسطه از یک دختر ‏‎ ‎‏است،پس اگر وارث زوج است حق او ربع ترکه است که دوازده تومان باشد،و حق ‏‎ ‎‏ابوین دو سدس از ترکه است که شانزده تومان باشد،الباقی:بیست تومان حق بنت ‏‎ ‎‏واحده یا اولاد او می‌باشد؛اگرچه حق بنتِ واحده یا اولاد آن نصف مجموع ترکه است ‏‎ ‎‏که بیست و چهار تومان باشد،لکن به جهت نقص ترکه از سهام مفروضه،نقص بر ‏‎ ‎‏بنت واحده و اولاد او وارد می‌شود.و اگر وارث زوجه است،حق او ثمن از مجموع ‏‎ ‎‏ترکه است که شش تومان باشد،الباقی:چهل و دو تومان،پس اگر مادر مانع از رد ‏‎ ‎‏نداشته باشد این بقیه بین ابوین و بنت واحده اخماساً قسمت می‌شود؛به هر یک از ‏‎ ‎‏ابوین هشت تومان و چهار قران داده می‌شود و به بنت واحده یا اولاد او بیست و پنج ‏‎ ‎‏تومان و دو قران.و اگر مادر مانع از رد داشته باشد هشت تومان که سدس ترکه است به ‏‎ ‎‏او داده می‌شود و بقیه که سی و چهار تومان باشد بین پدر و بنت واحده ارباعاً قسمت ‏‎ ‎‏می‌شود؛هشت تومان و پنج قران به پدر داده می‌شود فرضاً و رداً،و بیست و پنج ‏‎ ‎‏تومان و پنج قران به بنت واحده یا به اولاد او داده می‌شود،ایضاً فرضاً و رداً.‏

‏         فرض دوم: آن که اولاد بلاواسطه چند دخترند،یا اولاد به واسطه از چند دخترند، ‏‎ ‎‏پس حق احد الزوجین نصیب ادنی است از ربع و ثمن ترکه،و حق ابوین دو سدس ‏‎ ‎‏از مجموع ترکه است و بقیه حق بنات متعدده یا اولاد آنها می‌باشد.اگرچه حق ‏‎ ‎‏بنات متعدده یا اولاد آنها،دو ثلث ترکه است که سی و دو تومان باشد،لکن به جهت ‏‎ ‎‏نقص ترکه از سهام مفروضه،نقص دوازده تومان در صورت وارث بودن زوج و نقص ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 463
‏شش تومان در صورت وارث بودن زوجه،بر بنات متعدده وارد می‌شود نه بر سایر ‏‎ ‎‏صاحبان فروض.‏

‏         فرض سوم: آن که اولاد بلاواسطه ذکورند؛چه متحد و چه متعدد،یا ذکور و اناثند، ‏‎ ‎‏یا اولاد به واسطه از ذکورند یا از ذکور و اناثند.پس حق احد الزوجین نصیب ادنی ‏‎ ‎‏است از ربع و ثمن،و حق ابوین دو سدس از مجموع ترکه است و بقیه حق اولاد یا ‏‎ ‎‏اولادِ اولاد است و بر فرض اختلاف،للذَّکر ضِعفُ الاُنثی؛چه در اولاد بلاواسطه یا در ‏‎ ‎‏اولاد به واسطه.‏

‏ ‏

‏ ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 464