حاشیه بر رسالۀ ارث ملا هاشم خراسانی

فصل سوم در سهام و فرائض مقرره در قرآن مجید

‏ ‏

فصل سوم

در سهام و فرائض مقرره در قرآن مجید

‏و آنها شش امر است:‏

‏         اول: نصف ترکه است:و آن سهم سه طایفه از ورّاث است:اول:سهم زوج است با ‏‎ ‎‏اولادِ غیرِ ممنوع از ارث نداشتن زوجه مطلقاً؛چه بلاواسطه و چه مع الواسطه،و چه از ‏‎ ‎‏همین زوج یا از زوج دیگر،چه متحد و چه متعدد،چه ذکور و چه اناث.دوم:سهم ‏‎ ‎‏بنت واحده است که با او اولادِ دیگرِ بلاواسطۀ غیر ممنوع از ارث برای میت نباشد،نه ‏‎ ‎‏ذکور و نه اناث.سوم:سهم اخت واحده است که ابوینی باشد یا ابیِ تنها،به شرط آن که ‏‎ ‎‏با او اخوۀ دیگر ابوینی یا ابیِ غیر ممنوع مِنَ الارث نباشد؛چه ذکور چه اناث که اگر با ‏‎ ‎‏بنت واحده،ذکوری باشد،ارث برادر و خواهر بالقرابه خواهد بود،للذَّکر ضِعفُ ‏‎ ‎‏الاُنثیٰ.و اگر با او اخت یا اخوات دیگر باشد فرضشان ثلثین است،نه نصف.‏

‏         دوم از فرائض،رُبع ترکه است:و آن سهم دو طایفه است:اول:سهم زوج است با ‏‎ ‎‏بودن اولاد غیر ممنوعُ الارث از برای زوجه؛چه ذکور و چه اناث و چه بلاواسطه یا ‏‎ ‎‏به واسطه،چه از این زوج یا از زوج دیگر.دوم:سهم زوجه است با نبودن اولاد غیر ‏‎ ‎‏ممنوع از ارث از برای زوج؛چه ذکور و چه اناث،و چه بلاواسطه یا به واسطه،و چه از ‏‎ ‎‏این زوجه یا از زوجۀ دیگر،و چه زوجه متحد باشد یا متعدد.‏


کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 449
‏         سوم از فرائض،ثُمن ترکه است:و آن سهم زوجه است در صورت بودن ولد غیر ‏‎ ‎‏ممنوع من الارث از برای زوج؛چه بلاواسطه و چه مع الواسطه،و چه زوجه متحده ‏‎ ‎‏باشد یا متعدده.و بر فرض تعدد،ربع یا ثمن را بین خود بالسویه قسمت می‌کنند،پس ‏‎ ‎‏هرگاه میت هشت زوجۀ دائمه داشته باشد ربع یا ثمن را بین آنها به هشت قسمت ‏‎ ‎‏منقسم می‌کنند مثل آن که زوج مریض چهار زوجۀ دائمۀ مدخولۀ خود را مطلّقه به ‏‎ ‎‏طلاق رجعی یا به طلاق بائن نموده باشد و در همان حال مرض،چهار زوجۀ دیگر به ‏‎ ‎‏عقد دوام تزویج بنماید و مقاربت هم بکند و تا یک سال بعدَ الطلاق به همان مرض از ‏‎ ‎‏دنیا برود،آن وقت ربع یا ثمن را آن هشت زوجه بین خود بالسویه قسمت می‌کنند،به ‏‎ ‎‏شرط آن که زوجات مطلّقات خودشان خواهش طلاق نکرده باشند و تا حین موت ‏‎ ‎‏زوج هم عیال دیگری نشده باشند.‏

‏چهارم از فرائض،ثلثین ترکه است:و آن سهم دو طایفه است:‏

‏اول:سهم بنتین است فصاعداً،با عدمِ اولاد ذکور غیر ممنوعُ الارث از برای میت. ‏

‏دوم:سهم اختین فصاعداً که ابوینی باشند یا ابی تنها،به شرط آن که با آنها اخ غیر ‏‎ ‎‏ممنوع الارث ابوینی اگر آنها ابوینی باشند،یا ابی اگر آنها ابی باشند،نباشد،و الّا همه ‏‎ ‎‏بالقرابه ارث می‌برند.‏

‏         پنجم از فرائض،ثلث ترکه است:و آن نیز سهم دو طایفه است:اول:سهم مادر ‏‎ ‎‏است به دو شرط:یکی آن که میت اولاد نداشته باشد؛چه ذکور و چه اناث،و چه ‏‎ ‎‏مع الواسطه یا بلاواسطه؛چون اولاد مانع می‌شود مادر را از مازاد بر سدسِ ترکه،لکن ‏‎ ‎‏فرضاً نه رداً به شرط آن که آن اولاد ممنوعُ الارث نباشند.دیگر آن که میت اخوۀ ‏‎ ‎‏متعدده نداشته باشد؛چون اخوۀ متعدده نیز مانع می‌شوند مادر را از مازاد بر سدس ‏‎ ‎‏فرضاً و رداً به شروطی که در سابق ذکر شد.دوم:سهم اخوه و اخوات متعددۀ امّی ‏‎ ‎‏است؛اعم از آن که مذکر باشند یا مؤنث یا مختلف،که این ثلث را مطلقاً بین خود ‏‎ ‎‏بالسویه قسمت می‌کنند.‏


کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 450
‏         ششم از فرائض،سُدس ترکه است:و آن سهم سه طایفه است:اول:سهم پدر است ‏‎ ‎‏با وجودِ اولادِ غیرِ ممنوعُ الارث از برای میت مطلقاً.دوم:سهم مادر است با وجودِ ‏‎ ‎‏حاجبِ از ثلث که اولاد و اخوه باشد؛چنانچه آنفاً ذکر شده.سوم:سهم یک نفر اخوۀ ‏‎ ‎‏امّیِ میت است؛چه ذکور و چه اناث،به شرط آن که با او اخوۀ امّی دیگری نباشد؛ایضاً ‏‎ ‎‏چه ذکور و چه اناث،و الّا ثلث می‌برند.‏

‏         تنبیه: معلوم شد که سهام و فرائض مقرره در قرآن مجید از کسور تسعه،نصف ‏‎ ‎‏است و ثُلث است و رُبع است و سُدس است و ثُمن،و اما خمس و سبع و تسع و عشر ‏‎ ‎‏از فرائض مقرره نیست،و اگر احیاناً اینها داده شود یا بالقرابه است یا بالرد.و ایضاً ‏‎ ‎‏معلوم شد که ورّاثی که صاحب سهام و فریضه‌اند ده صنفند:‏

‏         اول: پدر،و فریضۀ او با وجود اولاد داشتن میت،سدسِ از ترکه است.و گاهی ‏‎ ‎‏زیاده بر سدس داده می‌شود به پدر رداً،و اگر میت اولاد نداشته باشد پدر وارث ‏‎ ‎‏بالقرابه خواهد بود.‏

‏         دوم: مادر،و فریضۀ او با عدمِ حاجب از اولاد و اخوه به شرایط سابقه،ثلث از ترکه ‏‎ ‎‏است و با وجود حاجب،سدس از ترکه.و گاهی زیاده بر ثلث یا بر سدس به مادر داده ‏‎ ‎‏می‌شود رداً.‏

‏         سوم: بنت واحده،که اولاد بلاواسطۀ میت منحصر به او باشد و فریضۀ او نصف از ‏‎ ‎‏ترکه است.‏

‏         چهارم: دو بنت و زیاده،که با آنها ذکوری نباشد و فریضۀ آنها دو ثلث از ترکه ‏‎ ‎‏است.‏

‏         پنجم: اخت واحدۀ ابوینی یا ابی،که با او اخ یا اختی از صنف خودش نباشد،و ‏‎ ‎‏همچنین جد یا جدۀ ابی هم نباشد،و فریضۀ او نصف از ترکه است.‏

‏         ششم: دو اخت و زیاده که ابوینی باشند یا ابی و با آنها اخ ابوینی یا ابی نباشد و ‏‎ ‎‏همچنین جد ابی هم نباشد،و فریضۀ آنها دو ثلث از ترکه است.و گاهی به بنت واحده ‏‎ ‎

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 451
‏و به بنات متعدده و به اخت واحده و به اخوات متعددۀ ابوینی یا ابی،علاوه بر نصف و ‏‎ ‎‏علاوه بر دو ثلث داده می‌شود،و گاهی کمتر از نصف و ثلثین داده می‌شود.‏

‏         هفتم: اخ یا اختِ متحد امّی که با او اخ یا اخت امّیِ دیگری و همچنین جد و جدۀ ‏‎ ‎‏امّی نباشد،و فریضۀ او سدس از ترکه است.‏

‏         هشتم: اخوۀ متعددۀ امّی؛چه ذکور باشند همه،یا اناث یا مختلف،و فریضۀ آنها ‏‎ ‎‏ثلث از ترکه است و هرگاه با اخوۀ امّی،اخوه و اخوات ابوینی یا ابی هم نباشد بقیۀ از ‏‎ ‎‏ترکه بعد از اخراج سهم احد الزوجین،یا جمیع ترکه حق آنها خواهد بود،و مطلقاً بین ‏‎ ‎‏خود بالسویه قسمت می‌کنند بر فرض تعدّدشان.و هرگاه جدودۀ امّی هم باشند،باز ‏‎ ‎‏هم مطلقاً بالسویه حق می‌برند.‏

‏         نهم: زوج،و فریضۀ او با عدم اولادی از برای زوجه؛چه بلاواسطه یا مع الواسطه، ‏‎ ‎‏نصف از ترکه است،و با وجود چنین اولادی از برای زوجه فریضۀ زوج ربع از ترکه ‏‎ ‎‏است و گاهی زوج جمیع ترکه را می‌برد فرضاً و رداً،در صورت انحصار وارث به او و ‏‎ ‎‏به حضرت امام زمان ارواح العالمین له الفداء.‏

‏         دهم: زوجه،و فریضۀ او با عدم اولادی از برای زوج ربع از ترکه است و با وجود ‏‎ ‎‏اولاد ثمن از ترکه؛چه اولاد بلاواسطه باشد یا مع الواسطه.و بر فرض تعدد،زوجات ‏‎ ‎‏این ربع یا ثمن را بین خود بالسویه قسمت می‌کنند.‏

‏و بدان که غیر این ده صنف از باقی ورّاث،یا بعضی از این ده صنف در غیر موارد ‏‎ ‎‏مرقومه،وارث بالقرابه می‌باشند.بلی هرگاه جد و جدۀ امّی کلیهما یا احدهما با ‏‎ ‎‏منتسبین از طرف پدر بوده باشند-از قبیل اخوه و اخوات ابوینی یا ابی و از قبیل ‏‎ ‎‏جد و جدۀ ابی-حقشان ثلث از مجموع ترکه است؛هرچند موجب نقص فریضۀ ‏‎ ‎‏وارث بالفرض بشود،مثل آن که وارث میت زوج است و جد یا جدۀ امّی و اخت ‏‎ ‎‏ابوینی،پس زوج نصف از ترکه را می‌برد و جدودۀ امّی چه متحد و چه متعدد،ثلث ‏‎ ‎‏ترکه را،و اختِ واحدۀ ابوینی با آن که فریضه‌اش نصف است،سدس باقیمانده از ترکه ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 452
‏را می‌برد،مع ذلک ارث جدوده بالقرابه است نه بالفرض.‏

‏         مسأله- بدان که هرگاه در طبقۀ دوم،اخوه یا اخوات ابوینی با اخوه و اخوات ابی ‏‎ ‎‏فقط جمع شوند،پس منتسبین به اب فقط،ارث نمی‌برند.و اما منتسب به امّ فقط،هم ‏‎ ‎‏با منتسب به اب فقط ارث می‌برد و هم با منتسب به ابوین.و هرگاه مطلق منتسب به ‏‎ ‎‏ابوین یا به اب فقط جمع شوند با مطلق منتسب به امّ فقط،پس اگر منتسبین به امّ ‏‎ ‎‏جدودۀ امّی باشند بدون اخوۀ امّی،حقشان ثلث از مجموع ترکه است؛چه ذکور و چه ‏‎ ‎‏اناث و چه مختلف،و ایضاً چه متحد یا متعدد و چه بلاواسطه یا به واسطه؛چه ‏‎ ‎‏احد الزوجین هم باشند یا نباشند.و در صورت تعدد،مطلقاً بالسویه قسمت می‌کنند.‏

‏و اگر منتسبین به امّ،اخوۀ امّی باشند بدون جدودۀ امّی،با اتحاد حقش سدس از ‏‎ ‎‏مجموع ترکه است،و با تعدد ثلث از مجموع ترکه،مطلقاً چه ذکور و چه اناث و چه ‏‎ ‎‏مختلف.و این ثلث را مطلقاً بالسویه قسمت می‌کنند و اگر منتسبین به امّ،هم جدودۀ ‏‎ ‎‏امّی است و هم اخوۀ امّی،پس حقشان ثلث از مجموع ترکه است،و مطلقاً بین خود ‏‎ ‎‏بالسویه قسمت می‌کنند.و بقیۀ از ترکه که با نبودن احد الزوجین دو ثلث از مجموع ‏‎ ‎‏ترکه یا پنج سدس آن است،و با بودن زوج یک سدس از ترکه یا یک ثلث آن است،و ‏‎ ‎‏با بودن زوجه دو سدس و نیم از ترکه یا سه سدس و نیم آن است،حق منتسبین به ‏‎ ‎‏ابوین یا به اب است،و بر فرض تعدد و اختلاف در ذکوریت و انوثیت،للذَّکر ‏‎ ‎‏ضِعفُ الاُنثیٰ.‏

‏     مسأله- بدان که در طبقه سوم،هرگاه عمو و عمۀ ابوینی با ابی فقط جمع شوند،ابی ‏‎ ‎‏فقط ارث نمی‌برد.و اما امّی فقط با ابوینی و با ابی فقط ارث می‌برد.و همچنین است ‏‎ ‎‏در خال و خاله؛چنانچه هرگاه عم و عمۀ ابی با خال و خالۀ ابوینی جمع شود،همه ‏‎ ‎‏ارث می‌برند.و همچنین است عکس آن،پس هرگاه منتسبین به اب جمع بشوند با ‏‎ ‎‏منتسبین به امّ،یک ثلث از مجموع ترکۀ میت حق منتسبین به امّ می‌باشد؛اعم از آن که ‏‎ ‎‏متحد باشند یا متعدد،و ایضاً اعم از آن که احد الزوجین هم باشند یا نباشند،و ایضاً اعم ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 453
‏از آن که خال و خالۀ میت باشند یا اولادشان یا آن که عم و عمه و خال و خالۀ مادر ‏‎ ‎‏میت باشند یا اولادشان.‏

‏بلی،اگر در اقارب منتسبین امّی،بعضی ابوینی یا ابی باشند و بعضی امّی فقط،مثل ‏‎ ‎‏آن که میت خئولۀ ابوینی هم دارد و خئولۀ امّی هم دارد،پس خئولۀ امّی،با اتحاد ‏‎ ‎‏سدس از ثلث مجموع ترکه را می‌برد،و با تعدد ثلث از ثلث را و پنج سدس دیگر از ‏‎ ‎‏ثلث یا دو ثلث دیگر از ثلث حق خئولۀ ابوینی یا ابی است؛چه متحد و چه متعدد و ‏‎ ‎‏منتسبین به امّ میت مطلقاً بالسویه قسمت می‌کنند،و دو ثلث دیگر از مجموع ترکه بر ‏‎ ‎‏فرض نبودن احد الزوجین و سدس از مجموع ترکه بر فرض بودن زوج و دو سدس و ‏‎ ‎‏نیم از مجموع ترکه بر فرض بودن زوجه،حق منتسبین به پدر میت است؛اعم از آن که ‏‎ ‎‏متحد باشند یا متعدد،و ایضاً اعم از آن که عمومۀ میت باشند یا اولادشان،یا آن که ‏‎ ‎‏عمومه و خئولۀ پدر میت باشند یا اولادشان.بلی اگر در میان منتسبین به پدر میت، ‏‎ ‎‏بعضی ابوینی یا ابی باشند و بعضی امّی فقط،مثل آن که میت عمومۀ ابوینی هم دارد و ‏‎ ‎‏عمومۀ امّیِ فقط هم دارد،پس عمومۀ امّی با اتحاد سدس از ثلثین یا از بقیه را می‌برد،و ‏‎ ‎‏با تعدد ثلثِ از ثلثین یا از بقیه را.و این ثلث را مطلقاً بالسویه قسمت می‌کنند؛اگرچه ‏‎ ‎‏احتیاط ‏‎[1]‎‏با فرض تعدد و اختلاف در ذکوریت و انوثیت،صلح و تراضی است. ‏

‏الحاصل:پنج سدس دیگر از ثلثین مجموع ترکه یا بقیه،یا دو ثلث دیگر از ثلثین یا بقیه، ‏‎ ‎‏حق منتسبین به ابوین یا به اب است؛چه متحد و چه متعدد.و بر فرض تعدد و ‏‎ ‎‏اختلاف در ذکوریت و انوثیت،للذَّکر ضِعفُ الاُنثی می‌باشد.‏

‏        مسأله- معلوم شد که هرگاه میت از طبقۀ سوم منتسبین به اب داشته باشد با ‏‎ ‎‏منتسبین به امّ،تمام ترکه حق آنها خواهد بود،اگر احد الزوجین نباشند و الّا بقیۀ از ترکه ‏‎ ‎‏حق آنها خواهد بود.و توضیح این به مثال آن است که:اگر میت عمو و عمه‌ای دارد ‏‎ ‎‏ابوینی،و عمو و عمه‌ای دارد امّی فقط،و خالو و خاله‌ای دارد ابوینی،و خالو و خاله‌ای ‏‎ ‎

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 454
‏دارد امّی فقط،و زوجه‌ای هم دارد و ترکۀ آن میت هم سی و شش تومان است،پس ‏‎ ‎‏ربع آن که نُه تومان بوده باشد حق زوجۀ اوست؛چه متحد باشد یا متعدد،که بالسویه ‏‎ ‎‏قسمت می‌کنند،و ثلث آن که دوازده تومان باشد حق چهار نفر منتسبین به امّ میت ‏‎ ‎‏است که باز ثلث آن به خالو و خالۀ امّی داده می‌شود به هر یک دو تومان،و دو ثلث آن ‏‎ ‎‏به خالو و خالۀ ابوینی داده می‌شود به هر یک چهار تومان،بقیه که پانزده تومان باشد ‏‎ ‎‏حق چهار نفر منتسبین به اب میت است،باز ثلث آن به عمو و عمۀ امّی داده می‌شود به ‏‎ ‎‏هر یک دو تومان و نیم؛اگرچه احتیاط به صلح و تراضی عمو به غایت مطلوب است، ‏‎ ‎‏و دو ثلث آن که ده تومان باشد به عمو و عمۀ ابوینی داده می‌شود،للذَّکر ضِعفُ الاُنثی. ‏

‏و اگر در همین فرض عمومۀ امّی و خئولۀ امّی یک نفر باشند،پس یک ربع از مجموع ‏‎ ‎‏ترکه که نه تومان باشد،حق زوجه است و یک سدس از ثلث مجموع ترکه که دو تومان ‏‎ ‎‏باشد،حق آن یک نفر خئولۀ امّی است،و بقیۀ ثلث که ده تومان باشد حق خئولۀ ابوینی ‏‎ ‎‏یا ابی است،الباقی پانزده تومان؛باز سدس آن که دو تومان و نیم باشد حق یک نفر ‏‎ ‎‏عمومۀ امّی است و بقیه که دوازده تومان و نیم باشد،حق عمومۀ ابوینی است؛چه ‏‎ ‎‏متحد و چه متعدد و بر فرض تعدد و اختلاف،للذَّکر ضِعفُ الاُنثیٰ.‏

‏         مسأله- بدان که ورّاث فعلی میت،یا همه وارث بالفرض می‌باشند یا همه وارث ‏‎ ‎‏بالقرابه،یا بعضی وارث بالفرض و بعضی وارث بالقرابه.‏

‏         قسم اول: آن که همۀ ورّاثِ فعلیِ میت وارث بالفرض باشند و این سه صورت ‏‎ ‎‏دارد:‏

‏         صورت اول: آن که ترکۀ میت به قدر سهام باشد بدون زیاده و نقیصه،پس ترکه را ‏‎ ‎‏بین ورثه،کما فرض اللّٰه قسمت می‌نمایند،مثل آن که وارث در طبقۀ اولی منحصر باشد ‏‎ ‎‏به ابوین و بنات متعدده،یا در طبقۀ ثانیه وارث منحصر باشد به اخت واحدۀ ابوینی یا ‏‎ ‎‏ابی و زوج،یا به اخوات متعددۀ ابوینی یا ابی و اخوۀ متعددۀ امّی.‏

‏         صورت دوم: آن که ترکه از سهام زیادتر باشد،پس زیاده را به صاحبان فروض رد ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 455
‏می‌کنند اگر مانعی از رد نداشته باشند،و به درجات و طبقات بعد زیاده داده نمی‌شود؛ ‏‎ ‎‏چون از ضروریات مذهب شیعه است که ارث به عُصبۀ میت داده نمی‌شود،پس هرگاه ‏‎ ‎‏کسی بمیرد و وارث او منحصر باشد به بنت واحده و امّ یا به بنات متعدده و امّ،پس ‏‎ ‎‏ثلث زاید یا سدس زاید ارباعاً یا اخماساً به همه رد می‌شود.بلی به چهار طایفه از ‏‎ ‎‏صاحبان فروض،زیاده رد نمی‌شود: اول: به زوجه مطلقاً. دوم: به زوج،مگر در ‏‎ ‎‏صورت انحصار وارث از ارحام و انساب به او و به حضرت امام علیه السلام که نصف زاید در ‏‎ ‎‏این فرض به زوج رد می‌شود. سوم: به مادر با وجود اخوۀ متعددۀ ابوینی یا ابی برای ‏‎ ‎‏میت به شرایطی که سابقاً گفته شد.‏

‏         چهارم: به اخوۀ امّی مطلقاً در صورت بودن احدی از جدودۀ ابی یا از اخوۀ ابوینی ‏‎ ‎‏یا ابی.پس هرگاه کسی بمیرد و وارث او منحصر باشد به زوج و به بنت واحده،ربع ‏‎ ‎‏زاید به زوج بر نمی‌گردد.یا آن که وارث او منحصر باشد به بنت و زوجه،پس یک ربع ‏‎ ‎‏و نیم زاید به زوجه بر نمی‌گردد،بلکه در هر دو صورت زاید به بنت بر می‌گردد.و ‏‎ ‎‏همچنین هرگاه کسی بمیرد و وارث او منحصر باشد به ابوین و بنت و از برای میت ‏‎ ‎‏اخوۀ متعددۀ ابوینی یا ابی باشد،پس سدس زاید به امّ بر نمی‌گردد،بلکه بر می‌گردد به ‏‎ ‎‏بنت و به و الد میت ارباعاً.و همچنین هرگاه کسی بمیرد و وارث او منحصر باشد به ‏‎ ‎‏اخت واحدۀ امّی و اخت واحدۀ ابوینی،پس ثلث زاید به اخت امّی بر نمی‌گردد،بلکه ‏‎ ‎‏بر می‌گردد به اخت ابوینی.‏

‏         صورت سوم: آن که ترکۀ میت از سهام کمتر بوده باشد،و این نمی‌شود مگر به ‏‎ ‎‏دخول بنت و بنتین فصاعداً،یا به دخول اخت و اختین فصاعداً که ابوینی باشند یا ابی ‏‎ ‎‏فقط در میان ورثه فعلی فریضه‌بر،پس نقص بر همین چهار طایفه وارد می‌شود نه بر ‏‎ ‎‏سایر ورثه.پس هرگاه وارث فعلی میت منحصر باشد به زوج و ابوین و بنت یا بنات ‏‎ ‎‏متعدده،پس نقص نیم سدس با وجود بنت واحده،و نقص یک ربع با وجود بنات ‏‎ ‎‏متعدده،بر بنت و بنتین است نه بر زوج و ابوین.و همچنین اگر وارث فعلی میت ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 456
‏منحصر باشد به زوج و به اخوۀ متعددۀ امّی و به اخت واحده یا اخوات متعددۀ ابوینی، ‏‎ ‎‏پس نقص دو سدس با وجود اخت واحدۀ ابوینی،و نقص سه سدس با وجود اخوات ‏‎ ‎‏متعددۀ ابوینی،بر اخت و اخوات ابوینی است نه بر زوج و بر اخوۀ متعددۀ امّی.‏

‏         قسم دوم: آن که همۀ ورّاث فعلی میت وارثِ بالقرابه باشند نه بالفرض.و آنها در ‏‎ ‎‏طبقۀ اول،اولاد است به شرط وجود ذکور چه مع الاناث یا بدون اناث،و پدر است به ‏‎ ‎‏شرط عدم اولاد مطلقاً.و در طبقۀ دوم،جدوده است مطلقاً،و اخوۀ ابوینی یا ابی است ‏‎ ‎‏به شرط وجود ذکوری در آنها.و در طبقۀ سوم،تمام اصناف و درجات ارباب آن طبقه ‏‎ ‎‏است از عمومه و عمات و خئوله و خالات و اولادشان که تمام ارباب این طبقه بالقرابه ‏‎ ‎‏ارث می‌برند.اگرچه در سابق گفته شد که هرگاه میت از طبقۀ دوم جدودۀ امّی دارد با ‏‎ ‎‏منتسبین ابی،یا در طبقۀ سوم،هم منتسبین به پدر دارد و هم منتسبین به مادر،پس ‏‎ ‎‏جدودۀ امّی و خئوله که منتسبین به مادر میت‌اند مطلقاً ثلث می‌برند؛چه با اتحاد یا با ‏‎ ‎‏تعدد،هرچند موجب نقص فریضۀ بعضی از صاحبان فروض بشود در طبقۀ دوم،لکن ‏‎ ‎‏این بالقرابه است نه بالفرض.‏

‏     قسم سوم: آن که ورّاث فعلی میت بعضی وارث بالفرض هستند و بعضی وارث ‏‎ ‎‏بالقرابه،پس صاحب فرض فریضۀ خود را می‌برد و بقیه حق وارث بالقرابه است.مثل ‏‎ ‎‏آن که در طبقۀ اول ابوین است با اولادِ ذکور و اناث،پس ابوین هر یک سدس می‌برند ‏‎ ‎‏بالفرض،و دو ثلث دیگر،مال اولاد است بالقرابه.یا آن که در همان طبقۀ اول وارث ‏‎ ‎‏پدر و مادر است بدون اولاد،پس مادر با وجود حاجب سدس می‌برد و با عدم حاجب ‏‎ ‎‏ثلث می‌برد بالفرض و بقیه مال پدر است بالقرابه؛چون گفتیم اگر میت اولاد ندارد مادر ‏‎ ‎‏بالفرض می‌برد و پدر بالقرابه.یا در طبقۀ دوم اخت یا اخوات ابوینی است با جدودۀ ‏‎ ‎‏امّی یا اخوۀ امّی است با جدودۀ ابی،پس اخت و اخوات ابوینی در فرض اول و اخوۀ ‏‎ ‎‏امّی در فرض دوم بالفرض می‌برند،و جدودۀ ابی با جدودۀ امّی بالقرابه.یا آن که در ‏‎ ‎‏همین طبقۀ دوم اخوۀ امّی است با اخوۀ ابوینی که در میان اخوۀ ابوینی ذکور باشد،پس ‏‎ ‎‏اخوۀ امّی بالفرض می‌برد و اخوۀ ابوینی بالقرابه.و هکذا بعض امثلۀ دیگر.‏


کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 457

‏ ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 458

  • -این احتیاط بسیار مطلوب است.