کتاب نکاح

در عقد ازدواج

‏ ‏

در عقد ازدواج

‏نکاح بر دو قسم است: اول: دائم که از آن تعبیر می‌شود به عقدی. دوم: منقطع که ‏‎ ‎‏او را در عرف ما صیغه می‌نامند و هر یک از این دو محتاجند به الفاظی که به وسیلۀ آن ‏‎ ‎‏عقد ازدواج حاصل شود.‏

‏         مسأله 1- الفاظی که در نکاح دائم به‌کار می‌برند«أنْکَحْتُ»و«زَوَّجْتُ»است بنابر ‏‎ ‎‏احتیاط واجب،و در قبول آن کافی است«قَبِلْتُ»و«رَضیتُ»و اما در صیغه پس همین ‏‎ ‎‏الفاظ کافی است چنانچه با لفظ«مَتّعْتُ»هم می‌توان صیغه کرد.‏


کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 359
‏         مسأله 2- احتیاط واجب است که ایجاب از طرف زوجه باشد و قبول از طرف ‏‎ ‎‏زوج،به این معنی که زن بگوید:«أنْکَحْتُکَ نَفْسی عَلَی الصَداقِ المَعْلوم»و شوهر بگوید: ‏

‏«قَبِلْتُ النِکاحَ لِنَفْسی عَلَی المَهْرِ المَعلوم».‏

‏         مسأله 3- معتبر است که هر یک از زن و شوهر قصد جدی داشته باشند به ‏‎ ‎‏زناشویی و الفاظی که به کار می‌برند غلط نباشد و آنها هم معنای او را بدانند،وگرنه ‏‎ ‎‏حصول ازدواج مشکل خواهد بود.‏

‏         مسأله 4- در صورتی که عاجز باشند از به کار بردن الفاظ عربی،جایز است به غیر ‏‎ ‎‏عربی و لازم نیست که وکیل بگیرند برای این کار،اگرچه ممکن باشد.‏

‏         مسأله 5- لازم است که بین ایجاب و قبول فاصلۀ زیادی نشود،و اما اگر فاصله کم ‏‎ ‎‏باشد مانعی ندارد.‏

‏         مسأله 6- لازم است که عقد یا صیغه مشروط نباشد،پس اگر بگوید«انکحتک ‏‎ ‎‏نفسی اگر زید از سفر بیاید»صحیح نیست؛بلی چنانچه آن شرطی که می‌کند ‏‎ ‎‏موجود است و زوج و زوجه هم می‌دانند که آن موجود است،در این صورت مانعی ‏‎ ‎‏ندارد.‏

‏         مسأله 8- لازم است برای کسی که عقد یا صیغه را جاری می‌کند،چند امر: اول: ‏

‏این که بالغ باشد. دوم: دیوانه نباشد. سوم: مست نباشد به طوری که قصد جدی به ‏‎ ‎‏زناشویی نداشته باشد.‏

‏         مسأله 9- لازم است که زن و شوهری که می‌خواهند ازدواج کنند معیّن و معلوم ‏‎ ‎‏باشند،پس چنانچه پدری بگوید یکی از دختران خودم را به عقد تو درآوردم ‏‎ ‎‏صحیح نیست،یا اگر زنی بگوید خودم را برای یکی از پسرهای تو تزویج کردم ‏‎ ‎‏صحیح نیست.‏

‏         مسأله 10- زن وشوهر می‌توانند خودشان صیغه را جاری نمایند و می‌توانند ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 360
‏وکیل بگیرند برای این کار،و در این صورت وکیل زن می‌گوید:«أنْکَحتُ مُوَکِّلَتی ‏‎ ‎‏مُوَکِّلَک عَلَی المَهرِ المَعلومِ»و وکیل شوهر می‌گوید:«قَبِلتُ النِکاحَ لِمُوَکِّلِی عَلَی المَهرِ ‏‎ ‎‏المَعلومِ».‏

‏         مسأله 11- همچنان که می‌توانند عقد را دو نفر بخوانند می‌تواند یک نفر انجام دهد ‏‎ ‎‏به این که مرد از طرف زن وکیل شود و برای خودش عقد کند و یا این که مردی از ‏‎ ‎‏طرف زن و شوهر این کار را بکند.‏

‏         مسأله 12- شرط است در صحت عقد،اختیار،پس اگر از روی اکراه و اجبار باشد ‏‎ ‎‏صحیح نیست.‏

‏         مسأله 13- جایز نیست شرط کردن خیار فسخ؛نه در عقدی و نه در صیغه نه از ‏‎ ‎‏برای زوج و نه زوجه و چنانچه شرط کنند شرط باطل است،ولی عقد صحیح است و ‏‎ ‎‏صیغه درست است.‏

‏ ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 361