کتاب احیای موات

احکام چیزهایی که مردم در آنها شریکند

‏ ‏

احکام چیزهایی که مردم در آنها شریکند

‏بدان که چندین امر است که مردم در آنها شریکند و آنها از این قرارند:کوچه‌ها، ‏‎ ‎‏خیابان‌ها،مسجدها،پل‌ها،آبها،مدرسه‌ها،معدن‌ها و چیزهای دیگر که از این قبیل ‏‎ ‎‏می‌باشند.‏

‏         مسأله 1- کوچه بر دو قسم است:کوچۀ همگانی که عبارت است از کوچه‌هایی که ‏‎ ‎‏بن‌بست نیستند و از این قبیل است خیابان‌ها،و کوچۀ اختصاصی که بن‌بست است.‏

‏         مسأله 2- کوچه‌هایی که بن‌بست نیستند کسی حق ندارد که در آنها تصرفی غیر از ‏‎ ‎‏تصرفات متداوله کند،پس نمی‌تواند در آنها خانه بسازد،دکان در زمین آن باز کند و ‏‎ ‎‏چاه بکند،اگرچه ضرری برای اشخاصی که عبور می‌کنند نداشته باشد.‏

‏         مسأله 3- مردم حق ندارند که در کوچه‌ها و خیابان‌ها کارهایی که مزاحمت با ‏‎ ‎‏عابرین دارد انجام دهند،حتی این که نماز بخوانند و یا بخوابند و غیر اینها،بلی در ‏‎ ‎‏صورتی که مزاحمت نداشته باشد مانعی ندارد.‏

‏         مسأله 4- درخت کاشتن در خیابان‌هایی که وسیع هستند و یا چاه کندن در آنها و یا ‏‎ ‎‏کوچه‌ها،اگر چنانچه اینها به مصلحت عابرین و خود خیابان باشد،مانعی ندارد.‏

‏         مسأله 5- ساختن بالکن و باز کردن پنجره و گذاشتن ناودان در خیابان‌ها و کوچۀ ‏‎ ‎‏غیر بن‌بست جایز است،در صورتی که به حال عابرین ضرری نداشته باشد.‏

‏         مسأله 6- دستفروش‌ها که در خیابان‌ها و یا کوچه‌ها مشغول کار هستند،اگر ‏‎ ‎‏چنانچه کارشان سبب سختی عبور و مرور نباشد،کسی حق ندارد که ایشان را منع کند.‏


کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 345
‏         مسأله 7- جایی که دست‌فروش برای کارش قرار داده دیگری می‌تواند بعد از ‏‎ ‎‏آن که او کارش را انجام داد و رفت جای او را بگیرد،بلی اگر چنانچه چیزی را بگذارد ‏‎ ‎‏آن‌جا مثل میز و غیره،تصرف کردن در آن حرام است،ولی باز دست‌فروش به گذاردن ‏‎ ‎‏میز حقی پیدا نمی‌کند.‏

‏         مسأله 8- دست‌فروشان می‌توانند پردۀ سایه‌افکن داشته باشند،در صورتی که به ‏‎ ‎‏حال عابرین ضرری نداشته باشد.‏

‏         مسأله 9- راه‌های عمومی مثل خیابان و غیر آن حریم ندارد؛در صورتی که ‏‎ ‎‏اطرافش املاک مردم باشد،گرچه بر عابرین راه تنگ شود،و کسی حق ندارد ملک آنها ‏‎ ‎‏را برای وسعت دادن جاده یا خیابان بگیرد.‏

‏         مسأله 10- کوچۀ بن‌بست که دارای چند خانه است ملک صاحبان آن خانه‌ها است، ‏‎ ‎‏به شرط آن که درب آن خانه‌ها در آن کوچه باشد،پس به مجرد این که دیوار خانه‌ای ‏‎ ‎‏آن کوچه را تشکیل دهد صاحب آن خانه مالک کوچه نیست.‏

‏         مسأله 11- در کوچه‌های بن‌بست اگر چند نفر خانه داشتند ظاهر آن است که تمام ‏‎ ‎‏کوچه مشترک بین همه نیست،بلکه سر کوچه بین همه مشترک است تا برسد به آخر ‏‎ ‎‏دیوار خانۀ کسی که سر کوچه خانه دارد،در این‌جا حق این شخص تمام می‌شود و ‏‎ ‎‏بقیه که داخل‌ترند شریک هستند تا برسد به آخر دیوار خانۀ بعدی از سر کوچه،در ‏‎ ‎‏این‌جا حق این شخص نیز تمام می‌شود.و همین‌طور هر کس خانه‌اش عقب‌تر است با ‏‎ ‎‏جلوتری‌ها شریک است در آن‌جا که محاذی دیوار خانۀ او است،ولی جلوتری با ‏‎ ‎‏عقب‌تری در حد کوچه که بعد از در و دیوار خانۀ او است شریک نیست،پس آن که ‏‎ ‎‏در آخر بن‌بست واقع شده شریک ندارد و آن که در اول واقع شده همۀ اهالی کوچه با ‏‎ ‎‏او شریکند و وسطی‌ها شریک‌هاشان عقب‌تری‌ها هستند نه جلوتری‌ها.‏

‏         مسأله 12- در مسألۀ سابقه چنانچه اوّلی‌ها بخواهند کوچه را داخل خانۀ خود کنند ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 346
‏باید شرکا با آنها موافقت کنند،ولی اگر آخری بخواهد این کار را بکند محتاج به اجازۀ ‏‎ ‎‏اوّلی نیست.‏

‏         مسأله 13- کسی که فقط دیوار خانه‌اش در کوچۀ بن‌بست است حق ندارد که دربی ‏‎ ‎‏به آن کوچه باز کند،بلی دریچه مانعی ندارد.‏

‏         مسأله 14- اگر چنانچه غرض و مقصودش از باز کردن درب به کوچه استفاده از ‏‎ ‎‏هوا و نور باشد جایز است.‏

‏         مسأله 15- مساجدی که مهیا است برای عبادت مردم،همگی در آنها شریک هستند ‏‎ ‎‏و می‌توانند از آنها برخوردار شوند،مگر مثل جنب و حائض که آنها حق ندارند داخل ‏‎ ‎‏مساجد شوند.‏

‏         مسأله 16- همه گونه استفاده‌ای می‌توان از مسجد کرد و همچنان که می‌توان در آن ‏‎ ‎‏عبادت کرد می‌توان در آن درس گفت و مباحثه نمود و موعظه کرد و مسأله گفت،بلی ‏‎ ‎‏اگر در مسجد مشغول مباحثه یا درس گفتن یا سایر کارها هستند و کسی آمد که آن‌جا ‏‎ ‎‏نماز کند آنها حق ندارند که مزاحمت با آن کس نمایند،بلکه واجب است که مسجد را ‏‎ ‎‏رها کنند تا اهل جماعت و نماز کار خود را تمام کنند،بلی اگر شخص سابق مشغول ‏‎ ‎‏عبادت دیگری است غیر از نماز،احتیاط آن است که مزاحم نمازگزار نشود.‏

‏         مسأله 17- گستردن سجاده و یا چیزی که به مقدار سجاده یا قریب به آن است ‏‎ ‎‏معلوم نیست که سبب بشود که انسان حق پیدا کند به آن مکان،ولی روی سجاده ‏‎ ‎‏نمی‌تواند نماز کند و با گذاشتن جانماز کوچک و مهر و تسبیح و دستمال و این‌گونه ‏‎ ‎‏چیزها حقی پیدا نمی‌شود و دیگری حق دارد در آن‌جا نماز کند،ولی حق ندارد در مال ‏‎ ‎‏مردم تصرف کند و از این‌جا معلوم شد که این گونه که امروزها متداول است،سبب ‏‎ ‎‏پیدایش حق نیست.‏

‏         مسأله 18- بنابر آن که حق پیدا کند،در صورتی حق پیدا می‌کند نسبت به آن مکانی ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 347
‏که رحل گذاشته و سجاده گسترده که فاصله زیاد نشود بین وقتی که سجاده را گسترده ‏‎ ‎‏و بین وقتی که می‌آید برای خواندن نماز و عبادت،پس چنانچه فاصله زیاد شد ‏‎ ‎‏دیگری می‌تواند سجاده را برداشته و در آن‌جا نماز کند،بلی واجب است که سجاده را ‏‎ ‎‏به دست صاحبش برساند و ضامن تلف آن نیز هست،از این‌جا معلوم گشت که ‏‎ ‎‏این‌گونه که معمول است در این روزها که از نماز صبح رحل می‌گذارند برای نماز ظهر ‏‎ ‎‏سبب نمی‌شود برای پیدایش حق.‏

‏         مسأله 19- در مسألۀ سابقه اگر چنانچه از وقت گذاردن رحل تا وقت آمدن برای ‏‎ ‎‏نماز طول کشید ولی مسجد نمازگزار ندارد به آن طور که این سبب معطل شدن مسجد ‏‎ ‎‏باشد،پس در این صورت کسی نمی‌تواند رحل او را بردارد.‏

‏مسأله 20- مشاهد مشرّفه مثل مساجد است در آنچه گذشت.‏

‏         مسأله 21- از چیزهایی که همۀ مردم در آن شریک هستند؛یعنی همه می‌توانند از ‏‎ ‎‏آنها استفاده کنند رودخانه و نهرهای بزرگ است،مثل رود کارون و دجله و فرات و ‏‎ ‎‏همچنین چشمه‌سارها و آب‌هایی که از باران و برف جاری می‌شود و کسی آنها را ‏‎ ‎‏احداث نکرده،در این قسم آب‌ها همۀ مردم یکسان هستند و هرکس از آنها حیازت ‏‎ ‎‏کرد مالک می‌شود به هر نحو که حیازت کنند؛چه مسلم باشد چه کافر.‏

‏         مسأله 22- نهرها یا چشمه‌ها یا قنات‌هایی که اشخاص احداث می‌کنند مال خود ‏‎ ‎‏آنها است و کسی حق حیازت از آنها را ندارد و حق تصرف هم ندارد،مگر تصرفات ‏‎ ‎‏متعارفۀ جزئیه که در کتاب طهارت گفته شده.‏

‏         مسأله 23- اگر از نهرهایی که در مسألۀ«21»گفته شد کسی به واسطۀ احداث نهر ‏‎ ‎‏کوچک آب ببرد آن آبی که در نهر کوچک افتاد و صاحب نهر حیازت کرد مال او ‏‎ ‎‏می‌شود و اگر در نهر شریک دارد همۀ شرکا مالک می‌شوند؛به نسبت ملک آنها نهر را، ‏‎ ‎‏و مالک شدن به حیازت موقوف به آن است که به قصد مالک شدن نهر بکنند و آب ‏‎ ‎‏جاری کنند در آن.‏


کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 348
‏         مسأله 24- معدن‌ها هر چه باشد از مشترکات است و مردم در استفاده و احیای آنها ‏‎ ‎‏مساوی هستند،لکن معدن‌های ظاهر که محتاج به عمل و حفاری نیستند هر کس هر ‏‎ ‎‏چه از آنها برداشت و حیازت کرد به قصد مالک شدن،مالک می‌شود و بقیه که ‏‎ ‎‏به‌جا مانده به اشتراک بین همه باقی است.و اما معدن‌هایی که باید با عمل و حفاری ‏‎ ‎‏به آنها برسند با احیا کردن مالک می‌شوند به آن که نقب بزنند و حفاری کنند تا به ‏‎ ‎‏معدن برسند،پس آن معدن را مالک می‌شوند و کسی را در آن حقی نیست.و آنچه ‏‎ ‎‏گفته شد راجع به معادنی است که در زمین‌های موات موجودند نه در زمین‌هایی که ‏‎ ‎‏مالک دارد.‏

‏         مسأله 25- اگر کسی شروع کرد به حفاری برای رسیدن به معدنی،حق ندارد آن را ‏‎ ‎‏تعطیل کند و اهمال نماید و اگر اهمال کرد او را الزام می‌کنند به این که یا آباد کند و کار ‏‎ ‎‏را تمام کند یا دست بردارد که دیگری آباد کند و اگر عذر موجهی داشته باشد به مقدار ‏‎ ‎‏برطرف شدن عذر مهلت باید بدهند و این الزام از شؤون حاکم شرع است.‏

‏ ‏

‏ ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 349