کتاب غصب
و آن عبارت است از استیلا بر مال یا حق دیگری از روی تعدی و ظلم،و آن حرام است شرعاً و قبیح است عقلاً.
مسأله 1- اگر کسی مال یا حق کسی را غصب کرد،واجب است رد کند آن را به صاحبش یا ولیّ او،و به مجرد آن که غصب کرد ضامن میشود آن چیز را و تا رد نکرده اگر تلف شود یا نقصی بر آن وارد شود باید غصب کننده از عهده برآید اگرچه خودش تلف نکرده باشد و به آفت آسمانی تلف شود.و ضمان در صورتی است که آن چیز مال باشد؛چه عین و چه منفعت.و در حقوق ضمان نیست حتی حق تحجیر.
مسأله 2- واجب است رد کردن مال مغصوب اگرچه در ردش مخارج زیاد باشد یا ضرر بر غصب کننده وارد شود،مثل این که آهن یا چوبی را غصب کند و در بنایی کار بگذارد و رد آن موجب خرابی بنا شود،لازم است خراب کند و رد کند.
مسأله 3- اگر مالی را غصب کرد که دارای منفعت میباشد باید علاوه بر رد خود آن،غرامت تمام منفعتهایی را که برده یا تلف شده بکشد،و اگر از برای آن مال منفعتهای متعددی است که یکی از آنها را بیشتر نمیشود برد،باید منفعت متعارف آن را غرامت دهد.
مسأله 4- اگر مال مغصوب تلف شد باید مثل آن را اگر مثلی است به نظر عرف
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 338
بدهد،و قیمت آن را بدهد اگر مثلی نیست،و اگر در مثلی،مثل یافت نشد باید قیمت بدهد.
مسأله 5- اگر مغصوب قیمی باشد و تلف شود و قیمت آن به حسب ملاحظۀ روز غصب شدن و روز تلف شدن و روز دادن قیمت فرق کند،بعید نیست که میزان،قیمت روز دادن قیمت باشد،لکن احتیاط آن است که هر کدام از قیمت روز تلف و روز دادن قیمت زیادتر است آن را بدهد و این احتیاط ترک نشود.
مسأله 6- اگر مالی را غصب کرد و دیگری از او غصب کرد و سومی از دومی غصب کرد و همچنین تا هر چه برسد،پس از آن پیش آخری تلف شد،صاحب مال میتواند به هر یک از اینها رجوع کند وغرامت بگیرد،بلکه میتواند به همه رجوع کند و از هر یک جزئی به طور تساوی یا اختلاف،از قیمت یا مثل مالش بگیرد،و اگر گرفت ضمان به عهدۀ آن شخص آخر است و دیگران میتوانند به او رجوع کنند، چنانچه هر سابقی بر متأخر از خودش میتواند رجوع کند.
مسأله 7- هر کس استیلا بر مال یا حق کسی پیدا کند ضامن است،اگر استیلا بدون حق بوده،چه به طور غصبی باشد یا نه،مثل آن که معامله بکند و صحیح نباشد و عین و قیمت را رد و بدل کنند،در این صورت هر دو ضامن مال دیگری هستند،یا آن که کسی مال دیگری را اشتباهاً یا جهلاً بردارد آن نیز ضامن است،اگر تلف شود؛لکن اگر خود مالک چیزی را امانت بدهد یا شارع چیزی را به امانت بودنش حکم کند ضامن نخواهد بود.
مسأله 8- اگر کسی مال دیگری را تلف کند ضامن است به مثل در مثلی،و به قیمت در قیمی؛چه تلف به طور مباشرت باشد؛یعنی خودش تلف کند یا سبب تلف آن شود؛به این که کاری بکند که تلف به آن مترتب شود،مثل آن که چاهی در راه بکند و کسی در آن بیفتد،یا پوست خربزه در راه بیندازد و کسی بلغزد و تلف شود،یا مالش تلف شود.
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 339
مسأله 9- اگر کسی آتش در خانۀ خود بیفروزد و علم یا گمان داشته باشد که به خانۀ دیگری سرایت میکند،پس اگر سرایت کرد و چیزی تلف کرد ضامن است؛چه به اندازۀ حاجت خود آتش بیفروزد یا زیادتر،بلکه بعید نیست که ضامن باشد اگر عقیدهاش بود که سرایت نمیکند به واسطۀ این بادی که موجود است و سرایت کرد، لکن اگر هوا ساکت بود و اطمینان به سرایت نکردن داشت و ناگهان باد آمد و سرایت داد،ضامن نیست.
مسأله 10- اگر آبی را در ملک خودش باز کرد و به ملک دیگری سرایت کرد و ضرر وارد آمد،ضامن است؛چه عقیده داشته باشد که تعدی نمیکند یا نه،بلی در صورتی که در حال باز کردن آب،راه منزل دیگری بسته بوده به طوری که با آن حال سرایت نمیکرده و بعد از باز کردن آب،راه باز شده به غیر فعل او،در این صورت ضامن نیست.
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 340