احکام صلح

‏ ‏

احکام صلح

‏         مسأله 2168- صلح آن است ‏‎[1]‎‏که انسان با دیگری سازش کند که مقداری از مال یا ‏‎ ‎‏منفعت مال خود را ملک او کند،یا از طلب،یا حق خود بگذرد که او هم در عوض، ‏‎ ‎‏مقداری از مال،یا منفعت مال خود را به او واگذار نماید،یا از طلب،یا حقّی که دارد ‏‎ ‎‏بگذرد.بلکه اگر بدون آن که عوض بگیرد مقداری از مال،یا منفعت خود را به کسی ‏‎ ‎‏واگذار کند،یا از طلب یا حق خود بگذرد،باز هم صلح صحیح است.‏

‏         مسأله 2169- دو نفری که چیزی را به یکدیگر صلح می‌کنند باید بالغ و عاقل باشند،و ‏‎ ‎‏کسی آنها را مجبور نکرده باشد و قصد صلح داشته باشند ‏‎[2]‎

‏         مسأله 2170- لازم نیست صیغۀ صلح به عربی خوانده شود،بلکه با هر لفظی که ‏‎ ‎‏بفهماند با هم صلح و سازش کرده‌اند صحیح است.‏

‏         مسأله 2171- اگر کسی گوسفندهای خود را به چوپان بدهد که مثلاً یک سال ‏‎ ‎‏نگهداری کند و از شیر آن استفاده نماید و مقداری روغن بدهد،چنانچه شیر گوسفند ‏‎ ‎‏را در مقابل زحمت‌های چوپان و آن روغن صلح کند صحیح است ولی اگر گوسفند را ‏


کتابرساله توضیح المسائل آیة الله العظمی بروجردی با حواشی امام خمینی (س)صفحه 435
‏یک ساله به چوپان اجاره دهد که از شیر آن استفاده کند و در عوض،مقداری روغن ‏‎ ‎‏بدهد اشکال دارد.‏

‏         مسأله 2172- اگر کسی بخواهد طلب یا حق خود را به دیگری صلح کند در صورتی ‏‎ ‎‏صحیح است که او قبول نماید ولی اگر بخواهد از طلب یا حق خود بگذرد قبول کردن ‏‎ ‎‏او لازم نیست ‏‎[3]‎

‏         مسأله 2173- اگر انسان مقدار بدهی خود را بداند و طلبکار او نداند،چنانچه طلبکار ‏‎ ‎‏طلب خود را به کمتر از مقداری که هست صلح کند مثلاً پنجاه تومان طلبکار باشد و ‏‎ ‎‏طلب خود را به ده تومان صلح نماید،زیادی برای بدهکار حلال نیست مگر آن که ‏‎ ‎‏مقدار بدهی خود را به او بگوید و او را راضی کند یا طوری باشد که اگر مقدار طلب ‏‎ ‎‏خود را می‌دانست،باز هم به آن مقدار صلح می‌کرد.‏

‏         مسأله 2174- اگر بخواهند دو چیزی را که از یک جنس و وزن آنها معلوم است به ‏‎ ‎‏یکدیگر صلح کنند،احتیاط واجب ‏‎[4]‎‏آن است که وزن یکی بیشتر از دیگری نباشد، ‏‎ ‎‏ولی اگر وزن آنها معلوم نباشد،اگرچه احتمال دهند که وزن یکی بیشتر از دیگری ‏‎ ‎‏است صلح صحیح است.‏

‏         مسأله 2175- اگر دو نفر از یک نفر طلبکار باشند،یا دو نفر از دو نفر دیگر طلبکار ‏‎ ‎‏باشند و بخواهند طلب‌های خود را به یکدیگر صلح کنند،چنانچه طلب آنان از یک ‏‎ ‎‏جنس و وزن آنها یکی باشد مثلاً هر دو ده من گندم طلبکار باشند،مصالحۀ آنان ‏‎ ‎‏صحیح است،و همچنین است اگر جنس طلب آنان یکی نباشد مثلاً یکی ده من برنج و ‏‎ ‎‏دیگری دوازده من گندم طلبکار باشد.ولی اگر طلب آنان از یک جنس و چیزی باشد ‏‎ ‎‏که معمولاً با وزن یا پیمانه آن را معامله می‌کنند،در صورتی که وزن یا پیمانۀ آنها ‏

‏         ‏

کتابرساله توضیح المسائل آیة الله العظمی بروجردی با حواشی امام خمینی (س)صفحه 436
‏مساوی نباشد،مصالحۀ آنان اشکال دارد.‏

‏         مسأله 2176- اگر از کسی طلبی دارد که باید بعد از مدتی بگیرد چنانچه طلب خود را ‏‎ ‎‏به مقدار کمتری صلح کند و مقصودش این باشد که از مقداری از طلب خود گذشت ‏‎ ‎‏کند و بقیه را نقد بگیرد اشکال ندارد.‏

‏         مسأله 2177- اگر دو نفر چیزی را با هم صلح کنند،با رضایت یکدیگر می‌توانند صلح ‏‎ ‎‏را به‌هم بزنند و نیز اگر در ضمن معامله برای هر دو یا یکی از آنان،حق به‌هم زدن ‏‎ ‎‏معامله را قرار داده باشند،کسی که آن حق را دارد می‌تواند صلح را به‌هم بزند.‏

‏         مسأله 2178- تا وقتی خریدار و فروشنده از مجلس معامله متفرق نشده‌اند می‌توانند ‏‎ ‎‏معامله را به‌هم بزنند و نیز اگر مشتری حیوانی را بخرد تا سه روز حق به‌هم زدن معامله ‏‎ ‎‏را دارد و همچنین اگر پول جنسی را که نقد خریده تا سه روز ندهد و جنس را تحویل ‏‎ ‎‏نگیرد،فروشنده می‌تواند معامله را به‌هم بزند،ولی کسی که مال را صلح می‌کند در این ‏‎ ‎‏سه صورت حق به‌هم زدن صلح را ندارد و در هشت صورت دیگر که در احکام خرید ‏‎ ‎‏و فروش گفته شد می‌تواند صلح را به‌هم بزند.‏

‏         مسأله 2179- اگر چیزی را که به صلح گرفته معیوب باشد می‌تواند صلح را به‌هم بزند، ‏‎ ‎‏ولی اگر بخواهد تفاوت قیمت صحیح و معیوب را بگیرد اشکال دارد ‏‎[5]‎

‏         مسأله 2180- هرگاه مال خود را به کسی صلح نماید و با او شرط کند که اگر بعد از ‏‎ ‎‏مرگ وارثی نداشتم باید چیزی را که به تو صلح کردم وقف کنی و او هم این شرط را ‏‎ ‎‏قبول کند،باید به شرط عمل نماید. ‏

‏ ‏

‏ ‏

کتابرساله توضیح المسائل آیة الله العظمی بروجردی با حواشی امام خمینی (س)صفحه 437

  • -و شرط است که طرف هم قبول کند تا صلح شود.
  • -و به حکم حاکم از تصرف در اموال منع نشده باشند.
  • -و صلح هم نیست.
  • -بلکه اقوا.
  • -بلکه جایز نیست بگیرد بنابر اقوا.