احکام کشتار

احکام شکار

‏ ‏

احکام شکار

‏بدان که شکار کردن گاهی با سگ تعلیم داده شده است و گاهی به آلات قتّاله است.‏

‏         مسأله 1- تنها حیوانی که می‌توان با او شکار کرد سگی است که تعلیم شده باشد، ‏‎ ‎‏پس اگر سگ تعلیم داده نباشد،شکار با آن حلال نمی‌شود؛چنانچه با غیر سگ از ‏‎ ‎‏حیوانات دیگر چه پرنده و چه چرنده باشد،شکار حرام می‌شود.‏

‏         مسأله 2- سگ شکارچی باید در فرمان او باشد و باید تعلیم شده باشد برای شکار ‏‎ ‎‏نمودن،و احتیاط واجب است که وقتی که شکار را از پای درآورد از گوشت او نخورد ‏‎ ‎‏به حسب عادت؛یعنی این ادب را هم دارا باشد،پس اگر چنین نباشد،شکار حلال ‏‎ ‎‏نمی‌شود بنابر احتیاط.‏


کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 323
‏         مسأله 3- شکاری که به توسط این حیوان حلال است باید در او چند امر مراعات ‏‎ ‎‏شود.‏

‏         اول: آن که شکارچی سگ خود را برای شکار کردن رها سازد و کیش کند؛پس اگر ‏‎ ‎‏خود او برود و این کار را بکند در این صورت شکار حلال نیست،بلکه احتیاط واجب ‏‎ ‎‏است که اگر سگ خودش دنبال کرد آهو را و بعد او ترغیب نمود سگ را به این کار و ‏‎ ‎‏سگ هم تعجیل کرد در آن امر در این صورت هم باز از شکار صرف نظر کرده و ‏‎ ‎‏گوشت او را نخورد و اگر برای کار دیگر صاحبش او را فرستاد و مصادف شد با آهو و ‏‎ ‎‏او را کشت حلال نمی‌شود.‏

‏         دوم: آن که شکارچی که سگ را می‌فرستد مسلمان باشد و شکار کافر به همۀ ‏‎ ‎‏اقسامش-که گذشت در ذبیحه-حلال نیست.‏

‏         سوم: آن که در وقت رها کردن سگ دنبال شکار و فرستادن آن بسمله بگوید به ‏‎ ‎‏نحوی که گذشت در ذبیحه و اگر در حال فرستادن عمداً ترک کند،حلال نمی‌شود،و ‏‎ ‎‏اگر نسیاناً باشد حلال است،و اگر ترک کند آن را عمداً و در وقتی سگ به شکار رسید ‏‎ ‎‏بسمله بگوید،بنابر احتیاط واجب حرام می‌شود.‏

‏         چهارم: آن که شکار از زخم سگ بمیرد،و اما اگر از ترس زهره‌اش آب شده باشد ‏‎ ‎‏یا از خستگی مرده باشد حلال نیست،بلکه اگر سگ به آن تنه بزند و بمیرد حلال ‏‎ ‎‏نمی‌شود.‏

‏         پنجم: آن که شکارچی نتواند که خود را به شکار برساند و او را سر ببرد به نحوی ‏‎ ‎‏که گذشت،پس در این صورت اگر شکار مرد حلال است.‏

‏         مسأله 4- واجب است بر شکارچی که سستی نکند در رسیدن به شکار بعد از ‏‎ ‎‏آن که دید سگ او را گرفته و نگه‌داشته،پس اگر سرعت نکرد و شکار مرد آن شکار ‏‎ ‎‏حلال نیست.‏

‏         مسأله 5- چنانچه می‌داند اگر سرعت کند نمی‌رسد به این که او را سر ببرد و یا این ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 324
‏که کارد همراه ندارد تا این که سر او را ببرد،پس در این صورت‌ها لازم نیست سرعت ‏‎ ‎‏کند و شکار حلال است.‏

‏         مسأله 6- چنانچه سرعت کرد و به شکار رسید ولی کارد خود را گم کرده بود،در ‏‎ ‎‏این صورت شکار حرام است بنابر احتیاط واجب.‏

‏         مسأله 7- اگر سگ شکاری خود را برای گرفتن آهو رها کرد ولی او بز کوهی را ‏‎ ‎‏گرفت،یا آن که برای یک آهو رها کرد و او دو آهو را گرفت مانعی ندارد و شکار ‏‎ ‎‏حلال است.‏

‏         مسأله 8- چنانکه می‌تواند یک شکارچی یک سگ شکاری را رها کند می‌توانند ‏‎ ‎‏چند شکارچی چند سگ را رها سازند،و چنانچه می‌توانند چند شکارچی یک سگ را ‏‎ ‎‏رها کنند می‌تواند یک شکارچی چند سگ را رها کند.‏

‏         مسأله 9- در صورتی که چند شکارچی یک سگ را رها کردند لازم است بر همۀ ‏‎ ‎‏آنها که بسمله بگویند و اگر چنانچه یکی از آنها گفت و دیگری با توجه به این که لازم ‏‎ ‎‏است نام خدا را بردن و نبرد شکار حلال نیست،و همچنین است اگر یکی از آنها ‏‎ ‎‏مسلمان باشد و دیگری نباشد یا یک سگ،تعلیمی باشد یکی نباشد.‏

‏         مسأله 10- اگر چنانچه شکارچی با شمشیر یا چاقو یا کارد و یا تیر یا نیزه شکاری را ‏‎ ‎‏بکشد حلال است،به شرط آن که از تیزی این آلات و ادوات استفاده کند.و مخفی ‏‎ ‎‏نماند که لازم نیست این آلات و ادوات از آهن باشد،بلکه اگر از سایر فلزهای دیگر ‏‎ ‎‏هم شد مانعی ندارد.‏

‏         مسأله 11- شکار با تفنگ باروتی حلال نیست،بنابر احتیاط واجب در صورتی که ‏‎ ‎‏با قوّت تیر تفنگ فرو برود نه با تیزی آن،بلی مانعی نیست از این که به توسط این ‏‎ ‎‏تفنگ و یا هر حیله‌ای که ممکن است شکار را از پای درآورد و بعداً او را سر ببرد تا ‏‎ ‎‏حلال شود.‏


کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 325
‏         مسأله 12- شکاری که به توسط تفنگ گلوله‌ای از پای درآید و بمیرد اگر چنانچه ‏‎ ‎‏گلوله تیز است شکار حلال است،وگرنه احتیاط واجب است که از خوردن آن پرهیز ‏‎ ‎‏کنند.‏

‏         مسأله 13- جمیع شرایطی که ذکر شد و تمام خصوصیاتی که نام برده شد راجع به ‏‎ ‎‏شکار با حیوان،تمامی آنها معتبر است در شکار با تفنگ و نیزه و امثال آن؛یعنی ‏‎ ‎‏تفنگچی باید مسلمان باشد و نام خدا را وقت تیراندازی ببرد و تیر را برای شکار خالی ‏‎ ‎‏کند و ممکن نباشد برای او که برسد به حیوان و سرش را ببرد،پس در صورتی که این ‏‎ ‎‏جهات جمع شد شکارش حلال است وگرنه حلال نیست.‏

‏         مسأله 14- شکارچی باید بعد از آن که تیر را خالی کرد سرعت کند که بلکه به شکار ‏‎ ‎‏برسد و سرش را ببرد و الّا حلال نمی‌شود.چنانچه باید مردن شکار مربوط به تفنگ و ‏‎ ‎‏تیر باشد وگرنه اگر تیر خورد به حیوان و او از کوه پرت شد تا ته دره و مرد در این ‏‎ ‎‏صورت حلال نیست.‏

‏         مسأله 15- مانعی نیست از این که هم تفنگ به کار برد و هم سگ شکاری را رها ‏‎ ‎‏کند و چنانچه از این دو راه حیوان بمیرد حلال است.‏

‏         مسأله 16- حیواناتی که عادتاً رام هستند شکار آنها صحیح نیست و چنانچه بمیرند ‏‎ ‎‏بعد از شکار شدن حرامند،مگر آن که سر آنان را ببرند با شرایطی که گذشت.‏

‏         مسأله 17- کبوتر و آهو و گاو وحشی جزء حیواناتی هستند که می‌توان آنان را ‏‎ ‎‏شکار کرد و همچنین است حیوان اهلی که وحشی شده است و یا آن که رام نمی‌شود ‏‎ ‎‏و چموش گشته،پس اینها هم شکارشان صحیح است.‏

‏         مسأله 18- مرغ و خروس و گاو و شتر از حیواناتی هستند که نمی‌توان آنان را شکار ‏‎ ‎‏کرد بلکه باید سر آنها را برید و ذبح نمود،و همچنین است آهو و کبوتری که در منازل ‏‎ ‎‏آمده‌اند و اهلی شده‌اند.‏

‏         مسأله 19- بچۀ آهو که هنوز نمی‌تواند فرار کند و جوجۀ پرنده که هنوز پر پیدا ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 326
‏نکرده اگر چنانچه شکار شوند حلال نیستند،بلکه باید آنها را ذبح کنند تا حلال شوند.‏

‏         مسأله 20- چنانچه حیوانی که حلال گوشت است می‌توان شکار کرد،حیوانی که ‏‎ ‎‏حرام گوشت است نیز اگر شکار کنند،پوست آن پاک می‌شود و می‌توان از آن انتفاع ‏‎ ‎‏برد،در صورتی که قابل تذکیه باشد.‏

‏         مسأله 21- حیوانی که حرام گوشت است اگر چنانچه نجس است مثل سگ و خوک ‏‎ ‎‏به شکار شدن و سر بریدن پاک نمی‌شود.‏

‏         مسأله 22- در مسألۀ(20)پاک شدن پوست و گوشت متوقف است بر این که سر ‏‎ ‎‏آنان را ببرند و یا آن که آنان را با آلت قتاله شکار کنند،و اما اگر با حیوان و سگ شکاری ‏‎ ‎‏شکار شوند،پس در این صورت پاک شدن بدن آنان معلوم نیست و مشکل است.‏

‏         مسأله 23- کسی که شکاری را گرفت مالک او می‌شود،و همچنین است اگر حیوان ‏‎ ‎‏و یا پرنده در دام او واقع شود و بیفتد،و همچنین است اگر به توسط تفنگ و تیر او و یا ‏‎ ‎‏سگ شکاری‌اش و یا غیر اینها از آلات و ادوات دیگر دست و پای شکار شکسته شود ‏‎ ‎‏و بال مرغ هوایی شکسته گردد،پس در هر یک از سه صورت کسی دیگر حق ندارد ‏‎ ‎‏تصرفی در شکار آن کند.‏

‏         مسأله 24- در مسألۀ گذشته لازم است در گرفتن شکار قصد مالک شدن داشته ‏‎ ‎‏باشد وگرنه مالک نمی‌شود،و همین‌طور در سایر مذکورات ظاهراً.‏

‏         مسأله 25- کسی که پادشاه زنبور عسل را گرفت مالک آن و هر چه لشکر اوست ‏‎ ‎‏می‌شود،در صورتی که به قصد مالک شدن بگیرد.‏

‏ ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 327