کتاب نذر و قسم

‏ ‏

کتاب نذر و قسم

‏مراد از قسم آن است که سوگند یاد کند که کاری را بکند یا نکند بعد از این،مثل ‏‎ ‎‏این که بگوید:واللّٰه فلان روز را روزه می‌گیرم،یا و اللّٰه فلان کار را نمی‌کنم،و از برای آن ‏‎ ‎‏شرایط و احکامی است.‏

‏         مسأله 1- شرط است که قسم با لفظ باشد،و در آدم لال با اشاره نیز صحیح است،و ‏‎ ‎‏لکن به نوشتن صحیح نیست و لازم نیست که لفظ عربی باشد و به فارسی و سایر ‏‎ ‎‏زبان‌ها نیز واقع می‌شود.‏

‏         مسأله 2- شرط است که قسم به خدا باشد چه به ذات مقدس یا به اسمی که برای ‏‎ ‎‏خدای تعالی است مثل«اللّٰه»در عربی و«خدا»در فارسی یا به وصفی که به غیر خدا ‏‎ ‎‏گفته نمی‌شود مثل«رحمن»یا به وصفی که از مختصات خداست مثل آفرینندۀ زمین و ‏‎ ‎‏آسمان،یا صفاتی که اگر گفته شود بی‌قرینه خداوند را می‌فهماند،مثل پروردگار، ‏‎ ‎‏آفریننده،روزی دهنده؛و اگر از صفاتی است که هم به خدا نسبت می‌دهند و هم به ‏‎ ‎‏غیر خدا و از ذکر آن بدون قرینه،خدا فهمیده نمی‌شود،پس اگر به این قِسم صفات ‏‎ ‎‏قسم بخورد و مرادش خدا باشد،احتیاط واجب آن است که به حکم قسم عمل کند.‏

‏         مسأله 3- در این که فلان لفظ قسم است یا نه باید به فهم مردم رجوع کرد؛هر چه ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 310
‏را قسم دانستند قسم است.و ظاهر آن است اگر گفت به حق خدا،به جلال خدا،به ‏‎ ‎‏عظمت خدا،اینها قسم است،بلکه بعید نیست که اگر بگوید به علم خدا،به قدرت ‏‎ ‎‏خدا،آن هم قسم باشد.‏

‏         مسأله 4- قسم به پیغمبران و امامان و به چیزهای مقدس مثل قرآن،کعبه،و امثال ‏‎ ‎‏آنها صحیح نیست.‏

‏         مسأله 5- اگر بگوید به خدا من این کار را می‌کنم اگر خدا بخواهد و مراد تبرّک ‏‎ ‎‏نباشد،بلکه واقعاً تعلیق باشد قسم واقع نمی‌شود،حتی اگر قسم به به‌جا آوردن کار ‏‎ ‎‏واجبی باشد یا ترک کردن چیز حرام باشد.و اگر بگوید به خدا این کار را می‌کنم اگر ‏‎ ‎‏فلانی بخواهد،پس اگر آن شخص خواست که آن عمل را بکند،قسم واقع می‌شود و ‏‎ ‎‏اگر نخواست واقع نمی‌شود.و اگر گفت قسم به خدا اگر زید آمد فلان کار را می‌کنم، ‏‎ ‎‏اگر زید آمد قسم واقع است و باید عمل کند و الّا نباید عمل کند.‏

‏         مسأله 6- شرط است در صحیح بودن قسم،آن که قسم خورنده عاقل و بالغ باشد و ‏‎ ‎‏قصد و اختیار داشته باشد،بلکه اگر در حال شدت خشم قسم بخورد به طوری که ‏‎ ‎‏قصد از او سلب شود صحیح نیست.‏

‏         مسأله 7- قسم اولاد با منع پدر و قسم زن با منع شوهر درست نیست،مگر آن که ‏‎ ‎‏منع کند از کار واجب یا از ترک حرام،و در صورتی که منع آنها متوجه به قسم باشد ‏‎ ‎‏بعید نیست که قسم آنها واقع نشود.‏

‏         مسأله 8- اگر اولاد و زن قسم بخورند بدون اذن پدر و شوهر بعید نیست که قسم ‏‎ ‎‏آنها واقع نشود حتی در قسم به به‌جا آوردن واجب و به‌جا نیاوردن حرام،لکن نباید ‏‎ ‎‏احتیاط را ترک کرد.‏

‏         مسأله 9- اگر قسم بخورد که واجبی یا مستحبی را ترک کند یا حرامی یا مکروهی را ‏‎ ‎‏به‌جا بیاورد قسمش صحیح نیست،و اگر مورد قسم به حسب حکم شرع مباح ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 311
‏است ولی به حسب منافع و اغراض عقلایی رجحان و مزیت داشته باشد قسم ‏‎ ‎‏صحیح است و باید عمل شود،بلکه اگر از این جهت نیز هیچ طرف بر طرف دیگر ‏‎ ‎‏مزیت نداشته باشد بعید نیست صحیح باشد و باید عمل شود،بلی اگر به حسب ‏‎ ‎‏غرض عقلا طرف مقابل مزیت دارد قسم صحیح نیست،مثل آن که قسم بخورد دوای ‏‎ ‎‏مقوی نخورد.‏

‏         مسأله 10- بعد از آن که قسم واقع شد با شرایط صحتش،واجب است وفا کند ‏‎ ‎‏به موجب آن،و حرام است مخالفت آن و باید در صورت مخالفت کفاره بدهد.‏

‏         مسأله 11- کفاره در صورتی واجب است که عمداً مخالفت کند و اگر از روی نادانی ‏‎ ‎‏و یا فراموشی و یا غفلت و یا از روی اضطراب یا اجبار و اکراه باشد،کفاره واجب ‏‎ ‎‏نیست.‏

‏         مسأله 12- کفارۀ قسم یک بنده آزاد کردن یا ده نفر مستمند را طعام دادن و یا ‏‎ ‎‏پوشاندن است و اگر نتوانست انجام اینها را،سه روز باید روزه بگیرد.‏

‏ ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 312