کتاب هبه

‏ ‏

کتاب هبه

‏هبه عبارت از ملک نمودن عین است مجاناً،و می‌شود از آن به بخشش تفسیر کرد.‏

‏         مسأله 1- هبه عقد و محتاج به ایجاب و قبول است و با هر لفظ و لغتی واقع می‌شود ‏‎ ‎‏و به معاطات و دادن چیزی و گرفتن به عنوان بخشش واقع می‌شود.‏

‏         مسأله 2- معتبر است در بخشش کننده و کسی که قبول بخشش می‌کند که بالغ و ‏‎ ‎‏عاقل باشد و قصد داشته باشد،و از روی اختیار عقد کند،و شرط است در هبه کننده ‏‎ ‎‏که ممنوع از تصرف نباشد به واسطۀ سفاهت و افلاس.و باید مالک باشد،پس صحیح ‏‎ ‎‏نیست بخشش مال دیگری مگر با اذن و اجازۀ او،و شرط است در کسی که به او ‏‎ ‎‏بخشش می‌شود آن که بتواند مالک آن چیز شود،پس هبۀ قرآن به کافر صحیح نیست.‏

‏         مسأله 3- در مال هبه شده شرط است که عین باشد مثل ملک،خانه،اسب،کتاب.و ‏‎ ‎‏صحیح نیست هبۀ منفعت،مثل منفعت خانه و حیوان.و اما دین پس هبۀ آن به کسی که ‏‎ ‎‏بدهکار است بی‌اشکال است و در هبۀ دین معتبر است ایجاب و قبول بنابر اقوا،و اگر ‏‎ ‎‏هبه کند به غیر بدهکار،بنابر اقوا صحیح است و قبض آن به قبض مصداقش می‌باشد.‏

‏         مسأله 4- شرط است در صحیح بودن هبه،آن که قبض کند مال را شخصی که به او ‏‎ ‎‏هبه شده است و لازم نیست قبض در مجلس عقد باشد،و احتیاط واجب آن است که ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 297
‏قبض به اذن هبه کننده باشد؛و اگر مال در دست کسی که هبه به او شده است باشد لازم ‏‎ ‎‏نیست قبض تازه،و لازم نیست مدتی بگذرد که بشود قبض کند و فوریت در قبض ‏‎ ‎‏شرط نیست و هر چه عقب بیفتد مانعی ندارد.‏

‏         مسأله 5- اگر مالی که هبه شده،نمایی داشته باشد قبل از قبض،مثل آن که درخت ‏‎ ‎‏میوه بدهد یا گوسفند پشم بدهد یا بزاید،مال هبه کننده است.‏

‏         مسأله 6- اگر هبه کننده قبل از قبض و بعد از عقد بمیرد،عقد باطل می‌شود و مال به ‏‎ ‎‏ورثۀ او می‌رسد و ورثۀ او جانشین او نمی‌شوند در تحویل دادن.و همین‌طور اگر کسی ‏‎ ‎‏که به او هبه شده بمیرد پیش از تحویل گرفتن،هبه باطل می‌شود و ورثۀ او جانشین او ‏‎ ‎‏نمی‌شوند در قبض.‏

‏         مسأله 7- اگر هبه تمام شد و قبض واقع شد،پس اگر به ارحام خود هبه کرده مثل ‏‎ ‎‏پدر و مادر و اولاد و عمو و خاله و دیگر ارحام،هبه کننده نمی‌تواند برگردد در هبۀ ‏‎ ‎‏خود و مال را پس بگیرد،و اگر به اجنبی هبه کرده می‌تواند پس بگیرد،در صورتی که ‏‎ ‎‏مال به حال خود باقی باشد،پس اگر تلف شده باشد تمام آن یا بعض آن رجوع ‏‎ ‎‏نمی‌تواند بکند.‏

‏         مسأله 8- اقوا آن است که شوهر و زن در حکم اجنبی هستند نه خویشاوندان، ‏‎ ‎‏گرچه رجوع آنها کراهت دارد،و احتیاط مستحب آن است که پس از هبه و تحویل ‏‎ ‎‏رجوع نکنند.‏

‏         مسأله 9- اگر آن کسی که به او هبه شده عوض داد به هبه کننده در ازای هبه؛چه ‏‎ ‎‏شرط عوض بشود یا بدون شرط عوض بدهد نمی‌تواند هبه کننده رجوع کند و هبه را ‏‎ ‎‏پس بگیرد،چنانچه اگر هبه کننده در هبه قصد قربت کند جایز نیست رجوع کند.‏

‏         مسأله 10- در حکم تلف است-در این که جایز نیست از بخشش برگردد-هر ‏‎ ‎‏تصرفی که مال را به دیگری نقل بدهد،مثل فروختن و صلح کردن و هبه کردن و هر ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 298
‏تصرفی که عین را تغییر بدهد به طوری که گفته شود به حال خود باقی نیست،مثل ‏‎ ‎‏آن که گندم را آرد کنند و آرد را نان کنند یا پارچه را رنگ کنند یا ببرند یا بدوزند،و اما ‏‎ ‎‏اگر تصرف باعث تغییر نشود می‌تواند رجوع کند،مثل آن که جامه را بپوشد یا فرش را ‏‎ ‎‏پهن کند و روی او بنشیند یا حیوان را سوار شود یا تیمار کند یا علف و آب بدهد.‏

‏         مسأله 11- هبه دو قسم است:یا به عوض است یا بی‌عوض،با عوض آن است که ‏‎ ‎‏شرط کند به ازای آن،چیزی به او بدهد هرچند کم باشد که اگر به شرط عمل نکند باز ‏‎ ‎‏هبۀ با عوض است یا این که در ازای آن چیزی بدهد گرچه شرط نشده باشد؛در هر دو ‏‎ ‎‏صورت با عوض است.‏

‏         مسأله 12- اگر هبه کند و شرط نکند عوض دادن را،لازم نیست عوض بدهد؛چه ‏‎ ‎‏هبه کننده پست‌تر باشد از آن که به او هبه کرده یا بالاتر باشد یا مساوی باشند در احترام ‏‎ ‎‏و شأن،بلی بهتر آن است که در صورت اوّلی عوض بدهد.‏

‏         مسأله 13- اگر عوض داد لازم نیست هبه کننده قبول کند و اگر قبول کرد و گرفت، ‏‎ ‎‏هبه لازم می‌شود و نمی‌تواند هبه کننده پس بگیرد،چنانچه نمی‌تواند آن کس که به او ‏‎ ‎‏هبه شده آنچه را عوض داده پس بگیرد.‏

‏         مسأله 14- اگر هبه دهنده شرط کرد بر کسی که به او هبه کرده که عوض بدهد و او ‏‎ ‎‏نیز قبول کرد و هبه را گرفت مخیر است بین آن که برگرداند مالی را که به هبه گرفته یا ‏‎ ‎‏عوض را بدهد،و احتیاط مستحب آن است که عوض را بدهد و اگر عوض را داد هبه ‏‎ ‎‏لازم می‌شود،و اگر نداد می‌تواند هبه کننده هبۀ خود را پس بگیرد.‏

‏         مسأله 15- شرط نیست در صحت رجوع،آن که کسی که به او هبه شده باخبر شود ‏‎ ‎‏از آن؛پس رجوع بی‌اطلاع او صحیح است.‏

‏ ‏

‏ ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 299