احکام خمس

5-منافع کسب

‏ ‏

5-منافع کسب

‏         مسأله 1- هرگاه انسان به تجارت و یا صنعت و یا زراعت و یا کسب‌های دیگر مالی ‏‎ ‎‏به‌دست آورد،چنانچه از مخارج سال خود او و عیالاتش زیاد بیاید خمس آن را باید ‏‎ ‎‏بدهد.‏

‏         مسأله 2- اگر غیر از کسب مالی به دست آورد،مثلاً چیزی به او ببخشند یا جایزه ‏‎ ‎‏بدهند و یا تحفه بیاورند خمس بر او واجب نیست علی الاقوی،و در میراث غیر ‏‎ ‎‏مترقب بلکه در مطلق میراث و مهر و عوض خلع حکم چنین است،لکن سزاوار ‏‎ ‎‏نیست ترک احتیاط در همۀ مذکورات،و همچنین است حکم در چیزی که مالک ‏‎ ‎‏می‌شود آن را به صدقۀ مندوبه.‏

‏         مسأله 3- چیزهایی که به عنوان خمس و یا زکات گرفته می‌شود،خمس در آنها ‏‎ ‎‏واجب نیست.بلی در منافع آنها خمس هست به شرطی که به قصد استفاده نگهداری ‏‎ ‎‏شده باشد.‏


کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 190
‏         مسأله 4- اگر مالی به ارث به او برسد و بداند کسی که این مال از او به ارث رسیده ‏‎ ‎‏خمس آن را نداده،باید خمس آن را بدهد و نیز اگر در خود آن مال خمس نباشد،ولی ‏‎ ‎‏انسان بداند کسی که آن مال از او به ارث رسیده بدهکار خمس است،باید خمس را از ‏‎ ‎‏مال او بدهد.‏

‏         مسأله 5- اگر به سبب قناعت کردن،چیزی از مخارج سال انسان زیاد بیاید واجب ‏‎ ‎‏است خمس آن را بدهد.‏

‏         مسأله 6- چیزی که متعلق خمس نباشد یا آن که باشد ولکن خمس آن را داده ‏‎ ‎‏باشد،اگر قیمت سوقیۀ آنها زیاد شود زیادی قیمت آنها خمس ندارد،در صورتی که ‏‎ ‎‏آن چیزها را مال التجاره و سرمایۀ کسب قرار نداده باشد و مقصودش آن باشد که اعیان ‏‎ ‎‏آنها به ملک او باقی بماند و از منافع آن منفعت ببرد.و اما اگر مقصود،تجارت به آنها ‏‎ ‎‏باشد،مثل این که زمینی بخرد برای فروختن،پس ظاهر آن است که به زیادی قیمت آن ‏‎ ‎‏خمس واجب می‌شود؛به شرط آن که در حال زیاد شدن قیمت فروختن آن ممکن ‏‎ ‎‏باشد،و اما اگر نقل و انتقال آن ممکن نباشد مگر در سال بعد،پس زیادی قیمت آن از ‏‎ ‎‏منافع سال آینده خواهد بود نه از سال اول.‏

‏         مسأله 7- خمس در ارباح مکاسب بعد از بیرون کردن مخارج و مصارف است ‏‎ ‎‏که در تحصیل منفعت به‌کار برده و تعلق آن در صورتی است که از مخارج سال او ‏‎ ‎‏زیاد بیاید.و مبدأ سال کسبی روزانه از اول شروع به کسب است و برای کسی که ‏‎ ‎‏شغلش کاسبی روزانه نباشد مبدأ سال او رسیدن فایده است.و مبدأ سال زارع اول ‏‎ ‎‏زمان رسیدن زراعت است که به تصفیۀ غله حاصل می‌شود.و مبدأ سال باغبان ‏‎ ‎‏بریدن خرما و چیدن میوه است،و اگر میوه یا زراعت را پیش از وقت بریدن و ‏‎ ‎‏چیدن بفروشد مبدأ سال او وقت گرفتن قیمت است.و کفایت نمی‌کند صرف ‏‎ ‎‏مالک شدن مگر در صورتی که مثل موجود باشد و تحصیل آن ممکن باشد به مطالبه ‏‎ ‎‏کردن.‏


کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 191
‏         مسأله 8- کسی که دیگران مخارج او را متکفل می‌شوند،باید خمس تمام مالی را ‏‎ ‎‏که به دست می‌آورد بدهد.‏

‏         مسأله 9- مراد از مؤونه چیزی است که خرج معاش و عیال واجب النفقه و کسان ‏‎ ‎‏خود می‌کند،و از مؤونه است خرج زیارت و صدقه و جایزه و هدیه و مخارج میهمان ‏‎ ‎‏و رفت و آمد و حقوق لازمه که به نذر یا کفاره بر او لازم می‌شود و چیزهایی که به آنها ‏‎ ‎‏احتیاج دارد،مثل حیوان سواری و باری و خانه و فرش و کتب و اسباب و لوازم خانه ‏‎ ‎‏که از منفعت کسب می‌خرد و آنچه صرف تزویج خود و اولاد خود و خرج ختنۀ آنها ‏‎ ‎‏می‌کند و آنچه خرج ناخوشی و مردن کسان خود می‌نماید.‏

‏         مسأله 10- میزان در مؤونه آن است که بالفعل آن را صرف می‌کند نه مقدار آن،پس ‏‎ ‎‏اگر بر خود و عیالاتش سخت‌گیری کند باید خمس مقدار زاید را بدهد.‏

‏         مسأله 11- معتبر است در مؤونه اقتصار بر مقداری که لایق به حال او باشد نه ‏‎ ‎‏خرج‌های بی‌فایده که از روی سفاهت و اسراف می‌کند،پس هرگاه زیاده از مقدار لایق ‏‎ ‎‏خرج کند از مؤونه محسوب نمی‌شود و باید خمس آن زیاده را بدهد،بلکه احتیاط ‏‎ ‎‏واجب مراعات اقتصاد و میانه‌روی است در مؤونه،نه انتخاب فرد عالی از آن که لایق ‏‎ ‎‏به حال او نبوده باشد و غیر متعارف از مثل او،بلکه خالی از قوّت نیست،بلی توسعۀ ‏‎ ‎‏متعارف از برای مثل او از مؤونه محسوب است.‏

‏         مسأله 12- مالی را که انسان خرج سفر حج و زیارت‌های دیگر و ادای قرض و ‏‎ ‎‏کفاره می‌کند از مخارج سال حساب می‌شود،و اگر از روی نافرمانی،حج واجب و ‏‎ ‎‏ادای قرض را ترک کند از مؤونۀ سال محسوب نمی‌شود.‏

‏         مسأله 13- سرمایه‌ای که برای کسب خود قرار می‌دهد از مؤونه محسوب نمی‌شود ‏‎ ‎‏بنابر احوط،بلکه باید خمس آن را بدهد اگر از ارباح مکاسب شمرده شود،مگر در ‏‎ ‎‏صورتی که احتیاج به آن داشته باشد در حفظ وجاهت و تحصیل مخارجی که لایق به ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 192
‏حال اوست.و همچنین است اگر در صورتی که اخراج خمس از سرمایه بکند تنزل ‏‎ ‎‏می‌کند از کسب اول به کسبی که لایق شأن او نیست و یا کفایت مؤونۀ او را نمی‌کند، ‏‎ ‎‏پس در این صورت هم سرمایه از مؤونه محسوب است و خمس ندارد.‏

‏         مسأله 14- اگر کسی چند رقم عایدی داشته باشد مثل تجارت و زراعت و صنعت و ‏‎ ‎‏مثل آنها،پس در سال مجموع عایدات و واردات خود را از هر جهت روی هم رفته ‏‎ ‎‏حساب می‌کند بعد از اخراج مؤونۀ سال،آنچه از مجموع باقی مانده خمس آن را ‏‎ ‎‏می‌دهد و لازم نیست که برای هر نوعی سال جداگانه قرار بدهد.‏

‏         مسأله 15- املاکی را که دارد از درخت‌ها و حیوانات که خمس به آنها تعلق نگرفته ‏‎ ‎‏و یا گرفته و خمس آنها را داده بر سه قسم است:‏

‏         اول: آن که مقصود باقی گذاردن آنهاست که از عواید متصلۀ آن استفاده کند،مثل ‏‎ ‎‏درخت بید و چنار که مقصود،استفاده از چوب و شاخۀ آنها است و یا مثل گوسفند نر ‏‎ ‎‏که مقصود استفاده از چاقی آنها است؛واجب است خمس در این صورت از ‏‎ ‎‏شاخه‌های زیادی درخت و پشم و مو و کرک حیوان،بلکه واجب است خمس کلفت ‏‎ ‎‏شدن چوب درخت و چاق شدن حیوان.‏

‏         دوم: آن که مقصود استفاده بردن از خود آن نباشد،بلکه غرض استفاده بردن از ‏‎ ‎‏حاصل آن است،مثل درختان میوه‌دار و شیر و پشم حیوانات،پس در این صورت ‏‎ ‎‏خمس به منافع آنها تعلق می‌گیرد،مثل میوه و پشم و شیر در صورتی که از مؤونۀ سال ‏‎ ‎‏زیادتر باشند و اما به خود درخت و گوسفند تعلق نمی‌گیرد.‏

‏         سوم: آن که مقصود او تأمین معاش و مخارج باشد از نگهداری آنها مثل گوسفندی ‏‎ ‎‏که از شیر آن امرار معاش می‌کند و یا درختی که از میوۀ آن زندگی می‌نماید،پس در ‏‎ ‎‏این صورت خمس به زیادتر از مؤونۀ سال تعلق می‌گیرد.‏

‏         مسأله 16- اگر با سرمایۀ خود در عرض سال به یک نوع تجارت مشغول باشد،پس ‏‎ ‎‏اگر در بعض معاملات ضرر کند و در بعض دیگر منفعت،جبران می‌کند ضرر خود را ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 193
‏از منفعت،پس اگر ضرر و نفع مساوی باشند،بعد از جبران استفاده ندارد.‏

‏         مسأله 17- اگر چند قسم تجارت دارد که در یکی از آنها ضرر نماید،پس بنابر اقوا ‏‎ ‎‏جبران خسارت است از منافع کسب‌های دیگر،در صورتی که متعارف باشد تجارت ‏‎ ‎‏به انواع مختلفه از اجناس در یک مرکز و یا در شعبه‌های آن،مثل این که از برای یک ‏‎ ‎‏تجارت به حسب دفتر و جمع و خرج شعبه‌های متعدد و مختلفی وجود داشته باشد ‏‎ ‎‏که هر شعبه مخصوص کاری است که در نظارتِ شعبۀ مرکزی به کار خود ادامه ‏‎ ‎‏می‌دهند و شعبۀ مرکزی به خرج و دخل آنها رسیدگی می‌نماید،کما این که این‌طور ‏‎ ‎‏تجارت‌ها رایج و متداول است.بلی اگر از برای یک نفر تجارت‌های متعدده باشد که ‏‎ ‎‏هیچ کدام از جهت خرج و دخل مربوط به دیگری نباشد،پس ظاهر آن است که جبران ‏‎ ‎‏خسارت یکی از آنها را از منافع دیگری نمی‌تواند بنماید.‏

‏         مسأله 18- اگر از منفعت کسب،مؤونۀ سال خود را تأمین کند،مثل گندم و جو و ‏‎ ‎‏برنج و روغن و زغال و هیزم و حبوبات و قند و چای و تنباکو و نمک و فلفل و ‏‎ ‎‏زردچوبه و مانند آنها و در آخر سال چیزی از آنها زیاد آمد؛چه کم باشد چه زیاد،باید ‏‎ ‎‏خمس باقیمانده را بدهد،و اما فرش و رختخواب و ظرف و لوازم خانه و اسب مورد ‏‎ ‎‏احتیاج که از منافع آنها استفاده می‌کند،خمس در آنها واجب نیست.‏

‏         مسأله 19- کسی که محتاج خریدن خانه باشد از برای مسکن و خریدن آن متوقف ‏‎ ‎‏باشد بر باقی گذاشتن زیادی از مؤونۀ چند سال روی هم،پس اگر در یک سال زمین ‏‎ ‎‏خانه خریداری کند و در سال دیگر در و پنجره‌اش را و در سال سوم آجر و لوازمات ‏‎ ‎‏آن را،خمس به آن تعلق نمی‌گیرد،لکن اگر پول آنها را کنار بگذارد برای خریدن خانه، ‏‎ ‎‏از مؤونه محسوب نمی‌شود و واجب می‌شود اخراج خمس در آن بعد از گذشتن یک ‏‎ ‎‏سال.کما این که اگر جمع کند پشم گوسفند خود را در عرض چند سال از برای فرش ‏‎ ‎‏و لباس و سایر مایحتاج خود،به طوری که به غیر از این برای او فراهم نمی‌شود،آن ‏‎ ‎‏هم از مؤونه خواهد بود علی الاقوی.‏


کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 194
‏         مسأله 20- کسی که از کسب و تجارت فایده‌ای برده،اگر مال دیگری هم دارد که ‏‎ ‎‏خمس آن واجب نیست،می‌تواند مخارج سال خود را فقط از فایدۀ کسب حساب کند.‏

‏         مسأله 21- خمس به عین تعلق می‌گیرد،و بعید نیست مخیر باشد مالک که از مال ‏‎ ‎‏دیگر بدهد مگر در مال حلال مخلوط به حرام،پس احتیاط واجب آن است که از عین ‏‎ ‎‏مال خارج شود.‏

‏ ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 195