چیزهایی که سفر را قطع میکند چند امر است
اول:رسیدن به وطن سبب اتمام نماز است،و شکسته خواندن نماز محتاج به قصد مسافت جدید میباشد.و مراد از وطن اصلی آن جایی است که در آنجا زاییده شده
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 131
باشد و وطن پدر و مادر او بوده باشد؛اگرچه قصد اعراض کند،لکن از آنجا بیرون نرود،بلی اگر اعراض عملی کرد،از حکم وطن خارج است.
مسأله 1- جایی که سابقاً وطن انسان نبوده،لکن بخواهد آنجا را برای خود وطن قرار دهد،معتبر است به قدری در آنجا بماند که در عرف آنجا را وطن و مسکن او حساب کنند؛ولو ملک در آنجا نداشته باشد و شش ماه هم در آنجا ساکن نباشد،بلی اگر اعراض کرد از وطن اصلی و یا وطن اتخاذی،از حکم وطن خارج میشود.
مسأله 2- کسی که در دو محل زندگی میکند،مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر میماند،هر دو وطن اوست و به رسیدن به آنها باید تمام بخواند.و نیز اگر سه محل را از برای خود اختیار کرده باشد.لکن زیادتر از دو وطن برای یک نفر مشکل است تحقق پیدا کند.
مسأله 3- اولادی که استقلال در اراده و زندگی ندارند تابع پدر و مادرند،گرچه به حد بلوغ شرعی رسیده باشند،مثل دختر در اوایل بلوغ و کسی که زندگی او تابع دیگری است همین حکم را دارد،اگرچه متبوع،پدر و مادر او نبوده باشد،و اگر بچۀ نابالغ خودش مستقلاً زندگی میکند،میزان وطن اوست نه پدر و مادر.
دوم از قواطع سفر:عزم بر اقامت ده روز متوالی است در یک مکان و یا علم به ماندن ده روز را داشته باشد ولو بدون اختیار.
مسأله 4- شبهای متوسط داخل در اقامت است به خلاف شب اول و شب آخر؛ پس بنابراین اگر ده روز و نه شب در جایی بماند کفایت میکند در قطع سفر،و اگر اول ظهر مبدأ اقامت او باشد تا ظهر روز یازدهم کفایت میکند،بنابر اقوا.و مبدأ روز طلوع فجر صادق است بنابر اقوا،پس اگر از طلوع آفتاب روزی قصد اقامت کند منتهی میشود به طلوع آفتاب روز یازدهم،نه غروب آفتاب روز دهم.
مسأله 5- معتبر است در تمام خواندن نماز،آن که محل اقامت یکجا باشد،پس
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 132
منقطع نمیشود حکم سفر به قصد اقامت ده روز در دو محل،مثل نجف و کوفه با هم یا کاظمین و بغداد،و ضرر ندارد در محل اقامت فاصله بودن شط،مثل دو طرف بغداد، و کافی است ماندن در مجموع دو جانب.
مسأله 6- در شهری که قصد اقامت نموده است میتواند به باغات و اطراف آن عبور و مرور کند و به قصد اقامت ضرر نمیزند،بلکه نیت بیرون رفتن از حد ترخص تا کمتر از چهار فرسخی نیز ضرر ندارد،در صورتی که قصدش این باشد که زود برگردد به محل اقامت،به این معنی که توقفش بیشتر از یکی دو ساعت طول نکشد.
مسأله 7- کفایت نمیکند تابع بودن زن به شوهر خود و رفیق به رفیق خود در قصد اقامت،اگرچه شوهر و رفیق دیگر قصد اقامت کرده باشد،بلی اگر از اول ماندن زن بداند که شوهر او ده روز در فلان جا میماند کفایت میکند،پس اگر در وسط ده روز زن ملتفت شود که شوهرش قصد اقامت ده روز را داشته نمازش شکسته است،مگر آن که بداند که قصد اقامت ده روز را از این روز دارد.
مسأله 8- اگر قصد اقامت نمود سپس عدول کرد از قصد خود،پس هرگاه با قصد اقامت نماز چهار رکعتی خوانده،مادامی که در آن مکان است باید نماز را تمام بخواند؛ اگرچه بعد از یک ساعت مثلاً کوچ میکند،و اما اگر هیچ نماز نخوانده و یا اگر خوانده دو رکعتی خوانده مثل نماز صبح،نماز او قصر است.
مسأله 9- اگر با قصد اقامت ده روز،نماز چهار رکعتی از او فوت شود،باید قضای چهار رکعتی به عمل آورد،پس اگر بعد از قضا عدول کند از قصد اقامت باقی میماند به حکم تمام؛لکن احوط جمع است،و اما اگر قبل از خواندن قضا عدول کند نماز او قصر است.
مسأله 10- اگر قصد اقامت نمود و نیت روزه کرد و بعد از ظهر پیش از آن که نماز چهار رکعتی کند عدول از اقامت نمود،روزهاش صحیح است،لکن نماز را شکسته بخواند.
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 133
مسأله 11- فرقی نیست در عدول از قصد اقامت میان آن که قصد کند نماندن را و یا آن که مردد شود در ماندن،پس اگر نماز چهار رکعتی خوانده بقیۀ نمازهای او تمام است و اگر نخوانده نماز او قصر است.
مسأله 12- بعد از تمام شدن ده روز اقامت،محتاج نیست باقی ماندن به حکم تمام به قصد اقامت تازه،پس مادامی که سفر تازه نکرده نماز او تمام است.
مسأله 13- اگر بعد از قصد اقامت و خواندن نماز صحیح چهار رکعتی از محل اقامت بیرون رود تا به جایی که کمتر از مسافت بوده باشد و از آنجا بخواهد برگردد به محل اقامت و از آنجا اعراض نکرده باشد،در رفتن و مقصد و برگشتن و محل اقامت نماز او تمام است؛چه قصد اقامت ده روز را بعد از برگشتن داشته باشد یا نه.
مسأله 14- اگر خارج شود از محل اقامت به کمتر از مسافت شرعی و مردد باشد در این که آیا به محل اقامت برمیگردد یا نه،و یا آن که اصلاً غافل باشد از برگشتن،پس اقوا بنابر تمام است مادامی که سفر جدید شروع نکرده باشد.
مسأله 15- مسافری که در جایی قصد اقامت نکرده اگر به نیت قصر داخل نماز شود و در اثنای نماز قصد اقامت در آنجا بنماید نماز را تمام بخواند،و اگر قصد اقامت کرد و به نیت تمام داخل نماز شد و در اثنای آن از اقامت منصرف شد،پس اگر انصراف او پیش از دخول رکوع رکعت سوم باشد قصر میکند،و اگر بعد از رکوع رکعت سوم و پیش از فراغ از نماز باشد نماز او باطل است و رجوع میکند به قصر علی الاقوی.
سوم از قواطع سفر:ماندن سی روز است در جایی بدون قصد اقامت،و در حکم این است کسی که عازم باشد فردا بیرون رود،لکن به همین منوال سی روز بگذرد.و همین حکم را دارد کسی که قصد داشته باشد نه روز در آنجا بماند و بعد از تمام شدن نه روز دوباره قصد نه روز ماندن بنماید تا سی روز سپری شود و بعد از تمام شدن سی
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 134
روز تمام میکند،اگرچه توقف او به مقدار یک نماز بوده باشد.
مسأله 16- ماه هلالی علی الظاهر در حکم سی روز است،در صورتی که تردد او از اول ماه بوده باشد.
مسأله 17- کسی که سی روز به نحو تردد در جایی مانده،پس اگر بعد از آن خارج شود از مکان تردد به کمتر از مسافت و نیتش این باشد که برمیگردد به همین مکان، حکم او حکم مقیم است.
کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 135