احکام طهارت

زن های صاحب عادت

‏ ‏

زن‌های صاحب عادت

‏         مسأله 1- اگر کسی صاحب عادت باشد؛چه وقتیه و چه عددیه و چه وقتیه و ‏‎ ‎‏عددیه،به این که در یک ماه خلاف عادت خود خون ببیند عادت او به‌هم نمی‌خورد، ‏‎ ‎‏ولی اگر دو ماه پشت سر هم مانند یکدیگر-چه در وقت و یا در عدد و یا در هر دو- ‏‎ ‎‏خون ببیند عادت قبلی به هم می‌خورد و بعد از این باید به عادت دوم عمل نماید،و ‏‎ ‎‏چنانچه دو ماه پشت سر هم بر خلاف عادت خون ببیند و مثل یکدیگر نباشند عادت ‏‎ ‎‏دیگر برایش پیدا نمی‌شود و به هم خوردن عادت سابقش محل اشکال است.‏

‏         مسأله 2- زنی که عادت وقتیه دارد؛چه عادت عددیه هم داشته باشد یا نداشته ‏‎ ‎‏باشد،اگر در وقت عادت خود یا دو سه روز پیش از عادت یا دو سه روز بعد از عادت ‏‎ ‎‏خون ببیند،به طوری که بگویند حیض را جلو یا عقب انداخته،اگرچه آن خون ‏‎ ‎‏نشانه‌های حیض را نداشته باشد،باید به احکامی که برای زن‌های حائض گفته شد ‏‎ ‎‏رفتار نماید،و اگر بعد بفهمد حیض نبوده،مثل آن که پیش از سه روز پاک شود،باید ‏‎ ‎‏عبادت‌هایی را که ترک کرده قضا نماید.‏

‏         مسأله 3- اگر زن،صاحب عادت وقتیه نباشد؛چه عادت عددیه داشته باشد یا ‏‎ ‎‏نداشته باشد،چنانچه خون دید اگر آن خون نشانه‌های حیض را دارد،باید به دیدن ‏‎ ‎‏خون،به احکامی که برای حائض گفته شد رفتار نماید،و اگر نشانه‌های خون حیض را ‏‎ ‎‏نداشته باشد،باید تا سه روز احتیاط نماید؛یعنی کارهایی که بر حائض حرام است ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 32
‏ترک نماید و کارهای استحاضه را به‌جا آورد؛یعنی به دستوری که برای زن مستحاضه ‏‎ ‎‏خواهد آمد،عبادت‌های خود را انجام دهد،پس اگر دید خون تا سه روز پشت سر هم ‏‎ ‎‏آمد و قطع نشد می‌فهمد که حیض بوده،و اگر قطع شد استحاضه است،و چنانچه بعد ‏‎ ‎‏از سه روز باز خون قطع نشد،اگر روی هم رفته از ده روز بیشتر نشود تمام آن حیض ‏‎ ‎‏است و به احکامی که برای حائض گفته شد عمل بنماید،ولی بهتر آن است بعد از سه ‏‎ ‎‏روز اول هم احتیاط نماید،به آن طوری که در سه روز اول گفته شد.‏

‏         مسأله 4- زنی که صاحب عادت وقتیه است،اگر چند روز پیش از عادت و همۀ ‏‎ ‎‏روزهای عادت و چند روز بعد از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیشتر نشود ‏‎ ‎‏همه حیض است،و اگر از ده روز بیشتر شود،فقط خونی را که در روزهای عادت ‏‎ ‎‏خود دیده حیض است و خونی که پیش از آن و بعد از آن دیده استحاضه می‌باشد،و ‏‎ ‎‏باید عبادت‌هایی که در روزهای پیش از عادت و بعد از عادت به‌جا نیاورده قضا ‏‎ ‎‏نماید،و اگر همۀ روزهای عادت را با چند روز پیش از عادت خون ببیند و روی هم از ‏‎ ‎‏ده روز بیشتر نشود،همه حیض است،و اگر از ده روز بیشتر شود خونی که در ایام ‏‎ ‎‏عادت دیده حیض و بقیه استحاضه است،و اگر همۀ روزهای عادت را با چند روز بعد ‏‎ ‎‏از آن خون ببیند و روی هم از ده روز بیشتر نشود،همه حیض است،و اگر بیشتر شود ‏‎ ‎‏فقط روزهای عادت حیض و باقی استحاضه است.‏

‏         مسأله 5- اگر زنی بعد از آن که سه روز یا بیشتر خون دید پاک شود و دوباره خون ‏‎ ‎‏ببیند و فاصلۀ بین دو خون کمتر از ده روز باشد و همۀ روزهایی که خون دیده با ‏‎ ‎‏روزهایی که در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر نشود،تمام آن روزهایی که خون دیده ‏‎ ‎‏و پاک بوده حائض است.و در این حکم فرقی نیست بین این که تمام خون یا بعض آن ‏‎ ‎‏نشانه‌های حیض داشته باشد یا نداشته باشد،و همچنین فرقی نیست در این که زن، ‏‎ ‎‏صاحب عادت باشد یا نباشد.‏

‏         مسأله 6- اگر زنی بعد از آن که سه روز یا بیشتر خون دید،پاک شد و دوباره خون ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 33
‏ببیند و فاصلۀ بین دو خون کمتر از ده روز باشد و همۀ روزهایی که خون دیده با ‏‎ ‎‏روزهایی که در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر باشد،مثل آن که چهار روز خون ببیند ‏‎ ‎‏و چهار روز پاک شود و دوباره چهار روز خون ببیند،چند صورت دارد:‏

‏صورت اول:آن که زن،صاحب عادت باشد و تمام یکی از این دو خون در ‏‎ ‎‏روزهای عادت واقع شود،و دیگری در ایام عادت نباشد،باید آن خونی که در ایام ‏‎ ‎‏عادت واقع شده حیض و دیگری را استحاضه قرار دهد.‏

‏صورت دوم:آن که زن،صاحب عادت باشد و مقداری از یکی از دو خون در ‏‎ ‎‏روزهای عادت باشد،و خون دیگر،نه تمام آن و نه مقداری از آن در روزهای عادت ‏‎ ‎‏نباشد،باید خونی که مقداری از آن در ایام عادت بوده حیض و دیگری را استحاضه ‏‎ ‎‏قرار دهد.‏

‏صورت سوم:آن که زن،صاحب عادت عددیه باشد و یکی از دو خون،عددش ‏‎ ‎‏موافق عدد عادت حیض باشد،باید آن را حیض و دیگری را استحاضه قرار دهد.‏

‏صورت چهارم:آن که صاحب عادت عددیه و وقتیه باشد و مقداری از یکی از دو ‏‎ ‎‏خون در ایام عادت باشد،ولی عددش به اندازۀ عدد عادت حیض نباشد،و خون دیگر ‏‎ ‎‏در روزهای عادت نباشد،ولی عددش به اندازۀ عدد عادت حیض باشد،باید در هر دو ‏‎ ‎‏خون احتیاط نماید؛یعنی کارهایی که بر حائض حرام است ترک کند و کارهای ‏‎ ‎‏مستحاضه را به‌جا آورد.‏

‏صورت پنجم:آن که زن،صاحب عادت نباشد،و یا صاحب عادت باشد ولی ‏‎ ‎‏هیچ‌یک از دو خون در روزهای عادت واقع نشود،پس اگر یکی از دو خون نشانه‌های ‏‎ ‎‏حیض را داشته باشد و دیگری نداشته باشد،باید آن را که نشانۀ حیض دارد حیض و ‏‎ ‎‏دیگری را استحاضه قرار دهد،و اگر هر دو نشانه‌های حیض را داشته باشند،و یا هر ‏‎ ‎‏دو نشانه‌های حیض را نداشته باشند،بنابر احتیاط واجب باید خون اول را حیض و ‏‎ ‎‏بعد از آن تا تمام شدن ده روز احتیاط نماید،مثلاً اگر سه روز اول را خون ببیند بعد سه ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 34
‏روز پاک شود و دومرتبه هفت روز خون ببیند،باید سه روز اول را حیض قرار دهد و ‏‎ ‎‏سه روز پاکی را احتیاط نماید؛یعنی کارهایی که بر حائض حرام است ترک کند و ‏‎ ‎‏کارهایی که بر زن پاک واجب است به‌جا آورد،و در چهار روز از آن هفت روزی که ‏‎ ‎‏خون دیده باز احتیاط نماید؛یعنی کارهایی که بر حائض حرام است ترک کند و ‏‎ ‎‏کارهای استحاضه را به‌جا آورد.‏

‏         مسأله 7- زنی که معمولاً ماهی یک مرتبه خون می‌بیند،اگر در یک ماه دو مرتبه ‏‎ ‎‏خون ببیند و روزهایی که در وسط پاک بوده از ده روز کمتر نباشد،چنانچه هیچ‌یک از ‏‎ ‎‏دو خون در روزهای عادت نباشد هر دو را حیض قرار دهد،و اگر یکی در روزهای ‏‎ ‎‏عادت باشد و خون دیگر نشانه‌های خون حیض دارد،هر دو را حیض قرار دهد،و اگر ‏‎ ‎‏نشانۀ استحاضه دارد خونی که در روزهای عادت واقع شده حیض قرار دهد و در ‏‎ ‎‏خون دیگر احتیاط نماید؛یعنی کارهایی که بر حائض حرام است ترک کند و کارهای ‏‎ ‎‏استحاضه را به‌جا آورد.‏

‏         مسأله 8- اگر زنی که صاحب عادت است بیشتر از عادت خود خون ببیند،چنانچه ‏‎ ‎‏از ده روز بیشتر نشود همه را حیض قرار دهد.‏

‏         مسأله 9- زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد،اگر بیشتر از ده روز خون ببیند،خونی ‏‎ ‎‏که در روزهای عادت دیده اگرچه نشانه‌های حیض را نداشته باشد حیض است،و ‏‎ ‎‏خونی که بعد از روزهای عادت دیده اگرچه نشانه‌های حیض را داشته باشد استحاضه ‏‎ ‎‏است،مثلاً زنی که عادت حیض او از پنجم ماه تا دهم ماه باشد،اگر از پنجم تا بیستم ‏‎ ‎‏خون ببیند پنج روز اول آن حیض و ده روز بعد استحاضه می‌باشد.‏

‏ ‏

کتابرساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 35