بررسی منشأ مشروعیت حکومت اسلامی
مهدی قاسمی
نویسنده ضمن اشاره به منابع قدرت، یعنی اجبار و اعتقاد منشأ مشروعیت یک قدرت را در پذیرش اعتقادی دانسته و معتقد است: میان قدرت و اقتدار فرق هست و
کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 93
قدرت صرفاً به معنای توانایی است و می تواند به زور متکی باشد. ولی اقتدار قدرتی نهادی شده است و پایه آن مشروعیت است نه زهد.
وی در ادامه نظریات مختلف درباره حق حاکمیت و منشأ مشروعیت را مطرح ساخته و به دکترین حق الهی پادشاهان و نظریه مردم سالاری اشاره کرده است. وی با بیان از بین رفتن اعتبار نظریه حق الهی پادشاهان، نظریه مردم سالاری را چنین توضیح داده است: طبق این نظریه افراد بشر، هم از لحاظ ناموس خلقت و هم از جهت حقوق فردی، با هم برابرند، لذا دلیلی وجود ندارد که در میان مردم برابر و مساوی، یکی بدون مزیت بر دیگران مسلط باشد و بر آن ها حکمرانی کند. حکومت حق همه مردم است و مردم تنها با رضایت خود طی قراردادی اجتماعی آن را به حاکمان واگذار می کنند.
وی در ادامه منشأ مشروعیت را از دیدگاه فقهای شیعه به دو دسته تقسیم کرده است و به توضیح رهیافت حق محض الهی (تئوکراسی)، رهیافت حاکمیت نخبگان دینی (تئواریتوکراسی) و رهیافت دموکراسی دینی (تئودمکراسی) پرداخته و معتقد است که امام در رهیافت سوم قرار دارند، چرا که ایشان مشروعیت الهی را با صبغه مردم سالاری در هم آمیخته و نظریه ای به وجود آورده است که دارای مؤلفه های نظام های مردمی و کار ویژه و امتیازات مثبت مشروعیت الهی است.
وی ویژگی نظریه مشروعیت الهی مردمی امام را در انطباق آن با تلقی مذهبی مردم و پاسخ گویی به نیازهای معنوی مردم و در طول حاکمیت خدا قرار دادن حاکمیت مردم، دانسته است.
نویسنده، امام را ملتزم به حق مردم در تعیین سرنوشت اجتماعی خود دانسته و تأکید کرده است که امام بر مشارکت سیاسی مردم اعتقاد عمیق داشته و حق تعیین سرنوشت مردم را امری عقلی می دانست و به همین دلیل به آرای عمومی آنان در تعیین زمامداران، و تشکیل شوراها و جمهوریت نظام سیاسی و نظارت عمومی مردم بر زمامداران تأکید می فرمود.
کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 94