دولت در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)

‏ ‏

دولت در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) 

عبدالوهاب فراتی

‏ ‏

‏به عقیده نویسنده مقاله، سلطنت، پایدارترین و غالب ترین ساختار سنتی در ایران‏‎ ‎‏است که طی یکی دو قرن اخیر، دچار نوسانات شدیدی در باب مشروعیت شده است.‏‎ ‎‏در این دوره، برای حل چنین بحرانی دو راه برون رفتِ مهم در نهضت مشروطه و انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی رخ داده است که نویسنده از آن ها به مشروطیت و جمهوریت یاد کرده است. هر‏‎ ‎‏چند امام خمینی، در گفتمان مشروطیت به مبارزه علیه سلطنت پهلوی پرداخت، به‏‎ ‎


کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 89

‏تدریج ثابت کرد که برون رفت مشروطیت گره از بحران مشروعیت سلطنت پهلوی‏‎ ‎‏نمی گشاید و تنها بر تشدید بحران و تطویل مبارزه می افزاید. از این رو، مخالفت چنین‏‎ ‎‏ساختاری با آموزه های اسلامی، مفروض امام خمینی دانسته شد و لزوم سرنگونی آن و‏‎ ‎‏نیز برپایی دولتی مبتنی بر حاکمیت ملی، از اهداف سلبی و ایجابی ایشان قرار گرفت. ‏

‏سلطنت مطلقه، انتصابی و مشروطه؛ خلافت صوری و واقعی؛ حکومت اسلامی و‏‎ ‎‏حکومت عادلانه اسلامی؛ جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، گونه هایی از دولت مطلوب‏‎ ‎‏و نامطلوب امام اند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در این مقاله به ترتیب ذیل مورد‏‎ ‎‏مطالعه قرار گرفته اند.‏

‏1) سلطنت مطلقه: در اندیشه سیاسی امام، سلطنت دارای خصلت های ذاتی و‏‎ ‎‏عرضی ذیل است: در نظام سلطنتی، نخست شاه با تغلب و زور به قدرت می رسد و‏‎ ‎‏سپس سلطنت در اعقاب ذکور او تداوم می یابد. در چنین نظامی، قدرت سیاسی، قدرتی‏‎ ‎‏غیر مسئول و نظارت ناپذیر است. در نظام سلطنتی، شاه صاحب اختیار و مالک رقاب‏‎ ‎‏مردم است نه نماینده مردم، نظام سلطنتی، ضایع کننده حقوق مردم است، در این نظام،‏‎ ‎‏ قدرت مقدس است و سلطنت ودیعه الهی شمرده می شود. نظام شاهی، انحراف از‏‎ ‎‏خلافت (ذاتیات سلطنت) است.‏

‏دین ستیزی و اسلام زدایی، استبداد و دیکتاتوری و وابستگی به اجانب (عرضیات‏‎ ‎‏سلطنت) سبب شده بود که امام چنین رژیمی را، کهنه و ارتجاعی بداند و آن را از موانع‏‎ ‎‏عمده سعادت جامعه قلمداد کند.‏

‏2) سلطنت مشروطه: امام خمینی، با توجه به ویژگی های مذکور در بند اول، معتقد‏‎ ‎‏بود که سلطنت، ساختاری غیرقابل اصلاح پیدا کرده و مشروطه کردن آن به بحران های‏‎ ‎‏موجود پایان نمی بخشد.‏

‏3) حکومت اسلامی یا حکومت عدل اسلامی: در اندیشه امام خمینی، حکومت‏‎ ‎‏اسلامی، لفظی کلی و مجمل است و معانی مختلف و قالب های متفاوت را برمی تابد. در‏‎ ‎‏واقع این واژه بیش از آن که به قالب قدرت مشعر باشد، به غایت یا وظیفه دولت اشاره‏‎ ‎


کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 90

دارد. اما این که آیا جمهوری اسلامی، حکومت مشروطه، ولایت فقیه و یا حتی خلافت‏‎ ‎‏اسلامی، حکومت گذار و واسطه نیل به حکومت عدل اسلامی است، واژه مذکور چنین‏‎ ‎‏ساختارهایی از خود برنمی تاباند. با توجه به گفته های امام خمینی، حکومت اسلامی در‏‎ ‎‏دو قالب ولایت فقیه و جمهوری اسلامی تبلور می یافت.‏

‏جمهوری اسلامی: در اندیشه سیاسی امام شکل حقوقی رژیم، مقصود بالعرض‏‎ ‎‏است و محتوای آن اصالت دارد، از این رو هر شکلی که به روز باشد و بهتر بتواند حقوق‏‎ ‎‏مردم را استیفا و شریعت را اجرا کند، همان اقتباس می گردد.‏

‏ولایت فقیه: امام خمینی یک بار در سال 1348 در نجف اشرف به تفصیل درباره‏‎ ‎‏ولایت فقیه سخن گفته است که همان مباحث بعداً در کتاب «البیع» نیز منعکس شده‏‎ ‎‏است. با این حال، در دوره ای که در آستانه پیروزی انقلاب قرار می گیرد (56 – 58) حتی‏‎ ‎‏یک بار از ولایت فقیه سخن به میان نمی آورد به نظر نویسنده اولاً: مباحث سال های 48‏‎ ‎‏درباره ویژگی های حاکم اسلامی است، در حالی که مباحث ایشان در سال 56 – 58‏‎ ‎‏درباره چگونگی حکومت اسلامی است و هیچ کدام ثابت و متغیر یا محکم و متشابه‏‎ ‎‏نیست، ثانیاً: نظریه نهایی و اخیر امام درباره حکومت اسلامی، همان جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏ایران است و قرائتی از ولایت فقیه در منظومه سیاسی ایشان درست است که با قیود‏‎ ‎‏«جمهوری» و «اسلامی» نزدیک تر و سازگارتر باشد.‏

‏ ‏

کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 91