بررسی منشأ مشروعیت حکومت اسلامی
حجةالاسلام والمسلمین احمد عابدینی
تاکنون آثار متعددی از اندیشمندان اسلامی درباره الهی بودن حاکمیت پیامبر گرامی اسلام عرضه شده است. این نظریه که نزد بسیاری از آنان، از امور ضروری و بدیهی به حساب می آید، در این نوشتار بررسی شده است. در واقع این مقاله می کوشد عرفی و عقلایی بودنِ حکومت آن حضرت را مستدل سازد و مستندات نظریه اول را زیر سؤال برد. از این رو به باور نویسنده، الهی بودن حکومت پیامبر از ضروریات قلمداد نمی گردد و طرف داری از نظریۀ مخالف آن، پشت کردن به ضروریات به حساب نمی آید، با این همه، نظریه دوم هم نه بدیهی است و نه ضروری و همانند دیدگاه اول، ممکن است با نقدهای علمی متعددی روبه رو گردد.
البته نویسنده بر خلاف نظریه «علی عبدالرزاق» در کتاب «اسلام و اصول الحکم» که منکر اصل حکومت و ساز و کارهای دولتی بود، معتقد است که پیامبر هم در مدینه دارای دولتی به مفهوم واقعی خود بوده است. لکن نقطه عزیمت بحث او عرض دانستن حکومت ایشان است. به گفته وی شواهد فراوانی وجود دارد که حق حاکمیت را مردم به دل خواهِ خود به پیامبر(ص) واگذار کرده اند، هر چند ممکن است تک تک آن ها را مورد مناقشه قرار داد لیکن من حیث المجموع، عرفی بودن حاکمیت ایشان بر مدینه را ثابت می کند و الهی بودن چنین حاکمیتی نیازمند دلیلی مستقل است. در واقع ادله رسالت پیامبر دلالتی بر حاکمیت سیاسی وی ندارد و هیچ ملازمه ای بین آن ها وجود ندارد، چون رابطه حکومت و رسالت «عموم و خصوص من وجه» است؛ یعنی برخی از رسولان حاکم نبوده اند و برخی از حاکمان نیز رسول نبوده اند و تنها برخی از رسولان حاکم بوده اند. از این رو انتساب حکومت آنان به خداوند نیازمند دلیل است. علاوه بر این آیه
کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 85
«فاحکم بینهم» نیز دلالتی بر حاکمیت الهی پیامبر ندارد، زیرا حکومت امضایی است و نیازی به جعل و تأسیس شارع ندارد، چون قبل از بعثت پیامبر(ص) نیز مردم حکومت داشتند و امر به حکومت، ارشاد به همان واقع است.
کتابچکیده مقالات کنگره امام خمینی(س) و اندیشه حکومت اسلامیصفحه 86