احکام وصیت
مسأله 2694- وصیت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش برای او کارهایی انجام دهند،یا بگوید بعد از مرگش چیزی از مال او ملک کسی باشد،یا برای اولاد خود و کسانی که اختیار آنان با او است قیّم و سرپرست معیّن کند.و کسی را که به او وصیت میکنند وصی میگویند.
مسأله 2695- کسی که میخواهد وصیت کند با اشارهای که مقصودش را بفهماند میتواند وصیت کند اگرچه لال نباشد.
مسأله 2696- اگر نوشتهای به امضا یا مهر میت ببینند چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که برای وصیت کردن نوشته،باید مطابق آن عمل کنند.
مسأله 2697- کسی که وصیت میکند باید عاقل و بالغ باشد ولی بچۀ ده سالهای که خوب و بد را تمیز میدهد اگر برای کار خوبی مثل ساختن مسجد و آب انبار و پل وصیت کند صحیح میباشد و از روی اختیار وصیت کند،و نیز وصیت کننده باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد و حاکم شرع هم او را از تصرف در اموالش جلوگیری نکرده باشد.
مسأله 2698- کسی که از روی عمد مثلاً زخمی به خود زده یا سمّی خورده است
کتابرساله توضیح المسائل حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 488
که به واسطۀ آن،یقین یا گمان به مردن او پیدا میشود،اگر وصیت کند که مقداری از مال او را به مصرفی برسانند صحیح نیست.
مسأله 2699- اگر انسان وصیت کند که چیزی به کسی بدهند،در صورتی آن کس آن چیز را مالک میشود که آن را قبول کند اگرچه در حال زنده بودن وصیت کننده باشد.
مسأله 2700- وقتی انسان نشانههای مرگ را در خود دید،باید فوراً امانتهای مردم را به صاحبانش برگرداند و اگر به مردم بدهکار است و موقع دادن آن بدهی رسیده باید بدهد،و اگر خودش نمیتواند بدهد،یا موقع دادن بدهی او نرسیده،باید وصیت کند و بر وصیت شاهد بگیرد،ولی اگر بدهی او معلوم باشد،و اطمینان دارد که ورثه میپردازند وصیت کردن لازم نیست.
مسأله 2701- کسی که نشانههای مرگ را در خود میبیند،اگر خمس و زکات و مظالم بدهکار است باید فوراً بدهد و اگر نمیتواند بدهد چنانچه از خودش مال دارد، یا احتمال میدهد کسی آنها را ادا نماید،باید وصیت کند و همچنین است اگر حج بر او واجب باشد.
مسأله 2702- کسی که نشانههای مرگ را در خود میبیند،اگر نماز و روزۀ قضا دارد،باید وصیت کند که از مال خودش برای آنها اجیر بگیرند،بلکه اگر مال نداشته باشد ولی احتمال بدهد کسی بدون آن که چیزی بگیرد آنها را انجام میدهد،باز هم واجب است وصیت نماید،و اگر قضای نماز و روزۀ او به تفصیلی که در صفحه 247 و 248 گفته شد،بر پسر بزرگترش واجب باشد،باید به او اطلاع دهد یا وصیت کند که برای او بهجا آورند.
مسأله 2703- کسی که نشانههای مرگ را در خود میبیند،اگر مالی پیش کسی دارد یا در جایی پنهان کرده است که ورثه نمیدانند،چنانچه به واسطۀ ندانستن،حقشان از بین برود،باید به آنان اطلاع دهد و لازم نیست برای بچههای صغیر خود قیّم و
کتابرساله توضیح المسائل حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 489
سرپرست معیّن کند،ولی در صورتی که بدون قیّم مالشان از بین میرود،یا خودشان ضایع میشوند،باید برای آنان قیّم امینی معیّن نماید.
مسأله 2704- وصی باید مسلمان و بالغ و عاقل و مورد اطمینان باشد.
مسأله 2705- اگر کسی چند وصی برای خود معیّن کند،چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام به تنهایی به وصیت عمل کنند،لازم نیست در انجام وصیت از یکدیگر اجازه بگیرند و اگر اجازه نداده باشد،چه گفته باشد که همه با هم به وصیت عمل کنند،یا نگفته باشد،باید با نظر یکدیگر به وصیت عمل نمایند،و اگر حاضر نشوند که با یکدیگر به وصیت عمل کنند،و در تشخیص مصلحت اختلاف داشته باشند در صورتی که تأخیر و مهلت دادن علت شود که عمل به وصیت معطل بماند،حاکم شرع آنها را مجبور میکند که تسلیم نظر کسی شوند که صلاح را تشخیص دهد و اگر اطاعت نکنند،به جای آنان دیگران را معیّن مینماید و اگر یکی از آنان قبول نکرد یک نفر دیگر را به جای او تعیین مینماید.
مسأله 2706- اگر انسان از وصیت خود برگردد مثلاً بگوید ثلث مالش را به کسی بدهند،بعد بگوید به او ندهند وصیت باطل میشود،و اگر وصیت خود را تغییر دهد، مثل آن که قیّمی برای بچههای خود معیّن کند بعد دیگری را به جای او قیّم نماید، وصیت اولش باطل میشود و باید به وصیت دوم او عمل نمایند.
مسأله 2707- اگر کاری کند که معلوم شود از وصیت خود برگشته مثلاً خانهای را که وصیت کرده به کسی بدهند بفروشد،یا دیگری را برای فروش آن وکیل نماید، وصیت باطل میشود.
مسأله 2708- اگر وصیت کند چیز معینی را به کسی بدهند،بعد وصیت کند که نصف همان را به دیگری بدهند،باید آن چیز را دو قسمت کنند و به هر کدام از آن دو نفر یک قسمت آن را بدهند.
مسأله 2709- اگر کسی در مرضی که به آن مرض میمیرد،مقداری از مالش را به
کتابرساله توضیح المسائل حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 490
کسی ببخشد و وصیت کند که بعد از مردن او هم مقداری به کس دیگر بدهند،آنچه را که در حال زندگی بخشیده از اصل مال است و احتیاج به اذن ورثه ندارد و چیزی را که وصیت کرده اگر زیادتر از ثلث باشد زیادی آن محتاج به اذن ورثه است.
مسأله 2710- اگر وصیت کند که ثلث مال او را نفروشند و عایدی آن را به مصرفی برسانند،باید مطابق گفتۀ او عمل نمایند.
مسأله 2711- اگر در مرضی که به آن مرض میمیرد،بگوید مقداری به کسی بدهکار است،چنانچه متهم باشد که برای ضرر زدن به ورثه گفته است باید مقداری را که معیّن کرده از ثلث او بدهند و اگر متهم نباشد باید از اصل مالش بدهند.
مسأله 2712- کسی که انسان وصیت میکند که چیزی به او بدهند باید وجود داشته باشد،پس اگر وصیت کند به بچهای که ممکن است فلان زن حامله شود چیزی بدهند باطل است.ولی اگر وصیت کند به بچهای که در شکم مادر است چیزی بدهند،اگرچه هنوز روح نداشته باشد،وصیت صحیح است،پس اگر زنده به دنیا آمد،باید آنچه را که وصیت کرده به او بدهند،و اگر مرده به دنیا آمد،وصیت باطل میشود و آنچه را که برای او وصیت کرده،ورثه میان خودشان قسمت میکنند.
مسأله 2713- اگر انسان بفهمد کسی او را وصی کرده،چنانچه به اطلاع وصیت کننده برساند که برای انجام وصیت او حاضر نیست،لازم نیست بعد از مردن او به وصیت عمل کند.ولی اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصی کرده،یا بفهمد و به او اطلاع ندهد که برای عمل کردن به وصیت حاضر نیست،باید وصیت او را انجام دهد و اگر وصی پیش از مرگ،موقعی ملتفت شود که مریض به واسطۀ شدت مرض نتواند به دیگری وصیت کند،احوط استحبابی و اولی آن است که وصیت را قبول نماید.
مسأله 2714- اگر کسی که وصیت کرده بمیرد،وصی نمیتواند دیگری را برای انجام کارهای میت معیّن کند و خود از کار کناره نماید،ولی اگر بداند مقصود میت این نبوده که خود وصی آن کار را انجام دهد،بلکه مقصودش فقط انجام کار بوده،
کتابرساله توضیح المسائل حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 491
میتواند دیگری را از طرف خود وکیل نماید.
مسأله 2715- اگر کسی دو نفر را وصی کند،چنانچه یکی از آن دو بمیرد،یا دیوانه، یا کافر شود،حاکم شرع یک نفر دیگر را به جای او معیّن میکند و اگر هر دو بمیرند،یا دیوانه،یا کافر شوند،حاکم شرع دو نفر دیگر را معیّن میکند ولی اگر یک نفر بتواند وصیت را عملی کند،معیّن کردن دو نفر لازم نیست.
مسأله 2716- اگر وصی نتواند به تنهایی کارهای میت را انجام دهد حاکم شرع برای کمک او یک نفر دیگر را معیّن میکند.
مسأله 2717- اگر مقداری از مال میت در دست وصی تلف شود،چنانچه در نگهداری آن کوتاهی کرده و یا تعدی نموده،مثلاً میت وصیت کرده است که فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده و او مال را به شهر دیگر برده و در راه از بین رفته ضامن است و اگر کوتاهی نکرده و تعدی هم ننموده ضامن نیست.
مسأله 2718- هرگاه انسان کسی را وصی کند و بگوید که اگر آن کس بمیرد فلان وصی باشد،بعد از آن که وصی اول مرد،وصی دوم باید کارهای میت را انجام دهد.
مسأله 2719- حجی که بر میت واجب است و بدهکاری و حقوقی را که مثل خمس و زکات و مظالم،ادا کردن آنها واجب میباشد،باید از اصل مال میت بدهند، اگرچه میت برای آنها وصیت نکرده باشد.
مسأله 2720- اگر مال میت از بدهی و حج واجب و حقوقی که مثل خمس و زکات و مظالم بر او واجب است زیاد بیاید،چنانچه وصیت کرده باشد که ثلث یا مقداری از ثلث را به مصرفی برسانند،باید به وصیت او عمل کنند و اگر وصیت نکرده باشد،آنچه میماند مال ورثه است.
مسأله 2721- اگر مصرفی را که میت معیّن کرده،از ثلث مال او بیشتر باشد،وصیت او در بیشتر از ثلث در صورتی صحیح است که ورثه حرفی بزنند،یا کاری کنند که
کتابرساله توضیح المسائل حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 492
معلوم شود عملی شدن وصیت را اجازه دادهاند و تنها راضی بودن آنان کافی نیست.و اگر مدتی بعد از مردن او هم اجازه بدهند صحیح است.
مسأله 2722- اگر مصرفی را که میت معیّن کرده،از ثلث مال او بیشتر باشد،و پیش از مردن او ورثه اجازه بدهند که وصیت او عملی شود،بعد از مردن او نمیتوانند از اجازۀ خود برگردند.
مسأله 2723- اگر وصیت کند که از ثلث او خمس و زکات یا بدهی دیگر او را بدهند و برای نماز و روزۀ او اجیر بگیرند و کار مستحبی هم مثل اطعام به فقرا انجام دهند باید اول به واجبات،خواه مالی باشد یا بدنی عمل نمایند و در بین واجبات ترتیب معتبر نیست،بلکه اگر وصیت او به ترتیب بوده باید اول آن واجبی را که مقدم داشته عمل نمایند اگرچه بدنی باشد،و همچنین به ترتیب وصیت تا آخر واجبات،پس اگر ثلث وافی به تمام آن باشد به تمام آن باید عمل شود و چنانچه ثلث وافی نباشد، باقیمانده اگر تماماً یا قسمتی واجب مالی باشد باید از اصل ترکه برای آن بردارند و عمل نمایند و اگر باقیمانده تماماً یا قسمتی واجب بدنی باشد ملغا میگردد،و چنانچه وصیت میت به ترتیب نباشد باز واجبات مقدم بر مستحبات است ولی در این صورت بین واجبات هیچگونه ترتیب نیست بلکه ثلث بر تمام واجبات اعم از مالی و بدنی توزیع میشود و چنانچه وافی به تمام آن نباشد در باقیماندۀ واجب مالی از اصل ترکه برداشته میشود و باقیمانده واجب بدنی ملغا میگردد و در هر صورت عمل به مستحبات موقعی واجب است که از ثلث علاوه بر واجبات،برای آن هم وافی باشد.
مسأله 2724- اگر وصیت کند که بدهی او را بدهند و برای نماز و روزۀ او اجیر بگیرند و کار مستحبی هم انجام دهند چنانچه وصیت نکرده باشد که اینها را از ثلث بدهند،باید بدهی او را از اصل مال بدهند و اگر چیزی زیاد آمد،ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و کارهای مستحبی که معیّن کرده برسانند و در صورتی که ثلث کافی نباشد،پس اگر ورثه اجازه بدهند باید وصیت او عملی شود و اگر اجازه ندهند،باید
کتابرساله توضیح المسائل حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 493
نماز و روزه را از ثلث بدهند و اگر چیزی زیاد آمد به مصرف کار مستحبی که معیّن کرده برسانند.
مسأله 2725- اگر کسی بگوید که میت وصیت کرده فلان مبلغ را به من بدهند، چنانچه دو مرد عادل گفتۀ او را تصدیق کنند،یا قسم بخورد و یک مرد عادل هم گفتۀ او را تصدیق نماید،یا یک مرد عادل و دو زن عادله یا چهار زن عادله به گفتۀ او شهادت دهند،باید مقداری را که میگوید به او بدهند،و اگر یک زن عادله شهادت بدهد،باید یک چهارم چیزی را که مطالبه میکند به او بدهند و اگر دو زن عادله شهادت دهند،نصف آن را و اگر سه زن عادله شهادت دهند،باید سه چهارم آن را به او بدهند و نیز اگر دو مرد کافر ذمی که در دین خود عادل باشند گفتۀ او را تصدیق کنند، در صورتی که میت ناچار بوده است که وصیت کند و مرد و زن عادلی هم در موقع وصیت نبوده،باید چیزی را که مطالبه میکند به او بدهند.
مسأله 2726- اگر کسی بگوید من وصی میتم که مال او را به مصرفی برسانم،یا میت مرا قیّم بچههای خود قرار داده،در صورتی باید حرف او را قبول کرد که دو مرد عادل گفتۀ او را تصدیق نمایند.
مسأله 2727- اگر وصیت کند چیزی به کسی بدهند و آن کس پیش از آن که قبول کند یا رد نماید بمیرد،تا وقتی ورثۀ او وصیت را رد نکردهاند میتوانند آن چیز را قبول نمایند ولی این در صورتی است که وصیت کننده از وصیت خود برنگردد وگرنه حقّی به آن چیز ندارند.
کتابرساله توضیح المسائل حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 494