احکام زکات

مصرف زکات

‏ ‏

مصرف زکات

‏مسأله 1925- انسان می‌تواند زکات را در هشت مورد مصرف کند:‏

‏اول:فقیر،و آن کسی است که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد و کسی که ‏‎ ‎‏صنعت یا ملک یا سرمایه‌ای دارد که می‌تواند مخارج سال خود را بگذراند فقیر نیست.‏


کتابرساله توضیح المسائل حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 334
‏دوم:مسکین،و آن کسی است که از فقیر سخت‌تر می‌گذراند.‏

‏سوم:کسی که از طرف امام علیه السلام یا نایب امام مأمور است که زکات را جمع و ‏‎ ‎‏نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام علیه السلام یا نایب امام یا فقرا ‏‎ ‎‏برساند.‏

‏چهارم:کافرهایی که اگر زکات به آنان بدهد به دین اسلام مایل می‌شوند،یا در ‏‎ ‎‏جنگ به مسلمانان کمک می‌کنند.‏

‏پنجم:خریداری بنده‌ها و آزاد کردن آنان.‏

‏ششم:بدهکاری که نمی‌تواند قرض خود را بدهد.‏

‏هفتم:سبیل‌اللّٰه؛یعنی کاری که مانند ساختن مسجد منفعت عمومی دینی دارد،یا ‏‎ ‎‏مثل ساختن پل و اصلاح راه که نفعش به عموم مسلمانان می‌رسد و آنچه برای اسلام ‏‎ ‎‏نفع داشته باشد به هر نحو که باشد.‏

‏هشتم:ابن السبیل؛یعنی مسافری که در سفر درمانده شده و احکام اینها در مسائل ‏‎ ‎‏آینده گفته خواهد شد.‏

‏         مسأله 1926- احتیاط واجب آن است که فقیر و مسکین بیشتر از مخارج سال خود ‏‎ ‎‏و عیالاتش را از زکات نگیرد و اگر مقداری پول یا جنس دارد،فقط به اندازۀ کسری ‏‎ ‎‏مخارج یک سالش زکات بگیرد.‏

‏         مسأله 1927- کسی که مخارج سالش را داشته اگر مقداری از آن را مصرف کند ‏‎ ‎‏و بعد شک کند که آنچه باقی مانده به اندازۀ مخارج سال او هست یا نه،نمی‌تواند ‏‎ ‎‏زکات بگیرد.‏

‏         مسأله 1928- صنعتگر یا مالک یا تاجری که درآمد او از مخارج سالش کمتر است، ‏‎ ‎‏می‌تواند برای کسری مخارجش زکات بگیرد.و لازم نیست ابزار کار یا ملک یا سرمایۀ ‏‎ ‎‏خود را به مصرف مخارج برساند.‏

‏         مسأله 1929- فقیری که خرج سال خود و عیالاتش را ندارد،اگر خانه‌ای دارد که ‏

کتابرساله توضیح المسائل حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 335
‏ملک او است و در آن نشسته،یا مال سواری دارد،چنانچه بدون اینها نتواند زندگی ‏‎ ‎‏کند،اگرچه برای حفظ آبرویش باشد،می‌تواند زکات بگیرد و همچنین است اثاث ‏‎ ‎‏خانه و ظرف و لباس تابستانی و زمستانی و چیزهایی که به آنها احتیاج دارد.و فقیری ‏‎ ‎‏که اینها را ندارد،اگر به اینها احتیاج داشته باشد،می‌تواند از زکات خریداری نماید.‏

‏         مسأله 1930- فقیری که یاد گرفتن صنعت برای او مشکل نیست،بنابر احتیاط ‏‎ ‎‏واجب باید یاد بگیرد و با گرفتن زکات زندگی نکند،ولی تا وقتی مشغول یاد گرفتن ‏‎ ‎‏است،می‌تواند زکات بگیرد.‏

‏         مسأله 1931- به کسی که قبلاً فقیر بوده و می‌گوید فقیرم،اگرچه انسان از گفتۀ او ‏‎ ‎‏اطمینان پیدا نکند،می‌شود زکات داد.‏

‏         مسأله 1932- کسی که می‌گوید فقیرم و قبلاً فقیر نبوده،یا معلوم نیست فقیر بوده یا ‏‎ ‎‏نه،اگر از ظاهر حالش گمان پیدا شود که فقیر است می‌شود به او زکات داد.‏

‏         مسأله 1933- کسی که باید زکات بدهد،اگر از فقیری طلبکار باشد،می‌تواند طلبی ‏‎ ‎‏را که از او دارد،بابت زکات حساب کند.‏

‏         مسأله 1934- اگر فقیر بدهکار بمیرد،و ترکه‌ای که وافی به بدهی‌اش باشد نداشته ‏‎ ‎‏باشد،انسان می‌تواند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند.‏

‏         مسأله 1935- چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر می‌دهد لازم نیست به او ‏‎ ‎‏بگوید که زکات است بلکه اگر فقیر خجالت بکشد،مستحب است به طوری که دروغ ‏‎ ‎‏نشود به اسم پیشکش بدهد ولی باید قصد زکات نماید.‏

‏         مسأله 1936- اگر به خیال این که کسی فقیر است به او زکات بدهد،بعد بفهمد فقیر ‏‎ ‎‏نبوده،یا از روی ندانستن مسأله به کسی که می‌داند فقیر نیست زکات بدهد،چنانچه ‏‎ ‎‏چیزی را که به او داده باقی باشد،باید از او بگیرد و به مستحق بدهد،و اگر از بین رفته ‏‎ ‎‏باشد،پس اگر کسی که آن چیز را گرفته می‌دانسته یا احتمال می‌داده که زکات است، ‏

کتابرساله توضیح المسائل حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 336
‏انسان باید عوض آن را از او بگیرد و به مستحق بدهد،ولی اگر به غیر عنوان زکات داده ‏‎ ‎‏نمی‌تواند چیزی از او بگیرد و باید از مال خودش زکات را به مستحق بدهد،و در همه ‏‎ ‎‏صور می‌تواند از مال خودش زکات را بدهد و از کسی که گرفته مطالبه نکند.‏

‏         مسأله 1937- کسی که بدهکار است و نمی‌تواند بدهی خود را بدهد اگرچه مخارج ‏‎ ‎‏سال خود را داشته باشد،می‌تواند برای دادن قرض خود زکات بگیرد ولی باید مالی را ‏‎ ‎‏که قرض کرده در معصیت خرج نکرده باشد یا اگر در معصیت خرج کرده از آن ‏‎ ‎‏معصیت توبه کرده باشد،که در این صورت از سهم فقرا می‌شود به او داد.‏

‏         مسأله 1938- اگر به کسی که بدهکار است و نمی‌تواند بدهی خود را بدهد زکات ‏‎ ‎‏بدهد،بعد بفهمد قرض را در معصیت مصرف کرده،چنانچه آن بدهکار فقیر باشد، ‏‎ ‎‏می‌تواند آنچه را به او داده بابت زکات حساب کند ولی اگر چیزی را که گرفته در ‏‎ ‎‏شرابخواری یا به طور آشکارا در معصیت صرف کرده و از معصیت خود توبه نکرده ‏‎ ‎‏بنابر احتیاط واجب باید چیزی را که به او داده بابت زکات حساب نکند.‏

‏         مسأله 1939- کسی که بدهکار است و نمی‌تواند بدهی خود را بدهد اگرچه فقیر ‏‎ ‎‏نباشد،انسان می‌تواند طلبی را که از او دارد،بابت زکات حساب کند.‏

‏         مسأله 1940- مسافری که خرجی او تمام شده،یا مرکبش از کار افتاده،چنانچه سفر ‏‎ ‎‏او سفر معصیت نباشد و نتواند با قرض کردن یا فروختن چیزی خود را به مقصد ‏‎ ‎‏برساند،اگرچه در وطن خود فقیر نباشد،می‌تواند زکات بگیرد.ولی اگر بتواند در جای ‏‎ ‎‏دیگر با قرض کردن یا فروختن چیزی مخارج سفر خود را فراهم کند،فقط به مقداری ‏‎ ‎‏که به آن‌جا برسد،می‌تواند زکات بگیرد.‏

‏         مسأله 1941- مسافری که در سفر درمانده شده و زکات گرفته بعد از آن که به ‏‎ ‎‏وطنش رسید،اگر چیزی از زکات زیاد آمده باشد،در صورتی که بدون مشقت نتواند ‏‎ ‎‏بقیه را به صاحب مال یا نایب او برساند باید آن را به حاکم شرع بدهد و بگوید آن چیز ‏‎ ‎‏زکات است.‏

‏ ‏

‏ ‏

کتابرساله توضیح المسائل حضرت آیة الله العظمی امام خمینی (س)صفحه 337