امام خمینی و گسترش توجه به دین در محافل آکادمیک

امام خمینی و گسترش توجه به دین در محافل آکادمیک (بررسی نقش دین در دگرگونیهای اجتماعی) 

علی احمد راسخ

خلاصه مقاله

‏انقلابها یک پدیدۀ کلی اجتماعی هستند که ریشه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی، فردی و‏‎ ‎‏اجتماعی دارند. اما در تحلیل و ریشه یابی انقلابها، قبل ازنیمه دوم دهه 1970، بسادگی نقش فاکتورهایی مثل‏‎ ‎‏دین و ارزشها در پیدایی دگرگونیهای اجتماعی، از جمله انقلاب، نادیده گرفته می شد؛ چنان که پس از آن دوره‏‎ ‎‏پذیرش نقش مذهب در وقوع انقلاب، جنبشها و حرکتهای مردمی رواج قابل توجهی یافته است. در این‏‎ ‎‏پذیرش، حوادث ایران، افغانستان، لبنان، فلسطین، الجزایر و ... نقش داشته اند که در این میان نقش انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی ایران برجسته تر است. ‏

‏پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (1357)، مثل سایر انقلابها، نشر هزاران مقاله و کتاب از سوی افراد،‏‎ ‎‏مؤسسات، مراکز علمی، محافل خبری و سیاسی را در پی داشت. در مقالۀ حاضر اثار منتشر شده از سوی‏‎ ‎‏مراکز خبری که دارای رنگ و بوی ژورنالیستی اند، مورد توجه نخواهند بود؛ دستورالعملهای سیاسی اتخاذ‏‎ ‎‏شده در واکنش به انقلاب اسلامی و همچنین آثاری که به سایر ابعاد دین می پردازند، از نظر دور خواهند ماند؛‏‎ ‎‏به بیان دیگر، تنها به گزیدۀ آثاری می پردازیم که از سوی محافل آکادمیک منتشر شده، به بررسی نقش دین در‏‎ ‎‏پیدایی دگرگونیهای اجتماعی (بویژه در انقلاب اسلامی) می پردازند. ‏

‏شیوۀ کار چنین خواهد بود که در ابتدا اشارۀ اجمالی به تئوریهای انقلاب خواهیم داشت تا تفاوتهای آنها‏‎ ‎‏پیش از انقلاب و پس از آن مشخص شوند. سپس این فرضیه طرح می شود که انقلاب اسلامی تئوری جدیدی‏‎ ‎‏را در میان دیگر تئوریهای انقلاب خلق کرد. برای تأیید و اثبات فرضیه به گزیده آثار دانشگاهی در ایران و‏‎ ‎‏محافل آکادمیک غرب و محتویات برخی از آثار و معرفی آثار دیگری (فقط با ذکر نام) اشاره خواهد شد.‏‎ ‎‏همچنین به پایان نامه های دانشگاهی به عنوان یکی از شاخصهای توجه به دین در محافل علمی نگریسته‏‎ ‎‏خواهد شد. ‏

‏در آثار مورد استناد گاهی به دین توجه شده است و گاهی به متفکران دینی و یا به موضوعات مرتبط به‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی؛ درهرصورت، نقش برجستۀ امام خمینی - قدس سره - در اوج قرار می گیرد؛ زیرا دین طی‏‎ ‎‏قرنهای گذشته در حیات مسلمانان نقش بازی کرده است، اما حرکت ایشان جایگاه دیگری دارد. ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 205
‏انقلابها را پدیده ای کلی می دانند که ریشه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی،‏‎ ‎‏فردی و اجتماعی دارند. در تحلیل و ریشه یابی انقلابها، قبل از نیمۀ دوم دهۀ 1970،‏‎ ‎‏بسادگی نقش فاکتورهایی مثل: مذهب و ارزشها در ایجاد دگرگونیهای اجتماعی نادیده‏‎ ‎‏گرفته می شد؛ چنان که پس از آن دوره پذیرش نقش مذهب تا حدودی رواج قابل توجهی‏‎ ‎‏یافت. در این پذیرش، حوادث ایران، افغانستان، لبنان، فلسطین و الجزایر نقش داشته اند‏‎ ‎‏که از آن میان نقش انقلاب اسلامی ایران برجسته است. برنارد لوئیس طی سخنرانی در‏‎ ‎‏سال 1985 بیان داشت که پذیرش نقش اسلام و مذهب در سیاست کشورهای اسلامی،‏‎ ‎‏خوشایند کارشناسان غربی نبود و حتی چنین ایده ای را موهن، خوار و خفیف تلقی‏‎ ‎‏می کردند، اما با ظهور امام خمینی، موضع آنان دچار دگرگونی گردید. از این پس، آنان در‏‎ ‎‏بررسیها و تحلیلهای خویش به اسلام توجه ویژه ای کردند؛ اسلامی که قبلاً نادیده گرفته‏‎ ‎‏می شد، اکنون به قدرت تبیینگر بدل شده است، ‏‎[1]‎‏ که بدون آن شناخت حوادث و‏‎ ‎‏رویدادهای جوامع اسلامی قابل درک نخواهند بود. ‏

‏پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، مثل سایر انقلابها، نشرهزاران کتاب و‏‎ ‎‏مقاله از سوی افراد، موسسات و مراکز علمی، محافل خبری و سیاسی را در پی داشت. به‏‎ ‎‏گفتۀ برخی از منابع تا نیمه دهه 1990 حدود2100 عنوان کتاب در اروپا و امریکا دربارۀ‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی نوشته شده است. ‏‎[2]‎‏ در این مقاله آثار و مقالات منتشر شده از سوی مراکز‏‎ ‎‏خبری که دارای رنگ و بوی ژورنالیستی است، مورد نظر نمی باشد. دستورالعملهایی که‏‎ ‎‏در برابر انقلاب، اتخاذ شده اند، نیز مورد توجه نخواهند بود. همچنین آثاری که در ارتباط‏‎ ‎‏با سایر ابعاد دین به نگارش در آمده اند، در این مقاله جایی نخواهند داشت؛ بلکه تنها به‏‎ ‎‏گزیدۀ آثاری می پردازیم که در محافل آکادمیک به بررسی نقش دین در دگرگونیهای‏‎ ‎‏اجتماعی و انقلاب اسلامی می پردازند. فرضیه ای که دنبال خواهد شد این است که با‏‎ ‎‏ظهور انقلاب اسلامی، تئوریهای پیشین انقلاب دچار نارسایی شده اند زیرا با آن تئوریها‏‎ ‎‏تحلیل انقلاب اسلامی امکان نخواهد داشت. ‏

‏با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، پدیدۀ پرسابقه ای به نام «مذهب و ایدئولوژی» و‏‎ ‎‏افراد حامل آن «روحانیت» و «روشنفکران دینی»، که پیش از آن در عرصۀ پژوهشهای‏‎ ‎‏علمی مورد بی توجهی قرار گرفته بودند در محافل و مراکز آکادمیک بشدت مورد بازبینی‏‎ ‎‏و بررسی دوباره واقع شدند؛ چنان که نیکی کری اظهار می دارد: ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 206
‏«انقلاب سالهای 1978 و 1979 (1357) و پیامدهای آن برای نخستین بار در خلال‏‎ ‎‏25 سال، توجه وسیع همگانی همراه مقدار زیادی سرگردانی و ابهام را نسبت به ایران‏‎ ‎‏جلب نمود. در کجای عالم قبلاً دیده شده بود که رهبر یک مذهب جاافتاده به عنوان‏‎ ‎‏سردمدار پر شور و پر آوازۀ یک انقلاب علیه یک حاکم سلطنتی ظهور نماید، حاکمی که‏‎ ‎‏مدعی حقانیت خود و پیوندش با گذشتۀ ملی سرزمنیش ... بود.»‏‎[3]‎‏ ‏

‏انقلاب اسلامی تحقیقات و پژوهشهای گسترده ای را در محافل دانشگاهی در پی‏‎ ‎‏داشت که در آنها نقش برجستۀ دین در میان سایر عوامل انقلاب مورد تحقیق قرار‏‎ ‎‏می گرفت. همۀ این آثار لزوماً اسلوب واحد و نتیجه یکسانی را در پی نداشت، اما در تمام‏‎ ‎‏آنها دین به عنوان یک پروژۀ تحقیقی و پژوهشی به شکل نسبتاً جدید جایگاه خود را در‏‎ ‎‏میان سایر پروژه های تحقیقاتی و علمی باز کرد. ‏

‏برای دستیابی به این نتیجه به گزیده ای از آثار منتشر شده طی چند سال پس از انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی در محافل دانشگاهی ایران و عمدتاً غرب و نیز برخی از دیدگاههای دانشمندان‏‎ ‎‏و متفکران دربارۀ انقلاب اسلامی و نقش دین در آن اشاره خواهیم کرد؛ هرچند برخی را‏‎ ‎‏عقیده راین است که در ایران هنوز یک کتاب جامع و دارای اسلوب قابل قبول دربارۀ‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی تألیف نشده است. ‏‎[4]‎‏ در عین حال در دانشگاههای ایران به تجزیه و تحلیل‏‎ ‎‏نقش دین در مسائل سیاسی و اجتماعی به مراتب بیشتر از دورۀ پیش از انقلاب پرداخته‏‎ ‎‏می شود و نیز کتابها و مقالاتی دربارۀ انقلاب اسلامی و یا تحلیل و بررسی آن در‏‎ ‎‏چارچوب تئوریهای پیشین به عمل آمده است. از باب نمونه، می توان میزان پایان نامه های‏‎ ‎‏دورۀ تحصیلات تکمیلی در دانشگاهها را که دربارۀ انقلاب اسلامی به رشته تحریر در‏‎ ‎‏آمده، به عنوان یک شاخص در نظر بگیریم. ‏

تعداد پایان نامه های دوره کارشناسی ارشد گروه آموزشی علوم سیاسی دانشگاه تهران:

 

‏سالها‏

‏مجموع ‏

‏مربوط به انقلاب اسلامی و گروههای اسلامی ‏

‏1371‏

‏14‏

‏3‏

‏1373‏

‏10‏

‏3‏

‏1374‏

‏18‏

‏8‏

‏جمع ‏

‏42‏

‏14‏

‏ ‏

‏منبع: مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره 30، دی ماه 1372؛ شماره 34،‏‎ ‎‏زمستان 1373؛ شماره 35، پاییز 1375. ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 207
‏آمار فوق نشان می دهد که در حدود ‏‎ ‎‏پایان نامه هابه موضوع مورد نظر پرداخته است‏‎ ‎‏که خود بیانگر توجه به دین است. درکل، آثار مورد استناد در این جا را به دو دسته‏‎ ‎‏می توان طبقه بندی کرد. ‏

‏1 - آثاری که در تحلیل و بررسی انقلاب اسلامی دین را تنها عامل انقلاب یا‏‎ ‎‏برجسته ترین آن معرفی می کنند و سایر عوامل را فقط به عنوان کاتالیزور و عامل شتاب‏‎ ‎‏دهنده پیروزی انقلاب یاد می کنند. این گونه آثار در ایران و خارج از این کشور مشاهده‏‎ ‎‏می شود. در ایران می توان از کتاب «انقلاب اسلامی و ریشه های آن»‏‎[5]‎‏ از عباسعلی عمید‏‎ ‎‏زنجانی، که از چهره های دانشگاهی و نیز روحانی است، نام برد. وی کتاب خود را در‏‎ ‎‏چهار بخش تنظیم کرده است. بخش دوم ریشه های عقیدتی انقلاب اسلامی و بخش سوم‏‎ ‎‏ریشه های تاریخی آن را برمی شمارد. قسمت چهارم که با عنوان «علل و عوامل پیروزی‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی در ایران» مشخص شده است، به مباحثی می پردازد که از دید نویسنده‏‎ ‎‏تنها نقش سرعت دهنده در پیروزی انقلاب را بازی کرده اند، مثل وضعیت اقتصادی،‏‎ ‎‏نوسازی، سیاست حقوق بشر کارتر و... ؛ عواملی که بیشتر در تحلیل نویسندگان غیر‏‎ ‎‏ایرانی از آنها همسنگ با نقش مذهب یاد شده است. ‏

‏همچنین می توان به اثر حامد الگار، تحت عنوان «ایران و انقلاب اسلامی»‏‎[6]‎‏ اشاره‏‎ ‎‏کرد. وی در این اثر از اسلام به عنوان ایدئولوژی یاد می کند و آن را عامل انقلاب می داند. ‏

‏می توان به آثار دیگر منتشر شده در غرب اشاره کرد که از مذهب به عنوان تنها‏‎ ‎‏مشخصۀ انقلاب اسلامی یاد شده است. «آلن رایت» در کتاب خود با عنوان «به نام خدا»‏‎ ‎‏(‏‎In The name of God‎‏)، حامل چنین برداشتی است. «رایت» به جای تحلیل انقلاب به‏‎ ‎‏بررسی سیاست خارجی ایران می پردازد و به این نتیجه می رسد که تنها محرک سیاست‏‎ ‎‏خارجی ایران اسلام انقلابی است و به همین جهت جمهوری اسلامی را یک پدیدۀ‏‎ ‎‏استثنایی تلقی می کند. ‏

‏برخی از این آثار دین را مورد پژوهش قرار می دهند و برخی به بررسی متفکران دینی‏‎ ‎‏می پردازند. اثر پروفسور الگار، دین و روشنفکران دین باور را همزمان مورد توجه قرار‏‎ ‎‏می دهد ولی عمید زنجانی تنها دین را. برخی نیز نقش دین را از زاویۀ روشنفکران دینی‏‎ ‎‏و ایدئولوکهای مذهبی مورد تحقیق قرار داده اند. چنان که حمید دهباشی استاد دانشگاه‏‎ ‎‏کلمبیای امریکا، به نام «الهیات نارضایتی: بنیاد ایدئولوژیک انقلاب اسلامی ایران»‏‎[7]‎‎ ‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 208
‏نمونه برجسته آن است. دهباشی با دید جامعه شناسانه به بررسی نقش ایدئولوژی و تأثیر‏‎ ‎‏ایدئولوکهای دینی و روشنفکران مذهبی که در پردازش و ارائه ایدئولوژی انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی سهم داشته اند می پردازد. نویسنده اندیشه چهره هایی مثل جلال آل احمد،‏‎ ‎‏شریعتی، بازرگان، بنی صدر، علامه طباطبایی، علّامه مطهری، آیة الله طالقانی و امام‏‎ ‎‏خمینی را تجزیه و تحلیل می کند. در کتاب «برای هرکدام ازاشخاص و شخصیتهای فوق،‏‎ ‎‏مفهوم خاصی که ناظر بر برجسته ترین کار و جهت حرکت فکری آنهاست برگزیده شده‏‎ ‎‏است. به عنوان مثال، از آیة الله طباطبایی با عنوان «بعد فلسفی ایدئولوژی اسلامی» و از‏‎ ‎‏آل احمد با عنوان «طلوع ایدئولوژی اسلامی» یاد شده است. در این نامگذاری، از امام‏‎ ‎‏خمینی به عنوان الهیات پرداز و الهیات شناس نارضایتی نام برده شده است... . کتاب‏‎ ‎‏الهیات نارضایتی نفی شرایط نابهنجار اجتماعی و سیاسی که منجر به انقلاب گردید‏‎ ‎‏نیست، ولی این برجستگی را دارد که نشان می دهد که شخصیتها و ایده هایشان در یک‏‎ ‎‏روند تدریجی می توانند ابزار لازم برای متقاعد کردن دیگران برای دست زدن به‏‎ ‎‏حرکتهای اجتماعی را فراهم کنند. در ایران پیش از انقلاب، شخصیتهای مسلمان و‏‎ ‎‏ایدئولوکها سهم بسزایی در پرداخت ایدئولوژی مذهبی داشتند و توانستند منظومه ای که‏‎ ‎‏می توان از آن با عنوان الهیات نارضایتی یاد کرد بنا کنند.»‏‎[8]‎‏ ‏

‏دکتر حمید عنایت، از چهره های دانشگاهی ایران، در اوایل انقلاب اسلامی طی‏‎ ‎‏مقاله ای نقش مذهب شیعه را در پیدایی انقلاب اسلامی بسیار مهم می داند؛ هر چند‏‎ ‎‏مانند بسیاری از تئوری پردازان انقلاب، سایر علل را انکار نمی کند. «این انقلاب در جهت‏‎ ‎‏توسعه آگاهی مذهبی به وقوع پیوست، که عمق وفاداری به مذهب شیعه را نمودار کرد.‏‎ ‎‏مذهب شیعه موجب شد تا انقلاب خصوصیاتی را کسب کند که در میان سایر انقلابهای‏‎ ‎‏همعصرمان جایگاه ویژه ای را پیدا کند. تأکید برمذهب، افکار آن دسته ازنویسندگان را‏‎ ‎‏باطل کرد که انقلاب را روند تدریجی اجتماعی و اقتصادی می دانستند. چنانچه انقلاب به‏‎ ‎‏معنی ترکیبی از عوامل بلند مدت باشد که بتدریج رژیم پهلوی را مضمحل کرد، افکارشان‏‎ ‎‏در این خصوص درست است. لیکن اگر این حرکت به مفهوم مرحله قطعی و نهایی‏‎ ‎‏خیزش عمومی و همانند حلالی برای آن عوامل باشد، نقش مذهب را عنصر اصلی در کل‏‎ ‎‏مسئله می دانم.»‏‎[9]‎‏ ‏

‏2 - آثاری که در کنار سایر عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به نقش مذهب در‏‎ ‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 209
‏دگرگونی اجتماعی می پردازند. در این میان،  از باب نمونه، به 3 اثر اشاره می شود. یکی از‏‎ ‎‏این آثار، کتاب «ریشه های انقلاب ایران»‏‎[10]‎‏ از خانم نیکی کری، تاریخگر شهیر امریکایی‏‎ ‎‏است که در اروپا و امریکا ارزش و اعتبار ویژه ای دارد. کری در این کتاب، که سه سال پس‏‎ ‎‏از انقلاب اسلامی انتشار یافت، براین باور است که انقلاب ایران، انقلابی سیاسی،‏‎ ‎‏اجتماعی و اقتصادی است.‏‎[11]‎‏ نویسنده، شکست رژیم شاه را شگفت آور می داند و‏‎ ‎‏می گوید: «در کجا قبلاً کسی دیده بود که حکومتی مجهز به میلیاردها دلار تسلیحات‏‎ ‎‏نظامی، نیرویهای مسلح، پلیس مخفی و آشکار که قاعدتاً همۀ آنها نیز آمادۀ استفاده بود،‏‎ ‎‏این چنین در مواجهه با شورشهای متناوب، تظاهرات همگانی و وسیع، و اعتصابات از‏‎ ‎‏پای درآید.»‏‎[12]‎‏ این سخنان خانم کری، که در تعارض با تئوری انقلاب تدا اسکاچپل است‏‎ ‎‏(بعد اشاره می شود)، با سخنان میشل فوکو (درپی می آید) همخوانی دارد. در هر حال‏‎ ‎‏خانم کری در پاسخ به این حیرت، به طور غیر مستقیم نقش دین را برجسته تر می کند. ‏

‏«ایران و جهان: استمرار دهه انقلابی»، ‏‎[13]‎‏ کتابی است از «شیرین هانتر» که تنها به نقش‏‎ ‎‏دین نمی پردازد. وی با این دید، تحلیل سیاست خارجی ایران را تنها در پرتو عوامل ملی،‏‎ ‎‏تاریخی، جغرافیایی و دینی ممکن می داند. البته او معتقد است که درابتدا، اسلام تنها‏‎ ‎‏فاکتور تعیین کنندۀ سیاست خارجی ایران بود، اما بتدریج و با گذشت زمان، بر اثر جنگ‏‎ ‎‏ایران و عراق و عدم موفقیت ایران در صدور انقلاب، در معیارها و ضوابط ایدئولوژیک‏‎ ‎‏سیاست خارجی جمهوری اسلامی تجدید نظر به عمل آمد. ‏‎[14]‎‏ بدون شک، هانتر از نقش‏‎ ‎‏دین در پیدایش انقلاب سخن نمی گوید اما پرداختن به نقش دین در تعیین مسئله مهمی‏‎ ‎‏چون سیاست خارجی انقلاب، از اصل انقلاب به دور نمی باشد. ‏

‏کتاب دیگری که جای خود را در میان آثار مهم دربارۀ انقلاب اسلامی باز کرده است،‏‎ ‎‏اثر ابراهامیان است. وی از ایرانیانی است که در خارج از ایران به دنیا آمده و رشد یافته‏‎ ‎‏است. کتاب او با نام «ایران در فاصله دو انقلاب»‏‎[15]‎‏ یاد می شود. وی در این کتاب با دید‏‎ ‎‏مارکسیستی - طبقاتی به تحلیل انقلاب می پردازد و آن را دارای ریشه های عمدتاً‏‎ ‎‏اجتماعی و اقتصادی و سیاسی می داند، لیکن در نهایت نقش ایدئولوک و رهبر مذهبی‏‎ ‎‏انقلاب را، با مقایسه با رهبران انقلابهای قرن 20 درجهان، مورد تصدیق قرار می دهند. ‏

‏طبیعتاً باید بین آثاری که دین را عامل اصلی یا تنها عامل می دانند و آثاری که دین را‏‎ ‎‏یکی از عوامل انقلاب می دانند، فرق گذاشت، زیرا در دستۀ اول یا دین تنها عامل انقلاب‏‎ ‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 210
‏و یا عامل اصلی شناخته می شود، اما در دستۀ دوم همسنگ با سایر عوامل است و در‏‎ ‎‏نهایت از نقش دین - درمقایسه با دسته اول - کاسته می شود. در عین حال درهر دو دسته،‏‎ ‎‏عامل جدیدی را در پیدایش تحولات اجتماعی مشاهده می کنیم که قبلاً نادیده گرفته‏‎ ‎‏می شد. ‏

فوکو و اسکاچپل

‏تا این جا به گزیدۀ آثاری پرداخته شد که دیدگاههای جالب توجهی دربارۀ انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی ارائه کرده بودند. در این قسمت به طور بسیار مختصر و متناسب با این مقاله به‏‎ ‎‏دیدگاه دو چهرۀ برجسته آکادمیک، که دربارۀ انقلاب اسلامی مقالاتی دارند، می پردازیم:‏‎ ‎‏تدا اسکاچپل و میشل فوکو. ‏

‏اسکاچپل از تئوری پردازان انقلاب است. او بر اساس متدولوژی برینگتن مور به‏‎ ‎‏مطالعۀ انقلابهای فرانسه، روسیه و چین پرداخته است. او دارای گرایش مارکسیستی‏‎ ‎‏است و در عین حال منتقد آن. در تحلیل انقلاب به ایده ها، رهبران و آگاهی جمعی بها‏‎ ‎‏نمی دهد و جایگاه طبقه را - بازیگر صحنه انقلاب در بینش مارکس - با دولت، بدل‏‎ ‎‏می کند. از نظر او انقلاب زمانی رخ می دهد که دولت تحت تأثیر شرایط بین المللی – جنگ‏‎ ‎‏طولانی با دولت دیگر - و شرایط داخلی، ضعیف گردد. ضعف دولت، بحران سیاسی را‏‎ ‎‏درپی دارد و آن به نوبۀ خود انقلاب را. ‏

‏تدا اسکاچپل، که در اثر منتشر شده اش با عنوان «دولت و انقلاب اجتماعی»‏‎[16]‎‏، به‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی نپرداخته بود، سه سال پیش از انتشار آن یعنی 1982 طی مقاله ای ‏‎[17]‎‏ به‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی پرداخت. وی متوجه شد که تئوری پیشین او در تبیین انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏کارایی ندارد. لذا درگام نخست، با توجه به انقلاب اسلامی، دربارۀ نقش رهبران و آگاهی‏‎ ‎‏توده ها تجدید نظر کرد و آن را مهم شمرد. در گام دوم، به این نتیجه رسید که باید نقش‏‎ ‎‏ممکن سیستمهای عقیدتی را در تحولات اجتماعی و رفتار سیاسی در نظر گرفت. وی‏‎ ‎‏معتقد است که در انقلاب اسلامی ایران، ایدئولوژی اسلامی نقش اصلی را در پیدایش‏‎ ‎‏آن بازی کرده است، در عین حال نقش سایر عوامل را نادیده نمی گیرد. ‏

‏افزون براعتراف شخص اسکاچپل به ضعف تئوری اش در تبیین انقلاب اسلامی،‏‎ ‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 211
‏اشاره ای به سخنان فوکو، ضعف تئوری فوق را روشنتر و نقش دین را عیانتر می کند.‏‎ ‎‏فوکو، فیلسوف فرانسوی و از چهره های مهم مدرنیسم است که در سالهای انقلاب به‏‎ ‎‏ایران آمد. مشاهدات او در ایران جالب است. او مواردی را مشاهده کرد که تئوری‏‎ ‎‏اسکاچپل را رد می کند. اسکاچپل عقیده داشت که قبل از وقوع انقلاب دولت تحت‏‎ ‎‏شرایط بین المللی و داخلی بشدت ضعیف می شود، سپس بحران سیاسی و بعد انقلاب‏‎ ‎‏پدید می آید. طبق این تئوری در ایران قبل از انقلاب باید دولت شاه متأثر از عوامل داخلی‏‎ ‎‏و خارجی تضعیف شده باشد. اما فوکو و مشاهداتش این را رد می کند. وی می گوید: «در‏‎ ‎‏آنچه که در ایران رخ می دهد حقیقت چشمگیری وجود دارد. در ایران حکومتی تا بن‏‎ ‎‏دندان مسلح سرکار بود که ارتش عظیمی در اختیار داشت، ارتشی که بیش از آنچه بتوان‏‎ ‎‏فکرش را کرد به رژیم وفادار بود، و پلیسی که کارایی چندانی نداشت، ولی خشونت و‏‎ ‎‏قساوتهای آن اغلب فقدان کارایی را جبران می کرد: وانگهی رژیم حاکم بر ایران، رژیمی‏‎ ‎‏بود مورد حمایت مستقیم ایالات متحده؛ خلاصه کلام اینکه رژیمی بود که از حمایت کل‏‎ ‎‏جهان برخوردار بود، از حمایت کشورهای بزرگ و کوچکی که دور و برش را گرفته بودند.‏‎ ‎‏به عبارت دیگر تمام برگهای برنده را در اختیار داشت، البته به علاوه درآمدهای عظیم‏‎ ‎‏نفتی برای دولت که هر طوری که دلش می خواست آن را مصرف می کرد، لیکن با وجود‏‎ ‎‏اینها، ملتی برای قیام به پا خاستند؛ البته این قیام و خیزش بر بستری از بحرانها و مشکلات‏‎ ‎‏اقتصادی نیز استوار بود، لیکن در آن زمان مشکلات اقتصادی ایران آن قدر جدی نبود که‏‎ ‎‏بتواند ملتی را در گروههای صدهزارنفری، در گروههای میلیونی به خیابانها بکشاند و‏‎ ‎‏سینه های عریان خود را سپر گلوله سازند.»‏‎[18]‎‏ بنابراین، با توجه به وضعیت دولت شاه و‏‎ ‎‏تئوری اسکاچپل، اصلا زمینۀ انقلاب در ایران وجود نداشت، در حالی که عکس آن رخ‏‎ ‎‏داد. پس باید ریشه خیزش را در جای دیگر جستجو کرد. فوکو می گوید: «آنچه که مایۀ‏‎ ‎‏زیبایی، گیرایی و در عین حال جاذبه انقلاب ایران می شود این است که تنها یک‏‎ ‎‏صف بندی و یک رویارویی وجود دارد: صف بندی بین کل ملت و دولتی که با تسلیحات و‏‎ ‎‏نیروی انتظامی خود این ملت را تهدید می کند.»‏‎[19]‎‏ به عبارت دیگر «انقلاب یک اراده‏‎ ‎‏مطلق جمعی را به منصۀ ظهور رسانیده است و در تاریخ، ملتهای معدودی به چنین‏‎ ‎‏موقعیتی دست یافتند.»‏‎[20]‎‏ ‏

‏سئوال این است که منشأ این خیزش و نیز عامل وحدت دهندۀ مردم در برابر حکومت‏‎ ‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 212
‏چه بود؟ به اعتقاد فوکو، در اینجاست که اسلام و مذهب نقش خود را بازی می کند.‏‎ ‎‏«مذهب در واقع یک واژگان، فرهنگ، مراسم، آیین و درام فاقد زمانی است که می توان‏‎ ‎‏درام تاریخی ملتی را در آن متبلور و مجسم کرد که در مبارزه علیه حکومت از حیات و‏‎ ‎‏هستی خود دست می شوید.»‏‎[21]‎‏ حمید عنایت هم می گوید: «اسلام شیعه اولین منبع برای‏‎ ‎‏تجهیز و چارچوب بنیادی انقلاب می باشد... " شیعه بودن انقلاب و نیز رهبری آیة الله‏‎ ‎‏خمینی"، توانست حداکثر افراد را نسبت به تعداد کمی از شعارهای عمومی همچون‏‎ ‎‏استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی متفق الرأی نماید.»‏‎[22]‎

* * *

‏آنچه به طور گزینشی تا این جا آورده شد، تنهای اشاره ای به بخش اندکی از آثاری بود‏‎ ‎‏که دربارۀ انقلاب اسلامی به رشتۀ تحریر در آمده اند. هدف نگارنده این بود که نقش‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب و بنیانگذار آن در طرح مباحث دینی در محافل آکادمیک روشن گردد.‏‎ ‎‏قطعا چنین عنوانی گسترده است و در فرصت اندک انجام نشدنی. در مقاله تنها به مباحثی‏‎ ‎‏اشاره شد که نقش دین را در دگرگونیهای اجتماعی برجسته می کنند؛ انقلاب‏‎ ‎‏برجسته ترین شکل اجتماعی است. قبل از انقلاب اسلامی، در تئوریهای مارکسی،‏‎ ‎‏کارکردگرایانه، ساختارگرایانه و روانشناسانه انقلاب، نقش مذهب و دین مطرح نبود. با‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب، علاوه برطرح مباحث دینی در محافل آکادمیک و تلاش برای شناخت‏‎ ‎‏جنبه های اجتماعی دین اسلام، تئوری جدیدی دربارۀ انقلاب پدید می آید که چارچوب‏‎ ‎‏مناسب برای تحلیل و درک وقایع قرن بیستم و بویژه نیمۀ دوم آن، در کشورهای اسلامی‏‎ ‎‏فراهم می آورد. ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 213

پاورقیها:

‏ ‏

مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 214

‏ ‏

مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 215

  • - برنارد لویس، بازگشت به اسلام؛ از مدرنیسم به نظم اخلاقی، مبدل ایست، شماره 2، بهار :1987، در روزنامه ایران، 17 / 11 / 1375، ص 6.
  • - بنگرید به میزگرد «انقلاب اسلامی؛ دستاوردها و تهدیدها»، در ماهنامه صبح، شماره 67، اسفند 1375 ص 18.
  • - نیکی آر. کری، ریشه های انقلاب ایران، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، (تهران، انتشارات قلم، 1369)، ص 15.
  • - میزگرد«انقلاب اسلامی، دستاوردها و تهدیدها»، ص 18.
  • - عباس عمید زنجانی، ریشه های انقلاب اسلامی. تهران: نشر کتاب سیاسی، 1371، چاپ پنجم،
  • - از این کتاب در ایران دو ترجمه صورت گرفته است:- انقلاب اسلامی در ایران. ترجمه مرتضی مطهری و حسن چیذری. تهران: قلم، 1360.- ایران و انقلاب اسلامی. ترجمه انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. بی جا. بی تا.
  • - Hamid Dabashi, Theology of  Discontent: The Ideological foundation of the Islamic Revolution in Iran. New york: New york university press. 1993.
  •  - مجله سیاست خارجی، سال هفتم، تابستان و پاییر 72، شماره 2 و 3، ص ص51، 65.
  • - حمید عنایت، انقلاب درایران سال1979، مذهب به عنوان ایدئولوژی سیاسی، ترجمه مینا منتظر، در فرهنگ توسعه، سال اول، شماره 4، بهمن و اسفند 1371، ص7.
  • - Nikki, R. keddi. Roots of revolution - An Interpretive History of Modern Iran. yale  university pres. 1981.
  • - همان، ص 15.
  • - همان جا
  • - Shireen, Hunter. Iran and The world: continuity in a Revolutionary Deecade. Indiana: Indiana univdersity press.
  • - به نقل از فصلنامه سیاست خارجی، سال پنجم، شماره 1، 1370، ص ص 6 - 224.
  • - Ervand. Abrahamian. Iran: Between tow Revolutions. New Jersey: Princeton university press. 1982.