امام خمینی و احیای اندیشۀ جامعیت دین

امام خمینی و احیای اندیشۀ جامعیت دین 

حجةالاسلام و المسلمین سید حسین حسینی بلخی

خلاصه مقاله

‏اشاره: لزوم شناخت فرزانگان و تعمق دراندیشه آنها. ‏

‏بخش اول‏

‏1 - آیا دین افول می کند؟ شامل معنی احیا و اینکه منظور از افول در واقع ریختن گرد و غبار به چهرۀ دین‏‎ ‎‏است. ‏

‏2 - موجبات افول: تحریف و بدعت دو عامل اصلی افول دین است. و روش دشمنان برای رسیدن به‏‎ ‎‏مقصد فهرست و ذکر شده است. ‏

‏3 - احیا در فرهنگ اسلامی: احیاگری در اسلام سابقه ای طولانی دارد و این کار وظیفه کسانی است که‏‎ ‎‏اسلام را بخوبی شناخته اند. ‏

‏4 - گذشتۀ احیاگری: احیاگری در اسلام دقیقاً به بعثت حضرت پیامبر(ص) بر می گردد و تا امروز ادامه‏‎ ‎‏یافته است و فقط روشن ستمگران در راه مبارزه با دین در هر دوره تغییر کرده است. ‏

‏5 - دین و جامعیت عالمان دینی: با بیان یکی از فرمایشات امام(ره) به این نتیجه می رسیم که آن که اسلام‏‎ ‎‏را به درستی شناخته است و در همۀ زمینه ها صاحب نظر است، و وظیفه اوست که احیاگری کند. ‏

‏بخش دوم‏

‏امام و احیای ین: ‏

‏مقدمه: شرایط آغاز قیام امام(ره) و راه روشی را که ایشان برگزیدند و مسائلی را که ایشان مطرح کردند‏‎ ‎‏دارای 8 خصوصیت اصلی بود. مهمترین عواملی که مانع بروز  وظهور اسلام به صورت اصلی بوده و هست‏‎ ‎‏عبارتند از: ‏

‏1 - جدایی دین و سیاست: جدایی دین و سیاست تز عمدۀ استعماگران برای رسیدن به هدفشان است و‏‎ ‎‏اگر این مانع برداشته شود معضله ای باقی نمی ماند. این مسئله درسه محور عمده بیان شده است: ‏

‏محور اول - رابطۀ دین و سیاست: در این محور چند نکته بیان می شود: ‏

‏الف: شعار جدایی دین از سیاست نتیجۀ تبلیغات استعمارگران. ‏

‏ب: ریشه های جدایی دین از سیاست. ‏

‏ج: محدود کردن اسلام در امور عبادی و فردی. ‏

‏د: اسلام منهای سیاست مورد تأیید استعمارگران. ‏

‏ه: امام(ره) آثار این تبلیغات را در چند مورد ذکر می فرمایند. ‏

‏محور دوم - تعالیم سیاسی اسلام : در این محور تعالیم سیاسی اسلام و توجه اسلام به بعد مادی و معنوی‏‎ ‎‏انسان و نیازهای او و مسائل اجتماعی - سیاسی و ... بررسی می شوند. ‏

‏محور سوم - دخالت انبیا و اولیا در سیاست: ‏

‏2 - اسلام، دین جامع. ‏

‏3 - اسلام مطابق با همۀ زمانها. ‏

‏4 - عالمان دین، حاملان دین. ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 145
‏اشاره: امروز امام خمینی(ره) به عنوان یک شخصیت الهی در جهان بشریت مطرح است و این نه به آن‏‎ ‎‏علت است که ایشان رهبر یک ملت (ایران) بودند، بلکه امام به همۀ مسلمانان جهان، حیاتی دوباره بخشیدند‏‎ ‎‏و زندگی شیرین حاکمان جور، استعمارگران و مستکبران را به کامشان تلخ کردند. در این شرایط اگر گفته شود‏‎ ‎‏که «در هیچ جای دنیا انقلاب اسلامی بی نام امام شناخته شده نیست.» ‏‎[1]‎‏  سخنی به گزاف نگفته ایم. ‏

‏و اینک در هشتمین سالگرد رحلت آن ابرمرد بزرگ تاریخ، بر پیروانش لازم است تلاش همه جانبۀ، خود‏‎ ‎‏را برای شناخت و درک تفکر و اندیشه متعالیش به کار گیرند. اگر چه اعتراف به این حقیقت که پرداختن به‏‎ ‎‏مسئله احیای جامعیت دین از دیدگاه امام کاری نیست که ظرف چند روز و توسط چند نفر و در چند صفحه‏‎ ‎‏شناخته و شکافته شود، اما شاید این کار مقدمه ای برای پرداخت وسیعتر و موشکافانه تر در این باب، باشد. با‏‎ ‎‏این امید نگاه کوتاهی خواهیم داشت به دیدگاههای امام خمینی(ره) درباره جامعیت دین اسلام و احیای آن.‏‎ ‎

‏ ‏

مبحث اول

1 - آیا دین می میرد؟ 

‏واژه احیا به معنای زنده کردن است، و از این معنا چنین بر می آید که دین می میرد،‏‎ ‎‏ضمن آنکه می توان آن را زنده کرد. اما این نوع برداشت با اصل وجود دین نقض می شود،‏‎ ‎‏و لذا باید گفت که حقایق دینی محو می شود و یا اینکه با وسایل و ابزارهایی روی حقایق‏‎ ‎‏دینی را می پوشانند. مانند گرد و خاکی که روی شیشه می نشیند و آن را کدر و محو‏‎ ‎‏می کند، یا ابر مانع تابش خورشید می شود... ولی در هیچ دوره ای، هیچ دینی نمی میرد و‏‎ ‎‏این نظریه با اصول مسلم اسلامی در تضاد است. بلکه به علل و عواملی روی حقایق دینی‏‎ ‎‏سرپوش گذاشته و آن را منکر می شوند. ‏

2 - موجبات افول دین

‏اگر چه می توان موارد و نکات بیشماری را به عنوان موجبات افول دین برشمرد، اما‏‎ ‎‏«تحریف» و «بدعت» دو عاملی است که همه را شامل می شود. یعنی چون استعمارگران و‏‎ ‎‏استثمارگران همواره حقایق دینی را مانع مستحکمی در راه اهداف و نیات خود می بینند،‏‎ ‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 146
‏با تحریف و گسترش بدعت می کوشند دشمن همیشگی خود را از سر راه بردارند، آنگاه‏‎ ‎‏به سوی اهداف بلند پروازانه و استعمارگرانه خود حرکت کنند، و در این سیر علاوه بردو‏‎ ‎‏مورد قبل از مسائل زیر نیز استفاده می کنند: ‏

‏الف - همگام نبودن دین بازمان‏

‏ب - کهنگی و پوسیدگی‏

‏ج - عدم جامعیت ‏

‏د - عدم جهانشمولی‏

3 - احیا در فرهنگ اسلامی

‏احیا در متون دینی برمواردی همچون زنده کردن مردگان، حیات بخشیدن به طبیعت،‏‎ ‎‏هدایت گمراهان و زنده کردن شریعت به کار رفته است. مثلاً درمورد حضرت‏‎ ‎‏مهدی (عج) گفته شده است: «‏... و یحیی المیتة الکتاب و الشریعة‏» و در فرهنگ اسلامی،‏‎ ‎‏احیاگران مورد لطف و تقدیر قرار گرفته اند: «‏رحم الله عبداً احیی امرنا‏»‏‎[2]‎‏ ‏

‏احیا در فرهنگ اسلامی ریشه محکم و استواری دارد؛ و به همین واسطه احیاگری‏‎ ‎‏وظیفۀ کسانی است که دین را بخوبی می شناسند و با شرایط  زمانی و مکانی آشنایند و‏‎ ‎‏توانایی تشخیص راستی و حقیقت از گژراهه های زمانه را دارند؛ حقایق را از بدعتهای‏‎ ‎‏زمانه تشخیص می دهند و درک می کنند و غبار تحریفات را درچهرۀ دین به بهترین‏‎ ‎‏صورت مشاهده می کنند: «‏اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه. فمن لم یفعل، فعلیه‎ ‎لعنةالله‏»‏‎[3]‎‏ ‏

4 - گذشتۀ احیاگری: 

‏گذشتۀ احیاگری بسیار غم انگیز است، زیرا شب پرستان از همان ابتدای بعثت‏‎ ‎‏پیامبر(ص) فعالیتهای گسترده خود را آغاز کردند و بعد از درگذشت آن حضرت، در اولین‏‎ ‎‏مرحله موفق به جدایی دین از سیاست شدند، و در واقع اسلام را منحصر به عبادت‏‎ ‎‏ساختند. ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 147
‏این وضعیت ادامه داشت تا در عصر بنی امیه و بنی عباس که شیوه های نوین و کامل،‏‎ ‎‏جایگزین روشهای سنتی شد. ممنوعیت نقل حدیث در فضیلت خاندان نبوت، رواج‏‎ ‎‏احادیث ساختگی، سب و لعن امام علی(ع) شکنجه و آزار ائمه(ع) و کشتار رهروان حق‏‎ ‎‏بعلاوه منع نقل حدیث از پیامبر اکرم(ص)، رواج افکار یهود و نصاری در میان مسلمین و‏‎ ‎‏از یاد رفتن سیرۀ پیامبر اکرم(ص)، همه و همه دست به دست هم دادند، حقایق دینی را‏‎ ‎‏محو و کدر کردند و احیاگری نیز دقیقاً از زمان حضرت پیامبر(ص) آغاز شد و ادامه یافت.‏‎ ‎‏لذا می توان پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) را احیاگران واقعی دانست. و پس از آن، فقیهان‏‎ ‎‏جامع الشرایط، این وظیفه دشوار را بردوش داشته و دارند. ‏

‏مانع تراشان و شب پرستان به مرور زمان از راههای جدیدی سود جسته اند.‏‎ ‎‏مذهب تراشی، نژادگرایی، ملیت، زبان، رنگ پوست، جغرافیاو ... . از آن جمله است که به‏‎ ‎‏نظر می رسد موفق هم بوده اند. در مواردی هم که روشهای قدیم و جدید، هیچیک تاثیر‏‎ ‎‏نداشته اند، از طریق روشنفکر نماها و عالم نماها اقدام کرده و به جنگ دین رفته اند.‏‎ ‎‏ترفندهای دیگر آنها این بود که دین از علم روز جداست، دین کهنه شده و جوابگوی‏‎ ‎‏مسائل روز نیست و یا اینکه سیاست یعنی فریب، مکر و نیرنگ  و این با دین سازگار‏‎ ‎‏نیست، پس اسلام با سیاست هماهنگی ندارد و کنار هم قرار نمی گیرند. ‏

‏استعمارگران که تنها راه ثروت اندوزی و پیشرفت خود را در استعمار و استثمار‏‎ ‎‏ملتهای دیگر می دیدند، از سوی دیگر، برخی از مسلمانان گذشته شگرف خود را‏‎ ‎‏فراموش کرده بودند و اعتقاد داشتند که علت همۀ نابسامانیها در دین است و تا یوغ‏‎ ‎‏اسارت دین برگردن انسانها باشد، پیشرفته و تکامل زمینه ای برای بروز و ظهور نخواهد‏‎ ‎‏یافت و لذا آنهایی که خواهان ترقی هستند باید از دین و مذهب دوری کنند. ‏

‏روشنفکرنماها و عالم نماها بازیچه مکر و فریب دشمن قرار گرفته و وسیلۀ تبلیغ و‏‎ ‎‏ترویج افکار شیطانی آنها واقع شدند. آنان متوجه نبودند که مسیحیت امروز آن چیزی‏‎ ‎‏نیست که حضرت مسیح(ع) بنیانگذار آن بوده، بلکه ساخته و پرداخته کسانی است که‏‎ ‎‏کوشیده اند تا ادیان را دستاویز و بازیچه خود قرار دهند و وانمود کنند که دست و پایشان‏‎ ‎‏را بسته اند و بعد فریاد برآورند که: «دین، انسان را اسارت و بردگی می خواهد و نگه‏‎ ‎‏می دارد!» غافل از اینکه دین حضرت مسیح نیز دارای جنبه های مختلفی است. حضرت‏‎ ‎‏امام خمینی(س) در این زمینه می فرمایند: ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 148
‏«حتی حضرت عیسی(ع) که تابعین امروزین او خیال می کنند حضرت عیسی(ع) فقط‏‎ ‎‏یک معنویاتی گفته است، ایشان هم همینطور بوده که از اول قرار بوده معارضه کند، آن‏‎ ‎‏وقتی که تازه متولد شده میگوید کتاب آوردم. یک همچو عیسایی نمی شنید توی خانه و‏‎ ‎‏مسئله بگوید تا چه بشود. اگر مسئله می خواست بگوید و مسئله گو بود، دیگر چرا اذیتش‏‎ ‎‏می کردند؟»‏‎[4]‎‏ ‏

‏آنهایی که مذهب را در تضاد با منافع خود می دیدند، در طول تاریخ از هر نوع وسیله و‏‎ ‎‏ابزاری برای رسیدن به هدف خود استفاده کردند با درک شرایط و موقعیتها و به کار بردن‏‎ ‎‏سلاحهای جدید، اکثریت مسلمانان را نسبت به سرنوشت خود بی تفاوت ساختند وعدۀ‏‎ ‎‏قلیلی را که حاضر به پذیرش اقدامات آنها نبودند و مقاومت می کردند، به عناوین مختلف‏‎ ‎‏یا از صحنه بیرون کردند و یا به نابودی کشاندند. ‏

‏همان گونه که گفتیم، از همان آغاز تبلیغ اسلام توسط پیامبر اکرم(ص) زمزمه های‏‎ ‎‏کج اندیشان آغاز شد و فعالیت حاملان دین نیز همچنان ادامه یافت و تشدید شد. اما‏‎ ‎‏احیاگری به مفهوم امروزی در سده های اخیر و با ظهور سیدجمال الدین اسدآبادی،‏‎ ‎‏شهید مدرس، سید قطب و ... آغاز شد و با حضرت امام(ره) به کمال رسید. ‏

5 - دین و جامعیت عالمان دینی: 

‏همانطوری که اسلام جامع است باید احیاگران و عالمان آن هم، جامع باشند. زیرا‏‎ ‎‏افرادی که با جنبه های مختلف دین آشنا نباشند، نمی توانند از آن سخن بگویند بخشهای‏‎ ‎‏گوناگون آن را تشریح کنند و به دیگرن بشناسانند. در بند گذشته اشاره شد که احیاگری‏‎ ‎‏سابقه ای طولانی دارد و در گذشته کسانی بوده اند که در این راه از خود گذشته اند، اما‏‎ ‎‏موفق نبوده و به کمال نرسیده اند، و بهتر است در اینجا اشاره شود که یکی از علتهای‏‎ ‎‏عمده موفق نشدن آنها، عدم جامعیت شان بوده است. با کنکاشی در آثار و رهنمودهای‏‎ ‎‏حضرت امام(ره) به این نتیجه می رسیم که در هیچ دوره ای، شیعه چنین فقیه‏‎ ‎‏جامع الشرایطی به خود ندیده و به احتمال قوی در آینده هم نخواهد دید: ‏

‏«کسی می تواند دست اصلاح به این دستگاه دراز کند که چند شرط زیر را داشته‏‎ ‎‏باشد: ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 149
‏1 - تخصص در علوم روحانیه، که سخنهای او کورکورانه و از روی جهالت نباشد. ‏

‏2 - علاقمندی به دیانت و روحانیت و عقیده به اینکه روحانیت در کشور لازم است. ‏

‏3 - پاک بودن نیت او که دست درازیش برای نفع طلبی نباشد. ‏

‏4 - عقل، تدبیر و تمیز صلاح و فساد، تا کارهایش از روی نقشه های خردمندانه باشد. ‏

‏5 - نفوذ روحانی که نقشه های خود را بتواند عملی کند.»‏‎[5]‎‏ ‏

‏و بحق باید پذیرفت که امام خمینی(ره) دارای چنین ویژگیهای برجسته ای بودند، زیرا‏‎ ‎‏که اسلام را به کاملترین وجه و با همه جزئیاتش بخوبی درک کرده و شناخته بودند و به‏‎ ‎‏قول دوستی: ‏

‏«جامعیت امام، از جامعیت اسلام نشأت می گرفت؛ زیرا که در دین اسم همۀ حقایق و‏‎ ‎‏ظرایف وجود دارد و آن که اسلام را بخوبی شناخته باشد، از همه جهات جامع و کامل‏‎ ‎‏است»‏‎[6]‎‏ ‏

‏و حال اگر بگوییم که امام(ره) به معنی دقیق کلمه اسلام را شناخته و با تمام وجود آن‏‎ ‎‏را لمس و درک کرده و با گوشت و خون خود عجین کرده بودند، ذره ای اغراق نکرده ایم.‏‎ ‎

مبحث دوم - امام و احیای دین

‏امام(ره) در شرایط خفقان آور حکومت شاهنشاهی که روزنه ای برای احیای اسلام و‏‎ ‎‏... دیده نمی شد، حرکت الهی خود را آغاز کردند و این در زمانی بود که رژیم دو هزار و‏‎ ‎‏پانصدسالۀ شاهنشاهی در ایران مستحکم و غیرقابل نفوذ به نظر می رسید. با اینکه شاه‏‎ ‎‏حامیان فراوانی داشت، امام(ره) با تکیه بر قدرت لایزال الهی و توجه حضرت ولی‏‎ ‎‏عصر (عج) و خیزش و قیام سراسری ملت ایران و بیداری مسلمانان و جهان اسلام، در‏‎ ‎‏گفته ها بیانیه ها و ... روی نکاتی انگشت گذاشتند که دارای ویژگیهای زیر بود: ‏

‏الف - اصولی. ‏

‏ب - قابل بسط و گسترش. ‏

‏ج - متحرک و جوشنده. ‏

‏د - غیرقابل انکار. ‏

‏هـ - مستحکم و پابرجا. ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 150
‏و - فراگیر و همگانی. ‏

‏ز - مطابق با دنیای جدید. ‏

‏ح - متناسب با نیاز انسان امروز. ‏

‏در بدو امر به نظر می رسد انتخاب چنین ویژگیها و محورهایی برای بیانیه ها،‏‎ ‎‏سخنرانیها و ... در هر حرکت انقلابی، کاری دشوار و بسیاری سخت است و همه آن امور با‏‎ ‎‏هم جمع نخواهند شد، اما با بررسی افکار و اندیشه های حضرت امام(ره) به این‏‎ ‎‏نتیجه می رسیم که ایشان فردی بود عالم، اسلامشناس، عاقل و زیرک و مدیر و مدبّر، و در‏‎ ‎‏یک کلام همه علوم گذشته، حال و حتی آینده را در خود جمع کرده اند و ازقدرت تحلیل و‏‎ ‎‏تفسیر دقیق مسائل نیز برخوردارند. ‏

‏با توجه به مسائل فوق به نظر حضرت امام(ره) مشکل اصلی را که مانع ظهور  و بروز‏‎ ‎‏دین شده و در سالهای اخیر آن را محدود کرده و بشدت در تنگنا قرار داده بود، تفکر و‏‎ ‎‏اندیشۀ جدایی دین از سیاست و حصر دین به مسائل عبادی است، و با رفع این مشکل،‏‎ ‎‏همه موانع از سر راه برداشته خواهد شد. ‏

‏تأکید حضرت امام(ره) روی این نکته است که وقتی می گوییم «دین»، سیاست را هم‏‎ ‎‏شامل می شود و سیاست جزو لاینفک دین است: ‏

‏«حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله(ص) است، یکی از احکام اولیه‏‎ ‎‏اسلام است و مقدم برتمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است. ‏‎[7]‎‏ ‏

‏حضرت امام(ره) احیای دین را در زنده کردن رابطه جدایی ناپذیر دین و سیاست‏‎ ‎‏می دانند. مهمترین افکار ایشان را روی چهار محور عمده قرار می دهیم و ثابت می کنیم که‏‎ ‎‏دین همان سیاست است و سیاست همان دین. ‏‎[8]‎‏ ‏

محور اول: ‏حضرت امام(ره) شعار جدایی دین از سیاست را نتیجۀ تبلیغات فریبندۀ‏‎ ‎‏استعمارگران می دانند که سالها با اغواگری تلاش کردند تا جوامع اسلامی را به نابودی‏‎ ‎‏بکشانند و از سر راه خود بردارند و تا حدودی نیز موفق بودند. همانطور که در قرون اول،‏‎ ‎‏بنی امیه و بنی عباس به این وسیله موفق شدند تا مقداری از اهدافشان را پیاده کنند: ‏

‏«طرح مسئله جدا بودن سیاست از روحانیت، چیز تازه ای نیست. این مسئله در زمان‏‎ ‎‏بنی امیه طرح شد و در زمان بنی عباس قوت گرفت. در این زمانهای اخیر هم که دستهای‏‎ ‎‏بیگانه درممالک بازشد، آنها هم به این مسئله دامن زدند، به طوری که مع الاسف بعضی‏‎ ‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 151
‏از اشخاص متدین و روحانیون متعهد هم باورشان آمده است که مثلاً اگر یک ملایی در‏‎ ‎‏مسائل سیاسی وارد بشود، به او ضربه می خورد. این یکی از نقشه های بزرگ استعمار‏‎ ‎‏است که بعضی باور کردند.»‏‎[9]‎‏ ‏

‏به نظرحضرت امام(ره) علت اینکه دشمنان اسلام، دین را به امور عبادی و فردی‏‎ ‎‏محدود می کردند این بود که این امور برای آنها و منافع مادیشان ضرر و زیانی نداشت: ‏

‏«... . روحانی مسجد برود و نماز بخواند... درس بگوید و مباحثه بکند و آن آداب‏‎ ‎‏شرعیه را به مردم نشان بدهد. آنها دیدند که نماز روحانیون و نماز اسلام هیچ به آنها ضرر‏‎ ‎‏ندارد، ... آنها به نفت کار نداشته باشند، نماز بخوانند، هرچه می خواهند تا خسته بشوند،‏‎ ‎‏درس هرچه دلشان می خواهد بدهند، مباحثه هم هرچه می خواهند  بکنند، کار نداشته‏‎ ‎‏باشند به اینکه سیاست استعماری در اینجا نباید اجرا بشود، هرکاری می خواهند‏‎ ‎‏بکنند...»‏‎[10]‎‏ ‏

‏بخوانند و بگویند اما به آنها کار نداشته باشند، مشکلی وجود ندارد و اسلامی هم‏‎ ‎‏نباید باشد زیرا دینی که درد افرادش را نشناسد و به آن بها ندهد و تحرک نداشته باشد،‏‎ ‎‏هیچ ارزشی ندارد، و در واقع جسدی است که روح ندارد و یا کشتی فاقد کشتیبان است.‏‎ ‎‏هدف استعمارگران هم دقیقاً این است که اسلام را منزوی کنند و جامعه را از آن‏‎ ‎‏جداسازند. بسیار طبیعی است وقتی که گفتند دینی سیاست ندارد، خواهند گفت که‏‎ ‎‏سیاست خلاف شأن روحانیت است: ‏

‏«... که اینها نباید در امور سیاسی داخل بشوند، خلاف شأن آنهاست، حتی این آخری‏‎ ‎‏می گفتند که با قداست اینها مخالف است، با قداست اهل علم، وارد شدن در حکومت و‏‎ ‎‏سیاست مخالف است»‏‎[11]‎‏ ‏

محوردوم: ‏برای شناخت اسلام، باید به دنبال تمام جنبه های آن رفت و آن کس که‏‎ ‎‏مسئله را درک نمی کند و متوجه نیست، اسلامشناس نخواهد شد. باید به همۀ مسائل از‏‎ ‎‏جمله عبادی، اجتماعی، سیاسی و ... توجه داشت، همچنان که به نظر حضرت امام(ره)‏‎ ‎‏اسلام یک رژیم کامل سیاسی و در برگیرندۀ همۀ نیازهای انسان است: ‏

‏«... اسلام فقط عبادت نیست، فقط تعلیم و تعلم عبادی و امثال اینها نیست، اسلام‏‎ ‎‏سیاست است... اسلام یک رِژیم است، یک رژیم سیاسی است، منتها سایر رژیمها از‏‎ ‎‏بسیاری از امور غافل بودند و اسلام ازهیچ چیز غافل نیست... .»‏‎[12]‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 152
‏در عین حال نمی توان فرقی میان رهبر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، عبادی و ...‏‎ ‎‏گذاشت و در واقع یک رهبر می تواند تمام این موارد را بردوش بکشد: ‏

‏«اگر شما بتوانید مفهوم مذهب را در فرهنگ اسلامی ما درک و دریافت کنید، بروشنی‏‎ ‎‏خواهید دید که هیچ گونه تناقضی بین رهبری مذهبی و سیاسی نیست...»‏‎[13]‎‏ ‏

‏این مسائل از آنجا نشأت می گیرد که کتاب مذهبی ما مسلمانان جامع و متحرک و پویا‏‎ ‎‏است و همه جنبه های زندگی انسان را در نظر دارد: ‏

‏«مذهب اسلام که سندش قرآن است و محفوظ است، حتی یک کلمه تغییر نکرده‏‎ ‎‏است. این طور است که قرآن مشتمل برهمه چیز است؛ یعنی یک کتاب آدم سازی‏‎ ‎‏است...»‏‎[14]‎‏ ‏

‏«احکام سیاسی اسلام بیشتر از احکام عبادی آن هست. کتابهایی که ... اسلام در‏‎ ‎‏سیاست دارد بیشتر از کتابهایی است که در عبادت دارد.»‏‎[15]‎‏ ‏

‏«... آنقدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادت وارد نشده است.‏‎ ‎‏شما از پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه کنید، هفت - هشت تایش کتابی است که مربوط‏‎ ‎‏به عبادات است، باقیش مربوط به سیاسات و اجتماعیات و معاشرات و این طور‏‎ ‎‏چیزهاست.»‏‎[16]‎‏ ‏

‏حضرت امام(ره) که خود فقیه، قرآن شناس، اسلامشناس و... هستند بصراحت اعلام‏‎ ‎‏می کنند که غیر از سیاست و اجتماع در میان کتب و متون اسلامی، مطلب دیگری یا‏‎ ‎‏نمی یابید و یا بسیار اندک و جزئی؛ و عبادت هم در اسلام همان سیاست است: ‏

‏«... والله اسلام تمامش سیاست است، اسلام را بد معرفی کرده اند، سیاست مدنی از‏‎ ‎‏اسلام سرچشمه می گیرد.»‏‎[17]‎‏ ‏

‏حضرت امام(ره) در موراد فراوان و از جهات گوناگون تداخل امور سیاسی با مسائل‏‎ ‎‏دیگر را در اسلام بررسی می نمایند و آن موارد را با شرح و بسط کامل ذکرمی کنند که به‏‎ ‎‏علت کثرت آنها به مهمترین موضوعات اشاره می شود: ‏

‏1 - اهتمام به امور مسلمین عبارت است از امور سیاسی و اجتماعی مسلمین. ‏‎[18]‎‏ ‏

‏2 - اگر اهتمام به امر مسلمین کسی نکند مُسْلِم نیست، به حسب روایت منسوب الی‏‎ ‎‏رسول الله. ‏‎[19]‎‏ ‏

‏3 - قیام بالقسط و مردم را به قسط وارد کردن مگر می شود بدون دخالت در امور‏‎ ‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 153
‏سیاسی. ‏‎[20]‎‏ ‏

‏4 - اینهایی که به امور جامعه و مصیبتهای مردم اهتمام ندارند، مصداق همان آیه‏‎ ‎‏شریفه اند: ‏

‏«‏یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأکُلُونَ کَما تَأکُلُ الاَنعٰامُ وَ النّارُ مَثْویٰ لَهُم‏»‏‎[21]‎‏ ‏

‏5 - موظفید گرفتاریهایی که برای مسلمین پیش می آید، دخالت کنید. ‏‎[22]‎‏ ‏

‏یکی از نکات بسیار زیبا و جالبی را که امام(ره) مطرح می کنند مسئله اختلاط احکام‏‎ ‎‏اسلام با سیاست است. یعنی اگر فرضاً اسلام زکاتی را فرض کرده، علاوه بردر نظر گرفتن‏‎ ‎‏مسائل مالی، مسائل سیاسی را نیز در نظر گرفته است: ‏

‏«... همه احکامش یک احکام مخلوط به سیاست است... نمازش مخلوط به سیاست‏‎ ‎‏است، حجش مخلوط به سیاست است، زکاتش سیاست است، ادارۀ مملکت است...»‏‎[23]‎‏ ‏

‏اجتماعات بزرگی در اسلام وجود دارد، اما از آنها به درستی استفاده نمی شود.‏‎ ‎‏نمازجمعه، حج، نماز عید قربان و فطر و اجتماعات بظاهر عبادی دیگر که به نظر حضرت‏‎ ‎‏امام(ره) پوسته آنها عبادی است، امام از دور نشان سیاست می جوشد. چرا نباید‏‎ ‎‏مشکلات اسلام و مسلمین مطرح شود و مورد بررسی قرار گیرد. در واقع باید در خطبۀ‏‎ ‎‏نماز جمعه مشکلات و مسائل مسلمانان مطرح شود. مسلمین از گرفتاریها و حال یکدیگر‏‎ ‎‏اطلاع یابند و در رفع مسائل بکوشند، و در حج از این همه امکانات باید بخوبی استفاده‏‎ ‎‏ شود که نمی شود. این همه آدم از جاهای مختلف و با خرج خودشان می آیند، اما هیچ‏‎ ‎‏فعالیت عملی برای مسائل اجتماعی و سیاسی صورت نمی گیرد. آیا این فلسفه حج‏‎ ‎‏است؟ این اجتماعات بدون استثنا دارای دو جنبه اند، و در واقع سیاست و عبادت در‏‎ ‎‏یکدیگر مدغم اند، یعنی همان جبنۀ عبادی یک جنبه سیاسی دارد و برعکس. ‏‎[24]‎‏ ‏

‏گذشته از جنبه های عبادی، جنبه های اخلاقی اسلام هم مدغم به سیاست است.‏‎ ‎‏یعنی همان مسئله اخلاقی یک جنبۀ سیاسی هم دارد. مثلاً همین ‏«المؤمنون اخوة»‏ چقدر‏‎ ‎‏در روحیۀ مسلمانان جهت وحدت و یکدلی تاثیر دارد و مسلمانان را در کنار یکدیگر‏‎ ‎‏یکرنگ و متحد می کند تا نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت و وظیفه کنند و به یاری و‏‎ ‎‏کمک همدیگر بشتابند. ‏‎[25]‎‏ ‏

محور سوم: ‏حضرت امام(ره) در سخنرانیها، بیانیه ها و اطلاعیه های خود به دخالت‏‎ ‎‏انبیا و ائمه و اولیای الهی در سیاست اشاره می کنند و ضرورت آن را مورد تأکید قرار‏‎ ‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 154
‏می دهند. به چند نمونه اشاره می شود: ‏

‏«... این مسئله دخالت در امور سیاسی از بالاترین مسائلی است که انبیا برای او آمده‏‎ ‎‏بودند. قیام بالقسط و مردم را به قسط وارد کردن مگر می شود بدون دخالت در امور‏‎ ‎‏سیاسی؟ مگر امکان دارد بدون دخالت در سیاست و دخالت در امور اجتماعی و در‏‎ ‎‏احتیاجات ملتها کسی بدون اینکه دخالت کند، قیام بالقسط باشد؟ «‏یقوم الناس بالقسط‏»‏‎ ‎‏باشد»‏‎[26]‎‏ ‏

‏حضرت امام(ره) در ادامه همین مطلب سیره و روش پیامبران را مطرح می کنند و به‏‎ ‎‏این نتیجه می رسند که اولین حرکت هر پیامبر قیام علیه طاغوتها و ظالمین بوده است؛ کما‏‎ ‎‏اینکه حضرت موسی به مقابله فرعون می رود و پیامبر اسلام(ص)، استعمارگران مکه را‏‎ ‎‏مورد حمله قرار می دهد، و گرنه اگر پیامبر(ص) فقط مسئله می فرمود و در اصل اگر دین به‏‎ ‎‏مسائل عبادی خلاصه می شد، زورگویان مکه کاری به پیامبر(ص) نداشتند و فرعون به‏‎ ‎‏موسی و نمرود به ابراهیم و یزید به امام حسین(ع) و ... ‏

‏«رسول الله پایۀ سیاست را در دیانت گذاشته است... سیاستی که در صدر اسلام بود‏‎ ‎‏یک سیاست جهانی بود. پیغمبر اسلام دستش را دراز کرده بود در اطراف عالم و عالم را‏‎ ‎‏داشت دعوت می کرد به اسلام و دعوت می کرد به سیاست اسلامی و حکومت تشکیل‏‎ ‎‏داد و خلفای بعد حکومت تشکیل دادند. در صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتی که‏‎ ‎‏انحراف در کار نبود، سیاست و دیانت توأم بودند...»‏‎[27]‎‏ ‏

‏به نظر حضرت امام(ره) معنی ندارد بگوییم که انسان نباید در سیاست دخالت کند تا‏‎ ‎‏قداستش محفوظ بماند. این یکی از بزرگترین توطئه های دشمنان است که در طول تاریخ‏‎ ‎‏برای از میدان به درکردن نیروهای واقعی جامعه و صاحبان اصلی سیاست و حکومت به‏‎ ‎‏کار می برند و در مواردی هم موفق می شوند. متأسفانه بسیاری از این نکته غافل شدند که‏‎ ‎‏مگر حضرت پیامبر(ص) و امام علی(ع) سیاستمدار نبودند، و مگر حکومت تشکیل‏‎ ‎‏ندادند و حکام، کارگزاران و فرماندارانشان را به اطراف و اکناف اعزام نکردند، و مگر‏‎ ‎‏حدود الهی را جاری نکردند و مگر مالیات مسلمین را جمع آوری و مصرف نکردند و ...‏‎ ‎‏پیامبران و ائمه(ع) به این مسائل توجه داشتند و وظایف سیاسی خودشان را انجام‏‎ ‎‏می دادند و در کنارش قداست، تقوا را هم به تمام و کمال دارا بودند: ‏

‏«آن کسی که جهات معنوی خودش را تقویت کرد، آن کس در جهات طبیعی هم قوی‏‎ ‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 155
‏می شود. مَثَلْ مَثَلِ انبیاست و اولیا، با همۀ آن معنویات، با همۀ آن معارف الهیه،‏‎ ‎‏کشورداری هم می کردند، حکومت هم تأسیس می کردند. حدود را هم جاری می کردند،‏‎ ‎‏کسانی هم که مضر به جامعه بودند از دم شمشیر می گذراندند، در عین حالی که در آن پایه‏‎ ‎‏از معارف بودند»‏‎[28]‎‏ ‏

‏«... ما حجتمان بر این است که اگر این مبارزه را ادامه بدهیم و صدهزار نفر از ما کشته‏‎ ‎‏بشود، برای دفع ظلم اینها و برای اینکه دست آنها را از مملکت اسلامی کوتاه کنیم ارزش‏‎ ‎‏دارد. حجتمان هم کار حضرت سیدالشهدا - سلام الله علیه - است...»‏‎[29]‎‏ ‏

‏طبیعی است که جهاد و مبارزه علیه دشمنان خسارتهای مالی و جانی دارد، و در طول‏‎ ‎‏تاریخ پیامبران از جان خود و خانواده و نزدیکانشان، در این راه گذاشته اند و همه مصایب‏‎ ‎‏و مشکلات را به جان خریده اند. لذا آنچه از سیره عملی پیامبران، ائمه(ع) و اولیای خدا‏‎ ‎‏به دست می آید مبارزه با ظالمان، گردنکشان و زورگویان است، و در این راه همیشه‏‎ ‎‏مستضعفان و پابرهنه ها در کنار رهبران الهی، و ثروتمندان درکنار طاغوتیان قرار دارند و‏‎ ‎‏زیباتر از این سراغ نداریم که پیامبران خود از میان محرومان برخاسته اند و با آنها در کنار‏‎ ‎‏یکدیگر مبارزه کرده و با هم جان داده اند، و ائمه هدی(ع) همه به شهادت رسیده اند. و‏‎ ‎‏این با عدم دخالت در سیاست منافات دارد و حجت است. ‏

محور چهارم: ‏جدایی دین از سیاست که هدف اصلی دشمنان اسلام در دوره های‏‎ ‎‏گذشته و حال است، دارای آثار و نتایجی است که استعمارگران را به اهدافشان‏‎ ‎‏می رساند، اما همین مسئله ضربۀ مهلکی به اسلام و مسلمین وارد آورده و امت اسلام را‏‎ ‎‏به سوی بدبختی و زوال سوق می دهد. آثار و تبعات تبلیغات جدایی دین از سیاست که‏‎ ‎‏همان به نابودی کشاندن و محو اسلام است، در چند بند آورده می شود. ‏‎[30]‎‏ ‏

1 - نابودی ملتها: 

‏ابرقدرتها و دشمنان اسلام با تلاشهای موذیانه و با وسایل مختلف، مسلمانان را به‏‎ ‎‏انواع بلاها گرفتار کرده و در غفلت فرو بردند و کسانی را که به وسایل مادی نمی توانستند‏‎ ‎‏از میدان بیرون کنند با نیرنگ حفظ قداست خانه نشین کردند و سپس خود به غارت و‏‎ ‎‏استعمار جوامع اسلامی پرداختند: ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 156
‏«چپاولگران حیله گر کوشش کردند به دست عمال باصطلاح روشنفکر خود اسلام را‏‎ ‎‏همچون مسیحیت منحرف و به انزوا کشانند و علما را در چارچوب مسائل عبادی‏‎ ‎‏محبوس کنند و ... در این امر توفیق بسزایی پیدا کردند و از این جهالت و غفلت ما‏‎ ‎‏سوء استفاده نمودند و بلاد مسلمین را یا مستعمرۀ خویش نمودند و یا به استثمار کشیدند‏‎ ‎‏و بسیاری از سلاطین و حکام مسلمین، را استخدام نموده و با دست آنان ملتها را به‏‎ ‎‏استضعاف و استثمار کشاندند و وابستگی و فقر و فاقه و پیامدهای آنها گریبانگیر‏‎ ‎‏توده های دربند گردید...»‏‎[31]‎‏ ‏

2 - محدود شدن فقاهت: 

‏دشمنان زیرک تلاش داشتند، روحانیت شیعه را همانند روحانیت نصاری به بند‏‎ ‎‏بکشند یا در کنترل خود قرار دهند و یا از آنها موجودات بی اثر و خنثی بسازند و در این راه‏‎ ‎‏تا حدودی هم موفق شدند: ‏

‏«... وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق نا آگاهان غرق شدن‏‎ ‎‏در احکام فردی و عبادی شد، قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و‏‎ ‎‏درسیاست و حکومت دخالت نماید.»‏‎[32]‎‏ ‏

3 - غفلت و فراموشی احکام سیاسی اسلام: 

‏طبیعی است وقتی که دایره محدود شود، ناگزیر باید بسیاری از مسائل کنار گذاشته‏‎ ‎‏شود و این باعث فراموشی و غفلت می شود و بتدریج چنین به نظر می آید که اصلاً چنین‏‎ ‎‏ابوابی وجود نداشته و باور کردن آن ابواب مشکل می شود و به نظر نمی رسد که توطئه ای‏‎ ‎‏از این وحشتناکتر قابل طراحی باشد: ‏

‏«... و تقریباً اکثر ابواب فقه کنار گذاشته شده بود عملاً، توی کتابها نوشته شده بود و‏‎ ‎‏کنار گذاشته شده بود، و اکثر آیات قرآن هم کنار گذاشته شده بود. قرآن می خواندیم و‏‎ ‎‏می بوسیدیم و می گذاشتیمش کنار. 2 آیاتی که مربوط به جامعه بود، آیاتی که مربوط به‏‎ ‎‏سیاست بود، آیاتی که مربوط به جنگ بود، آیات زیادی که اکثر آیات مربوط به این‏‎ ‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 157
‏مسائل است، اینها را منسی کرده بودیم، یعنی ما را وادار کرده بودند که منسی باشد»‏‎[33]‎‏ ‏

4 - ارزش منفی برای روحانی سیاسی: 

‏«مسئله جدا بودن دین از سیاست، مسئله ای که با کمال تزویر و خدعه طرح کردند‏‎ ‎‏حتی ما را هم مشتبه کردند. حتی کلمه «آخوند سیاسی» یک کلمه فحش است در محیط‏‎ ‎‏ما...»‏‎[34]‎‏ ‏

‏در اینجا بد نیست یادآوری شود که بیشترین بار سخنان امام(ره) درباره مسائل دینی و‏‎ ‎‏احیای حقیقت آن متوجه روحانیون و علماست به دو جهت: اول اینکه دشمن از این راه‏‎ ‎‏وارد شده و موفق شد به اسلام ضربه بزند. و دوم اینکه مسلمانان همیشه چشمششان به‏‎ ‎‏دهان روحانیون و علما بوده و اگر همۀ روحانیون و علما در طول تاریخ متوجه توطئه‏‎ ‎‏دشمن می شدند و با آن بشدت مقابله می کردند، وضعیت مسلمانان یقیناً بهتر از آنچه که‏‎ ‎‏امروز شاهدش هستیم می بود. لذا امام(ره) بیشترین تأکید و صحبت را روی این مسئله‏‎ ‎‏حیاتی و حساس داشته اند. ‏

خاتمه: 

‏حضرت امام(ره) بعد از آن همه تلاش در راه احیای اسلام ناب محمدی(ص) به‏‎ ‎‏ملکوت اعلی پیوست و بیش از یک میلیارد مسلمان جهان را در اندوه فقدان خویش به‏‎ ‎‏سوگ نشاند. امام امروز در کنار ما نیست. ولی روح بلندش سراسر کشورهای اسلامی و‏‎ ‎‏حتی غیراسلامی را در نوردیده و جهان را تکان داده است. در شمال، جنوب، شرق،‏‎ ‎‏غرب و مرکز آفریقا، در آمریکای مرکزی، جنوبی و شمالی، در اروپای شرقی و غربی، در‏‎ ‎‏تمام آسیا، و حتی استرالیا و در لبنان، فلسطین، پاکستان، کشمیر، ترکیه، بوسنی،‏‎ ‎‏افغانستان، الجزایر، چچن و ... صدای رسا و بیدارگر امام به گوش می رسد و انسانها را در‏‎ ‎‏شادی و لذت غرق می کند. به گونه ای که حتی دشمنان اسلام و استعمارگران هم قرن‏‎ ‎‏آینده را قرن بیداری مسلمانان در جهان و پایان سلطه استعمارگران می دانند: ‏

‏«لندن - ... تلویزیون دولتی انگلیس«بی. بی. سی» با پخش یک فیلم مستند دربارۀ‏‎ ‎


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 158
‏انقلاب اسلامی ایران، در ابتدا به وضعیت اسلام در ابتدای قرن 20 پرداخت و گفت: در‏‎ ‎‏آن زمان اکثریت مسلمانان جهان در کشورهایی زندگی می کردند که در استعمار‏‎ ‎‏کشورهای غربی بودند... گویندۀ این برنامه در مورد تأثیرات انقلاب اسلامی گفت:‏‎ ‎‏جذابیت انقلاب اسلامی در دنیای خارج مشاهده شد و به جذب بسیاری از مردم جهان‏‎ ‎‏به سمت آن انجامید... ‏

‏به گفتۀ این فیلم، در سراسر جهان اسلام این داستان تکرار می شد و مسلمانان بازگشت‏‎ ‎‏به اصولگرایی اسلامی را تنها راه شناسایی مجدد هویت خود می دانستند و برای آنها به‏‎ ‎‏غیر از این، راه حل دیگری در مقابل مادیگری غرب وجود نداشت. گویندۀ فیلم اظهار‏‎ ‎‏داشت: در سراسر جهان، پیروان دیگر ادیان مانند مسیحیت، یهودیت و هندو نیز به‏‎ ‎‏اصولگرایی مذهبی روی آوردند. حتی در ترکیه نیز که هفتاد سال قبل با مذهب جنگ‏‎ ‎‏شده بود، روند بازگشت به اصول اسلامی سرعت گرفته و یک حزب اسلامی تشکیل‏‎ ‎‏دولت داده است. ‏

‏در پایان این برنامه، ضمن نمایش صحنه های تشییع پیکر پاک حضرت امام خمینی و‏‎ ‎‏مرقد مطهر ایشان گفته شد: در سال 1368، صدها هزار نفر در مراسم تشییع جنازه‏‎ ‎‏آیةالله خمینی شرکت کردند. اما با مرگ وی انقلاب اسلامی ادامه یافت و در کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی مانند تونس، الجزایر و حتی ترکیه مسلمانان به مقابله  با دولتهای لائیک پرداختند.‏‎ ‎‏می توان گفت در آستانۀ پایان یافتن قرن بیستم، پیروان خدا اعم از مسلمان، یهودی،‏‎ ‎‏مسیحی یک بار دیگر گرد هم می آیند و نه تنها به ابراز و بیان اعتقادات خود می پردازند،‏‎ ‎‏بلکه به جذب دیگران به سوی اعتقادات خود نیز اقدام می کنند‏‎[35]‎‏ شایان ذکر است که‏‎ ‎‏فیلم مستند تلویزیون «بی. بی. سی» در مورد نقش انقلاب اسلامی ایران در بازگشت جهان‏‎ ‎‏به اصولگرایی مذهبی تهیه شده بود. ‏


مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 159

‏ ‏

‏پاورقیها:‏

مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 160

‏  ‏

مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینیج. 1صفحه 161

  • - اشاره به یکی از فرمایشات مقام معظم رهبری: «انقلاب اسلامی، بی نام...»
  • - مجله حوزه /  8 - 37، ص 166
  • - اصول کافی ج 1 /  54
  • - قاضی زاده، کاظم - پژوهشی در خطوط، روزنامه، جمهوری اسلامی - 11 مرداد 73.
  • - حوزه - مسلسل 8 - 37 - ص 170
  • - دوستی که اینک در قم مشغول دروس خارج است
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 451-452.
  • - اشاره به جمله معروف شهید مدرس«سیاست ماعین دیانت ما...»
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 418-419.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 15-17.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 12-13.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 127-128.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 388-389.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 447-448.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 226-227.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 6، ص 41-43.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 1 ص 268-270.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 40.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 212-215.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 214-215.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 2، ص 371-373.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 2، ص 368-370.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 17-20.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 17-18.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 130-133.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 212-215.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 203-206.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 356-357.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 323-324.
  • - حکومت از دیدگاه امام خمینی، اداره فرهنگ و ارشادتهران - 1373 – قم
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 18، ص 87-90.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 277-279.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 10-12.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 6، ص 40-41.
  • - اعتراف تلویزیون دولتی انگلیس به ... . . جمهوری اسلامی - دوشبنه 29 بهمن 1375 - ص 16