امام خمینی (س) و احیاء انتظار فرج

امام خمینی(س) و احیاءِ انتظار فرج

حجت الاسلام و المسلمین موسوی کاشمری 

خلاصه مقاله 

‏این مقاله در یک پیشگفتار و دو فصل تنظیم یافته است. در پیشگفتار پس از ترسیم مظلومیت معارف بلند‏‎ ‎‏دینی و تحریف معنوی در برخی مفاهیم آن، که در اثر غیبت طولانی حضرت مهدی(عج) و دسیسه های‏‎ ‎‏استعمار و معاندان حقیقت پیش آمده است، به نقش مؤثر عالمان دین در تحریف زدایی و احیاء ارزشهای‏‎ ‎‏مکتبی در طول تاریخ اشاره شد. و در همین راستا حضور بی مانند و تعیین کنندۀ امام راحل(س) در این جهاد‏‎ ‎‏مقدس تبیین گردیده که انتظار فرج از مهمترین آنها به حساب می آید و با نقل کلامی از آن بزرگ رهبر نستوه در‏‎ ‎‏بیان انواع برداشتهای منفی از این حقیقت ناب مقدمه پایان می پذیرد. ‏

‏فصل اول ‏

‏انتظار ناب‏

‏در این فصل عناوین مورد بحث واقع گردیده است: 1 ‏‎–‎‏ مفهوم انتظار. در این قسمت پس از بیان مفهوم‏‎ ‎‏انتظار فرج نتیجه گیری شده است که این عنوان محتوایی جز حرکت و عمل ندارد. 2 -  انتظار مکتب عمل. در‏‎ ‎‏این بحث پس از بیان حدیثی از پیامبر اکرم(ص) که انتظار فرج را عمل معرفی فرموده است به تفصیل اثبات‏‎ ‎‏گردیده است که اساساً انتظار فرج جز آمادگی همه جانبه، تمرین صلاحیت، حرکت و عمل چیز دیگری در‏‎ ‎‏برندارد. 3 ‏‎–‎‏ گسترۀ انتظار. در این مبحث که از مباحث عمدۀ این نوشتار است به تفصیل ثابت شده است که‏‎ ‎‏انتظار فرج تکلیفی عمومی برای مسلمانها، حتی برای مردم عصر حضور بوده و امامان پیشین(ع) و مسلمانان‏‎ ‎‏صدر اسلام نیز بدان مکلف بوده اند و آنان نیز به طور مستمر در جهت انتظار فرج گام برمی داشته اند. ولی این‏‎ ‎‏مبارزه گاهی در قالب جهاد آشکار صورت می گرفته است مانند مبارزات امیر مؤمنان(ع) و امام مجتبی(ع) و امام‏‎ ‎‏حسین(ع) و گاهی هم در صورت مبارزه مخفی و رعایت اصل تقیه شکل می یافته است. همچنان که مبارزات‏‎ ‎‏امامان ‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ پس از امام سوم ‏‎–‎‏ علیه السلام ‏‎–‎‏ این گونه بوده است. و در نهایت این قسمت با ذکر‏‎ ‎‏روایاتی مبنی بر حقانیت مبارزات حق طلبانه در عصر غیبت، از جمله روایت منقول از حضرت رسول اکرم(ص)‏‎ ‎‏که فرمود: ‏«یخرج الناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه» ‏که این زمینه سازی بر انقلاب اسلامی ایران‏‎ ‎‏منطبق گردیده است، در بحث مستقلی تحت عنوان انقلاب ایران و انتظار فرج، به تفصیل در جهت حل تعارض‏‎ ‎‏و تنافی بین این روایت و روایاتی که مفاد آنها پر شدن جهان از ظلم و جور در عصر غیبت به عنوان مقدمۀ ظهور‏‎ ‎‏معرفی گردیده است، پرداخته شده است.‏‏ ‏

فصل دوم 

عوامل تحریف در معنای انتظار فرج

‏در این فصل عوامل و زمینه هایی که چه به صورت مستقیم و چه به گونۀ غیرمستقیم در تحمیل معنای‏‎ ‎‏انحرافی و غلط بر انتظار فرج، دخیل بوده است بیان گردیده و در مورد هر یک، در حد مقاله، پردازش و تحلیل‏‎ ‎‏مناسب صورت گرفته است. ‏

‏و آنها عبارت اند از:‏

‏1 ‏‎–‎‏ عوامل مذهبی. زیرا نارسایی فهم و برداشت غلط در برخی مفاهیم دینی، خود از عوامل بسیار مهم در‏‎ ‎‏سوء برداشت و انحراف فکر در موضوع انتظار فرج بوده و هست که در متن مقاله بدانها پرداخته شده است. ‏

‏2 ‏‎–‎‏ عوامل روانی. و اینها عبارت اند از 1 ‏‎–‎‏ عافیت طلبی 2 ‏‎–‎‏ ضعف نفس و نبود شجاعت روحی 3 ‏‎–‎‏ ترس از‏‎ ‎‏جان و خطرهای احتمالی 4 ‏‎–‎‏ یأس و خوف از عدم موفقیت و غیر آن به امید نجات امت و پیروزی حق و‏‎ ‎‏جلوه های آن در سطح جهان با ظهور حضرت مهدی(عج).‏‏ ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 401
‏حمد و سپاس خدای بزرگ و بی همتا را که همگان را بیافرید و قسمی را با هدایت‏‎ ‎‏تکوینی به کمال لایق خود رساند و قسمی را نیز به هدایت تشریعی مفتخر ساخت. پیامبران‏‎ ‎‏را برگزید تا مشعلداران قافلۀ بشری در حرکت به سوی او گردند. و اوصیای آنان را نیز تا‏‎ ‎‏حافظان و ادامه دهندگان این راه پر افتخار باشند. و درود خدا بر تمامی آنها، به خصوص بر‏‎ ‎‏خاتم انبیا و اوصیا، یعنی حضرت رسول اکرم(ص) و فرزند گرامیش حضرت مهدی(عج) ؛‏‎ ‎‏این دو عنصر مقدّسی که به واسطۀ ظهور و حضور پر شکوه دیگری نیز در اجرا، به حد کمال‏‎ ‎‏خواهد رسید. ‏

‏فرج آل محمد(ص) که فرج همۀ اولیا و انبیای الهی در طول حیات بشری بوده است، به‏‎ ‎‏دست مبارک و پرتوان مهدی موعود(عج) به تحقق خواهد پیوست و با وجود و ظهورش‏‎ ‎‏همه آمال اولیا به بار خواهد نشست و لذا فرا رسیدن عصر حکومت جهانی بی منازع او‏‎ ‎‏آرزوی همۀ خوبان بوده است. ‏‎[1]‎‏ و بر همین اساس «انتظار فرج» که موضوع این مقاله است‏‎ ‎‏دستورالعمل زندگی تمامی آنان محسوب آمده است. افتخار این امت مرحومه به خصوص‏‎ ‎‏در عصر غیبت در این است که در زمانی به حیات خود ادامه می دهد که معاصر با این ذخیرۀ‏‎ ‎‏بزرگ خداوندی در عرصۀ وجود است. ‏

‏اعتقاد به وجود حضرت مهدی(عج) و ظهور او برای اصلاح زمین و گسترش عدالت در‏‎ ‎‏پهنای آن، امیدبخش ترین و نورانی ترین نقطۀ امید بندگان صالح حق است و چنین امر مهمی‏‎ ‎‏بی التزام عملی به «انتظار فرج» تأثیر بایستۀ خویش را در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان‏‎ ‎‏نخواهد داشت. ‏

‏ ‏

قلعه بانان دین در عصر غیبت 

‏از مصیبتهای عظیم عصر غیبت این است که مردمان در این زمان معاصر آن عزیز الهی اند‏‎ ‎‏و در عین حال گذشته از حکومت عدل جهانی او از هدایتها و ارشادهای پیوسته و مستقیم او‏‎ ‎‏نیز (در اثر عواملی که تمامی آنها به خود آنان راجع است) محروم اند. و در پی همین‏‎ ‎‏محرومیت اسفبار و جانکاه است که بسیاری از حقایق دین مخفی مانده و برخی نیز در اثر‏‎ ‎‏دسایس و نیرنگهای شیاطین و دستهای پیدا و پنهان دشمنان دین چهرۀ ناب و اصلی خود را‏‎ ‎‏در پشت غبار خرافه و یا سوءفهم و تحریف عده ای جاهل و یا مغرض پنهان کرده است. و از‏‎ ‎‏این راه امت بزرگ اسلامی در طول تاریخ این غیبت دردناک، دچار خسارتها و صدمه های‏‎ ‎‏فراوان گشته و قدرت جهاد و مبارزه در جهت حرکت به سوی هدفهای بلند و متعالی، از او‏‎ ‎‏سلب گردیده است. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 402
‏در این میان تنها عالمان دین بوده اند (که بنا به تعیین و تأیید خود امامان معصوم ‏‎–‎‏ علیهم‏‎ ‎‏ السلام ‏‎–‎‏ به ویژه شخص حضرت مهدی‏‎[2]‎‏(عج) قلعه بانان و حافظان میراث انبیا هستند) که با‏‎ ‎‏تحمل رنج فراوان و طاقت شکن و شنیدن زخم زبانها و کشیدن مرارتها در حد توان، به‏‎ ‎‏غبارروبی و زدودن لکه های تحریف و سوءفهمهای جاهلانه از صورت پر فروغ مفاهیم بلند‏‎ ‎‏دینی قیام می کرده اند و بر طبق برخی نصوص بر سر هر قرنی خدای بزرگ عالمی برتر و بلند‏‎ ‎‏مرتبه ای را برمی انگیزد تا آثار دسیسه های نیرنگبازان و بدعت مبدعان را از چهرۀ دین‏‎ ‎‏می کند و نقاب تزویر و جهل را از روی آن کنار زند. ‏‎[3]‎

‏شیخ طوسی و مفیدها، سید مرتضی و محقق حلی ها، صاحب شرائع و شهید اول و ثانی‏‎ ‎‏ ها، محقق اردبیلی و علامه حلی ها، شیخ انصاری و میرزای شیرازی ها، سید جمال الدین‏‎ ‎‏اسدآبادی و شهید مدرس تا محروم بروجردی ها ‏‎–‎‏ رضوان الله تعالی علیهم اجمعین ‏‎–‎‏ و‏‎ ‎‏صدها نمونۀ دیگر از این قبیل اند. ‏

‏ ‏

امام خمینی(س) احیاگر اسلام ناب 

‏در بین تمامی این بزرگان ابرمردان عرصۀ علم و تقوا و جهاد، امام خمینی(س) نمودی‏‎ ‎‏دیگر و جلوه ای برجسته دارد. کاری  که خداوند به دست او عملی کرد به  وسیلۀ دیگران‏‎ ‎‏محقق نگشت و توفیقی که در این جهت نصیب او شد برای غیر او پیش نیامد. ‏

‏او با شجاعت و شهامت بی بدیل و کم نظیر خود، به دو کار اساسی و بسیار متعالی اقدام‏‎ ‎‏کرد و تا حدود زیادی هم به ثمر نشست. یکی قیام برای زدودن خرافه و کج فهمی از چهرۀ‏‎ ‎‏دین و مفاهیم آن که از سوی استکبار جهانی و سیاستهای شیطانی آنها و نیز از طرف مقدسین‏‎ ‎‏احمق و جاده صاف کنهای بی مزد استعمار بر آن تحمیل شده بود، که این امر تا آخر عمر‏‎ ‎‏شریف او نیز ادامه یافت و حتی در جایی فرموده بود: «اگر بناست با اعلام و نشر حکم خدا‏‎ ‎‏به مقام و موقعیتمان نزد مقدس نماهای احمق صدمه ای بخورد بگذارید هر چه بیشتر بخورد‏‎ ‎‏...» ‏‎[4]‎

‏و دیگری هم قیام در جهت ایجاد حکومت اسلامی. و حتی به اعتقاد بسیاری از اهل‏‎ ‎‏نظر، شهامتی که از امام راحل(س) در مورد اول بروز کرد بیشتر و بالاتر از شجاعتی بود که‏‎ ‎‏در مورد دوم از خود نشان داد. مشکلتر بودن این امر از لابلای کلمات خود آن بزرگوار نیز‏‎ ‎‏هویداست. ‏

‏«انتظار فرج» که خود از سازنده ترین، محرکترین پرشورترین وظایف معتقدان به حضرت‏‎ ‎‏مهدی(عج) در عصر غیبت است، دارای یک چنین سرنوشت غمباری بوده است و متأسفانه‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 403
‏آنچنان دست تحریف در مفهوم آن کارگر شد که آن را در محتوا به ضد آن چیزی که در اصل‏‎ ‎‏برای آن بود تبدیل کرد و به عاملی بازدارنده و حربۀ توجیه تنبلان، مغرضان، رفاه طلبان و نان‏‎ ‎‏به نرخ روزخوران، تغییر صورت داد و در نتیجه بر سر مسلمین آنچه نباید بیاید آمد، و شد‏‎ ‎‏آنچه نباید بشود. امام امت(س) خود در اینباره می فرماید: ‏

‏«... بعضیها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد یا حسینیه و یا منزل بنشینند و دعا‏‎ ‎‏کنند و فرج امام زمان ‏‎–‎‏ صلوات الله علیه - را از خدا بخواهند. اینها مردمی صالح هستند که‏‎ ‎‏چنین اعتقاد دارند. بلکه یکی از آنها را که من سابقاً می شناختم، مرد بسیار صالحی بود‏‎ ‎‏اسبی هم خریده بود و شمشیری داشت و منتظر حضرت صاحب(عج) بود. اینها به تکالیف‏‎ ‎‏شرعیشان هم عمل می کردند و نهی ازمنکر و امر به معروف هم می کردند. دستۀ دیگری‏‎ ‎‏بودند که می گفتند انتظار فرج این است که ما کاری نداشته باشیم که در جهان بر ملتها و بر‏‎ ‎‏ملت ما چه ب گذرد. ما تکالیفمان را عمل می کنیم و برای جلوگیری از این امور هم حضرت ‏‎–‎‎ ‎‏ان‏‏ ‏‏شاءالله ‏‎–‎‏ می آیند و درست می کنند. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند. اینها‏‎ ‎‏هم مردمی صالح بودند. یک دسته هم می گفتند که باید عالم پر از معصیت شود تا حضرت‏‎ ‎‏بیایند و ما نباید نهی از منکر و امر به معروف هم بکنیم، تا گناهان زیاد شود که فرج نزدیک‏‎ ‎‏شود. دسته ای از این بالاتر بودند و می گفتند که باید به گناهان دامن زد و مردم را به گناه‏‎ ‎‏دعوت کرد تا عالم پر از ظلم و جور شود که البته این دسته، اشخاص ساده لوح بودند،‏‎ ‎‏منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند...» ‏‎[5]‎

‏ما به خواست خداوند تا جایی که ظرفیت این مقاله اجازه بدهد به بررسی این موضوع‏‎ ‎‏خواهیم پرداخت. پس از آن معلوم خواهد شد که چگونه دست ناپاک تحریف و نارسایی‏‎ ‎‏اندیشه برخی این حقیقت ناب محمدی را وارونه و بی خاصیت جلوه داده بود. ‏

‏ ‏

فصل اول: انتظار ناب 

 مفهوم انتظار فرج:‏ انتظار‏‎[6]‎‏ در لغت به معنای ترقب و نظر انداختن و چشم دوختن به‏‎ ‎‏وقوع امری در آینده آمده است، همچنان که «فرج» ‏‎[7]‎‏ در معنای گشایش و رفع تنگنا در کارها‏‎ ‎‏به کار رفته است. و لذا «انتظار» بدین معنا مراقب بودن و به هدف و آرمان فکر کردن و برای‏‎ ‎‏وصول زمان و امر موعود سر از پا نشناختن و برای رسیدن هر چه سریعتر آن تلاش کردن و‏‎ ‎‏به دنبال فرصت مناسب بودن است. و چنین انتظاری خود محرّک و عمل زاست بلکه‏‎ ‎‏همچنانکه خواهیم گفت خود عین عمل و اقدام است. ‏

‏«انتظار فرج» یعنی خواهان گشایش در امر آل محمد(ص) بودن که همان رفع تنگناها در‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 404
‏همۀ زمینه ها و در تمام زمین در جهت اهداف بلند امامان ‏‎–‎‏ علیهما السلام ‏‎–‎‏ و اجرای عدالت‏‎ ‎‏اسلامی و احکام الهی و زدودن آثار شرک و انحراف در کل جهان است. ‏

‏«انتظار فرج» یعنی برای رسیدن به چنین جامعه ای لحظه شماری کردن و حرکت و عمل‏‎ ‎‏برای برطرف کردن موانع و تسریع، در تحقق آن است. و لذا چنین انتظاری سرشار از بار‏‎ ‎‏مثبت است و در مفهوم حقیقی آن هیچ جایی برای غیر آن نیست. ‏

2 -  انتظار مکتب عمل:‏ در حدیثی پیامبر اکرم(ص) می فرماید: ‏«افضل اعمال امتی انتظار‎ ‎الفرج» 

‏برترین عمل امت من انتظار فرج داشتن است. ‏‎[8]‎

‏رسول اکرم در این بیان خود «انتظار فرج» را عمل به حساب آورده است، در حالیکه‏‎ ‎‏دست روی دست گذاشتن و خود را بی خاصیت و مهمل بار آوردن، در گوشۀ خانه خزیدن و‏‎ ‎‏تن به ظلم دادن و در آرزوی ظهور امام زمان به سر بردن تا آن حضرت با نیروی غیبی امور را‏‎ ‎‏اصلاح کند نه تنها انتظار نیست بلکه خود ضد انتظار است. ‏

‏گذشته از این، در این حدیث «انتظار فرج» برترین عمل شمرده شده و سر آن هم این‏‎ ‎‏است که «انتظار فرج» حرکت و عمل در جهت ایجاد جامعه و حکومتی مبتنی بر دین و‏‎ ‎‏ارزشهای اسلامی و عدالت اجتماعی است و چنین اقدامی برترین عملهاست زیرا مقدمه و‏‎ ‎‏تلاش برای تحقق حکومت و نظام اسلامی و ولایت امامان معصوم ‏‎–‎‏ علیهماالسلام ‏‎–‎‏ است. و‏‎ ‎‏بر طبق روایت از امام این خود افضل اعمال است، زیرا وسیلۀ آن است که سایر فرایض و‏‎ ‎‏احکام الهی عینیت یافته و عملی می گردد. ‏‎[9]‎‏ و در حقیقت «انتظار فرج» برای ما که در عصر‏‎ ‎‏غیبت واقعیم نوعی آماده سازی و مهیا شدن برای یاری رساندن به نهضت جهانی حضرت‏‎ ‎‏مهدی(عج) و این جز با مبارزه و تلاش مستمر و جهاد بی امان با مظاهر شرک و طاغوت و‏‎ ‎‏ایجاد آمادگی صد در صد و همیشگی میسّر نیست. ‏

‏آیا کسانی که تحت عنوان انتظار فرج کناره گیری اختیار کرده اند و خود را از صحنۀ مبارزه‏‎ ‎‏حق و باطل منزوی کرده و در نتیجه روح شهامت و شور جهاد و پیکار را در خود کشته اند، بر‏‎ ‎‏این باور هستند که یاران حضرت مهدی کسانی اند که در رکاب او بجنگد، بکشند و کشته‏‎ ‎‏شوند؟ و دوستان آن حضرت همانهایی اند که برای مدتها همراه و به امامت او با مظاهر‏‎ ‎‏شرک و قدرتهای شیطانی در حال پیکار هستند؟ و چنین چیزی بدون آمادگی قبلی و ایجاد‏‎ ‎‏روح سلحشوری و جهاد در خود ممکن است؟ چنین کسانی غالباً بر این پندارند که همۀ امور‏‎ ‎‏مربوط به حکومت حضرت ولی عصر با قدرت غیبی و بدون هیچگونه زحمت و تحمل‏‎ ‎‏فشار و سختی، انجام می شود و دوستان آن حضرت نابرده رنج، به عظیمترین و پربهاترین‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 405
‏گنج دست می یابند. و با این دید هم شاید نیازی در این نمی بینند که در خود آمادگی را‏‎ ‎‏به وجود آورند و به خود زحمت انتظار ناب را داده و تن به بلا دهند. ‏

‏شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: مردم می گویند: هرگاه مهدی(عج) قیام کند امور‏‎ ‎‏خودبخود اصلاح می گردد و به قدر یک حجامت نیز خون ریزی نمی شود. حضرت فرمود:‏‎ ‎«کلا والذی نفسه بیده لو استقامت لاحد عفواً لاستقامت لرسول الله(ص) حین ادمیت‎ ‎رباعیته و شج فی وجهه کلا والذی نفسه بیده حتی بمسخ نحن و انتم العرق والعلق» ‏هرگز این‏‎ ‎‏گونه نیست. به خدایی که جان آن عزیز در دست اوست سوگند اگر بنا بود کار برای کسی‏‎ ‎‏بخودی خود هموار شود برای رسول خدا می شد آن هنگامی که دندانش شکست و‏‎ ‎‏صورتش شکاف برداشت. هرگز چنین نیست. به خدا سوگند کار درست نخواهد شد تا‏‎ ‎‏اینکه ما و شما تبدیل به خون و عرق گردیم. ‏‎[10]‎

‏و در همین راستاست که در حدیث دیگری همان حضرت می فرماید:‏

‏«هر کدام از شما باید خود را برای قیام قائم آماده کند اگر چه به قدر مهیا کردن تیری باشد.‏‎ ‎‏زیرا وقتی خداوند نیت صادق او را دایر بر انتظار فرج و یاری آن حضرت ببیند امید می رود‏‎ ‎‏خداوند عمر او را دراز کرده تا ظهور او را درک کند و از یاران آن بزرگوار باشد.» ‏‎[11]‎

‏البته مقصود از تهیه سلاح، آمادگی نظامی است که در هر زمانی به گونه‏‏ ‏‏ای و شاید‏‎ ‎‏مقصود از این که فرمود: «امید می برم که خدا عمر او را دراز کند» این باشد که چنین انتظاری‏‎ ‎‏این اندازه در پیشگاه خداوند تعالی ارزش و جایگاه دارد. ‏

‏و باز همان حضرت در مقام ارزشگذاری این انتظار خالص و سرشار از امید و شور و‏‎ ‎‏عمل می فرماید‏:«من مات منکم و هو منتظر لهذا الأمر کمن هو مع القائم فی فسطاطه، قال:‎ ‎ثم مکث هنیئة ثم قال: لابل کمن قارع معه بسفه، ثم قال: لاوالله إلا کمن استشهد مع رسول‎ ‎الله» ‏هر کس در حال انتظار باشد و بمیرد همچون کسی است که در خیمۀ قائم(عج) با او‏‎ ‎‏ه‏‏مراه است. پس لحظه ای درنگ کرده و فرمود: نه، بلکه مانند کسی است که با او و در صف‏‎ ‎‏او شمشیر بزند. سپس فرمود: نه، به خدا سوگند او همچون کسی است که در رکاب رسول‏‎ ‎‏خدا شهید گردیده باشد. ‏‎[12]‎

‏و این امر نیز شاید بدین خاطر باشد که از باب «انما الأعمال بالنیات» ‏‎[13]‎‏ از آنجا که چنین‏‎ ‎‏شخصی نیتش این بوده است که در آستان حضرت مهدی و در حمایت از او نبرد کند و این‏‎ ‎‏آمادگی را نیز در خویش ایجاد کرده است و برای لحظه ظهور سر از پا نمی شناخته و خود را‏‎ ‎‏آنچنان مهیا کرده که تا اعلان ظهور شود او بی هیچ درنگ و دغدغۀ خاطر و با آمادگی کامل،‏‎ ‎‏در تمامی زمینه ها به سوی آن، حضرت و کمک به نهضت جهانی او حرکت کند ولی أجل بدو‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 406
‏مهلت نداده و با همین نیت از دنیا رفته است خداوند نیز او را با این نیتش محشور کرده و‏‎ ‎‏ثواب آن را بدو خواهد بخشید. ‏

‏مهمتر اینکه باز در روایتی امام سجاد(ع) فرمود: «آنها که در عصر غیبت آن حضرت به‏‎ ‎‏سر می برند و به امامت او معتقد و منتظر ظهور او هستند بهترین مردم تمام دورانها و‏‎ ‎‏زمانهایند. زیرا خداوند تعالی عقل و درک و هوشی بدانان عنایت می کند و آنچنان فهم و‏‎ ‎‏معرفت آنها را بالا می برد که در نزد آنها غیبت به منزلۀ حضور است و خداوند آنها را همانند‏‎ ‎‏مجاهدانی که در رکاب رسول خدا می جنگیدند قرار داده است.» ‏‎[14]‎

‏یعنی همان مراقبت، تلاش، مجاهدت و وظایفی که در عصر حضور از آنان سر می زند،‏‎ ‎‏در زمان غیبت نیز دنبال می کنند. ‏

‏با همۀ اینها آیا باز هم می توان از انتظار فرج معنایی غیر از آنچه گفتیم استفاده کرد؟‏

3_ گسترۀ انتظار فرج:‏ با توجه به مفهوم انتظار فرج و نیز با توجه به حدیثی که از رسول‏‎ ‎‏اکرم در ابتدای بحث پیش نقل کردیم که پیامبر گرامی آن را با فضیلت ترین عملهای امت خود‏‎ ‎‏بیان فرمود، به دست می آید که این وظیفه تنها از وظایف مردم در عصر غیبت نبوده بلکه از‏‎ ‎‏مسائلی است که تمامی مؤمنان چه در عصر غیبت و چه در زمان حضور و عدم بسط ید‏‎ ‎‏معصومان ‏‎–‎‏ علیهما السلام ‏‎–‎‏ و حکومت غاصبان، بدان مأمور و مکلف اند. زیرا رسول خدا آن‏‎ ‎‏را تکلیف امت دانسته و به گروهی خاص و زمان مخصوصی منحصر نکردند. به عبارت‏‎ ‎‏دیگر انتظار فرج تنها اختصاص به منتظران ظهور حضرت مهدی(عج) نداشته و موضوعی‏‎ ‎‏است که دربارۀ تمامی امامان ‏‎–‎‏ علیهما السلام ‏‎–‎‏ صادق است و حتی خود آن وجودهای‏‎ ‎‏مقدس را نیز شامل است. زیرا انتظار فرج همانگونه که گفتیم در انتظار گشایش در امر آل‏‎ ‎‏محمد(ص) و تشکیل حکومت عدل و نظام الهی و ولایت معصومان ‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ است و‏‎ ‎‏این وظیفه ای است که مربوط به تمامی مؤمنان در همه زمانهاست. یعنی مسلمانانی که‏‎ ‎‏معاصر امام صادق(ع) و یا امام باقر(ع) و یا دیگر امامان ‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ بوده اند موظف‏‎ ‎‏بوده اند که منتظر فرج آن انوار مقدس باشند و حتی خود آن بزرگواران نیز وظیفه داشته اند تا‏‎ ‎‏در جهت فرج در امر خود اقدام کنند و در پی آن باشند. ‏

‏علی(ع) می فرماید‏:«المنتظر لأمرنا کالمتشغط بدمه فی سبیل الله» ‏کسی که منتظر امر ما‏‎ ‎‏باشد مانند شخصی است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد. ‏‎[15]‎

‏البته بنابر مفاد روایات فرج واقعی و عینی و حتمی آل محمد(ص) در عصر ظهور امام‏‎ ‎‏زمان(عج) است، ولی تحقق و عملی شدن فرج امری است و تکلیف به انتظار و تلاش در‏‎ ‎‏جهت فرج امری دیگر است. زیرا براساس تعلیمات دینی شخص و یا جامعه مؤمن همواره‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 407
‏مأمور به انجام وظیفه است و نه به نتیجه. ‏

‏امت اسلامی وقتی در شرایطی قرار گرفت که با توجه به آن بر او جهاد با دشمنان دین‏‎ ‎‏واجب گشت، مکلف است بدان عمل کند، چه این حرکت به دنبال خود پیروزی داشته باشد‏‎ ‎‏و یا شکست و این پی آمد هر چه باشد از دایرۀ تکلیف او خارج است. ‏

‏بنابراین تکلیف به انتظار فرج مربوط به مؤمنان در همۀ زمانها تا تحقق فرج حقیقی آل‏‎ ‎‏محمد(ص) می باشد. ‏

‏آنچه مهم است این است که صورت انجام این تکلیف در هر زمانی متناسب با شرایط آن‏‎ ‎‏زمان متغیر است، زمانی در شکل مبارزه علنی و آشکار پیاده می شود و زمانی هم در قالب‏‎ ‎‏مبارزه پنهان و مخفی جامۀ عمل می پوشد. ‏

 3  انتظار فرج در قالب مبارزه آشکار:‏ همچنانکه اشاره کردیم، اساس در تعلیمات‏‎ ‎‏دینی عمل به تکلیف است. و آن اقدام و تلاش در جهت تحقق فرج است، ولی گاهی‏‎ ‎‏مناسبات و شرایط موجود اقتضای جهاد و مبارزۀ علنی دارد که در این صورت تکلیف به‏‎ ‎‏انتظار فرج در این قالب بر امت و امام تعلق می گیرد و آن در صورتی است که در حد یک قیام‏‎ ‎‏آشکار از سوی مردم اعلام وفاداری نسبت به امام انجام بگیرد که در این صورت تکلیف به‏‎ ‎‏قیام و مبارزه بر عهدۀ همگان می آید و همانگونه که اشاره شد در این فرض آنچه وظیفۀ به‏‎ ‎‏قیام را تعیین می کند اعلام وفاداری و حمایت عمومی است نه نتیجه. و لذا چنانچه این‏‎ ‎‏شرایط پیش آید اگر امام معصوم علم به عدم موفقیت هم داشته باشد تکلیف از او و‏‎ ‎‏مجاهدان ساقط نیست. زیرا خلق باید امتحان شوند و حجّت الهی بر همه تمام گردد. ‏

‏مردی از شام به کوفه آمد و مرگ معاویه را گزارش داد. علی(ع) به او فرمود: تو خود‏‎ ‎‏شاهد مرگ معاویه بوده ای؟ گفت: آری، من خود خاک در قبر او ریختم. حضرت فرمود: این‏‎ ‎‏مرد دروغ می گوید. کسی گفت: از کجا می دانی این شخص دروغگویی می کند؟ فرمود:‏‎ ‎‏معاویه تا وقتی اینگونه و آنگونه عمل نکند نمی میرد ‏‎–‎‏ و اعمالی که او در زمان حکومت خود‏‎ ‎‏انجام داد برشمرد ‏‎–‎‏ به آن حضرت گفته شد: پس چرا با او می جنگی؟ حضرت فرمود:«...‏‎ ‎‏للحجة». این نبرد بدین خاطر است که حجت برای مبارزه و جهاد با او بر من قائم شده و من‏‎ ‎‏برای انجام وظیفه با او نبرد می کنم. ‏‎[16]‎

‏و لذا با این که امام صادق(ع) در پاسخ تقاضای قیام از ناحیۀ برخی دوستان خود به ناکام‏‎ ‎‏بودن هر انقلابی در آن شرایط آنان را تذکر می دهد و آنها را که در هوای یک انقلاب پیروز و‏‎ ‎‏خوش فرجامی که خیال می کردند زمان آن فرج موعود رسیده است و براساس همان پندار،‏‎ ‎‏امام(ع) را به جهاد علنی فرا می خواندند آنها را متوجه وظیفه می کرد و اینکه آن قیام ظفرمند‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 408
‏علامتهایی دارد و تا آن علایم پیش نیاید فرج موعود محقق نخواهد شد و دستور می داد که‏‎ ‎‏شیعیانش خویشتندار و برخود مسلط باشند و بیجهت دست به اقدامهای ناشیانه نزنند تا کار‏‎ ‎‏خود و سایر دوستانشان را به پریشانی و اضمحلال نکشانند. در عین حال در جواب «سریر» ‏‎ ‎‏که از اصحاب او به شمار می رفت و با مطرح کردن کثرت یاران آن حضرت عدم نهضت و‏‎ ‎‏قیام آن بزرگوار را مورد اعتراض قرار داد، فرمود: تعداد آنها چقدر است؟ گفت: صدهزار.‏‎ ‎‏حضرت فرمود: صدهزار؟ گفت: بلی، بلکه دویست هزار. فرمود: دویست هزار؟ گفت: بلی،‏‎ ‎‏نصف دنیا. حضرت ساکت شدند و سپس فرمودند: آیا می توانی با ما به «ینبع» [محلی‏‎ ‎‏نزدیک مدینه] بیایی؟ عرض کرد بلی!. در آن مکان پسربچه ای چند بزغاله را می چرانید.‏‎ ‎‏امام(ع) فرمود: «اگر من به تعداد این بزغاله ها شیعه می داشتم سکوت را روا نمی دانستم». ‏‎[17]‎

‏بنابراین قیام امام حسن‏‎– ‎‏ علیه السلام ‏‎–‎‏ و سپس صلح آن حضرت و نهضت خونین حسین‏‎– ‎‎ ‎‏علیه السلام ‏‎–‎‏ با علم آن بزرگوارن نسبت به عدم موفقیت و پیروزی ظاهری خود در همین‏‎ ‎‏راستا بوده و در جهت عمل کردن به وظیفۀ انتظار فرج و عینیت دادن به افضل الاعمال، پیش‏‎ ‎‏آمده است. ‏

 3  انتظار فرج و مبارزه پنهان:‏ در صورتی که شرایط و موقعیت خاص اجتماعی و‏‎ ‎‏سیاسی برای قیام علنی مقتضی نباشد، انتظار فرج در قالب جهاد با نفس و مبارزۀ پنهان با‏‎ ‎‏دشمن غاصب و قاهر، شکل می گیرد. و این گونه است که این امر خود زمینه ساز حرکتهای‏‎ ‎‏آزادیبخش، فراگیر و ثمربخش می گردد. همچنان که این اوضاع در عصرهای پس از زمان‏‎ ‎‏امام سوم(ع) پیش آمد و تا عصر غیبت و بعد از آن نیز ادامه داشت. زیرا امامان معصوم ‏‎–‎‎ ‎‏علیهم السلام ‏‎–‎‏ بخوبی می دانستند که زمینۀ پیروزی برای آنها مهیا نیست. از طرف دیگر‏‎ ‎‏بیعت و اعلام حمایت و وفاداری عمومی هم با آنها صورت نگرفته بود تا همچون حضرت‏‎ ‎‏علی و حسین ‏‎–‎‏ علیهما السلام ‏‎–‎‏ به قیام آشکار و جهاد علنی دست بزنند. و لذا در این برهه از‏‎ ‎‏زمان و اوضاع خاص، جامعۀ مؤمنین و پیشوایان آنها مکلف به تقیه و مبارزۀ مخفی بوده اند تا‏‎ ‎‏در نتیجۀ آن پایه های اسلام را محکم کنند و با استفاده از این فرصت به تربیت نفوس بپردازند‏‎ ‎‏و معارف قرآنی را تبیین کنند و بدینگونه با دشمنان دین به مبارزه برخیزند. ‏

‏در این بین عده ای از شیعیان ‏‎–‎‏ به معنی اعم آن ‏‎–‎‏ دعوت به مبارزه و قیام علنی می کردند و‏‎ ‎‏اینها بر دو دسته بودند: د ستۀ اول: کسانی بودند که با فرصت طلبی در صدد بودند تا از‏‎ ‎‏موقعیت به سود خود بهره برداری کنند و با عناوین مختلف مردم را به شورش علیه حکومت‏‎ ‎‏وقت فرا می خواندند و به خصوص از انتظار فرج و قضیۀ حضرت مهدی(عج) که در میان‏‎ ‎‏مردم معهود و معروف بود سوء استفاده های فراوان می بردند و سعی داشتند با تطبیق آن قیام‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 409
‏ظفرمند بر حرکت بیمایۀ خود اعتماد عمومی را به سوی خویش جلب کنند و از این زمینۀ‏‎ ‎‏اعتقادی و روانی بهره جویند. و لذا ائمه اطهار ‏‎– ‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ مردم را از همراهی با آنها و‏‎ ‎‏معاضدت آنان باز می داشتند تا بدین وسیله راه سوء استفاده ها و بهره برداریهای سوء از‏‎ ‎‏مردم غافل و بی توجه به مصالح خود و امت را بر آنان سد کنند. ‏

‏در یک روایت معتبر، عیص بن قاسم می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود:«بر‏‎ ‎‏شما باد به رعایت تقوای الهی که باشد شریکی برای او نیست. و بدقت سرمایۀ جان خود را‏‎ ‎‏در نظر بگیرید. به خدا سوگند انسانی که بر سرنوشت گوسفندان خود علاقه مند است اگر‏‎ ‎‏چوپانی بهتر و داناتر به مصالح دامهای خود پیدا کند او را جایگزین چوپان قبلی می کند. به‏‎ ‎‏خدا قسم، اگر هر یک از شما دو جان می داشت با یکی در این جنگها و نبردها شرکت می کرد‏‎ ‎‏و تجربه می آموخت ‏‎–‎‏ و حق را از باطل عملاً می شناخت ‏‎–‎‏ سپس با دیگری از نتیجۀ آنچه‏‎ ‎‏تجربه کرده است بهره می برد،در حالیکه اینگونه نیست و هر کس تنها از یک جان برخوردار‏‎ ‎‏است، وقتی برود ‏‎–‎‏ تمام سرمایه از دست رفته ‏‎–‎‏ توبه و فرصت جبران هم از میان می رود. شما‏‎ ‎‏سزاوارترین مردم هستید تا دربارۀ جان و سرنوشت خود حساس باشید و راه حق را بدرستی‏‎ ‎‏برگزینید. هرگاه کسی از ما شما را به قیام فراخواند با دقت بنگرید که بر چه اساس و پایه ای‏‎ ‎‏اقدام می کنید...». ‏‎[18]‎

‏در روایت دیگر، عمربن حنظله، از امام صادق(ع) می پرسد: فدایت شوم اگر کسی از‏‎ ‎‏خاندان شما پیش از این نشانه ها خروج کند با او همراهی کنم؟ فرمود:نه!‏‎[19]‎

‏همچنان که در حدیث دیگری هر پرچمی که پیش از قیام حضرت قائم(عج) برافراشته‏‎ ‎‏شود صاحب آن را طاغوت معرفی کردند. ‏‎[20]‎

‏البته همانگونه که اشاره شد مقصود حضرت جلوگیری و ممانعت از تأثیر تبلیغات سوء‏‎ ‎‏برخی فرصت طلبان و دنیا مداران دلبستۀ قدرت و حکومت است که به عنوان مهدی‏‎ ‎‏امت(عج) مردم را به خود دعوت می کردند. ‏

‏شاهد بر آنچه گفتیم حمایت و تأییدی است که خود حضرت امام صادق(ع) از برخی‏‎ ‎‏قیامهای بحق به خصوص از نهضت زید بن علی ‏‎–‎‏ رضوان الله تعالی علیه ‏‎–‎‏ داشتند. در همان‏‎ ‎‏روایت معتبر «عیص بن قاسم» که در آغاز نقل کردیم حضرت می فرمایند: «... نگویید زید بن‏‎ ‎‏علی قیام کرد، زیرا زید مردی دانا و با صداقت بود و او شما را به سوی خود فرا نمی خواند،‏‎ ‎‏بلکه او بدانچه رضای آل محمد(ص) در آن است دعوت می کرد و اگر پیروزی نصیبش‏‎ ‎‏می شد هر آینه به عهد خود وفا می کرد.» ‏

‏دستۀ دوم: تعدادی از دوستان و پیروان ائمه ‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ بودند که نیت خالص و خیر‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 410
‏داشتند و از روی احساسات و برخی نیز برای رسیدن به زندگی بهتر در سایۀ حکومت عدل‏‎ ‎‏آن بزگواران از آن وجودهای مقدس تقاضای قیام می کردند. ولی در مقابل امامان ‏‎–‎‏ علیهم‏‎ ‎‏السلام ‏‎–‎‏ آنان را به صبر و حوصله و تقیه دعوت می کردند؛ و حقیقت انتظار فرج را برایشان‏‎ ‎‏شرح می دادند که این زمان باید به خودسازی و زمینه سازی بپردازید و از اقدامهای عجولانه‏‎ ‎‏و حساب نشده بپرهیزید. ‏

‏ائمه اطهار‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ علت عدم قیام علنی خود را دو  چیز معرفی می کردند:‏‎ ‎‏نخست اینکه فرج واقعی و انقلاب پیروز هنوز موقعش فرا نرسیده و هر اقدامی بی نتیجه و‏‎ ‎‏بی حاصل است و جز متلاشی شدن بنیان شیعه و خسارت نتیجه ای ندارد. ‏‎[21]‎‏ و دیگر آنکه‏‎ ‎‏اسباب و اوضاعی که علی رغم علم به عدم پیروزی تکلیف به یک قیام عمومی را نیز موجب‏‎ ‎‏گردد وجود ندارد. گفتگوی«سریر» با حضرت صادق(ع)  - که پیش از این ذکر شد ‏‎–‎‏ شاهدی‏‎ ‎‏بر این مدعاست. ‏

‏نظیر همین موقعیت که برای امام معصوم(ع) پس از امام حسین(ع) پیش آمد در مدتی‏‎ ‎‏کوتاه برای امیرمؤمنان(ع) نیز فراهم شده بود و در همان اوضاع عده ای از دوستان آن‏‎ ‎‏حضرت او را به قیام و جهاد علیه مخالفان خود دعوت می کردند و آن بزرگوار نیز همانگونه‏‎ ‎‏موالیان خود را به صبر و متانت و خودسازی در همۀ ابعاد سفارش می فرمودند و از حرکت‏‎ ‎‏عجولانه و احساسی که نتیجۀ آن انهدام اساس دین و خونریزی حاصل بود ممانعت‏‎ ‎‏می کردند. ‏‎[22]‎‏ ولی آنچه از لابلای روایات به دست می آید اینکه هرگاه حرکتی اصلاح طلبانه و‏‎ ‎‏با مساعدت اوضاع گر چه به صورتی غیر فراگیر و با قصد کمک به مکتب اهل بیت ‏‎–‎‏ علیهم‏‎ ‎‏السلام ‏‎–‎‏ از ناحیۀ برخی از افراد شایسته و صالح علیه دستگاه ستم برپا می شده است، مورد‏‎ ‎‏تأیید معصومان ‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ قرار می گرفته که نمونۀ آن را در تأیید قیام زید بن علی نقل‏‎ ‎‏کردیم. ‏

‏از آنچه گفتیم به دست می آید که «انتظار فرج» به معنای تن به ظلم دادن و رضایت بدان و‏‎ ‎‏ظالم را به حال خود گذاشتن و در گوشه ای فارغ از هر گونه احساس مسئولیتی نسبت به‏‎ ‎‏حوادث روزگار غنودن و بی تفاوت نسبت به مصالح اسلام و امت اسلامی نیست، بلکه‏‎ ‎‏وظیفۀ فرج در هر زمان و هر دوره ای یک هدف را دنبال می کند و آن گشایش در امر آل‏‎ ‎‏محمد(ص) و برقراری نظام اسلامی و به دنبال فرصت مناسب بودن برای تحقق آن است و‏‎ ‎‏این امر گاهی با قیام علنی عملی می شود و گاهی نیز با مبارزۀ پنهان و زمینه سازی برای‏‎ ‎‏رسیدن به زمان مناسب به منظور قیام آشکار علیه نظامهای ظلم و ستم. و هر گاه نیز چنین‏‎ ‎‏اوضاعی فراهم آمد تکلیف حکم می کند که در راستای وصول به فرج و تضعیف باطل و‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 411
‏انهدام آن به اقدام مقتضی دست زد ‏‎–‎‏ و همان گونه که گفتیم و باز خواهیم گفت ‏‎–‎‏ مقصود‏‎ ‎‏امامان معصوم ‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ از محکوم کردن قیامهایی خاص، آنهایی بوده است که با‏‎ ‎‏دعوی مهدویت و یا با انگیزۀ دنیاطلبی و کسب قدرت انجام می گرفته و رهبران آن برای‏‎ ‎‏امیال و هواهای نفسانی به فتنه انگیزی و فساد می پرداختند. ‏

‏از شواهد دیگر این مدعا تأییدهایی است که از ناحیۀ معصومان ‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ نسبت‏‎ ‎‏به برخی قیامهای پیش از ظهور صادر شده است که نقل آنها کلام را به درازا می کشد و در‏‎ ‎‏اینجا تنها به نقل دو نمونه بسنده می کنیم:‏

‏1- مرحوم مجلسی در تاریخ قم از کتاب بحارالانوار از امام کاظم(ع) نقل می کند که آن‏‎ ‎‏حضرت می فرمود‏:«رجل من اهل قم یدعوا الناس الی الحق یجتمع معه قوم کذبرالحدید،‎ ‎لاتزلهم الریاح العواصف و لایملون من الحروب و لا یجبنون، و علی الله یتوکلون و العاقبة‎ ‎للمتقین».‏ مردی از اهل قم مردم را به سوی حق فرا می خواند، گروهی برگرد او می آیند که‏‎ ‎‏بسان پاره های آهن اند. توفانهای سخت آنان را نمی لغزاند و از جنگها خسته و درمانده‏‎ ‎‏نمی شوند، ترس به دل راه نمی دهند و بر خدا توکل می کنند  و فرجام نیک از آن متقیان‏‎ ‎‏است. ‏‎[23]‎

‏بسیاری از صاحب نظران این حدیث را بر انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام راحل(س)‏‎ ‎‏منطبق می دانند. دقت در فرازهای آن نیز هر انسان با انصافی را به همین نتیجه مطمئن‏‎ ‎‏می سازد. از لابلای جملات آن به خوبی روشن است که حرکت و دعوت و قیام امام‏‎ ‎‏خمینی(س) نهضتی حق مدارانه، اصلاح طلبانه، و تأیید شده و عاقبت بخیر بود. ‏

‏2 ‏‎–‎‏ از رسول گرامی(ص) روایت شده است که آن حضرت فرمود: ‏«یخرج الناس من‎ ‎المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه» ‏گروهی از مشرق زمین خروج می کنند  و زمینه ساز‏‎ ‎‏حکومت مهدی(عج) می شوند. ‏‎[24]‎

‏این حدیث را نیز برخی از اهل نظر ‏‎–‎‏ مانند روایت پیش ‏‎–‎‏ بر انقلاب اسلامی ایران تطبیق‏‎ ‎‏داده اند. ‏‎[25]‎

‏بنابر آنچه گفتیم، انتظار فرج، مکتب تعهد و عمل و مدرسۀ عرفان و شور و حرکت‏‎ ‎‏است و این همان چیزی است که امام امت(س) در عمل و کلام خود به ما آموخت و با‏‎ ‎‏اجرای آن اساس تشیع و کیان آن را از خطر دشمن رهانید و از تیررس آن به دور داشت، و با‏‎ ‎‏معرفی چهرۀ ناب و اصلی آن جامعه را به سوی صلاح و اصلاح حرکت داد و حق ستیزان‏‎ ‎‏مستکبر را به استیصال و بیچارگی کشاند. معارف اهل بیت عصمت ‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ را از‏‎ ‎‏انزوا نجات داد. و راه را برای پیاده شدن نسبی تعالیم حیاتبخش دین در سطح جامعه ‏‎–‎‏ گرچه‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 412
‏در منطقه ای خاص ‏‎–‎‏ هموار کرد و بالاتر اینکه تمامی جهانیان را به نقش دین و اصالت آن در‏‎ ‎‏حیات بشری واقف ساخت، و با انقلاب پرشورش زمینه ساز ظهور حضرت مهدی«عج» و‏‎ ‎‏فرج حقیقی و همیشگی و جهانی آل محمد(ص) گردید. ‏

4- انقلاب اسلامی ایران و انتظار فرج:‏ ممکن است در ذهن خوانندگان عزیز این‏‎ ‎‏پرسش پیش آید که بر طبق روایت مذکور زمینه ساز قیام حضرت مهدی(عج) در عصر غیبت‏‎ ‎‏یک انقلاب اصلاحی است، در حالیکه بنابر روایات دیگر که از رسول خدا(ص) و امامان‏‎ ‎‏معصوم‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ نقل شده است، حضرت ولی عصر هنگامی ظاهر می شوند  و دست‏‎ ‎‏به انقلاب می زنند که جهان را ظلم و جور فراگرفته باشد. ‏‎[26]‎‏ پاسخ این پرسش این است که‏‎ ‎‏تحقق و حدوث هر انقلاب اصلاحی و مردمی بر دو پایه استوار است که با وجود هر یک و‏‎ ‎‏بدون دیگری ممکن نیست نهضت محقق شود. ‏

‏1- غلبۀ ظلم و فساد بر جامعه از ناحیۀ حکومتهای جائر و ستم پیشه. ‏

‏2- آگاهی و بیداری عمومی در همه قشرها و طبقات اجتماعی نسبت به وضعیت‏‎ ‎‏موجود. ‏

‏و این خود فلسفۀ تحقیق هر انقلاب اصلاحی است. ‏

‏نمونۀ روشن این حقیقت وقوع انقلاب و نهضت اسلامی در ایران به رهبری امام‏‎ ‎‏راحل(س) است که در تحقق آن این دو مقدمه نقش اساسی داشت. اگر شاه و عمال او طریق‏‎ ‎‏عدالت داشتند و بدرستی با مردم رفتار می کردند نه امام و نه مردم نیازی به انقلاب‏‎ ‎‏نمی دیدند، همانگونه که اگر با وجود ستمشاهی مردم در ناآگاهی و بی خبری بودند باز هم‏‎ ‎‏انقلاب رخ نمی داد. ‏

‏با شروع مبارزات امام در طول سالیان دراز از راههای مختلف ‏‎–‎‏ چه به وسیله خود آن‏‎ ‎‏بزرگوار و چه توسط یاران باوفا و شجاع و متعهد او ‏‎–‎‏ بذر آگاهی در افکار و دلهای مردم‏‎ ‎‏پاشیده شد و با آغاز اولین جرقۀ انقلاب در سال 57 این حرکت پرخروش جوشیدن گرفت و‏‎ ‎‏هر چه بر آگاهی و بیداری مردم افزوده می شد گسترۀ انقلاب و نهضت نیز وسعت بیشتری‏‎ ‎‏می یافت. تا اینکه در اثر عمق و دامنه گسترده معرفت توده های مردم زبانۀ انقلاب به تمامی‏‎ ‎‏نقاط این سرزمین رفت و عاقبت نیز خرمن عمر ستمکاران و طاغوت را در کام خود فرو برد. ‏

‏انقلاب مقدس جهانی امام زمان(عج) نیز که یک انقلاب اسلامی با پشتیبانی عموم مردم‏‎ ‎‏و استقبال آنها از این قیام در سطح جهان است از این قاعده مستثنی نیست. هر اندازه دامنۀ‏‎ ‎‏ظلم و فساد و به همان نسبت وسعت بیداری مردم عمیقتر و زیادتر باشد، انقلاب حاصل از‏‎ ‎‏آن گسترۀ بیشتری خواهد داشت. و از آنجا که انقلاب نجاتبخش حضرت مهدی(عج) بنا به‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 413
‏خواست و اراده خدای متعال شورشی عظیم و عالمگیر بر ضد مستکبران و مشرکان‏‎ ‎‏ستمگران است باید بر طبق سنت الهی این دو مقدمۀ پدید آورندۀ آن نیز جهانگیر باشد تا در‏‎ ‎‏همه جا یک انقلاب واقعی رخ دهد و بزودی تمامی مردم دنیا به آن روی آورند. روی همین‏‎ ‎‏اساس حضرات معصومان ‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ خبر می دهند: پس از آنکه زمین از ظلم و فساد پر‏‎ ‎‏شود و گردانندگان و متولیان امور مردم در راه استثمار و بهره کشی آنها در گوشه گوشه دنیا به‏‎ ‎‏قتل و جنایت دست زنند و امنیت جانی و مالی را از آنان بگیرند، و زندگی را بر عدالت طلبان‏‎ ‎‏و حق خواهان تنگ کنند و با قوۀ قهریه و یا حیله و تزویر ملتها را به سوی مطامع و خواستهای‏‎ ‎‏شیطانی خویش بکشانند و آنها را از فطرت انسانی و یا تحمیل زندگی سراسر مادی و دور از‏‎ ‎‏معنویت و اخلاق حیات را برای آنها پوچ و بی معنا سازند، آنگاه خداوند متعال در بطن چنین‏‎ ‎‏دنیایی پر از فساد و ستم، ملتی را بر می انگیزد و به او کمک می کند و تمامی وسایل و‏‎ ‎‏مقدمات و ابزارهای لازم برای یک انقلاب ظفرمند را در اختیارش قرار می دهد. رهبری‏‎ ‎‏فرزانه و عادل که از اهل قم است با امتی حق طلب به پا می خیزند و به وسیلۀ این حرکت و‏‎ ‎‏نهضت مقدس صلای عدالت طلبی و فریاد بیداری در کل جهان بلند می شود، مردم دنیا به‏‎ ‎‏اصالت اسلام و مکتب بر حق تشیع و پیام نورانی آنکه رهایی از دام هر اسارت و بند شیطانی‏‎ ‎‏و رسیدن به حیات خالص و دور از شرک و طاغوت زدگی است، متوجه می شوند و بتدریج‏‎ ‎‏این آگاهی عمق بیشتری می یابد تا آنجا که مطابق حدیثی از امام صادق(ع) «خداوند بزرگ از‏‎ ‎‏قم که مرکز این بیداری و حرکت است، حجت خود را بر تمام دنیا از شرق و غرب تمام‏‎ ‎‏خواهد کرد. و این امر تا زمان ظهور حضرت مهدی(عج) ادامه می یابد.» ‏‎[27]‎

‏این دو عنصر، یعنی ظلم و فساد عالمگیر و بیداری و توجه عمومی و رشد فکری، جهان‏‎ ‎‏را در آستانۀ انفجاری عظیم و خیزشی فراگیر قرار خواهد داد و زمینیان را طالب و منتظر‏‎ ‎‏مصلحی بر حق خواهد کرد و آنگاه خدای متعال به غیبت آن ذخیره وجود پایان خواهد داد و‏‎ ‎‏چشم جهان را به نور پرفروغ ظهورش روشن خواهد ساخت. ‏

‏ ‏

فصل دوم: عوامل تحریف در معنای انتظار

‏در این فصل به عوامل و زمینه هایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، در تحمیل معنای‏‎ ‎‏انحرافی فرج دخیل بوده و هست می پردازیم. ‏

1 - عوامل مذهبی:‏ برخی از عواملی که در سوء برداشت از انتظار فرج دخیل بوده و‏‎ ‎‏هست به نارسا بودن فهم در برخی مفاهیم دینی برمی گردد که به نمونه هایی از آن اشاره‏‎ ‎‏می کنیم:‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 414
‏1 ‏‎–‎‏ 1 ‏‎–‎‏ 2 ‏‎–‎‏ همچنانکه در فصل پیش گفتیم روایاتی از ائمه اطهار ‏‎–‎‏ صلوات الله علیه‏‎ ‎‏اجمعین ‏‎–‎‏ در کتب حدیث موجود است که برخی از آنها حاکی از محکومیت هر انقلابی پیش‏‎ ‎‏از ظهور حضرت مهدی(عج) است. از جمله اینکه در یک روایت معتبر، ابی بصیر از امام‏‎ ‎‏صادق(ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: ‏«کل رایة ترفع قبل قیام القائم(ع) فصاحبها‎ ‎طاغوت یعبد من دون الله عزّ و جل» ‏هر پرچمی که پیش از قیام قائم(عج) برپا شود، صاحب‏‎ ‎‏آن طاغوت است که پیروان او به عبودیتش می پردازند. ‏‎[28]‎

‏البته پیرامون این دسته از روایات پیش از این سخن گفتیم ولی در خصوص این روایت‏‎ ‎‏اضافه می کنیم که، اولاً: ممکن است به احتمال قوی مقصود از «قائم» مطلق امام معصوم‏‎ ‎‏باشد و نه تنها حضرت مهدی(عج) ؛ و در حقیقت این کلام در محکومیت کسانی صادر شده‏‎ ‎‏باشد که با فرصت طلبی و شتاب در کار دست به شورش زنند تا از زمینه های فراهم شده و‏‎ ‎‏مقدمات آماده ‏‎–‎‏ به خیال خود ‏‎–‎‏ سود جویند و با پیروزی بر خصم، به جای امام معصوم برحق‏‎ ‎‏خود حکومت را به دست گیرند، و در نتیجه طرحها و نقشه ها و زمینه های مساعد افشا شود‏‎ ‎‏و از بین برود. مؤید این احتمال روایتی است که امام صادق(ع) در وصیت خود به «مؤمن‏‎ ‎‏طاق» (که از اصحاب آن حضرت است) فرمود:‏

«فو الله لقد قرب هذا الامر ثلاث مرأت فاذعتموه فاخره الله» ‏به خدا سوگند فرج ما برای‏‎ ‎‏سه بار نزدیک به وقوع بود که شما (مقصود کسانی اند که رعایت اصول مبارزه را نمی کردند)‏‎ ‎‏آن را افشا کردید و خداوند نیز آن را به تأخیر انداخت. ‏‎[29]‎

‏در اصول کافی نیز روایاتی نقل شده که مفاد آن این است که امامان معصوم ‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‎ ‎‏همگی قائم اند. ‏‎[30]‎‏ البته صاحب کتاب دراسات فی ولایة الفقیه این احتمال را بعید‏‎ ‎‏دانسته اند. ‏‎[31]‎‏ ولی به نظر ما وجهی برای بُعد آن نیست، و با توجه به روایت اخیر و با توجه به‏‎ ‎‏اوضاع آن زمان که عده ای فرصت طلب مردم بی اطلاع را به سوی خود می کشیدند و از‏‎ ‎‏پیروی امامان معصوم ‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ جدا می کردند، این احتمال قوی است که مقصود از‏‎ ‎‏الف و لام «القائم» جنس باشد و نه عهد، و اخطاری باشد به عموم شیعه، که باید قیام و قعود‏‎ ‎‏آنها با تبعیت از ائمه معصوم باشد و سر در فرمان آنان داشته باشند. ثانیاً: بر فرض اینکه‏‎ ‎‏مقصود از «القائم» حضرت مهدی(عج) باشد، این کلام به قیامهایی اشاره دارد که با عنوان‏‎ ‎‏مهدویت و یا به نام دین برای کسب قدرت و حکومت و رسیدن به آمال دنیوی انجام‏‎ ‎‏می شود. زیرا مسلماً قیامهایی همچون نهضت زید بن علی و انقلاب حسین بن علی (شهید‏‎ ‎‏فخ) و امثال آن مورد تأیید بوده اند و لذا باید این حدیث تخصیص بردارد، در حالیکه اگر‏‎ ‎‏ملاک محکومیت و موضوع آن، برافراشته شدن پرچم پیش از قیام مهدی به طور مطلق‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 415
‏باشد، این تخصیص وجهی ندارد. زیرا همۀ آن قیامها در این جهت شریک اند. و لذا‏‎ ‎‏همچنانکه گفتیم باید مقصود پرچمی باشد که به باطل و به غیر رضای آل محمد(ع) دعوت‏‎ ‎‏کند و مؤید این نظر هم این است که حضرت فرمود: صاحب و رهبر آن قیام طاغوت و معبود‏‎ ‎‏پیروان خود است. در صورتیکه قیام بر حق، مردم را به عبادت خدا و تسلیم در برابر امامان‏‎ ‎‏معصوم ‏‎–‎‏ علیهم السلام ‏‎–‎‏ فرامی خواند و مناسبت حکم و موضوع مقتضی این است که‏‎ ‎‏مقصود از پرچم، آن قیامی باشد که رهبر آن دعوت به خود کند و دین و مکتب را بعنوان‏‎ ‎‏وسیله ای برای پیروزی خویش به کار گیرد. ثانیاً: بر فرض اینکه این روایت در آنچه گفتیم‏‎ ‎‏ظهوری نداشته باشد (که البته دارد) لااقل در این جهت اجمال داشته و قابل استدلال بر غیر‏‎ ‎‏آن نیز نیست. ‏

 1  2  منوط بودن اجرای برخی از احکام به وجود امام معصوم(ع):‏ به اعتقاد‏‎ ‎‏عده ای از فقها، اجرای احکام و قوانینی همچون جهاد ابتدایی، اجرای حدود و حتی قضاوت‏‎ ‎‏و نماز جمعه منوط به وجود امام معصوم(ع) است که خود یا نایب خاص او متکفل این گونه‏‎ ‎‏امور شود؛ و در عصر غیبت مشروعیت اینگونه علیهم مورد تردید و یا منع است. ‏‎[32]‎‏ و این‏‎ ‎‏خود از عواملی است که ممکن است زمینه ساز سوء فهم و برداشت منفی از انتظار فرج باشد‏‎ ‎‏و القا کنندۀ اینکه باید صبر کرد و دست روی دست گذاشت تا امام عصر ‏‎–‎‏ ارواحنا فداه ‏‎–‎‏ با‏‎ ‎‏اختیاراتی که دارند تشریف بیاورند و کارها را به سامان برسانند و اجرای احکام کنند، ولی‏‎ ‎‏حقیقت این است که همچنانکه برخی فرموده اند و در اخبار و کلمات متقدمین از فقها ‏‎–‎‎ ‎‏رضوان الله تعالی علیهم ‏‎–‎‏ اجرای این احکام به اجازۀ امام عادل منوط شده و آن نیز همچنان‏‎ ‎‏که مظهر اکمل آن پیشوای معصوم است بر حاکم عادل مجاز و مرضی امامان ‏‎–‎‏ علهم السلام ‏‎–‎‎ ‎‏گرچه غیر  معصوم باشد نیز صادق است و مقصود از «امام» در کلمات فقها، حاکم عادل است‏‎ ‎‏و این امر با مراجعه به عبارات آنها در موارد گوناگون، آشکارا مشاهده می شود. ‏‎[33]‎

 1  2  سوء فهم از روایات:‏ ‏«... بعد ما ملئت ظلماً و جوراً» ‏و این خود از اسباب مؤثر‏‎ ‎‏در تحمیل معنای انحرافی بر انتظار فرج بوده است، زیرا برخی از کوته نظران فکر می کنند که‏‎ ‎‏چون ظهور حضرت مهدی(عج) به پر شدن جهان از ستم و جور بستگی دارد پس نباید در‏‎ ‎‏جهت اصلاح قدمی برداشت و هر گامی در این زمینه ظهور حضرت را به تأخیر می اندازد و‏‎ ‎‏به عقب می راند و بلکه بالاتر اینکه به اعتقاد برخی منحرفین و یا احمقان آنها برای تسریع در‏‎ ‎‏ظهور آن سرور باید دست به اشاعۀ منکرات زد، که شرح عقاید اینها را از زبان امام راحل در‏‎ ‎‏ابتدا نقل کردیم. ولی از بزرگترین ستمها بر فرهنگ ناب اسلامی و شیعی همین کج فهمیها در‏‎ ‎‏متون دینی است که قضیه را برعکس و وارونه کرده و حقیقت را فدای نارسایی فکر و‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 416
‏اندیشه می کند. ‏

‏پاسخ به اینگونه استنباط نادرست از روایات به این است که: اولاً، مفاد اخبار، پرشدن‏‎ ‎‏جهان از ظلم و تباهی است و این منافاتی با تلاش و عمل و جهاد مصلحان و نیک اندیشان‏‎ ‎‏ندارد و وظیفۀ آنان را در جهت انجام تکلیفهای الهی ساقط نمی کند. زیرا چنین اوضاعی،‏‎ ‎‏علی رغم تلاش صالحان و مبارزۀ آنان علیه فساد پیش می آید. مگر هر حرکت و تلاشی‏‎ ‎‏نتیجۀ عینی مطلوب می دهد؟‏

‏دعوت و پیامرسانی حضرت نوح(ع) و سایر انبیا پس از آن حضرت هر یک در زمان خود‏‎ ‎‏چقدر به ثمر نشست؟ آیا آنگونه که آن مشعلهای هدایت دلخواهشان بود مردم هم پذیرا‏‎ ‎‏بودند؟ آیا پس از شهادت حسین بن علی(ع) و قیام آن حضرت و یا پس از قیام امام حسن(ع)‏‎ ‎‏ظلم هم پایان یافت، و یا برعکس چهرۀ زشت جباران و ستمگران بیشتر خود را نشان داد؟‏

‏بنابراین منطق، باید آن بزرگواران چون به محو ظلم موفق نمی شدند دست از عمل‏‎ ‎‏بشویند و اگر چنین کاری اتفاق می افتاد آیا اساساً دعوت به توحید و نور هدایت در‏‎ ‎‏ضعیفترین جلوۀ آن در حیات بشری وجود داشت؟ لذا مبارزه و جهاد برای صلاح و اصلاح‏‎ ‎‏در جامعه و تکلیف به آن منافاتی با این موضوع ندارد که در عین حال در اثر طغیان جامعه‏‎ ‎‏بشری و حکومتهای جور و غلبۀ آنان این حرکتهای اصلاحی نتیجۀ مطلوب ندهد و همچنان‏‎ ‎‏جهان رو به تباهی و انهدام پایه های معنویش پیش رود، که هم اکنون نیز این چنین است. ‏

‏ثانیاً، همانطور که در فصل پیش گفتیم این حدیث در کنار حدیث دیگری که از‏‎ ‎‏نبی اکرم(ص) نقل شده است خود بیانگر فلسفۀ تحقق انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج)‏‎ ‎‏است که در اینصورت این روایت متضمن معنایی بلند، علمی و افتخارآمیز است که با آنچه‏‎ ‎‏برخی از آن استفاده می کنند در کمال تقابل و تضاد است. ‏

 عوامل درونی:‏ در این بخش به جهت طولانی شدن مقاله، تنها به ذکر برخی عناوین‏‎ ‎‏بحث اشاره کرده و تحقیق بیشتر آن را به فرصتی دیگر موکول می کنیم. ‏

‏عافیت طلبی، ضعف نفس و نبود شجاعت روحی، ترس از جان و خطرهای احتمالی و‏‎ ‎‏یأس و خوف از عدم موفقیت و ثمردهی. ‏

‏البته ممکن است عوامل دیگری هم در ابعاد مختلف وجود داشته باشد که به تحقیق‏‎ ‎‏بیشتری نیازمند است و ما در همینجا کلام را به پایان می بریم و با تقدیم خالصترین درودهای‏‎ ‎‏خود به محضر حضرت ولی عصر ‏‎–‎‏ ارواحنا فداه ‏‎–‎‏ و روان پاک امام راحل(س) مجدد دین و‏‎ ‎‏احیاگر اسلام ناب محمدی(ص) و زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) و‏‎ ‎‏شهیدان به خون خفته راه پرافتخارش، این نوشته را به مشک نامشان ختم می کنیم و به قبولی‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 417
‏این کار ناچیز به درگاهشان امیدواریم. ‏

 

 

 

پی نوشتها

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 418

  • - سوره انبیا، آیه 105.
  • - وسائل الشیعه، ج 18، ص 101.
  • - بحارالانوار، ج 2، ص 92 – 93.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 150-151.
  • - کوثر، ج 2، ص 864.
  • - المنجد، ص 817، مادۀ نظر.
  • - قاموس المحیط، ج 1، ص 209 و المنجد، ص 574، مادۀ فرج.
  • - بحارالانوار، ج 52، ص 128. سفینة البحار، ج 2، ص 596.
  • - وسائل الشیعه، ج 1، ص 7.
  • - بحارالانوار، 52، ص 358.
  • - همان، ص 366.
  • - مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ترجمه: سید مهدی حائری، ج 2، ص 210.
  • - همان، ج 51، ص 87، سنن ابن ماجد، ج 2، ح 4088، احیاء اقراث العربی.
  • - سفینة البحار، ج 2، ص 596.
  • - بحارالانوار، ج 52، ص 123.
  • - بحارالانوار، ج 41، ص 298.
  • - اصول کافی، ج 2، ص 242.
  • - وسائل الشیعة، ج 11، ص 35.
  • - وسائل الشیعة، ج 11، ص 37.
  • - همان.
  • - برای نمونه نگاه کنید به: وسائل الشیعة، ج11، ابواب جهاد عدوّ، باب 13، حدیث 2 و 5 و 4.
  • - نهج البلاغه، فیض الاسلام، 765. خطبۀ 232.
  • - بحارالانوار، ج 57، ص 216، باب 36، حدیث 37.
  • - همان، ج 51، ص 87، سنن ابن ماجه، ج 2، 1368، حدیث 4088.
  • - نگاه کنید به: دراسات فی ولایة الفقیه، ج 1، ص 239.
  • - نگاه کنید به: بحارالانوار، ج 51، ص 71، 73 و ج 52، ص 38، 322.
  • - سفینة البحار، ج 2، ص 455، مادۀ قم.
  • - وسائل الشیعه، ج 11، ص 37، باب 3 از ابواب جهاد عدوّ، حدیث 6.
  • - تحف العقول، ج 1، ص 310.
  • - اصول کافی، ج 1، ص 536.
  • - دراسات فی ولایة الفقیه، ج 1، ص 243.
  • - مراجعه کنید به: دراسات فی ولایة الفقیه، ج 1، صص 117، 160.
  • - همان، 118 – 160.