امام خمینی (س) تئوکراسی و دموکراسی

امام خمینی(س)، تئوکراسی و دموکراسی

دکتر مصطفی م صلح زاده 

خلاصه مقاله 

‏انواع پارادایمها در نگرش به انسان، جامعه و حکومت فراسوی ذهن بشر رخ می نماید:‏

‏فاشیسم، لیبرالیسم، یوتیلیتاریانیسم، پراگماتیسم، فونکسیونالیسم و غیره. ‏

‏آنچه باعث تأسف است اینکه تفکرات اسلامی در این گسترۀ عظیم یافته های بشری در مراکز آکادمیک‏‎ ‎‏جهان به عنوان حلقه مفقوده ای است که یافت نمی شود. آیا اسلام در این مقولات سخنی ندارد؟‏

‏علی رغم اینکه پیامبر(ص) و ائمه خصوصاً امام علی(ع) و امام حسین(ع) در تاریخ سیاسی جهان نقش‏‎ ‎‏بزرگی داشته اند که نویسندگان مثل جرج جرداق (نویسنده فریاد عدالت) به این نقش بزرگ اذعان کرده اند؛‏‎ ‎‏همچنین متفکرین بزرگی مثل فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی، خواجه نظام الملک، غزالی و ماوردی هر‏‎ ‎‏کدام به نوبه خود در تبیین تئوری سیاسی اسلام قدمی برداشته اند؛ پس چگونه آکادمیهای جهان این تئوری را‏‎ ‎‏منزوی کرده اند؟‏

‏طبیعتاً علل مختلفی مثل قدیمی بودن نوشته های مسلمانان و تعصب نژادی و دینی اروپاییان در این انزوا‏‎ ‎‏نقش داشته اند. در چنین سیستم ناعادلانه ای، اسلام نیاز به یک نهضت عظیم داشت تا اولاً حکومت دینی‏‎ ‎‏تشکیل شود و به پشتیبانی دولت، تئوری سیاسی اسلام در شکل مدرن به آکادمیها عرضه گردد. ثانیاً این‏‎ ‎‏حکومت بتواند آرمانهای حکومت دینی را که قرنها مظلوم واقع شده بود اجرا کند. ‏

‏اما به نظر نگارنده مهمترین مناقشه تئوریک بین صاحبان اندیشه، آرایه بندی آرمانهاست، زیرا در بیان اینکه‏‎ ‎‏«دولت برای تحقق آرمانها تشکیل می شود» نویسندگان، چالشهای مهمی را رو در رو دارند که بعضی از آنها چنین است:‏

‏1 ‏‎–‎‏ آرمانها و اهداف دولت چیستند؟‏

‏2 ‏‎–‎‏ آرمانها مطلق اند یا نسبی ؟‏

‏3 ‏‎–‎‏ رابطه آرمانها سلسله مراتبی است یا زنجیره ای؟ به تعبیر دیگر اولویت بندی آرمانها چگونه است؟‏

‏4 ‏‎–‎‏ در مقایسه با الگوهای دیگر جایگاه این تئوری کجاست؟‏

‏5 ‏‎–‎‏ آیا حکومت فقیه با حکومت معصوم در تحقق آرمانها یکسان است؟‏

‏ ‏

فصل اول: اسلام و حکومت 

بخش اول: رابطۀ دین و سیاست

 (تفاوت جمهوری اسلامی ایران با سکولاریسم) secularism 

‏- «دین» فعالیتهای زندگی فردی و اجتماعی را جهت می دهد و قوانین مشخصی در‏‎ ‎‏موارد مذکور دارد. «سیاست» نیز فعالیتهای زندگی فردی و اجتماعی را جهت می دهد‏‎[1]‎‏ و‏‎ ‎‏«دولت» از طریق «قانونگذاری» این سیاست را اعمال می کند. ‏‎[2]‎

‏پس اولاً دین فقط یک امر فردی نیست بلکه قواعد اجتماعی فراوان نیز دارد. ثانیاً دین‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 333
‏یکی از نهادهای اجتماعی نیست (آنطور که جامعه شناسی غربی، نهادهای مختلف جامعه‏‎ ‎‏را تقسیم می کند: نهاد خانواده، نهاد اقتصاد، نهاد سیاست و نهاد دین) بلکه دین برای هدایت‏‎ ‎‏نهادها آمده است. ‏

‏ثالثاً دین جدای از سیاست نیست بلکه عین سیاست است. تفاوت دین با سیاستهای‏‎ ‎‏سکولاریستی در این است که به جز امنیت و رفاه و عدالت اجتماعی (که اهداف مشترک هر‏‎ ‎‏دو است) سیاست دینی هدف دیگری نیز دارد و آن، هدایت انسانها به مسیر تکامل است که‏‎ ‎‏باعث سعادت آنها می شود (در دنیا و آخرت). ‏‎[3]‎‏ منظور از تکامل انسانها، رشد موزون کلیه‏‎ ‎‏استعدادها و برآوردن هماهنگ کلیۀ نیازهای بشری است، در حالیکه سیاستهای‏‎ ‎‏سکولاریستی فقط به نیازها و استعدادهای مادی انسانها توجه دارند و باعث رشد مادی‏‎ ‎‏انسان و عقب ماندگی معنوی انسان می شوند، مثل کودکی که بدنش بزرگ شود ولی سر او‏‎ ‎‏کوچک بماند و رشد نکند. ولی سیاست دینی، هم به رشد و نیاز مادی انسانها و هم به رشد‏‎ ‎‏و نیاز معنوی انسانها توجه دارد. ‏

‏ ‏

بخش دوم: منشأ پیدایش دولت، طبیعی است یا ارادی

‏تا آنجا که مطالعات تاریخی و کنجکاویهای جامعه شناسان، در زندگیِ جوامعِ تقریباً‏‎ ‎‏ابتدایی امروز نشان می دهد، در اجتماع افراد بشر همه جا و همه وقت مقررات خاص و یک‏‎ ‎‏نفر یا یک دسته برای وضع یا اجرای آن مقررات، دربارۀ مردم وجود داشته است. پیدایش‏‎ ‎‏این وضع از چه وقت و به چه صورت بوده، مطلبی است که دربارۀ آن نظرهای گوناگون‏‎ ‎‏اظهار شده که هیچ یک از آنها از حدود فرضیه تجاوز نمی کند و دلایل و شواهد علمی که‏‎ ‎‏یکی از آنها را تثبیت و تعیین کند در دست نداریم. ‏

‏برخی آن را طبیعی و فطری، برخی دیگر مستند به وحی و الهام، جمعی خلاف طبیعت و‏‎ ‎‏معلول قراردادهای اجتماعی و گروهی آغاز آن را از زندگی خانوادگی و تفوق پدر یا مادر در‏‎ ‎‏خانواده می دانند. ‏

‏یعنی توسعه و تکامل سازمان خانوادگی به  تشکیل خانواده های بزرگ و قبایل، و توفق‏‎ ‎‏پدر یا مادر به حکومت شیخی منجر شد و دنبالۀ آن ملتها و دولتها به وجود آمد. ‏

‏بعضی آن را نتیجه جنگ و غلبۀ قوی بر ضعیف و عده ای معلول علل و عوامل اقتصادی و‏‎ ‎‏دسته ای مربوط به علل و عوامل گوناگون دانسته و برآنند که علت آن همه جا یکسان نبوده‏‎ ‎‏است. ‏

‏ولی چنانکه گفتیم همۀ اینها فرضیه هایی است که قدرت تخیل یا تفکر دانشمندان تحت‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 334
‏تأثیر قراین بسیار ضعیفی به وجود آورده و هیچ یک را نمی توان ترجیح علمی داد، گذشته از‏‎ ‎‏اینکه راه به روی فرضهای تازۀ دیگر بسته نیست و ممکن است نظرهای دیگری پیدا شود و‏‎ ‎‏شمارۀ فرضیه ها افزونتر گردد. ‏

‏آیات قرآن کریم و آنچه در سفر تکوین تورات کنونی در دست است در داستان آفرینش‏‎ ‎‏جهان و انسان این نظر را تأیید می کند که زندگی بشر، در نخستین مرحلۀ اجتماعی، صورت‏‎ ‎‏خانوادگی داشته و پدر در اثر تفوق طبیعی یا شبه طبیعی یا در اثر وحی و الهام، رئیس‏‎ ‎‏خانواده شده است. به این ترتیب می توان گفت: فرضیه های دوم و چهارم تا حدودی‏‎ ‎‏از تأییدات دینی برخوردار است. به هر حال در این مسئله نیز آنچه بیشتر مورد توجه است،‏‎ ‎‏این است که زندگی اجتماعی بدون نظامات و مقرراتی مربوط به حقوق و حدود افراد و‏‎ ‎‏روابط آنها با یکدیگر تحقق نمی پذیرد و نظامات و مقررات اجتماعی را باید کسی وضع کند‏‎ ‎‏و کسی اجرا کند. ممکن است اصل پیدایش همۀ نظامات اجتماعی را به صورتی به خدا‏‎ ‎‏نسبت داد، ولی اجرای آنها خواه و ناخواه باید به عهدۀ فرد یا دسته ای از خود مردم باشد،‏‎ ‎‏بنابراین می توان گفت در اجتماعات بشری، در مراحل مختلف، همواره فرد یا دسته ای‏‎ ‎‏وجود داشته است که اجراکننده مقررات و حافظ نظامات اجتماعی باشند. ‏

‏اجرای مقررات و حفظ نظامات، ناچار، توام با قدرت و تسلط بر مردم و به عبارت دیگر:‏‎ ‎‏حکومت بر آنهاست کاوشهای علمی فراوانی که در ادوار مختلف تمدن بشر، به خصوص در‏‎ ‎‏قرنهای اخیر به عمل آمده، به وجود یک اجتماع بشری فاقد «بزرگتر» و «کلانتر» یا یک دسته‏‎ ‎‏حاکم و مسلط بر دیگران برخورد نکرده است. بررسی تعالیم اجتماعی و قوانین حقوقی و‏‎ ‎‏اخلاقی اسلام نشان می دهد که همۀ آنها بر اساس ضرورت حکومت مقرر شده و حتی در‏‎ ‎‏برخی موارد به این اصل تصریح شده است. ‏‎[4]‎

‏ ‏

بخش سوم:هدف دولت 

 دیدگاههای مختلف در هدف دولت 

‏1 ‏‎–‎‏ 1 ‏‎–‎‏ هدف دولت در لیبرالیسم تامین نظم، امنیت، عدالت، رفاه و توسعۀ اجتماعی و‏‎ ‎‏رضایت مردم است. ‏

‏1 ‏‎–‎‏ 2 ‏‎–‎‏ هدف دولت در سوسیالیسم تامین اهداف فوق، به شرط برابری. ‏

‏1 ‏‎–‎‏ 3 ‏‎–‎‏ هدف دولت در تئوری سیاسی مسیحیت کمال معنوی و سعادت اخروی است.‏‎ ‎‏(اگوستین شهر خدا را محل نور و پاکی و عدالت می داند)  ‏

‏1 ‏‎–‎‏4 ‏‎–‎‏ هدف دولت جمهوری اسلامی ایران هم تامین امنیت، عدالت و توسعۀ دولت‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 335
‏اجتماعی و رضایت مردم است، و هم کمال معنوی و سعادت اخروی، که این دو هدف،‏‎ ‎‏رابطه دیالکتیکی با یکدیگر دارند نه مستقل از هم. ‏

‏همانطور که در جدول مشخص است با دو دسته هدف مواجهیم:‏

‏دسته اول: تأمین ابزار کمال مادی شامل قدرت امنیت، استقلال، آزادی، رفاه، آموزش،‏‎ ‎‏توسعه و عدالت اجتماعی تا حد رضایت مردم. ‏

‏دسته دوم: تامین ابزار کمال معنوی شامل اجرای ارزشهای اخلاقی و تهذیب نفس تا حد‏‎ ‎‏رضایت خدا. هدف دولت جمهوری اسلامی ایران می تواند یکی از چهار حالت زیر باشد: ‏

حالت اول:‏ اینکه فرض کنیم دولت اسلامی دو دسته هدف مستقل از یکدیگر دارد که‏‎ ‎‏اولی به سعادت دنیوی و دومی به سعادت اخروی مربوط می شود. ‏

‏متدولوژی این دیدگاه در حقیقت دوالیستی است که بین دنیا و آخرت و امور مادی و‏‎ ‎‏معنوی تفکیک قائل می شود، و چنین رویکردی در جمهوری اسلامی ایران نمی تواند مقبول‏‎ ‎‏باشد. ‏

حالت دوم:‏ اینکه فرض کنیم هدف اصلی جمهوری اسلامی ایران این است که در دنیا‏‎ ‎‏عدالت برقرار گردد (قسط) و انسانها به سعادت برسند، ولی از آن جهت که اعتقاد به خدا و‏‎ ‎‏معاد مقدمۀ فکری لازم برای عدالت اجتماعی است پس دولت لازم است به مسائل دسته‏‎ ‎‏دوم هم بپردازد. ‏

‏متدولوژی این دیدگاه در حقیقت مونیستی از نوع مادیگرایی است که در تئوری‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی ایران مورد قبول نیست. ‏

حالت سوم:‏ اینکه فرض کنیم هدف اصلی، رسیدن به خداست (کمال معنوی) ولی چون‏‎ ‎‏انسان ضرورتاً اجتماعی زندگی می کند و عدالت و ارزشهای اجتماعی برای سیر کمال‏‎ ‎‏معنوی انسان لازم است، دولت به آنها می پردازد و گرنه آنها ارزش ذاتی ندارند. ‏

‏متدولوژی این دیدگاه نیز مونیستی و از نوع معنی گرایی است که مردود است. ‏

حالت چهارم:‏ با توجه به اینکه در مقدمه گفتیم تکامل انسان یعنی کلیه نیازهای مادی و‏‎ ‎‏روحی انسان به طور متعادل و هماهنگ برآورده شود و همچنین گفتیم که جسم و روح و‏‎ ‎‏امور دنیوی و اخروی تأثیر متقابل دارند، پس اهداف دوگانه، هر دو لازم است، ولی از‏‎ ‎‏یکدیگر مستقل نیستند بلکه ممکن است در یک زمان یکی، دیگری را تحت الشعاع قرار‏‎ ‎‏دهد و کم اثر کند و متقابلاً زمان دیگر، خود تحت الشعاع قرار گیرد. این همان رابطۀ‏‎ ‎‏دیالکتیک بین اهداف دوگانۀ دولت است. ‏

‏یعنی در جمهوری اسلامی ایران بین درخواستهای مردم و احکام الهی یک رابطۀ دو‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 336
‏طرفه و متقابل وجود دارد که دولت سعی می کند درخواستهای مردم را با احکام الهی‏‎ ‎‏هماهنگ کند و از برآیند آنها سیاستهای دراز مدت و کوتاه مدت خود را تعیین نماید. ‏‎[5]‎‏ امام‏‎ ‎‏خمینی(س) در این زمینه می فرمایند:‏

‏«ما می خواهیم که حکومت هم الهی باشد و موافق حکم خدا و هم با رأی مردم باشد و‏‎ ‎‏موافق میل مردم.» ‏‎[6]‎

‏ ‏

فصل دوم: مشروعیت دولت 

1 - دیدگاههای دولت در مشروعیت یا عدم مشروعیت دولت 

 همه دولتها نامشروع اند

‏1 ‏‎–‎‏ 1 ‏‎–‎‏ آنارشیسم در غرب: حکومت باعث ظلم و بدبختی و مصیبت است و باید از بین‏‎ ‎‏برود. ‏

‏1 ‏‎–‎‏ 1 ‏‎–‎‏ 1 ‏‎–‎‏ در یونان باستان. ‏

‏1 ‏‎–‎‏ 1 - 2 ‏‎–‎‏ در اوایل قرن 19 در اروپا (پرودون و باکونین). ‏

 2  خوارج در تاریخ اسلام:‏ حکومت فقط حق خداست و انسان حق حکومت‏‎ ‎‏ندارد ‏(لا حکم الا لله)‏. ‏

 

 همه دولتها مشروع اند و کسی حق شورش ندارد

 1  بعضی تئوریسینهای اهل سنت:‏ «روزبهان» در سلوک الملوک گفته است که‏‎ ‎‏حکومتهای ناشی از غلبه بدون بیعت (حتی اگر حاکم، فاسق و جاهل باشد) یکی از انواع‏‎ ‎‏دولت مشروع است. ‏

 2  هابز:‏ طبق تئوری او حکومت ناشی از یک قرارداد ذهنی است تا مردم، وضع‏‎ ‎‏طبیعی را پشت سر بگذارند. یعنی شورش علیه هر دولت منجر به هرج و مرج یا سقوط‏‎ ‎‏حکومت می شود که بازگشتی به وضع وحشتناک طبیعی است، لذا هیچ کس، حق شورش‏‎ ‎‏ندارد. ‏

 3  سقراط:‏ بی نظمی و خلاف قانون عمل کردن، در هر حکومتی ممنوع است. بلکه‏‎ ‎‏فقط با «بحث و مذاکره» می توان خواهان اصلاحاتی در حکومت شد. ‏

 4  تئوری سیاسی مسیحیت:‏ ویتوریا (در ماهیت قدرت سیاسی): همه قدرتها ناشی‏‎ ‎‏از خداست و هر کس در برابر قدرت مستقر موجود شورش کند به نظم الهی اعتراض کرده‏‎ ‎‏است. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 337
 5  داروینیسم سیاسی:‏ معتقد است که هر کس قویتر باشد و در رقابت، قدرت را به‏‎ ‎‏دست گیرد مشروع است. (راین ها ردکونل) ‏

‏ ‏

 دولتها مشروطه مشروع اند

 1  مشروطه سلطنتی:‏ حکومت پادشاه همراه مجلس منتخب مردم، مشروع است. ‏

 2  مشروطه دموکراتیک:‏ (فقط منتخبین مردم، مشروع اند) ‏

 3  مشروطه فلسفی:‏ حکومت فیلسوف، مشروع است. (افلاطون) ‏

 4  مشروطۀ الهی:‏ فقط مدینۀ فاضله ای مشروع است که رهبری آن 12 یا 6‏‎ ‎‏شرط داشته باشد. (فارابی) ‏

 5  مشروطه کاریزماتیک:‏ حکومتهای کاریزماتیک نیز مشروع اند. (وبر) ‏

 6  مشروطه الهی مردمی:‏ (در جمهوری اسلامی ایران حکومت هم باید مورد رضای‏‎ ‎‏خدا باشد، و هم مورد رضای مردم). ‏

‏ ‏

توضیح: در تفاوت مشروعیت جمهوری اسلامی ایران با دیگر دولتهای مشروطه:

‏در دموکراسیها با رای دادن و در دولتهای کاریزما و سلطنتی با پذیرش قواعد حاکم بر‏‎ ‎‏جامعه، مردم مشروعیت دولت را می پذیرند. هرگاه این پذیرش از بین برود یا اکثریت در‏‎ ‎‏انتخابات شرکت نکنند دولت باید داوطلبانه کنار رود و یا خود را اصلاح کند و اگر چنین‏‎ ‎‏نکند مردم حق شورش دارند. ‏

‏- یک سؤال مهم در این بحث حقوقی مطرح است و آن اینکه ابتدا بایستی مردم شورش‏‎ ‎‏کنند تا مشروعیت دولت زیر سؤال برود یا ابتدا مشروعیت زیر سؤال می رود و بعد مردم‏‎ ‎‏دست به شورش می زنند؟ زیرا مشکل آنجاست که همۀ دولتها به اتکای مشروعیت خود هر‏‎ ‎‏گونه شورشی را به عنوان حرکت براندازی سرکوب می کنند  و اجازۀ شورش به فردی‏‎ ‎‏نمی دهند. پس چه زمانی می توان گفت که از این به بعد، دولت، حق سرکوب شورش مردم‏‎ ‎‏را ندارد و بایستی داوطلبانه کناره گیری کند. چنین مسئله مهمی در تئوریهای مونیستی پاسخ‏‎ ‎‏داده نشده است. ‏

‏مسئله فوق در تئوری جمهوری اسلامی ایران حل شده است، زیرا در این تئوری همۀ‏‎ ‎‏دولتها حتی اگر مشروعیت مردمی داشته ولی مشروعیت الهی نداشته باشند، مردم و‏‎ ‎‏روشنفکران مسلمان جامعه حق دارند علیه آن دولت، مبارزه و شورش کنند. به همین دلیل‏‎ ‎‏امام خمینی(س) به خود حق می داد که با دولت پهلوی مبارزه کند و مردم را به مبارزه دعوت‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 338
‏کند، در حالیکه امام خمینی(س) حتی دولتی مثل دولت محمدرضا شاه را مالک اموال‏‎ ‎‏می دانست (برخلاف نظر آقای خویی که اموال دولتی را مجهول المالک قلمداد می کرد). ‏

‏یعنی کلیه معادن و منابع زیرزمینی در اختیار دولت بود و دولت حق داشت از آنها،‏‎ ‎‏بهره برداری کند و کسی حق برداشت غیر قانونی از اموال عمومی را نداشت و آن را دزدی‏‎ ‎‏محسوب می کرد. زیرا دولت، تا زمانی که مردم، خواهان سرنگونی آن نشده اند مشروعیت‏‎ ‎‏مردمی دارد پس مالک اموال عمومی است. ‏

‏مبتنی بر همین تئوری، امام پس از راهپیمایی بزرگ مردم در عاشورای 1357 در نامه ای‏‎ ‎‏سرگشاده به سران کشورهای جهان اعلام کرد دولت پهلوی دیگر مشروعیت مردمی ندارد و‏‎ ‎‏حق بستن هیچگونه قراردادی به عنوان دولت ایران را ندارد. یعنی از این مرحله به بعد،‏‎ ‎‏دولت، مشروعیت مردمی خود را نیز از دست داد و دیگر، حق مالکیت بر اموال عمومی را‏‎ ‎‏ندارد. لذا امام دستور داد که دیگر مردم به دولت، مالیات ندهند. ‏

‏تئوری جمهوری اسلامی ایران می تواند انقلابهای مردمی و عدم مشروعیت دولتها را در‏‎ ‎‏هر دو حالت توجیه تئوریک کند وگرنه در تئوریهای مونیستی این مسئله، حل شدنی نیست. ‏

‏ ‏

دیدگاههای مختلف در انواع مشروعیت دولت 

 مشروعیت مدنی civil 

 مشروعیت کاریزماتیک:‏ (منظور، کاریزمای غیر دینی است مثل حکومتهای‏‎ ‎‏انقلابی) ‏

 2  مشروعیت سنتی:‏ (مربوط به پادشاهی غیر دموکراتیک است). ‏

 3  مشروعیت دموکراتیک 

 4  مشروعیت اکتسابی پس از غلبه در اثر ایجاد توسعه:‏ (کسب مشروعیت به دلیل‏‎ ‎‏کارآمدی) ‏

 مشروعیت الهی numinus 

 1  حکومت پادشاهی:‏ که خود را نماینده خدا می داند. ‏

 2  حکومت تئوکراسی:‏ خدا عیسی پطرس پاپ ‏

 مشروعیت الهی مردمی 

 ‏خدا ‏‏ پیامبر ‏‏ امام ‏‏ فقیه ‏‏ خبرگان‏

‏ ‏

‏3 ‏‎–‎‏ 1 ‏‎–‎‏ شورای نگهبان ‏‎…‎‏ ‏‏ کابینه‏ ‏ رئیس جمهور ‏‏ مردم‏

       ‏پارلمان‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 339
توضیح در مورد جمهوری اسلامی ایران 

‏تا به حال اکثر کسانی که راجع به تئوری جمهوری اسلامی ایران نظر داده اند جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ایران را یا با جمهوریهای مردمی و یا با حکومت اسلامی معصومین، مشابه فرض‏‎ ‎‏کرده و بر همان اساس نظریه پردازی کرده اند:‏

‏یک نظریه معتقد است که مشروعیت جمهوری اسلامی ایران از مردم است و به سخن‏‎ ‎‏امام خمینی(س) که: «ملاک، رای مردم است» و همچنین اصل 57 قانون اساسی (قسمت‏‎ ‎‏دوم) استناد می کند. ‏

‏نظر دیگر معتقد است که مشروعیت جمهوری اسلامی ایران الهی است یا به تعبیر‏‎ ‎‏فلسفی مبتنی بر اصالت وظیفه است نه مبتنی بر قرارداد اجتماعی. ‏

‏این نظر در حقیقت همان تئوری سقراطی اصالت وظیفه است (و در جدول، در بخش‏‎ ‎‏تئوکراسی  قرار می گیرد) که توجه به نظر و رأی مردم از باب کارآمدی حکومت است نه از‏‎ ‎‏باب مشروعیت. یعنی مشروعیت جمهوری اسلامی ایران الهی است ولی بایستی مقبولیت‏‎ ‎‏مردمی هم داشته باشد و الا کارآمدی آن از بین می رود. ‏‎[7]‎

‏نظر اول، جمهوری اسلامی ایران را مساوی «جمهوری» و نظر دوم مساویِ «حکومت‏‎ ‎‏معصوم» فرض کرده اند در حالیکه جمهوری اسلامی ایران هم «جمهوری» است هم‏‎ ‎‏«اسلامی»، یعنی از طرفی به دلیل اینکه حق تعیین سرنوشت، با خود مردم است «در‏‎ ‎‏به وجود آمدن» جمهوری اسلامی ایران و «تداوم» آن انتخاب مستقیم مردم لازم است. (دقت‏‎ ‎‏شود که «انتخاب» غیر از «تایید و مقبولیت» است بلکه مادر مشروعیت مردمی است) و از‏‎ ‎‏طرف دیگر بایستی رهبر حکومت از بین فقهای دارای شرایط مذکور در فرمان امام زمان‏‎ ‎‏انتخاب شود (مشروعیت الهی) که در مجموع بین وظیفه الهی و خواست مردمی، در‏‎ ‎‏حکومت، یک رابطۀ دیالکتیک برقرار می گردد. ‏

‏تصویری که در قانون اساسی حکومت جمهوری اسلامی ارائه می شود. هم «مفهوم‏‎ ‎‏فلسفی جمهوری» را در بر می گیرد (حکومت مبتنی بر مشروعیت بشری) هم مفهوم حقوقی‏‎ ‎‏جمهوری را در بر می گیرد (جمهوری ریاستی که رئیس جمهور، انتخابی و غیر دایمی باشد)‏‎ ‎‏و هم مفهوم سیاسی جمهوری را در بر می گیرد (جمهوری به معنای دموکراسی و‏‎ ‎‏غیر دیکتاتوری). ‏

‏ ‏

الف: مشروعیت الهی دولت جمهوری اسلامی ایران 

‏جامعۀ اسلامی، جامعه ای است که در آن ارزشها و احکام و قوانین اسلام بر همه روابط‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 340
‏اجتماعی حاکم باشد. از این رو جامعه ای را که همه افرادی مسلمان اند و به وظایف فردی‏‎ ‎‏اسلامی خود عمل می کنند، ولی قوانینی حاکم بر روابط اجتماعی آنها به صورت خالص‏‎ ‎‏اسلامی نیست، جامعه اسلامی نمی دانیم. به عکس جامعه ای که همۀ افرادش مسلمان‏‎ ‎‏نیستند و برخی از آنها یهودی، زرتشتی یا مسیحی یا مسلمان سست عقیده اند که به همه‏‎ ‎‏وظایف فردی خود عمل نمی کنند، ولی ارزشها و قوانین و مقررات حاکم بر روابط اجتماعی‏‎ ‎‏آنها یکسره ارزشها و قوانین و مقررات اسلامی است، جامعه ای است اسلامی. ‏

 

 نقش فقه و فقیه در حکومت 

‏فقه در معنای گسترده اش به معنای فهم و شناخت است، ولی در زبان اسلامی امروز به‏‎ ‎‏معنی «شناخت اسلام» و مخصوصاً شناخت احکام و مقررات اسلام از راه اجتهاد است. ‏

‏در جامعه اسلامی طبق تعریف بالا باید ارزشها و احکام و قوانین اسلام بر همه روابط‏‎ ‎‏اجتماعی آن حاکم باشد. فقه یعنی اسلام شناسی عمیق و پویا، نقش تعیین کننده دارد و فقها‏‎ ‎‏یعنی صاحب نظران در مسائل و قوانین اسلامی، وظیفه سنگینی بر عهده دارند. برای آنکه‏‎ ‎‏یک جامعه روند خالص اسلامی داشته باشد فقیهان باید دو مسئولیت بزرگ اساسی را‏‎ ‎‏بپذیرند. ‏

‏الف: فقاهت و تلاش برای یافتن پاسخ به سؤالهایی که در رشد جامعه پیش می آید، فقیه‏‎ ‎‏باید با احاطه بر معارف اسلامی و توانایی بر تجزیه و تحلیل مسائل بر پایۀ تعالیم اسلام،‏‎ ‎‏همواره پاسخ اصیل اسلامی به سؤالهایی تازه را بیابد و مردم را از این نظر راهنمایی کند. ‏

‏ب: ولایت و حضور رهبری کنندۀ فقیه در اجرای قوانین، ولایت فقیه و حضور فقها در‏‎ ‎‏رهبری از چند نظر لازم است:‏

‏یکی از این نظر که او پیچیدگی مسائل تازه را بهتر و عمیقتر لمس کند و در نتیجه همان‏‎ ‎‏مسئولیت اول (فقاهت) را بهتر و سودمندتر انجام دهد و نظراتش راهگشاتر و کارسازتر‏‎ ‎‏باشد. ‏

‏دیگر اینکه طبق تجربۀ تاریخی، نظرات فقهی خالص و صحیح معمولاً در جریان عمل‏‎ ‎‏دستکاری می شود و از خطر انحراف مصون نیست و حضور رهبری کننده و جهت دهنده‏‎ ‎‏فقیه در جریان عمل از این خطر می کاهد و هر جا اعمال نظر لازم باشد با نظر او صورت‏‎ ‎‏می گیرد و اصالت اسلامی نظام در عمل اجتماعی کمتر آسیب می پذیرد. ‏

‏سوم اینکه اینگونه شخصیتها از خطر انحراف و لغزشهای مهم دورترند و با حضور آنها‏‎ ‎‏کل نظام مصونیت بیشتری پیدا می کند. بر این اساس که قانون اساسی جمهوری اسلامی‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 341
‏ایران روی این نکته مهم تکیه کرده و در اصل پنجم این قانون چنین آمده است:‏

‏«در زمان غیبت حضرت ولی عصر(عج) در جمهوری اسلامی ولایت امر و امامت امت‏‎ ‎‏بر عهدۀ فقیه عادل و باتقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است» ‏

‏شاید برخی تصور کنند که مفاد این اصل فقط با مبانی شیعه اثنی عشری سازگار است که‏‎ ‎‏معتقد به امام دوازدهم و غیبت اوست و فقها را نایب عام او می داند، ولی این تصور درست‏‎ ‎‏نیست، زیرا ضرورت ولایت فقیه، همچون ضرورت اصل امامت ناشی از ضرورت‏‎ ‎‏حاکمیت مکتب در جامعه اسلامی است، در یک جامعۀ مکتبی ولی امر باید برجسته ترین‏‎ ‎‏نمونۀ علمی مکتب باشد. ‏

‏ ‏

 ولایت فقیه در قرآن 

«ان الله یأمرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ان الله نعما یعظکم به ان الله کان سمیعاً بصیراً». 

«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم.» 

‏1 ‏‎–‎‏ خداوند امر فرموده که امانتها را به اهلش و صاحبش بدهید. ‏

‏2 ‏‎–‎‏ و هر گاه بین مردم داوری کردید به عدالت داوری کنید. خدا به آن اندرزتان می دهد و‏‎ ‎‏یادآوریتان می کند. بی شک خدا شنوای بیناست. ‏

‏3 ‏‎–‎‏ ای ایمان آوردگان! خدا را اطاعت کنید و پیامبران را اطاعت کنید و همچنین از رهبران‏‎ ‎‏حکومتتان اطاعت کنید. ‏

‏در قسمت اول منظور این است که حکومت مثل امانتی است که باید به اهل ولایت داده‏‎ ‎‏شود و در «حدیث» هم ذکر شده که منظور، ولایت معصومین است. ‏

‏در قسمت دوم، خطاب به  حکومتهای غیر معصوم است که بایستی بر اساس عدالت‏‎ ‎‏عمل کنند و کلیۀ بخشهای حکومت را شامل می گردد: مجریه، قانونگذاری و قضاوت. ‏

‏قسمت سوم، خطاب به جامعۀ مسلمین است که از خدا و پیامبر(ص) و ولی امر اطاعت‏‎ ‎‏کنید. اطاعت از خدا، منظور از اطاعت از قرآن است، و اطاعت از پیامبر منظور، دستورات‏‎ ‎‏شخص پیامبر(ص) است. مثل آنکه می فرماید از فرماندهانی پیروی کنید که مرزها اینطور‏‎ ‎‏نگهبانی دهند و مالیاتها را در هر کجا جمع کنند و غیره. ‏

‏اطاعت از ولی امر، بعد از معصومین، همانطور که در اصل 57 قانون اساسی جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ایران آمده است. منظور، فقیه جامع الشرایط است. ‏‎[8]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 342
 ولایت فقیه در احادیث

‏1- امام صادق(ع): مردم، در اختلافات اجتماعی به راویان حدیث یا (کسانی که قواعد‏‎ ‎‏الهی و حلال و حرام را می شناسند) رجوع کنید. و در ادامه می فرماید: ‏«فانی قد جعلته علمیکم حاکماً» ‏(فرمانروا) بر شما قرار دادم. ‏

‏2- ‏«العلماء ورثة الانبیاء»:‏ علما وارث پیامبرانند. شکی نیست که منظور از این ارث، امور‏‎ ‎‏مادی نیست. زیرا علما چنین چیزهایی به ارث نبرده اند، بلکه امور اعتباری مثل ولایت‏‎ ‎‏است. ‏

‏3- ‏«منزله الفقیه فی هذا الوقت کمنزلة الانبیاء فی بنی اسرائیل» ‏مقام فقیه زمان مثل مقام‏‎ ‎‏پیامبران بنی‏‏ ‏‏اسرائیل است. (این پیامبران مهمترین خصوصیتشان این بوده که حکومت‏‎ ‎‏کرده اند). ‏

‏4- امام موسی(ع): ‏«الفقهاء حصون الاسلام کحصن سور المدینه لها» ‏فقهای با ایمان‏‎ ‎‏دژهای اسلام اند و برای اسلام نقش حصار شهر را برای شهر دارند. ‏

‏5- روایت حضرت رضا(ع): ‏«یولم یجعل لم اماماً قیماً حافظاً مستودعاً لدرست المله‎ ‎» ‏همواره برای مردم، امام، قیم، حافظ و امین لازم است و الاّ ملت و دین مندرس می شوند. ‏

‏6- امام مهدی(عج): ‏«و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا، فانهم حجتی‎ ‎علیکم و انا حجة الله علیهم.» ‏در حوادث و پیش آمدهای اجتماعی به راویان حدیث  ما رجوع‏‎ ‎‏کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم بر آنها. ‏

‏امروز فقهای اسلام، از طرف امام(ع) حجت بر مردم هستند، همۀ امور و تمام کارهای‏‎ ‎‏مسلمین به آنان واگذار شده است. (حکومت، تمشیت امور مسلمین، اخذ و مصرف عواید‏‎ ‎‏عمومی) و هر کسی تخلف کند خداوند بر او احتجاج خواهد کرد. ‏

‏7 ‏‎–‎‏ علی(ع): ‏«العماء حکام علی الناس» ‏علما حاکم بر مردم اند. ‏‎[9]‎

‏ ‏

ب: مشروعیت مدنی دولت جمهوری اسلامی ایران

 حق تعیین سرنوشت مردم در این تئوری: 

‏در جامعه اسلامی، مردم در جریان امور نقش تعیین کننده دارند، ولی تفاوت اصلی نقش‏‎ ‎‏مردم در این نظام با نقش آنها در نظامهای به اصطلاح دموکراتیک این است که در نظام اسلامی‏‎ ‎‏این نقش از مجاری مورد قبول مکتب اعمال می شود، مکتبی که خود مردم یا لااقل اکثریت‏‎ ‎‏آنها، آزادانه پذیرفته و تصمیم گرفته اند آیین و راه و رسم زندگی آنها باشد. ‏

‏نقش و حضور مستمر مردم در صحنه از راههای زیر اعمال می شود:‏

‏1 ‏‎–‎‏ 1 ‏‎–‎‏ انتخاب مکتب، توسط مردم: در ایران، اکثریت مردم، آگاهانه و آزادانه اسلام را به‏‎ ‎‏عنوان دین و آیین زندگی فردی و اجتماعی خویش برگزیده و با این گزینش یک «قرارداد‏‎ ‎‏اجتماعی» به وجود آورده اند که اداره جامعه آنها باید بر اساس اسلام باشد و همه نهادهای‏‎ ‎‏اجتماعی آنها باید بر پایۀ تعلیم اسلام به وجود آید و این خواست آنها باید بر همۀ‏‎ ‎‏خواستهای دیگرشان حاکم باشد. ‏

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 343
‏2 ‏‎–‎‏ 1 ‏‎–‎‏ انتخاب قانون اساسی توسط مردم: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مسائل‏‎ ‎‏اصلی اداره جامعه را برای همیشه یا لااقل برای یک مقطع زمانی دراز مدت، تعیین می کند و‏‎ ‎‏بدون رای اکثریت جامعه اعتبار قانونی پیدا نمی کند. ‏

‏3 ‏‎–‎‏ 1 ‏‎–‎‏ انتخاب رهبری توسط مردم: همانطور که سنت دیرینۀ جامعه ما در انتخاب مرجع‏‎ ‎‏تقلید بوده و در قانون اساسی  ما نیز در زمینه تعیین رهبری آمده، رهبر یا به وسیله اکثریت‏‎ ‎‏ملت تعیین می شوند  یا رأی اکثریت خبرگان منتخب مردم. ‏

‏4 ‏‎–‎‏ 1 ‏‎–‎‏ انتخاب رئیس جمهوری و نمایندگان مجلس شورای اسلامی توسط مردم. ‏

‏5 ‏‎–‎‏ 1 ‏‎–‎‏ انتخاب اعضای شوراها توسط مردم: همانگونه که در قانون اساسی  پیش بینی‏‎ ‎‏شده، شوراهای مردمی در سطح گسترده، در روستاها، شهرها و مؤسسات به جریان کارها‏‎ ‎‏نظارت دارند و به حسن جریان امور کمک می‏‏ ‏‏کنند. ‏

‏به این ترتیب است که در جمهوری اسلامی ایران حاکمیت مکتب و حاکمیت انسان بر‏‎ ‎‏سرنوشت خویش در یک نظم سازنده همسو می شوند، و این چندگونگی در یگانگی حل‏‎ ‎‏می شود و توحید اسلامی در حرکت رشد یاب انسانها در راستای حکومت «الله» و دین و‏‎ ‎‏کتاب و شریعت او تحقق می یابد. ‏

‏اصولاً در هر حکومت که منتخب مردم باشد، رأی انتخاب کنندگان متضمن تعهد آنها به‏‎ ‎‏پیروی از تصمیمات آن حکومت در ادارۀ امور آنها است. در جامعه اسلامی هم، اکثریت با‏‎ ‎‏رأی خود ضمن انتخابهای ششگانه که بر شمردیم چنین تعهدی می کنند  و اقلیت نیز با‏‎ ‎‏انتخاب حضور اجتماعی با اکثریت، آن را می پذیرند. ‏

‏ ‏

نتیجه و جمع بندی

‏از مجموع نظرات، در مورد اهداف و وظایف دولت نتیجه می گیریم که وظایف دولت‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی ایران در 6 مورد خلاصه می شود. ‏

‏1- تامین نیازهای مادی اجتماعی (بهداشت، رفاه اقتصادی و رضایت مردم) ‏

‏2- تامین امنیت (داخلی و مرزی). ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 344
‏3- ایجاد نظم و تهیه و اجرای قانون ‏

‎ ‎

‏4- تامین عدالت اجتماعی ‏

‎ ‎

‏حفظ و اجرای احکام اسلامی. ‏

‎ ‎

‏5- حفظ دولت اسلامی. ‏‎[10]‎

‏انجام وظایف فوق، متکی به چند پایه است که پایه های قدرت دولت جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏ایران را تشکیل می دهد:‏

‏1- ایدئولوژی و ارزشهای مشترک دولت و مردم. ‏

‏2- منافع متقابل مردم با یکدیگر و مردم با حکومت در نظم و قانون. زیرا اگر فقط منافع‏‎ ‎‏گروهی خاص مورد توجه باشد دیگران چنین نظمی را نخواهند پذیرفت (قبلاً گفتیم که در‏‎ ‎‏تئوری اسلامی هم فرد اصالت دارد و هم اجتماع. یعنی منافع هر فرد اجتماع باید در قانون‏‎ ‎‏مورد نظر قرار گیرد). ‏

‏پس چنین دولتی صرفاً به زور متکی است نه به ایدئولوژی بلکه منافع و خواست مردم را‏‎ ‎‏نیز در نظر می گیرد. ‏

‏ ‏

فصل سوم

انواع ولایت Authoity و انواع حاکمان دینی 

الف: ولایت تکوینی:‏ خداوند که خالق جهان است بر همه موجودات جاندار و بی جان‏‎ ‎‏ولایت تکوینی دارد؛ یعنی علی رغم «نظم اولیه» که بر اساس ارادۀ  الهی در جهان به وجود‏‎ ‎‏آمده است، ‏‎[11]‎‏ خداوند می تواند هر گونه تغییری را بر اساس مصلحت کل هستی در نظم‏‎ ‎‏اولیه ایجاد نماید. ‏

‏برخلاف دیدگاه یهودیان که قرآن از قول آنها می فرماید: پس از خلقت جهان، دیگر‏‎ ‎‏خداوند حاکمیت و ولایت مطلقه بر جهان ندارد. ‏(قالت الیهود یدا مغلوله)‏ خداوند ولایت‏‎ ‎‏تکوینی خود را به پیامبر(ص) و ائمه تفویض کرده است. ‏

ب: ولایت تشریعی:‏ با توجه به  اینکه انسانها علاوه بر هدایت غریزی و  عقلی، نیاز به‏‎ ‎‏هدایت اجتماعی نیز دارند، ‏‎[12]‎‏ خداوند نمایندگانی از طرف خود می فرستد تا قوانینی را‏‎ ‎‏جهت هدایت انسان و شناساندن سیر تکامل مطرح کنند. ‏

‏ارسال این قوانین که سمبل ولایت تشریعی خداست، در حقیقت لطف خدا به‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 345
‏انسانهاست. ‏

‏خداوند «ولایت تشریعی» (حق قانونگذاری) خود را به حاکمان دینی (پیامبر، ائمه،‏‎ ‎‏فقهای واجد شرایط) تفویض می کند و به  همین دلیل حاکمان دینی علاوه بر قوانین اولیه،‏‎ ‎‏قوانین جدیدی می توانند وضع کنند، زیرا در اثر تکامل جامعه بشری مواردی پیش می آید که‏‎ ‎‏قبلاً در زمان پیامبر(ص) وجود نداشته است و نیاز به قانونگذاری جدید است، مثل قانون‏‎ ‎‏بانک، بیمه، رانندگی و ‏‎…‎

‏همچنین گاه حکومت دینی در اثر اضطرار و بحران اجتماعی «قانون ثانویه» وضع‏‎ ‎‏می کند. یعنی به طور موقت می تواند خلاف قانون اولیه عمل کند تا بحران از بین برود، آنگاه‏‎ ‎‏مجدداً قانون اولیه عملی گردد مثل قانون موقت مالک و مستاجر و ایجاد محدودیتهای‏‎ ‎‏موقت برای مالکان. اقدامات فوق ناشی از ولایت تشریعی حاکمان دینی است. ‏

‏با توجه به نکات فوق می توانیم خصوصیات سه نوع حاکم دینی را اینگونه مطرح کنیم:‏

‏ ‏

‏ ‏

‏وحی‏

‏عصمت‏

‏ولایت تکوینی‏

‏ولایت تشریعی‏

‏ذکر مشخصات کامل‏

‏پیامبر‏

‏دارد‏

‏دارد‏

‏دارد‏

‏در قرآن است‏

‏در قرآن است‏

‏امام‏

‏ندارد‏

‏دارد‏

‏دارد‏

‏در قرآن است‏

‏در حدیث است‏

‏فقیه‏

‏ندارد‏

‏ندارد‏

‏ندارد‏

‏دارد‏

‏فقط ذکر مشخصات کلی در حدیث آمده است‏

‏ ‏

تبیین ولایت مطلقه فقیه 

‏ولایت مطلقه فقیه بدین معنی است که فقیه در مقابل «قانون اولیه اسلام» دستش کاملاً‏‎ ‎‏بسته نیست، بلکه می تواند مثل پیامبر و ائمه، قانون حکومتی و ثانویه وضع کند. و همچنین‏‎ ‎‏می تواند در بن بستهای حقوقی که هیچگونه راه حل حقوقی و قانونی وجود ندارد، جهت‏‎ ‎‏رهایی از بن بست مربوطه شخصاً اقدام لازم را بنماید. مثل اینکه قانون اساسی  جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ایران مصوب 1358 هیچگونه راه حلی برای اصلاح آن وجود نداشت، یعنی همه‏‎ ‎‏می دانستند که قانون اساسی  جمهوری اسلامی ایران باید اصلاح شود، ولی طبق قانون‏‎ ‎‏اساسی هیچ کس حق چنین کاری را نداشت. نهایتاً ولی فقیه در سال 1368 گروهی را مامور‏‎ ‎‏کرد تا قانون اساسی  جمهوری اسلامی ایران را اصلاح نمایند و جامعه را از بن بست حقوقی‏‎ ‎‏نجات داد. ‏

‏همچنین در بن بست حقوقی ناشی از اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان هیچگونه راه‏‎ ‎‏حلی در قانون اساسی پیش بینی نشده بود که ولی فقیه با تشکیل «مجمع تشخیص مصلحت» ‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 346
‏این بن بست را نیز پشت سر گذاشت. ‏

‏توضیحات فوق به مفهوم بی قانونی در ولایت مطلقه نیست، زیرا قانون اساسی  با ذکر‏‎ ‎‏اختیارات رهبر سعی کرده است این اختیارات را به صورت عادی مشخص کند و فقط در بند‏‎ ‎‏8 اصل 110 به حل بن بستهای حقوقی اشاره می کند که یکی از اختیارات رهبر این است که‏‎ ‎‏معضلات نظام را که از طرق عادی قابل حل نیست از طریق مجمع تشخیص مصلحت که در‏‎ ‎‏قانون اساسی  جمهوری اسلامی ایران یک نهاد قانونی است حل نماید. ‏

‏امام خمینی(س) نیز در فرق ولایت فقیه و دیکتاتوری می‏‏ ‏‏گوید:‏

‏«اشخاصی که از برنامه های اسلامی اطلاعی ندارند گمان می کنند ولایت فقیه اسباب‏‎ ‎‏دیکتاتوری می شود، در صورتی که ولایت فقیه جلوی دیکتاتوری را می گیرد. ‏حکومت‎ ‎اسلامی حکومت قانون الهی‏ است و پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین هم تابع قانون بودند و‏‎ ‎‏نمی توانستند یک قدم هم از قانون تخلف کنند. اسلام دیکتاتوری ندارد و آن کسانی که‏‎ ‎‏پاسدار اسلام اند اگر بخواهند دیکتاتوری کنند به حکم اسلام از پاسداری ساقط می شوند. ‏‎[13]‎

‏منظور امام از جملات فوق این است که با توجه به شرط دایمی عدالت در رهبری،‏‎ ‎‏هیچگاه رهبر از مسیر قانون، حق و عدالت خارج نخواهد شد و به مجرد این که خارج شود‏‎ ‎‏مجلس خبرگان او را عزل می کند. ‏

‏پس ولایت مطلقه فقیه مساوی بی قانونی و دیکتاتوری نیست بلکه منظور این است که‏‎ ‎‏فقیه در اداره جامعه، بن بستهای حقوقی و نیازهای قانونی را می تواند با قوانین حکومتی،‏‎ ‎‏ثانویه و اقدامات دیگر برطرف نماید. البته بایستی توجه داشت که در ساختار حقوقی‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی ایران به طور معمول حق قانونگذاری (ثانویه و حکومتی) از ولی فقیه به‏‎ ‎‏مجلس شورای اسلامی تفویض شده است که منافاتی با اصل تئوری ندارد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 347
ضمیمه 

مقایسۀ جمهوری اسلامی ایران و دموکراسی در یک نگاه 

مشخصات حکومت دموکراسی

‏حاکمیت و حکومت از مردم ناشی می شود و برای مردم است. ‏

‏2 - نوع حکومت و مدیران آن به وسیلۀ مردم انتخاب می شود (حق رای عمومی‏‎ ‎‎Universal suvrage‎‏ آزادی انتخابات و رقابت گروهها با هم (‏‎free – election) (competetive parties‎‏)‏‎ ‎‏پیروزی با اکثریت آراء حاصل می شود. ‏

‏3- هدف دولت: تامین آزادی، رفاه، عدالت اجتماعی و رضایت مردم است، مثلاً برابری‏‎ ‎‏در فرصتها و امکانات اولیه، زندگی ‏

prosperity – equality of opportunity and starting point   ‏4- برابری همه در برابر قانون: حق استفاده همگانی از محاکم، خصوصاً برای‏   ‏اقلیت سیاسی ‏ equality of status ‏. ‏

‏5- آزادی وجدان، فکر و عقیده و سپس آزادی بیان، قلم و اجتماعات (حق انتقاد و‏‎ ‎‏مخالفت) به شرط اینکه مخل به حقوق دیگران نباشد. ‏

‏6- خوش بینی به ذات انسان: اصالت داشتن فرد، احترام به مالکیت خود. ‏

‏7- عقل گرایی و اومانیسم سکولاریسم و عرفی شدن حکومت و عدم نیاز به‏‎ ‎‏هدایت الهی. ‏

‏8- آینده انسان متکی به ارادۀ  انسان است (چگونگی شکل گیری جامعه و دولت به ارادۀ‏‎ ‎‏انسان بستگی دارد.) ‏

 

مشخصات جمهوری اسلامی

‏1- «حاکمیت» از آن خداست و در عین حال حق تعیین سرنوشت به مردم واگذار شده‏‎ ‎‏است (یعنی حاکمیت از آن خدا و حکومت از آن مردم است) و در رابطۀ دیالکتیک بین‏‎ ‎‏خواست خدا و مردم، حکومت اسلامی تشکیل می شود که مدیران، باید شرایط خاصی را‏‎ ‎‏داشته باشند. ‏

‏2- نوع حکومت و مدیران آن توسط مردم تعیین می شوند  (حق رای عمومی (آزادی‏‎ ‎‏انتخابات و رقابت گروهها با هم) اکثریت آراء ملاک است). ‏

‏3- هدف دولت از یک طرف سعادت اخروی و کمال معنوی انسان و از طرف دیگر‏‎ ‎‏خوشبختی و سعادت دنیوی و رفاه و عدالت اجتماعی و رضایت مردم است که این دو‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 348
‏هدف، رابطۀ دیالکتیک با یکدیگر دارند. ‏

‏4- برابری همه در مقابل قانون ‏‎–‎‏ حق استفاده همگانی از محاکم خصوصاً برای اقلیت‏‎ ‎‏سیاسی (البته در جمهوری اسلامی ایران به  دلیل اینکه دین رسمی وجود دارد برای اقلیتهای‏‎ ‎‏مذهبی قوانین خاص، خود بخود به وجود می آید.) ‏

‏5- آزادی وجدان، فکر و عقیده سپس آزادی بیان، قلم و اجتماعات (حق انتقاد و‏‎ ‎‏مخالفت)  به شرط اینکه مخل به حقوق دیگران و مبانی اسلام نباشد. در عین حال حکومت،‏‎ ‎‏به هدایت وجدان عمومی می پردازد. ‏

‏6- خوش بینی به ذات انسان (فطرت الهی) و احترام به مالکیت فرد و همانطور که در‏‎ ‎‏بحث انسان شناسی و جامعه شناسی اسلامی گفته می شود، بین نقش فرد و جامعه رابطۀ‏‎ ‎‏دیالکتیک برقرار است ولی تقدم نهایی با جامعه است. ‏

‏7- عقل گرایی و خداگرایی حکومت هم دینی است (یعنی به وحی نیازمند است)‏‎ ‎‏و هم استفاده از تجربیات بشری می کند (مثل تشکیل نهادهای سیاسی) رابطه وحی و عقل‏‎ ‎‏یک رابطه دیالکتیک است. ‏

‏8- علی رغم حاکمیت ارادۀ  الهی بر جهان، انسان اختیار تصمیم گیری دارد (در بحث‏‎ ‎‏جهان بینی اسلامی گفته می شود که بین ارادۀ  انسان و جبر وراثتی و جبر اجتماعی و جبر‏‎ ‎‏طبیعی رابطۀ دیالکتیک برقرار است و اصالت نهایی با ارادۀ  انسان استک که این سیستم،‏‎ ‎‏همان قضا و قدر و ارادۀ  الهی است.) ‏

‏با مشخصات مذکور نتیجه می گیریم جمهوری اسلامی مدل جدیدی از حکومت است‏‎ ‎‏که نام آن را می توان تئوکراسی  دموکراتیک یا «دموکراسی هدایت شدۀ دینی» گذاشت. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 349
منابع مربوط به بحث مقایسۀ دموکراسی با جمهوری اسلامی 

‏1- قاضی ابوالفضل، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، دانشگاه تهران، 1368، (دفتر پنجم‏‎ ‎‎–‎‏ فصل سوم). ‏

‏2- آشوری، داریوش، فرهنگ سیاسی، چاپ مروارید، 1357. ‏

‏3- پازارگاد، مکتبهای سیاسی، چاپ اقبال، 1343. ‏

‏4- جاسمی، محمد و بهرام، فرهنگ علوم سیاسی، گوتنبرگ، 1358. ‏

‏5- قانون اساسی  جمهوری اسلامی ایران. ‏

‏6- جمع بندی نظریات تئوریسینهای جمهوری اسلامی ایران. ‏

‏7- کتابی، محمود، ایدئولوژیهای عصر ما، دانشگاه اصفهان، 1357. ‏

‏ -8‏ Good win, Barbara – Using political Ideas – John wiley & Sons – 1985. 

‏-‏ ‏ ‏ ‏9‏  Scruton Roger, A Dictionary of political thought mac millan Books. 1982.

 

پی نوشتها

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 350

 

‏ ‏

‏ ‏

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 351

  • - در تئوریهای لیبرال گفته می شد که حکومت در امور فردی دخالت نمیکند، یعنی سیاست فقط به امور اجتماعی می پردازد، ولی با رشد تکنولوژی، امروز دیگر همه پذیرفته اند که صنعت فرهنگی خصوصاً از طریق تلویزیون نه تنها در اعماق منزل افراد دخالت کرده بلکه در اعماق ذهن انسانها نیز دخالت می کند. در این زمینه مراجعه کنید به کتاب آینه های جیبی مک لوهان.
  • - منظور از سیاست در این جا معنی عام آن است. معانی مختلف سیاست از این قرار است: معنی لغوی سیاست: تدبیر امور (در قدیم تنبیه کردن نیز به کار می رفته است). معنای اصطلاحی سیاست: 1 – تدبیر امور یک کشور از طریق برنامه ریزیها و سیاست گذاریها و اجرای آنها (که در متن، همین معنی عام به کار رفته بود) 2 – امور مربوط به قوه مجریه و احزاب و سیاست خارجی (معنی خاص) 3 – امور همراه با دروغ نیرنگ (معنی اخص)
  • - رجوع کنید به: خمینی، روح الله، رسالۀ نوین، ج 4، ص 68 تا 70.
  • - بهشتی محمد حسین، حکومت در اسلام، انتشارات قدس، صص 18، 15. همچنین: کلایمر رودی – جیمز آندرسن کویمبی کریستول، آشنایی با علم سیاست، ترجمه بهرام ملکوتی، نشر سیمرغ، ج اول، ص 34 – 28.
  • - برای مطالعه بیشتر در این بحث رجوع کنید به: ر.ک: صحیفه امام، ج 20، صص 176 – 163. و نیز ج 21، ص 102 – 51. وحی و نبوت. صص 43 – 39.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 460-461.
  • - صفار محمد جواد، آشنایی با قانون اساسی  ایران، تهران 1272 ص 39.
  • - امام خمینی، ولایت فقیه، ص 74 به بعد.
  • - امام خمینی، ولایت فقیه، ص 74 تا 171.
  • - این وظایف، در جهت رسیدن انسانها به تکامل (رشد هماهنگ استعدادها) و سعادت دنیوی و اخروی آنهاست.
  • - این نظم (که سنت الهی در تاریخ و جامعه را نیز شامل می شود) همان قوانینی است که ما بر اساس علوم مختلف بتدریج به آنها پی می بریم، مثل قانون جاذبه و حرکت. اما گاه خداوند اراده می کند و موقتاً تغییر خاصی در نظم اولیه به وجود می آورد که معمولاً از آن به معجزه تعبیر می کنیم، مثل تبدیل ناگهانی عصای حضرت موسی به یک موجود زنده. طبق نظم اولیه، این تحول طی چرخه انرژی در طبیعت صورت می گیرد یعنی گیاهان به صورت ماده غذایی جانوران، پس از هضم در بدن جانوران به حیوان مبدل می شوند، ولی در معجزه این مسیر در یک لحظه صورت می گیرد. از جمادی مردم و نامی شدم وزنما مردم به حیوان سر زدم مردم از حیوانی و آدم شدم پس ندانم کی ز مردن کم شدم
  • - حیوانات حتی از بدو تولد، با هدایت غریزی می توانند راه آینده خود را بیابند، مثل بچه لاک پشت که پس از بیرون آمدن از تخم به سمت دریا حرکت می کند و غذای مناسب خود را می شناسد، ولی بچه انسان برای شناختن غذای جسم خود دچار اشتباه می شود چه رسد به شناخت مسیر اخلاقی زندگی که بسیار مشکلتر است.
  • - امام خمینی، رساله نوین، ج 4، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، صص 67 – 157.