دین روشی در مبارزه امام خمینی(س)
دکتر محمد مهدی مرادی خلج
خلاصه مقاله
در تاریخ اسلام و ایران کم نبوده اند عالمان دین باوری که در صف ملتها و بر علیه حکومتها بوده اند و در این راه به مبارزه و مجاهداتی دست زده اند. و اما آنچه وجه تمایز حضرت امام خمینی(س) از سایر روحانیان دخیل در سیاست در تاریخ معاصر می باشد آن است که در مبارزه، دین را راهنمای عمل سیاسی و اجتماعی خود قرار داد و نه ممد و معد آن؛ و بر این اساس به مبارزه وجهه ای نوین بخشید. این مقاله درصدد است تا اهداف و روشهای متخذۀ امام از دین، در امر مبارزه را تبیین نماید و در سایۀ آن به ارزیابی عملکردهای ایشان در حین مبارزه و پس از پیروزی بپردازد.
واقعیت آن است که یکی از انگیزه های امام خمینی(س) در ورود به صحنۀ فعال مبارزات سیاسی، درک وی از مهجوریت دین در اجتماع و اعتقادش در وظیفه مندی و تکلیف مسلمین و روحانیون در دفاع از حضور دین در عرصۀ زندگی و دنیای مردم بود. زندگی سیاسی، نامه ها و مباحثات امام، پیش از سال 41 بیانگر آن است که مدتها قبل از علنی شدن مبارزات، در جستجوی فصل و زمان مناسبی برای ورود به این عرصه بوده است.
سخن گفتن از امام خمینی(س) و نقش وی در احیاء تفکر دینی، متفرع بر شناسایی مبانی مبارزات ایشان است؛ زیرا با شناخت این مبانی و اصول و فهم بینش امام و نیز منش و روشهای ایشان این امکان وجود دارد که تلاشهای سیاسی و فرهنگی وی را در مجموعه ای هماهنگ و ایدئولوژیک به نظاره نشست و مورد بررسی قرار داد.
در تاریخ اسلام و ایران کم نبوده اند: عالمان دین باوری که در صف ملتها و بر حکومتها بوده اند و در این راه به مبارزه و مجاهداتی دست زده اند، و به خصوص این امر در تاریخ معاصر ایران (که زایش فصل جدیدی از حیات سیاسی عالمان دینی است) آشکارتر و ملموستر است. اما به رغم بهره وری از دین توسط علمای دینی در مبارزات ضد ستم حاکمان و به میدان کشیدن مردم با استفاده از انگیزۀ دینی، ظاهراً آنچه مبنای این مبارزات را تشکیل می داده نه امری دینی بلکه در زمرۀ امور سیاسی بوده است؛ یعنی با وجودی که برای پیشبرد امری سیاسی در کشور که نیاز به بسیج توده ها احساس می شده است، علمای دینی وارد عرصۀ مبارزه شده اند، اما به دلایلی نخواسته اند یا نتوانسته اند به این مبارزه صبغه ای دینی بدهند و تلاشهای سیاسی را در پرتو دین سمت و سو بخشند. به تعبیر روشنتر، ورود علمای دینی در عرصه های اجتماعی و در کنار مردم عمدتاً به خاطر خصلت مردمگرایی آنها و نه به دلیل اعتقاد آنها در دینمداری تلاشها و مبارزات اجتماعی بوده است.
او مانند همه رهبران کاریزمایی انقلابها، در آغاز مبارزه، اندیشه هایی را مطرح کرد و روشهایی را در فرایند آن اعمال نمود که در نظر بسیاری از اندیشمندان مسلمان و عالمان
کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 281
فعال در امور سیاسی، در عین غریب بودن نوعی فرافکنی نسبت به افکار و اعمال موجود را به ذهنها متبادر می ساخت. مثلاً می توان از تحلیل نسبتاً عام نیروهای سیاسی پیرامون چگونگی مبارزه و ابعاد آن قبل از اوجگیری مبارزات در سال 1357 یاد کرد که معتقد بودند: مبارزات مردم ایران برای نتیجه بخشی به تقویت بعد مسلحانه مبارزه نیازمند است، و این بدان جهت است که از سه بُعد لازم برای نتیجه بخشی مبارزه (ابعاد سیاسی، عقیدتی – فرهنگی و نظامی) وجه تجربۀ سیاسی مردم ایران در نتیجه خیزشهای مشروطیت، نهضت ملی نفت و سایر حرکتهای سیاسی حاصل شده بود، بُعد فرهنگی و عقیدتی مبارزه نیز با نضج حوزۀ علمیۀ قم و حضور روحانیون در رخدادهای مربوط به انجمنهای ایالتی و ولایتی، رشد متوازنی با بعد سیاسی یافته بود، اما در بُعد نظامی، مردم آمادگی لازم برای مقابله با رژیم را نداشتند و بدین جهت توصیه می شد، بلکه باور این بود که باید به تقویت این بعد مبارزه برای پیروزی بر رژیم اقدام کرد. بر اساس همین تحلیل است که پس از قیام 15 خرداد 1342، شاهد ظهور گروههای مسلح مسلمان از جمله هیئتهای مؤتلفه، حزب ملل اسلامی، مجاهدین خلق ایران (منافقین) و نیز شاخه هایی از سازمانی هستیم که پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحت عنوان «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» اعلام موجودیت کرد. از دیگر سو، گروههای غیر مسلمان و عمدتاً مارکسیست با این تحلیل و باور که اندیشه های مارکسیستی (به جای فرهنگ دینی) جایگاه ویژه ای در میان نیروهای سیاسی و مبارز یافته است، از فعالیت صرف سیاسی و یا فرهنگی پیشینیان خود چون حزب توده دست برمی دارند و تشکلهای مسلحی همانند «فداییان خلق ایران» را سازمان می دهند.
امام خمینی(س) با وجود تأکید بر ضرورت آمادگیهای رزمی و تقویت روحیۀ دفاعی در مبارزان و نیز استفاده تبلیغی از این مسئله در جهت ارعاب رژیم و تهدید در اعلام جهاد در صورت ضرورت معتقد بودند که تکیه بر بُعد مسلحانه، انحراف در تاکتیک مبارزه و دور شدن از مقصد اصلی است، و آنچه باید محور مبارزه قرار گیرد، ترویح و نشر فرهنگ و عقاید دینی و تقویت و تعمیق آن با بهره گیری از مسائل اجتماعی و سیاسی روز است؛ و بر همین اساس بر خلاف دیدگاههای بسیاری از رجال و بزرگان سیاسی و دینی، از تأیید، تقویت و پذیرش مجاهدین خلق، پس از ملاقات فرستادگان سازمان با ایشان در نجف، خودداری کرد.
خدامحوری در مبارزه و احساس تکلیف در پرتو آن امری است که امام خمینی(س) از آغاز تلاشهای سیاسی خود همواره تا پایان حیاتش بر آن پای می فشردند. قدیمی ترین سندی که در این باره تاکنون به دست آمده است، تاریخ 11 جمادی الاول سال 1363 (هـ . ق)،
کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 282
1323 (هـ . ش)، 4 مِی 1944 (میلادی) را دارد. در این سند که در صدر آن عبارت «بخوانید و به کار بندید» قید شده است، روحانیون، علما، دانشمندان دیندار و وطنخواهان را مخاطب قرار می دهد و با تکیه بر آیه «قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموالله مثنی و فراداً.» آنان را به قیام برای خدا به عنوان تنها راه اصلاح جهان دعوت می کند و ترک قیام برای خدا و خودخواهی را عامل عقب ماندگی و سیطرۀ دیگر کشورها بر کشورهای اسلامی می داند و با ذکر پیروزی قیام پیامبران الهی چون ابراهیم خلیل و موسی کلیم و پیامبر خاتم(ص) در برابر صاحبان قدرت زمان آنها، عزت به دست آمده پیامبران را به واسطۀ خدامحوری آنها بر می شمرد. بخشی از سند مزبور چنین است:
قال الله تعالی: «قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموالله مثنی و فرادا»
خدای تعالی در این کلام شریف، از سر منزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظه هایی است که خدای عالم از میان تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده، این کلمه تنها راه اصلاح در جهان است. قیام برای خداست که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلت رسانده و از جلوه های گوناگون عالم طبیعت رهانیده…
خلیل آ سا در علم الیقین زن ندای لا احب الافلین زن
«قیام لله است که موسی کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحو کشاند. قیام برای خداست که خاتم النبیین(ص) را یکتنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانۀ خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام «قاب قوسین او ادنی» رساند.»
خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده…
این مبنای ثابت و استراتژیک، در مبارزه سال 57 و نیز در تداوم انقلاب، اساس حرکت سیاسی امام را تشکیل می دهد. ایشان در اول بهمن ماه 1357 در نوفل لوشاتو با تکیه بر رهنمود پیش گفتۀ قرآنی تأکید می کند:
«من فقط یک موعظه می کنم و آن این است که برای خدا قیام کنید. هم قیام کنید، هم قیامتان برای خدا باشد، اگر بخواهید قیام شما یک قیام مثمر باشد من این موعظۀ خدای تبارک و تعالی به لسان قرآن را دارم به شما می رسانم. این موعظه به ما می فهماند به اینکه باید وحدت کلمه داشته باشیم، وجه ما یکی باشد: الله، ان تقوموالله. قیام لله… انما اعظکم بواحدة. یک موعظه، فقط یک موعظه. توی این موعظه همه چیز است…»
کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 283
امام پس از ورود به ایران، دیگر بار با تمسک به همین آیه در ملاقات جمعی از معلمان کشور با ایشان در نوزدهم بهمن 57 بر وجه الهی مبارزه تأکید می کند:
«خدای تبارک و تعالی به پیامبر اکرم(ص) امر می فرماید: «قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموالله» می فرماید که به این امت بگو که من فقط یک موعظه به شما دارم و آن موعظه این است که قیام کنید برای خدا؛ نهضت کنید برای خدا. اگر چنانچه نهضت، نهضت الهی باشد این پیروزی در آن هست، چه به حسب ظاهر ما شکست بخوریم باز پیروزیم، اگر شکست نخوریم هم پیروزیم. برای اینکه ما برای خدا کار کردیم.»
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در تاریخهای بیست و یکم اردیبهشت و دهم خرداد 1358 و بیست و هفتم مرداد 1359 با تکیه بر آیۀ سابق الذکر مبنای حرکت انقلاب را یادآور می شود و بر رنگ الهی مبارزه و انقلاب در تداوم راهش تأکید می کند.
امام خمینی(س) نه تنها در تعیین استراتژی مبارزه بلکه در شیوه ورود به مبارزه و تعقیب آن حرکت سیاسی خود را با الگوپذیری از قرآن و سیره انبیا، تنظیم کرد. با بررسی اجمالی سیره انبیا، سه مرحله را در زندگی سیاسی آنها مشاهده می کنیم:
الف – دوران بسترسازی و تکوین مبارزه (دوران خودسازی و کادرسازی).
ب – عصر اتمام حجت به سدکنندگان راه کمال انسانها (عصر مردمسازی).
ج – دوران مبارزۀ علنی و تلاش برای حاکمیت بخشیدن عملی دین خدا (دوران جامعه سازی).
واقعیت عملی اقدامات سیاسی و مبارزات امام خمینی(س) نیز ره سپردن بر همین نهج طریق است.
الف – دوران بستر سازی و تکوین مبارزه:
امام خمینی(س) با از دست دادن پدر در شش ماهگی و رحلت مادرش در شانزده سالگی، در معرض آزمون خوداتکایی و خویشتن یابی قرار گرفت و زمینه های تکوین شخصیت وی فراهم شد. این پیشینه بسان بسیاری از بزرگان تاریخ اسلام و جهان، در آبدیده شدن و متأملانه نگریستن به جهان پیرامونش بسیار مؤثر بود. روی آوردن به تعلیمات حوزوی و تعلق داشتن به خانواده ای مذهبی نیز به مدد خودسازی وی آمد تا از او شخصیتی مقبول جامعه بسازد. بررسی زندگی اجتماعی امام بیانگر این امر است که ایشان به خوبی می دانست برای مؤثر افتادن در عرصۀ سیاست و مبارزه باید هم از وزانت علمی و اجتماعی برخوردار بود و هم زمان ورود در این وادی را شناخت. به همین جهت با وجود آنکه در زمان فوت مرحوم شیخ عبدالکریم حائری در سال 1355 (هـ . ق)، 1315 (هـ . ش) مجتهد
کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 284
مبرزی به شمار می آمده و از مصائب و مشکلات موجود در کشور رنج می برد، اما زمان را برای ورود در مسائل اجتماعی و سیاسی مناسب نمی دید. ضمن اینکه وجود علمایی چون آیات عظام خوانساری، صدر و حجت، تکلیف هدایت جامعه را متوجه او نمی ساخت. علاوه بر این، احساس می کرد که تعداد کسانی چون وی که معتقد به مبارزۀ سیاسی و اجتماعی بر مبنای دین باشند به حدی نیست که بتوان حرکت سیاسی سازمان یافته و مؤثری را تدارک دید.
امام خمینی(س) از سال درگذشت مرحوم شیخ عبدالکریم حائری تا خیزش علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی (1355 – 1382 هـ . ق برابر با 1315 تا 1341 هـ . ش) یعنی حدود بیست و شش سال پس از کسب اجتهاد، با درک این واقعیت که برای خارج ساختن اسلام از مهجوریت باید اولاً حوزۀ تازه جان گرفتۀ قم تقویت شود و از حرکتهای سیاسی مانع از رشد آن جلوگیری کرد، و ثانیاً برای هر قیام مبتنی بر دین باید از میان دانش پژوهان دینی کادرهای لازم آن را در روند و بستری طبیعی فراهم آورد، بنابر سنت تحصیلات حوزوی به تدریس دروس اصولی، فقهی و فلسفی پرداخت و در عین حال به عنوان استاد منحصر به فرد اخلاق در حوزۀ علمیۀ قم شناخته شد.
نگاهی مقایسه ای به کتب منتشره امام و تاریخ نشر آنها آشکار می کند که فضل تقدم بر کتب اخلاقی و عرفانی است و نخستین اثر ایشان به نام «مصباح الهدایه» در مسائل عرفانی و در بیست و هفت سالگی ایشان منتشر شده است. دو سال بعد، کتاب «شرح دعای سحر ماه رمضان» و سپس «اربعین حدیث» را که بیشترین احادیث آن (33 حدیث) مربوط به اخلاقیات است به طبع رسیده است. و همۀ این تألیفات قبل از نخستین مکتوب (اعلامیه) سیاسی ایشان است که پیش از این مورد اشاره قرار گرفت، و نیز پس از نگارش کتب سابق الذکر است که به تألیف «کشف الاسرار» انجامید که صبغه ای سیاسی دارد. ترتیب تاریخی انتشار آثار امام بیانگر این واقعیت است که ایشان معتقد به مبارزه سیاسی مبتنی بر اخلاق دینی و اسلامی بوده و بر همین اساس به پرورش و تعلیم طلاب خود همت گماشته است.
این شیوه دو حاصل را برای مبارزه ایشان در برداشت: یکی اینکه سلامت حرکت سیاسی را تضمین می کرد و دیگر آنکه از شدت حملات علیه ایشان پس از فراهم شدن فضا برای فعالیت سیاسی در محیط غیر سیاسی حوزه می کاست. تذکر این نکته ضروری است که این تبیین به معنای برنامه ریزی حسابگرانه امام برای مبارزه ای که بعداً محقق شد نیست، بلکه توصیف منویات و روحیۀ فردی و ابعاد و مراتب شاکله وجودی ایشان است که خود به خود نمود یافته بود.
کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 285
بدین ترتیب در حوزۀ درس امام شاگردانی تربیت شدند که نام بسیاری از آنها در فهرست مبارزان و دست اندرکاران انقلاب به چشم می خورد. درس اخلاق امام و عاملیت وی نسبت به آن در نفوذ معنویش در شاگردان و زیر پا نمودن این تأثیر نقش به سزایی داشت، و نفوذ او را از حد یک تعلیم دهندۀ متون دینی فراتر برد و موجب ایجاد رابطه و پیوندهای عاطفی او با تعلیم یافتگانش شد. به گونه ای که پس از رحلت آیت الله بروجردی در سال 1340 ش (1381 ق / 1961 م)، سابقۀ طولانی تدریس امام خمینی(س) در دروس سطح و خارج حوزه، سلامت نفس و شهرت او به اخلاق حسنه، بعلاوه تبلیغاتی که طلاب و دیگر کسان از توان علمی و قدرت استنباط و اجتهاد ایشان به عمل آوردند، برخلاف خواست رژیم حاکم، مرجعیت ایشان را محرز و تثبیت کرد. قرار گرفتن امام در بالاترین مرحله از درجات قدرت دینی، ایشان را آماده انجام رسالتی کرد که به تحقق انقلاب اسلامی انجامید.
با آنچه گفته شد آشکار است که امام در دوران تکوین مبارزه از یک سو با خودسازی خویش در ارائه شخصیتی متعادل و متوازن با آموزه های دینی از خود تلاش نمود، از دیگر سو برای تغییر در ساختار اندیشۀ اجتماعی حوزه، شاگردانی را بر اساس اندیشه خود پروراند و سرانجام هنگامی وارد کارزار مستقیم سیاسی شد که از ابزار مرجعیت برخوردار بود، و این هر سه ایشان را در برابر آسیبهای ناشی از محیط غیر سیاسی حوزه و تبلیغات سوء و آگاهانۀ رژیم پهلوی تا حدود زیادی بیمه نمود و به استمرار فعالیتهای سیاسی ایشان در پرتو دین مدد رساند.
ب – عصر اتمام حجت (مردم سازی)
این دوران از حادثه انجمنهای ایالتی و ولایتی در 16 مهرماه 1341 برابر با 8 جمادی اولی 1382 (اکتبر 1962. م) آغاز می شود و تا دوم فروردین 1342 برابر با 25 شوال 1382 (مارس 1963) ادامه می یابد. امام در این مرحله که پس از طرح مرجعیت ایشان به دنبال فوت مرحوم آیت الله بروجردی در فروردین 1340، آغاز شده است خود را وظیفه مند می دانست که به نصیحت و اتمام حجت نسبت به صاحب منصبان رژیم پهلوی بپردازد؛ و این امری است که در شیوۀ مرضیه انبیا – با علم به تأثیر ناپذیری این روش در صاحبان قدرت و همراه نشدن آنها با دعوت پیامبران(ص) می بینیم. برای نمونه در معرفی قیام حضرت موسی(ع) در قرآن آمده است:
«هل اتیک حدیث موسی، اذ نادیه ربه بالواد المقدس طوی، اذهب الی فرعون انه طغی، فقل هل لک الی ان تزکی، و اهدیک الی ربک فتخشی» (سوره نازعات، آیات 19 – 15)
کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 286
آیا داستان موسی را شنیده ای؟ هنگامی که پروردگارش او را بر درۀ مقدس «طوی» ندا در داد که به سوی فرعون که سرکشی و طغیان کرده است برو، و بگو آیا می خواهی که پاک شوی و تو را به سوی پروردگارت دعوت کنم که خشیت او در دلت جای بگیرد.
در سوره طه، آیات 42 تا 44 این امر با وضوح بیشتری نمایان است:
«اذهب انت و اخوک بایاتی و لاتینا فی ذکری، اذهبا الی فرعون انه طغی، فقولا له قولاً لینا لعله یتذکر او یخشی»
تو و برادرت با آیتهایی که به شما دادم بروید و در ذکر من سستی نکنید. بروید به سوی فرعون که طغیان و سرکشی کرد، و با او با گفتار نرم سخن بگویید، شاید یادآور شود یا بترسد. در دنبالۀ همین آیات است که چگونگی برخورد فرعون با موسی و مسائل متبادله میان آنها طرح می شود و به ترویج، پس از اتمام حجت موسی، راه برای برخورد قهرآمیز او با فرعون هموار می شود. این شیوه در دعوت ابراهیم نیز بخوبی خود را نشان می دهد. پیامبر خاتم اسلام نیز وقتی مأمور دعوت می شود، وظیفه دارد که همگان را به طریق هدایت دعوت نماید و راه اصلاح را، حتی بر کسانی که امید پذیرش آنها نمی رود بگشاید و همگان را به بهترین شیوه ممکن به راهی که صلاح و سداد آنها در آن است هدایت کند.
امام خمینی(س) با الگوپذیری از این شیوۀ مبارزه در نخستین ظهور موثر خود در عرصۀ سیاسی در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی، در تلگرام خود خطاب به شاه مبنی بر اعلام مخالفت با لایحه تصویبی هیأت دولت در این خصوص، از عناوین رسمی متعارف استفاده می کند. و در تلگرام دوم به شاه با وجود استفاده از عناوین رسمی، لحن تلگرام و مطالب مطروحه در آن به مقتضای موضع شاه در احالۀ درخواست علما به نخست وزیر و بی اعتنایی به اظهار مخالفت آنان، ستیز آشکارتری را نشان می دهد. همچنین مقایسۀ این دو تلگرام با آنچه که خطاب به اسدالله علم نخست وزیر آمده، اقدام جهتدار سیاسی و موضع شناسی و مخاطب دانی امام را مشخص می سازد. امام خطاب به نخست وزیر می نویسد:
«… انتظار می رود به تبعیت از قوانین محکم اسلام و قوانین مملکتی اصلاح این امر را به اسرع وقت نمایید و مراقبت کنید که نظایر آن تکرار نشود و اگر ابهامی در نظر جنابعالی است مشرف به آستانه قم شوید تا هر گونه ابهامی حضوراً رفع شود و مطالبی که به صلاح مملکت است و نوشتنی نیست تذکر داده شود. در خاتمه یادآور می شود که علمای اعلام ایران و اعتاب مقدسه و سایر مسلمین در امور مخالفه با شرع مطاع ساکت نخواهند ماند و به حول و قوۀ خداوند تعالی امور مخالفه با اسلام رسمیت نخواهد پیدا کرد.»
امام وقتی تعلل دولت در لغو لایحه را می بیند، تلگرام دوم را با نگارشی شدید اللحن تر و
کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 287
کاستن از عناوین نخست وزیر ارسال می دارد. به هر حال از شروع نهضت ضد لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و سپس رفراندوم انقلاب سفید در 6 بهمن ماه همان سال تا حادثه دوم فروردین فیضیه قم که امام پایان عصر تقیه را اعلام می کند، به تدریج موضع ایشان از کاربرد عناوین و مضامین محترمانه خطاب به شاه و نخست وزیر فاصله می گیرد و حسب اسنادی که تاکنون در اختیار است، به جز چهار تلگرامی که بیان شد بقیۀ اقدامات امام در مقابله با رژیم به صورت غیر مستقیم و سخن با مردم و یا صدور اعلامیه و بیانیه است.
چنانکه در رفراندم انقلاب سفید پس از کسب خبر از شاه درباره چگونگی لوایح انقلاب توسط مرحوم آیت الله روح الله کمالوند از علمای خرم آباد، در روز سه شنبه دوم بهمن 1341، اعلامیه خود مبنی بر تحریم رفراندوم را صادر می کند و در ادامه طی نامه هایی خطاب به علمای مناطق مختلف کشور، عید سال 1342 را به عنوان عزا، اعلام می کند و به روشنگری مردم می پردازد و پس از کشتار فیضیه قم با صدور اعلامیۀ «شاه دوستی یعنی غارتگری… شاهدوستی یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام… شاهدوستی یعنی تجاوز به احکام اسلام…» و اعلام در معرض خطر قرار گرفتن قرآن و اسلام و مذهب می نویسد: «تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب ولو بلغ مابلغ…» و با این اعلامیه، مرحلۀ سوم مبارزۀ امام که دوران آشکار مبارزات و تلاش برای همراه کردن مردم در ایجاد جامعه ای نوین مبتنی بر عقاید اسلامی است، آغاز می شود که مشروح این دوران و روشهای متخذه ایشان در این عصر در کتب متعدد منتشره راجع به انقلاب اسلامی آمده است.
کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 288
پی نوشتهها:
کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 289
کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 290