جامعه‏ شناسی زن در مقایسه با مرد در دیدگاه امام خمینی (س)

جامعه شناسی زن در مقایسه با مرد در دیدگاه امام خمینی))

حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا صدیق اورعی

خلاصه مقاله 

‏دربارۀ جامعه شناسی زن در مقایسه با مرد، ابتدا باید به طرح چارچوب مفهومی پرداخت و سپس به بررسی‏‎ ‎‏واقعیتها و تنظیم آنها اهتمام ورزید، و اگر بنا باشد این بحث از دیدگاه یک اندیشمند ارائه شود، پس از طراحی‏‎ ‎‏چارچوب مفهومی باید به مطالعۀ اندیشه های متفکر مورد نظر و تنظیم آنها همت گماشت که در مقاله حاضر کار‏‎ ‎‏نوع دوم مورد توجه است. ‏

‏بر اساس چارچوب مفهومی ارائه شده سوالهای اصلی عبارتند از:‏

‏1 ‏‎–‎‏ آیا هنجارهای فراگیر اجتماعی برای زنان و مردان متفاوت است، و اگر چنین است در چه مواردی‏‎ ‎‏است؟‏

‏2 ‏‎–‎‏ زنها در کسب صلاحیتها در چه مواردی مانند مردان هستند، در چه اموری با محدودیت روبرویند و در‏‎ ‎‏چه اموری تشویق می شوند؟‏

‏3 ‏‎–‎‏ در احراز موقعیتهای اجتماعی، در چه مواردی زنان مانند مردان هستند و در چه مواردی متفاوتند؟‏

‏4 ‏‎–‎‏ نحوه و میزان برخورداری زنان در موقعیتهای اجتماعی احراز شده از مزایای گوناگون چگونه است، و‏‎ ‎‏چه تفاوتی با مردان دارد؟‏

‏5 ‏‎–‎‏ در موارد چهارگانه که در سئوالهای قبل مطرح شد، ظلم به زنان چگونه است و چه راه حلی دارد؟ ‏

‏در خلال مقاله کوشش شده است تا بر اساس دیدگاههای حضرت امام(س) به سئوال فوق پاسخ داده شود.‏‏ ‏

‏ ‏

چارچوب مفهومی 

 

جامعه و گروههای اجتماعی 

‏ما در جامعه زندگی می کنیم. عضو خانواده پدری هستیم و اغلب با ازدواج کردن عضو‏‎ ‎‏خانواده همسری نیز می شویم. عضویت در گروههای دوستی، عضویت در گروههای‏‎ ‎‏فکری، عضویت در گروههای هنری، عضویت در گروههای خویشاوندی، عضویت در‏‎ ‎‏گروههای شغلی، عضویت در گروههای محلی، نژادی، ملی و ‏‎…‎‏ بخشی از زندگی اجتماعی‏‎ ‎‏ما است. تمامی موارد یاد شده گروه اجتماعی هستند. ‏

‏گروه اجتماعی یعنی افرادی که دارای عمل متقابل مستمر هستند و نسبت به یکدیگر‏‎ ‎‏احساس پیوستگی می کنند. گروه می تواند از دو نفر یا بیشتر تشکیل شود. ‏

‏اگر در درون گروه افراد نسبت به یکدیگر وضع متفاوتی به خود بگیرند و یا تقسیم کار‏‎ ‎‏صورت گیرد، «موقعیت »هایی به وجود می آید که احراز کنندۀ هر موقعیت باید کارهای‏‎ ‎‏معینی را انجام دهد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 197
‏اگر گروه در عین احساس پیوستگی دارای تقسیم کار و موقعیتهای اجتماعی مختلف‏‎ ‎‏برای اعضای خود باشد، دارای ترتیب و نظم است. به گروه نظم یافته (وقتی به نظم یافتگی‏‎ ‎‏آن توجه داریم) سازمان اجتماعی می گویند. ‏

‏به عبارت دیگر گروه اجتماعی دارای چند موقعیت اجتماعی متمایز سازمان اجتماعی‏‎ ‎‏است. ‏

‏_______________________________________________________‏

‏+‏

‏اتخاذ وضع کتفاوت نسبت به یکدیگر ‏‏ پیدایش موقعیتها در گروه‏

‏و یا:‏

‏+‏

‏تقسیم کار ‏‏ پیدایش موقعیتها در گروه‏

‏_______________________________________________________‏

‏ ‏

سازمان و نظام اجتماعی 

‏گفتیم سازمان اجتماعی، گروه اجتماعی دارای ترتیب است. سازمان اجتماعی، گروه‏‎ ‎‏اجتماعی چند موقعیتی (در مقابل تک موقعیتی) است. به مجموعه ای مرتبط (شبکه ای) از‏‎ ‎‏موقعیتهای اجتماعی که در یک گروه اجتماعی موجود باشد، نظام اجتماعی می گویند. با‏‎ ‎‏توجه به تعریف نظام اجتماعی می توان مجدداً سازمان اجتماعی را تعریف کرد: سازمان‏‎ ‎‏اجتماعی، گروه اجتماعی دارای نظام اجتماعی است. ‏

‏سازمان اجتماعی می تواند کوچک یا بزرگ باشد. گروه اجتماعی دو نفره تا گروه‏‎ ‎‏اجتماعی ملی که همان جامعه است می توانند دارای نظام اجتماعی باشند. بنابراین سازمان‏‎ ‎‏اجتماعی می تواند گروهی با حداقل دو موقعیت باشد. مانند خانواده زن و شوهری و کارگاه‏‎ ‎‏دارای یک استاد و یک شاگرد. و نیز سازمان اجتماعی می تواند درارای نظام اجتماعی گسترده‏‎ ‎‏و چندین موقعیتی باشد. ‏

‏نکته قابل توجهی وجود دارد و آن اینکه: تعداد موقعیتهای سازندۀ نظام اجتماعی، با‏‎ ‎‏تعداد افراد سازنده گروه اجتماعی (که حامل نظام اجتماعی است) همیشه برابر نیستند.‏‎ ‎‏گروه دو نفرۀ تشکیل دهندۀ خانوادۀ همسری، دارای نظام اجتماعی دو موقعیتی شوهری‏‎ ‎‏بانویی - هستند. در چنین حالتی تعداد افراد گروه با تعداد موقعیتهای نظام اجتماعی آن برابر‏‎ ‎‏است: دو نفر و دو موقعیت. ‏

‏اما اگر همین دو نفر، فرزندی پیدا کنند؛ وضع مرد خانه به فرزند، موقعیت پدری است و‏‎ ‎‏وضع زن خانه به فرزند، موقعیت مادری است و کودک نسبت به افراد بالغ یاد شده وضعی‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 198
‏دارد که موقعیت فرزندی است. در چنین حالتی گروه سه نفره دارای نظام اجتماعی پنج‏‎ ‎‏موقعیتی است. ‏

‏از سوی دیگر ممکن است تعداد افراد گروه از تعداد موقعیتهای نظام اجتماعی موجود‏‎ ‎‏در آن بیشتر باشد. مثلاً در یک گروه اجتماعی کلاس درس که سی دانش آموز و یک معلم‏‎ ‎‏وجود دارد سه موقعیت وجود دارد: موقعیت معلمی، موقعیت دانش آموزی و موقعیت‏‎ ‎‏همکلاسی و اگر یکی از دانش آموزان مبصر باشد، نظام اجتماعی کلاس چهار موقعیتی‏‎ ‎‏می شود، هر چند تعداد افراد گروهی که دارای چنین نظام اجتماعی است سی و یک نفر‏‎ ‎‏است. در هر گروه اجتماعی و سازمان اجتماعی، عملهایی طبق الگوهای معین انجام‏‎ ‎‏می گیرد. به عبارت دیگر اگر بنا باشد بین عده ای به طور مستمر عمل متقابل برقرار باشد،‏‎ ‎‏عملها باید به گونه ای باشند که اعضا و طرفین تعامل حاضر به ادامۀ آن باشند و عکس العمل‏‎ ‎‏مربوط به عمل، مشخص باشد؛ و به عبارت دیگر: ‏«انتظارات»‏ افراد از یکدیگر باید معین و‏‎ ‎‏برای طرفین شناخته شده و پذیرفته شده باشد. ‏

‏به الگوی معین و مورد توافق برای عمل، «هنجار» می گوییم. هنجارها برخی عام و‏‎ ‎‏همگانی و برخی خاص هستند. مثلاً اگر در یک گروه اجتماعی یا سازمان، پذیرفته شده‏‎ ‎‏باشد که: ‏«باید با لباس کامل نزد دیگران حاضر شد»؛‏ این هنجار، عام و همگانی است.‏‎ ‎‏یعنی همه اعضای گروه باید آن را انجام دهند. اما هنجارهایی هم هست که مخصوص به‏‎ ‎‏احرازکنندۀ یک موقعیت معین است. مثلاً اگر در یک سازمان «موقعیت ریاست» وجود‏‎ ‎‏دارد، برای احرازکنندۀ این موقعیت (یعنی رئیس) الگوهای خاص عمل وجود دارد که برای‏‎ ‎‏معاونان او یا اعضای عادی لازم نیست از آن الگوها پیروی کنند. ‏

‏با توضیحاتی که دربارۀ هنجار (الگوی عمل) و تقسیم آن به هنجارهای عام و هنجارهای‏‎ ‎‏خاص برای هر موقعیت، ارائه شد؛ مفهوم جدیدی را می توانیم معرفی کنیم: ‏

‏«نقش» عبارت است از هنجار (الگو)های خاص عمل برای احراز کنندۀ یک موقعیت‏‎ ‎‏اجتماعی معین. پس موقعیت، جایگاهی و وضعیتی در سازمان اجتماعی است و نقش‏‎ ‎‏مربوط به موقعیت، شرح وظایف و دستورالعملهای احرازکنندۀ آن موقعیت است. ‏

‏ ‏

  ‏انقطاع‏ ‏انقطاع‏

‏تعامل‏  ‏تنازع‏     ‏غلبه یکی و تسلیم دیگری‏

‏توافق‏  ‏مصالحه‏

     ‏توافق‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 199
مفهوم پایگاه اجتماعی 

‏هنجارها از لحاظ درجه عام و خاص بودن و از لحاظ درجه کلی و جزیی بودن‏‎ ‎‏متفاوت اند. حیطه مورد توجه هنجارها نیز تفاوت دارند. برخی هنجارها تعیین کنندۀ تقسیم‏‎ ‎‏کار و موقعیتها هستند. برخی هنجارها تعیین کنندۀ وظایف هر موقعیت اند که به‏‎ ‎‏مجموعه هایی از آن نقش گفته می شود. برخی هنجارها نیز هستند که پاداشها و مزایای احراز‏‎ ‎‏کنندۀ یک موقعیت اجتماعی را (صرف نظر از شخص احرازکنندۀ آن موقعیت) تعیین‏‎ ‎‏می کنند. هنجارهای تعیین کنندۀ مزایا و پاداشها و برخورداریهای یک موقعیت اجتماعی از‏‎ ‎‏ارزشهای اجتماعی (دارایی، احترام، اقتدار، ارتباطات و اطلاعات) را پایگاه اجتماعی‏‎ ‎‏می گویند. به عبارت دیگر: میزان استاندارد برخورداریهای یک موقعیت اجتماعی از دارایی،‏‎ ‎‏احترام، اقتدار، ارتباطات و اطلاعات، پایگاه اجتماعی نامیده می شود. ‏

‏اکنون مفهوم نظام اجتماعی را مجدداً تعریف می کنیم:‏

«نظام اجتماعی»‏ شبکه ای از موقعیتهاست که برای هر موقعیت نقشی و پایگاهی وجود‏‎ ‎‏دارد. تفاوت گروه و نظام اجتماعی در این است که گروه نامی است برای افراد دارای تعامل‏‎ ‎‏مستمر با احساس پیوستگی، ولی نظام اجتماعی به سیستم و ترتیب و نظم و نسق یک‏‎ ‎‏مجموعه نظر دارد و می تواند قبل از اینکه افراد به یکدیگر بپیوندند، نظام آن را طراحی کرد. ‏

‏وقتی می گوییم کلاس درس یا خانواده دارای نظام اجتماعی است یعنی در آن تقسیم کار‏‎ ‎‏شده است و موقعیتهایی مشخص گردیده است. هر موقعیتی نیز از شرح وظایف و‏‎ ‎‏دستورالعملهایی خاص به خود برخوردار است، یعنی به ازای هر موقعیتی، نقشی مقرر‏‎ ‎‏شده است. و نیز هر موقعیتی از شرح مزایا و پاداشهای معینی برخوردار است یعنی به ازای‏‎ ‎‏هر موقعیتی پایگاهی مقرر شده است. ‏

‏ ‏

گروه اجتماعی و پیوستگی

‏در هر سازمان اجتماعی، گروه اجتماعی و نظام اجتماعی وجود دارد. گروه اجتماعی که‏‎ ‎‏حامل نظام اجتماعی است؛ سازمان اجتماعی نامیده می شود. همانطور که قبلاً گفته شد‏‎ ‎‏پیوستگی اعضای سازمان ریشه در گروه بودن آنها دارد. اگر افراد دارای تعامل مستمر،‏‎ ‎‏احساس پیوستگی نداشته باشند، گروه اجتماعی نیستند. مانند فردی که بیست سال است با‏‎ ‎‏فلان مغازه دار در فلان کوچه در تعامل خرید اجناس است ولی چون احساس پیوستگی بین‏‎ ‎‏مشتری و فروشنده نیست گروه اجتماعی نیستند. پس منشأ پیوستگی اعضای گروه بودن‏‎ ‎‏آنهاست. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 200
نظام اجتماعی و تمایز

‏نظام اجتماعی به طور ذاتی مشحون از تمایز است. اگر موقعیتهای متمایز و شرح وظایف‏‎ ‎‏هر موقعیت به طور متمایز از نقش موقعیتهای دیگر و پایگاه اجتماعی هر موقعیت متمایز از‏‎ ‎‏شرح مزایای موقعیتهای دیگر وجود نداشته باشد، نظام اجتماعی وجود نخواهد داشت. با‏‎ ‎‏دقت در مطالب قبل، به آسانی تصدیق خواهیم کرد که: «تمایز، ذاتی نظام اجتماعی است».‏‎ ‎

توافق در گروه اجتماعی 

‏اعضای سازمان اجتماعی در واقع اعضای گروهی هستند که دارای نظام اجتماعی است.‏‎ ‎‏گروه اجتماعی افراد دارای تعامل مستمر با احساس پیوند هستند. تعامل مستمر بدون توافق‏‎ ‎‏بر چگونگی تعامل و میزان آن میسر نیست. چون اگر دو نفر به تعامل بپردازند و تعاملی که‏‎ ‎‏انجام شد حداقل برای یکی از دو طرف ناراحت کننده و غیر قابل قبول باشد (در حالت‏‎ ‎‏اختیار) استمرار نخواهد یافت. ‏

‏همان طور که در نمودار فوق دیده می شود تعامل چند سرانجام دارد: انقطاع، توافق و یا‏‎ ‎‏تداوم غیر اختیاری. پس استمرار اختیاری تعامل مستلزم توافق بر شکل و اندازۀ تعامل است.‏‎ ‎‏و معلوم است که افراد دارای تعامل مستمر همراه با توافق ممکن است احساس پیوند پیدا‏‎ ‎‏کنند و گروه اجتماعی شوند. ‏

‏پس احساس پیوند و توافق بر تعامل با استمرار تعامل در ارتباط است و هنجارها شکل‏‎ ‎‏مورد توافق عمل هستند. ‏

‏ ‏

توافق در سازمان اجتماعی 

‏قبلاً گفتیم سازمان اجتماعی گروه اجتماعی دارای نظام اجتماعی است. و نیز گفتیم‏‎ ‎‏استمرار اختیاری تعامل از آثار توافق بر تعامل است و چون گروه اجتماعی افرادی هستند که‏‎ ‎‏دارای تعامل مستمر و احساس پیوند هستند، پس دارای توافق بر تعامل هستند. پس‏‎ ‎‏همانطور که قبلاً گفتیم: خاستگاه احساس پیوند، گروه اجتماعی است؛ اکنون اضافه می کنیم‏‎ ‎‏که خاستگاه توافق نیز گروه اجتماعی است. و هر سازمان اجتماعی نیز چون یک گروه‏‎ ‎‏اجتماعی دارای توافق است. ‏

‏ ‏

توافق بر تمایز

‏هر سازمان اجتماعی گروه اجتماعی حامل نظام اجتماعی مخصوص به خود است. تمایز‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 201
‏ذاتی نظام اجتماعی است. پس هر سازمان ذاتاً دارای تمایز است وگرنه نظام اجتماعی ندارد‏‎ ‎‏و سازمان نیست. از سوی دیگر هر سازمان اجتماعی گروه اجتماعی است و اساس گروه‏‎ ‎‏اجتماعی احساس پیوستگی اعضا است که اساس این پیوند نیز توافق بر تعامل و توافق بر‏‎ ‎‏پیوند است. پس بدون توافق تعامل مستمر و پیوستگی وجود نخواهد داشت. پس همان طور‏‎ ‎‏که سازمان (از حیث دارا بودن نظام اجتماعی) ذاتاً دارای تمایز است؛ از حیث گروه بودن نیز‏‎ ‎‏ذاتاً دارای توافق است. و توافق اعضای سازمان بر تمایزهای نظام اجتماعی همان سازمان‏‎ ‎‏است. پس عامل تداوم وجود هر سازمان اجتماعی توافق بر تمایز است و اینکه «اگوست‏‎ ‎‏کنت» گفته است: «اساس هر نظم اجتماعی وفاق جمعی است» اشاره به همین معنی است.‏‎ ‎

تمایز و تنازع

‏گاهی تمایزهای موجود در یک سازمان اجتماعی برای برخی اعضا قابل قبول نیست و‏‎ ‎‏این حالت منجر به تنازع (آشکار یا پنهان، خشن یا مسالمت جویانه) می گردد. ‏

‏ ‏

توافق و تنازع در سازمان اجتماعی 

‏چون هر سازمان اجتماعی گروه اجتماعی و دارای نظام اجتماعی است پس ذاتاً دارای‏‎ ‎‏توافق و ذاتاً دارای تمایز است ولی چون هر تمایزی الزاماً به کشمکش منجر نمی شود‏‎ ‎‏نمی توان گفت: «سازمان اجتماعی ذاتاً دارای تنازع است» اما تنازع بر تمایزها نیز واقعیت‏‎ ‎‏دارد لذا در یک سازمان مواردی از توافق بر تمایز و مواردی از تنازع بر تمایز قابل مشاهده‏‎ ‎‏است. ‏

‏ ‏

خلط تمایز و کشمکش 

‏برخی از جامعه شناسان اولیه مانند کارل مارکس و پیروان بعدی آنها تمایز را با تضاد و‏‎ ‎‏کشمکش خلط کرده و یکی انگاشته اند و بنابراین واقعیت «تمایز ذاتی نظام اجتماعی و‏‎ ‎‏سازمان اجتماعی است»؛ را به صورت «کشمکش ذاتی نظام اجتماعی و سازمان اجتماعی‏‎ ‎‏است» بیان کرده اند و اصطلاحاً «مکتب تضاد» را به وجود آورده اند و خود را در مقابل‏‎ ‎‏«مکتب وفاق» دانسته اند. اما همانطور که معلوم شد تمایز و توافق ذاتی سازمان است و‏‎ ‎‏کشمکش در سازمان ممکن الوقوع است. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 202
تضاد بر کدام تمایز؟

‏در توضیح نظام اجتماعی گفتیم که موقعیتهای متمایز به وجود می آیند و سپس شرح‏‎ ‎‏وظایف هر موقعیت به طور متمایز از موقعیتهای دیگر مطرح می شود و نقشهای متمایز به‏‎ ‎‏وجود می آیند و سپس پاداشهای متمایز برای موقعیتها و نقشهای متمایز مطرح می شود و‏‎ ‎‏پایگاههای متمایز به وجود می آیند. پس نظام اجتماعی موقعیتهای دارای نقش و پایگاه‏‎ ‎‏اجتماعی متمایز هستند. اکنون باید دید آیا موقعیتهای متمایز موجب تضاد می شود یا‏‎ ‎‏نقشهای متمایز و یا پایگاههای متمایز و یا هر سه و یا دو مورد از سه مورد با هم؟‏

‏جامعه شناسان موقعیتهای متمایز و نقشهای متمایز را (که گاهی به همه آنها روی هم‏‎ ‎‏تقسیم کار گویند منشأ کشمکش نمی دانند و اصولاً آن را قابل حذف نمی شناسند. و در نتیجه‏‎ ‎‏تضاد و تنازع مربوط به تمایز پایگاهها یا تمایز در برخورداریهاست. توضیح اینکه: می دانیم‏‎ ‎‏انسانها نیازهای جسمی و روحی دارند و این نیازها به وسیلۀ اموری ارضا می شوند که امور‏‎ ‎‏ارضاکننده خواستنی و دوست داشتنی، مفید و خوب و ارزش شمرده می شوند و همین ها‏‎ ‎‏عناصر سازندۀ محتوای پایگاه اجتماعی هستند. و اگر کشمکشی هست بر سر همین امور‏‎ ‎‏خواستنی است نه بر انجام وظایف. و اگر می بینیم کسانی بر کسب موقعیتی و قبول شرح‏‎ ‎‏وظایفی با دیگری رقابت یا مبارزه می کنند برای خود موقعیت و نقش نیست بلکه برای‏‎ ‎‏پاداشهای مترتب بر آنهاست. شغل را می خواهند برای مزایایش و با تغییر مزایای مشاغل‏‎ ‎‏محبوبیت مشاغل تغییر می کند. پس تضاد بر تمایز پایگاهها است. ‏

‏ ‏

ارزش اساسی در پایگاه اجتماعی

‏بعد از اینکه معلوم شد هر جا تضادی هست تضاد بر تمایز پایگاههای اجتماعی است نه‏‎ ‎‏نقش و موقعیت؛ اکنون این سؤال مطرح می شود که: پایگاه اجتماعی میزان استاندارد‏‎ ‎‏برخورداریهای هر موقعیت از دارایی، احترام، اقتدار، اطلاعات و ارتباطات است. آیا در‏‎ ‎‏میان ارزشهای موجود در هر پایگاه اجتماعی برخی نسبت به سایر ارزشها جنبۀ اصلی و‏‎ ‎‏پایه ای ندارند؟ آیا تضاد به طور اساسی مربوط به تمایز در یکی از آنها نیست؟‏

‏جامعه شناسان به طور معمول به این سؤال پاسخ مثبت داده اند. کارل مارکس معتقد‏‏ ش‏‏د‏‎ ‎‏که ارزش پایه ای دارایی است و تمایز در دارایی اساس تضاد در سازمان اجتماعی است و‏‎ ‎‏برای حل تضاد اجتماعی پیشنهاد برابری در دارایی و رفع تمایز در دارایی را ارائه کرد. یعنی‏‎ ‎‏هر یک سازمان اجتماعی کوچک یا بزرگ موقعیتهای گوناگون و نقشهای گوناگون (تقسیم‏‎ ‎‏کار) باشد و پایگاههای گوناگون نباشد و چون اساس تمایز پایگاهها تمایز در دارایی است و‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 203
‏اقتدار و احترام نیز دنباله و اثر دارایی است. پس تمایز در تقسیم کار باشد ولی همراه با‏‎ ‎‏برابری دارایی. و اگر داراییها برابر شوند اقتدار و احترام نیز برابر می شود و اگر هم اندکی‏‎ ‎‏نابرابری در اقتدار و احترام باقی ماند چون اساسی نیست منجر به تضاد نمی شود. ‏

‏ ‏

تضاد بر اساس تمایز در اقتدار

‏دارندورف از جامعه شناسان معاصر مکتب تضاد با طرح انتقاداتی بر نظر مارکس معقتد‏‎ ‎‏است که تمایز اساسی در پیدایش تضاد، تمایز در اقتدار است و با اقتدار است که دارایی هم‏‎ ‎‏کنترل می شود. و چه بسیار سازمانهایی که در آن دارایی توزیع نمی شود ولی تمایز و‏‎ ‎‏نابرابری اقتدار وجود دارد. محمد غزالی در بخش مذمت دنیا در کتاب احیاء علوم الدین‏‎ ‎‏نیز همین نظر را دارد و می گوید: ‏«الولایة علی العاقل توجب الخصومة کولایة الزوج علی‎ ‎الزوجة و ولایة الاب علی الابن» ‏اقتدار بر انسان موجب کشمکش می شود همانند ولایت و‏‎ ‎‏اقتدار شوهر بر زن، و ولایت پدر بر پسر. ‏

‏ ‏

بر اساس چارچوب مفهومی ارائه شده سؤالهای اصلی عبارت اند از:

‏1 ‏‎–‎‏ آیا هنجارهای فراگیر اجتماعی برای زنان و مردان متفاوت است، و اگر چنین است در‏‎ ‎‏چه مواردی است؟‏

‏2 ‏‎–‎‏ زنها در کسب صلاحیتها در چه مواردی مانند مردان هستند، در چه اموری با‏‎ ‎‏محدودیت روبرویند و در چه اموری تشویق می شوند؟‏

‏3 ‏‎–‎‏ در احراز موقعیتهای اجتماعی، در چه مواردی زنان مانند مردان هستند و در چه‏‎ ‎‏مواردی متفاوت‏‏ ‏‏اند؟‏

‏4 ‏‎–‎‏ نحوه و میزان برخورداری زنان در موقعیتهای اجتماعی احراز شده از مزایای گوناگون‏‎ ‎‏چگونه است، و چه تفاوتی با مردان دارد؟‏

‏5 ‏‎–‎‏ در موارد چهارگانه که در سؤالهای قبل مطرح شد، ظلم به زنان چگونه است و چه راه‏‎ ‎‏حلی دارد؟ ‏

 آیا هنجارهای فراگیر اجتماعی برای زنان و مردان متفاوت است، و اگر چنین است در چه مواردی است؟

‏امام خمینی (س) معتقد است که اغلب مقررات و هنجارهای اجتماعی ناشی از دین‏‎ ‎‏اسلام برای زن و مرد یکسان است زیرا در اصل زنان و مردان انسان و یکسان هستند و در‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 204
‏برخی موارد خاص تفاوتی در هنجارهای مربوط به زن و مرد وجود دارد که مبنا و ریشۀ آنها‏‎ ‎‏نیز یکسان است. با این توضیح که مقررات اسلامی برای تأمین مصالح است و در برخی‏‎ ‎‏موارد پیشگیری از مفاسد و تأمین مصالح مستلزم ایجاد مقرراتی برای زنان یا مردان به طور‏‎ ‎‏خاص است. امام خمینی (س) در این باره گفته است:‏

‏«قوانین اسلام همه به صلاح زن و مرد است.» ‏‎[1]‎

‏«برای همه یک محدودیتهایی هست، محدودیتهایی شرعی و الهی، محدودیتهایی است‏‎ ‎‏که به صلاح خود جامعه است.» ‏‎[2]‎

‏«از حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست، زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت‏‎ ‎‏در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. بله در بعضی از موارد تفاوتهایی بین زن و مرد‏‎ ‎‏وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.» ‏‎[3]‎

‏«در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق‏‎ ‎‏مالکیت، حق رأی دادن، حق رأی گرفتن، در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد.‏‎ ‎‏لیکن هم در مرد مواردی است که چیزهایی به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در‏‎ ‎‏زن مواردی هست که به دلیل اینکه مفسده می آفریند، حرام است.» ‏‎[4]‎

 1  حجاب،‏ یکی از موارد تفاوت هنجارهای مربوط به زن با هنجار مربوط به‏‎ ‎‏مردان، اندازۀ الزامی حجاب است:‏

‏«در اسلام زن باید حجاب داشته باشد.» ‏‎[5]‎

 2  ارث و طلاق،‏ یکی از موارد تفاوت هنجارهای مربوط به زن و مرد تفاوت در‏‎ ‎‏هنجار مربوط به ارث و نیز مورد دیگر هنجار مربوط به طلاق است. ‏

‏«هر کس به تساوی حقوق زن در ارث و طلاق و مثل اینها (که جزء احکام ضروری اسلام‏‎ ‎‏هست) معتقد باشد‏‎…‎‏ اسلام تکلیفش را تعیین کرده است.» ‏‎[6]‎

‏ ‏

 وضع زن در کسب صلاحیتها 

‏به طور مسلم بسیاری از صلاحیتها و مهارتها اکتسابی است و تا کسی آن صلاحیتها و‏‎ ‎‏مهارتها را کسب نکند نمی تواند بطور مرسوم موقعیتهای اجتماعی مربوط به آنها را احراز‏‎ ‎‏کند. و با توجه به جنبۀ مقدسی داشتن کسب صلاحیتها برای کسب موقعیتها و‏‎ ‎‏برخورداریهای ناشی از آن، برای مقایسۀ زن و مرد از نگاه جامعه شناختی باید به وضع زن‏‎ ‎‏در کسب صلاحیتها پرداخت. ‏

 1  رشد،‏ «اسلام می خواهد که زن و مرد رشد داشته باشند. اسلام زنها را نجات‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 205
‏داده است از آن چیزهایی که در جاهلیت بود.» ‏‎[7]‎

‏«اسلام (زنها را) دستشان را گرفته آورده و در قبال مردها نگه داشته، در صورتیکه در‏‎ ‎‏زمانی که پیغمبر اسلام(ص) آمد، زنها را هیچ حساب می کردند. اسلام زنها را قدرت داده‏‎ ‎‏است.» ‏‎[8]‎

‏«تشیع نه تنها زنان را از صحنه زندگی اجتماعی طرد نمی کند، بلکه آنان را در جامعه در‏‎ ‎‏جایگاه رفیع انسانی خود قرار می دهد.» ‏‎[9]‎

 2  اطلاع از مسائل روز،‏ امام خمینی(س) زنان را به کسب صلاحیتهای اجتماعی‏‎ ‎‏و سیاسی مانند مردان دعوت می کند:‏

‏«خواهرهایی که تاکنون داخل در مسائل روز نبودند، در مسائل داخل بشوند.» ‏‎[10]‎

‏«زنها امروز باید همانطور که مردها‏‎…‎‏ در مسائل واردند، آنها در مسائل وارد باشند و‏‎ ‎‏تعلیم و تعلم صحیح داشته باشند.» ‏‎[11]‎

 3  آموزش،‏ «ما همه وظیفه داریم در مملکتمان، وظیفه آموزش داریم، آموزش‏‎ ‎‏چیزهایی که به دردشان می خورد در دین و در دنیا.» ‏‎[12]‎

‏«زنان شیردل و متعهد، همدوش مردان عزیز به ساختن ایران عزیز پرداخته چنانکه به‏‎ ‎‏ساختن خود در علم و فرهنگ پرداخته اند.» ‏‎[13]‎

‏«شما خواهرها و برادرها‏‎…‎‏ جدیت کنید که در آن مدرسه که هستید، تحصیل کنید و‏‎ ‎‏بالاتر از تحصیل، تهذیب اخلاق.» ‏‎[14]‎

‏«مؤسسه ای در شهر مقدس قم‏‎…‎‏ در دست ساختمان است‏‎…‎‏ در رشد فکری و شکوفا‏‎ ‎‏شدن دانش اسلامی بانوان قدم مؤثری باشد.» ‏‎[15]‎

‏امام خمینی(س) زنان را در کسب صلاحیتها مانند مردان می داند و تشویق به کسب‏‎ ‎‏صلاحیتی خاص (که مردان را در آن تشویق نکنند) در کلام ایشان مشاهده نمی شود، و‏‎ ‎‏همینطور است فقدان محدودیت زنان نسبت به مردان در امر کسب صلاحیتها. ‏

‏ ‏

 احراز موقعیتهای اجتماعی توسط زنان

‏با توجه به چارچوب مفهومی مقالۀ حاضر و تفاوت صلاحیت و موقعیت اجتماعی و‏‎ ‎‏ارتباط موقعیت اجتماعی با ایفای نقشهای اجتماعی، اندیشۀ امام خمینی(س) را دربارۀ‏‎ ‎‏احراز موقعیتهای اجتماعی توسط زنان ارائه می کنیم:‏

 1  احراز موقعیتهای گوناگون شغلی،‏ «خیال می کنند اسلام آمده است که فقط زن‏‎ ‎‏را خانه نشین کند. چرا با درس خواندن زن مخالف باشیم؟ چرا با کار کردن او مخالف باشیم؟‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 206
‏چرا زن نتواند کارهای دولتی انجام دهد؟ چرا با مسافرت کردن زن مخالفت کنیم؟ زن چون‏‎ ‎‏مرد در تمام اینها آزاد است؛ زن هرگز با مرد فرقی ندارد. آری در اسلام زن باید حجاب‏‎ ‎‏داشته باشد.» ‏‎[16]‎

‏«زنان در جامعه آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسین به هیچوجه‏‎ ‎‏جلوگیری نمی شود.» ‏‎[17]‎

‏«بانوان ایران در همه جا فعالیت کردند، چه فعالیتهای فرهنگی و چه فعالیتهای اقتصادی؛‏‎ ‎‏که قشر کثیری از آنها در کشاورزی دخالت دارند، و قشر کثیری از آنها در صنعت دخالت دارند‏‎ ‎‏و قشر کثیری در فرهنگ و ادب و علم و هنر.» ‏‎[18]‎

 2  تشویق احراز موقعیت مادری،‏ «دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه‏‎ ‎‏در آنجا تربیت می شود، آنچه که بچه از مادر می شنود غیر از آن چیزی است که از معلم‏‎ ‎‏می شنود، بچه از مادر بهتر می شنود تا از معلم، در دامن مادر بهتر تربیت می شود تا در جوار‏‎ ‎‏پدر، تا در جوار معلم. یک وظیفه انسانی است، یک وظیفه الهی است، یک امر شریف‏‎ ‎‏است، انسان درست کردن است.» ‏‎[19]‎

‏«شغل مادری که مع الاسف اجانب این شغل را پیش ما مبتذل کردند و مادرهای بچه های‏‎ ‎‏ما را از بچه ها جدا کردند.» ‏‎[20]‎

‏«مع الاسف در آن حکومت طاغوتی این شغل را می خواستند از مادرها بگیرند، تبلیغ‏‎ ‎‏کردند به اینکه: زن چرا بچه داری بکند. این شغل شریف را منحطش کردند در نظر مادرها،‏‎ ‎‏برای اینکه می خواستند که مادرها از بچه ها جدا بشوند، بچه ها را ببرند در پرورشگاهها‏‎ ‎‏بزرگ کنند، مادرها هم علی حده بروند یک کارهایی که آنها دلشان می خواهد بکنند.» ‏‎[21]‎

‏ ‏

 نحوه و میزان برخورداری زنان از مزایای احراز موقعیتهای اجتماعی 

‏برخورداریهای هر موقعیت اجتماعی شامل دارایی، احترام و اختیار یا اقتدار است که به‏‎ ‎‏تمامی آنها حق یا حقوق گفته می شود. امام خمینی(س) دربارۀ حقوق گوناگون زنان به‏‎ ‎‏مواردی اشاره کرده اند:‏

 1  حق تعیین سرنوشت،‏ «زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد.» ‏‎[22]‎

 2  اختیارات فکری و دینی،‏ «سؤال: بفرمایید زن شوهردار چگونه باید تقلید‏‎ ‎‏کند‏‎…‎‏؟ جواب: زن در تقلید مستقل است.» ‏‎[23]‎

‏«زنها اختیار دارند، همانطور که مردها اختیار دارند.» ‏‎[24]‎

 3  حق مشارکت سیاسی،‏ «خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکنند.» ‏‎[25]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 207
‏«زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند.» ‏‎[26]‎

‏«‏‎…‎‏ حق رأی دادن دارند، ‏‎…‎‏ حق انتخاب شدن دارند.» ‏‎[27]‎

 4  حق انتخاب شغل،‏ «البته شغل برای زن، شغل صحیح برای زن هیچ مانعی‏‎ ‎‏ندارد.» ‏‎[28]‎

‏«‏‎…‎‏ اختیار شغل را آزاد هستند.» ‏‎[29]‎

4   5 - حق تصرف در اموال،‏ تمام معاملاتشان به اختیار خودشان هست و آزاد‏‎ ‎‏هستند.» ‏‎[30]‎

 6  حق وکالت طلاق و حقوق خانوادگی،‏ «رنهایی که می خواهند ازدواج کنند، از‏‎ ‎‏همان اول می توانند اختیاراتی برای خودشان قرار بدهند که نه مخالف شرع باشد و نه‏‎ ‎‏مخالف حیثیت خودشان؛ می توانند از اول شرط کنند که اگر چنانچه مرد فساد اخلاقی‏‎ ‎‏داشت، اگر بد زندگی کرد با زن، اگر بدخلقی کرد با زن، وکیل باشند در طلاق. اسلام برای‏‎ ‎‏آنها حق قرار داده است.» ‏‎[31]‎

‏4 ‏‎–‎‏ 7 ‏‎–‎‏ حجاب و رد شبهه، امام خمینی(س) تذکر داده اند که حکم حجاب و عدم‏‎ ‎‏اختلاط زن و مرد در اسلام به معنی محکومیت و فاقد حق بودن زن نیست:‏

‏«اسلام مراعات بانوان را در تمام جهات بیش از هر کس نموده و احترام به حیثیت‏‎ ‎‏اجتماعی و اخلاقی آنها موجب شده است که از این نحو اختلاط مخالف با عفت و تقوای‏‎ ‎‏زن جلوگیری کند، نه آنکه خدای نخواسته آنان را مانند محجورین و محکومین قرار داد.» ‏‎[32]‎

‏در این قسمت به اختصار معلوم شد که زن دارای اختیار و دارایی و احترام است و هم‏‎ ‎‏می تواند موقعیتهای اجتماعی و سیاسی را اشغال و احراز کند و هم از مزایای دارایی و‏‎ ‎‏احترام و اقتدار مربوط به آن برخوردار شود و به طور عام نیز اختیار استفاده از مکتسبات‏‎ ‎‏خود را دارد. ‏

‏ ‏

 در موارد یاد شده، ظلم به زنان چگونه بوده است و چه راه حلی دارد؟

 1  هتک حیثیت انسانی زن،‏ امام خمینی (س) معتقد است که در عصر جاهلیت‏‎ ‎‏قبل از اسلام، حیثیت انسانی زن لگدمال شده بود. ‏

‏«مع الاسف زن در دو مرحله مظلوم بوده است: یکی در جاهلیت، در جاهلیت زن مظلوم‏‎ ‎‏بود و اسلام منت گذاشت بر انسان، زن را از آن مظلومیتی که در جاهلیت داشت بیرون‏‎ ‎‏کشید. مرحلۀ جاهلیت، مرحله ای بود که زن را مثل حیوانات بلکه پایین تر از او، زن در‏‎ ‎‏جاهلیت مظلوم بود، اسلام زن را از لجنزار جاهلیت بیرون کشید. در یک موقع دیگر در ایران‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 208
‏ما، زن مظلوم شد و آن دورۀ شاه سابق بود و شاه لاحق بود به اسم اینکه زن را می خواهند‏‎ ‎‏آزاد کنند ظلم کردند به زن‏‎…‎‏ زن را از آن مقام معنویت که داشت شیء کردند‏‎…‎‏ آزادی را از‏‎ ‎‏زن و مرد سلب کردند. زنها و جوانان ما را فاسدالاخلاق کردند‏‎…‎‏ زن را مثل یک عروسک‏‎ ‎‏درست کردند.» ‏‎[33]‎

 1  تأکید بر انسانیت زن و ضرورت معنویت و رشد زن،‏ «اسلام می خواهد‏‎ ‎‏که زن و مرد رشد داشته باشند. اسلام زنها را نجات داده  است از آن چیزهایی که در جاهلیت‏‎ ‎‏بود. آنقدری که اسلام به زن خدمت کرده است، خدا می داند به مرد خدمت نکرده‏‎ ‎‏است.» ‏‎[34]‎

 2  تبدیل زن به ملعبه مرد،‏ امام خمینی(س) معتقد است در جاهلیت قبل از اسلام‏‎ ‎‏و در دوران جنایت پهلوی زن به شئ و کالا و ملعبه مرد تبدیل شده است. ‏

‏«بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند.» ‏‎[35]‎

‏«در این نیم قرن سیاه اسارتبار عصر ننگین پهلوی زن را به منزلۀ کالایی خواستند‏‎ ‎‏درآورند.» ‏‎[36]‎

‏«بانوان ما را ملعبه کردند، بانوان ما را مثل عروسکها کردند.» ‏‎[37]‎

 2  1 - ‏«کوشش کنید در مقابل آن جنایاتی که بر شما وارد شد عکس العمل نشان‏‎ ‎‏بدهید.» ‏‎[38]‎

‏«اسلام خواسته است که زن ملعبه دست مرد نباشد.» ‏‎[39]‎

 3  کنار گذاشتن زنان از عرصۀ علم،‏ امام خمینی(س) معتقد است که زن در‏‎ ‎‏گذشته از عرصۀ علم کنار گذاشته شده است، لذا تأکید دارد که:‏

‏«در علم و تقوا کوشش کنید که علم به هیچ کس انحصار ندارد. علم مال همه است. تقوی‏‎ ‎‏مال همه است.» ‏‎[40]‎

 4  کنار نگه داشتن زنان از مسائل سیاسی،‏ امام خمینی(س) معتقد است زنان در ‏‎ ‎‏گذشته از حیطۀ امور سیاسی و تأثیر گسترده اجتماعی دور نگه داشته شده اند:‏

‏«دستهای جنایتکار‏‎…‎‏ همه قشرهای ملت را از امور اجتماعی و سیاسی کنار گذاشته بود،‏‎ ‎‏مسائل سیاسی در پیش بانوان اصلاً مطرح نبود.» ‏‎[41]‎

‏«خواهرهایی که تاکنون داخل در مسائل روز نبودند‏‎…‎‏» ‏‎[42]‎

 4  1  برطرف کردن موانع حضور سیاسی زنان،‏ امام خمینی(س) تأکید دارند که‏‎ ‎‏باید موانع فعالیت زنان در امور گوناگون برطرف شود و به برکت انقلاب اسلامی چنین شده‏‎ ‎‏است:‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 209
‏«امروز به برکت نهضت اسلامی، زن عضو مؤثر جامعه تا حدودی مقام خود را یافته‏‎ ‎‏است.» ‏‎[43]‎

‏«در بین بانوان ایران هم بینش دینی هست و هم بینش سیاسی و از آن چیزیی که شما را باز‏‎ ‎‏می داشت از اینکه فعالیت سیاسی و دینی بکنید، آن موانع مرتفع شد.» ‏‎[44]‎

 5  خانه نشین کردن زن،‏ امام خمینی(س) معتقد است که: «خانه نشین کردن» زنان‏‎ ‎‏ظلم به آنان است و اعلام می دارد که اسلام و انقلاب اسلامی چنین نمی خواهد و چنین‏‎ ‎‏نمی کند. البته باید توجه داشت «خانه داری»، «خانه نشینی» نیست و همانطور که گذشت‏‎ ‎‏امام خمینی(س) مادری را شغل اول بانوان می دانست. ‏

‏«تبلیغات سوء شاه و کسانی که با پول شاه خریده شده اند، چنان موضوع آزادی زن را‏‎ ‎‏برای مردم مشتبه کرده اند که خیال می کنند اسلام آمده است که فقط زن را «خانه نشین» ‏‎ ‎‏کند.» ‏‎[45]‎

‏از این عبارت به خوبی فهمیده می شود که امام خمینی(س) «خانه نشینی» زن را ضد‏‎ ‎‏ارزش می داند و انتساب آن را به اسلام و انقلاب نفی می کند و آن را نتیجۀ تبلیغات سوء‏‎ ‎‏دشمنان می داند. ‏

 6  بدرفتاری برخی از شوهران با بانوان،‏ یکی دیگر از ظلمهایی که به زن رفته‏‎ ‎‏است، ظلم به زن در چارچوب خانواده و توسط شوهر است. البته امام خمینی(س) همه‏‎ ‎‏شوهران را چنین ندانسته و برای تحکیم کیان خانواده بر ضرورت انجام امور خاصی تأکید‏‎ ‎‏می کند:‏

‏«از اول شرط کنند که اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت، اگر بد زندگی کرد با زن، اگر بد‏‎ ‎‏خلقی کرد با زن، وکیل باشد در طلاق.» ‏‎[46]‎

‏«اگر مردی با زن خودش بد رفتاری کرد، در حکومت اسلام او را منع می کنند، اگر قبول‏‎ ‎‏نکرد تعریز می کنند، حد می زنند و اگر قبول نکرد مجتهد طلاق می دهد.» ‏‎[47]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 210
پی نوشتها:

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 211

  • - مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، «جایگاه زن در اندیشه امام خمینی(س)» چاپ اول 1374، ص 61.
  • - همان، ص 61.
  • - همان، ص 63.
  • - همان، ص 60.
  • - همان، ص 95.
  • - همان، ص 250.
  • - همان، ص 55.
  • - همان، ص 56.
  • - همان، ص 56.
  • - همان، ص 71.
  • - همان، ص 73.
  • - همان، ص 77.
  • - همان، ص 78.
  • - همان، ص 79.
  • - همان، ص 81.
  • - همان، ص 85.
  • - همان، ص 85.
  • - همان، ص 82.
  • - همان، ص 123.
  • - همان، ص 135.
  • - همان، ص 136.
  • - همان، ص 71.
  • - همان، ص 64.
  • - همان، ص 58.
  • - همان، ص 67.
  • - همان، ص 67.
  • - همان، ص 61.
  • - همان، ص 69.
  • - همان، ص 61.
  • - همان، ص 61.
  • - همان، ص 62.
  • - همان، ص 62.
  • - همان، ص 29.
  • - همان، ص 55.
  • - همان، ص 59.
  • - همان، ص 59.
  • - همان، ص 59.
  • - همان، ص 26.
  • - همان، ص 61.
  • - همان، ص 26.
  • - همان، ص 70.
  • - همان، ص 70.
  • - همان، ص 59.
  • - همان، ص 75.
  • - همان، ص 85.
  • - همان، ص 103.
  • - همان، ص 104.