اسلام، زن، فمینیسم به قرائت امام خمینی (س)

اسلام، زن، فمینیسم به قرائت امام خمینی(س)

دکتر زهرا رهنورد

خلاصه مقاله 

‏اسلام، زن، فمینیسم، به قرائت امام خمینی(س)، خلاصه مقاله ای است که خانم زهرا رهنورد، ذیل آن‏‎ ‎‏چالش بین اسلام و فمینیسم را مورد نقد و بررسی قرار می دهد و ضمن یک سؤال اساسی مبنی بر اینکه: «چرا‏‎ ‎‏زنان هنوز خوشبخت نیستند در حالیکه دو طرز تفکر در دو گوشه جهان به نجات آنان از نابرابریها و فلاکتها‏‎ ‎‏اقدام نموده اند» مواضع الهی امام خمینی(س) و مواضع عمدتاً لائیک فمینیسم را، پیرامون زن، تجزیه و تحلیل‏‎ ‎‏می نماید و طی آن نه تنها سه محور عمده فمینیسم، یعنی «پدر سالاری»، «مساوات» و «آزادی» را از دیدگاه امام‏‎ ‎‏خمینی(س) بررسی می کند، در عین حال اندیشۀ رهایی بخش ایشان را که در قلمرو نظر و عمل، منجر به احیاء‏‎ ‎‏شخصیت زن در ایران و جهان اسلام شده است ضمن رهیافتهایی ارائه می دهد، این رهیافتها عبارت اند از:‏‎ ‎‏رهیافت انتقادی، رهیافت مساوات، رهیافت آزادی، رهیافت پیشوایی، رهیافت مادری و تهذیب و تعلیم و نهایتاً‏‎ ‎‏به این نتیجه می رسد که فمینیسم اگر چه در انتقاد به مصائب تاریخی زن موفق بوده است اما از آنجاییکه که فلسفۀ‏‎ ‎‏نگرش فمینیسم نسبت به زن بر اساس کرامت الهی او تنظیم نشده، نمی تواند راه حلهای سعادت آفرین و‏‎ ‎‏سرنوشت سازی را فرا راه زن قرار دهد و برعکس امام خمینی(س) با قرائت نوآورانۀ خود از اسلام، توانسته اند‏‎ ‎‏آنچنان راه حلهایی ارائه نمایند که ضمن حفظ کرامت انسانی زن، شیوه های رستگاری فردی و تعالی اجتماعی او‏‎ ‎‏را ارائه نماید. ‏

‏ ‏

‏چرا زنان در آغاز قرن پانزده هجری و همزمان با پایان قرن بیستم میلادی، هنوز‏‎ ‎‏خوشبخت نیستند، در حالی که دو طرز تفکر در دو گوشۀ دنیا بی امان، به دفاع و حمایت از او‏‎ ‎‏برخاسته و هر یک به نحوی بشارت آیندۀ سعادتمند او را صلا داده اند؟ کدام مانع بر سر راه‏‎ ‎‏پر فراز و نشیب سعادت زن قرار دارد؟ موانع زیستی یا تاریخی، فرهنگی یا اقتصادی،‏‎ ‎‏سیاسی یا اجتماعی و بالاخره مردان یا خود زنان؟ آیا می توانیم در پی تشکیل دو فرضیه‏‎ ‎‏برای مطالعه ای پیرامون مسائل زنان و راه حلهای آن باشیم؟‏

‏این دو فرضیه بر اساس دو متغیر مستقل «اسلام و فمینیسم» تنظیم می گردد. در فرضیۀ‏‎ ‎‏نخست که به صورت زیر تنظیم می شود فمینیسم متغیر مستقل است:‏

‏1 ‏‎–‎‏ اگر فمینیسم بر جهان حاکم گردد، زنان خوشبخت خواهند شد. ‏

‏در فرضیۀ دوم اسلام متغیر مستقل است و خوشبختی زنان متغیر وابسته. ‏

‏2 ‏‎–‎‏ اگر اسلام، بر جهان حاکم شود زنان خوشبخت خواهند شد. ‏

‏بنابراین دو طرز تفکر به عنوان داعیه دار خوشبختی زنان، یکی با صبغۀ عمدتاً غیر دینی‏‎ ‎‏و دیگری با بنیادهای یکتاپرستی و آموزه های دینی، هر یک بر جهان نظر و عمل، تأثیر‏‎ ‎‏گذارده اند، و برآنند تا ضمن کلی نگریهایی، با روشها و رهیافتهای تبیینی و سیاستگذارانه و‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 163
‏اجرایی، سعادت زنان را تضمین نمایند. در حقیقت امروز یک چالش اساسی و یک گفتگوی‏‎ ‎‏بنیادی بین اسلام و فمینیسم، پیرامون مسائل زنان وجود دارد که اگر چه منادی بلندآوازۀ‏‎ ‎‏نگرش اسلامی معاصر به مسئلۀ زن، حضرت امام خمینی(س) است، اما نگرش فمینیستی‏‎ ‎‏جز در کلیاتی، آن چنان متنوع است که کمتر می توان منادی خاصی را برای آن مشخص‏‎ ‎‏نمود. اکنون به این نگرش کلی فمینیستی اشارتی خواهد شد تا بتوان باب چالش را در این‏‎ ‎‏بحث باز نمود. ‏‎[1]‎

‏فمینیستها بر آنند تا الگویی از تجربۀ بشری را با دیدگاه طرفداری از زن ارائه دهند، زیرا‏‎ ‎‏معتقدند عالم تجربۀ کنونی، چیزی نیست جز دریافتی جزئی بینانه، از کنشگران مرد و‏‎ ‎‏تجربیات آنها؛ اما برای اینکه محیط اطراف را به درستی بشناسیم، به تجربیات نیمۀ دیگر‏‎ ‎‏بشر، یعنی زنان نیازمندیم. فمینیستها با طرح دو سؤال اساسی، مسئله زن را مطرح می کنند:‏

الف: دربارۀ زنان چه می دانیم؟

ب: چرا وضع زنان، این چنین است؟

‏آنها پس از طرح این دو سؤال بزرگ ضمن ارائه نظرات خود به بررسی وضع زن‏‎ ‎‏می پردازند و راه حلهایی ارائه می دهند: در یک نگرش کلی، بنیاد تمامی فلاکتها، مصیبتها،‏‎ ‎‏عقب ماندگیها و رنجهای زن، «نظام پدر سالاری»‏‎[2]‎‏ است که از طریق واسطه مستقیم مرد‏‎ ‎‏سالاری اجرا می شود. هنگامی که فمینیسم، پدر سالاری را به عنوان بنیاد اصلی فلاکت زن‏‎ ‎‏مطرح می کند بر این باور است که در روند پدر سالاری، کلیات ادارۀ امور و ساختارها،‏‎ ‎‏ترتیبات و تنظیمات اساسی، حقوقی و قانونی، در دو عرصۀ خصوصی (خانواده) و عمومی‏‎ ‎‏(جامعه) به نفع مرد سامان یافته است و حالا باید با حذف فرض اصلی فمینیسم یعنی پدر‏‎ ‎‏سالاری از عرصه گیتی، ترتیبات و تنظیماتی ارائه نمود که زن و مرد به طور مساوی و آزادانه ‏‎ ‎‏ر آن شرکت جویند و سهم واقعی خود را بیابند. ‏‎[3]‎

‏در حقیقت پدر سالاری، یک نماد توزیع قدرت است که در آن مرد، همه کاره و فرمانده،‏‎ ‎‏و زن فرمانپذیر و مادون بوده است. آنها در این مسیر تا آنجا پیش می روند که به شگفتترین‏‎ ‎‏راه حل، برای دستیابی به وسیله ای که رابطه قدرتی را تغییر دهد، و مساوات و آزادی را‏‎ ‎‏تضمین نماید می پردازند؛ و آن روش «مادر ستیزی» است و سپس این شیوۀ غیر قابل تعمیم‏‎ ‎‏را رها می کنند و به «مادر پذیری» روی می آورند و بالاخره به «دگر جامعه» می رسند؛‏‎ ‎‏جامعه ای ویژۀ زنان و کاملاً جدا از جامعۀ مردان که در آن زنان همه کاره اند. ‏‎[4]‎‏ و بالاخره اگر‏‎ ‎‏بتوان جامعۀ مختلطی را هم تصور کرد که رابطۀ قدرتی پدر سالاری از آن حذف شده و زن و‏‎ ‎‏مرد به طور مساوی در کنار هم زندگی می کنند، این جامعه واجد ساختار متحولی از خانواده‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 164
‏خواهد بود که به نحوی سامان یافته است. «پاترشیا ایرلند» رئیس سازمان ملی زنان آمریکا‏‎ ‎‏نمونه ای از این جامعه است که می تواند با داشتن همسر و فرزند، دوست دختری را هم‏‎ ‎‏آزادانه برگزیند. ‏‎[5]‎

‏چون زیرساخت این نوع نگرش، حذف جنسیت (در مفهوم فرهنگی و تربیتی) از انسان‏‎ ‎‏به عنوان عنصر تعیین کننده در ساختارها و تنظیمات جدید عرصه خصوصی و عمومی‏‎ ‎‏است، می توان چنین تحولی را برای خانواده تصور نمود. از سوی دیگر خانواده تک والدی‏‎ ‎‏نیز به عنوان محصولی از حذف پدر سالاری ‏‎–‎‏ که زن یا مرد آزادانه مسئولیت سرپرستی‏‎ ‎‏خانواده را به عهده می گیرد ‏‎–‎‏ به نوبۀ خود نوع متحولی از تنظیمات جدید خانواده در مرحله‏‎ ‎‏تحول محسوب می شود. بدین ترتیب فمینیسم، بی امان به ارائه انگاره های تحول، در دو‏‎ ‎‏عرصۀ جامعه و خانواده می پردازد تا بتواند از طریق این تنظیمات جدید، ساختار پدر‏‎ ‎‏سالاری را که محصول آن، زنِ محذوفِ مفلوکِ مادون فرمانپذیر و عقب مانده است، از‏‎ ‎‏عرصۀ تاریخ حذف کند و آزادی و مساوات را از بیغوله های تاریخ پدر سالاری، شکوفا سازد‏‎ ‎‏و همای سعادت را بر دوش زن بنشاند. ‏

‏ ‏

روش شناسی اندیشۀ امام خمینی(س) 

‏امام خمینی(س) جزء محدود رهبران و متفکران جهان اسلام است که حضور مثبت زن‏‎ ‎‏در تاریخ را وارد خود آگاهی جامعه می کند، و شگفتا که آن حضرت به مقولات پدرسالاری،‏‎ ‎‏مساوات و آزادی که از محورهای اصلی بحثهای فمینیستی است و همچنین به طیفی از‏‎ ‎‏مقولاتی که از تبعات آن است، مثل اشتغال، تحصیل، مشارکت و حضور در ساختار قدرت و‏‎ ‎‏نقش فعال در سرنوشت خود و ملت التفات نظر دارد، اما آنها را از زاویه دید خاص خود‏‎ ‎‏می نگرد و بررسی می کند. در حقیقت نوآوری حضرت امام(س)، در زاویۀ دید ایشان است.‏‎ ‎‏امام خمینی(س) وارث نگرشی است که از سوی خداوند از طریق وحی، بر پیامبر‏‎ ‎‏اکرم(ص) نازل شد و آن حضرت(ص) نیز سیرۀ خود را بر اساس آن تنظیم کرد. با این همه،‏‎ ‎‏مطالعه ای در آموزه های بنیادی اندیشۀ امام خمینی(س) در کلیه مسائل به ویژه مقولۀ مهم و‏‎ ‎‏سرنوشت ساز «زن»، حاکی از آن است که ایشان عنصر زمان و مکان را در قلمرو نوآوری‏‎ ‎‏خاص ذهنی و رفتاری خود، به نحوی شجاعانه مورد نظر قرار داده و بدون اینکه قدمی از‏‎ ‎‏وحی الهی و سیرۀ نبوی فاصله بگیرد، انگارۀ جدیدی از بینش و کنش فلسفی، سیاسی،‏‎ ‎‏اجتماعی نسبت به زن ارائه داده است. در حالیکه اسلام، به قرائت امام خمینی(س) در همۀ‏‎ ‎‏زمینه ها منظره شگفت آوری از ابداع و خلاقیت ارائه داده است، چرا در مقولۀ زن این چنین‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 165
‏نباشد؟ از این رو بجاست متغیرهایی را که کلام و رفتار امام خمینی(س) را تحت تأثیر قرار‏‎ ‎‏داده اند تا ایشان دیدگاههای خود را پیرامون زن بیان کند، ذکر نمایم:‏

‏افزون بر وحی الهی قرآنی، سیرۀ نبوی(ص) و دستاوردهای فقهی، متغیرهای زمانی و‏‎ ‎‏مکانی متعددی، امام خمینی(س) را به تفکر واداشتند؛ متغیرهایی که وضعیت زن را در‏‎ ‎‏جهان معاصر در معرض فکر او قرار داد تا واقعیت را دریابد و آن را بر اساس آرمانها مورد‏‎ ‎‏نقد و تحلیل قرار دهد. ‏

‏یکی از این متغیرها نظام دیکتاتوری ‏‎–‎‏ سرمایه داری وابسته به غرب حاکم بر ایران بود که‏‎ ‎‏امام خمینی(س) با نگرش انتقادی به آن نگریست و فلاکتها و مظلومیتهای زن را بر اساس آن‏‎ ‎‏مورد بررسی قرار داد. نظام ارزشی غرب نیز متغیر دیگری بود که امام(س) با دید انتقادی به‏‎ ‎‏آن می نگریست و دریافت او این بود که زن در اغلب موارد در این نظام، مظلوم و بی دفاع‏‎ ‎‏واقع شده است. نگرش انتقادی امام خمینی(س) بر متغیر دیگری ‏‎–‎‏ که بهتر است آن را «نظام‏‎ ‎‏سنتی» ‏‎[6]‎‏ بسته واپسگرای حاکم بر جهان اسلام بنامیم ‏‎–‎‏ الهامبخش ویژه ای بود تا ایشان بتواند‏‎ ‎‏از طریق آن، ضمن بررسی دقایق مشکلات زنان در طول تاریخ (چه قبل و چه پس از اسلام)‏‎ ‎‏راه حل مناسب را ارائه نماید. و بالاخره قهرمانیهای زنان ایران در طول تاریخ به ویژه در‏‎ ‎‏روند انقلاب و شخصیت شکوهمندی که از خود ارائه دادند، امام(س) را به میدان ابراز‏‎ ‎‏شگفتترین اندیشه ها و گفتارها و رفتار سیاسی فرا خواند تا آن حد که نوآوریهای ایشان در‏‎ ‎‏مورد حقوق و منزلت زن مسلمان، به تازگی و طراوت صدر اسلام نزدیک شد. ‏

‏امام خمینی(س) طی رهیافتهایی به مقولۀ زن نگریست و به ارائه راه حلهایی برای‏‎ ‎‏رستگاری و سعادت او پرداخت. هر یک از این رهیافتها نوعی نظریه پردازی پیرامون زن‏‎ ‎‏است تا از طریق آن به مسئله نزدیک شود، آن را تجزیه و تحلیل نماید و در نهایت به ارائه راه‏‎ ‎‏حل بپردازد. رهیافتهای مذکور عبارت اند از:‏

‏1 ‏‎–‎‏ رهیافت انگاره ها. ‏

‏2 ‏‎–‎‏ رهیافت انتقادی ‏‎–‎‏ مبارزاتی. ‏

‏3 ‏‎–‎‏ رهیافت فوق قدرت. ‏

‏4 ‏‎–‎‏ رهیافت آزادی. ‏

‏5 ‏‎–‎‏ رهیافت شئ‏‏ ‏‏وارگی.‏

‏6 ‏‎–‎‏ رهیافت حقوقی. ‏

‏7 ‏‎–‎‏ رهیافت مشارکت. ‏

‏8 ‏‎–‎‏ رهیافت مادری ‏‎–‎‏ تعلیم و تهذیب. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 166
‏اینک به شرح هر یک از رهیافتهای یاد شده می پردازیم:‏

 رهیافت انگاره ها‎[7]‎:‏ در این نوع نظریه پردازی ‏‎–‎‏ که در حقیقت مبتنی بر فلسفه هستی‏‎ ‎‏ شناسی زن است ‏‎–‎‏ امام خمینی(س) با تأسی به انگاره های برتر اسلامی و برخاسته از معارف‏‎ ‎‏قرآن، چهره و شخصیتی متعالی و ماورایی را در زن کشف می کند که بر انگارۀ مَثَلِ اعلای‏‎ ‎‏زن، که در اسلام حضرت زهرای اطهر(س) است، سامان یافته است. این شیوه نگرش، به‏‎ ‎‏امام(س) فرصت می دهد که تمام آرمانها و آمال برتر، اعم از وجودشناسی و چهرۀ آسمانی‏‎ ‎‏تا شخصیت زمینی و فعالیتهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و مهمتر از همه مقام، منزلت‏‎ ‎‏و شأن زن را تبیین کند؛ چرا که برای تعریف زن به عروة الوثقی دست می یازد که هیچ کس را‏‎ ‎‏یارای انکار آن نیست. امام(س) در این انگاره برتر، حضرت زهرا(س) را به  عنوان تصویری‏‎ ‎‏مثالی از شخصیت زن توصیف می کند، ابعاد شخصیت او را می کاود و نهایتاً به این دلیل که‏‎ ‎‏زنان می توانند از «خاک تا افلاک» به سوی او اوج بگیرند، «حجاب طبیعت را به کناری نهند و‏‎ ‎‏تا مرتبۀ غیب، فنا و الوهیت پیش روند»، لذا شایستگی هر گونه رشد و ترقی و منزلتی که این‏‎ ‎‏عبور را میسر سازد، کسب می کنند. حضرت امام(س) در این رابطه می فرماید:‏

‏«تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است، در فاطمه‏‎ ‎‏زهرا(س) جلوه کرده است. یک زن معمولی نبوده است؛ یک زن روحانی، یک زن ملکوتی،‏‎ ‎‏یک انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخۀ انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان. او‏‎ ‎‏زن معمولی نبوده است؛ او نه تنها موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر‏‎ ‎‏شده است؛ بلکه یک موجود الهی و جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده‏‎…‎‏ زنی که تمام‏‎ ‎‏خاصۀ انبیا در اوست‏‎…‎‏ تمام حیثیت و تمام شخصیت زن‏‎…‎‏ فردا حضرت زهرا(س) متولد‏‎ ‎‏می شود. برای زن ابعاد مختلفه است، چنانچه برای مرد و برای انسان، این ورق صوری‏‎ ‎‏طبیعی نازلترین مرتبۀ انسان است و نازلترین مرتبۀ زن است و نازلترین مرتبۀ مرد است، لکن‏‎ ‎‏همین مرتبه نازله، حرکت به سوی کمال است.» ‏‎[8]‎

‏مقایسه ای کوتاه و گذرا بین این نگرش انسان شناسانه اسلام و فمینیسم و نگاهی کوتاه به‏‎ ‎‏مقدمات مدرنیته و اندیشه روشنفکری، مدرنیسم و پست مدرنیسم و نهایتاً فمینیسم (که در‏‎ ‎‏دامان این روند اندیشه ای حاصل آمده)، گویای بازگشت دهشتناک به اسطوره های انگاره ای‏‎ ‎‏تمدن عصر طلایی یونان باستان است که فلسفۀ وجودی زن بر پایۀ این رجعت در غرب،‏‎ ‎‏طراحی شده است. ‏

‏انگاره های غربی دو دسته اند:‏

1 - انگارۀ مذهبی:‏ که متکی به شخصیت حضرت مریم(س) است. این انگاره با شروع‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 167
‏رنسانس به تدریج از عرصۀ الگوپذیری زن غربی حذف شد تا امروز که نام و نشانی در‏‎ ‎‏فرایندهای اجتماعی از این بانوی بزرگ دیده نمی شود. ‏

2- الگوهای المپی:‏ این انگاره ها که مورد نظر بنیانگذاران رنسانس و پیشگامان مدرنیسم‏‎ ‎‏و فمینیسم بوده اند، در کوه المپ به فسق و فجور و زندگی خوشگذرانه مشغولند و تنها در‏‎ ‎‏آتنا، الهۀ شهر آتن تصویری کمرنگ از خرد و اندیشه مشاهده می شود، اما تصویر برتر از آن‏‎ ‎‏ونوس است‏‎[9]‎‏؛ الهۀ زیبایی، زنی آزاد برای هر گونه زندگی خارج از اهداف اخلاقی. با این‏‎ ‎‏اسطوره ها انگاره های امروزی چون مَدُنا شکل می گیرد که خود به خود ظرفیت متعالی زن را‏‎ ‎‏تا حداقل ممکن به نقصان کشانده اند و نمی توان برای آنان عروجی قائل شد و زندگی‏‎ ‎‏سیاسی و اجتماعی و فکری مناسبی تنظیم کرد، مگر اینکه بگوییم در هر گونه برنامه ریزی‏‎ ‎‏فمینیستی در هر حال این فسلفۀ وجودی در مورد زن مشاهده می شود، چرا که انگاره ها،‏‎ ‎‏دورنمای رشد را نشان می دهند و این دورنما در غرب جهت رشدی صعودی به مراتب‏‎ ‎‏بالای وجود تنظیم نشده است. ‏

2 - رهیافت انتقادی  مبارزاتی‎[10]‎:‏ امام خمینی(س) در این رهیافت، نظامهای سیاسی و‏‎ ‎‏اقتصادی و ارزشی که زن را به مادونی، مظلومیت و گوشه نشینی گرفتار کرده به نقد می کشد.‏‎ ‎‏در این روند، انواع و اقسام نظامهای دیکتاتوری، سرمایه داری و نظامهای تاریخی گذشته با‏‎ ‎‏همه اَشکال سیاسی و اقتصادیشان به ویژه نظام ارزشی آنها مورد نقد قرار می گیرد. ‏

‏امام خمینی(س)  در این رهیافت، یکی از بزرگترین تفاوتهای فکری و رفتاری خود نسبت‏‎ ‎‏به زن را در رابطه با فمینیسم ارائه می دهد. فمینیسم نظام ظالم را «پدر سالاری» می نامد که‏‎ ‎‏توسط مرد اجرا می شود، اما حضرت امام(س) نظام ستمگر را «طاغوتی» می داند که مظهر‏‎ ‎‏تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی، طبیعی و قراردادی انسان است و در آن مرد و زن (هر دو)‏‎ ‎‏مظلوم واقع شده و حقوقشان ضایع گشته است. نگرش ساختارگرای امام خمینی(س) در‏‎ ‎‏این زمینه تا آنجا که پیش می رود که این سؤال را مطرح می کند که آیا ایشان نمی داند که‏‎ ‎‏مجری بسیاری از ستمها، مردان بوده اند که ترتیبات و تنظیمات اجتماعی را در دست داشته‏‎ ‎‏و افزون بر آن، با وضع و تنظیم قوانینی بر اساس منافع خود، در موارد زیادی گوشه چشمی‏‎ ‎‏هم به خود داشته اند؟ در آرمان امام، مبارزه ابتدا در بُعد ساختاری مطرح می شود و آن‏‎ ‎‏مبارزه با نظام تجاوزگر است. اما از آنجا که ایشان، همدلی بین زن و مرد را اساس رفتار‏‎ ‎‏خانوادگی و اجتماعی می داند، هر دو را در دگرگون کردن نظام طاغوتی، متعهد و مؤث‏‎ ‎‏ می داند و انتظار دارد که زن و مرد، در روند مبارزه با چنین نظامهایی، خود را از ستمگری و‏‎ ‎‏ستم پذیری برهانند. ایشان معتقدند اساس تأسی به حضرت زهرا(س) مبارزه با نظامهای‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 168
‏جور است و از جمله می فرمایند:‏

‏«حضرت(س) به اندازه خودش ‏‎…‎‏ مخاطبه داشته است با حکومتهای وقت، محاکمه‏‎ ‎‏می کرده است حکومتهای وقت را. شما باید اقتدا به او بکنید تا پذیرفته باشید که این روز‏‎ ‎‏«روز زن» است.» ‏

‏در روند این مبارزه است که جانها برتر می آیند. چنین مبارزه ای بسیار عمیق است، و نه‏‎ ‎‏تنها ساختار حکومت، بلکه ساختار ارزشها و نظام اقتصادی اجتماعی را نیز در بر می گیرد.‏‎ ‎‏از این نظر نیز امام خمینی(س) ضمن اینکه با اغلب نگرشهای فمینیستی در تضاد قرار‏‎ ‎‏می گیرد، با نگرش فمینیستی مارکسیستی نیز، که رهایی زن را منوط به مبارزه صرف با‏‎ ‎‏نظامهای استثماری می داند (نه مبارزه با مرد و ساختارهای ظاهری حقوقی که مربوط به‏‎ ‎‏فمینیستهای غیر مارکسیست است)، از این روی در تخالف قرار می گیرد و معتقد است که‏‎ ‎‏نظامهای ارزشی و الهی، مورد نظر مارکسیسم نیست، و از این روی تلاشی سیاسی،‏‎ ‎‏اقتصادی برای براندازی نظامها را کافی می داند، و فلسفۀ نگرش به زن در مارکسیسم را نیز‏‎ ‎‏مانند سایر نظرات این مکتب، یک نظریۀ عروج گرایانه به سوی ماوراهای برتر بشمار‏‎ ‎‏نمی آورد. در هر حال، امام خمینی(س) بلافاصله پس از مبارزه با این نظام ‏‎–‎‏ که خود دارای‏‎ ‎‏وجوه فرهنگی عمیق است ‏‎–‎‏ برای حذف ستم پذیری و مادونی، مرحلۀ بعدی را که تربیتی‏‎ ‎‏است، آغاز می کند تا زن و مرد را تربیب مساوات طلبانه اسلامی راهنمایی کند. ‏

 رهیافت فوق قدرت‎[11]‎:‏ قرآن مجید با یک مثال، ضمن حذف «رابطۀ قدرتی» بین زن و‏‎ ‎‏مرد، هرگونه اجبار، مادونی و ستم پذیری در این ارتباط را از زنان نفی می کند. تمثیل این زن،‏‎ ‎‏آسیه، همسر فرعون است؛ زنی که در مقابل ظلم شوهرش، فرعون ایستاد و نمونه ای برای‏‎ ‎‏تمام مؤمنین و مؤمنات شد. ‏‎[12]‎‏ امام خمینی(س) این تمثیل را ‏‎–‎‏ که تابلویی از حذف ارتباط بین‏‎ ‎‏زن و مرد بر اساس قدرت است ‏‎–‎‏ تا آنجا به پیش می برد که بر یکی از مشهورترین دیدگاههای‏‎ ‎‏فمینیستی که حول محور تئوری «مساوات»‏‎[13]‎‏ تنظیم شده پیشی می گیرد. و این در حالی است‏‎ ‎‏که عرف جوامع سنتی، رابطۀ زن و مرد را بر اساس توزیع قدرت؛ یعنی مرد برتر و زن مادون‏‎ ‎‏فرمانپذیر تنظیم نموده است. ‏

‏از دیدگاه امام خمینی(س) وقتی زن فلسفۀ وجودی خود را بر اساس تأسی به حضرت‏‎ ‎‏زهرای اطهر(س)، تنظیم کرد و در روند مبارزه با نظامهای لائیک و ضد مردم به مبارزه‏‎ ‎‏برخاست، از تمام این دسته روابط آزاد می شود و از مقام مساوات می گذرد و به پیشوایی و‏‎ ‎‏رهبری دست می یابد. ایفای چنین نقشی در تفکر فمینیستی در صورتی ظاهر می شود که‏‎ ‎‏زنان بتوانند به «دگر جامعه» یعنی جامعه ای صرفاً زنانه با رهبری، سیاستگذاری و حضور‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 169
‏فعال زنان دست یابند. اما در قرائت امام خمینی(س) از اسلام در عهد انقلاب اسلامی، به‏‎ ‎‏گونۀ دیگری به زن نگریسته می شود؛ ایشان می فرمایند: ‏

‏«در این انقلاب اسلامی، نقش شما بانوان از نقش مردها بالاتر بود؛ شما هم خودتان‏‎ ‎‏فعالیت می کردید و هم مردها را به فعالیت می کشاندید، بنابراین افتخاری که شما ایجاد‏‎ ‎‏کردید قابل تقدیر فراوان است». ‏‎[14]‎

‏یا در جای دیگر می فرمایند:‏

‏«بانوان را در این نهضت پیشقدم می دانم و کراراً گفته ام که بانوان حق بیشتری بر اسلام‏‎ ‎‏دارند، و خصوص بانوان جنوب شهر تهران، انگیزۀ قیام اسلامی هستند و راهنمای سایر‏‎ ‎‏اقشار.» ‏‎[15]‎

‏ایشان در جایی دیگر خطاب به خانمها می فرمایند:‏

‏«شما اثبات کردید که مقدم بر آنها هستید، مردها از شما الهام گرفتند، مردهای ایران از‏‎ ‎‏مخدرات ایران، از بانوان ایران عبرت گرفتند و تعلیم گرفتند، مردان قم هم از شما بانوان‏‎ ‎‏عزیز عبرت گرفتند.» ‏‎[16]‎

‏در اینجا باید پرسید آیا چنین صحنه هایی در طول تاریخ وجود نداشته که متفکری به آن‏‎ ‎‏بپردازد؟ پاسخ این است که وجود داشته، اما مهم، قرائت کنندۀ تاریخ است. ایشان زن را از‏‎ ‎‏زوایای پنهان تاریخ و حضور مبهم در ناخودآگاه مرد و جامعه، به صحنۀ خودآگاهی و حضور‏‎ ‎‏فعال رساند. او کسی است که توانست مساوات زن و مرد را ببیند و شرایطی را تصویر کند که‏‎ ‎‏زن از مقولۀ مساوات پیشی بگیرد و در نتیجه بتواند چنین قرائتی از رویدادهای تاریخی و‏‎ ‎‏نقش زن داشته باشد. ‏

‏امام خمینی(س) زنان را به صحنۀ مبارزه با نظامهای طاغوتی فرا می خواند و سپس خود‏‎ ‎‏به ستایش این قهرمانان می پردازد و به مقام پیشوایی او اذعان می کند: «ما نهضت خود را‏‎ ‎‏مدیون زنها هستیم. مردها به تبع زنها در خیابانها ریختند. تشویق می کردند زنها، مردها را؛‏‎ ‎‏خودشان در قدمهای جلو بودند. زن یک همچو موجودی است که می تواند یک قدرت‏‎ ‎‏لایزال، یک قدرت شیطانی را بکشد. ‏

‏اتفاقاً امام خمینی(س) در حذف رابطه قدرتی بر اساس فرماندهی مرد  و مادونی زن، نه‏‎ ‎‏تنها به مساوات می رسد بلکه از آن می گذرد و با روانشناسی خاص به قدرت ویژه ای از زن‏‎ ‎‏اشاره می کند که در تمام طول تاریخ بر مرد و جامعه، سیطره داشته و کمتر از پرده برون افتاده‏‎ ‎‏و به خودآگاهیها قدم نهاده است. اگر این قدرت به خودآگاهی مرد و زن و جامعه نیز قدم‏‎ ‎‏نهاده است اغلب با چهره ای منفی و نگرش انتقادی صورت گرفته است. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 170
‏امام خمینی(س) می داند که زن در چهره ای قدسی، یا چهره ای سلحشور، شجاع یا‏‎ ‎‏چهره ای ایثارگر و سرشار از فداکاری و مهر و محبت، همواره قلب انسانها و بیش از همه،‏‎ ‎‏مردان را به شوق و تلاطم افکنده است. امام(س) این قدرت را می کاود، می شناسد و به آن‏‎ ‎‏ارج می نهد. آیا تأثیر پیام زینب(س) در قلب و روح تاریخ و انسانها نبود که قیام حسین(ع) را‏‎ ‎‏جاودانه کرده و مظلومیت او را به اشکی قدرت آفرین تبدیل نمود؟ از این روی امام‏‎ ‎‏می فرماید:‏

‏«مرد، حساس است نسبت به زن» ‏‎[17]‎

‏یا در جای دیگری می فرماید:‏

‏«خدمت مردها هم بسیارش مرهون زنهاست، در مرد یک حسّی است که اگر ببیند زنها‏‎ ‎‏بیرون آمده از خانه ها، برای یک مقصدی، (مردها) اگر قوه شان یکی باشد ده تا می شود و در‏‎ ‎‏مملکت ما اینطور شد‏‎…‎‏» ‏‎[18]‎

‏در هر حال، ایشان زن و مرد را دو بال پرواز به سوی تعالیها می داند که با فراز و نشیب و‏‎ ‎‏اوجگیری هر یک از بالها، پرواز ‏‎–‎‏ که هدف زندگی است ‏‎–‎‏ میسر می شود، و چون این انگاره ،‏‎ ‎‏کمال مطلوب امام خمینی(س) است تلاش می کند که تحقّق آن را به دست زن و مرد و با‏‎ ‎‏مشارکت هر دو فراهم سازد. ‏

‏نکتۀ اساسی این است که این مقام و منزلت در روند مبارزه با نظام جور و الحاد صورت‏‎ ‎‏می گیرد و نه در مبارزه با مرد؛ که او در این مبارزه همراه و همراز و همدوش زن است. زن‏‎ ‎‏برای کسب این پیشوایی، مسیر پیچیده ای را پیموده که نه تنها ناشی از شجاعت، ایمان و‏‎ ‎‏شکستن سنتهای دست و پاگیر است، بلکه به دلیل نفوذ بر دل و وجدان مرد، حس غیرت و‏‎ ‎‏ستایش او را برانگیخته و به صحنه کشانده است. ‏

‏حضرت امام(س) در این باره می فرمایند:‏

‏«مرد حساس است نسبت به زن‏‎…‎‏ اگر یک زن را ببیند که بی احترامی می کنند، حساسیت‏‎ ‎‏دارد.» ‏‎[19]‎

‏امام خمینی(س) به مساوات نقدی ندارد و می فرماید:‏

‏«زن، مساوی مرد است.» ‏‎[20]‎

‏امام ضمن صحه گذاردن بر تساوی زن و مرد، بر توانایی زن برای پیشی گرفتن نیز تأکید‏‎ ‎‏می کند و شرایط و امکان این پیشتازی با مشارکت زنان را نیز فراهم می سازد. ‏

‏4 ‏‎–‎‏ رهیافت آزادی: اگرچه امام خمینی(س) از مساوات تفسیر ویژه ای دارد و از آن فراتر‏‎ ‎‏هم می رود، اما آزادی از دیدگاه ایشان مقولۀ قابل بحثی است. در حقیقت مقولات کلیدی به‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 171
‏خودی خود مشکل آفرین نیستند، مگر اینکه در دستگاههای فکری متفاوت تفسیر شوند.‏‎ ‎‏یکی از این مقولات، «آزادی» است. ‏

‏امام خمینی(س) از آنگونه آزادی که کرامت انسانی را چون ردای کهنه ای بنگرد و به دور‏‎ ‎‏افکند انتقاد می کند. این آزادیِ سلب کرامت شده ممکن است در روند نظامهای استعماری،‏‎ ‎‏دیکتاتوری و سرمایه داری یا در روند نظام ارزشهای لائیک حاصل آمده باشد. در هر حال،‏‎ ‎‏هر آنچه قدرت شناخت و انتخاب را از انسان سلب کند، ضد آزادی و کرامت انسانی است.‏‎ ‎‏حضرت امام(س) در پاسخ پرسشی که پیرامون آزادی مطرح شده، می فرمایند:‏

‏«در خصوص زنان، اسلام هیچگاه مخالف آزادی آنها نبوده است، به عکس، اسلام با زن‏‎ ‎‏شئ شده و به عنوان شیء مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت زن را به وی داده است‏‎…‎‎ ‎‏زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند، اما رژیم شاه است که‏‎ ‎‏با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق می کوشد تا مانع آزادی زنان شود، و اسلام شدیداً‏‎ ‎‏معترض این امر است.» ‏‎[21]‎

 رهیافت شیء وارگی:‏ برای ورود به مبحث آزادی و نوع نگرش امام خمینی(س) به‏‎ ‎‏این مقوله، ابتدا به «فلسفه آزادی» اشاره می کنیم. «فلسفه آزادی» رهایی از هر گونه انقیادی‏‎ ‎‏است که روح متعالی و عروج خواه انسانی را ‏‎–‎‏ که دعوت به تسبیح رب اعلی شده و خطاب‏‎ ‎«الی ربک المنتهی» ‏به اوست ‏‎–‎‏ از صعود به مقام عنداللهی باز می دارد. آری بر اساس آن‏‎ ‎‏نظام، ساختار، رفتار، فرهنگ و ارزشهایی که انسان را به ذلت، حقارت و افتادن در منجلاب‏‎ ‎‏دنیای ماتریالیستیک کشاند و در جهت هتک آزادی و پیچیدن اصر و اَغلال بر دست و پای‏‎ ‎‏روح او سامان یافته است. ذلت و حقارت زن در آنجا است که به شیئی تبدیل می شود و‏‎ ‎‏از جسم، روح و ویژگیهای خاص او بهره برداری می گردد تا شخص، نظام، حکومت و‏‎ ‎‏اقتصادی قدرت بگیرد. زن نیز یا هر انسان شیئ‏‏ ‏‏ واره، کسی است که از وجود او بهره برداری‏‎ ‎‏شود و به صورت اقتصادی، سیاسی یا جنسی مورد استثمار قرار گیرد. ‏

‏از دیدگاه امام(س)، زن در نظامهای دیکتاتوری به صورت «شئ» در می آید، همچنان که‏‎ ‎‏در نظامهای سرمایه داری نیز باریچۀ شرکتهای چند ملیتی می شود تا برای افزایش تولید کالا‏‎ ‎‏تبلیغ کند و یا تخدیر کنندۀ مغز جوانان باشد. همچنان که ممکن است در روند نظامهای‏‎ ‎‏سنتی بسته در محیط خانواده، شئ‏‏ ‏‏ واره گردد و فقط به وسیله ای برای جلب رضایت مرد و‏‎ ‎‏خدمت و فرزندزایی تبدیل شود. یا در سطح جامعه در موارد خاص سیاسی و اقتصادی از‏‎ ‎‏وجود او بهره برداری گردد. البته در فمینیسم به مقولۀ شئ‏‏ ‏‏ وارگی مطلقاً به معنای بهره مندی‏‎ ‎‏از جسم و روح زن در خدمت نظامهای سرمایه داری و دیکتاتوری اشاره نشده است. اگر چه‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 172
‏خشونت و تجاوز، عنوانی است که هتک حرمتهای پیرامون مقام زن، در ذیل آن تنظیم‏‎ ‎‏می شود، ‏‎[22]‎‏ اما نحوه خاصی از شئ‏‏ ‏‏ وارگی که نماد حذف آن، عفاف و کالا شدگی در‏‎ ‎‏جامعه ای است که احترام متقابل زن و مرد در آن تضمین شده است از ابداعات اسلام و‏‎ ‎‏نوآوریهای امام خمینی(س) است و در این زمینه فرموده اند:‏

‏«در این کشف حجاب، حجاب انسانیت را پاره کردند.» ‏‎[23]‎

‏و در جایی دیگر شئ‏‏ ‏‏وارگی و وسیله شدن زن برای تخدیر جامعه را چنین تحلیل‏‎ ‎‏می کنند: ‏

‏«اینها می خواستند زن را وسیله قرار بدهند، از برای اینکه سرگرمی حاصل شود برای‏‎ ‎‏جوانان و در کارهای اساسی اصلاً وارد نشوند.» ‏‎[24]‎

‏فمینیسم هر گونه بهره برداری زن از جسم و روح خود یا بهره برداری مرد از جسم و روح‏‎ ‎‏زن را چنانچه مورد رضای زن باشد مجاز می شمارد، اما رهیافت شئ‏‏ ‏‏ وارگی و مردودیت‏‎ ‎‏آن، این روش را سوء استفاده می داند و آن را در تضاد ماهوی با ارزش حیثیتی زن و منزلت‏‎ ‎‏بهشت آفرین او می شمرد. ‏

‏با تمام این احوال، امام خمینی(س) به تبیین و تفسیر شخصیت زن اکتفا نمی کند و با‏‎ ‎‏رهیافتهای دیگری، وضعیت فعال و سازنده زن را در نظام اسلامی ارائه می نماید. رهیافتهای‏‎ ‎‏اخیر دیگر توصیفی، تفسیری و تبیینی نیست، بلکه رفتاری، اجرایی، تربیتی و تهذیبی است.‏‎ ‎‏امام(س) در رهیافت حقوقی، تنگناهای حقوقی زن را نقد می کند و با ارائه راه حلهایی، مثل‏‎ ‎‏گرفتن حق طلاق، پذیرش شرط ضمن عقد و عسر و حرج زن هنگام جدایی و مسئله دوری‏‎ ‎‏از فرزند، قدمهای اصلی اولیه را در تنظیم قوانین مناسب شرایط خاص زن در جامعه معاصر‏‎ ‎‏ارائه می دهد تا از این طریق خلأ قانونی را متناسب با شخصیت زن کند. ایشان در رهیافت‏‎ ‎‏مشارکت، حضور زن را در تمام زمینه های عملی، صنعتی، اجرایی، سیاسی، قانونگذاری و‏‎ ‎‎…‎‏ تشویق می کند و در رهیافت مادری ‏‎–‎‏ تهذیب و تعلیم، زن را در مقام مادر، از معلم بالاتر و‏‎ ‎‏در مقام معلم، همتای پیامبران(ع) می نامد و مادری را بهشت آفرین و حتی برتر از نقش‏‎ ‎‏پدری می شمرد و از جمله می فرماید:‏

‏«شما خانمها، شرف مادری دارید که در این شرف از مردها جلو هستید و مسئولیت بچه‏‎ ‎‏در دامن خودتان دارید. اول مدرسه ای که بچه دارد دامن مادر است.» ‏‎[25]‎

‏در مجموع، ضمن چالشی پیرامون اسلام به قرائت امام خمینی(س) و فمینیسم می توان‏‎ ‎‏گفت: مهمترین تفاوت در تشخیص فلسفۀ وجود و آفرینش زن و مرد است. حلقه مفقودۀ‏‎ ‎‏تفکر فمینیسمی در آنجاست که حاضر به شناخت ارزش وجودی زن و مرد در جایگاه خاص‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 173
‏و منحصر به فرد و غیر قابل مقایسه هر یک از آنها در نظام خلقت نیست، و به ویژه زن را در‏‎ ‎‏طول تاریخ و عرض جغرافیا بررسی می کند، نه در عمق هستی و گوهر وجودی. و نیز زن و‏‎ ‎‏مرد را در برابر یکدیگر قرار می دهد و در روشهای نجات و رستگاری، آزاد بودن از هر گونه‏‎ ‎‏اصول و ساختارهای از پیش ارائه شده را یک اصل تلقی می کند؛ بدون اینکه توجه داشته‏‎ ‎‏باشد که نفس یک ساختار بخودی خود چنانچه متعلق به دوره ای خاص باشد بد نیست مگر‏‎ ‎‏اینکه واجد اشکالهای ماهوی باشد. مهمترین این ساختارها که بی امان در تفکر فمینیسمی‏‎ ‎‏سرکوب می شود ساختار خانواده است. ‏

‏اسلام، گوهر وجودی انسان را خداگونه و برتر می داند، و زن و مرد را یار و یاور هم در‏‎ ‎‏براندازی نظام طاغوتی (تجاوزگر) معرفی می کند. ضمن اینکه مرد ظالم که مجری بسیاری‏‎ ‎‏از ستمها بر زن است، خود مظلوم و تربیت یافتۀ نظام ستمگر است و زن و مرد بدون اینکه‏‎ ‎‏نقصی در آفرینش هیچ کدامشان باشد مکمل یکدیگرند. نهاد خانواده مرکب از پدر و مادر و‏‎ ‎‏فرزندان، نه تنها یک ساختار دینی بلکه ساختاری بنابر خواست و طبیعت هر یک از دو‏‎ ‎‏جنس است که تحول‏‏ ‏‏پذیرش در جهت اعتلای آن در مهر، محبت و شفقت زن و مرد و‏‎ ‎‏کودکان به یکدیگر است تا خانواده کانون پرورش انسانهای نمونه باشد. هرگونه ضربه زدن‏‎ ‎‏به این ساختار کلی، در جهت تک والدی نمودی یا تغییر مناسبات جنسی، در حقیقت بیمار‏‎ ‎‏کردن و نه تحول آن به سوی حالتی بهتر، تلقی می شود. بنابراین حضور و مشارکت زن در‏‎ ‎‏تمام امور توصیه می شود به نحوی که آزادی و مساوات به عنوان دو وسیله برای  تعالی تلقی‏‎ ‎‏گردند، نه هرج و مرج و آنارشیسم. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 174

پی نوشتها: 

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 175

  • - برای اطلاع بیشتر از دقایق نگرشهای فمینیسمی رجوع شود به «اسلام، زن فمینیسم» زهرا رهنورد، مجله دفتر مطالعات، وزارت امور خارجه.
  •  Patrirarchy
  • - جرج رتیزر، «نظریه جامعه شناسی معاصر»، ترجمه محسن ثلاثی (تهران – علمی، 1374)، ص 461.
  • - ژولیا کریستوابه ترجمه نیکو سرخوش، در مقاله «زمان زنان»، به تفصیل پیرامون رابطه قدرت، مادرستیزی، و مادرپذیری و دگر جامعه سخن گفته است، رجوع شود به کتاب: مانی حقیقی، «سرگشتگی نشانه ها» (تهران، نشر مرکز، 1374) صص 135 – 104.
  • - John Leland Bisexuality News Week (19 July.1995) P.44
  • - جامعه سنتی واپسگرا از دیدگاه نوشتار حاضر، جامعه ای است که تنها به نام اسلام و نه با محتوای اصیل اسلامی، سامان یافته است. اینگونه جوامع اغلب عرفی و با نقاب مسخ شده ای از دین هستند. در حقیقت رفتار و پندار این جوامع پس مانده گذشته های پیش از اسلام است که با قرائت واپسگرایانه از دین، نام اسلامی به خود گرفته و کشورهای اسلامی و جهان اسلام هر یک به نحوی اسیر آن هستند. از ویژگیهای اینگونه جامعه سنتی واپسگرا وضعیت نامطلوب زن است. زن در اینگونه ساختارها موجودی مادون است که جسم و روح و ذهن او، از آغاز و در روند تربیت و فرهنگ تبعیض خواه و برتری طلب سنتهای واپسگرا، برای گل سرسبدی به نام «مرد» سامان یافته است. در این نظام او مقامی مادون دارد و از داشتن حق انتخاب و اختیار، علم و دانش و خرد و عاطفه و تحلیل و حضور در جامعه محروم است. منزلت مادونی زن در این جوامع او را به موجودی ذلت پذیر و خوار و مرد او را به سرور و سالاری قدرت طلب و فرمانده تبدیل کرده و این نظام سنتگرای واپسگرا، توسط حکومت، نهادهای تربیتی و سیاسی و اجتماعی مرد اعمال می شود.
  • Paradigm Aproach
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 337-338..
  • - پیرگریمان، «فرهنگ اساطیر یونان و روم»، ترجمه احمد بهمنش (تهران – امیرکبیر، 1356).
  •  Critical Aproach
  •  Supra Authority Aproach
  • - «ضرب الله مثلاً للذین امنوا امرءة فرعون… و مریم ابنت عمران…» (قرآن کریم، سوره تحریم، آیه 11 و 12)
  •  Equality Theory
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 18، ص 401-402.
  • - جایگاه زن در اندیشه امام خمینی(س)، ص 175.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 6، ص 357-358.
  • - جایگاه زن، در اندیشۀ امام خمینی(س)، ص 169.
  • - همان مصدر، ص 172.
  • - جایگاه زن در اندیشۀ امام خمینی(س)، ص 174.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 369-370.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 369-370.
  • - آنتونی گیدنز، «جامعه شناسی»، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، 1373)، صص 206 – 200.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 299-300.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 191-193.
  • - جایگاه زن در اندیشۀ امام خمینی(س)، ص 146. ضمناً رهیافتهای مشارکت و حقوقی و سایر رهیافتها را می توان در کتاب فوق مطالعه کرد.