جستجوی مبانی هنجاری پیرامون تلفیق تئوکراسی با دموکراسی در سیرۀ امام خمینی (س)

جستجوی مبانی هنجاری پیرامون تلفیق تئوکراسی با دموکراسی در سیرۀ امام خمینی(س)

دکتر محمد سعید تسلیمی

خلاصه مقاله

‏یکی از نشانه های عظمت انقلاب اسلامی، تقریب دو وجه تئوکراسی و دموکراسی با یکدیگر است. ‏

‏تدبیر و نفس نافذ امام خمینی(س)، نه تنها مسلمانان ایران و جهان، بلکه پایبندان به ادیان توحیدی را به‏‎ ‎‏این حقیقت مطلق امیدوار گردانید که «حکومت از آن خداوند و تشکیل آن حق مردم» است. بر آن پایه بود که‏‎ ‎‏حماسه های دین باورانۀ فرا ملیتی با الهام از تعالیم عالیۀ اسلامی و حول محور آن نمود فراگیر گرفت. نهضت‏‎ ‎‏اسلامی بر پایۀ حکمت الهی قرآن و به هدف پیاده کردن آیین رستگاری انسان به زعامت منادی صادق و‏‎ ‎‏طاهرش حضرت امام روح الله الموسوی الخمینی(س)، جمع میان «جمهوریت» و «اسلامیت» را در چارچوب‏‎ ‎‏یک نظام و حکومت به جامعۀ جهانی در عصر سیطره ناهنجاریهای پیروزمندانه باوراند. ‏

‏تلفیق تئوکراسی با دموکراسی بیانگر «دینی بودن حرکت مردم و مردمی بودن حرکت دینی» است. تلفیق‏‎ ‎‏مذکور که دلالت بر تابش نور توحید به اعماق جانها در اقصای اقالیم بشری و بازتاب آن از سوی خداجویان و‏‎ ‎‏حق طلبان دارد، دورنمایی امیدبخش از تعمیم نظام تئودموکراتیک به دست می دهد. ‏

‏اسلامیت نظام به همراه جمهوریت اعجاب انگیز آن، ترکیب اعلی و مصداقی بیهمتا از نظام فوق الذکر به‏‎ ‎‏معماری حضرت روح الله، آن مجدد و مروج اسلام ناب محمدی(ص) در عرصۀ جهانی است، و می باید‏‎ ‎‏حکومت اسلامی را ودیعۀ الهی و پاداش حضرت ذوالجلال درازای عبودیت امام خمینی(س) دانست.‏‏ ‏

مقدمه 

‏در عصری که ناهنجاریهای گوناگون تمام اخلاقیات اجتماعی را واژگون ساخته و مبانی‏‎ ‎‏اخلاقی جامعه را از درون و بیرون نشانه گرفته بود و می رفت سنتها، آداب و باورهای مذهبی‏‎ ‎‏مسلمانان را از میان ببرد و آنان را رفته رفته آمادۀ رها کردن از فرهنگ مذهبی و پایبندیهای‏‎ ‎‏دینی خود نماید، وارد آوردن هنجارهای جهادی به زندگی اجتماعی و زنده ساختن‏‎ ‎‏حساسیتهای دینی علیه افسار گسیختگی در سرزمین پاک اسلامی حقیقتی انکارناپذیر شد؛‏‎ ‎‏که همۀ نسلهای آیندۀ تاریخ نیازمند دانستن آن هستند. امام خمینی(س) نه تنها مسلمانان‏‎ ‎‏ایران و جهان، بلکه پایبندان به ادیان الهی را در یک مصداق عینی به این حقیقت مطلق‏‎ ‎‏امیدوار گردانید که: «حکومت از آن خداوند و تشکیل آن حق مردم است.» ‏‎[1]‎‏ ‏

برداشت از مفهوم رایج دموکراسی و نیاز آن به تلفیق با تئوکراسی 

‏مفهوم متداول و البته مهجورترین و  غریب ترین مفهوم نسبت به لفظ دموکراسی در دوران‏‎ ‎‏حاضر یعنی عصر گرفتاری انسان به دست تبلیغات استعماری و اسارت در دام هولناکترین‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 51
‏فتنه ها و حیله ها؛ یعنی عصری که قوای استکباری از هر فلسفه و تفکری صرفاً جنبۀ مادی و‏‎ ‎‏انحرافی آن را به سود خود و به خسران ارزشهای معنوی و متعالی و به زیان آنچه ملتها‏‎ ‎‏استحقاق آن را دارند، تأویل می کنند، نیاز جدی به بررسی عمیق و بازشناسی تکاملی دارد‏‎ ‎‏که دلالت می کند به نجات دموکراسی به وسیلۀ تکمیل آن با دین، به بیان دیگر تلفیقش با‏‎ ‎‏تئوکراسی. ‏

‏پیاده شدن حدود خدا در تشکیلات حکومتی مردم با مصداقی عینی، حماسه های دین‏‎ ‎‏باورانه فرا ملیتی با الهام از تعالیم عالیۀ اسلامی و حول محور آن را فراگیر نمود. ‏

‏نهضت اسلامی بر پایۀ حکمت الهی قرآن و به هدف پیاده کردن آیین رستگاری انسان به‏‎ ‎‏زعامت منادی صادق و طاهرش حضرت امام امت(س)، جمع میان «جمهوریت» و‏‎ ‎‏«اسلامیت» را در چارچوب یک نظام و حکومت به جامعۀ جهانی آن هم در زمان سیطرۀ‏‎ ‎‏ناهنجاریها، پیروزمندانه باوراند. ‏

‏حضرت امام امت(س) تشکیل جمهوری اسلامی «نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» را‏‎ ‎‏که در حقیقت تلفیق تئوکراسی و دموکراسی و با مفهوم روشن دینی بودن حرکت مردم و‏‎ ‎‏مردمی بودن حرکت دینی است، ودیعۀ الهی و ثمرۀ خونهای پاک و حاصل الله اکبرهای خدا‏‎ ‎‏باوران به پاخاسته دانسته، تکلیف همگان بر حفظ آن را اوجب واجبات خواندند. ‏

‏قیام 15 خرداد سال 1342 هـ. ش. علی رغم آنکه با قهرآمیزترین و نفرت انگیزترین وجه‏‎ ‎‏ممکنه به خاک و خون کشیده شد مبنای درخشش نهضت دامنه‏‏ ‏‏زای امام خمینی(س) و‏‎ ‎‏موجب آمادگیهای روحی و حماسی مضاعف ملت مسلمان گردید و در نتیجه پیروزی بزرگ‏‎ ‎‏امت اسلامی را به اعتراف جهانی به دنبال آورد؛ پیروزی ملتی بدون سپاه و تجهیزات برابر و‏‎ ‎‏نه با هیچ جبهۀ شناسایی شده بر بزرگترین دستگاه دوزخی استعمار در منطقه. ‏

‏پیوندی که امام خمینی(س) بین مقولۀ زمامداری، با فضیلت خدا محوری برقرار نمودند،‏‎ ‎‏از سویی متأثر از شخصیت بی بدیل ایشان به عنوان مثل اعلای یک حکمران الهی و از سوی‏‎ ‎‏دیگر برخاسته از طبیعت خاص الهی انقلاب بزرگ اسلامی و حقیقت جویی آن بود که‏‎ ‎‏دستاورد پرثمر آن بر هم زدن معادلات مستکبران و لرزاندن دستگاههای دست نشاندۀ آنان‏‎ ‎‏بود. ‏

‏در واقع امام نظام اسلامی را به مثابۀ فرهنگی غنی و انسانساز معماری نمودند که ملتها را‏‎ ‎‏در بعد اعتقادی و اخلاقی و عملی هدایت می کند و نسلها را به کسب معرفت و نفی بیداد‏‎ ‎‏سوق می دهد؛ نظامی که در آن هر نوع ناهنجاری نظیر فتنه، غوغا، قهر، غارت و فریب‏‎ ‎‏محکوم بوده و از آن جهت هیچ راهی برای سلطه شیطانهای دوران وجود نداشته، تمامی‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 52
‏جهانخواران و تحت الحمایگان آنها را در مقابل اراده های مقدس ستمدیدگان تاریخ خوار و‏‎ ‎‏بیمقدار نموده است. ‏

‏نظامی که با تأسیس آن ظهور اقتدار اصیل و مهجور مانده اسلام والا که ‏«یعلوا و لا یعلی‎ ‎علیه» ‏پس از قرنها به نسلهای بشری نوید داده شد. حضرت امام خمینی(س) در تلفیق‏‎ ‎‏احکام اسلامی با موازین حکومت و لزوم تشکیل حکومت بر پایهۀ دیانت با نام جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی و سپس اهداف آن حکومت فرموده اند: ‏

‏«احکام اسلامی اعم از قوانین اقتصادی و سیاسی و حقوقی، تا روز قیامت باقی و‏‎ ‎‏لازم الاجراست ‏‎…‎‏ این بقا و دوام همیشگی احکام، نظامی را ایجاب می کند که اعتبار و سیاست‏‎ ‎‏این احکام را تضمین کرده، عهده‏‏ ‏‏دار اجرای آنها شود، چه اجرای احکام الهی جز از رهگذر‏‎ ‎‏برپایی حکومت اسلامی امکان پذیر نیست.» ‏‎[2]‎

‏و به عنوان نتیجه تصریح می فرمایند:‏

‏«پس اقامۀ حکومت و تشکیل دولت اسلامی بر فقیهان عادل واجب کفایی است.» ‏‎[3]‎

‏و از جهتی به منظور پرهیز از تمسک به هر پنداری با استفاده از نام اسلام تصریح‏‎ ‎‏می فرمایند: ‏

‏«آن اسلامی که به درد جامعه نرسد و آن اسلامی که به درد حکومت جامعه نرسد آن اسلام‏‎ ‎‏منزوی است.» ‏‎[4]‎

‏حضرت علامه طباطبایی(ره) دربارۀ پیوند دین به اجتماع مسلمین چنین فرمودند: ‏

‏«اجتماع اسلامی در وقت اوج عظمت و برافراشتن پرچم فتح و پیروزی وظیفه دارند که‏‎ ‎‏دین را اقامه کنند و در شئون دینی پراکنده نشوند همچنین در هنگامی که اجتماعی اسلامی‏‎ ‎‏لگدمال و مغلوب شده باز هم باید هر چه می توانند در احیاء دین و اعلای کلمۀ دین‏‎ ‎‏بکوشند.» ‏‎[5]‎

‏شایسته است به عینیت و موجودیت دموکراسی و اینکه حد تحقق آن چیست، و اینکه‏‎ ‎‏تاکنون در کدام جامعۀ بشری به معنای اصلی خودش، یعنی «حکومت مردم بر مردم» ‏‎ ‎‏استقرار یافته توجه شود. و شایسته است به دور از فرضیات نظریه پردازان از یک جامعۀ‏‎ ‎‏معمولی که در آن همه نوع افراد اعم از فعال و غیر فعال و در هر کدام عالم و عامی، متنفذ و‏‎ ‎‏درمانده، بزهکار و درستکار و مانند آنها به طور طبیعی و مختلط به زندگانی مشغول اند،‏‎ ‎‏تصویری واقعی در دست باشد. در محیطی که افراد آن از جهات دماغی و روانی شخصیتی‏‎ ‎‏مختلف بوده و نحوۀ اندیشه و تلقی و استنباط آنان از یک موضوع واحد، همانند نیست،‏‎ ‎‏برای رسیدن به نظر و رویۀ مقبول همگان و به دور از قرار گرفتن در جاذبه های گوناگون‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 53
‏روانی و کششهای گوناگون چه راهی وجود خواهد داشت؟‏

‏بر این پایه تحقق دموکراسی با هدف دستیابی به نظر و رویۀ هماهنگ بعید و ناممکن‏‎ ‎‏جلوه می کند؛ زیرا در میان انسانهای متنوع، قوانین و ضوابطی که از میان آنان برآمده و برای‏‎ ‎‏حکومت بر خود آنها مورد عمل باشد، خواه ناخواه با برخی از مجموعه اندیشه ها،‏‎ ‎‏تمایلات، عواطف، وجدانیات و تلقیهای مردم همان جامعه در تعارض خواهد بود. ‏

‏از آنجا که تمام عالم مخلوق و بر اساس نظم و عدالت آفریده شده و در راستای کمال با‏‎ ‎‏قوانینی سازگار است که اجرای آنها به نسبت ساخته های ذهن بشری دستاوردهای برتر به‏‎ ‎‏بار می نشاند، و جامعیت و علو آن هر نوع حساسیت و تنش ناشی از گرایشهای‏‎ ‎‏قدرت خواهانه و مبتنی بر غرایز استعلا و سیطره را اصلاح نموده تضادهای میان آحاد‏‎ ‎‏اجتماعی در راه حکومت آنان بر یکدیگر را برطرف می سازد تجهیز حکومتهای مردمی به‏‎ ‎‏تقوای سیاسی و صیانت ذاتی و برپا داشتن عدالت، حول کرامت انسانی را تکلیف تکاملی‏‎ ‎‏حاکمان دانسته و آنچه را که در بیان حضرت مولای مؤمنان علی(ع) به ‏«استصلاح اهلها» ‎[6]‎‎ ‎‏یعنی اصلاح کل حال مردم یاد شده، هدف بزرگی می داند که به موجب آن اجتماعات مدنی‏‎ ‎‏وحدت تکاملی خواهند یافت. ‏

‏از کلام حضرت بر می آید که حکومت مردمی نیازمند وجه تکامل دهندۀ زمامدار با‏‎ ‎‏تقوای سیاسی است؛ مسئولی که فوق ارتباطاتش با مردم، از ارتباطی با خدای یگانه‏‎ ‎‏برخوردار است. ‏

‏حضرت امیر مؤمنان علی(ع) در این راستا دستور مؤکدی به خودسازی مالک اشتر ‏‎–‎‎ ‎‏رضوان الله تعالی علیه ‏‎–‎‏ بدین مضمون می فرمایند:‏

‏«مالکا! هیچ تردیدی در این حقیقت نداشته باش که تا خود ساخته و اصلاح نشوی محال‏‎ ‎‏است که از عهدۀ تربیت و اصلاح یک فرد از انسان برآیی، چه رسد به تربیت و اصلاح یک‏‎ ‎‏جامعه. و تا عظمت و جلال کبریایی خداوندی را درک نکنی محال است که موجودیت واقعی‏‎ ‎‏خود را ارزیابی نمایی.» «مالکا! هیچ عاملی مانند کبر و نخوت، آدمی را از اندیشه و تعقل‏‎ ‎‏محروم نمی سازد، و بینوا مردم آن جامعه ای که اسیر مدیران محروم از اندیشه و تعقل باشند که‏‎ ‎‏در نتیجه از زندگی، جز حرکت وسیله ای و ارادۀ وسیله ای و احساس بازتابیِ وسیله ای، بهره‏‎ ‎‏نخواهند برد. آنان مانند خود مدیرشان هرگز از حیات هدفدار برخوردار نخواهند بود.» ‏‎[7]‎

‏حضرت در قسمتی از خطبه 152 می فرمایند: ‏

‏«نیک به هوش باشید که خدای والا، پایگاه شما را با دادن اسلام، ویژگی «ارجمندی» ‏‎ ‎‏ارزانی بخشید و شما را از میان دیگران برای آن دین والا برآورد. و این ویژگی از آن روست که‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 54
‏دین اسلام نام آسودگی و آرامش و سرچشمۀ جوشان بزرگواریها و ارزش است. خدای والا‏‎ ‎‏پایگاه راه روشنش را نیک برنمود و رهنماییهایش را آشکار کرد؛ از برون دانشی روشنگر و از‏‎ ‎‏درون حکمتهایی پرثمر.» ‏‎[8]‎

‏ذات اقدس احدیت که مالک است و ماسوای او مملوک، حاکم است و ماسوای او‏‎ ‎‏محکوم، غنی است و ماسوای او فقیر، عزیز است و به اهلش عزت را او می دهد، ملک و‏‎ ‎‏حکومت را او می دهد، اوست خدایی که امام و راهنما قرار می دهد آنانی را که با امر او‏‎ ‎‏دیگران را هدایت می کنند. اوست که پیامبران را با دلایل آشکار فرستاده و کتاب و میزان را با‏‎ ‎‏آنان نازل فرموده تا مردم به عدالت قیام نمایند. ‏‎[9]‎

‎…‎‏ اوست که به فرمایش حضرت امیر مؤمنان علی(ع):‏

‏«هر که میان خود با «او» را اصلاح گرداند، خداوند میانش و مردم را اصلاح می کند. ‏من‎ ‎اصلح بینه و بین الله اصلح الله بینه و بین الناس.» ‎[10]‎

‏حضرت امام خمینی(س) با طرح اندیشه دینی و مذهبی در امر زمامداری مردمی، و در‏‎ ‎‏لابلای بمباران بی وقفه تبلیغات جهانی که ذهنهای سخت و مغزهای دیر باور را نیز هدف‏‎ ‎‏شستشو قرار داده، و با استفاده از تمام حربه ها تلاش همه جانبه ای را برای یکسویه کردن‏‎ ‎‏جریان تمدن بشری داشته و دارند، به شکل دهی نظامی اصیل در مقابل ماتریالیسم جدالی‏‎ ‎‏پرداختند و جهان کمیت گرا و گریزان از معنویت را با جلوه های جاذب و منبعث از سجایا و‏‎ ‎‏قیود صادقانۀ حیات آشنا نمودند و بشریت را به ساختن جهانی پر از معانی حقیقی و پر از‏‎ ‎‏نمونه های اعلای انسانی بشارت دادند. طراحی نظامی با ابعاد تربیتی، اجتماعی، سیاسی،‏‎ ‎‏معرفتی، اعتقادی و انقلابی در چارچوب قیامی زاهدانه و با زاد و توشه کرامت، وسعت‏‎ ‎‏نظر، عزت و تقوا در حقیقت، نوید بزرگ تغییر اصول حاکم بر قلمروهای حکومتی لجام‏‎ ‎‏گسیخته بود. ‏

‏نوید افقهای جدید، نوید نفی فجایع تلخ جهانی، نوید الگویی که به دو مقولۀ «مردم» و‏‎ ‎‏«حکومت» عامل هدایت حیات یعنی «حدود خدا» را افزوده و به سیر تکاملی بشر از طریق‏‎ ‎‏حکومت تا ملکوت به عمل و عینیت می پردازد. ‏

‏در مقاله ای با عنوان «انقلاب اسلامی و اصالت» ‏‎[11]‎‏ نویسنده آورده است: ‏

‏«امام خمینی(س) از طریق تمسک به سنن شیعه و تلاش به منظور مرتبط ساختن ولایت‏‎ ‎‏فقیه با کار ناتمام ائمه(س) مشکل ممزوج کردن اعمال دینی انفرادی در جماعت را حل کرد.‏‎ ‎‏یک دولت نیرومند که به درستی هدایت شود و شرایط اجتماعی را تأمین کند.» ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 55
اهداف و نگرش امام خمینی(س) دربارۀ نظام اسلامی

‏حضرت امام خمینی(س) اهدافی مادی و معنوی را برای انقلاب و نظام اسلامی مطرح‏‎ ‎‏ساخته و فرمودند:‏

‏«مذهب اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظامهای حاکم در جامعه بوده است و خود‏‎ ‎‏دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است که برای تمامی ابعاد و شئون‏‎ ‎‏زندگی فردی و اجتماعی قوانین خاصی دارد و جز آن را برای سعادت جامعه نمی پذیرد.» ‏‎[12]‎

‏و می فرمایند:‏

‏«قرآن کریم و سنت رسول الله(ص) آنقدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر‏‎ ‎‏چیزها ندارند.» ‏‎[13]‎

‏ایشان از قدرت و اقتدار الهیه برای نیل به جامعۀ نوین دفاع نموده و به کسب افتخارات و‏‎ ‎‏مناصب بر پایۀ فرهنگ سیاسی رایج در دنیا کمترین بها را نمی دادند. امام امت(س)،‏‎ ‎‏زمامداری به دست صاحبان مال را که خود به خود، تکبر و طلب مقام را به دنبال می آورد،‏‎ ‎‏مطرود می دانستند و مکرر به وجود نخبگان شرف و حماسه برای حفظ دستاوردهای‏‎ ‎‏انقلاب و استقرار وحدت سراسری در جوامع اسلامی علیه دشمنان حساب می کردند. ‏

‏از دیدگاه امام دین اسلام، ماهیت تماما حکومتی و حساسیت تام  علیه نظامهای حکومتی‏‎ ‎‏دست ساختۀ بشر دارد. ‏

‏ایشان انقلاب و تأسیس نظام اسلامی را بر پایۀ جهاد مستضعفین در مقابل مستکبرین‏‎ ‎‏تفسیر نمودند. حضور گستردۀ طبقۀ محروم در جبهه های دفاع و وضع زندگی شهدا و‏‎ ‎‏ایثارگران و صبر و استقامت کریمانۀ خانواده های آنها در مقابل کمبودها و مشکلات و‏‎ ‎‏فشارها نیز همه مؤید انتظارهای امام بود. ‏

‏امام خمینی(س) دل و جان را به جذبۀ تفکر دربارۀ خدای متعال می دهد و توجه به‏‎ ‎‏اسماء و صفات عالیۀ حق، او را از هر نقصی منزه، و کمال و ترقیات الهیه را به طور روزافزون‏‎ ‎‏نصیبش می گرداند، و از آن رو مشاهده می شد که حال و عمل و طرز تفکر و بیان آن جناب با‏‎ ‎‏سایرین تفاوت داشت. در حکومتش هیچ چیز را نمی دید مگر آنکه خدا را از پیش از آن و با‏‎ ‎‏آن مشاهده می نمود. ‏

‏امام امت(س) قدرت لایزال و نهفته در وجود انسانها که جائرین هیچگاه آن را بحساب‏‎ ‎‏نمی آوردند، احیا کردند و به موجب آن بارقه های امید در دل مستضعفان را شکوفا نمودند.‏‎ ‎‏رمز آن توفیقها، ایستادگی ایشان در برابر امواج و تمایلات گوناگون و دکترینهای چند پهلو و‏‎ ‎‏گمراه کننده بود. در وصیت الهی، سیاسیشان تأکید می فرمایند که:‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 56
‏«اسلام و حکومت اسلامی پدیده ای الهی است ‏‎…‎‏ و مکتبی است که برخلاف مکتبهای‏‎ ‎‏غیر توحیدی در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی‏‎ ‎‏و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و‏‎ ‎‏پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است و موانع و مشکلات راه تکامل را در‏‎ ‎‏اجتماع و فرد گوشزد نمود و به رفع آنها کوشیده است.» ‏‎[14]‎

‏ایشان قدرت سراسری و لایزال ملت مسلمان ایران را ‏‎–‎‏ که ناشی از عنایت قادر متعال‏‎ ‎‏است ‏‎–‎‏ در شکل دادن به حکومت اسلامی به «الهی شدن مردم» تعبیر فرموده و آن را عامل‏‎ ‎‏جامعیت نظام یعنی اسلامیت حکومت مردم قلمداد کردند. ‏

‏حضرت امام(س) دربارۀ میزان نزدیکی و دوری انسان به خداوند متعال، توان فهم و‏‎ ‎‏قبول ‏«انا الیه راجعون» ‏یعنی سفر و هم اکنون در حال رجعت نمودن و دلیل به سوی خدا‏‎ ‎‏بودن را در از خدا بودن «انا لله» تشریح نمودند و در این راستا به ضرورت درک اینکه انسان‏‎ ‎‏ظهور خداست اشاره نموده و علت اینکه چرا این حقیقت را ما درک نمی کنیم، به موضوع‏‎ ‎‏جدایی خود از خدا و ناباوری «انا لله» بیان می دارند. ‏

‏امام بر پایۀ اعتماد ملت ایران به قدرت لایزال الهی به جهان اعلام نمودند:‏

‏«این ملت همچون دریایی مواج به پیش می رود و در مقابل ابرقدرتها و تفاله های آنان با‏‎ ‎‏صفی مرصوص ایستاده است.» ‏‎[15]‎

‏و در مقابل به امت اسلامی نوید دادند که:‏

‏«خدای تبارک و تعالی از اول با شما بوده است و مادامی که شما در صحنه باشید و ان‏‏ ‏‏شاء‏‎ ‎‏الله هستید و خواهید بود، خدای تبارک و تعالی شما را پشتیبانی می کند و شما قوی خواهید‏‎ ‎‏بود.» ‏‎[16]‎

‏در چنان نظامی طرز تفکر و  عمل حاکم تفاوت اساسی با سایرین دارد. او هیچ چیز را‏‎ ‎‏نمی بیند مگر آنکه خدای عظیم را قبل و بعد از آن و با آن مشاهده می کند و از آن جهت امور‏‎ ‎‏را به واقعیت آنها و به دور از هر حجابی ادراک می کند و از آنجا که دل او مجذوب تفکر‏‎ ‎‏دربارۀ خدا و مشغول مشاهدۀ اسماء و صفات  عالیۀ حق است به درک و فهم تجلیات الهی‏‎ ‎‏توفیق روزافزون می یابد و آن توفیق موجب شوق روزافزون او به مجذوبیّت می گردد که روز‏‎ ‎‏به روز شدیدتر و عمیق تر می شود. ‏

‏ ‏

نگاهی به تأثیر صفات حضرت امام خمینی(س) در حرکت الهی مردم 

‏احساس تعهدی که زمامداران اهل دیانت و واجدان طهارت روحی برای رساندن مردم‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 57
‏به خیر و کمال باید دارا باشند، عامل مؤثر در تجلی و فعلیت فطرت ودیعه شدۀ الهی در نهاد‏‎ ‎‏انسانی و جلوۀ عظیم وجدانیات و بروز امتیازات الهی و راستین جوامع بشری در دوران‏‎ ‎‏زمامداری آنان است. ‏

‏چنین احساس تعهدی دلالت بر آن دارد که زمامدار اهل دیانت، ابتدا خود در جستجوی‏‎ ‎‏آگاهی مستمر از واقعیتهای اصیل است و ناسازگاری مجدانه با مکر و دروغ، و سازگاری‏‎ ‎‏همه جانبه با صدق و خلوص دارد. ‏

‏امام خمینی(س) در کسوت پیشوا و زمامدار امت اسلام و حکیمی بلند مرتبه در سیر‏‎ ‎‏خالص شدن، لذات مادی و جسمانی را خوار و پست شمرده، و همواره طالب علو اندیشه و‏‎ ‎‏ادراکات عمیق و دقیق بودند و توانسته بودند قدرت برقراری عدالت را در خود فراهم آورند.‏‎ ‎‏ابعاد سلوک ایشان نشان می داد که در آن سیر موفق بودند به ممانعت از بروز هرگونه‏‎ ‎‏عامل ناهنجاری در رفتار و  عملکرد خود نظیر:‏

ـ «طغیان» ‏که عامل بُعد از حق است. ‏

ـ «بغی» ‏که فساد و ظلم بر مردم بلاد است. ‏

ـ «اعراض» ‏که روی از خدا گردانیدن و به هویٰ مشغول شدن است. ‏

ـ «کبر و عجب» ‏که در محضر خداوند متعال خود را کسی به حساب آوردن و از دیگران‏‎ ‎‏برتری جستن است. ‏

ـ «تفاخر» ‏که ابراز برتری و ترفع جستن بر دیگران و فراموش کردن حق است. ‏

ـ «تکاثر» ‏که مباهات نمودن به بسیاری مال و خود عامل غفلت از خدای متعال است. ‏

ـ «بخل» ‏که منع حقوق مالی است. ‏

ـ «تبذیر» ‏که تضییع مال در طلب جاه و منصب و سخاوت برای شهرت است. ‏

ـ «غرور» ‏که دل بر دنیا نهادن و از آخرت و حساب فراموش کردن است. ‏

‏از سوی مقابل سیرۀ گرانمایۀ ایشان برخوردار از هنجارهای جمیله ای بود، از جمله: ‏

ـ «علو همت» ‏که اگر تمام جهان جملگی مال و مُلک او می بود همه را از آن خدای‏‎ ‎‏مالک الملک می دید. ‏

ـ «عفت» ‏که هیچگاه ظلم و فساد بر خود و دیگران روا نمی دید. ‏

ـ «توجه به حق» ‏که خود و مال و ملک، همه را از برای حق می دانست و روی به دوستی‏‎ ‎‏حق داشت. ‏

ـ «شکر» ‏که آن را حاصل یقین از توفیق الهی و صرف توفیقات در راه خدا و اعتراف‏‎ ‎‏عارفانه به عجز خویش در محضر ربوبی می دانست. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 58
ـ «تواضع» ‏که قوت و شوکت و کیاست و معرفت را جملگی فضل و رأفت و کرم و‏‎ ‎‏رحمت حق می دانست. ‏

ـ «سخاوت» ‏که از اعطای داشته ها دریغ نمی نمود. ‏

ـ «فراغت» ‏که قدرت و مُلک را در دست داشت و دل او در فراغت از برای ذکر حق بود. ‏

ـ «تقوی» ‏که به موجب آن از حرام و شبهه اجتناب داشت و در ادای واجبات و اوامر‏‎ ‎‏ربوبی جدیت. ‏

ـ «قوام» ‏که به واسطۀ آن در تمام جهات حیات مادی اعتدال و میانه را نگاه داشت تا‏‎ ‎‏بدانها محجوب نگردد. ‏

ـ «تسلیم و رضا» ‏که نفس و مال را در میثاق الهی به حضرت پروردگار عرضه داشت و در‏‎ ‎‏ازای آن، جنت الهی خریده و به حکمی که خدای متعال بر نفس و مال او راند راضی و دل‏‎ ‎‏آرام بود. ‏‎[17]‎

‏تربیت یافتگان دامان امام نیز مشعلداری یافته بودند که راه زندگی انسانی سعادتمند را‏‎ ‎‏می آموخت. او را وظیفه‏‏ ‏‏داری یافتند که خائنین را شناخته و طرد نموده، ننگ و نفرت ابدی را‏‎ ‎‏بدرقه شان کرده بود. ‏

‏تربیت یافتگان امام که به هیچ وجه بر اثر سختیها و مصائبی که به آنها در راه خدا رسید‏‎ ‎‏سست نشدند، ضعیف نگشتند و آهنگ زاری سر ندادند و به مصداق ‏«قاتلوا فی سبیل الله‎ ‎الذین یقاتلونکم» ‎[18]‎‏ در دفاع و نگهداری از حکومت الهی مردم هدفی به غیر از حفظ دین‏‎ ‎‏خدا و توفیق در آزمایش بزرگ و الهی که نتیجه اش استحکام و تداوم نظام مقدس اسلامی‏‎ ‎‏گردید، نداشتند. ‏

‏ تربیت یافتگان امام در درجه اول، شهدای گرانقدر انقلاب بودند که فوق پیروزیها‏‎ ‎‏«شهادت در راه خدا» را چون سلاحهایی مرگ آور بر فرق دشمنان فرود آوردند. مَثَل آنان به‏‎ ‎‏امام مَثَل همراهان الهی پیامبران است که به فرمودۀ قرآن مجید برای همراهی آنان به پیکار‏‎ ‎‏برخاستند و به هیچ وجه بر اثر سختیها و مصائبی که به آنها در راه خدا رسید سست نشدند و‏‎ ‎‏ضعیف نگشتند و آهنگ زاری سر ندادند. مثل امام به تربیت یافتگانش مَثُل امیرالمؤمنین(ع)‏‎ ‎‏به یکی از خطبای انصار را تداعی می کند که در روز بیعتش با حضرت به نشانۀ شوق و‏‎ ‎‏هیجان برخاسته از صدق و اخلاص ابراز نمودند که: «ای امیر مؤمنان! تو با قبول زمامداری‏‎ ‎‏مسلمانان، خلافت را آراستی نه آنکه خلافت تو را آراسته باشد. تو مقام خلافت را بالا‏‎ ‎‏بردی نه خلافت مقام تو را.» ‏‎[19]‎

‏امام خمینی(س)، دینی بودن حرکت مردم و مردمی بودن حرکت دینی را به مثابۀ نوری‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 59
‏توحیدی به اعماق جانها در اقصای اقالیم بشری تابانید و با تجدید و ترویج اسلام ناب‏‎ ‎‏محمدی(ص) پاداش حضرت ذوالجلال را که به گفتۀ خودشان ودیعۀ الهی است در ازای‏‎ ‎‏عبودیت خویش، دریافتند و در عرصۀ جهانی از خود به یادگار گذاشتند و بیجهت نبود که‏‎ ‎‏افلاطون طرفداری ریشه دار از زمامداری حکیمان نموده و گفته بود فلاسفۀ حقیقی باید به‏‎ ‎‏حکومت و زمامداری انتخاب شوند. ‏‎[20]‎‏ و بیجهت نبود که ژان ژاک روسو‏‎[21]‎‏ در مدارج انتهایی‏‎ ‎‏استدلال خویش از دموکراسی به این نتیجه رسید که: «برای کشف بهترین قوانینی که به درد‏‎ ‎‏ملل بخورد یک عقل کل لازم است که تمام شهوات انسانی را ببیند ولی خود هیچ حس‏‎ ‎‏نکند. با طبیعت رابطه ای نداشته باشد، ولی کاملاً آن را بشناسد. سعادت او مربوط به ما‏‎ ‎‏نباشد ولی حاضر شود به سعادت ما کمک کند.» سپس می افزاید: «بنابر آنچه گفته شد فقط‏‎ ‎‏خدایان می توانند چنانکه شاید و باید برای مردم قانون بیاورند.» و منظور او از خدایان،‏‎ ‎‏نمایندگان خدا در روی زمین اند، و بیجهت نبود که در همان مأخذ آقای روسو اضافه نمود‏‎ ‎‏که: «روح بزرگ قانون نویس تنها معجزه ای است که می تواند مأموریت آسمانی او را به خلق‏‎ ‎‏اثبات نماید.» ‏‎[22]‎

‏در خاتمه باید به این نتیجه اجمالی اکتفا کرد:‏

‏امام خمینی(س) معمار نظام اسلامی و مجدد مذهب با طرح عینی نظام «تئودموکراتیک‏‎ ‎‏اسلامی» عمده ترین تفاوت هنجاری بین:‏

الف:‏ حاکم تئوکرات‏

ب:‏ حاکم دموکرات‏

‏را در چارچوب نظام حکومتی مطرح نموده و عملاً نشان دادند که دومی کاری می تواند‏‎ ‎‏بکند که اولی نمی تواند و آن زیر پا گذاشتن حدود الهی است. ‏

 


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 60

پی نوشتها:

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 61

 

 

 

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 62

  • - قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 56.
  • - شئون و اختیارات ولی فقیه، ص 20، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(س)، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
  • - همان مأخذ.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 18، ص 51-53.
  • - روابط اجتماعی در اسلام، استاد علامه طباطبایی(ره)، ص 91.
  • - نهج البلاغه، نامه 35.
  • - حکمت اصول سیاسی اسلام، قسمت چهارم، استاد محمد تقی جعفری.
  • - نهج البلاغه، خطبه 152.
  • - قرآن مجید، سوره الحدید،آیۀ 25.
  • - نهج البلاغه، کلمات قصار.
  • - انقلاب اسلامی و اصالت، رابرت دی لی، مجلۀ حضور، شماره 9.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 388-389.
  • - وصیت نامه سیاسی – الهی، ص 10.
  • - همان مأخذ، صص 8 – 7.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 480-481.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 138.
  • - مرصاد العباد، نجم رازی.
  • - سوره بقره، آیه 190.
  • - حماسه های جاوید، دکتر ناظرزاده کرمانی، ص 58.
  • - جمهوریت، افلاطون، ترجمه فؤاد روحانی، ص 334.
  • - قرارداد اجتماعی، ژان ژاک روسو، ترجمه غلامحسین زیرک زاده.
  • - همان مأخذ.