رویکرد به دین و دنیا در تمدن اسلامی

رویکرد به دین و دنیا در تمدن اسلامی[1]  


‏در موضوع و مطلبی که این جمع و همایش حول محور آن برگزار شده، یعنی تمدن‏‎ ‎‏اسلامی در اندیشۀ حضرت امام(ره)، باید عرض کنم تمدن اسلامی آمیخته ای از دنیا و‏‎ ‎‏آخرت و عالم ماده و معناست. در اسلام و فرهنگ قرآن و اهل بیت سلام الله علیهم‏‎ ‎‏اجمعین دنیا و آخرت هر یک به تنهایی، مذموم و مردود شمرده شده است. حضرت‏‎ ‎‏علی(ع) در جمله ای می فرماید: «‏لَیْسَ مِنّا مَنْ تَرَکَ الدُّنْیٰاه لاخِرَتِهِ وَ لاآخِرَتِهِ لِدُنْٰیٰاه‏» از ما و‏‎ ‎‏پیرو ما نیست کسی که دنیا را برای آخرت و یا آخرت را برای دنیا ترک کند. یعنی نه‏‎ ‎‏«دنیانگری» محض درست است و نه «آخرتنگری» محض. نه این روش و منش درست‏‎ ‎‏است که بگویید ما را به دنیا چه کار، ما باید برویم سراغ عبادت خودمان و حال و هوای‏‎ ‎‏معنوی خودمان و نه آنکه برای دین هم تفسیر دنیوی داشته باشیم و اینگونه نظر بدهیم که‏‎ ‎‏اگر ما بتوانیم مشکلات دنیایی مردم را حل کنیم و به وضع ملی و اقتصادی مردم برسیم،‏‎ ‎‏مردم طبعاً مشکل اخلاقی و معنوی نخواهند داشت. ‏

‏اسلام دنیا و آخرت را با هم مورد توجه قرار داده است؛ البته، بر سر دو راهیها، آنجایی‏‎ ‎‏که راه دنیا و آخرت از هم جدا می شود و وضعیتی به وجود می آید که شما یکی از آن دو را‏‎ ‎‏باید انتخاب کنید، در این جا اسلام می فرماید: دنیا را رها کن و به سراغ آخرت و معنویت‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 121
‏و اخلاق برو. جمله ای دارد امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه، می فرماید: ‏«اَلزُهْدُ کلُّه بَیْنَ‎ ‎الْکَلِمَتَیْنِ مِنَ الْقُرْآنِ، قٰالَ اللهُ سُبْحانَهُ لَکَیْلٰا تَأسُوا عَلیٰ مٰافٰاتکُمْ وَلٰا تَفْرَحُوا بِمٰا ٰاتٰاکُمْ وَ مَنْ لَمْ‎ ‎یَأسِ عَلَی الْمٰاضی وَلَمْ یَفرَحُ بالآتی فَقَدْ اَخَذَ الزُّهْدُ بِطَرَفَیهِ‎[1]‎‏؛ تمام زهد و پارسایی بین دو‏‎ ‎‏کلمه از قرآن است، خداوند سبحان فرموده است: هرگز بر آنچه از دنیا از دستتان می رود‏‎ ‎‏اندوه مخورید؛ نیز بر آنچه که از دنیا نصیبتان می شود شادی نکنید‏‎[2]‎‏ و کسیکه بر گذشته‏‎ ‎‏افسوس نخورد و به آینده شاد نگردد زهد را از دو قسمت آن (بی اعتنایی به گذشته و آینده)‏‎ ‎‏دریافته است.»‏

‏دلتان را به ارزشها بدهید و به اصالتهای معنوی. اخلاق و معنویت را اصل قرار بدهید‏‎ ‎‏که اگر این اصل شود دیگر اقبال و عدم اقبال دنیا به انسان، وی را از راه منحرف نمی کند.‏‎ ‎‏بنابراین شما در روایات ملاحظه می فرمایید که آنچه از دنیا مذموم شده «دنیادارایی»‏‎ ‎‏نیست؛ بلکه «دنیادوستی» است. در هیچ روایت یا متنی از متون اسلامی، دنیا به ماهو دنیا،‏‎ ‎‏مذمت نشده است؛ بلکه آنچه مذمت شده، دنیادوستی است. در روایت معروف هم‏‎ ‎‏می فرماید: ‏«حُبُّ الدُّنْیٰا رَاْسُ کُلِّ خَطیئَةٍ»؛‏ دوستی دنیا سرمنشأ هر انحراف و فسادی است. ‏

‏ ‏

‏سابقه تمدن در تاریخ اسلام‏

‏تاریخ اسلام در زمینۀ تمدن، سابقۀ بسیار پرافتخاری دارد. آن روزی که مسیحیت به‏‎ ‎‏بهانۀ دین و معنویت انزواگرایی را تبلیغ می کرد و محاکم تفتیش عقاید را تشکیل می داد و‏‎ ‎‏هر کس، نظری غیر از پاپ داشت را به محکمه می کشاند، می کشت، اعدام می کرد،‏‎ ‎‏می سوزاند و به دار می آویخت؛ ما می بینیم آنجا اسلام منادی تمدن است. اسلام منادی‏‎ ‎‏ادارۀ یک جامعه، بر اساس روابط صحیح و عادلانه، اخلاق و ارزشهای انسانی است.‏‎ ‎‏سابقۀ جزیرةالعرب در قبل از بعثت نبی اکرم(ص) هم سابقۀ خوبی نیست. محیط‏‎ ‎‏جزیرةالعرب را در قبل از بعثت ببینید که در چه وضعیتی قرار داشت. آن قدر دچار وحشت‏‎ ‎‏و انحطاط اخلاقی و فساد و تباهی شده بودند که قدرتهای بزرگ استعماری روز، حتی به‏‎ ‎‏فکر استثمار و استعمار این سرزمین نبودند. قتل و غارت، آدم کشی، ناامنی و زنده به گور‏‎ ‎‏کردن دختران، کارهای عادی و روزمرۀ مردم جزیرةالعرب بود. ‏


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 122
‏بعثت نبی اکرم اسلام، تمدن واقعی بشری را به ارمغان آورد، و آنچنان تحولی در میان‏‎ ‎‏این مردم به وجود آورد که «گوستاولوبون» وزیر اسبق فرهنگ فرانسه، در کتاب تاریخ تمدن‏‎ ‎‏اسلام می گوید: تاکنون هیچ مردمی به مانند مردم جزیرةالعرب دیده نشده که در مدتی‏‎ ‎‏کوتاه و اندک بتوانند به این حد از تمدن نائل شوند. ‏

‏پیغمبر عظیم الشأن در چه جامعه ای تمدن را ایجاد کرد؟ جامعه ای که دارای آن سابقه‏‎ ‎‏بود؛ و از چه کسانی ابوذر غفاری ساخت؟ در دیدگاه عمومی آنچنان مدینۀ فاضله ای‏‎ ‎‏ساخت که می بینیم برای همیشه با عزت و افتخار در تاریخ ثبت و ضبط است. پیامبر‏‎ ‎‏این گونه دگرگونی ایجاد کرد. امّا اساس این تمدن چه بود؟ اساس، اصول اخلاق اسلامی،‏‎ ‎‏معنویت، ارزشها و اصالتها بود. اساس، کلمۀ توحید بود. ‏

‏اگر تمدنی بر اساس اصالتها و ارزشهای اسلامی نباشد؛ اگر اساس، پیشرفت‏‎ ‎‏معنویات و ارزشهای اسلامی نباشد، هر چند از نظر علمی و صنعتی پیشرفت کند؛ مانند‏‎ ‎‏دزدی می ماند که با چراغ وارد خانه ای می شود. ‏

‏اینجاست که فرق بین تمدن غرب و تمدن اسلامی روشن می شود و تقابل دو جریان‏‎ ‎‏معلوم می گردد. غرب برای رسیدن به تمدن، چه حد و مرزی قائل است؟ حد و مرزی‏‎ ‎‏برایشان وجود ندارد؛ آزادی و بی بند و باری مطلق. امّا امیرالمؤمنین را در نظر بگیرید.‏‎ ‎‏پیامبر گرامی و عظیم الشأن اسلام را در نظر بگیرید؛ ایشان کاری که کرد این بود که جامعه‏‎ ‎‏را از نظر اخلاقی متحول کرد و روابط اسلامی را بین مردم و آحاد جامعه برقرار کرد و میان‏‎ ‎‏آنها عدالت اجتماعی را بسط و گسترش داد. آن حضرت، فریاد ‏«لٰاتَظلِمُونَ وَلٰا‎ ‎تُظْلَمُونَ»‎[3]‎‏؛ نه ظالم باشید و نه مظلوم، را سر داد.‏

‏ ‏

‏کنار گذاشتن ارزشها علت افول تمدن اسلامی‏

‏چه شد که تمدن اسلامی افول کرد؟ تمام مصائبی که در طول تاریخ، نصیب ما‏‎ ‎‏مسلمانها شده از این ناحیه بوده که متأسفانه، به یک مرتبه، ارزشهای اسلامی و اصالتهای‏‎ ‎‏اسلامی فراموشمان شد. مگر مسلمانها یک روزی پیشرو تمدن بشر نبودند. مگر مسلمانان‏‎ ‎‏یک روزی آن گونه نبودند که دانشجویان و دانش پژوهان اروپایی از طریق مدیترانه می آمدند‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 123
‏و در مقابل علمای ما و دانشمندان ما، در اسپانیای فعلی و اندلس سابق زانو می زدند و‏‎ ‎‏علم می آموختند و بعد آن علوم را به عنوان ارمغان به اروپا می بردند. آن روز که در اروپا‏‎ ‎‏مکتبخانه های ما و کاوشهای علمی ما سرعت خیره کننده ای داشت، اروپا‏‎ ‎‏دچار‏‎ ‎‏توحش‏‎ ‎‏بود. ‏

‏در کتاب تاریخ تمدن اسلام، نوشته گوستاولوبون آمده است که در زمان هارون رشید‏‎ ‎‏یکی از علمای مسلمان، ساعتی را می سازد که زنگ هم می زده؛ مسلمانها آن ساعت را به‏‎ ‎‏عنوان سوغات برای پادشاه فرانسه می برند، پادشاه فرانسه آن را در کاخش نصب می کند؛‏‎ ‎‏وقتی صدای زنگ ساعت بلند می شده، مردم فرانسه از خانه بیرون می ریختند و با بیل و‏‎ ‎‏کلنگ کاخ سلطنتی را محاصره می کردند و می گفتند که از رهبران مذهبیمان شنیده بودیم‏‎ ‎‏که شیطان یک موجود مرموزی است که دشمن بشر است و می خواهد آن را منحرف کند؛‏‎ ‎‏اما تا حالا آن را نشناخته بودیم؛ با این صدا آن را شناختیم. آمده ایم که به حسابش برسیم و‏‎ ‎‏بشر را از شرش راحت کنیم. ‏

‏این است تاریخ تمدن اروپا؛ این است تاریخ تمدن غرب. اروپایی که دانشمندان را‏‎ ‎‏می کشت و کسب علم را مخالف دین می دانست. غرب و اروپا تمدنی نداشت. آنها هرچه‏‎ ‎‏آموختند و یاد گرفتند از اسلام و مسلمانان بود. ‏

‏اما چه شد که این تمدن اسلامی یک مرتبه از کف مسلمانان رفت؟ علت این بود که‏‎ ‎‏این تمدن اسلامی از جریانات ضداخلاقی، متأثر شد. مسلمانان اندلس به یک مرتبه در‏‎ ‎‏منجلاب فساد غوطه ور شدند. دشمنان کاری کردند که مسلمانان یک مرتبه تمام ارزشهای‏‎ ‎‏اسلامی  و اصالتها را فراموش کردند و تمدن از کفشان رفت.‏

‏ ‏

‏وظیفۀ ما در احیای ارزشها‏

‏امروز همانطوری که امام عزیزمان و مقام معظم رهبری فرمودند؛ باید تلاش کنیم تا‏‎ ‎‏اولاً ارزشهای اسلامی را زنده کنیم. ثانیاً خود را باور کنیم و بدانیم و بفهمیم که ما‏‎ ‎‏می خواهیم کار کنیم و در نتیجه انشاءالله ایرانی عزیز، سربلند و اسلامی داشته باشیم.‏‎ ‎‏همانطور که امام عزیز فرمودند چه دشمن بخواهد و چه نخواهد این انقلاب صادر شده‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 124
‏است و امروز دنیای بشریت تشنۀ اسلام ناب محمدی است. ما می توانیم در پرتو ارزشهای‏‎ ‎‏اسلامی، انشاءالله تمدن اصیل اسلامی را به ارمغان بیاوریم. ‏

‏ ‏

‏پی نوشتها:‏

‏ ‏

کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 125

‎ ‎

کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 126

  • حجت الاسلام والمسلمین سعادت، نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه.
  • - کلمات قصار، 431.
  • - حدید / 23.
  • - بقره / 279.