گسترش و نوسازی تمدن اسلامی عوامل و موانع

گسترش و نوسازی تمدن اسلامی عوامل و موانع[1]

‏اولین نکته ای که به عنوان مقدمه عرض می شود، این است که مفهوم احیای تمدن‏‎ ‎‏اسلامی، که پاره ای از محققین به کار می برند مفهوم دقیقی نیست. وقتی عنوان «احیا» را به‏‎ ‎‏کار می بریم، به طور طبیعی، در احیا این مفهوم خوابیده است که تمدن اسلامی مرده، از‏‎ ‎‏بین رفته و نابود شده است و حالا ما بیاییم ببینیم که چطور می توانیم آن را متولد کنیم،‏‎ ‎‏عوامل تولدش چیست؟ موانع تولدش چیست؟ ‏

‏این عنوان برخاسته از یک نظریۀ خاصی در باب تمدن است همان طوری که دوستان‏‎ ‎‏استحضار دارند، در باب تمدن، نظریات مختلفی مطرح است. یکی از این نظریات که‏‎ ‎‏نظریۀ معروفی هم هست، نظریۀ حیات و مرگ تمدنهاست. بعضی از صاحبنظران، این‏‎ ‎‏مسأله را مطرح کرده اند که تمدنها روزی متولد می شوند، بتدریج رشد می کنند، بعد ساکن‏‎ ‎‏می شوند، اندک اندک منحط می شوند و بتدریج از بین می روند؛ در حالیکه این یکی از‏‎ ‎‏نظریاتی است که در باب تمدن هست. الان نظریات دیگری هم مطرح است. حداقل‏‎ ‎‏نظریۀ برخورد تمدنها که آقای «هانتینگتون» معرفی کرده و نظریه ای که در مقابل نظریۀ‏‎ ‎‏هانتینگتون مطرح شده یعنی، نظریۀ «تعامل تمدنها» به عنوان دو نظریه دیگر وجود دارند.‏‎ ‎‏نظریۀ دیگری هم هست که نظریۀ مهاجرت تمدنهاست و مدعی است تمدنها نمی میرند.‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 93
‏تمدنها هجرت می کنند و در هجرت قالب جدیدی را می پذیرند و لباس نویی را به تن‏‎ ‎‏می کنند. این نظریه ای است که انشاءالله ظرف ماههای آینده به شکل کاملتر و به شکل‏‎ ‎‏مستند عرضه می شود و شاید در مقابل دو نظریۀ «برخورد تمدنها» و «تعامل تمدنها» از‏‎ ‎‏تازگی بیشتری و احتمالاً از عمق علمی بیشتری برخوردار باشد. ‏

‏تمدن اسلامی از روزی که به دست بنیانگذار بزرگوار اسلام، حضرت خاتم انبیا‏‎ ‎‏محمدبن عبدالله(ص) پایه های اولیه اش بنیانگذاری شد، بتدریج در طول تاریخ یک سیری‏‎ ‎‏را طی کرد. البته این سیر، همواره به طرف اوج نبود. در طول تاریخ ما شاهد فراز و فرودهای‏‎ ‎‏متعدد حرکت تمدن اسلامی بودیم. تمدن اسلامی نه یک مسیر کاملاً مستقیم را طی کرده،‏‎ ‎‏نه یک خط صعودی را به تنهایی طی کرده است، بلکه خط منحنی دندانه ای داشته؛ یعنی‏‎ ‎‏گاهی اوقات در اوج بوده، گاهی اوقات در اثر عوامل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی،‏‎ ‎‏اقتصادی و حتی طبیعی، دورانهایی با رکود مواجه بوده ولی این تمدن هیچوقت نمرده‏‎ ‎‏ است. ‏

‏نکتۀ دیگری را که برای ورود به بحث لازم است عرض کنم، تعریفی است از تمدن،‏‎ ‎‏گر چه ما این جا بحث تمدن شناسی نداریم ولی ناچاریم اجمالاً یک تعریف کوتاه و گذرا‏‎ ‎‏از تمدن داشته باشیم. ‏

‏در میان تعریفهایی که از تمدن شده، این تعریف را من از «ویل دورانت» نویسندۀ‏‎ ‎‏«تاریخ تمدن اسلام» که کار عظیمی در این زمینه انجام داده و آثارش به فارسی هم ترجمه‏‎ ‎‏شده نقل می کنم. ویل دورانت، تمدن را این طوری تعریف می کند. می گوید: ‏

‏ «تمدن، نظامی است اجتماعی که آفرینش فرهنگی را تسریع می کند. نظامی است‏‎ ‎‏سیاسی که عرف، اخلاق و قانون، نگاهدارنده آن است. نظامی است اقتصادی که با‏‎ ‎‏مداومت تولید و مبادله برقرار می ماند». ‏

‏بعد یک توضیحی راجع به آفرینش فرهنگی می دهد؛ تمدن برای ابداع، اظهار و آزمون‏‎ ‎‏و برخورداری از اندیشه ها، ادبیات، آداب و رسوم، هنر و آزادی تسهیل فراهم می کند. بعد‏‎ ‎‏یک ویژگی از ویژگیهای تمدن را اشاره می کند: «تمدن رشته ای است، پیچ در پیچ و‏‎ ‎‏زودگسل از روابط انسانها که دشوار به دست می آید اما آسان تباه می شود.»‏


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 94
‏تا روزگاری که ما تعریف بهتری از تمدن نداشته باشیم، این تعریف را می پذیریم.‏‎ ‎‏همانگونه که ذکر آن رفت در خصوص تمدن اسلامی نباید از لفظ احیا استفاده کرد؛ بلکه‏‎ ‎‏بهتر است از اوجگیری استفاده کنیم. و در پی آن باشیم که عوامل اوجگیری تمدن اسلامی‏‎ ‎‏و موانع اوجگیری تمدن اسلامی را شناسایی کنیم. ‏

‏ ‏

‏مجموعۀ عوامل اوجگیری تمدن اسلامی‏

‏اگر تمدن اسلامی بخواهد اوج بگیرد و از رکود و انحطاط نجات پیدا بکند، مجموعۀ‏‎ ‎‏عوامل مختلفی باید دست به دست همدیگر بدهند تا این آرمان و ایده تحقق پیدا بکند.‏‎ ‎‏اینها شامل عوامل انسانی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و فرهنگی هستند. ‏

‏ ‏

‏الف) نقش نخبگان جامعه در اوجگیری تمدن اسلامی ‏

‏عامل انسانی تمدن، نخبگان و شخصیتهای فکری، علمی و سیاسی هستند. هیچ‏‎ ‎‏تمدنی در طول تاریخ بدون وجود نخبگان رشد نکرده است. اگر تمدن اسلامی در طول‏‎ ‎‏تاریخ دوام آورده به برکت همین نخبگان بوده است. شما وقتی می خواهید نمونه هایی از‏‎ ‎‏تمدن اسلامی را ذکر کنید از «ابن سینا»، «ملاصدرا»، «خواجه نصیرطوسی»، «فارابی»،‏‎ ‎‏«محی الدین» و در بخش ادبیات از «حافظ»، «مولوی»، «سعدی»، «جامی»، «سنائی»،‏‎ ‎‏«فردوسی» و بسیاری دیگر از ادبا نام می برید. این همان نیروی انسانی تمدن است. اگر‏‎ ‎‏در نظام ما قرار است تمدن اسلامی اوج بگیرد، باید زمینۀ بروز چنین نخبگانی فراهم‏‎ ‎‏شود. ‏

‏ ‏

‏ب) نقش قدرت در اوجگیری تمدن اسلامی ‏

‏دومین عامل اوجگیری تمدن اسلامی حکومت و قدرت هست. تمدن بدون حکومت‏‎ ‎‏شکل نمی گیرد. هیچ تمدنی در طول تاریخ بدون حکومت شکل نگرفته است. نمی خواهم‏‎ ‎‏بگویم هر جا حکومت بوده است، تمدن هم بوده است. پس قطعاً از یک نظر می توان‏‎ ‎‏گفت که هیچ تمدنی بدون حکومت و بدون قدرت وجود نداشته است. در عین حال‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 95
‏مجموعۀ عوامل یک حکومت، به رشد تمدن کمک می کند. ‏

‏از دیگر عوامل سیاسی و اجتماعی، باید از امنیت و آرامش نام برد که با موضوع‏‎ ‎‏حکومت ارتباط جدا نشدنی دارد چرا که ثابت سیاسی و امنیت لازمۀ رشد تمدن است و‏‎ ‎‏بدون امنیت هیچ تمدنی وجود نخواهد داشت. ‏

‏ ‏

‏ج) تحول پذیری و نوگرایی جامعه‏

‏نکتۀ دیگری که از عوامل سیاسی و اجتماعی تمدن است، آمادگی جامعه برای‏‎ ‎‏پذیرش تحول و تکامل است. اگر جامعه به طور کلی در یک شرایطی باشد که تحول پذیر‏‎ ‎‏نباشد، به آن چیزی که دارد قانع و راضی باشد، هر حرف نو و هر پدیدۀ نو به صرف نو بودن‏‎ ‎‏محکوم شناخته شود، در چنین جامعه ای، تمدن اسلامی اوج نخواهد گرفت. ‏

‏تمدن اسلامی را آنهایی به اوج رساندند که همیشه یک حرف نو را مطرح کردند. این‏‎ ‎‏حرف نو عرضه شد و برخورد اندیشه ها باعث محک و اصلاح آن حرف نو شد و به مرور‏‎ ‎‏زمان به عنوان یک نظریه و به عنوان یک ایده جامعیت گرفت. زندگی حضرت امام(ره) را‏‎ ‎‏ببینید، مطالبی که امام به عنوان فقه عرضه کردند، بسیاری را در قالبی نو عرضه کردند.‏‎ ‎‏حرف، حرف اسلام بود. امام یک کلمه خارج از اسلام حرف نزدند ولی نحوۀ بیان و نحوۀ‏‎ ‎‏عرضه، یک نحوۀ نویی بود و این باعث شد که جامعه از این پدیدۀ نو استقبال کند.‏‎ ‎‏ایده هایی نویی که امام عرضه کردند مبنایش در قرآن، سنت، عرفان و فلسفۀ اسلام بود؛ ولی‏‎ ‎‏نحوۀ ارائه آنها نو بود. زمانی تمدن اسلامی اوج می گیرد که حرفهای نو عرضه بشود. من‏‎ ‎‏نمی خواهم بگویم هر چه نو هست، حتماً درست است ولی هیچ چیز را هم به عنوان اینکه‏‎ ‎‏نو هست و تازه و به عنوان اینکه ‏«مٰاسمعنا بهذا فی آبائنا الاولین»،‏ نباید رد کرد، باید با‏‎ ‎‏افکار، با آرا، با نظریات جدید، برخورد منطقی کرد: نه به خاطر اینکه این سخن را یک غربی‏‎ ‎‏زده باید پذیرفت و نه به خاطر اینکه یک غربی زده باید رد کرد. باید حرف را دید و با‏‎ ‎‏معیارهایی که در دست داریم سنجید. ‏

‏به هر حال اگر جامعه، اگر اجتماع آمادۀ پذیرش حرف نو نباشد، آن حرف نو خفه‏‎ ‎‏می شود و زمینه تحول و تکامل از بین می رود.‏


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 96
‏د) عوامل اقتصادی اوجگیری تمدن اسلامی ‏

‏در میان عوامل اوجگیری تمدن اسلامی نباید از مسائل اقتصادی غافل بود، چرا که‏‎ ‎‏عوامل اقتصادی قطعاً در بالندگی هر تمدن و نیز اوجگیری تمدن اسلامی نقش دارند.‏‎ ‎‏نیروی انسانی کارآمد، امکانات طبیعی، فن آوری، یا به همان تعبیر رایجش تکنولوژی از‏‎ ‎‏مجموعه عواملی هستند که برای گسترش یا اوجگیری تمدن اسلامی، قطعاً ضرورت دارند.‏‎ ‎‏بنابراین کاری که در دانشکده ها و دانشگاهها و در سایر مراکز علمی انجام می شود، این‏‎ ‎‏کارهایی که در کارخانه ها انجام می شود، همۀ اینها در یک دید کلان کمک به اوجگیری‏‎ ‎‏تمدن اسلامی است. اگر هر کس با این دید نگاه بکند که من در کل تمدن اسلامی چه‏‎ ‎‏جایگاهی دارم؟ چه حرکتی را دارم انجام می دهم؟ و چه حرکتی را می توانم انجام بدهم و‏‎ ‎‏چه حرکتی را باید انجام بدهم؟ به اینها فکر بکند می تواند به اوجگیری تمدن اسلامی‏‎ ‎‏کمک کند.‏

‏تمدن اسلامی حرف نیست، عمل است. تمدن اسلامی باید مظاهر خودش را نشان‏‎ ‎‏بدهد. مسلمانهایی که آمدند تمدن اسلامی را ساختند، با عمل ساختند. پیام بود، حرف‏‎ ‎‏بود، کلام بود، اما همه اش کلام نبود، عمل بود. آنهایی که آمدند بناهای تاریخی را بنا کردند‏‎ ‎‏با حرف بنا نکردند. با عمل بنا کردند... تمدن اسلامی احتیاج به کار، تلاش و کوشش مداوم‏‎ ‎‏و برنامه ریزی شده دارد.‏

‏ح) عوامل روانی اوجگیری تمدن اسلامی‏

‏تمدّن اسلامی اگر بخواهد اوج بگیرد، نیازمند یک خودباوری است. کاری که امام‏‎ ‎‏امّت - قدس سره الشریف - در این ملّت کرد، این بود که به این ملّت بگوید مطمئن باشید‏‎ ‎‏که شما «می توانید»؛ می توانید کشور را اداره کنید؛ می توانید مدیریت کنید؛ می توانید‏‎ ‎‏بیافرینید؛ خلاق باشید؛ اینگونه نیست که فقط دیگران بتوانند خلاقیت داشته باشند.‏‎ ‎‏استعداد را خداوند به همۀ انسانها داده، یکسان هم داده، منتهی هر کسی باید برود استعداد‏‎ ‎‏خودش را کشف کند و ببیند در چه زمینه ای می تواند آن استعداد خداداد و الهی را به منصۀظهور برساند. ‏


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 97
‏امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق، جمله ای دارند می فرمایند:‏‎ ‎«واَستَعْمِلنی بِمٰا هُوَ اَرْضیٰ»‏ خدایا مرا در آن راهی بینداز که مرا برای او آفریدی. هر کدام از‏‎ ‎‏ما برای کاری آفریده شده ایم. عمده کشف استعدادهاست. بدون تردید هر کس استعداد‏‎ ‎‏درونی خودش را بشناسد، قطعاً یک نابغه است. نوابغ آنهایی بودند که به برکت مجموعه‏‎ ‎‏عوامل گوناگون توانستند زمینۀ نبوغ خودشان را بشناسند. بسیاری از نوابغ در مسائل غیر‏‎ ‎‏رشته خودشان، افراد عادی ای بودند. حتی چیزهایی نقل می شود که گاهی اوقات، مایۀ‏‎ ‎‏تعجب می شود. در مسائل جاری زندگی شان، گاهی اوقات با مشکل روبرو می شدند. اما‏‎ ‎‏نظریات بزرگ، تئوری های بسیار عمیق را در آن رشتۀ مورد استعداد خودشان عرضه کردند.‏‎ ‎‏کاری که امام عرضه کردند این بود که به این ملّت بفهمانند که مردم، شما می توانید و بروید‏‎ ‎‏آن زمینه های استعداد خودتان را کشف کنید و در همان زمینه ها خودتان را نشان بدهید.‏‎ ‎‏بنابراین عامل روانی خودباوری هم قطعاً یکی از عوامل مهم احیا یا اوجگیری تمدن‏‎ ‎‏اسلامی است. ‏

‏ ‏

‏و) عوامل فرهنگی اوجگیری تمدن اسلامی‏

‏ارائه و عرضه صحیح و درست دین و مفاهیم دینی از سوی کسانی که در این زمینه‏‎ ‎‏تخصص دارند نه از سوی هر کس، برای اوجگیری تمدن ضروری است. ببینید برادرها، ما‏‎ ‎‏هیچوقت در مسائل معمولی حاضر نیستیم حرف غیر متخصص را بپذیریم. یک‏‎ ‎‏سرماخوردگی یا یک سردرد بسیار کوچک اگر برای ما دست بدهد، یک مشکل بنایی‏‎ ‎‏کوچک اگر در خانه داشته باشیم، حاضر نیستیم به غیر از اهلش رجوع کنیم. ساختمانی را‏‎ ‎‏که می خواهیم در آن زندگی کنیم، حتماً سعی می کنیم بنا و مهندسی روی آن نظر بدهد،‏‎ ‎‏(از حیث استحکام و قدرت مقاومت) که صاحبنظر باشد. هیچگاه برای خانه سازی از‏‎ ‎‏نظرات یک دکتر استفاده نمی کنیم.‏

‏هیچگاه برای معالجه بیماریمان پیش یک بنا یا معمار نمی رویم. ‏رجوع الجاهل الی‎ ‎العالم‏ که مبنای عقلی تقلید است، این یک امری است که در تمام دنیا پذیرفته شده است،‏‎ ‎‏هر چیزی را باید از متخصصش فراگرفت. دین را هم باید از متخصصش فرا گرفت.‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 98
‏چنانکه برای فهم بیماریها باید به پزشک رجوع کرد. برای فهم مهندسی باید به مهندس‏‎ ‎‏رجوع کرد. ارائه و عرضه درست دین از سوی دین شناسان متخصص که عمر خودشان را در‏‎ ‎‏راه شناخت دین صرف کرده اند و رجوع جامعه به آنها و پذیرش نکاتی که آنها مطرح‏‎ ‎‏می کنند، این از مسائل مهم اوجگیری تمدن اسلامی است. ‏

‏در خود آن هم، این نکته باز حائز اهمیت است که از معارف دینی که شعب و‏‎ ‎‏شاخه های گوناگون دارد، فهم درست عرضه بشود. شما ببینید در همین درون اسلام، ما با‏‎ ‎‏گرایشهای مختلفی مواجه هستیم؛ با گرایش اشعری، با گرایش معتزله روبرو هستیم. با‏‎ ‎‏گرایشهای خاصی روبرو هستیم که احیاناً افرادی از مسلمانان بدان اعتقاد داشتند. ما‏‎ ‎‏افرادی داشتیم در طول تاریخ، که قائل به جسم بودن خدا بودند. اینها همه گرایشهای‏‎ ‎‏انحرافی است. دین را باید درست فهمید و درست عرضه کرد تا عقل سلیم انسانها و‏‎ ‎‏فطرت سلیم انسانها آن را بپذیرد. از عوامل مهم فرهنگی اوجگیری تمدن اسلامی، تلاش‏‎ ‎‏بی پایان و فراوان برای از بین بردن جهل و خرافه و گسترش هر چه بیشتر دانش در همه‏‎ ‎‏زمینه ها، در عالم اسلام است. ‏

‏علاوۀ بر این، اشاره ای کردم به برخورد و تهاتی اندیشه ها و افکار و اینکه جامعۀ‏‎ ‎‏اسلامی از برخورد اندیشه ها نباید به خودش هراس راه بدهد. در میان علوم اسلامی، ما‏‎ ‎‏شاهد این قضیه بوده ایم. علم بزرگی در اسلام داریم به نام علم اصول، شما هیچ دو عالم‏‎ ‎‏اصولی را از زمان امام باقر(ع) تا امروز پیدا نمی کنید که در تمام مسائل اصولی با هم‏‎ ‎‏مشترک باشند. همه همدیگر را به علم، تقوا، و ایمان قبول دارند. همۀ آنها به همدیگر احترام‏‎ ‎‏می گذارند. بسیاری از اینها که می گویم همدیگر را قبول ندارند، استاد و شاگرد هستند.‏‎ ‎‏امام امت، شاگرد بنیانگذار حوزه علمیه قم، مرحوم «حاج شیخ عبدالکریم حائری» است،‏‎ ‎‏شما در آرای اصولی ایشان مواردی را می بینید که با استادش مخالفت کرده است. ‏

‏مرحوم «آخوند خراسانی» که کتابش الان در عالیترین سطح در حوزه ها تدریس‏‎ ‎‏می شود به نام «کفایۀ الاصول»، شاگرد یکی از فقهای بزرگ به نام «شیخ انصاری» است.‏‎ ‎‏شما ببینید مجموعۀ انتقاداتی که آخوند خراسانی به شیخ انصاری دارد چقدر است. اگر‏‎ ‎‏اینها را ریز کنیم، چیزی بیش از صد مورد نقد هست. در عین حال این نقدها کاملاً در‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 99
‏محیط علمی انجام می شود. نه تعصب در آن هست، نه اینکه چون استاد من این حرف را‏‎ ‎‏زده، من باید بپذیرم. کاملاً نقّادی می شود. آخوند خراسانی وقتی کفایه را نوشت از 1327‏‎ ‎‏قمری که کتاب کفایه چاپ شد و عرضه شد به حوزه ها تا امروز بیش از صد نقد بر این‏‎ ‎‏کتاب زده شده و هنوز هم ادامه دارد. بسیاری از این نقدها توسط شاگردانش وارد شد. هیچ‏‎ ‎‏کس از نقد نباید بترسد. در روایات داریم که: «‏اضربوا بعض الرأی ببعضه‏» آرا را با‏‎ ‎‏همدیگر تضارب کنید. آرا را به همدیگر بزنید تا اشکال کار مشخص شود. قرآن کریم،‏‎ ‎‏آرای مخالفین را نقد می کند. آرای مخالفین توحید را، منکرین وحدانیت الله را نقل و نقد‏‎ ‎‏می کند. قرآن، حرف آنها را سانسور نکرده بلکه بهتر از خودشان نقل می کند. ‏

‏مرحوم «میرزا مهدی آشتیانی» یکی از فلاسفۀ بزرگ بود که در این عصر زندگی‏‎ ‎‏می کرد (چیزی در حدود چهل سال از مرگ او می گذرد) ایشان یک سفری برای معالجه کرده‏‎ ‎‏بودند به اروپا، نویسندگان زندگی ایشان نقل کرده اند: در آن جا، برخوردی دارند با متفکرین‏‎ ‎‏مادی ماتریالیست، یکی دو استدلال آنها در عدم وجود خدا عرضه می کنند. نقل می کنند‏‎ ‎‏ایشان می گوید شما دو تا مطرح کردید، من ده تای دیگر هم رویش می گذارم. بعد‏‎ ‎‏می گوید حالا شنیدید؟ دیدید من حرف شما را بهتر از شما بلدم؟ حالا بیایید جوابش را‏‎ ‎‏بگیرید. آن وقت شروع می کند و جوابش را می دهد. ما باید با قدرت اندیشه، آرا را نقد‏‎ ‎‏کنیم، صرف اینکه این حرف، حرفی است که یک دانشمند غربی زده، دلیل بر بطلانش‏‎ ‎‏نیست و صرف اینکه این حرف را یک دانشمند غربی زده، باز دلیل بر حقانیتش نیست،‏‎ ‎‏حرف را باید نقد کرد، نظریات را باید حلاجی کرد. این کاری است که در یکسری از علوم‏‎ ‎‏اسلامی، خوشبختانه صورت گرفته و امیدواریم که در همۀ زمینه ها، این کار صورت بگیرد. ‏

‏اگر تمدن اسلامی بناست اوج بگیرد باید حکومت، قدرت داشته باشد. ثبات و امنیت‏‎ ‎‏در جامعه برقرار باشد. به مسائل فرهنگی توجه بشود. نخبگان و شخصیتهای علمی و‏‎ ‎‏فکری و سیاسی در این جامعه پرورش یابند، به مسائل اقتصادی توجه بشود، از نیروی‏‎ ‎‏کارآمد، از تکنولوژی، از امکانات طبیعی، حداکثر بهره برداری بشود و علاوه بر همۀ اینها‏‎ ‎‏باید ما خودمان را باور کنیم. ‏

‏اینها به نظر بنده عوامل اوجگیری تمدن اسلامی است. ‏


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 100
‏موانع اوجگیری تمدن اسلامی ‏

‏گرچه از ذکر عوامل اوجگیری، خود به خود موانع هم روشن می شود ولی باز هم‏‎ ‎‏اشاره ای کوتاه به آنها می کنیم. عدم اوجگیری یا رکود تمدن اسلامی، به خاطر موانعی‏‎ ‎‏است؛ این موانع عبارتند از: ‏

‏1 _ موانع روانی و فرهنگی؛ ‏

‏2 _ موانع سیاسی؛ ‏

‏3 _ موانع اقتصادی. ‏

‏ ‏

‏الف) موانع روانی و فرهنگی‏

‏در باب موانع فرهنگی و روانی، باید به تعصب کورکورانه، روحیۀ تقلید، غرور و‏‎ ‎‏عجب، فقدان روح نقادی و ترس از نوآوری اشاره کرد، اینها موانعی هستند که باعث‏‎ ‎‏می شوند منحنی تمدن اسلامی نتواند اوج بگیرد، اینکه هر چیزی که در عالم اسلام عرضه‏‎ ‎‏شده، این بهترین هست، این یکی از موانع است. این غرور و عجب بیجا، باعث می شود‏‎ ‎‏که ما عقب بمانیم از قافلۀ تمدن بشریت که دارد پیش می رود. من نمی خواهم بگویم که آن‏‎ ‎‏چیزی که در غرب می گذرد، درست است. ولی این را هم باید بپذیریم که بسیاری از‏‎ ‎‏چیزهایی که آنها دارند خوب است و نباید چشم را روی چیزهای خوب بست. در عین حال‏‎ ‎‏توجه به تحولات مثبت علمی در غرب نباید ما را از توجه به نقطه ضعفهای مهم این‏‎ ‎‏سازمان غافل گرداند. که به قول مرحوم اقبال لاهوری: ‏

عهد حاضر فتنه ها زیر سر است  طبع ناپروای او آفت گر است

‏او در جای دیگر به غرب می گوید: ‏

دانش اندوخته ای دل ز کف انداخته ای  آه از آن نقد گرانمایه که در باخته ای

‏ب) موانع سیاسی‏

‏علاوۀ بر اینها موانع سیاسی هم هست. جوامع اسلامی را نگاه کنید، (به جامعۀ‏‎ ‎‏خودتان نگاه نکنید) از یک میلیارد و اندی مسلمان که در جهان زندگی می کنند بجز ایران‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 101
‏(شما جمعیتتان فقط 60 میلیون نفر است) متأسفانه بقیه با مشکل استبداد داخلی روبرو‏‎ ‎‏هستند. اتفاقاتی را که شما گذراندید، در هیچ یک از جوامع اسلامی اتفاق نمی افتد. به‏‎ ‎‏همسایگان خودتان بنگرید، از افغانستان گرفته و پاکستان، ترکیه تا کشورهای عربی، آنها‏‎ ‎‏کشورهایی هستند که خودشان را در شمار کشورهای اسلامی قرار می دهند. شما الجزایر را‏‎ ‎‏ببینید، انتخاباتی انجام شد در سال 1371 که جبهۀ نجات رأی آورد. ولی حامیان‏‎ ‎‏دموکراسی ترسیدند از سر کار آمدن آنها و سرکوب کردند؛ رهبران را گرفتند و زندان کردند و‏‎ ‎‏تا الان هم، هنوز که هنوز است، آنها زندان هستند و از آن سال تا امسال بیش از بیست‏‎ ‎‏هزار نفر در درگیریهای داخلی کشته شدند. یعنی دموکراسی تا آنجا محترم است که جلوی‏‎ ‎‏منافع هیأت حاکمه را نگیرد. امروزه متأسفانه استبداد داخلی در اغلب کشورهای اسلامی‏‎ ‎‏حکمفرماست. ‏

‏در عربستان اگر کسی کوچکترین حرفی از شیعه و تشیع که مذهبی است غیر از‏‎ ‎‏مذهب نظام حاکم، بزند گردنش را می زنند. کما اینکه متأسفانه تعداد زیادی از شیعیان در‏‎ ‎‏زندانها به سر می برند. ‏

‏روزگاری تمدن اسلامی در جهان اسلام، در جهان یک میلیاردی اسلام اوج خواهد‏‎ ‎‏گرفت که این استبداد داخلی شکسته بشود. از موانع بزرگ، استبداد داخلی است. ‏

‏گذشتۀ از استبداد داخلی، وابستگی به بیگانه و فقدان استقلال سیاسی در بسیاری از‏‎ ‎‏این جوامع وجود دارد. باز نگاهی به همسایگان خودتان بیاندازید. ترکیه را نگاه بکنید.‏‎ ‎‏پایگاههای آمریکا را در آنجا ببینید. عربستان که مهد پیدایش اسلام است را شما نگاه‏‎ ‎‏بیاندازید. کشورهای همسایه ایران را ببینید. در بسیاری از کشورها، اینها از لحاظ سیاسی‏‎ ‎‏وابسته هستند به بیگانگان که تا استقلال، نصیب کشورهای اسلامی نشود، حرف از تمدن‏‎ ‎‏اسلامی زدن یا اوجگیری تمدن اسلامی، به یک شعار شبیه تر است تا به یک واقعیت. ‏

‏از دیگر موانع مهم سیاسی اوجگیری تمدن اسلامی، فشارهای خارجی است.‏‎ ‎‏قدرتهای خارجی قطعاً تلاش خواهند کرد که جلوی رشد تمدن اسلامی را بگیرند. با‏‎ ‎‏بهانه های مختلف، با سیاستهای مختلف، ایجاد درگیری در جوامع اسلامی، ایجاد‏‎ ‎‏درگیریهای فرقه ای و مذهبی، ایجاد درگیریهای قومی و قبیله ای، ایجاد درگیریهای مرزی‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 102
‏در میان کشورهای جهان اسلام که متأسفانه در جای جای جهان اسلام، ما شاهد این‏‎ ‎‏مشکلات هستیم. اینها از مسائلی است که قطعاً جلوی رشد تمدن اسلامی در آن سرزمینها‏‎ ‎‏را خواهد گرفت. ‏

‏ ‏

‏ج) موانع اقتصادی‏

‏موانع اقتصادی هم، فقدان نیروی انسانی کارآمد و کافی، فقدان امکانات کافی و فقر‏‎ ‎‏جوامع اسلامی است که اینها باعث می شود تمدن اسلامی نتواند اوج بگیرد.‏


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 103

‎ ‎

کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 104

  • حجت الاسلام والمسلمین دکتر مصطفی بروجردی، رئیس گروه مطالعات اسلامی دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی.