بیداری امت اسلامی عوامل و موانع

بیداری امت اسلامی عوامل و موانع[1] 

‏به عنوان مقدمه، می خواهم این نکتۀ کلی را تأکید کنم که ما اگر بخواهیم دیدگاه‏‎ ‎‏اسلام را در مورد یکی از موضوعات در بیاوریم، باید همۀ متونی را که در این رابطه آمده‏‎ ‎‏بررسی کنیم؛ مثلاً خود همین مناسک حج را اگر بخواهیم بررسی کنیم و به نظر اسلام در‏‎ ‎‏این مورد برسیم، باید واجبات افعالی اش، شرایطش، نیت حاجی و حتی به نظر بنده‏‎ ‎‏مستحبات آن و اذکاری را که آمده، همه را باید در متون اسلامی تحقیق کنیم. ما نباید از‏‎ ‎‏یک متن قرآنی و یا حدیث یک تئوری به دست بیاوریم. ‏

‏لذا ما اگر بخواهیم موضعگیری یک فرد یا یک مکتب از یک موضوع یا یک مسأله را به‏‎ ‎‏دست بیاوریم باید مجموع حرکات و سکنات و متون را به دست بیاوریم و مورد دقت و‏‎ ‎‏مطالعه قرار دهیم. ‏

‏در رابطۀ با حضرت امام هم شما باید این قاعده را در همه جا رعایت کنید. نباید از‏‎ ‎‏یک حرف امام یک دیدگاه وسیعی برای خودمان ببافیم. امام واقعاً یک مجموعۀ جامعی بود.‏‎ ‎‏امام گفتارها و کردارهایی دارد، امام دستورات عملی حکومتی دارد، و امام تاریخ و‏‎ ‎‏برخوردهایی دارد. باید بررسی شود و از مجموع همۀ اینها مطلب نهایی به دست بیاید. ‏

‏  مرحوم شهید باقر صدر می گفت ما اگر بخواهیم دیدگاه اصیل اسلام را نسبت به‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 75
‏توزیع و تولید به دست بیاوریم، باید کل متون را بلکه احکام مورد استفاده شدۀ فقها از‏‎ ‎‏متون اسلامی را به عنوان یکی از راههای کاشف بررسی کنیم. ‏

‏متأسفانه یکی از اشتباهات بزرگ بعضی از علمای سنّی این است که با یک روایت یا‏‎ ‎‏با یک آیه، و بعضی از منتسبین به تفکر اسلامی، متأسفانه شاید با یک روایت ضعیف  که‏‎ ‎‏بررسی نشده استفادۀ کلی می کنند. مثلاً مطرح می کند که اسلام قائل است که انسان‏‎ ‎‏نمی تواند بیش از صد هزار درهم دارایی داشته باشد. این درست نیست و جنایت است. ‏

‏خیلی باید احتیاط کنیم تا یک مطلب را به اسلام نسبت بدهیم. علما می گویند باید‏‎ ‎‏حجت به دست بیاید تا آن حجت سبب نسبت دادن یک مطلب به دین شود. اما اگر‏‎ ‎‏حجیّت تکمیل نشد و حجت را به دست نیاوردیم نمی توانیم مطلبی را به دین نسبت دهیم. ‏

‏نسبت به حضرت امام نیز همین طور است. امام یک وجود مقدسی است. امام‏‎ ‎‏موجودی مبارک و تالی تلو معصومین است. ایشان نایب الامام است. نمی توانیم مطلبی را‏‎ ‎‏به او نسبت بدهیم؛ مگر اینکه متونی را که از ایشان نقل شده، رفتار ایشان را دستورات‏‎ ‎‏حکومتی ایشان را و نوشته های ایشان را کلاً مطالعه کنیم. در غیر این صورت خدای ناکرده‏‎ ‎‏مطلبی را به ایشان نسبت می دهیم که این مطلب، یا جزء حقیقت است یا خلاف حقیقت. ‏

‏با این مقدمه، من برای مسألۀ بیداری اسلامی تقریباً همۀ متون و نوشته های حضرت‏‎ ‎‏امام(ره) را مطالعه کرده ام. لااقل نمونه هایی در هر زمینه را بررسی کرده و به این نتیجه‏‎ ‎‏رسیده ام که امام بطور دقیق، از کل موضوع بیداری اسلامی امروز، با همۀ ابعادش بینش‏‎ ‎‏جامعی داشته اند. ‏

‏ ‏

‏بود و نبود بیداری اسلامی‏

‏بیداری اسلامی امروز یک پدیدۀ بزرگی است؛ البته نویسندگان سعودی سعی می کنند‏‎ ‎‏که بیداری اسلامی را انکار کنند. یکی از نویسندگان بزرگ سعودی که اخیراً وزیر اوقاف‏‎ ‎‏هم شده است، در یکی از کنفرانسهای بزرگ جهانی، ادعا کرد که ما بیداری اسلامی‏‎ ‎‏نداریم؛ مسلمانان، همان مسلمانان هستند و دیدگاهها، همان دیدگاههاست. در آن‏‎ ‎‏کنفرانس _ که در الجزایر بود _ من بعد از او از مظاهر این بیداری و از عظمت بیداری و‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 76
‏آثار آن در سطح جهان صحبت کردم. گفتم آیا این مظاهر پنجاه سال قبل هم وجود‏‎ ‎‏داشت؟ در آن موقع گفتم این آثار‏‏ ‏‏حتی در ده سال قبل (که قبل از انقلاب می شد) هم‏‎ ‎‏نبود. چرا شما آفتاب را منکر می شوید؟ آنها سعی می کنند بگویند اصلاً پدیده ای نیست‏‎ ‎‏ولی خودشان می دانند که عظیمترین پدیدۀ جهان اسلام، همین بیداری اسلامی است. قبل‏‎ ‎‏از انقلاب، شوق مسلمانان به سوی اجرای احکام اسلام در همۀ زمینه های زندگی کجا‏‎ ‎‏بود؟ شوق و حتی امید، مرده بود. امروزه مسألۀ پیاده کردن احکام اسلام تقاضای توده های‏‎ ‎‏مسلمان در اطراف جهان است. ‏

‏هر چه حکومتها سعی می کنند که این موج اسلام خواهی را سرکوب کنند، فایده ندارد؛‏‎ ‎‏حتی سرکوب کردن سبب اوج گرفتن این تقاضای توده های مسلمان می شود. امروز بیداری‏‎ ‎‏اسلامی برای کشورهای بزرگ ترسناک است. من واقعاً احساس می کنم که تعبیر قرآن در این‏‎ ‎‏زمینه، تعبیر عظیمی است. قرآن می فرماید: ‏«ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما‎ ‎تألمون»‎[1]‎؛‏ شما اگر ضربه هایی از دشمن دریافت می کنید فراموش نکنید که شما هم‏‎ ‎‏ضربه هایی به دشمن وارد کرده اید؛ اگر شما دو شب نمی خوابید، آنها شبها نمی خوابند،‏‎ ‎‏می ترسند. ‏

‏حالا اجازه بدهید در اینجا بگویم در کنفرانس جمعیت و توسعه که یکی از‏‎ ‎‏کنفرانسهای بزرگ جهانی است و در قاهره تشکیل شد و من مسئول هیأت ایران بودم،‏‎ ‎‏خانم «فورت لند»، نخست وزیر نروژ که یک خانمی با دیدگاههای منحرف بود، اعلام کرد‏‎ ‎‏که دین جلوی پیشرفت زن را می گیرد. نوبت من که رسید، ضمن صحبتهای مفصلی که در‏‎ ‎‏رابطه با دیدگاههای جمهوری اسلامی در رابطه با زن و پیشرفت زنان و سهیم بودن زنان در‏‎ ‎‏مسیر زندگی کردم، گفتم من از این خانم محترم می خواهم که یک تجدید نظری در‏‎ ‎‏گفته اش بکند و ادامه دادم که ایشان نه دین را شناخته و نه حقوق زن را شناخته است.‏‎ ‎‏ایشان در مادیات و در فرهنگ برهنگی غرب، غرق شده است؛ لذا عظمت دین را نمی تواند‏‎ ‎‏درک بکند. من خواهش می کنم که این تکه را از سخنرانی اش قیچی کند و از رئیس‏‎ ‎‏کنفرانس _ که اسمش مبارک بود _ می خواهم که اصلاً این سخنرانی را از سابقه این‏‎ ‎‏کنفرانس حذف و پاک کند. بعد از این صحبت، شرکت کنندگان در این کنفرانس که در‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 77
‏سطح بین المللی و با حضور 180 کشور تشکیل شده بود، چنان کف زدند که این خانم در‏‎ ‎‏همان موقع کنفرانس را ترک کرد و به سرعت با یک هواپیمای اختصاصی از قاهره فرارش‏‎ ‎‏دادند. چرا؟ چون بیداری اسلامی هست. ترسیدند با این حرفی که گفته شد، مسلمانان‏‎ ‎‏حمله کنند و او را از بین ببرند. بیداری اسلامی باعث تحریک مسلمانان علیه دولت نروژ‏‎ ‎‏شد و در نتیجه او را از نخست وزیری عزل کردند. آنها اینجور از بیداری اسلامی می ترسند. ‏

‏ ‏

‏مظاهر بیداری اسلامی ‏

‏بیداری اسلامی مظاهر زیادی دارد: یکی از مظاهرش گسترش حجاب در سطح‏‎ ‎‏جهان است. این حجاب یک پرچم عظیمی است که انقلاب اسلامی ما آن را مطرح کرده‏‎ ‎‏است. قبل از انقلاب یا کم بود یا نبود. قبل از انقلاب، در کشور اندونزی به نقل از خانمی‏‎ ‎‏اهل همانجا، حتی یک خانم محجبه نبود. چند ماه قبل آنجا بودیم، می گفتند حداقل اگر‏‎ ‎‏بخواهیم بطور تقریبی بگوییم، شاید بیش از ده میلیون خانم محجبه در این منطقه داریم.‏‎ ‎‏حتی خانمهای افسر را در فرودگاه محجبه دیدیم. حجاب در این کشور آزاد است ولی آن‏‎ ‎‏خانمی که بخواهد می تواند حجاب داشته باشد. از آن زن محجبه سئوال شد آیا حجاب‏‎ ‎‏جلوی پیشرفت کارتان را نمی گیرد؟ جواب داد مگر حجاب توانست جلوی سهیم بودن‏‎ ‎‏شیر زنان ایران را در ساختن انقلاب بگیرد. ‏

‏فرانسه را ببینید که چطور یک دولت از عظمت حجاب توی مصیبت می افتد. حاضر‏‎ ‎‏می شود روی اصول خودش و روی دمکراسی پا بگذارد تا یک دختر محجبه را از مدرسه‏‎ ‎‏بیرون کند. این دختر می گوید من تجسم اسلام حاضر در اروپا هستم. همین امروز صبح‏‎ ‎‏غیاث الدین صدیقی رهبر پارلمان اسلامی در انگلیس خدمت آقا بودند. عرض کردند آقا!‏‎ ‎‏انگار خداوند می خواهد ما مسلمانان اروپا را مثل حضرت موسیٰ در قلب کاخ فرعون‏‎ ‎‏تربیت کند تا بر علیه ستم فرعون قیام کنیم. آن وقت آقایان منکر این بیداری می شوند.‏

‏ ‏

‏دیدگاههای حضرت امام ‏

‏برگردیم به نظرات حضرت امام. به نظر بنده و بطور خلاصه، نظر امام این است که‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 78
‏امت اسلامی امروز در یک بیداری عظیم بر سر می برد و ما برای عمق بخشیدن به این‏‎ ‎‏بیداری وظیفۀ بزرگی داریم. یعنی نهضتهای اسلامی قبل از انقلاب کاری که کردند این بود‏‎ ‎‏که برای این بیداری زمینه سازی کردند. کاری که انقلاب اسلامی ما انجام داد این است که‏‎ ‎‏این بیداری را یک مرحله جلو برد و امید را در دل مسلمانان زنده کرد. اکنون ما باید این‏‎ ‎‏امید را زنده تر کنیم. اولین هدفمان زنده کردن این امید است. خود حضرت امام در جاهای‏‎ ‎‏مختلف و در تعبیراتی که داشتند مسأله امید به آینده را زیاد تأکید می کردند. امام‏‎ ‎‏می فرماید: «خداوند پیروزی مستضعفین بر مستکبرین را وعده کرده و آنها را امامان روی‏‎ ‎‏زمین قرار خواهد داد و این وعدۀ الهی نزدیک است و امیدواریم ما شاهد تحقق آن باشیم.»‏‎ ‎‏مسألۀ زنده کردن امید در دل توده ها، یکی از اهداف بزرگ ماست. وظیفۀ همۀ آنهایی که‏‎ ‎‏می خواهند این بیداری را عمق ببخشند این است که اولاً امید را و ثانیاً آگهی کامل به‏‎ ‎‏اسلام ناب را ایجاد کنند. اسلام ناب یعنی چه؟ یعنی آن لُب اسلام؛ یعنی آن دیدگاه اصیل‏‎ ‎‏اسلام؛ یعنی بینش و اخبار اهل بیت (ع) از اسلام. این اسلام ناب را باید به کل توده های‏‎ ‎‏مسلمان برسانیم. اگر این اسلام ناب منتشر نشود، اگر این آگاهی اصیل، منتشر نشود، این‏‎ ‎‏ترس وجود دارد که بیداری به مرحله مطلوب نرسد. ‏

‏نکتۀ دیگری که امام تأکید می کند این است که ما باید ایمان را از مرحلۀ عقلی،‏‎ ‎‏فکری، فلسفی منتقل کنیم به مرحلۀ احساسی. باید احساسات این امت مسلمان با‏‎ ‎‏ایمانش هماهنگ باشد. اشتباه بزرگ بعضی از فلاسفه این بود که می گفتند اصلاح جهان‏‎ ‎‏فقط با فلسفه باید انجام بگیرد؛ در حالی که فلسفه می تواند عقل را تا حدی متقاعد کند؛‏‎ ‎‏اما نمی تواند این ایدۀ ذهنی مجرد را به کل وجود انسان سرایت بدهد. دین و احساس‏‎ ‎‏است که می تواند ایمان را از مرحلۀ عقلی به کل وجود انسان منتقل کند. آیه قرآنی‏‎ ‎‏می فرماید: ‏«الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکرالله و ما نزل من الحق و لایکونوا‎ ‎کالذین اوتوا الکتاب من قبل فطال علیهم الامد فقست قلوبهم و کثیر منهم فاسقون.»‎[2]‎‎ ‎‏قرآن یک هشدار انقلابی به مؤمنین می دهد، می گوید: مؤمنین تاریخ! آیا وقت آن نرسیده‏‎ ‎‏است که این ایمانی که شما پیدا کرده اید، به کل وجودتان سرایت کند، در قلبتان جا بگیرد‏‎ ‎‏و در نتیجه یک خشوع قلبی به دست بیاید؟ آیا شما تجربۀ بنی اسرائیل را ندارید؟ بنی‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 79
‏اسرائیل وقتی که از منبع وحی دور شدند، از حضرت موسی و اشعاع حسی نبوت دور‏‎ ‎‏شدند، آن حرارت انقلابیشان از بین رفت و احساساتشان از بین رفت، دلشان مثل سنگ‏‎ ‎‏شد. دلی که سنگ باشد نمی تواند آن بدن فعال چابک را تغذیه کند. «‏فقست قلوبهم‏» قرآن‏‎ ‎‏می گوید مواظب باشید این حرارت انقلابی را دائماً داشته باشید. دائماً بدانید در حال‏‎ ‎‏انقلابید. ‏بسم الله الرحمن الرحیم «والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا‎ ‎الصالحات»؛‏ اگر یک ذره توقف کنیم عقب می افتیم. باید دائماً حالت انقلابی و حرکت و‏‎ ‎‏عمل صالح داشته باشیم تا آن حالت تکاملی را به دست بیاوریم. تعبیر قرآن این بود. من‏‎ ‎‏یک تعبیر دیگر هم از حضرت زهرا ذکر می کنم. ‏

‏حضرت زهرا یک شخصیت عظیمی بود و روایات عظیمی دربارۀ این بانو داریم؛ ولی‏‎ ‎‏یک روایت خیلی جالب که اخیراً خواندم این بود که پیغمبر اکرم(ص) در وصف حضرت‏‎ ‎‏زهرا می گوید ‏«ان ابنتی فاطمه ملاء الله قلبها و جوارها ایماناً حتی مشاشعها»؛‏  خداوند‏‎ ‎‏متعال چنان مقرر کرده که ایمان، وجود دخترم فاطمه را فرا بگیرد به نحوی که قلبش،‏‎ ‎‏جوارحش، دست و پایش، و پوست و استخوانش هم مؤمن شوند. ‏«حتی مشاشعه»؛‏ حتی‏‎ ‎‏مغز استخوانش هم مؤمن بشود. این یعنی چه؟ یعنی این که وجود کلاً در خدمت ایمان و‏‎ ‎‏احساسات این زن شد. این روایت تفسیر می کند آن تعبیر را که ‏«ان ابنتی رضی الله‎ ‎لرضاها»؛‏ آنچنان این زن به مقامات عالیه رسید که پیامبر فرمود: «اگر بخواهی بدانی خدا‏‎ ‎‏راضی است ببین فاطمه راضی است یا نه». اگر می خواهی بدانی خدا خشمناک است،‏‎ ‎‏ببین فاطمه خشمناک است یا نه. خشم و رضای فاطمه الهی است. عواطفش الهی است.‏‎ ‎‏خیلی مقامش رفیع است. خوب پیغمبر که این حرف را می زند آیا می خواهد بگوید که فقط‏‎ ‎‏حضرت زهرا می تواند به اینجا برسد. درست است که به آن مقام عالیه حضرت هیچکس‏‎ ‎‏نمی تواند برسد ولی این الگو که داده می شود دیگران باید سرمشق بگیرند و کم کم خودشان‏‎ ‎‏را رشد بدهند تا برسند به یک مماثلی از حضرت زهرا، حضرت زهرا الگوی یک انسان کامل‏‎ ‎‏است؛ نه فقط الگوی زنان. ‏

‏مطلب دیگری که امام تأکید داشتند این است که باید بین عواطف و ایمان مسلمانان‏‎ ‎‏هماهنگی وجود داشته باشد و ما موظفیم این حالت انسجام را به وجود بیاوریم. نتیجه هم‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 80
‏این است که هر چه ایمان و عواطف بالا برود انسان خودش را فراموش می کند و به خدا‏‎ ‎‏متوجه می شود. تعبیر حضرت امیرالمؤمنین(ع) را ببینید. در مناجات حضرت آمده است:‏‎ ‎«اِلٰهی کَفٰی بی عِزّاً اَنْ اَکوُنَ لَکَ عَبْداً»؛‏ بالاترین عزت و افتخار من این است که بندۀ تو‏‎ ‎‏هستم ‏«وَ کَفٰی بی فَخْراً اَنْ تکُونَ لی رَبّاً»؛‏ بالاترین افتخار من این است که تو خدای منی.‏‎ ‎‏بعد این تعبیر را دارد: ‏«اِلهٰی اَنْتَ کَمٰا اُحِبُّ فَجَعَلَنی کَمٰاتُحِبُّ»)‏ خدایا! هرچه از یک‏‎ ‎‏موجود کامل دوست داشتنی می توانم تصور کنم تو هستی و هر چه افق دیدم وسیعتر‏‎ ‎‏می شود، صفات کمال و جلال، و تمام ویژگیهایی که محبوبم باید داشته باشد، در تو‏‎ ‎‏می بینم. ‏«فَجَعَلَنی کَمٰا تُحِبُّ»؛‏ خدایا! مرا طبق آنچه که تو دوست داری قرار بده. این تعبیر‏‎ ‎‏خیلی عظیم است. امام روی این قضیه تأکید دارد.                 ‏

‏اینجا باید نکته ای را تذکر دهم: یکی از نقایص جامعۀ امام حسین(ع) این بود که‏‎ ‎‏عواطفش با ایمانش هماهنگ نبود. عقلش و اعضایش با ایمانش هماهنگ نبود. خیال‏‎ ‎‏نکنید که آنها مشکل آگاهی داشتند. اهل کوفه می دانستند که حسین مظهر پاکی و کرامت‏‎ ‎‏و عزت است و طرف مقابل مظهر انحراف و فساد. امام حسین(ع) از فرزدق سئوال می کند‏‎ ‎‏تو تازه از کوفه آمدی، اهل کوفه چطور بودند؟ عرض می کند: ‏«یا اَبا عَبْدِاللهِ! قُلُوبُهُمْ مَعَکَ وَ‎ ‎سُیُوفُهُمْ عَلَیْکَ»؛‏ اندیشۀ آنها با شماست ولی شمشیرهایشان علیه شماست. ببینید آن‏‎ ‎‏جامعه، جامعه ای پاره پاره شده است. جامعه ای که جهت دست با مغز دو تاست، دست‏‎ ‎‏ضد مغز، و مغز ضد دست است. این جور جامعه، جامعه ای مرده است و شاید یکی از‏‎ ‎‏آثار عظیم انقلاب ابا عبدالله، با آن حماسه و با آن مظلومیت این بود که این حماسه منتهی‏‎ ‎‏به بیداری آن جامعه شد. احساسات نو انقلابی ایجاد کرد. این احساس را بیدار کرد که‏‎ ‎‏شما باید به خودتان برگردید و به سوی احقاق حق بروید. انقلابهایی هم که بعد از اباعبدالله‏‎ ‎‏شد، توابین که آمدند، کلاً نتیجۀ آن حالت انقلابی است که انقلاب اباعبدالله به وجود آورد.‏‎ ‎‏این نکته ای است که امام مکرر تأکید می کردند.‏

‏یکی از نکات دیگری که امام تأکید می کند، مسألۀ صدور انقلاب است. بعضیها‏‎ ‎‏می ترسند، می گویند: آقا نگویید صدور انقلاب. طرح صدور انقلاب دشمنان انقلاب را می ترساند.‏‎ ‎‏خوب به جهنم که دشمنان را بترساند. می گویند دشمنان را تحریک می کند؛‏


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 81
‏مگر تاکنون دشمنان علیه ما کم توطئه چیده اند. در مقابل، نظر امام بر صدور انقلاب‏‎ ‎‏است؛ ولی باید دید منظور از صدور انقلاب چیست! بعضیها می گویند انقلاب به معنای‏‎ ‎‏صدور نظامی و کشورگشایی است. خیلیها می گویند مقصود از صدور انقلاب، صدور‏‎ ‎‏فرهنگ فکری انقلاب و دیدگاههای انقلاب است. به نظر بنده اینها اشتباه است؛ نه آن‏‎ ‎‏صدور نظامی انقلاب که بخواهیم کشورگشایی بکنیم، نه این صدور خشک فکری‏‎ ‎‏ایدئولوژی انقلاب؛ بلکه صدور انقلاب به معنی صدور دیدگاههای انقلاب در همۀ‏‎ ‎‏زمینه هاست که به نظرم صدور احساسات انقلابی جزو همین مقوله است. امام دقیقاً روی‏‎ ‎‏این نکته تأکید می کند که ما باید احساسات انقلابی را به مردم و توده ها برسانیم. بگوئیم‏‎ ‎‏ای مردم! حالا که شما می دانید آمریکا دشمن شمارۀ یک شماست پس چرا اجازه می دهید‏‎ ‎‏بیاید قطر، بحرین و سعودی پایگاه بزند. حالا که شما می دانید، چرا می گذارید‏‎ ‎‏ناوگانهایش را در خلیج فارس بیاورد. حالا که شما می دانید غرب این هدف را دارد و‏‎ ‎‏می خواهد ارزشهای اسلامی شما را از بین ببرد، چرا می آیید دوست آنها می شوید. وقتی‏‎ ‎‏می بینید حکم اسلامی پایمال شد، باید شب و روز نداشته باشید. این نکته ای اساسی‏‎ ‎‏است که می خواستم یادآور بشوم. مسأله صدور انقلاب یعنی صدور دیدگاههای انقلاب‏‎ ‎‏به اضافه صدور احساسات انقلابی به توده های مسلمان. ‏

‏ ‏

‏محبوبیت امام ‏

‏آن روح پاک در زندگی خودش خیلی زجر دید و خیلی تحمل کرد و تهمتهای زیادی‏‎ ‎‏به او زدند؛ ولی وقتی که چشم از جهان بست مثل حضرت امیر(ع) شد. امروز در کل جهان‏‎ ‎‏کسی نیست که از علی(ع) انتقاد کند. من همین چهار روز قبل بیروت بودم با یک متفکر‏‎ ‎‏بزرگ مسیحی به نام «جرج جرداق» ملاقاتی داشتم. این آقا پنج جلد کتاب در مورد حضرت‏‎ ‎‏امیر دارد. عنوان کتابش این است: ‏«اَلْاِمامُ عَلیٍ صَوْتُ العِدٰالَةِ الْاِنْسانِیَّه.»‏ دیداری هم‏‎ ‎‏داشتم با ‏‏«سلیمان کتّانی»‏‏ که از نویسندگان معروف مسیحی لبنان است؛ به او گفتم آخر‏‎ ‎‏چرا شما دربارۀ حضرت زهرا می نویسید؟ به چه انگیزه ای؟ گفت آقا! اینها الگوهای‏‎ ‎‏بشریتند؛ اینها الگوهای ما مسیحیها و شما مسلمانها هستند. من اگر عمرم را در این راه‏‎ ‎


کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 82
‏صرف کنم خیلی کم است. یک «مطران» مسیحی آمد و گفت که امام خمینی فقط رهبر‏‎ ‎‏شما نیست. در مقابل توده های مردم یک اجلاس عظیمی ترتیب دادند و من آنجا سخنرانی‏‎ ‎‏کردم. این مطران مسیحی مارونی که به تعصب هم خیلی معروف است آمد و گفت: امام‏‎ ‎‏خمینی رهبر همۀ ما بود. امام آفتاب روشنی در دل ماست. تعریفهایی کرد که من بلد نبودم.‏‎ ‎‏اینجاست که به یاد آن آیه ای که در شروع سخن گفتم، افتادم که می گوید: ‏«اِنَّ الَّذینَ ٰامَنُوا‎ ‎و عَمِلُوا الصٰالِحٰاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمٰنُ وُدّاً»؛‎[3]‎‏ آنهایی که ایمان دارند، آنهایی که عمل‏‎ ‎‏صالح انجام دادند، خداوند محبتش را در دل جهانیان قرار خواهد داد. امروز هم از امام‏‎ ‎‏تعریف می کنند، حتی دشمن. می دانید که این شخص بزرگ در آن اتاق چهارمتری خودش‏‎ ‎‏جهان را تکان داد. شاید تاریکی اتاق امام در فیضیه مثل تاریکی غار حرا در مکه نیست‏‎ ‎‏آنجا خیلی تاریک بود ولی غار حرا جهان را روشن کرد. اتاق زندگی و درس امام هم جهان‏‎ ‎‏اسلام را تکان داد و این نهضت ان شاء الله به دست شاگرد اصیل قدرتمند و مخلصش‏‎ ‎‏یعنی مقام معظم رهبری حضرت آیةالله خامنه ای ادامه خواهد داشت. ‏

‏ ‏

‏پی نوشتها: ‏

کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 83

‏ ‏

کتابتمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(س): گزیده مقالات کنفرانس(چهارمین: 1377: چالوس)صفحه 84

  • آیت الله محمدعلی تسخیری، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی.
  • - نساء / 105.
  • - حدید / 16.
  • - مریم / 96.