عوامل، شاخصه ها و آسیب های انقلاب اسلامی

عوامل، شاخصه ها و آسیب های انقلاب اسلامی

 با تأکید بر آرای شهید مطهری

‏□ علی اکبر ناصری‏

‏ ‏

مقدمه

‏بدون شک شهید مطهری یکی از اندیشه مندان برجسته تاریخ اسلام به ویژه در عصر حاضر است. وی با مدد نبوغ خود در عرصه های تبلیغ، تدریس و تحقیق خدمات شایسته ای را برای اسلام و مسلمین انجام داد. یکی از مهم ترین ابعاد شخصیتی او، شخصیت فکری اوست. با این وجود به نظر می رسد که اندیشه های ایشان در ابعاد گوناگون، به ویژه اندیشه سیاسی وی به درستی واکاوی نشده است. علت این امر شاید تنوع و تبحر او در عرصه های گوناگون اندیشه اسلامی باشد. یکی از اجزای اندیشه سیاسی ایشان، بحث انقلاب است. شهید مطهری، هم در تبیین اصل انقلاب، هم در تبیین ماهیت انقلاب ایران و هم در باره آسیب شناسی این انقلاب نظراتی دارد که تا کنون بعد از گذشت سی سال هم تازگی دارد و هم الهام بخش است. ‏

‏نوشته حاضر با احساس ضرورت پرداختن به این موضوع با عنوان « انقلاب اسلامی ایران از منظر شهید مطهری» با استفاده از آثار ایشان به نگارش درآمده است. پیشاپیش، این قلم اذعان دارد که این نوشته صرفاً آغاز و درآمدی بر این بحث است؛ لذا تکمیل آن کارهای گسترده تری را می طلبد. ‏


حضورج. 82صفحه 51
انقلاب در لغت و اصطلاح 

‏انقلاب از مادّه قلب است. قلب در لغت به معنای از پشت به رو شدن، تغییر، انصراف و امثال آن است.‏‏ (ابن منظور،1408، ج11: 269) ‏‏در اصطلاح کاربردهای گوناگون دارد، مانند انقلاب علمی، صنعتی، فرهنگی و غیره.آنچه مورد نظر این نوشته است انقلاب به مفهوم رایج در علوم سیاسی و اجتماعی است، که در آن تغییر و تحوّل قدرت و عناصر اساسی آن مورد نظر می باشد.‏

‏انقلاب یک مفهوم پیچیده و چند بعدی است. برخی آن را بر اساس فرایند، برخی براساس هدف و برخی نیز بر اساس پیامد تعریف کرده اند. ساموئل هانتینگتون ‏‏با اشاره به پیامدهای انقلاب، انقلاب را ‏‏به دگرگونی سریع، بنیادی و خشونت آمیز داخلی در ارزش ها و اسطوره های مسلط بر یک جامعه، نهادهای سیاسی، ساختار اجتماعی، رهبری، و فعالیت و سیاست های  حکومتی تعریف کرده است‏‏.‏‏(هانتینگتون،1370: 385)‏‏ منوچهری محمدی نیز در تعریف مشابه، انقلاب را حرکت مردمی در جهت تغییر سریع و بنیانی در ارزش ها و باورهای مسلط، نهادهای سیاسی، ساختارهای اجتماعی، رهبری، روش ها و فعالیت های حکومتی یک جامعه، توأم با خشونت داخلی تعریف نموده است.‏‏(محمدی،1380: 32)‏

‏شهید مطهری با اشاره به هدف انقلاب، آن را چنین تعریف کرده است :‏

‏انقلاب اجتماعی عبارت است از طغیان و عصیان یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظم مطلوب. ‏‏(پیرامون انقلاب اسلامی، ص29)‏

‏شهید مطهری در توضیح کلمه انقلاب می گوید، این کلمه در عربی فعل لازم است ولی وقتی در فارسی آمده معنای متعدی یافته است. پس انقلاب در زبان فارسی به معنای خراب کردن ارادی یک وضعیت برای رسیدن به یک وضع بهتر و نظم متعالی تر است. ‏‏(شناخت انقلاب اسلامی، 1364: 11)‏‏ بدین ترتیب، ایشان با ارادی دانستن انقلاب، نظریات ساختار گرایانه و جامعه شناسانه انقلاب مانند نظریات مارکس را رد می کند. زیرا این نظریات انقلاب را ناشی از ساختارهای اقتصادی و اجتماعی می داند.‏


حضورج. 82صفحه 52
عوامل انقلاب 

‏نظر شهید مطهری در باب عوامل انقلاب مبتنی بر نظریه انسان شناختی او است. اصولا در اینکه انسان در مقابل جامعه و ساختارهای اجتماعی آیا منفعل است و یا مستقل و فعال، دو نظریه است. یک نظریه انسان را کاملاً تحت تأثیر شرایط اجتماعی و اقتصادی می داند. نظریه دیگر برای انسان استعداد ذاتی برای شکل دادن به اندیشه و رفتارهای خود قائل است. بر حسب نظریه اول رفتارهای انقلابی تحت تأثیر نهادهای اجتماعی و ساختارهای اقتصادی است. بر اساس نظریه دوم که شهید مطهری از طرفداران آن است، ارزش های انسانی؛ بطور فطری  در وجود انسان نهفته است. شهید مطهری بر اساس این نظریه قائل است که انسان ها اولاً به طور ذاتی دارای اراده آزاد هستند. ثانیاً ارزش هایی مانند عدالت خواهی در فطرت انسان ها ریشه دارد. ثالثاً نهادهای اجتماعی از همدیگر مستقل است. و رابعاً انسان ها ذاتاً کمال جو هستند. و بالاتر از آن حرکت تاریخ به سوی حق طلبی و وابستگی به عقیده و آرمان خواهی و رهایی از سلطه عوامل اجتماعی است. شهید مطهری نتیجه می گیرد که انقلاب صرفاً خصلت اجتماعی ندارد، بلکه ریشه در سرشت انسانی دارد. ‏‏(همان: 27ـ 29)‏

‏با این توضیح انسان شناختی ایشان رفتارهای انقلابی انسان را هم توجیه می کند. از نظر ایشان گاهی نبرد های انسان ها طبقاتی و مادی است. گاهی هم نبرد بین انگیزه های حیوانی و منفعت جویانه با انگیزه های اعتقادی و زلال انسانی فطری است. به عبارت دیگر، در نبرد نوع ‏


حضورج. 82صفحه 53
‏دوم تعارض و تضاد میان انسان های پایبند به ایمان و آرمان با انسان های منحط حیوان صفت پیش می آید. ‏‏(همان:29)‏‏ در نهایت از نظر شهید مطهری عوامل انقلاب سه دسته است. گاهی مادی و طبقاتی است  گاهی عوامل انسانی مانند آزادی خواهی و گاهی هم عوامل اعتقادی. ایشان در توضیح عوامل دسته سوم می گوید: ممکن است مردمی به لحاظ مادی هیچ مشکلی احساس نکنند، یا به لحاظ سیاسی هم کاملاً آزاد باشند، ولی از آن جایی که معتقد به یک مکتب اند، وقتی آن را در معرض حملات بنیان برافکن می بینند، در واکنش به آن دست به قیام بزنند. ‏‏(همان:ص33)‏

 

انواع انقلاب 

‏شهید مطهری بر اساس تقسیم بندی که از عوامل انقلاب ارائه می دهد، انقلاب را به سه دسته تقسیم می کند. انقلاب مادی و یا اقتصادی، انقلاب لیبرالی و یا دموکراتیک و انقلاب اعتقادی. انقلاب ایران از نظر ایشان یک انقلاب اعتقادی و به عبارتی دیگر انقلاب اسلامی است.‏

 

ماهیت انقلاب ایران 

‏شهید مطهری چهار نظریه رایج در عصر خود در باره انقلاب ایران را بیان می کند. نظریه اقتصادی، نظریه لیبرالی، نظریه اعتقادی و نظریه تلفیقی. وی خود نظریه دیگری را ارائه می دهد. در توضیح نظریه ایشان باید گفت وی با اینکه انقلاب ایران را انقلاب اسلامی می داند و معنویت را در حد اعلا برای آن قائل است، می گوید منظور از اسلامی بودن انقلاب معنویتی نیست که در ادیان دیگر هم موجود است و همین طور منظور رواج مناسک و عبادات هم نیست؛ بلکه منظور از اسلامی بودن انقلاب ایران این است که اهداف اقتصادی و سیاسی که هدف های انقلاب های اقتصادی و دموکراتیک است، همه و همه در متن تعلیمات اسلامی وجود دارد. وی از آزادی و عدالت نام می برد که در متن تعلیمات اسلامی موجود است. ‏


حضورج. 82صفحه 54
‏همین طور مبارزه با شکاف های طبقاتی در متن تعلیمات اسلام است؛ اما همراه با معنویت خاص. ‏‏(پیرامون انقلاب اسلامی ص41)‏‏ ایشان نهضت های معاصر مانند نهضت سید جمال، جنبش تنباکو، نهضت مشروطیت، و نهضت استقلال عراق و نهضت ملی نفت را یاد آوری می کند و می گوید نهضت سید جمال نهضتی بر ضد استبداد و استعمار و هدف آن همبستگی دین و سیاست و بازگشت به قرآن و اسلام نخستین و سیره سلف صالح بوده است. انقلاب عراق، جنبش تنباکو، و نهضت ملی نفت به ترتیب نهضت هایی بر ضد استعمار سیاسی و اقتصادی بوده اند. ایشان همچنین به نهضت های مشابه مانند نهضت های دموکراسی خواهانه و نهضت هایی که اهداف آنها تأمین حقوق بشر بوده است اشاره می کند و می گوید اهداف این نهضت ها هر کدام برخی از اهداف انقلاب اسلامی را تشکیل می داده است. ‏‏(آینده انقلاب اسلامی، ص24ـ 25)‏

‏از نظر شهید مطهری، تنها نهضتی که شاید بشود این نهضت را با آن مقایسه کرد نهضت صدر اسلام است که مردم تحت رهبری رسول اکرم(ص) و امیر المؤمنین(ع) بوده اند و یا در دوره ای که همان رهبری تا حد زیادی حکومت داشت. در واقع این نهضت فرزند و خلف صالح آن نهضت است. ‏‏(همان، ص26)‏‏ این انقلاب مانند انقلاب صدر اسلام، هم انقلاب اعتقادی است و هم انقلاب سیاسی و اقتصادی. ‏‏(پیرامون انقلاب اسلامی، ص41)‏

 

شاخصه های انقلاب ایران 

‏ایشان در تحلیل اسلامی بودن انقلاب ایران به مسائلی زیادی توجه کرده است، که می توان از آنها به شاخصه ها و یا ویژگی های انقلاب ایران تعبیر کرد. مسائلی مانند دینی بودن انقلاب، ‏


حضورج. 82صفحه 55
‏رهبری دینی، شرکت گسترده مردم و انگیزه های آنان، شعارهای انقلاب و اهداف انقلاب از آن جمله است . اینک درباره هر کدام توضیحاتی ارائه می شود.‏

الف) دینی بودن انقلاب 

‏انقلاب اسلامی به تحولات بنیادین در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بر اساس مکتب اسلام تعریف شده است. ‏‏(انقلاب اسلامی در تئوری و عمل،1380، ص20) ‏‏براساس این تعریف، دین اسلام محور تحولات انقلاب ایران بوده است. دینی بودن انقلاب ایران، آن را از سایر انقلاب های جهان متمایز می سازد. شهید مطهری با توجه به این مطلب مشخصه اصلی و اساسی انقلاب ایران را ایدئولوژیک بودن این انقلاب می داند.  این مشخصه است که انقلاب اسلامی ایران را در میان انقلاب های جهان بی رقیب و بی نظیر ساخته است و آن را در ردیف انقلابهایی که به وسیله پیغمبران به وجود می آید قرار داده است. ‏‏(آینده انقلاب اسلامی، ص125ـ 126)‏

‏این نکته را باید اضافه کرد همان طوری که در تبیین ماهیت انقلاب اسلامی گفته شد، این انقلاب مبارزه علیه شکاف طبقاتی ضد استبداد و اختناق هم بود، ولی نکته این است که مبارزه علیه شکاف طبقاتی و استبداد و اختناق هم رنگ اسلامی به خود گرفت. در انقلابِ اسلامی مردم در  مبارزه علیه بی عدالتی بر اهرم دین و مذهب تکیه داشته اند و سراغ سخنان علی(ع)، سخنان پیغمبر(ص) و آیات قرآن کریم می رفتند، در مبارزه علیه استبداد، استعمار و اختناق، باز بر منطق اسلام تکیه می کردند، در مقاومت در مقابل استعمار خارجی و اختناق، باز با حرّیت مورد نظر اسلام اعتماد داشته اند. ‏‏(همان، ص126)‏‏ سایر شاخصه های انقلاب اسلامی ایران از همین مشخصه اصلی ناشی می شود.‏

ب) رهبری 

‏شهید مطهری در تحلیل رهبری انقلاب اسلامی به دو امر توجه می کند. یکی به ویژگی های امام خمینی و دیگری به ویژگی های نهضت و به عبارتی به ویژگی های فرهنگ اسلامی و شیعی مردم ایران. وی می گوید امام خمینی را کسی به رهبری انتخاب نکرد و ایشان کاندیدا هم نبود. ‏


حضورج. 82صفحه 56
asibeenghlab-didgah-mothahari

 

‏در حالی که خیلی ها ادعای رهبری داشتند، اما امام خمینی به طور طبیعی به رهبری برگزیده شد؛ زیرا ایشان در مسیر فکری و روحی نهضت قرار داشت. ‏‏(پیرامون انقلاب اسلامی، ص50)‏‏. دیگران هم اهداف انقلاب مانند مبارزه با ظلم را بیان می کردند، اما امام خمینی آن اهداف را در قالب مفاهیم اسلامی به پیش برد. ایشان از یک طرف عنوان پیشوایی مذهبی و اسلامی را در خود داشت و از جانب دیگر مردم با اسلام انس و الفت، و به خاندان پیامبر عشق و علاقه داشتند. مردم ندای پیامبر و علی و حسین را از زبان او شنیدند. ‏‏(همان، ص51)‏

‏شهید مطهری به ویژگی های امام خمینی مانند صبر، شجاعت، قاطعیت و دیگر ویژگی های وی اشاره می کند و چنین ادامه می دهد:‏

‏« اما مطلب اساسی چیز دیگری است و آن اینکه ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و ارزش های روح این ملت بر می تافت، مردمی که در طول چهارده قرن، حماسه  محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابوذر و صدها هزار زن و مرد ‏


حضورج. 82صفحه 57
‏دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روح شان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند؛ علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آیینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود تشخیص دادند. ‏‏(همان، ص119)‏

‏در واقع سخن شهید مطهری این است که رهبری امام خمینی ریشه در دوران طولانی تاریخ اسلام به ویژه ریشه در فرهنگ تشیع دارد، گویا رهبری الهی محمد(ص)، عدالت بی بدیل علی(ع)، قیام خونین حسین(ع) و مظلومیت زینب(ع) و ویژگی های ارزشمند دیگر که هر کدام در تاریخ اسلام الگوهای خاص داشت، این بار تمامی آن ویژگی ها یکباره در وجود امام خمینی تجسّم و عینیت یافت و با فراهم شدن شرایط، همه  مریدان دست بیعت به او دادند و بدین ترتیب تمام آلام تاریخی شان تسکین یافت.‏

ج ) اهداف انقلاب 

‏اهداف انقلاب نیز از نظر ایشان بر اسلامی بودن آن دلالت دارد. در این باره قبلاً توضیح داده شد. در این جا اضافه می شود که اهداف نهضت از نظر ایشان به حقوق بشر، رفع تبعیض، مبارزه با ظلم، دموکراسی و نظایر اینها محدود نیست؛ هر چند به لحاظ تاکتیکی برخی از این اهداف مقدم شمرده می شد، چنانچه اصل اسلام به تدریج عملی گردید؛ اما اهداف انقلاب به اینها محدود نیست، بلکه اسلام در ذات خود یک «کل تجزیه ناپذیر» است. پس با رسیدن به برخی اهداف، اهداف انقلاب اسلامی پایان نمی یابد. ‏‏(شناخت انقلاب اسلامی، ص113)‏

د ) شرکت عموم مردم و انگیزه های آن 

‏از نظر شهید مطهری، عامل اصلی و تعیین کننده حضور مردم جریحه دار شدن عواطف اسلامی مردم و نقض قوانین اسلامی بود. حتی کسانی که از طبقات محروم هم بودند، علت تظاهرات و اعتصابات شان را عدالت بیان می کردند و عار داشتند که علت حضورشان را مسائل اقتصادی بیان کنند. شهید مطهری جریانات نیم قرن اخیر را متذکر می شود، جریاناتی از قبیل استبداد خشن، نفوذ استعمار نو، جدایی دین از سیاست، کشتار های بی رحمانه، شکاف طبقاتی، تسلط ‏


حضورج. 82صفحه 58
‏عناصر غیر مسلمان، رابطه با اسرائیل و غیره. از نظر ایشان، این جریان ها در تصادم با روح اسلام خواهی و اهداف عالیه اسلام بود. در نتیجه، وجدان مذهبی جامعه ایران جریحه دار شد و به صورت عقده های مستعد انفجار در آمد. ‏‏(همان، ص95ـ 98)‏

‏شهید مطهری به این مطلب نیز آگاه بود که غیر مسلمانان و افرادی با گرایش های غیر اسلامی نیز در انقلاب شرکت داشتند؛ ایشان می گوید: وقتی از اسلامی بودن انقلاب سخنی در میان است، منظور حاکمیت روح و گرایش اسلامی در کل نهضت است. آنچه روح و استوانه انقلاب را تشکیل می داده است اسلام و اسلام گرایی بوده است. ‏‏(پیرامون انقلاب اسلامی، ص67 )‏

ه ) شعار های انقلاب 

‏شعارهای انقلاب اسلامی نیز از نظر ایشان بر اسلامی بودن انقلاب ایران دلالت دارد . شعارهای انقلاب مردم ایران که از مرکز تا دورترین روستاهای مرزی را در برگرفته بود، شعار های اسلامی بود . این شعار ها را کسی به مردم دیکته نکرده بود. بلکه از اعماق ضمیر اسلامی آنان ناشی می شد. در مقابل، شعارهای غیر اسلامی به چشم نمی خورد.‏‏ (شناخت انقلاب اسلامی، ص99)‏

و) حضور بانوان 

‏یکی از ویژگی های فرعی انقلاب اسلامی که شهید مطهری به آن توجه کرده است، حضور بانوان در انقلاب اسلامی است.  شهید مطهری می گوید انقلاب اسلامی ایران ویژگی هایی دارد که در مجموع خود آن را در میان همه انقلابات جهان بی نظیر و بی رقیب ساخته است. یکی از آن ویژگی ها ذی سهم بودن بانوان است.آنان هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم در انقلاب اسلامی مشارکت داشته اند. ‏‏(آینده انقلاب اسلامی، ص224)‏

‏بانوان با حفظ اصول و موازین اسلامی، به صورت مستقیم، در انقلاب اسلامی شرکت کردند. آنان پا به پای مردان در تظاهرات شرکت کردند، شعار دادند، شهید دادند، زندان رفتند، شکنجه کشیدند، آواره شدند، در به دری کشیدند و محرومیتهایی را متحمل شدند. ‏‏(همان)‏

‏بالاتر از اینها جلوی گلوله ها رفتند. به عنوان مثال، در روز 17 شهریور، در میدان شهدا که آمار ‏


حضورج. 82صفحه 59
‏شهدا تا سه هزار نفر گفته شده، بر حسب آنچه که نقل می شود و فیلم ها نشان می دهد، زنان بیشتر از مردان شهید داده اند. ‏‏(همان، ص210)‏

‏جدا از نقش مستقیم بانوان در انقلاب اسلامی، آنان به صورت غیر مستقیم از طریق اثرگذاری که بر روی شوهران، فرزندان، پدران و برادرانشان داشتند نیز مشارکت داشتند. تأثیر این نوع مشارکت کمتر از تأثیر مستقیم آنان نبود. ایشان در تبیین نقش غیر مستقیم بانوان می گوید، مرد الهام گیر از زن است و اگر در یک جریان اجتماعی زن ها هماهنگی نداشته باشند، از تأثیر مرد هم فوق العاده می کاهند. بر عکس اگر زن ها نقش موافق و احساسات موافق داشته باشند نیروی مردها را هم چند برابر می کنند؛ یعنی نه تنها ترمزی برای مردها نمی شوند، بلکه نیروی محرکی هم برای مردها به شمار می روند، و این مطلب در این نهضت فوق العاده مشهود بود.‏‏ (همان )‏

‏شهید مطهری توجه امام خمینی به نقش بانوان در انقلاب اسلامی را نیز یادآور می شود و می گوید امام خمینی، رهبر انقلاب، بارها با تکریم و تحسین از نقش فعال بانوان یاد کرده اند و احیاناً سهم آنان را عظیم تر از سهم مردان شمرده اند. ایشان با تیزبینی و تیزهوشی خاص خود دریافته بودند که انقلاب اسلامی ایران بدون شرکت بانوان به ثمر نخواهد رسید. از این رو شرکت آنان را در مراسم انقلابی واجب و لازم شمردند و حتی موافقت پدر یا شوهر را لازم ندانستند. ‏‏(همان، ص224)‏‏ ایشان گفتند: شرکت بانوان در تظاهرات و راهپیمایی ها، ولو با منع صریح پدران و شوهرانشان مواجه شوند، واجب است. ‏‏(همان، ص218)‏

‏ویژگی دخالت زن در انقلاب اسلامی ایران در این است، که زن مسلمان ایرانی در عین این که در صحنه تاریخ ظاهر شد و مستقیماً در کار سازندگی تاریخ با مرد شرکت کرد، پشت جبهه را رها نکرد، حیا و عفاف و پوشش لازم را از کف نداد، کرامت و عزت زنانه خویش را محفوظ داشت و خویشتن را مانند زن غربی و زن مدل پهلوی به ابتذال نکشانید. ‏‏(همان، ص225ـ 226)‏

‏شهید مطهری یکی از جنبه های جالب و حیرت انگیز انقلاب اسلامی ایران را به هم زدن معیارهای جامعه شناسان غربی و معادلات آنان می داند. ‏


حضورج. 82صفحه 60
‏یکی از آن موارد، شرکت بانوان در انقلاب اسلامی است. شرکت بانوان در انقلاب اسلامی بر خلاف معادلات آنان بود. بر حسب معیارهای غربیان شرکت بانوان در انقلاب اسلامی غیر قابل پیش بینی و غیر قابل سنجش بوده است. در غرب زیاد تبلیغ شده است که زنان در جامعه اسلامی از حقوق شان محروم بوده و هستند و آنان عناصر ناراضی در میان مسلمانان می باشند؛ بنابراین اگر به آنها گفته شود که انقلابی در جهت اسلامی می خواهد رخ دهد، انقلابی که خواهان برقراری ارزشهای اسلامی است، آنها حتماً در جبهه مخالف شرکت خواهند کرد؛ اما در عمل زنها نه تنها در انقلاب اسلامی شرکت کردند، بلکه اگر آنها شرکت نمی کردند، این انقلاب به ثمر نمی رسید‏‏. ‏‏(همان، ص210)‏

 

آسیب های انقلاب اسلامی 

‏شهید مطهری که دارای مطالعات وسیع در تاریخ اسلام و مسلمین بود، به ویژه در باب نهضت های اسلامی مطالعات گسترده داشت و حتی آثاری در آن باب نوشته بود و همین طور به دلیل نقشی که در فرآیند انقلاب داشت، به آسیب های انقلاب اسلامی وقوف کامل داشت. از همین رو، از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، آن را آسیب شناسی کرد. این موضوع از عمق ذکاوت و زیرکی او حکایت دارد .ایشان مباحثی را تحت عنوان ارکان بقا و تداوم انقلاب اسلامی مطرح کرد. از نظر ایشان، با فقدان آن ارکان، انقلاب دچار آسیب و مخاطره می شد. ‏


حضورج. 82صفحه 61
‏همین طور، بحثی را تحت عنوان آفات انقلاب اسلامی مطرح کرده است؛ با این تذکر که گفته است آنچه را که به عنوان آفات نهضت می شمارد، تمام آفات نهضت نیست. در مجموع، ما این مباحث را تحت عنوان آسیب های انقلاب اسلامی از نظر ایشان مطرح می کنیم. ‏

1ـ  فراموش شدن عدالت اجتماعی 

‏شهید مطهری اجرای عدالت اجتماعی را از ارکان تداوم انقلاب اسلامی می شمارد . وی متذکر می شود در صورتی آینده انقلاب اسلامی حفظ می شود و تداوم می یابد که قطعاً و حتماً در مسیر عدالت اجتماعی برای همیشه حرکت کند. ‏‏(همان، ص141ـ 151)‏

‏یکی از مواردی که اجرای عدالت اجتماعی را با مشکل مواجه می کند، ملاحظه کاری ها و رعایت وابستگی به حاکمان است. ایشان با اشاره به قاطعیت و حساسیت پیامبر گرامی اسلام(ص) و امام علی (ع)در اجرای عدالت اجتماعی، می گوید: انقلاب اسلامی ما نیز اگر بخواهد با موفقیت به راه خود ادامه دهد، جز اعمال این شیوه ها و بسط روشهای عدالت جویانه و عدالت خواهانه، راهی در پیش ندارد. ‏‏(همان، ص155ـ 156)‏

‏یکی از وظایف اصلی دولت اسلامی رفع فقر و تبعیض از جامعه است. شهید مطهری با اشاره به اهمیت این بعد از عدالت اجتماعی و نقش آن در تداوم انقلاب اسلامی، می گوید:‏

‏آینده این انقلاب آن وقت محفوظ خواهد بود و این انقلاب آن وقت تداوم پیدا خواهد کرد که اولاً مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد یعنی دولتهای آینده واقعاً و عملاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکاف های طبقاتی اقدام کنند، تبعیض ها را واقعاً از میان ببرند؛ جامعه توحیدی به مفهوم اسلامی، جامعه بی طبقه به مفهوم اسلامی ... ایجاد کنند، دولتِ حال و آینده برای برقراری جامعه بی طبقه اسلامی کوشش کنند والّا اگر عدالت فراموش شود، انقلاب شکست می خورد؛ چون اصلاً ماهیت این انقلاب ماهیت عدالت خواهانه بوده است. ‏‏(همان، ص 94)‏


حضورج. 82صفحه 62
‏در آغاز هر انقلابی، احساسات شدید حاکم است. از همین رو تعدیل احساسات، به ویژه تعدیل احساسات انتقام جویانه نسبت به حاکمان گذشته از وظایف رهبران انقلاب است. شهید مطهری با اشاره به سفارشاهای امام خمینی(ره) به طبقه جوان در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، توصیه می کند که نباید تحت تأثیر احساسات ولو در باره یک مجرم، از مرز عدالت خارج شوند. ‏‏(همان، ص97ـ 98)‏

2ـ  بی اعتنایی به آزادی های واقعی 

‏شهید مطهری مسأله آزادی عقیده را یکی از صفحات درخشان تاریخ اسلام می داند که حتی پس از گرفتن حکومت ها توسط مسلمین به ملت های دیگر داده شد. این آزادی عقیده و تسامح و تساهل با عقاید ملل دیگر، یکی از عللی پیدایش و گسترش تمدن اسلامی بوده است.  اسلام از آن جهت به دیگر عقاید تسامح و تساهل اعطا کرد که متکی بر منطق قوی بود. و این از افتخارات اسلام است. ‏‏(همان، ص319ـ 320)‏

‏شهید مطهری پیدایش افراد شکاک را به منزله یک فرصت تلقی می کند و می گوید که او خود شخصاً از وجود چنین افرادی خوشحال می شود؛ زیرا تشکیک این افراد باعث می شود که  چهره اسلام بیشتر نمایان گردد. وجود چنین افرادی وقتی خطرناک است که حامیان دین آن قدر بی روح و رمق باشند که در مقام جواب بر نیایند. ‏‏(همان، ص325ـ 326)‏

‏یکی از دغدغه های اصلی دین داران، حفظ و نگهداری دین است. شهید مطهری نیز به این مسأله اهتمام فوق العاده دارد؛ اما راه آن را عرضه صحیح مکتب اسلام می داند. لذا به جوانان و طرفداران اسلام توصیه می کند، که ضمن جلوگیری از خیانت به اسلام، تصور نکنند با ‏


حضورج. 82صفحه 63
‏جلوگیری از ابراز افکار و عقاید مخالف، اسلام را می توان حفظ کرد. اسلام فقط با نیروی منطق و آزادی و مواجهه صریح و روشن با افکار مخالف قابل حفظ است. ‏‏(همان، ص48ـ 49)‏

‏شهید مطهری ضمن تفکیک آزادی های واقعی از اغوا و اغفال و هرج و مرج، معتقد بود که باید به آزادی های واقعی احترام گذاشته شود؛ وگرنه برقراری اختناق، شکست جمهوری اسلامی را در پی دارد. ایشان ترس از آزادی را رد می کند و می گوید: تجربه نشان داده است که آزادی به وجود آمده در برخی دوره ها، به نفع اسلام بوده است .‏

‏یکی از ابعاد آزادی، آزادی فکر و اندیشه است. به اعتقاد شهید مطهری، راه درست برخورد با افکار مخالف، آزادی است والا جمهوری اسلامی را با دست خود شکست داده ایم. پس آزادی فکر و اندیشه تنها راه تداوم انقلاب  است. ‏‏(همان، ص61ـ 64)‏

 

3ـ  عدم توجه به استقلال

‏شهید مطهری با یادآوری انواع سلطه بیگانگان بر ایران، به ابعاد گوناگون استقلال توجه داشت. از نظر ایشان آینده انقلاب در صورتی تضمین خواهد شد که به ابعاد مختلف استقلال توجه شود. ‏‏(همان، ص65)‏‏ از میان گونه های استقلال، استقلال فرهنگی از نظر ایشان اهمیت بیشتری دارد. با سقوط رژیم و حتی با تأمین استقلال سیاسی و اقتصادی، اگر استقلال فرهنگی به دست نیاید، باز انقلاب شکست خواهد خورد. ‏‏(شناخت انقلاب اسلامی، 157ـ 160)‏‏ شهید مطهری در تبیین استعمار فرهنگی می گوید، در استعمار فرهنگی، شخصیت افراد از آنها گرفته می شود و افراد به داشته ها و آداب و فلسفة خود بدبین، و به فکر و آداب استثمار و فلسفة آنها خوش بین می شوند. ‏‏(آینده انقلاب اسلامی، ص163)‏‏ این نوع استعمار خطرناک تر از استعمار سیاسی و اقتصادی است؛ زیرا پایه و اساس استعمار سیاسی و اقتصادی واقع می شود. ‏‏(همان، ص162ـ 163)‏‏ به عبارت دیگر، اگر ملتی روحیه خود را در مقابل دیگران باخت و استعمار فکری و فرهنگی پیدا کرد، با کمال افتخار استعمار سیاسی و اقتصادی را می پذیرد. ‏‏(همان، ص138)‏


حضورج. 82صفحه 64
‏آن وقت استعمارگران، حکومت را به دست کسانی می سپارند که عامل و مجریان آنها باشند. حتی در ظاهر ممکن است مستقل هم باشند؛ اما در واقع از استعمارگران دستور می گیرند. ‏‏(همان، ص163)‏

‏شهید مطهری برای زدودن استعمار فرهنگی کشف «هویت خودی» را که از آن به «من اسلامی» تعبیر می کند، پیشنهاد می دهد.  کشف هویت خودی، از طریق آشنایی با تاریخ اسلام و ایدئولوژی اسلامی و شناخت فلسفه های اجتماعی و فلسفه زندگی اسلامی امکان پذیر است. مسلمانان باید بفهمند که اسلام پنج قرن تمدن داشته و بر دنیا سیادت علمی و فرهنگی داشته است. همین طور باید نسبت به فلسفه های اجتماعی و فلسفه زندگی اسلامی معرفت پیدا کنند. فلسفه های اجتماعی و فلسفه زندگی اسلامی مترقی تر از انواع غربی آن است. ‏‏(همان، ص141ـ146)‏

‏نظر به اهمیت استقلال فرهنگی، شهید مطهری آینده انقلاب اسلامی را به استقلال فرهنگی گره می زند. از نظر ایشان، امام خمینی روحیه خود باوری را به ملت ایران باز گرداند. ‏‏(همان، ص139) ‏‏اما آینده انقلاب اسلامی بستگی به این دارد که روحیه خود باوری تکمیل شود و از خلل در این روحیه جلوگیری گردد. ‏‏(همان، ص146)‏

‏استقلال مکتبی نوعی از استقلال فرهنگی است، که ایشان اهمیت فوق العاده ای برای آن قائل است. منظور ایشان از استقلال مکتبی، اعتماد بر اسلام ناب و خالص است. ایشان در باره این ‏


حضورج. 82صفحه 65
‏نوع استقلال و ارتباط آن با جمهوری اسلامی می گوید:‏

‏انقلاب ما وقتی پیروز خواهد شد که ما مکتب و ایدئولوژی خودمان را به دنیا معرفی کنیم، یعنی جمهوری اسلامی ایران آنوقت موفق خواهد شد که بر اساس یک تز، یک ایدئولوژی که همان ایدئولوژی اسلامی است ادامه پیدا کند. اگر این مکتب و ایدئولوژی، اسلامی محض باشد- یعنی اگر استقلال مکتبی داشته باشیم، واقعا آنچه که از اسلام خودمان است همان را بیان کنیم، خجلت و شرمندگی در مقابل دیگران نداشته باشیم- ما در آینده موفق خواهیم بود. اما اگر بنا بشود که یک مکتب التقاطی به نام اسلام درست کنیم، برویم ببینیم که فلان فرد، فلان گروه، فلان مکتب چه می گوید، یک چیزی از مارکسیسم بگیریم یک چیزی از اگزیستانسیالیسم بگیریم یک چیزی از سوسیالیسم بگیریم یک چیزی هم از اسلام بگیریم، بعد یک آش شله قلمکاری درست کنیم و بگوییم این است مکتب اسلام، این برای مدت موقت ممکن است مفید واقع شود [ولی برای همیشه نه،]... این است که این مکتب های التقاطی به عقیده من ضررشان برای اسلام از مکتبهایی که صریحاً ضد اسلامی هستند اگر بیشتر نباشد کمتر نیست‏‏. (همان، 95ـ96)‏

‏و باز می گوید: هر نهضت فرهنگی اسلامی که بخواهد پشتوانه نهضت اجتماعی ما واقع شود باید از متن فرهنگ کهن ما نشأت یابد و تغذیه گردد، نه از فرهنگ های دیگر. اینکه ما از فرهنگ های دیگر مثلًا فرهنگ مارکسیستی یا اگزیستانسیالیستی و امثال اینها قسمت هایی التقاط کنیم و روکشی از اسلام بر روی آنها بکشیم برای اینکه نهضت ما را در مسیر اسلامی هدایت کند کافی نیست. ما باید فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ، فلسفه سیاسی، فلسفه اقتصادی، فلسفه دین، فلسفه الهی خود اسلام را که از متن تعلیمات اسلام الهام بگیرد، تدوین کنیم و در اختیار افراد خودمان قرار دهیم ‏‏( نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص117)‏

‏از نظر ایشان، حتی در معرفی اسلام بدون وام گرفتن از مکاتب دیگر، باید اسلام خالص و بدون شائبه را به جهانیان معرفی کرد. ‏‏(پیرامون انقلاب اسلامی، ص65)‏


حضورج. 82صفحه 66
4 ـ تهی شدن از معنویت 

‏از نظر شهید مطهری، جامعه ی بشری بدون معنویت قابل بقا نیست. اگر معنویت در انقلاب اسلامی مورد غفلت واقع شود، انقلاب اسلامی از یک عامل پیش رونده محروم شده است. ‏

‏از نظر شهید مطهری، تفاوت عمده میان مکتب اسلام با سایر مکاتب در این است که اسلام معنویت را پایه و اساس می شمارد. بر این اساس، از کسانی که سعی می کنند از مفاهیم معنوی قرآن تفسیر مادی کنند انتقاد می کند. این افراد تصور می کنند عدالت بدون معنویت امکان پذیر است. بعد می گوید چنین عدالتی نه توجیه قرآنی دارد و نه چنین عدالتی کارساز است. منطق اسلام این است که معنویت را با عدالت توأم کرده است و این دو باید با یکدیگر در جامعه برقرار شود. ‏‏(آینده انقلاب اسلامی، ص 179-180)‏

‏عدالت اجتماعی و تمام ارزش های عالی دیگر از جمله خواسته های مردم در جریان انقلاب بود؛ اما اینها را در سایه اسلام و توأم با معنویت اسلامی می خواستد؛ از این رو انقلاب اسلامی در کنار عدالت اجتماعی نیازمند معنویت گسترده و همه جانبه است. ‏‏(همان، ص166ـ174)‏

‏در این قسمت، مناسب است کلام ذیل از شهید مطهری درباره عدالت، آزادی، استقلال و معنویت به رغم طولانی بودن آن نقل شود، وی می گوید: ‏

‏انقلاب اسلامی اگر بخواهد سلب کننده آزادی ها باشد، این یک آفتی است در آن، اگر بخواهد نسبت به عدالت اجتماعی به معنای دقیق کلمه حساسیت کافی نداشته باشد، به خطر خواهد افتاد، اگر تحت تأثیر مکتب های ماتریالیستی معنویت را کوچک بشمارد و گرایش های مادی زیادی پیدا بکند، باز به خطر خواهد افتاد، اگر استقلال را ‏


حضورج. 82صفحه 67
‏چه استقلال سیاسی، چه استقلال اقتصادی و چه استقلال مکتبی ... کوچک بشمارد، باز در خطر خواهد افتاد. ‏‏(پیرامون انقلاب اسلامی، ص22ـ 23)‏

5ـ انحراف مسیر و تغییر جهت 

‏همان طوری که در بحث معنویت توضیح داده شد، یک نهضت الهی باید با همان انگیزه های الهی ادامه یابد و از اندیشه های غیر خدایی جلوگیری شود. ایشان پیرامون آیه 11 از سوره رعد می گوید، سنت لایتغیّر خداست. اگر ملتی از درون و از جنبه اخلاقی تغییر کند، خداوند متعال سرنوشت آنها را تغییر دهد. از نظر ایشان، پاک نگه داشتن اندیشه در مرحله نفی و انکار، که همه سرگرم دشمن بیرونی اند،آسان تر است از مرحله بعد از پیروزی؛ زیرا بعد از پیروزی پای غنایم به میان می آید، آن وقت حفظ اخلاص امری مشکل است. از همین رو با حفظ انگیزه های الهی باید از تغییر مسیر و تغییر جهت انقلاب جلوگیری گردد. ‏‏(نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص98ـ 99)‏

6ـ ناتمام گذاشتن امور توسط روحانیت

‏شهید مطهری با تجربه و مطالعاتی که از نهضت های اسلامی یک صد ساله ی اخیر داشت، از ناتمام گذاشتن امور و رها کردن نهضت ها به عنوان یک نقیصه در رهبری روحانیت نام می برد و هشدار می دهد که انقلاب اسلامی به همان سرنوشت دچار نشود. وی می گوید تجربه نشان داده است که روحانیت در یک صد ساله اخیر  نهضت ها را رهبری کرده و تا مرحله پیروزی ادامه داده و بعد رها کرده است و نتیجه زحمات او را دیگران و احیاناً دشمنان برده اند. ایشان به تجربه مشروطیت و عقب نشینی روحانیت اشاره می کند. ‏

‏انقلاب عراق نمونه دیگری است که با پایمردی روحانیت به ثمر نشست، ولی روحانیت از ثمره آن بهره نبرد. ایشان می گوید: حتی در جنبش تنباکو اظهار تأسف شده است که روحانیت با لغو امتیاز رژی کار خود را تمام شده تلقی کرد؛ در صورتی که می توانست پس از آن آمادگی مردم، یک نظام واقعاً اسلامی به وجود آورد. با این تجربیات، نباید روحانیت در انقلاب اسلامی کار را ناتمام رها کند. ‏‏(همان، ص92ـ93)‏


حضورج. 82صفحه 68
‏شهید مطهری در مواقع گوناگون به نقش علمای شیعه در نهضت های گذشته پرداخته و همین طور راجع به نقش علما در انقلاب اسلامی بحث کرده است. ایشان می گوید: نقش روحانیت در انقلاب اسلامی غیر قابل انکار است؛ اما مهم تر این است که روحانیت باید نقش خود و رسالت خود را در آینده انقلاب درک کند. اولین و مهم ترین چیزی که در باره انقلاب اسلامی و روحانیت مطرح است، پرچمداری انقلاب است؛ زیرا آینده انقلاب باز باید روی دوش روحانیت و روحانیون باشد. اگر این پرچمداری از روحانیت گرفته شود و به دست به اصطلاح طبقه روشنفکر بیفتد، بعد از یک نسل، اسلام به کلی مسخ می شود. ‏‏(آینده انقلاب اسلامی، ص194)‏‏ اصولاً کسانی غیر از روحانیت نمی توانند رهبری انقلاب را به عهده داشته باشند؛ افرادی باید رهبری انقلاب را به عهده بگیرند که علاوه بر شرایط عمومی رهبری، واقعاً اسلام شناس باشند و با اهداف و فلسفه اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و معنوی اسلام کاملاً آشنا باشند، به جهان بینی اسلامی و ایدئولوژی اسلام آگاه باشند. بدیهی است افرادی می توانند عهده دار چنین رهبری بشوند که در متن فرهنگ اسلامی پرورش یافته و با قرآن و سنت و فقه و معارف اسلامی آشنایی کامل داشته باشند. از این رو تنها روحانیت است که می تواند نهضت اسلامی را رهبری نماید. ‏‏(نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص71)‏

‏شهید مطهری ایفای نقش روحانیت در آینده انقلاب اسلامی را مستلزم این می داند که روحانیت تلاش های خود اعم از تحقیق علمی، تبلیغ و رابطه با مردم را چندین برابر کند. آزادی به وجود آمده بعد از پیروزی انقلاب و شیوع اندیشه های گوناگون حکم می کند که روحانیت بیش از گذشته، به ارشاد و هدایت و راهنمایی و تعلیم اخلاقی و معنوی مردم بپردازند. (‏‏آینده انقلاب اسلامی، ص193)‏


حضورج. 82صفحه 69
‏تداوم نقش روحانیت در انقلاب اسلامی نیازمند برنامه و تشکیلات، و تقویت و تجدید نظر در اوضاع روحانیت است. ایشان در آن مقطع زمانی، از تشکیل جامعه روحانیت تهران اظهار مسرت می کند و لزوم تشکیلات مشابه را برای همه ایران ضروری می داند. ‏‏(همان)‏‏ ‏

‏رهبری و پرچمداری روحانیت لزوم تشکیلات و برنامه را بیش از گذشته ضروری می سازد. ایشان این مطلب را چنین مورد تأکید قرار می دهد:‏

‏روحانیین باید در وضع خودشان تجدید نظر کنند چون آینده انقلاب هم- اگر بخواهد ان شاء الله پیروزتر بماند و به نتایج نهایی برسد- باز باید روی دوش روحانیت و روحانیین باشد. اگر این پرچمداری از روحانیت گرفته شود و به دست به اصطلاح طبقه روشنفکر بیفتد، به عقیده من، یک نسل بگذرد، اسلام به کلی مسخ می شود، چرا؟ برای این که حامل فرهنگ اسلامی باز هم همین طبقه هستند. همین روحانیت را باید اصلاح کرد، نه این که این را محو کنیم، یک چیز دیگر به جایش بنشانیم، و نه این که این را به همین وضعی که هست،  ثابت نگه داریم. اگر به این وضعْ ثابت بماند، منقرض شده است. ‏‏(همان، ص 194)‏

7ـ ابهام طرح های آینده 

‏در ماه های آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، طرح های حکومتی روحانیت چندان روشن نبود و این از نظر شهید مطهری، از آسیب های انقلاب اسلامی محسوب می گردید . وی روحانیت را به منزله مهندسان اجتماعی مورد اعتماد جامعه می داند؛ اما لازمه آن این است که روحانیت طرح های روشن و خالی از ابهام به جامعه ارائه دهند. به اعتقاد ایشان، روحانیت از نظر مواد خام فرهنگی غنی است؛ ولی مهم استخراج و تصفیه این مواد به مواد قابل استفاده است. این امر البته نیازمند بیداردلی، کار و صرف وقت است. ‏‏(نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص96ـ98)‏

8 ـ تجدد گرایی افراطی 

‏تجددگرایی افراطی نیز از نظر شهید مطهری از آسیب های انقـلاب اسلامی است. گویا اینکه ایشان از تجددگرایی افراطی به ویژه در عرضه مفاهیم اسلامی در هراس بوده است. ‏


حضورج. 82صفحه 70
‏از این جهت، ضمن اینکه از عوام زدگی که تنها معیار آن سلیقه عوام است انتقاد می کند، از آنچه که به نام «اجـتهاد آزاد» نام می برد انتقاد دارد؛ زیرا اجتـهاد آزاد به جای معیار قرار دادن اسلام، سلیقه و روح زمان را معیار قرار می دهد. ایشان به جای این افـراط و تفریط، «اعتـدال» را پیشنـهاد می کند. ‏‏(همان، ص92ـ 91)‏

9ـ نفوذ اندیشه های بیگانه 

‏نفوذ اندیشه های بیگانه یکی دیگر از آسیب های انقلاب اسلامی است. شهید مطهری نفوذ اندیشه های بیگانه را از دو طریق می داند. یکی از طریق دشمنان که نمونه آن در صدر اسلام ورود اسرائیلیات، مجوسیات و مانویات در اندیشه های مسلمین است. راه دیگر از طریق دوستان است؛ بدین ترتیب که پیروان یک مکتب به جهت آشنا نبودن با اندیشه های آن، جذب اندیشه های بیگانه می شوند. ایشان در شرایط آغاز انقلاب، نفوذ اندیشه های آن دوره به ویژه اندیشه های التقاطی را خطری برای کیان اسلام می دانست. اما راه مبارزه با آن را نه تحریم و منع، بلکه عرضه صحیح مکتب در همه زمینه ها بیان می کرد. ‏‏(همان، ص87ـ 92)‏

10ـ رخنه فرصت طلبان 

‏رخنه و نفوذ افراد فرصت طلب در درون یک نهضت از آفت های بزرگ هر نهضت است. وظیفه بزرگ رهبران اصلی این است که راه نفوذ و رخنه این گونه افراد را سد نمایند. هر نهضت تا زمانی که مراحل دشوار اولیه را طی می کند، سنگینی آن بر دوش افراد مؤمن و ‏


حضورج. 82صفحه 71
‏مخلص فداکار است؛ اما همین که به ثمر نشست و یا نشانه های به ثمر رسیدن آن آشکار شد، سر و کلّه افراد فرصت طلب پیدا می شود. روز به روز که از دشواری ها کاسته می شود و موعد چیدن ثمر نزدیکتر می گردد، فرصت طلبان محکمتر و پرشورتر پای عَلَم نهضت سینه می زنند تا آنجا که تدریجاً انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان به در می کنند.‏

‏شهید مطهری تجربه نهضت مشروطیت در ایران را مثال می آورد که انقلابیون اصلی، سردار ملی ها و سالار ملی ها و سایر قهرمانان آزادی خواه، کنار رفتند؛ اما افراد فرصت طلب که تا دیروز زیر پرچم استبداد با انقلابیون می جنگیدند و طناب به گردن مشروطه چیان می انداختند، به مقام صدارت رسیدند. در نتیجه، استبدادی به وجود آمد به صورت مشروطیت. صدر اسلام تجربه دیگری است. در دوره عثمان، فرصت طلبان جای شخصیت های مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند و وزیر و مشاور شدند، اما ابوذرها و عمارها به تبعیدگاه فرستاده شدند و یا در زیر لگد مچاله شدند. از نظر ایشان، مبارزه با رخنه فرصت طلبان از شرایط اصلی ادامه یک نهضت در مسیر اصلی است. ‏‏(همان، ص93ـ 96)‏

11ـ ملی گرایی

‏یکی از مسائلی که مسلمانان در یک قرن اخیر با آن مواجه بوده اند، ملی گرایی است. این مسأله فرصت های زیادی را از دست مسلمانان خارج ساخته و ضررهای زیادی را به آنان زده است. شهید مطهری مقوله ملی گرایی و ملیت پرستی را بر خلاف اصول تعلیماتی اسلامی و مانع بزرگی برای وحدت مسلمانان می دانست. ‏‏(مرتضی مطهری، 1378، ج14: 54)‏‏ ایشان با همین نگاه، ملی گرایی را یکی از آسیب  های انقلاب اسلامی ارزیابی کرده است. شهید مطهری این مطلب را به تفصیل مطرح نکرده است، ولی اشاراتی به آن دارد. علت مسأله این است که انقلاب اسلامی ایران بر اساس مکتب اسلام به وجود آمد و ماهیت کاملاً اسلامی داشت. این مکتب از اساس با اندیشه های ملی گرایانه در تضاد است. به عبارت دیگر، اهداف این انقلاب بر اساس مکتب اسلام، اهداف جهانی است. اگر این انقلاب به یک انقلاب ملی تبدیل شود و یا از آن تفاسیر ملی گرایانه به عمل آید، با اهداف اصلی و بنیان گذاران آن در تضاد واقع می شود. شهید ‏


حضورج. 82صفحه 72
‏مطهری با توجه به همین مطلب، ملی گرایی را از آسیب های انقلاب اسلامی می داند.‏

‏شهید مطهری با توجه به تجربه انقلاب پیامبر اسلام(ص) و دگرگونی های پدید آمده در آن، می گوید: از نیمه دوم  قرن اول، مسیر انقلاب پیامبر اسلام(ص) نه صد در صد ولی کم و بیش عوض شد. تلاش شد که انقلاب پیامبر اسلام(ص ) به ماهیت قومی و عربی تفسیر شود، به جای اینکه توجه شود که اسلام و نیروهای اسلامی بود که به پیروزی رسید و باید آن اصول و معیارها حفظ شود، تلاش شد که ماهیت عربی و قومی پیدا کند که گویا قوم عرب با غیر عرب جنگید و آنان را شکست داد. این تفسیر از انقلاب اسلامی پیامبر(ص)  باعث شکاف در درون جامعه اسلامی گردید. ‏‏(آینده انقلاب اسلامی، ص57ـ 58 )‏

‏درست به دلیل تجربه انقلاب پیامبر اسلام(ص) است که شهید مطهری در همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی توصیه می کند، که باید تمام ابعاد انقلاب اسلامی ایران را شناخت. عدم شناخت انقلاب اسلامی دانسته و یا نادانسته به تحریف این انقلاب منجر می گردد. همان طوری که بنی امیه انقلاب صد در صد اسلامی پیامبر را با تردستی تحریف کرد و آن را به انقلاب خونی و قومی و نژادی تبدیل نمودند ‏‏(همان، ص129)‏‏، در انقلاب اسلامی نیز  اگر با واقع بینی دقیق و کامل برخورد نشود، و تعصبات و چیزهای دیگر در آن دخالت داده شود، این انقلاب با شکست مواجه می شود. ‏‏(همان، ص58)‏

Corel 12 and  13 and  Illustrator27255

حضورج. 82صفحه 73
منابع  و مآخذ:

 

‏1. ابن منظور، «لسان العرب»، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1408 چاپ اول.‏

‏2 . محمدی منوچهر ، «انقلاب اسلامی، زمینه ها و پیامدها»، قم: معارف، چاپ اوّل 1380.‏

‏3. مطهری مرتضی ، «پیرامون انقلاب اسلامی»، تهران: صدرا ، چاپ یازدهم، 1374.  ‏

‏4. ___  _____ ، «آینده انقلاب اسلامی» تهران: صدرا ، چاپ بیست و ششم، 1386. ‏

‏5. ___  _____ ، « مجموعه آثار» تهران: صدرا ، چاپ بیست و ششم، 1382، ج14. ‏

‏6. ___  _____ ، «نهضت های اسلامی در صدساله اخیر» تهران: صدرا، چاپ هیجدهم،1373.‏

‏7. __  _____ ، « شناخت انقلاب اسلامی » قم : هیأت علمی عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، 1364.‏

‏8. نقوی حسینی، سید حسین ، «انقلاب اسلامی در تئوری و عمل»، قم: انتشارات علمی فرهنگی صاحب الزمان، چاپ اول، 1380.‏

‏9. هانتینگتون، ساموئل «سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی»، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: علم، چاپ سوم، 1370.‏

HQ Photo 016

حضورج. 82صفحه 74