رمز برتری امام

رمز برتری امام خمینی 

بر علما و مراجع هم عصر خود

‏● محمد رجائی نژاد‏

‏ ‏

چکیده

‏در تاریخ ایران زمین و حتی  در تاریخ جهان اسلام، از جمله شخصیت ها و عالمان تربیت یافته مکتب پیامبر(ص) و اهل بیتش که از محبوبیت ویژه ای در ایران، بلکه جهان برخوردار شد و کلام و پیامش از چنان قدرت نفوذ معجزه آسا برخوردار گردید که همگان را متحیر نمود، امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است.‏

‏ با کمترین اشاره آن بزرگوار، مردم ایران در صحنه های مختلف انقلاب- و سپس جنگ تحمیلی - حضور یافته و با آگاهی و شناخت  از ایثار جان خویش در راه او و هدفش دریغ ننمودند و بدینوسیله معجزه قرن را آفریدند به گونه ای که تمامی ابرقدرت ها را به وحشت و حیرت واداشت.‏

‏برای بسیاری از کسانی که تاریخ انقلاب اسلامی و رهبر و بنیانگذار آن را مطالعه کرده اند، این پرسش مطرح است که چه رمز و رموزی موجب برتری و پیشی گرفتن ایشان نسبت به دیگر هم قطاران و مراجع تقلید و روحانیت زمان خویش شد؟ علت توجه و گزینش ایشان از میان دیگر هم سلکان و حمایت و پیروی اکثریت مردم نسبت به ایشان چه بود؟ خلاصه اینکه رمز و راز این کسب امتیاز و برتری در کجا نهفته بود؟‏


حضورج. 81صفحه 126
‏از یک دیدگاه به نظر می رسد سه عامل عملگرایی، نوآوری و نوگرایی و هجرتهای خواسته و ناخواسته امام خمینی از جمله علل برتری و پیشی گرفتن ایشان نسبت به دیگر هم قطاران و هم سلکان زمانه خود بوده  است.‏

مقدمه

‏محبوبیت و نفوذ در دیگران، برتری و ارجحیت نسبت به هم سلکان و هم ردیفان، بستگی به زمینه های مناسب و عوامل گوناگون دارد؛ گاه به عوامل مادی (فیزیولوژیکی) و ویژگیهای فردی و اجتماعی یک فرد بستگی دارد؛ (مانند هیتلر و رهبران کشورهای سوسیالیستی مثل کوبا و کرهی شمالی) و گاهی هم جنبه های معنوی (متافیزیکی) و الهی و ویژگیهای دینی و ایمانی یک شخص (نظیر برخی پیامبران و امامان و نیز بعضی عالمان، همچون امام خمینی) ارتباط پیدا می کند.‏

‏در رابطه با نقش و تأثیر عوامل معنوی؛ ایمان، تقوی و عمل صالح، قرآن کریم تأکید و تضمین کرده است که اگر افرادی ایمان و عمل صالح داشته باشند، خداوند مودت و دوستی آنان را در قلوب مردم قرار می دهد: ‏‏«ان الذین امنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن وداً»‏‏[مریم، 96]، «کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، خداوند رحمان محبت آنها را در دلها می افکند.» طوری که ایمان و اعتقاد به خداوند و عمل صالح آن چنان تاثیرات و نتایج پرباری دارد که در همین دنیا اثرش بروز و ظهور یافته و دیگران را مجذوب انسان قرار می دهد.‏


حضورج. 81صفحه 127
‏در قرن حاضر، یکی از شخصیتهایی را که می توان مصداق این آیه قرآن کریم محسوب کرد امام خمینی است. حرکت و عمل  امام خمینی، هم چهره بسیاری از شخصیت های دینی و مذهبی و سیاسی دوران های مختلف در ایران را کم فروغ کرد و هم قدرت اسلام را در پرورش انسان های ذو ابعاد و با ویژگی های والا به جهانیان نشان داد. ‏

‏پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس نظام جمهوری اسلامی نیز که انقلاب وارد مرحله جدیدی شد و دشمنان به قدرت و نفوذ معنوی و کلام امام واقف گردیدند، از هر روش و تاکتیکی برای تخریب چهره ایشان و جلوگیری از نفوذ و قدرت وی و نیز نابودی نظام اسلامی بهره بردند، ولی باز بر اثر محبوبیت و نفوذی که آن مرد الهی در میان مردم ایران و مستضعفان جهان داشت، دشمنان به اهداف و مقاصد خویش دست نیافتند. چنین شخصیتی را میتوان از ابعاد مختلف نگریست و از زوایای گوناگون مورد مطالعه و درس آموزی  قرار داد. ‏

‏آنچه در این مقاله محوریت دارد و تکیه گاه اصلی بحث میباشد، علل تفاوت و استثنا شدن امام خمینی از قاعده ی کلی حاکم بر حوزه های علمیه و سلسله روحانیت معاصر خود است. صفات و خصوصیاتی همچون فقاهت، کرسی تدریس، اخلاق، شجاعت و... در مرحله بالاتر؛ داشتن تألیفات متعدد و انتشار رساله عملیه، مرجعیت و پرداخت شهریه ویژگیهایی است که اکثر علما و مراجع وقت از آن برخوردار بوده اند. یا اینکه رشد و تربیت در یک خانواده اهل علم و تا حدودی متموّل، یا داشتن خانواده و بستگان نسبی و سببی آگاه به زمان و مسائل روز را ممکن است عدهای از مراجع و هم سلکان دیگر نیز داشته باشند.‏


حضورج. 81صفحه 128
‏اما سؤال اصلی این است که؛ چه عامل و یا عواملی موجب شد شخصیتی که از نظر مادی با دست خالی علیه حکومت مقتدر و مسلح شاه که از پشتوانه تمامی ابرقدرتها و بسیاری از کشورهای دیگر جهان برخوردار بود، این چنین مورد استقبال و توجه قرار گیرد و محبوب دل ایران و ایرانی و انسانهای آزاده و مستضعف جهان قرار گیرد و سخنان و پیامهای وی با گوش دل مورد توجه و عنایت قرار گیرد.‏

‏به نظر می رسد علاوه بر نیّت و انگیزه الهی که در لحظه لحظه عمر و تک تک رفتارها و اقدامات امام متجلی است، سه محور مهم در زندگی امام خمینی وجود دارد که در سایر علمای هم عصر وی یا به طور کلی وجود ندارد یا به نسبت، در حد بسیار نازلی است: 1ـ عملگرایی امام خمینی، 2ـ نوآوری و نوگرایی امام خمینی، 3ـ تبعید و هجرتهای خواسته و ناخواسته ایشان در دوران زندگی اجتماعی. ‏

 

1ـ عملگرایی امام خمینی

‏یکی از مراجع بزرگ تقلید می گفت: «مردم به علما میگویند اهل علم، نمیگویند اهل عمل» ‏‏(روحانیت و قدرت، ص112)‏‏ اگر بر فرض این نسبت را با کمی تساهل و تسامح نسبت به بعضی علما صحیح بدانیم، نسبت به حضرت امام مصداق پیدا نمی کند. چراکه ایشان در دوران پر برکت زندگی خود ثابت کردند که علم و عمل را با هم دارند.‏


حضورج. 81صفحه 129
‏یکی از مهمترین امتیازات حضرت امام  نسبت به سایر هم عصران خود همین عملگرا بودن ایشان بود، به خصوص، عمل در حوزة سیاسی و اجتماعی. گرچه سنت اجتهاد در حوزویان وجود داشته و دارد ولی عموماً در عالم ذهن بوده و از معارف و متون اصلی حوزه فراتر نرفته است، لذا در زمینه ها دیگر نمود زیادی نداشته است. در همین راستا، نو اندیشی و نوگرایی نظری و عملی امام در اجتهاد، نشانة بارزی از وجه امتیاز ایشان نسبت به دیگر هم قطاران خود در حوزه است. زمانی که برخی روحانیت و علما سر در گریبان خویش داشتند و فقط در پی حلال و حرام از احکام بودند و کاری به مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مردم نداشتند حضرت امام قدم در راه مبارزه گذاشت و سکوت و تقیه را در برابر ظلم و جور رژیم شاه حرام اعلام کردند. ‏‏(صحیفه امام، ج1، ص178)‏‏ سختیها و توهین های خودی و ناخودی، زندان و حصر، تبعید و دیگر سختیها و مشکلات را تحمل کردند، و عملگرایی خویش را ثابت کردند. این یکی از رموز توجه مردم به امام  و پیروی قاطبه مردم از ایشان بود.‏

‏در فضای استبداد زده و خفقان دوران ستم شاهی، وضعیت روحانیت خارج از شقوق زیر نبود:‏

‏ـ  عده ای اندک، وعاظ السلاطین و از عالمان درباری به حساب می آمدند.‏

‏ـ  بسیاری دیگر بی تفاوت و بی دغدغه نسبت به جامعه و مسائل کشور بودند که در وادی سیاست و مشکلات اجتماعی و فرهنگی جامعه وارد نمی شدند و بسا که چنین مسایلی را بخوبی  درک نمی کردند.‏

‏ـ  گروهی مسائل روز و مشکلات و فضای استبداد زده را درک می کردند و مخالف روند موجود بودند و پشت پرده انتقاداتی هم داشتند، اما با پیروی از علمای سلف، تقیه کرده و کمتر دست به اعتراض علنی میزدند، یا در مواردی صرفاً به  صدور چند اطلاعیه و امضای چند اعلانیه اعتراضی بسنده کرده ولی معمولاً عقب می کشیدند. این عده در اصل صاحب نظر بودند، نه مردان عمل.‏


حضورج. 81صفحه 130

Picture 1

‏ـ  جمعی دیگر از روحانیت با محوریت حضرت امام، جزو علمای مبارز و منتقد بودند، در برابر ظلم و ستم رژیم ایستادگی نموده  و از هر وسیله ای برای اعتراض و بیداری مردم استفاده می کردند و تمام مشکلات زندان و تبعید و تحقیر را به جان خریدار بودند؛ چنانکه خود حضرت امام دستگیر و زندانی شدند، دوره ای را در محاصره و حبس خانگی به سر بردند و در نهایت به مدت 14 سال  به خارج از کشور تبعید شدند.‏

‏یکی دیگر از نشانه های بارز عملگرایی امام، پیگیری  مبارزه و ادامه آن حتی در تبعید  و به اجرا درآوردن اندیشه تشکیل حکومت بود. ایشان نظریه ولایت فقیه را که در اواخر دهه چهل (1348 ش) در نجف مطرح کرده بود، با رهبری قیام مردم و پیروزی انقلاب اسلامی عملی کرد و بر این اساس بسیاری از احکام اسلامی تعطیل شده را به مرحله اجرا در آورد.‏

‏مشخص است که  عملگرایی از ویژگیهای مهم افراد کارآمد است. از جمله نشانه های عمل گرایی که خلاصه وار می توان به آنها اشاره نمود، عبارتند ار:‏


حضورج. 81صفحه 131
‏ـ  استفاده از نظریات و تجربه های تخصصی صاحب نظران و متخصصان در امور مختلف،‏

‏ـ  جدیت و پشتکار در کارها و عدم ترس و نگرانی در انجام کارها،‏

‏ـ  آینده نگری در کارها و امور مربوطه،‏

‏ـ  بخشش و گذشت در حیطه عمل،‏

‏ـ  قبول انتقادات و اشتباهات.‏

‏اگر به سیره نظری و عملی امام خمینی در ابعاد مختلف علمی و سیاسی و اجتماعی، چه پیش از انقلاب و چه پس از پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت نگاه کنیم، خواهیم دید موارد اشاره شده در ایشان مصداق پیدا می کند.‏

‏ ‏

2ـ نوآوری و نوگرایی در اندیشه و عمل

‏نوآوری و نوگرایی در هر زمینه ای ارتباط مستقیمی با رشد و تعالی و پیشرفت بشر دارد. در گستره کره خاکی، ادامه حیات و بالندگی انسانها به نوآوری بستگی دارد. همه تمدنهای بشری در طول تاریخ مدیون نوگرایی و نوآوری بوده است. ‏

‏در تاریخ معاصر ایران نیز حرکتهای اصلاحی انجام گرفته، همه ریشه در اندیشه نوگرایی و نو اندیشی داشته است. از جمله انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی که یکی از بزرگترین آنها بوده است.‏


حضورج. 81صفحه 132
‏حضرت امام بر خلاف بیشتر اصلاحگران و بیدارگران تاریخ، به ویژه اصلاحگران مسلمان که معمولاً بیدارگری و اصلاح را از دو صنف فقهاء و علما و یا حاکمان و پادشاهان آغاز کرده و در راه عملی ساختن اندیشه اصلاحی و نوگرایی دل در گرو اصلاح و حرکت این دو صنف داشتند، بیشتر عامه مردم را مورد خطاب قرار داد و اصلاح را از دل جامعه آغاز کرد و اندیشه الهی خویش را  در مزرعه دلهای ملت، به ویژه نسل جوان نشاند.‏

‏در فضایی که حرف زدن از سیاست در بین روحانیت متروک مانده بود، امام علاوه بر شناخت و آگاهی نسبت به حوادث و مشکلات سیاسی و اجتماعی داخلی، از سیاستهای خارجی و وضعیت کشورهای غربی و شرقی و مسائل دنیای صنعتی شده آگاهی عمیقی داشت.‏

‏در عصری که عالمان و فقیهان حوزه در محیط بستهای به تفکر و تفقه می پرداختند که این مقدار تفکر هم بدون تعامل با محیط اطراف و جامعه بود، حضرت امام شرایط ایران را می دانست و شرایط استبداد سیاسی و عقب ماندگی را درک می کرد. او می دانست که در پس قرار دادها و امتیازات پی درپی رژیم به غرب و شرق، چه پیامدهایی نهفته است. لذا صدای اعتراض بلند کرد و به افشاگری پرداخت.‏

‏این نو آوریها و نو اندیشی های حضرت امام، چه در اندیشه و چه در عمل، هیچ وقت تک بعدی نبود، بلکه در تمام ابعاد مشاهده می شد. امام با بهره گیری از سنت های الهی و ارزش های اسلامی و ملی در تمام صحنه و زمینه های داخلی و خارجی دست به ابتکار عمل زد و با شناخت زمان و مکان، به موقع مواضعی را اتخاذ می کردند که موجب بهت و حیرت و سردرگمی دشمنان و مخالفان می شد.‏

‏اگر به آثار گرانقدر حضرت امام رجوع کنیم خواهیم دید در موارد مختلفی به رابطه اسلام و نوآوری اشاره کرده است و نقشه کسانی را که به بهانه های واهی و یا با توسل به نظرات کج اندیشان و بدفهمان حوزوی، اسلام را دین ارتجاعی و مسلمانان را مرتجع و عقب مانده ‏


حضورج. 81صفحه 133
‏معرفی می کنند، نقش بر آب کرده اند. ‏

‏در وصیتنامه الهی سیاسی خود نوشته اند:‏

‏«از توطئه های مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهه های معاصر، و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می خورد، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نو آوری و مظاهر تمدن مخالف است...» ‏‏(صحیفه امام، ج21، ص404-405)‏

‏ایشان در پاسخ به پرسش خبرنگاری که می پرسد حکومت مدرن چگونه می تواند در یک جامعه اسلامی وجود داشته باشد؟ می فرمایند:‏

‏«اسلامی که بیشترین تأکید خود را بر اندیشه و فکر قرار داده است و انسان را به آزادی از همه خرافات و اسارت قدرتهای ارتجاعی و ضد انسانی دعوت می کند، چگونه ممکن است با تمدن و پیشرفت و نوآوریهای مفید بشر که حاصل تجربه های اوست سازگار نباشد؟!» ‏‏(همان، ج 5، ص409)‏

‏در بیانی دیگر به سازگاری اسلام با مدرنیسم اشاره کرده و تأکید می کند که اسلام با علم و پیشرفت و نوآوری مخالفتی ندارد. دین اسلام را حامی و پشتیبان علم و تکنولوژی دانسته می فرماید:‏

‏«ادعای آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است،... یک اتهام ابلهانه بیش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نو آوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علم و صنعت مورد تأکید اسلام و قرآن مجید است.» ‏‏(همان، ج 21، ص406)‏

‏این گوشة کوچکی از اندیشه و برداشتهای ناب و نو حضرت امام از متون دینی و اسلامی بود. ‏

حضورج. 81صفحه 134
‏ابتکارات و نوآوریهای زیادی در اندیشه و عمل حضرت امام وجود دارد که هر کدام تفسیر و توضیح جدایی لازم دارد که شاخصه های اصلی آن را در چند جمله می توان خلاصه و بیان کرد: ‏‏(نوآوری در اندیشه و سیره امام خمینی، برداشتی از تمام صفحات)‏

‏1ـ آوردن دین به حیات اجتماعی انسانها و پیریزی حکومتی بر پایه و اساس اسلام،‏

‏2ـ فکر تشکیل نظام جهانی جدید بر پایه کرامت انسانی، در عین نفی حاکمیت استعماری و تسلط ابرقدرتها،‏

‏3ـ ترغیب به تشکیل کشورهای اسلامی و دفاع همه جانبه از همدیگر،‏

‏4ـ انسجام بخشی به توده های مسلمان و غیر مسلمان در راستای مبارزه همه جانبه با توطئه های استکبار در زمینه جدا کردن دین از سیاست بوسیلة تشویق مردم به حضور در تمام صحنه ها از طریق برپایی نمازهای جمعه و جماعت، حج و راهپیمایی های روز قدس و...،‏

‏5ـ  استقلال و آزادی از استبداد داخلی و خارجی،‏

‏6ـ آزادی در جامعه اسلامی؛ آزادی سیاسی، اجتماعی، عقیدتی و دیگر آزادیهای قانونی،‏

‏7ـ تأکید بر حق و حقوق زنان،‏

‏8ـ نگرش نوآورانه به فقه شیعه،‏

‏9ـ نگرشی نو به حق و حقوق و نقش مردم در انتخاب حاکم،‏

‏10ـ از همه مهمتر و گویاتر طرح اندیشهی سیاسی شیعه در مسائل حکومتی پیش از پیروزی ‏


حضورج. 81صفحه 135
‏انقلاب و عملی ساختن آن پس از پیروزی انقلاب با تشکیل حکومت اسلامی.‏

 

3ـ هجرت

‏هدف و فلسفه انقلابهای دنیا - چه با اهداف الهی و معنوی و چه با اهداف مادی و  بشری-  همه به انسان بر می گردد و برای نجات انسان و به وسیله انسان ظهور و بروز پیدا کرده و می کند. اما شرط اساسی در ایجاد و پیروزی این انقلابها و تحولات، آگاهی است. انسان وقتی به آگاهی رسید و  خود را تغییر داد، می تواند محیط و اجتماع و مسیر را تغییر دهد. کار انبیاء الهی نیز همین بوده است. اگر ریشه حوادث اجتماعی، تغییرات و تحولات و انقلابها بررسی شود معلوم می شود که ریشه و منشأ همه آنها بر می گردد به رشد و آگاهی انسانها و جوامع بشری و البته پیش از آن، به آگاهی رهبران و عالمان و نخبگان آن جوامع.‏

‏از طرفی یکی از مهمترین و بارزترین راهها جهت رشد و تعالی و پیشرفت، به ویژه در ادوار پیشین، هجرت بوده است. به نوعی می توان گفت هجرت از رموز تکامل فکر و شخصیت انسان است. زیرا فرد حصارهای خود ساخته فردی و اجتماعی را می شکند و با جهانی وسیع تر پیوند می خورد و بدین طریق جهان بینی اش توسعه می یابد و او دیگر وابسته به محل سکونت خود نیست که رکود و ساکنیت در جانش بیفتد. هجرت عامل گسیختگی فرد از فردیّت خود است و در نتیجه جهان بینی اش متحول و گسترده می شود. هر مدنیتی پس از هجرت پدید آمده است. چرا که مهاجرت زمینه رویارویی با فرهنگها و انسانهای دیگر را بوجود آورده و از دل این برخوردها فرزند متکامل تری زاده می شود. بی جهت نیست که مبدأ تاریخ اسلام را نه ولادت پیامبر(ص) و نه بعثت او، که هجرت او قرار داده اند. هجرت و جابجایی جغرافیایی بشر در درازنای تاریخ، یکی از علل تحولات سیاسی و اجتماعی بوده است. این جابجایی ها حتی گاه موجب تشکیل حکومتها و امپراطوریها شده و در پی آن تمدنهای با شکوه و مؤثری به وجود آمده و نقش بسزایی در پیشرفت مادی و معنوی جوامع داشته است.‏


حضورج. 81صفحه 136

Picture 2

‏در تاریخ اسلام نیز از این نمونه ها دیده می شود؛ هجرت جمعی از مسلمانان به حبشه، هجرت پیامبر اسلام(ص) به همراه مسلمانان از مکه به مدینه که منجر به تشکیل حکومت اسلامی در مدینه شد.‏

‏ترک دیار و هجرت، حال به اجبار یا به دلخواه و به مصلحت، در انقلاب اسلامی ایران نیز نقش بارزی داشته است. با مطالعه و دقت در سیر تاریخی زندگی امام خمینی، و با بررسی تاریخ انقلاب می بینیم که هجرت (و تبعید) نقش اساسی و محوری در بستر سازی و پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی داشته است. تبعید و هجرت بنیانگذار و رهبر کبیر انقلاب، و دیگر رهبران و یاران امام و انقلابیون به اقصی نقاط کشور و خارج از کشور نقش مهمی در زمینه سازی و تئوری سازی انقلاب اسلامی داشت.‏

‏حضرت امام بر خلاف دیگر هم سلکان خود، یکی از مهاجران واقعی بود. هم هجرت درونی، ‏


حضورج. 81صفحه 137
‏هم هجرت بیرونی، هم سفر بر روی خاک و هم سفر در اعماق روح، هم مهاجرت از زادگاه خویش و هم مهاجرت در خویشتن خویش. یکی برای کسب علم و معرفت، دیگری جهت مبارزه با ظلم و جور و بسط عدالت، یعنی مصداق عینی آیاتی که مهاجرت را برای مؤمنان ضروری می نماید.‏

‏هجرتهای خود خواسته یا ناخواسته و اجباری حضرت امام را که هر کدام با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی، به نوعی نقش محوری در تحولات روحی و فکری و شخصیتی ایشان داشتند، می توان به چند دوره  تقسیم نمود:‏

الف ـ مهاجرت مبتنی بر هجرت درونی

‏1ـ هجرت (خود خواسته) از خمین زادگاهشان به شهرستان اراک، جهت ادامه تحصیلات حوزوی در عنفوان جوانی.‏

‏2ـ هجرت (خود خواسته) از اراک به قم، به دنبال زعامت مرحوم آیت الله حائری یزدی در حوزه علمیه قم، جهت خوشه چینی علمی از محضر ایشان و دیگر اساتید.‏

ب ـ مهاجرت مبتنی بر هجرت بیرونی

‏1ـ هجرت (ناخواسته، تبعید) از قم به کشور ترکیه، و تألیف اثر ماندگار تحریرالوسیله.‏

‏2ـ هجرت (خود خواسته، البته از روی اجبار) از ترکیه به کشور عراق (نجف)، و ارائه نظریه ولایت فقیه.‏

‏3ـ هجرت (خود خواسته، از روی اضطرار) از عراق به کشور فرانسه (پاریس، نوفل لوشاتو)، و ارائه ایدة نظام جمهوری اسلامی.‏

‏این چند دوره از جهات مختلفی بر ایشان تأثیرگذار بودند؛ از جمله تأثیر در شخصیت امام خمینی و تأثیر در حرکت و قیام مردم علیه حکومت پهلوی. ‏


حضورج. 81صفحه 138
‏این دوره های مختلف هجرت و دوری از مأمن و کاشانه و خانواده، زمینه و بستری را برای امام مهیا ساخت تا از جهات مختلف علمی، سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی و عرفانی رشد یافته و با نظرات و دیدگاههای مختلف فکری و عملی زمان خویش آشنا شوند و این ره توشه ای باشد برای حرکتهای بعدی و آمادگی برای ارشاد و راهنمایی و رهبری مردم در مبارزه با ظلم و فساد حاکم بر جامعه. قطعاً اگر ایشان فقط در خمین یا اراک یا قم اقامت دائم می نمودند و مثل دیگر هم عصران خود به درس و بحث پرداخته و به مرجعیت عامه بسنده می کردند، شاید به تناسب وضعیت حاکم بر حوزه های علمیه آن زمان در هر دورهای به مراحل عالی رشد علمی می رسیدند، اما بعید بود بتوانند رهبری امتی را بر عهده گرفته و آنها را به سرمنزل مقصود برسانند و حکومتی چنین بزرگ را تشکیل دهند.‏

‏از جهت دیگر، حضور حضرت امام در محیطهای مختلف داخلی و خارجی این امکان را فراهم آورد که علاوه بر کسب تجربیات فکری و علمی و آشنایی با فرهنگها و پیشرفتهای همه جانبه دنیا، با توجه به وضعیت حاکم بر آن محیطها، بتوانند اندیشه ها و افکار و اقدامات خود را ارائه داده و با تربیت شاگردان و یاران به طور مستقیم و غیر مستقیم با مردم و مسلمانان جهان، به ویژه ایران ارتباط بر قرار نمایند.‏

‏این هجرتها، به خصوص هجرتهای خارجی، ارتباط با دیگر مسلمانان و عالمان و متفکران مسلمان و مبارزان و انقلابیون را فراهم ساخت. در این راستا، هم از اندیشه ها و نظرات مختلف آنها بهره برده و هم افکار خود را به آنها و دیگر جهانیان بیان داشت. برای نمونه اگر نبود هجرت به فرانسه، هیچوقت امکان ارتباط با جهانیان پیش نمی آمد و زمینه فعالیت و حمایتهای ‏


حضورج. 81صفحه 139
‏بین المللی فراهم نمی شد.‏

‏این دوره ها هر کدام مدت زمان خاصی از زندگی امام خمینی را شامل شده و از جهات مختلف قابل اهمیت و مطالعه است. اما در این مجال صرفاً به سه دورة اخیر، یعنی مهاجرت مبتنی بر هجرت (یا تبعید) بیرونی ایشان اشاره می کنیم.‏

 

الف ـ ترکیه (بورسا)

‏حضرت امام در تاریخ 13 آبان ماه 1343 ش، از ایران به ترکیه تبعید گردید. در اصل به هجرت ناخواسته تن داد. در شهر بورسای ترکیه به مدت یازده ماه تحت نظر مأموران ساواک رژیم شاه و مأموران امنیتی ترکیه زندگی کرد. چند ماه اول به تنهایی، سپس با تبعید فرزندش حاج آقا مصطفی، به همراه ایشان ضمن مطالعه و تألیف، به تحقیق و مطالعه تاریخ و فرهنگ ترکیه و بازدید از بعضی شهرهای ترکیه پرداخت. ‏

‏این تبعید نه فقط روحیه حضرت امام را متزلزل نکرد و وادار به عقب نشینی و سکوت ننمود، بلکه بر عدم سازش و صلابت او افزود، طوری که در نخستین اقدام، با تلگرافی خبر سلامتی خود را به خانواده اعلام و خطاب به فرزندش حاج آقا مصطفی نوشت:‏

‏«نور چشمی ... با سلامت وارد آنکارای ترکیه شدم. به هیچ وجه نگران نباشید. حالم خوب و راحت هستم.»‏‏ (صحیفه امام، ج 1، ص 427)‏

‏در نامه های بعدی نیز ضمن اعلام خبر سلامتی، تذکراتی هم می دهند از جمله در نامه 23 آبان1343 با ابلاغ سلامتی اظهار داشتند:‏

‏«در هر صورت برای من به هیچ وجه نگران نباشید، و راضی نیستم به هیچ وجه تشبث به هیچ کس نمایید.» ‏‏(همان، ص 432)‏

‏می بینیم که امام با شجاعت و صلابت تمام شدیداً از وساطت نزد دستگاه پهلوی برای آزادی و ‏


حضورج. 81صفحه 140
‏برگشت خود منع کرده و معتقد است که وساطت و سازش با رژیم ارزش ندارد.‏

‏سرهنگ افضلی رئیس امور اجتماعی ساواک که به عنوان مأمور همراه امام به ترکیه رفته و تا مدتی با ایشان بود. در گزارش خود آورده است: ساعت 8 صبح چهارشنبه 13 آبان به اتفاق شخص مورد نظر- امام خمینی- به طرف آنکارا پرواز کردیم، اولین صحبت ایشان خطاب به من در هواپیما این بود که ‏‏«من برای دفاع از وطنم تبعید شدم.» ‏‏ظهر پنج شنبه 14 آبان با مراقبت کامل بوسیلة دو نفر مأمور ترک به محل جدید طبقة 8 واقع در خیابان آتاتورک منتقل گردیده که نسبت به محل قبلی دارای حفاظت بیشتری است. شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است. برنامه روزانه اش بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و ادای نماز و صرف غذا است و گاهگاهی هم کلمات ترکی را یادداشت می نماید ولی نباید وی را تنها گذاشت. به علت کنجکاوی جراید ترکیه چند روز دیگر به شهر بورسا منتقل می گردد. ‏‏(امام خمینی در آینه اسناد ساواک، ج 5، ص 23)‏

‏با توجه به همین کنجکاوی و پیگیری جراید ترکیه و دیگر کشورها، از نخستین آثار و نتایج تبعید امام، بین المللی شدن قیام مردم ایران به رهبری ایشان بود. چراکه بعد از تبعید، سیل تلگراف، نامه و طومارهای اعتراض آمیز به سفارت ترکیه و مقامات و سازمانهای بی طرف جهانی، مرتب ادامه داشت. سرانجام همین شِکوِه نامه های پیاپی و دامنه دار، کمیسیون حقوق بشر را بر آن داشت که نامه ای به دبیرکل سازمان ملل بنویسد و از تبعید غیر قانونی حضرت امام و ادامة آن اظهار تأثر کند و از آن سازمان برای خاتمه دادن به تبعید او کمک بخواهد. ترجمه این نامه در روزنامه «ایران آزاد» شماره 31، سال سوم- اردیبهشت 1344 زیر عنوان «کمیسیون حقوق بشر سخن می گوید» آورده شده که، چنین است:‏

‏«...این تضییقات عبارت از تبعید آیت الله خمینی رهبر مذهب شیعه اسلامی که 95 درصد مردم ایران به آن معتقدند به ترکیه می باشد...این عمل نقض آشکار ماده 14 قانون اساسی ایران است... این عمل بدون انجام تشریفات قضایی و استناد به قانون انجام گرفت... .‏


حضورج. 81صفحه 141
‏تصمیمات مقتضی مطابق با مقررات سازمان ملل توسط دبیرخانة سازمان انجام گیرد.» ‏‏(نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص 1200 و 1201)‏

‏همچنین فرصتی که این هجرت ناخواسته برای امام  پیش آورد، نوشتن کتاب تحریرالوسیله بود که در آن به مقوله امربه معروف و جهاد پرداخته و نیز احکام مسافران فضا تبیین شده است. این کتاب در دو جلد در 11 ماه حضور امام در ترکیه تألیف شد. همچنین علاوه بر کارهای علمی، از شهر استانبول و مسجد ایاصوفیا نیز دیدن نمود و در خاطرات خود از آن مسجد بسیار تجلیل می کرد. ایشان در قونیه به مزار مولوی رفت و از بندر ازمیر که یکی از بنادر مهم ترکیه در کنار دریای مدیترانه است دیدن کرد. در بورسا به نماز جمعه [اهل سنت] هم می رفت، البته با لباس معمولی و پالتو و کلاه. مسجدی که امام به آنجا می رفت «یاشیل جامی» (مسجد سبز) نام داشت. ‏‏(روزنامه سلام، خاطرات خلخالی)‏

‏ایشان چند روز پس از ورود به ترکیه از مساجد و مراکز تاریخی آنکارا و قسمتهای دیگر این شهر هم دیدن کردند. همچنین در اواخر تبعید، به هنگام بازدید از مناطقی از شهر ازمیر، با مقبره 40 تن از روحانیون مواجه می شوند و از چگونگی واقعه سؤال می کنند، همراه ترک ایشان، پاسخ می دهد: اینها روحانیونی هستند که در مخالفت با سیاستهای آتاتورک به دستور وی ‏


حضورج. 81صفحه 142
‏اعدام شده اند. امام در سخنرانیهای بعدی خود به این موضوع اشاره می کنند.‏‏ (صحیفه امام، ج 3، ص296) ‏‏این نشانگر تأثیر عمیق این آشنایی و بازدیدها و شناخت بر اندیشه و عمل امام است.‏

‏یا اینکه افضلی، مأمور ساواک همراه امام در چندین گزارش از ترکیه، به تلبّس اجباری امام در آنجا اشاره کرده می گوید: از ساعت 5 بعدازظهر شخص مزبور با لباس نو، پالتو و بدون کلاه بنا به میل شخصی به اتفاق اینجانب و دو نفر مأمور ابتدا جهت بازدید مزار آتاتورک سپس گردش در اطراف و دیدن شهر رفتیم. روحیة وی خوب و با نوشتن الفاظ لاتین خود را سرگرم می نماید. ‏‏(امام در آینه اسناد ساواک، ج 5، ص 25)‏

‏بالطبع این دیدارها و آشنایی با وضعیت ترکیه و حکومت لائیک آن از نزدیک و تأثیر و آثار سیستم حکومتی لائیک بر دین و فرهنگ مردم ترکیه، در دیدگاههای سیاسی و اجتماعی امام تأثیرگذار بود.‏

 

ب ـ عراق (نجف)

‏پس از یازده ماه حضور اجباری امام در ترکیه، بنا بر دلایلی رژیم شاه تصمیم می گیرد محل تبعید امام را تغییر دهد. در این مورد، نخست از حضرت امام سؤال می شود که می خواهید به ایران بروید یا عراق؟ اما باز نمی گذارند خود امام تصمیم بگیرد، به ایشان اعلام می کنند که باید به عراق بروید. ‏‏(مجله ندا، پای صحبتها و خاطرات یار آفتاب)‏‏ باز هجرت ناخواسته تکرار می شود. این بار به سوی عراق، شهر تاریخی و مرکز حوزه علمیه کهن جهان تشیع، با طلابی از سراسر جهان، با فرهنگ و وضعیت سیاسی و اجتماعی و علمی خاص خود، با مراجع تقلید معظم و بزرگی همچون آیت الله حکیم، خوئی و... رهسپار می شوند. نزدیک به 14 سال از حیات پر برکت خویش را در آنجا سپری می کنند. در این مدت اقدامات و فعالیتهای زیادی در زمینه های مختلف انجام می دهند که همه آنها در این نوشته قابل بررسی و توجه نیست، ولی بنابر تناسب موضوع، به بعضی از آنها بطور خلاصه اشاره می کنیم.‏


حضورج. 81صفحه 143
‏حضرت امام از همان بدو ورود به نجف، ضمن نخستین سخنرانی فعالیتهای سیاسی و روشنگرانه اش را آغاز نمود. از طرفی با حضور امام و با توجه به فضای باز سیاسی عراق نسبت به ترکیه و وجود حالت رقابتی بین رژیم عراق با رژیم شاه، مبارزین و انقلابیون ایران از نقاط مختلف به عراق عزیمت کردند. نجف کانونی برای مبارزات ضد رژیم گردید.‏

‏یک سال پس از ورود حضرت امام به نجف اشرف و پرداخت غیر منظم شهریه به طلاب، شهریه ماهانه ایشان به صورت منظم درآمده و به طور مساوی و بدون تبعیض به همه ی طلاب اعم از ایرانی، عراقی، افغانی و غیره پرداخت می شود.‏‏ (هفت هزار روز، ج 1، ص 275)‏

‏حضور امام در عراق این امکان را به ایشان داد، که ارتباط وسیع تر و بهتر و راحت تری با قشر تحصیل کرده، به خصوص دانشجویان خارج از کشور بر قرار نماید. همچنین برقراری ارتباط با مبارزان مسلمان دیگر کشورها، از جمله فلسطینیان و حمایت از آنها از دیگر اقدامات امام بود که موجب مطرح شدن ایشان گردید. در جنگ شش روزه ی اعراب و اسرائیل در خرداد سال 1346 ش، امام بلافاصله پیامی منتشر کرده و در آن کمک و معامله با اسرائیل را حرام و مخالف با اسلام دانستند. ‏‏(صحیفه امام، ج 2، ص 139)‏‏ در آن زمان این حمایت همه جانبه از طرف یک عالم و مرجع شیعی از مسلمانان اهل سنت بی نظیر بود.‏


حضورج. 81صفحه 144
‏با گذشت چند ماه از این پیام، در شهریور همان سال، مجدداً در پاسخ به نامه عده ای از مجاهدان و دوستداران فلسطین درباره جایز بودن استفاده از زکات و سایر صدقات در جهت مسلح نمودن مسلمانان، به ویژه فلسطینی ها علیه رژیم اسرائیل نوشتند:‏

‏«لازم است بر دُول اسلامی – بخصوص- و سایر مسلمین – عموماً- که دفع این ماده فساد را به هر نحو که امکان دارد بنمایند و از کمک به مدافعین کوتاهی نکنند و جایز است از محل زکوات و سایر صدقات در این امر مهم حیاتی صرف نمایند.». ‏‏(همان، ص 194 - 195)‏

‏این نخستین فتوای یک عالم شیعی است که پرداخت زکات و دیگر صدقات را به مسلمانان غیر شیعه را جایز می دانست.‏

‏در جنگ چهارم و سه روزه اعراب و اسرائیل ـ 14مهر 1352ش ـ که به نام «جنگ رمضان» موسوم شد حضرت امام، طی اعلامیه ای از دول و ملل اسلامی، خصوصاً دول عربی خواستند که با توکل به خدای متعال و تکیه بر قدرت لایزال الهی، همه قوا و نیروی خویش را بسیج کرده و در این جهاد مقدس شرکت کنند و دولتهای نفت خیز از حربه نفت علیه اسرائیل و استعمارگران استفاده نمایند. ‏‏(همان، ج3، ص1) ‏‏این نشان از تیزبینی و پختگی سیاسی امام بود. اقدامی که از هیچ یک از مراجع و علمای هم عصر ایشان ثبت نشده است.‏

 

ج ـ فرانسه (پاریس)

‏هدف اصلی رژیم شاه از تبعید حضرت امام، دور نگهداشتن ایشان از مردم و تحت الشعاع قرار دادن ایشان در حوزه نجف اشرف بود. امّا اوج گیری نهضت و رهبری بلامنازع امام موجب شد تا رژیم شاه مجدداّ به فکر محدود کردن امام باشد. به همین دلیل با عادی سازی روابط خود با رژیم بعث عراق، رسماً درخواست کرد که دولت عراق فعالیتهای امام را محدود نماید. دولت عراق توسط نیروهای امنیتی خود منزل امام را محاصره و رفت و آمدها را محدود و کنترل ‏


حضورج. 81صفحه 145
‏کرد. در نهایت سیزده سال پس از ورود حضرت امام به عراق و اقامت در نجف اشرف، با فشار دولت بعثی عراق و محدود کردن فعالیتهای سیاسی ایشان، امام تصمیم گرفت عراق را ترک نماید. لذا به همراه فرزندشان حاج سید احمد آقا خمینی و چند تن از نزدیکان و یاران خویش صبح روزپنج شنبه 13 مهر 1357 از بصره به بغداد رفتند ـ روز قبل قصد ورود به کویت داشتند، اما به دلیل ممانعت دولت کویت به رغم داشتن ویزا، مجبور شدند برگردند. از این رو حضرت امام از بازگشت به نجف خودداری و شب را در بصره گذراندند ـ تا به پاریس بروند. عراقیها هم موافقت خود را اعلام کردند.‏

‏ایشان قبل از عزیمت و ترک عراق، پیام مهمی خطاب به ملت ایران صادر کرده و اظهار داشتند: ‏

‏«اکنون که من - به ناچار - باید ترک جوار مولا امیرالمؤمنین - علیه السلام- را  نمایم و از ورود به کویت با داشتن اجازه ممانعت نمودند، به سوی فرانسه پرواز می کنم. پیش من مکان معینی مطرح نیست، عمل به تکلیف الهی مطرح است.» ‏‏(همان،ج3، ص 481)‏

‏سفیر انگلیس در تهران، در ملاقات با وزیر کشور وقت ایران گفت: وقتی آیت الله [امام] خمینی می خواست از عراق به کویت عزیمت کند، ما از دولت دوست کویت خواستیم که او را راه ندهند و ملاحظه کردید که چنین هم شد. ‏‏(هفت هزار روز، ج 2، ص 950)‏

‏تصمیم تاریخی خروج امام برای هر دو کشور ایران و عراق غیر مترقبه بود. مقصد بعدی امام هم برای آنها محرز نبود. به همین دلیل ساواک تهران طی تلفنگرامی به مراکز ساواک خوزستان، کرمانشاهان، فارس و هرمزگان، در نهم مهر 57 اعلام کرد: «خمینی روز گذشته تقاضای روادید خروج از کشور عراق نموده گرچه مقصد نهائی او روشن نشده، لیکن احتمال می رود به یکی از کشورهای کویت، سوریه یا ترکیه برود. یا شاید به طور ناگهانی به کشور وارد شود. از هم اکنون در مرزهای ورودی آمادگی لازم داشته باشند تا به محض ورود اعلام و یاد شده را به تهران اعزام دارند.» ‏‏(امام در آینه اسناد ساواک، ج 16، ص 93 و 94)‏


حضورج. 81صفحه 146
‏این نشانگر آن است که تصمیم امام در خروج از عراق برای سران و مقامات رژیم غیر منتظره بود؛ تا آنجا که خواهان آن می شوند که دولت عراق از این امر برای مدتی جلوگیری کند و در صورت خروج امام ترجیح می دادند ایشان در ترکیه اقامت گزیند. ‏‏(همان)‏

‏برای سرپوش گذاشتن بر این سردرگمی در نخستین اظهار نظر، دولت وقت، شریف امامی گفت: آیت الله [امام] خمینی با عزیمت به پاریس محدودتر خواهد شد. زیرا او به علت رفت و آمد زائران ایرانی به عراق می توانست با مردم تماس حاصل نماید. لیکن با عزیمت به فرانسه این امکان وجود نخواهد داشت. ‏‏(هفت هزار روز، ج2، ص953)‏‏ گذشت روزها نشان داد که این تحلیل آقایان غلط از آب در آمده و نتیجه برعکس داد.‏

‏در بدو ورود به فرانسه، اولین مصاحبه امام خمینی با رادیو ـ تلویزیون اتریش درباره علل ترک عراق انجام گرفت. ایشان در خصوص علل ترک عراق و مهاجرت به فرانسه به سؤالات خبرنگار پاسخ داده و نظر خود را  درباره تحولات آینده ایران بیان کرد. ‏‏(صحیفه امام، ج 4، ص 244)‏

‏همچنین در اظهار نظر دیگری فرمودند که: «اگر فرانسه برای ایشان کمترین محدودیتی ایجاد کند، این کشور را نیز ترک خواهد کرد.»‏‏ (هفت هزار روز، ج 2، ص 952)‏

‏با دقت در دیدگاههای حضرت امام در فرانسه و مطالعه دقیق این دوره چهارماهه به نتایج بسیار مهمی می رسیم. نتایجی و تأثیراتی که سرنوشت قیام مردم ایران را رقم زد و زمینه پیروزی را مهیا ساخت. از جمله:‏

‏ـ انقلاب و حرکت و قیام مردم ایران به رهبری امام خمینی در جهان مطرح شد و جهانیان با اندیشه و افکار و اهداف قیام و رهبرش آشنا گشتند.‏

‏ـ مصاحبه ها، گفتگوهای امام و یاران امام و انقلابیون حاضر در آنجا با اندیشمندان و روزنامه نگاران خارجی باعث گردید که نگاه مثبت و تازهای به نهضت و مردم ایران پیدا شود.‏

‏ـ نگاه مثبت و جدیدی به اسلام و مسلمانان، به ویژه مذهب تشیع و نقش دین و مذهب در ‏

حضورج. 81صفحه 147
‏حرکتهای سیاسی و اجتماعی.‏

‏ـ رسیدن سریع پیامها، اعلامیه ها و سخنرانیهای امام به ایران.‏

‏ـ محوریت پیدا کردن امام برای تمام گروهها و احزاب مذهبی و غیر مذهبی و ایجاد وحدت بین مخالفین رژیم شاه.‏

‏ـ آشنایی بیشتر و آسان دانشجویان و روشنفکران داخلی و اروپایی و آمریکایی با امام.‏

gol2

حضورج. 81صفحه 148
نتیجه

‏با مطالعه و بررسی مختصری که انجام گرفت، به این نتیجه می رسیم که وجود نو آوری و نوگرایی در اندیشه حضرت امام و عمل گرایی ایشان به همراه هجرتهای متعدد خودخواسته و یا به اجبار، رمز برتری امام بر روحانیت و علمای هم عصر خویش است. وجود چنین امتیازاتی در زندگی ایشان، موفقیتهایی را برای امام کسب نمود که موجب پیشی گرفتن و مطرح شدن ایشان و درنتیجه گرایش مردم، به خصوص نسل جوان و دانشگاهی و تحصیلکردگان دانشگاهی به ایشان گردید. اینها همه امتیازاتی بود که امام بر اثر اندیشه و  عمل خود از آن برخوردار شدند.‏

‏با این وجود، حضرت امام این رمز و رموز و امتیازات زندگی خود را از الطاف الهی می دانستندکه اراده شخصی در آن دخیل نبوده است: ‏

‏«مسائلی بود که هیچ اراده ما در آن دخالت نداشت. هر چه بود، و تا حالا هر چه هست و از اول هر چه بود با اراده خدا بود. من هیچ برای خودم یک چیزی که، عملی خودم کرده باشم، یک چیزی برای خودم قائل باشم نیستم، برای شما هم قائل نیستم. هر چه هست از اوست. کارهایی می شود که ما اصلًا در ذهنمان نمی آمد که این کار مثلًا باید بشود می شد، و می دیدیم که نتیجه دارد.» ‏‏(صحیفه امام، ج10، ص196)‏

 

منابع

‏1 ـ قرآن کریم.‏

‏2 ـ س‍ی‍ر م‍ب‍ارزات  ام‍ام  خ‍م‍ی‍ن‍ی  در آی‍ن‍ه  اس‍ن‍اد ب‍ه  روای‍ت  س‍اواک / ت‍دوی‍ن  و ن‍ش‍ر م‍ؤس‍س‍ه  ت‍ن‍ظی‍م  و ن‍ش‍ر آث‍ار ام‍ام  خ‍م‍ی‍ن‍ی(س) ، ت‍ه‍ران، م‍ؤس‍س‍ه  ت‍ن‍ظی‍م  و ن‍ش‍ر آث‍ار ام‍ام  خ‍م‍ی‍ن‍ی(س) ، ۱۳۸۶، دوره 22 جلدی.‏

‏3 ـ صحیفه ام‍ام : م‍ج‍م‍وع‍ه  آث‍ار ام‍ام  خ‍م‍ی‍ن‍ی (ب‍ی‍ان‍ات ، پ‍ی‍ام‍ه‍ا، م‍ص‍اح‍ب‍ه ه‍ا،اح‍ک‍ام ، اج‍ازات  ش‍رع‍ی  و ن‍ام‍ه ه‍ا) ‏


حضورج. 81صفحه 149
‏ت‍دوی‍ن  و ت‍ن‍ظی‍م  م‍ؤس‍س‍ه  ت‍ن‍ظی‍م  و ن‍ش‍ر آث‍ار ام‍ام خ‍م‍ی‍ن‍ی ، ت‍ه‍ران، م‍ؤس‍س‍ه  ت‍ن‍ظی‍م  و ن‍ش‍ر آث‍ار ام‍ام  خ‍م‍ی‍ن‍ی ، ۱۳۷۸، دوره 22 جلدی.‏

‏4 ـ ن‍ه‍ض‍ت  ام‍ام  خ‍م‍ی‍ن‍ی ، ح‍م‍ی‍د روح‍ان‍ی، وی‍رای‍ش ۲، ت‍ه‍ران ، م‍ؤس‍س‍ه  تن‍ظی‍م  و ن‍ش‍ر آث‍ار ام‍ام  خ‍م‍ی‍ن‍ی، م‍ؤس‍س‍ه  چ‍اپ  و ن‍ش‍ر ع‍روج، ۱۳۸۱، دوره 3 جلدی.‏

‏5 ـ ه‍ف‍ت  ه‍زار روز ت‍اری‍خ  ای‍ران  و ان‍ق‍لاب  اس‍لام‍ی، پ‍دی‍دآورن‍ده  ب‍خ‍ش  خ‍اطرات  ب‍ن‍ی‍اد ت‍اری‍خ ان‍ق‍لاب  اس‍لام‍ی  ای‍ران، زی‍رن‍ظر غ‍لام‍رض‍ا ک‍رب‍اس‍چ‍ی، ب‍ی ج‍ا، ب‍ن‍ی‍اد ت‍اری‍خ  ان‍ق‍لاب اس‍لام‍ی  ای‍ران، ۱۳۷۱.‏

‏6 ـ روحانیت و قدرت، باقی، عمادالدین، تهران، سرایی، 1382. ‏

‏7 ـ مجله ندا، ش 12، پاییز 1372، پای صحبتها و خاطرات یار آفتاب.‏

‏8 ـ روزنامه سلام، ش 280، 28 / 12 / 71، خاطرات آیت الله خلخالی.‏

‏9 ـ ن‍ه‍ض‍ت  روح‍ان‍ی‍ون  ای‍ران، ع‍ل‍ی  دوان‍ی، وی‍رای‍ش ۲، ت‍ه‍ران، م‍رک‍ز اس‍ن‍اد ان‍ق‍لاب  اس‍لام‍ی، ۱۳۷۷، دوره 10 جلدی.‏

‏10 ـ نوآوری در اندیشه و سیره امام خمینی، حبیبی کبری، تهران، ستاد بزرگداشت امام خمینی، 1387.‏

‏ ‏

Picture 2

حضورج. 81صفحه 150