امام خمینی و پردازش تعلیم و تربیت تزکیه محور

امام خمینی و پردازش 

تعلیم و تربیتِ تزکیه  محور

 در آموزه انبیا، بخصوص رسول اکرم(ص)

‏● حسین صالحی مالستانی‏

چکیده

‏تربیت‏‎ ‎‏و تعلیم انسان، اولویت نخستین در برنامه های‏‎ ‎‏بنیادین هدایت گری و توحیدی انبیای الهی  بخصوص رسول اکرم(ص) است. پیامبران الهی برای تعالی و پرورش فطرت توحیدی انسانها و به فعلیت رساندن استعدادهای نهفته در وجود آدمی، از طرف خدا فرستاده شده اند تا انسانها را در مسیر صراط مستقیم حق، از بستر اخلاق کریمانه هدایت کنند. رسول اکرم(ص) به عنوان خاتم و افضل انبیای الهی همچون نگین نورانی، در این میان از درخشش منحصر به فردی برخوردار است، از همین رو خداوند بزرگ آن حضرت را در قرآن، به عنوان الگوی نیکو معرفی می کند. با عطف نظر به قرآن و سنت، تعلیم و تربیت در رأس وظایف و مسئولیت های الهی انبیا قرار دارد؛ زیرا تحقق هدایت همه جانبه انسانها، به یک نظام آموزشی و پرورشیِِ نظام مند، بستگی دارد. بزرگانی بسیاری در این زمینه قلم زده اند. در این میان، امام خمینی(س) هم به جایگاه پیامبران الهی و نیز به رسالت آنان، از جمله مسئله تعلیم و تربیت، نظر ویژه داشته وآن را از زاویه نگاه معرفتی و عرفانی- اخلاقی، در جهت توحید، مطمح نظر قرار داده است. در این مقاله دیدگاه وی را پیرامون تعلیم و تربیت در شاکله رسالت رسولان الهی بخصوص رسول اکرم(ص) مورد بررسی قرار داده ایم. و دیدگاه و تأکیدات امام را در خصوص اهمیت تزکیه نسبت به تعلیم، در آموزه انبیا به اختصار مرور کرده ایم.‏


حضورج. 81صفحه 65

واژه های کلیدی‏:  انبیا، تعلیم و تربیت، انسان، پیامبر(ص)، رسالت، امام خمینی ‏

مقدمه 

‏انسان در مسیر زندگی خویش به طور مستمر در بسترکمال حرکت می کند و این حرکت حد معینی هم ندارد. به دیگر عبارت، انسان، جویای کمال مطلق است. از همین جهت در هیچ مرحله ای احساس بی نیازی نمی کند تا تصمیم توقف بگیرد؛ زیرا خداوند کریم انسان را با مدال «کرامت»‏‏ (اِسراء / 70) ‏‏افتخار بخشید و برای پایداری و پایمال نشدن آن، خیلی از انسانهای برگزیده را به عنوان هادیان مسیر عزت و تکامل انسانی، یکی پس از دیگری، گسیل داشت که در آموزه دینی از آن هادیان، به عنوان «رسولان الهی» و «انبیا» یاد می گردد.‏

‏رشد و پیشرفت جامعه انسانی مرهون تربیت انسان هایی است که به مبدأ هستی متصل و با کمال مطلق مرتبط هستند. در جوامع اسلامی این رشد و بالندگی با الهام از تعالیم و آموزه های عالیه دین مبین اسلام و هدایت های پیامبر اکرم(ص) و اولیای الهی صورت می گیرد. بدیهی است که دیدگاه و نکته نظرات دقیق رسول اکرم(ص) و هادیان الهی را در خصوص تعلیم و تربیت، متخصصان فن، و آشنا به زبان دین، بهتر می شناسند و لایه های دقیق تر آن را می توان از نقطه نظر متبحران در علم دین، آموخت.‏

‏امام خمینی که خود تربیت یافته در مکتب دین اسلام است و در زمینه علوم مختلف اسلامی از فقه و اصول و رجال و فلسفه و عرفان و کلام، اهل نظر می باشد. این مسئله را از نگاه متفاوت و با جامعیت مطرح نموده است. و با حاکمیت روح توحیدی به رسالت انبیا پرداخته است. جامعیت علمی و عملی وی، باعث شد تا مسئله اساسی و بنیادین تعلیم و تربیت را که در رأس تعلیمات انبیای الهی و بخصوص رسول اکرم(ص) بوده است. از دیدگاه ایشان بررسی نماییم؛ زیرا هستی شناسی توحیدی  امام و انسان شناسی توحید محور ایشان، نوع نگاه به مسئله تعلیم و تربیت را در زمره رسالت رسولان الهی به طور عام و رسول خاتم(ص)، به طور خاص قابل دقت و بررسی ویژه قرار داده است. ‏


حضورج. 81صفحه 66
‏با این بررسی نه تنها از زاویه لایه های سطحی که از بستر لایه های معرفتی و زیرین دین به مسئله پرداخته خواهد شد. زیرا نوع نگاه امام‏‏ ‏‏به مسائلی چون تعلیم و تربیت، نگاه معرفتی از زاویه نگاه عرفانی اخلاقی است. که در عصر رکود اخلاق، بخصوص در فضای آموزشی، سخت مورد نیاز و مطابق فطرت بشر و راهگشا است.‏‎ ‎‏و در زمانه ما با توجه به وضعیت تلاقی فرهنگ ها، نیاز اساسی به معرفت آموزه های ناب پیامبر اک‏‏رم‏‏(ص) در زمینه آموزش و پرورش احساس می شود. امید است که مردم ما به خصوص جوانان عزیز که با شتاب مدارج علمی را طی می کنند، در کنار علم اندوزی از آموزه های تربیتی مکتب اسلام نیز بهره مند گردند تا در آینده منشأ خدمات برای مردم خویش گردند.‏‎ ‎

 

ضرورت تأسی به شغل معلمی انبیا

‏در نظر توحیدی امام خمینی، مسأله تعلیم و تربیت، توسط انبیا و اولیای الهی، از بستر توحید به جامعه انسانی‏‎ ‎‏هدیه گردیده است، تمامی انبیای الهی شاه بیت وظیفه الهی و اصلی ترین شغل شان، درست کردن انسان و پرورش انسان الهی بوده است و پیامبر اکرم(ص) و پس از او امیرالمؤمنین(ع) معلم همه بشریت اند. به لحاظ اهمیت شغل تعلیم و معلمی، مسئولیت آن نیز همانند مسئولیت انبیا و اولیای الهی بسیار حساس و سنگین است.‏‏(ر.ک صحیفه امام، ج8، ص 91)‏

‏ایشان با نقد وابستگی فرهنگی و تأکید به خودباوری و استقلال فرهنگی، مسئلة‏‎ ‎‏تعلیم و تربیت ‏


حضورج. 81صفحه 67
‏را در رأس مسائل کشور می داند و حل شدن مشکل آن را زمینه و بستر حل همه مسائل دیگر تلقی می نماید.‏‏ (همان، ج 15، ص309 ‏‏–‏‏ 310)‏

 

تعلیم و تربیت بستری برای رسیدن به توحید 

‏امام خمینی با نگاه ژرف خود، علی رغم ارج گذاری به مسئلة آموزش و پرورش در سطح عادی و ظاهری که در حوزه و دانشگاه معمول است، آن را کافی نمی داند. به نظر او آنچه اسلام از محیط حوزه و دانشگاه می طلبد این است که از دیدن طبیعت به خدای واحد منتقل شوند و همه برگشت به توحید بکنند. از وظایف اساسی و مهم پیامبران الهی، مسئله تعلیم و تربیت انسان، و هدایت وی به صراط مستقیم حق و معرفت الهی است. تعلیم و تربیت، دو واژه ای مرتبط است که رشد و تعالی انسان را در ذهن متبادر می سازد، و انسان را به عنوان گنج غنی، مستعد رشد و کمال، تا بی نهایت، معرفی می نماید. انسان با صیقل زدن باطن و ضمیر خویش، می تواند به نور برسد و خود منعکس کننده نور حقیقت باشد. چنانکه مولوی می سراید:‏

‏لیک صیقل‏‎ ‎‏کرده اند آن سینه هــا ‏     پـاک ز آز و حرص و بخـل و کیـنه ها‏

‏آن صفای آینه وصـف دل اســــت‏             ‏صـورت بی منتها را قابل اســـــت‏

‏اهل صیقل رسـته اند از بوی و رنـگ‏  ‏            هر دمی بینند خوبی بی درنـــــگ‏

‏نقش و قـشر علم  را بگذاشتنــــد‏       ‏رایـت عیــن الیقین افراشتنــــد‏

‏(مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول /  3495)‏

‏مسئله تعلیم و تربیت، در حیطه وظایفی پیامبران الهی، ریشه در آموزه های قرآنی دارد که خداوند متعال بارها در قرآن کریم، بدان تصریح کرده و هدف از برانگیختن رسولان خویش را تعلیم و تربیت انسانها اعلام نموده است.‏‏ (به عنوان نمونه: بقره / 129 و 151؛ آل عمران /  164؛ جمعه / 2) ‏‏سید و خاتم پیامبران، نیز انگیزه و هدف از بعثت خویش را اتمام مکارم اخلاق معرفی می نماید:‏‏ «انِّی بُعِِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخلاقِ‏‏»‏‏ (شیخ صدوق، خصال، ص13) ‏‏مراجعه به آیات قرآن، حکایت از تقدم و اولویت تزکیه بر تعلیم دارد، نکته ای که در حدیث پیامبر نیز مشهود است. ‏


حضورج. 81صفحه 68

Picture 1

‏امام خمینی، نیز بر این نکته به طور مکرر تأکید کرده است که در ادامه بدان پرداخته خواهد شد.‏

 

اولویت تربیت بر تعلیم در آیینه منت الهی 

‏امام، همواره بر تقدم پرورش بر آموزش تأکید ورزیده و شغل معلمی و محیط حوزه و دانشگاه را از زاویه و بستر رسالت انبیا نگاه می کند و فلسفه بعثت انبیا را اولا تزکیه انسان و سپس تعلیم او می داند، ایشان در همین راستا، عمل به علم را بسیار مهم ارزیابی می نماید؛ برای اینکه خداوند متعال وقتی تزکیه و تعلیم را متذکر می شود بلافاصله از علمای بدون عمل یاد می نماید و حتی از آنها به بدترین اوصاف یاد کرده و آنان را به «الاغی» تشبیه کرده است که کتاب برای آنها حمل شده  باشد.‏ ‏(ر.ک. همان، ج9، ص 335؛ همان، ج12، ص 492؛ همان، ج13، ص 505)‏

‏امام خمینی(س)، با اشاره به آیه 164 سورة آل عمران یادآور می شوند که خداوند در هیچ امر و ‏


حضورج. 81صفحه 69
‏نعمت دنیایی از کلمه «منت» استفاده نکرده است، اما در رابطه با آموزش و پرورش از تعبیر «منت» استفاده کرده و پیغمبر را نیز برای آموزش و پرورش فرستاده است. نکته دیگری که امام بر آن اهتمام دارد تقدم پرورش بر آموزش است که در آیه فوق الذکر آمده : ‏

‏«‏‏یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه‏‏». برای اینکه از نظر امام علم در نفس های تصفیه نشده اثر سوء می گذارد و جنبه تخریبی پیدا می کند، فرق هم نمی کند عالمِ تزکیه نشده روحانی باشد یا دانشگاهی، ایشان با توجه به جوِّ وابستگی و فساد در دوره پهلوی، بر ضرورت اصلاح دانشگاه ها پس از انقلاب، تأکید می نماید. ‏‏(ر.ک صحیفه امام، ج 12، ص 492 ‏‏–‏‏ 494)‏

‏امام با توجه به آیه 5 سوره جمعه، علم بدون اخلاق و آموزش منهای پرورش را برای جامعه خطرناک  می داند. وی معتقد است آموزش بدون پرورش باعث فساد جامعه می شود. ‏‏(ر.ک صحیفه امام، ج12، ص492 ‏‏–‏‏ 494)‏‏ و باور دارد که همه دانشگاه ها باید در کنار آموزش به تربیت اخلاقی اهتمام جدی داشته باشند. ‏‏(همان، ج12، ص500)‏

 

پیامد منفی تعلیم بدون تربیت

‏امام ضمن اشاره به گسترۀ دانش آموزی در تمامی عمر انسان، به تفصیل، به جنبه تخریبی آموزش بدون پرورش می پردازد و بین آن با پرورش بدون آموزش مقایسه می کند و جنبه منفی و تخریبی آموزش بدون پرورش را به مراتب بیشتر از پرورش بدون آموزش می داند؛ زیرا در فرض اول عالم غیر مهذب یک ملت را به تباهی می کشاند اما اگر همه مهذب و تربیت شده باشند اما دانش نداشته باشند فقط از نگاه علمی و آگاهی عقب می مانند اما می توانند در کنار هم با انسانیت زندگی کنند. امام معتقد است، آموزش و پرورش دو بال پرواز به سوی سعادت است.‏‏ (ر.ک صحیفه امام، ج 16، ص 496 ‏‏–‏‏ 501).‏

‏به اعتقاد امام، تربیت انسان های سالم یا ناسالم در نظام آموزش و پرورش باعث تحول جامعه می گردد و این فرق می کند با وزارتخانه و ادارات. ‏‏(ر.ک همان، ج 14، ص 36) ‏


حضورج. 81صفحه 70

Picture 2

‏به باور امام، وظایف معلمان در پرورش و تربیت بیش از آموزش و تعلیم است. ‏‏(ر.ک همان، ص37)‏‏ از نگاه امام، جهت دادن فضای آموزش به سمت تربیت مکتب انبیا از وظایف بنیادین نظام جمهوری اسلامی است. ‏‏(ر.ک همان، ص 39 ‏‏–‏‏ 40)‏‏ ‏

‏ امام خمینی به این مهم توجه جدی نموده و به مناسبت های مختلف، وظیفه تعلیم و تربیت انبیا را متذکر گردیده است و نخبگان و معلمین را به الگو پذیری از پیامبر(ص) فرا خوانده است. از نظر ایشان، «تعلیم» سرمشق و سرلوحه کاری همه انبیاست که  از طرف خدا مأموریت یافته اند تا بیایند و آدم درست کنند. و آنهایی که به انبیا نزدیک ترند آنها به مقام آدمیت نزدیک ترند... در این نگاه، حضرت «آدم» با تعلیم الهی آمد و خود، معلم بشر بود. انبیا هم معلم بشر بودند. و اصولا شغل معلمی یک شغل عمومی و دارای امتداد است برای انبیا گرفته، تا اولیا تا فلاسفه و امام، تا علما و تا فرهنگی ها. به نظر ایشان، این همسانی و امتداد شغل انبیا که از رهگذر اولیای الهی به معلمین می رسد، یک مسئولیت سنگین، نیز روی دوش معلمین قرار می دهد:‏


حضورج. 81صفحه 71
‏«باید معلمین توجه داشته باشند اولًا، به شغل شریف خودشان که شغل انبیاست، و ثانیاً به مسئولیت خودشان که همان مسئولیت انبیاست. انبیا مسئولند؛ لکن... آنها... از مسئولیت...، از امتحان درست بیرون می آیند. آنها مأمور به تربیت هستند، و تربیت می کنند. و آن قدری که از عهده شان برآمد عمل کردند. شما [معلمین] هم همان مسئولیت را دارید». ‏‏(صحیفه امام، ج7، ص 429) ‏

‏بدیهی است که پیوند شغل معلمی با مسئولیت ارزشی انبیای الهی، و نهادینه شدن چنین رویکردی در جامعه انسانی، تأثیر شگرفی بر مسئله آموزش و پرورش دارد. انسان هایی که در مدارسی با چنین رویکردی به علم آموزی مشغول می گردند و بالاخره فارغ می شوند و مسئولیت های سیاسی اجتماعی را می پذیرند، متفاوت از کسانی خواهد بود که به این جنبه ها توجه نداشته و از علم صرفاً برای ابزار زندگی محدود مادی استفاده می کنند. امروزه مسلمانان در اقصی نقاط جهان، نیازمند جدی آموزه های دینی و مکتب انبیا به خصوص مکتب خاتم پیامبران(ص) می باشند؛ زیرا مسائلی که در واقعیت عینی جامعه معلمان و مدارس، در کشورهای اسلامی جاری است، حاکمیت و تلاقی فرهنگ های متفاوت است، که حضور مؤثر کشور های مختلف، در فضای سیاسی اجتماعی، از بستر ارتباطات وسیع اطلاعاتی در دهکده جهانی، سایه ای از حضور فرهنگی آنان را در پی دارد. و مسلمانان با هویت دینی و مذهبی برگرفته از مکتب رسول خاتم(ص)، در چنین شرایطی نیاز مبرم و اساسی به آموزه های مکتب انبیا به خصوص رسول اکرم(ص) دارند. امام خمینی، این آموزه ها را به وجه احسن پردازش نموده و خود عملا در این مسیر گام های اساسی برداشته است.‏

‏در نگاه معرفتی امام،  فرهنگ به عنوان سایه ای از نبوت، و فرهنگی ها به عنوان سایه ای از نبی می باشند که رنگ و بویی از تعلیم و تربیت را همراه دارد.‏‏ (صحیفه امام، ج7، ص 428 ‏‏–‏‏ 429)  ‏‏بیان امام ناظر به این مطلب مهم است؛ همان گونه که پیامبران به طور عام و پیامبر اسلام(ص)، به طور خاص، به تعلیم و تربیت انسان ها مشغول بودند و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکردند، معلمـین و فرهنگیان جامعه اسلامی نیز باید سایه وار، پیامبران را همراهی و از آنان پیروی کنند و ‏


حضورج. 81صفحه 72
‏در تعلیم و تربیت انسان ها، با همان دقت معرفتی و رسیدن به حق تعالی، تلاش ورزند. و تنها به جنبه تعلیم و علم اندوزی اکتفا نکنند، زیرا در مکتب پیامبر(ص)، تزکیه و تربیت قبل از تعلیم مطرح می باشد. قرآن نیز بر همین مطلب تأکید می ورزد. ‏‏(جمعه / 2) ‏‏دنیای اسلام، از دانش اندوزان پرورده در مکاتب غیر انبیا، زجرها و خسارتهای بسیاری را متحمل شده است که از دامن مردم مسلمان، با تعصب مذهبی برخاسته بودند اما در دامان و مهد مادی گری، دانش اندوختند و با اعتقادات ملی و مذهبی مردم خود به شکل افراطی درافتادند و کشورهای مسلمان را تحت سیطره اجانب کشاندند. یا تعلیم یافتگان افراطی در دامن امثال وهابیت و القاعده که نام علم دینی را یدک می کشند اما مردم دنیا شاهدند که چه بلایی بر سر مسلمانان و بشریت می آورند و از دین و دینداران و مسلمان چه تصویر وحشتناکی را در برابر دنیا ترسیم می کنند. اینها همه نتیجه زاویه گرفتن از مکتب انبیای الهی بخصوص مکتب انسان ساز رسول خاتم(ص) است.  بنابراین، راه چاره و مسیر بیرون رفت از انحرافات،  الهام گرفتن از آموزه های ناب اسلام، همراه با تعقل و اعتدال است، نه تحجر وجمود فکری و عملی و نه التقاط و دین گریزی.‏

 

گستره مدرسه انبیا و متعلمین آن ها در وسعت عالم

‏در منظومه فکری مکتب اسلام، ‏‏ عالم همه تحت تدبیر حکیمانه الهی است و پیامبران سفیران الهی برای تربیت و تعلیم و هدایت انسان ها هستند و همه انسان ها باید از مکتب انبیا، راه و رسم انسانیت را بیاموزند، و راه منحصر به فردی که تمامی جنبه های مادی و معنوی انسان و نیازهای ‏


حضورج. 81صفحه 73
‏آن را در نظر گرفته و راه کار در پیش روی انسان قرار می دهد. مکتب رسول اکرم(ص) می باشد که صورت تامی از مکتب تمامی انبیای الهی است. امام خمینی نیز به عنوان تعلیم یافته مکتب اسلام، گستره پدیده اساسی تعلیم و تربیت را این گونه ترسیم می نماید: ‏

‏«عالَم، مدرسه است و معلّمین این مدرسه، انبیا و اولیا هستند. و مربی این معلّمین، خدای تبارک و تعالی است. خدای تبارک و تعالی، تعلیم و تربیت کرده است انبیا را. ارسال کرده آنها را برای تربیت و تعلیم کافه ناس. انبیای بزرگ اولوالعزم مبعوث اند بر تمام بشر و سمت معلّمی و مربی دارند نسبت به تمام بشر، و معلّم آن ها و مربی آنها حق تعالی است. و آنها هم بعد از این که به تعلیمات الهی تعلیم شدند و تربیت پیدا کردند مأمورند که بشر را تربیت کنند و تعلیم».‏‏ (همان، ج 13، ص 503) ‏

‏در این بیان، اولا گستره و روند طولی مسئله تعلیم و تربیت از خدا تا پیامبران و پیروان آنها ترسیم شده است. ثانیا، در این ترسیم روح توحید، حاکم می باشد؛ یعنی سر رشته آموزش و پرورش در دست قدرت الهی است و همه چیز به آن مبدأ هستی بر می گردد و در روند تعلیم و تربیت باید روح توحید حاکم باشد و تنها در مسیر رضای او گام برداشته شود. ایشان پس ازآن گستره توحید محور نظام تعلیم و تربیت در مکتب انبیا را با تکیه برآیه قرآن به گونه ای ترسیم می کند که گویا انسان ها ولو از نظر ظاهر در فنونی متخصص باشند اما در برابر علوم انبیا امی و بی سواد محسوب می گردند و در واقع به شمایی از دانشی رسیده اند که انبیای الهی و سید رسولان دارند:‏

‏«راجع به رسول خدا(ص) در قرآن کریم است: «‏‏هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْامِیّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیْاتِهِ وَ یُزَکّیهمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَة‏‏» ‏‏(جمعه / 2)‏‏ انگیزه بعث را در این آیه شریفه ذکر می فرماید که: خدای تبارک و تعالی است که در بین این امیین و بی سوادها و کسانی که تربیت و تعلیم الهی نداشته اند رسول فرستاده است، تا این که آیات خدا را بر آنها قرائت کند، و آنها را با قرائت آیات قرآن و تربیـت هایی که خود او شده است در تعلیـمات الهی، آنها را به مردم عرضه کند و تزکیه کند آنها را و تعلـیم ‏


حضورج. 81صفحه 74

Picture 3

‏کند بر آنها کتاب و حکمت را. در این آیه نکات زیادی هست راجع به اهمیت تربیت معلم و اهمیت تعلیم و تعلم. با تعبیر ‏‏هُوَ الَّذی‏‏ ، اوست که این کار را کرده است. کانّه یک مطلب با اهمیتی است که می فرماید: «‏‏هُوَ الَّذی بَعَثَ‏‏» این است که فرستاده است بین مردم. و همه عالم امی هستند. حتی آنهایی که به حسب ظاهر درس هایی خوانده اند. به حسب ظاهر صنایعی را می دانند و مسائلی را اطلاع بر آن دارند. لکن همه آنها نسبت به آن تربیتی که از جانب خدا به وسیله انبیا به آنها می شود همه امی هستند. همه در ضلال مبین هستند.» ‏‏(همان، ج13، ص503‏‏-‏‏504؛ نیز ر.ک: همان، ج8،ص91) ‏

‏از نظر امام، تعلیمات و دستورات انبیا جامع ترین برنامه، برای سعادت انسان است. ‏‏(ر.ک تقریرات فلسفه امام خمینی (س)، پیشین، ج 3، ص 461 ‏‏–‏‏ 462)‏


حضورج. 81صفحه 75
اهتمام انبیا بر تربیت انسان خداشناس و توحیدی

‏از نظر امام بسط توحید از امهات مأموریت انبیا و انگیزه بعثت آنها است، به گونه ای که دیگر کارها همه مقدمه آن است. ‏‏(صحیفه امام، ج 19، ص 284‏‏) «کوشش تمام انبیای عظام- علیهم سلام الله- و اولیای معظم- سلام الله علیهم- برای تحقق آن بوده.»‏‏ (همان، ج 21، ص 449) «‏‏عمده مقصد و مقصود انبیای عظام و... نشر توحید و معارف الهیه و قطع ریشه کفر و شرک و دو بینی و دو پرستی بوده.»‏‏ (امام خمینی(ره)، آداب الصلاۀ (آداب نماز)، پیشین، ص 153) ‏‏در نهایت حقیقت توحید جامع جمیع مقاصد کتاب الهی و غایت همه نبوت ها و نهایت مقاصد همه انبیا است. ‏‏(همان، ص298)‏‏ در این منظر، معرفت خدا در رأس همه امور و مقصود اصلی انبیاست.‏‏ (صحیفه امام، ج 19، ص 225) ‏‏؛ امام در این باره می گوید:‏

‏«تمام مقاصد انبیا، برگشتش به یک کلمه است و آن «‏‏معرفة الله‏‏» [است] تمام، مقدمه این است. اگر دعوت به عمل صالح شده است، اگر دعوت به تهذیب نفس شده است، اگر دعوت به معارف شده است، تمام برگشتش به این است که آن نقطه اصلی را که در فطرت همه انسان ها هست، حجاب را ازش بردارند تا انسان برسد به او، او معرفت حق است.» ‏‏(صحیفه امام، ج20، ص 16 ‏‏–‏‏ 17)‏

‏در نگاه توحیدی روح الله، که رنگ عرفانی برازنده تر دارد، حتی مسائلی چون تأسیس حکومت و ایجاد عدالت و زحمات دیگر انبیا- از حضرت ابراهیم تا رسول اکرم(ص)، مقدمه معرفت ذات مقدس حق است.‏‏ (صحیفه امام، ج20، ص 409)‏‏ ایشان به مناسبت های مختلف، این مطلب معرفتی را مکررا گوشزد نموده است، از جمله می گوید:‏

‏«مقصد انبیا حکومت نبوده است، حکومت برای مقصد دیگر بوده... تمام مقاصد برمی گردد به معرفت الله. هر چه در دنیا واقع بشود و انبیا هر چه دنبالش بودند دنبال این بودند که خداشناسی، واقعاً خداشناسی، اگر ... حاصل بشود همه چیز دنبالش حاصل است. تمام فسادهایی که در دنیا واقع بشود از این است که ایمان ندارند به خدا...» ‏‏(همان، ج 19، ص437)‏


حضورج. 81صفحه 76
‏در این منظر، تحصیل تمامی فضیلتها در گرو ایمان و باور به خدا است. انبیا هم دنبال  همین مطلب بودند که انسانها را به سوی معرفت خدا سوق بدهند و تمامی زحمات طاقت فرسای انبیای الهی مقدمه و بستری بود برای خداشناسی و حاکمیت باورمندی به خدا در تمامی عرصه های زندگی انسان. پیامبران الهی تلاش داشتند و می خواستند که همه انسانها را در این مسیر الهی قرار دهند و تزکیه و تعلیم آنها، سر لوحه کاری پیامبران بود و حتی از این که انسانها  همین طوری در مسیر زندگی خویش از سر جهل و غفلت از خدا، راه جهنم را در پیش می گیرند به شدت رنج می بردند چنان که قرآن اوج این رنج را درباره پیامبر اکرم(ص) یادآور می شود: «‏‏فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ‏‏»‏‏ (کهف / 6)‏‏؛ خداوند پیامبرش را بر حذر می دارد از این که به خاطر ایمان نیاوردن مردم جانش را نزدیک است از دست بدهد. پیامبران خدا این قدر برای تعلیم و تربیت انسانها مایه گذاشتند. ‏‏(همان)‏‏ تعلیم و تربیت در مکتب انبیا از نظر امام، بر مبنای هستی شناسی توحیدی استوار است. که جان هستی ذات حق است:‏

به تو دل بستم و غیر تو کسی نیست مرا              جز تو ای «جان جهان» دادرسی نیست مرا

‏(دیوان امام، ص41)‏

گر عیان گردد روزی، رخش از پرده  غیب                همه بینند که در غیب و عیان حاکم اوست

‏(دیوان امام، ص 62)‏

‏از نظر امام مقصد اصلی انبیا، مسائل دنیایی نبوده است، بلکه مقصد اصلی آنها رهایی انسان از ‏


حضورج. 81صفحه 77
‏دلبستگی به دنیا بوده است؛ رهایی از علایقی که بر خلاف فطرت انسان است و مقصد اصلی انبیا رساندن انسان به نور مطلق بوده است. البته در این صورت نعمت های الهی در دنیا در مسیر رسیدن به آن نور مطلق استفاده می شود. «‏‏الله وَلِیُّ الَّذِینَ ءَامَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمتِ‏‏»‏‏ (بقره / 257)‏‏ طاغوت در مقابل انبیا است، در مقابل الله است.» ‏‏(امام خمینی(ره)، تفسیر سوره حمد، پیشین، ص 246. صحیفه امام، ج 13، ص34‏‏–‏‏ 35) ‏‏از همین بابت است که در منظر ایشان، که برگرفته از آموزه قرآن است، تربیت مقدم بر تعلیم است. ‏‏(صحیفه امام، ج13، ص 506 ‏‏–‏‏ 508)‏‏ در این مکتب، دنیا ابزاری است در دست انسان برای رسیدن به قرب و رضای حق، نه هدف، و این ستیز و گریز از دنیا نیست بلکه استفاده درست و به جا از ابزار دنیا برای تکامل و پیشرفت همه جانبه انسان است. برای رسیدن به توحید، که طبق فطرت آدمی است.‏

 

تلاش انبیا برای الهی کردن انسان به عنوان عصاره عالم

‏در منظومه فکری روح الله، مبنای دیگر تعلیم و تربیت، انسان شناسی است، که برگرفته از عرفان ناب اسلامی و مکتب رسول اکرم(ص) می باشد. همه عالم پیکره به هم پیوسته است و انسان به عنوان عصاره عالم خلقت است و انبیا در این میان سرآمد و نمونه عالی انسانیت اند که تمام ابعاد زندگی آنان جنبه الهی داشته و خواسته آنان نیز الهی کردن همه ابعاد عالم و همه ابعاد انسان بوده است. می خواستند انسانها را طوری تربیت کنند که در تمامی زوایای زندگی شان خدای بزرگ پررنگ ترین حضور را داشته باشد. و در همه حالات زندگی، خود را در محضر خدا ببینند. او درباره انبیا می گوید:‏

‏«انبیا این طور بودند که معاشرت هایشان هم جنبه الهی داشته است؛ ازدواج هاشان هم جنبه الهی داشته؛ ... هر جهتی که ما به نظرمان یک جهت مادی حیوانی هست آنها این جنبه را انسانی، ... [و] الهی کرده اند. اگر جنگ می کنند، جنگ هایشان الهـی ‏


حضورج. 81صفحه 78

Picture 4

‏است و برای اوست. اگر صلح می کنند صلح هایشان هم الهی است و برای اوست.» ‏‏(همان، ج 8، ص 62؛ برای اطلاع بیشتر  ر.ک: همان، ج 19، ص 11؛ ج13، ص 228؛ ج 20، ص 298)‏‏ ‏

‏در این منظر آنچه به صورت عالم تجلی کرده است همان حقیقت محمدیه می باشد، و عالم از خرد و کلان، همگی ظهور و تجلی آن حقیقت است که واسطه فیض حق است. ‏‏(امام خمینی، مصباح الهدایه، ترجمه فهری، ص 122)‏

‏ از نظر امام: « انبیا و مرسلین آمدند، تا خدایی بودن را ذاتی و قلبی بشرکنند.» ‏‏(اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی(س)، ج 3، ص 344)‏‏  نکته های یادشده در مطالب فوق بسیار آموزنده و از نیازهای اساسی انسان ها، به خصوص کسانی که مسئولیت های اجتماعی دارند، می باشد. ‏

‏در دنیای آشفته امروزی که انسان طاغی با بن مایه های خود خواهی و جاه طلبی، اصول اولیه اخلاق اسلامی و انسانی را زیر پا گذاشته و در هر لحظه و آنی انسان های زیادی قربانی این ‏


حضورج. 81صفحه 79
‏طمع ها می شوند و یا کرامت و عزت انسانی اش پایمال می گردد، همه این مظالم در اثر بیگانگی و دوری از تعالیم انبیای الهی است. و برای این است که کارها برای خدا نیست بلکه برای ارضای منیت های برخاسته از طغیان نفس است که انسان را در مسیر غرورآمیز شیطان سوق می دهد. به فرموده قرآن «‏‏انَّ الاِنسانَ لَیَطغَی اَن رَآهُ استَغنی‏‏»‏‏ (علق /  6- 7) ‏‏طبق این آیه،  انسان اگر احساس بی نیازی کرد، قطعا طغیان می کند. تنها چیزی که مانع این طغیان قطعی می شود، آموزه هایی است که در مکتب تربیتی انبیا آموخته می شود.‏

 

پیرایش حجاب ها و اتصال انسان به توحید هدف بعثت انبیا 

‏انسان با قرار گرفتن در دنیا، به خصوص دنیای مدرن امروزی با همه جلوه ها و حاکمیت روح نفع طلبی اشباع ناپذیر انسان، در حجاب های متراکمی گرفتار است که هم انسان را از هویت فطری خودش بیگانه می سازد و هم حجاب دیدن مظاهر حق می گردد. آنچه نقدا با آن روبرو است تجملات روزافزون زندگی مادی است که جلوه های باطل آن تمام نشدنی است و دام های خطرناکی را در مسیر انسان می گستراند. معنویت ها پایمال می گردد و اخلاق انسانی به فراموشی سپرده می شود. از همین بابت است که انسانها به جای زیست مسالمت آمیز، مدام با هم درگیرند و این زد و بندهای منفی با توجه به رسانه های موجود، که دنیا را به دهکده ای تبدیل کرده است، به درون خانه ها نیز نفوذ کرده و شالوده خانواده و سنت های احترام آمیز رابطه فرزندان با والدین آنها را نیز به شدت تحت تأثیر قرار داده است. اینجا است که نهاد مدرسه در کنار نهاد خانواده، رسالت متفاوت از ده بیست سال پیش را بر عهده دارند. اگر در این مسیر از الگوی تعلیم و تربیت انبیای الهی و به خصوص رسول اکرم(ص) غفلت شود، پیامدهای تلخ جبران ناپذیری در انتظار جامعه ما بخصوص نسل جوان و نوجوان آن می باشد. و بدیهی ترین پیامد دوری از مکتب رسول الله(ص) بی هویتی نسل جدید است که از سنت ها و فرهنگ اصیل انسانی جامعه خویش جسته و به جنبه های سازنده فرهنگ دیگران هم نرسیده و در چهاراه سرگردانی، دچار سرخوردگی و بی هویتی می گردند. ‏


حضورج. 81صفحه 80
‏زدودن این حجاب های کدر و تخدیرکننده که انسانیت انسان را هدف قرار می دهد، دنبال کردن مسیر انبیای الهی و توجه به خدا است که انبیای الهی همه تلاش ها را مقدمه توحید قرار داده بودند، و زحمات طاقت فرسای رسولان الهی برای هدایت انسان، تعلیم و تربیت انسان توحیدی بود. امام خمینی در لزوم زدودن حجاب چنین می سراید:‏

‏ ‏

این قفـل ها را بازکن، از این قـفس پرواز کن             انجام را آغـاز کن کان جا ز یار آوا بـــــــود

این تارها را پاره کـن و این دردها را چاره کن             آواره شـو آواره کن، از هر چه هستی زا بـــود

بردار این ارقـام را، بگذار این اوهـــــام را                   بِستان ز ساقی جام را، جامی که در آن «لا» بود

‏(دیوان امام، ص103، سایه لطف)‏

‏امام خمینی بر اساس آموزه های عرفانی اخلاقی، از مظاهر فریبای مادی به عنوان حجاب های مادی و از مسائلی چون علم و دانش که خود در مکتب اسلام یک ارزش است به عنوان حجاب های نوری یاد می کند و رسیدن به توحید را مرهون جدا شدن از هر دو حجاب می داند.‏‏(صحیفه امام، ج 19، ص 284)‏

 

انسان موضوع علم و هدف تعلیم انبیا

‏چنانکه یادآوری گردید، انسان در منظومه فـکری امام خمیـنی، برگرفته از مکتب انبیا و اولیـای الهی، جایگاه بلندی دارد؛ به گونه ای که موضوع و محور دانش انبیا و تمام مقاصد انبیا را تربیت ‏


حضورج. 81صفحه 81
‏انسان می داند. امام با یادآوری یک قاعده کلی که در علوم مطرح است و آن این که هر علمی در موضوع خاصی بحث می کند. موضوع علم انبیا را «انسان» معرفی می نماید. اگر هر دولتی برنامه ای دارد برنامه رسول اکرم(ص)، همان مضمون سوره علق است که می فرماید: «‏‏بسم الله الرَّحمنِ الرَّحیم. اقرَأ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ. خَلَقَ الإنسَانَ مِن عَلَقٍ. اقرَأ و رَبُّکَ الأَکرَمُ. الَّذِی عَلَّمَ بِالقَلَمِ. عَلَّمَ الإنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ‏‏» ‏‏(علق /  1 - 5)‏‏. [از نظر امام: ]  تمام انبیا موضوع بحث شان، موضوع تربیت شان، موضوع علم شان انسان است. آمده اند انسان را تربیت کنند. آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالی مافوق الطبیعه، مافوق الجبروت برسانند. تمام بحث انبیا در انسان است. از اول، هر کس، هر یک از انبیا که مبعوث شدند، مبعوث شدند برای انسان و برای تربیت انسان.» ‏‏(صحیفه امام، ج8، ص 324 )‏‏ از نظر امام، حتی یک پیامبر نیامده است که مقصدش اصلاح و تربیت انسان نباشد. ‏‏(امام خمینی(ره)،  تفسیر سوره حمد، پیشین، ص129)‏‏ و عصاره کار انبیا از اول تا آخر آدم سازی بوده است. ‏‏(ر.ک صحیفه امام، ج10، ص 42؛ ر.ک: همان، ج15، ص 495)‏

 

تربیت و تهذیب انسان، شاه بیت مأموریت انبیا

‏وظایف و اهداف انبیا، از دعوت و مبارزات شان، مسائل دنیایی نبوده است مگر به عنوان بسترسازی برای تربیت انسان، جنگ ها و تلاش های پیامبران، صرفا کنار زدن زور گویان و رفاه مادی محرومان و توده های مردم نبوده است، بلکه مقصد اساسی و اصلی انبیا تربیت و تهذیب انسان ها بوده است. در مکتب انبیا اهتمام بر انسان سازی به عنوان زیر ساخت حل همه مشکلات جامعه انسانی است. مملکتی که مملو از انسان های مهذب و تربیت شده در مکتب انبیا است، همه ابعاد سعادت در آن تأمین است. ‏‏(صحیفه امام، ج 7، ص 531)‏‏ امام ضمن پرداختن به ضرورت تهذیب رئیس مملکت و تأثیر آن بر اطرافیان و توده مردم، آمدن انبیا را برای تربیت مردم دانسته و ارسال آنان را ازسوی خدا برای تهذیب مردم معرفی می نماید. ‏‏(صحیفه امام، ج7، ص285؛ نیز ر.ک: همان، ج7، ص531؛ همان، ج8، ص267)‏‏ ‏


حضورج. 81صفحه 82
‏ایشان در جای دیگر  با تأسی به مکتب انبیا، بر ضرورت پرداختن حوزه های علمیه و مراکز علمی به امر تربیت، تأکید می ورزد، و علم بدون تهذیب را خطرناک معرفی می کند. ‏‏(امام خمینی(ره)، جهاد اکبر، صص 11- 12)‏‏ از نظر امام غایت بعثت و آمدن انبیا، بدواً تزکیه و به دنبال آن تعلیم است. ‏‏(صحیفه امام، ج14،ص391)‏

 

انبیا  و رسالت نجات انسان از ظلمت

‏همان گونه که پیشتر یاد کردیم، از نظر امام، انسان، موضوع علم انبیاست، و تربیت انسان، برابر با حل همه مسائل و مشکلات است، ایشان در فرازهای دیگر از بیانات خود، نجات انسان را از ظلمت ها، گرفتاری ها، ظلم ها و ستمگری ها، به عنوان رسالت انبیا مطرح می نماید‏‏. (همان، ج 11، ص 264)‏‏ به گونه ای که همه انبیا از آدم تا خاتم، برای نجات انسان از تاریکی خود خواهی به سوی نور و خداخواهی آمدند. ‏‏(همان، ص 380)‏‏ بعثت انبیا برای این است که اخلاق، نفوس، ارواح و اجسام مردم و تمام این ها را از ظلمت ها نجات بدهند؛ ظلمات جهل و ظلم را کنار بزنند و به جای آن نور علم و عدالت بگذارند. ‏‏(همان، ج17، ص 435)‏‏ و انبیا تمام عمرشان را برای نجات انسان ها صرف کردند. ‏‏(همان، ج15، ص 494)‏‏  ‏


حضورج. 81صفحه 83
‏از نظر ایشان، منشأ همه گرفتاری ها و اختلاف ها، همین انانیت و خودخواهی است، همان چیزی که در انبیا نیست و رمز عدم اختلاف انبیا در همین نکته نهفته است. در این منظر انبیا برای زدودن همین خودبینی و خودخواهی ها آمدند تا آنها را از ظلمت خودخواهی به سوی نور خداخواهی سوق بدهند. از این نظر راز اینکه پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهلبیت پاکش(ع) بیشتر و پیشتر از خود به فکر دیگران بودند، در اثر خداخواهی آن ها بوده است. این همه هیاهویی که در عالم حاکم است همه برای خودخواهی و منفعت طلبی های سیری ناپذیر انسان، تحت تأ ثیر هواهای نفسانی است و این برخلاف مسیر پیامبران و اولیای الهی است، به گفته امام: ‏

‏«پیغمبر اکرم برای این کافرهایی که مسلمان ... و مؤمن نمی شدند غصه می خورد. در آیه شریفه هست که: «مثل این که می خواهی خودت را هلاک کنی برای اینها» ‏‏(صحیفه امام،ج11،ص381) ‏‏«‏‏لَعلَّّکَ باخِعٌ نَفسَکَ الاّ یَکُونُوا مُؤمِنینَ‏‏». ‏‏(شعراء /  3)‏

 

خدامحوری، سر عدم اختلاف انبیا

‏در مکتب انبیای الهی، موتور حرکت دهنده و مرکزیت فرماندهی، در ید قدرت الهی است، و معیار زندگی آنان، رضایت خدا است. و سر اینکه هیچگاه انبیای الهی دچار اختلاف نگشتند و همدیگر را تکذیب نکردند بلکه هریک از انبیای الهی، برنامه پیامبر قبلی را تکمیل نمودند همین روح خدا خواهی آنان است. امام خمینی نیز به این نکته اشاره و یک مسئله فرضی را مطرح می نماید که بر فرض اگر تمام انبیا و اولیا در یک محلی، جمع بشوند، هیچ وقت با هم نزاع نمی کنند؛ زیرا نزاع در اثر خودخواهی و برخاسته از نفس انسان است اما انبیا و اولیای الهی نفس را کشته و همه خدا را می خواهند. کسی که خدا را می خواهد نزاع ندارد. امام اینجا به زبان ساده یک قضیه منطقی را ترسیم می نماید: انبیا و اولیا نفس را کشته اند. چون نفس منشأ همه اختلاف ها است، هرکس نفس را بکشد به خدا خواهی روی آورده است. و جمعی که همه، خدا را بخواهند، هرگز دچار اختلاف نمی گردند. ‏


حضورج. 81صفحه 84
‏پس انبیا و اولیا دچار اختلاف و نزاع نمی شوند. به نظر امام منشأ نزاع و اختلاف، اصطکاک منافع است که هرکسی یک چیز را انحصاراً برای خود می خواهد. به قول امام: ‏

‏«این ... خودها تزاحم می کنند. این قدرت را می خواهد مال خودش باشد، آن هم قدرت را می خواهد مال خودش باشد. تزاحم می کنند. جنگ درمی آید. اگر مردم تربیت بشوند به تربیت انبیا که همه کتب آسمانی برای این تربیت آمده است، همه این نزاع ها از بین می رود. همه این گرفتاری هایی که برای بشر است از بین می رود.» ‏‏(صحیفه امام، ج 11، ص381) ‏‏«و اصولاً جنگ انبیا با اغیار برای از بین بردن سرکشی ها و انانیت ها بود.» ‏‏(همان، ج 12، ص507)‏

خود بینی و خود خواهی و خودکامگی نفس          جان را چو «روان» کرده زمین گیر و دگر هیچ

در بارگـه دوسـت نبـردیـــم و نــدیــم                      جـز نامـه سر بـسته به تقصیر و دگر هیــچ

‏(دیوان امام، ص 74، خرقه تزویر)‏

‏در جای دیگر خودپسندی را این گونه تصویر می نماید:‏

خودخواهی است و خود سری و خود پسندی است          حاصل ز عمرآن که، خودش قبله گاه شد

‏(دیوان امام، ص93، کتاب عمر)‏

‏از نظر امام، سلامتی و امنیت نسبی در دنیا به خاطر تعلیمات انبیا است؛ «اگر نبود این کوشش ‏


حضورج. 81صفحه 85
‏انبیا، بدتر از حیوانات به هم می ریختند [و جنایت می کردند] »‏‏(صحیفه امام، ج12،ص39؛ ر.ک: همان، ج16، ص500)‏‏ ؛ زیرا انسان موجودی است که اگر سر خود باشد، از همه حیوانات سرکش تر و بدتر است ‏‏(همان. نیز ر.ک: همان، ص 424‏‏) از نظر امام، انگیزه «‏‏انَارَبُّکُم الاَعلی‏‏» ‏‏(نازعات / 24)‏‏ گفتن اختصاصی فرعون نیست؛ این انگیزه در همه است و بعثت انبیا برای مهار این سرکشی ها و تزکیه انسان است. ‏‏(صحیفه امام، ج14، ص 390.)‏‏ و انبیا برای تربیت چنین موجودی آمده اند. تربیت انبیا، مایه نجات مردم از حد حیوانیت و آن جنون و قدرت طلبی و شهوت رانی که انسان دارد، شده است، ولی آن چه انبیا می خواستند، محقق نشد و علت آن نیز در جهل و جمود مردم نهفته است. از نظر ایشان، پیغمبر می خواست همه مردم را چون علی بن ابی طالب(ع) تربیت کند، ولی نمی شد. ‏‏(همان، ج12، ص424 ‏‏–‏‏ 426)‏‏ انبیا برای مهار افسار گسیختگی انسان های سرکش و آوردن آنان در تحت ضوابط، آمدند. ‏‏(همان، ج11، ص450)‏‏ تمام انبیا برای هدایت انسان از راه کج و باطل به صراط مستقیم الهی آمده اند که نهایت آن کمال مطلق(الله) است. ‏‏(همان، ج 14، ص 153 ‏‏–‏‏ 154)‏‏ انبیا به خاطر ادراک کامل خود، عشق به خدا و خلق او داشتند و از ضلالت انسان رنج می بردند. ‏‏(تقریرات فلسفه امام خمینی(س)، ج2، ص140)‏‏ پیغمبر اسلام برای این که مردم تربیت نمی شدند، غصه می خورد‏‏. (صحیفه امام، ج15، ص492)‏‏ انبیا آمدند تا انسان اسیر نفس نشود و تمام توجه او طبیعت نگردد. ‏‏(تقریرات فلسفه امام خمینی(س)،  ج3، ص31)‏‏ و اکثرآنان در تجرد حیوانی نمانند. ‏‏(همان، ص181)‏‏ از نظر امام، نجات انسان در رعایت اعتدال است، زیرا انبیا در حد اعتدال هم دعوت به دنیا هم دعوت به آخرت دارند. ‏‏(همان، ص191)‏‏ در مسائل دنیایی نیز، هدف انبیا کمال انسان است، زیرا انبیا اگر گاهی به طعام خاص ترغیب کرده یا تنفر داده است، توجه به استکمال وجود وصفات ذات انسان داشته اند. ‏‏(همان، ص36)‏‏ دستور انبیا به نکاح، عین توجه دادن مردم به عالم نور و کمال و تحدید شهوت مطلقه است. ‏‏(همان)‏‏ شأن انبیا همان توجه دادن به حق است و همه دعوت های انبیا و مرسلین در هرحکم و تحریص و ترغیبی، دعوت به حق و به کمال رساندن افراد انسانی است. ‏‏(همان، ص337 ‏‏–‏‏ 338)‏


حضورج. 81صفحه 86

Picture 5

روشهای عملی تعلیم و تربیت در مکتب انبیا

انبیا و مبارزه با حب نفس

‏انسان اگر ارتباط بنیادینش را باخدا حفظ نماید و جایگاهش را در بندگی خدا جستجو کند، عصاره هستی و دارای کرامت است. اما اگر به جای «خدامحوری» رو به «خودمحوری» بیاورد و رابطه اش را با خدا و خلق او فراموش نماید، هم در برابر خدا طغیان می کند و هم بر بندگان خدا ستم روا می دارد ‏‏(ورعی حب جاه و مقام از دیدگاه امام خمینی (س)، ص12)‏‏ پیامبران از جانب خدا بر انگیخته شدند تا نقش و جایگاه اصلی او را یادآوری نمایند. امام خمینی نیز به این واقعیت توجه کرده می گوید:‏

‏«اساس این گرفتاری هایی که بشر به آن مبتلاست، از زمان آدم صفی الله تا امروز و از ‏


حضورج. 81صفحه 87
‏امروز تا روز حشر، آن که بشر به آن مبتلاست و اساس تمام فسادها و جنگ ها و ظلم ها و تعدی ها و تجاوزها بر آن محور است، اساسش حب نفس است که شعبه هایی از این حب نفس و مظاهری که دارد که اگر ملاحظه بفرمایید، این مظاهری که پایه اش حب نفس است، بشر را به تباهی کشیده و می کشد و انبیا هم برای اصلاح این امر آمده اند.» ‏‏(صحیفه امام، ج16، ص 458)‏

 

انبیا و تربیت انسان ها با ساده زیستی در عین قدرت

‏از نظر امام خمینی، ساده زیستی از افتخارات و مزایای پیامبران الهی بوده است که در عین قدرت داشتن و وسعت دایره حکومت ایشان، با کمال سادگی و یک رنگی با مردم زمانة خویش می زیسته اند و مانند سلاطین و رؤسای جمهور فعلی دارای تشریفات کذایی نبودند. رسول اکرم(ص) با این که جزیره العرب و بعضی ممالک دیگر را تحت لوای حکومت خویش داشت- به تعبیر امام- به اندازه کلانتری یک ناحیه نیز تشریفات نداشته است. ‏‏(همان، ص177 ‏‏-‏‏178)‏‏ پیامبر طوری میان جمع می نشسته است که اگر کسی از خارج می آمد نمی توانست تشخیص بدهد که کدام پیغمبر و رئیس اینهاست و مسجدی که داشته نیز در کمال سادگی بوده است نه مثل مسجد فعلی. ‏‏(همان، ص 178)‏‏ ساده زیستی و روش ساده و بی تکلف در زندگی کسانی که در لباس پیشوا و یا مربی و معلم ابراز وجود می نماید و می خواهد بر پیروان و متعلمین خویش تأثیر بگذارد، بهترین روش ابراز سادگی و همرنگی با آنان است، همان چیزی که در زندگی انبیا و اولیای الهی مشهود و مسلم بوده است.‏

 

سِرِّحضور و دستور انبیا در همه حالات انسان

‏یکی از امتیازات مکتب توحیدی، بخصوص مکتب اسلام، حضور دستورات دینی در تمامی ابعاد وجودی انسان، اعم از بعد فردی و اجتماعی و مسائل دنیایی و اخـروی است. امام خمـینی، ‏


حضورج. 81صفحه 88
‏ضمن پرداختن به بحث عقل نظری و عقل عملی و برگشت عقل نظری به عقل عملی و بالعکس، سر حضور و دستور انبیا در تمامی مراحل تکوین و زندگی انسان را، انتظام تمامی ابعاد حیات انسان و ملکه شدن خداخواهی در وجود او معرفی می نماید و می گوید:‏

‏«انبیا... از اول کوشیدند تا عقاید الهیه جزء حقیقت انسان در همه مراتب شود؛ لذا انبیا حتی در مجلس عقد پدر و مادر حاضر می شوند و می کوشند تا علم و ایمان به خدا جزء حقیقت طفل گردد و در هیچ حالی و در هیچ فعلی، از انسان دست بردار نیستند ... و در هر حالی و در هر فعلی ولو فعل مباح هم باشد، انبیا با انسان کاردارند و دستور دارند و لااقلّ دستورش این است که می توانیم فعل مباح خود را مستحب بکنیم.» ‏‏(تقریرات فلسفه امام خمینی(س)، ج3، ص345 ‏‏–‏‏ 346)‏

‏از نظر ایشان، سلسله انبیای الهی همانند، تنظیم کنندگان این دنیا نیستند که صرفاً مسائل این جهانی و مادی انسان را در نظر داشته باشند، آن بزرگواران علاوه بر تنظیم منطقی زندگی دنیا، به نظم و ترتیب عالم آخرت انسان توجه جدی تر دارند. انبیا سعادت کامل انسان در عرصه های زندگی فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی انسان را می خواهند. ‏‏(همان)‏‏  از همین بابت است که به فرموده امام خمینی:‏

‏« [انبیا] ...جلوتر از انعقاد نطفه، سعادت بشر را در نظر داشته اند؛ چون دستور صفای وجودی آخرین فرد را- که در آخر مرتبه سلسله بشری مقارن با قیامـت کـبری ‏


حضورج. 81صفحه 89
‏است- در اولِ تکوّن خلقت بشر داده اند و دسـتور تطهیر اصلاب و ارحـام را داده اند، تا ‏

‏چه رسد که بگوییم: انبیا از اول طفولیت تا نزول به قبر، در هر فعلی با انسان سر و کار دارند.»  ‏‏(همان، ص346)‏

 

 انبیا و  شغل محوری آدم سازی

‏در نگاه توحید محور امام، آدم سازی، وظیفه محوری تمام انبیای الهی است، امام بارها بر این نکته تأکید ورزیده است. وی این مطلب را به خاطر اهمیت آن با عبارت های مختلف به مناسبت مطرح کرده است. از جمله می گوید:‏

‏«انبیا آمدند آدم درست کنند. اصل شغل انبیا غیر از این نیست که آدم سازی است. تمام نبوت ها، تمام کتاب های آسمانی، برای این آمده است که آدم درست کند؛ انسان درست کند؛ انسان با فضیلت.» ‏‏(صحیفه امام، ج7، ص 443)‏

‏ایشان در مناسبت های مختلف، با تعبیرات نه چندان متفاوت، این مضمون را درباره انبیا تکرارکرده است‏‏ ‏‏که ذکر همه آن ها مجال و ظرفیت وسیع تری می طلبد. ‏

‏از نگاه امام، حقیت قرآن و پیامبر متحد است، زیرا هر دو تجلی حق اند، لذا امام در برخی موارد قرآن را نیز کتاب انسان سازی یا آدم سازی معرفی می کند. ‏‏(صحیفه امام، ج4، ص 448)  ‏‏و در جایی، طرز حکومت اسلام را به ریاست پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع)، حکومت انسان سازی تلقی می کند. ‏‏(صحیفه امام، ج4، ص 395) ‏‏در مواردی اسلام را مکتب انسان سازی مطرح می کند. ‏‏(همان، ج3، ص 237، همان، ج4، ص8)‏‏ گاهی از مکتب های توحیدی به عنوان مکتب انسان سازی یاد می کند. ‏‏(همان، ج8، ص 108)‏‏ برگشت همه این گفته ها به یک حقیقت است که امام،  همه پیامبران را تربیت یافته خدا می داند که از سوی او برای تربیت و تعلیم انسان ها گسیل داشته شده اند. ‏‏(صحیفه امام، ج13، ص503)‏‏ کتاب هم دستورات الهی است؛ برنامه حکومت انبیا را نیز دستورات الهی شکل می دهد، و اسلام و مکتب های توحیدی نیز دستورنامه های الهی است که پیامبران و رسولان ‏


حضورج. 81صفحه 90
‏الهی از جانب خدای متعال برای هدایت انسان ها آورده اند. و این گونه برایند و خروجی همه این ها که از یک منبع سرچشمه می گیرد، همان انسان سازی است که اصل برنامه آن از سوی خدای متعال افاضه شده است و واسطه و ابلاغ کننده و مجری آن پیامبران الهی هستند. و انسانها نیز موظف به پیروی از آموزه هایی است که از مسیر انبیای الهی به آنها رسیده است. انسان در دنیای امروز، به شدت نیازمند مکتب تربیتی انبیای الهی بخصوص مکتب انسان ساز خاتم پیامبران هستند، اندک فاصله از این مکتب، آدمی را دچار انحراف و بداخلاقی میکند. امروزه بزرگترین چالش جهان به طور عام و دنیای اسلام به طور خاص، زاویه گرفتن از اخلاق نبوی است، زاویه ای که فضیلت های انسانی را نشانه رفته است.‏

 

نتیجه 

‏مسأله تعلیم و تربیت انسان ها در مکتب انبیای الهی به عنوان بخش مهم رسالت آنها مطرح است. پدیده تعلیم و تربیت در مکتب انبیا، توحید محور و شامل زندگی انسان در تمامی ابعاد مادی و معنوی، فردی و اجتماعی وی مطمح نظر است و به تعبیری، آدم سازی به عنوان شغل اساسی انبیا مطرح است. از نظر امام خمینی، عمده رسالت انبیا تعلیم و تربیت انسان الهی و رساندن آنان به قله های رفیع انسانیت و معرفت حق می باشد. ‏

‏در نظام تعلیم و تربیت انبیا، مدیریت ساختن انسان، متفاوت از یک کارخانه صنعتی و در ابعاد لایه های زیرین و معرفتی مورد توجه است و صرفا مسائل روزمره و زیست مادی انسان مطرح نیست. اسلام به عنوان جامع ترین برنامه هدایتی و دستورنامه نهایی الهی که توسط کامل ترین انسان و خاتم رسولان الهی، به بشر ارزانی داشته شده است. تمام زوایای زندگی انسان، قبل از انعقاد نطفه تا تکون انسان و بالاخره تا گور را در دستور کار دارد. و این گستردگی و فراگیری نظام تربیتی و آموزشی منحصر به فرد، مخصوص مکتب انبیا و اولیای الهی است که ریشه توحیدی دارد. سعادت واقعی انسان در پیروی از چنین مکتب فراگیر و ریزبین است، زیرا در ‏


حضورج. 81صفحه 91
‏مکتب انبیا، سعادت کامل انسان در زندگی مادی و معنوی، مورد توجه قرار گرفته است.‏

 

فهرست منابع

‏قرآن کریم.‏

‏نهج البلاغه.‏

‏1.‏ ‏ابن بابویه، محمد (شیخ صدوق)، خصال، ترجمه محمد باقر کمره ای، تهران، چاپ آسیا، چاپ هفتم، 1374.‏

‏2.‏ ‏اردبیلی، عبدالغنی، تقریرات فلسفه امام خمینی(س)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی(س)، 1381.‏

‏3.‏ ‏امام خمینی، روح الله، آداب الصلوة (آداب نماز)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ ششم، 1378 .‏

‏4.‏ ‏_____  ، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ ششم، 1381.‏

‏5.‏ ‏_____  ، جهاد اکبر یا مبارزه بانفس، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ سوم، 1373. ‏

‏6.‏ ‏_____  ، حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی(س)، (تبیان آثار موضوعی، دفتر چهل و پنجم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1384‏

‏7.‏ ‏_____  ، دیوان امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1379.‏

‏8.‏ ‏_____  ، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ بیست و پنجم، 1381.‏


حضورج. 81صفحه 92

‏9.‏ ‏_____  ، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1377. ‏

‏10.‏ ‏_____  ، شرح دعاء السحر (ترجمه سید احمد فهری) تهران، فیض کاشانی، 1376.‏

‏11.‏ ‏_____ صحیفه امام، (مجموعه 22 جلدی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1378.‏

‏12.‏ ‏_____  مصباح الهدایه الی الخلافة والولایة، ترجمه سید احمد فهری، [تهران]، پیام آزادی،1360.‏

‏13.‏ ‏_____  مصباح الهدایه الی الخلافة والولایة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1372..‏

‏14.‏ ‏_____  مصباح الهدایه الی الخلافة والولایة، ترجمه حسین مستوفی، تهران، موسسه چاپ و نشر عروج، 1389.‏

‏15.‏ ‏خمینی، روح الله، وصیتنامه سیاسی- الهی امام خمینی (س)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج، چاپ ششم، 1378‏

‏16.‏ ‏جلال الدین محمد بلخی، مثنوی معنوی، تصحیح نیکلسون، تهران، چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1366.‏

‏17.‏ ‏ورعی، جواد، حب جاه و مقام از دیدگاه امام خمینی (س)، تهران، عروج، 1387.‏

‎ ‎

Picture 2

حضورج. 81صفحه 93