مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین محمد محمدی ری شهری

‏ ‏

‏ حجة الاسلام والمسلمین محمد محمدی ری شهری

‏ ‏

‏ ‏

* لطفاً بفرمایید حضرت امام قبل از دورۀ قیام چه نظرهایی در مورد روحانیت‎ ‎داشتند؟

‏ بسم الله الرحمن الرحیم. برخلاف پندار کسانی که مسئولیت روحانیت را در‏‎ ‎‏گذشته منحصر به تحصیل، تحقیق، تبیلغ و فتوا می دانستند، امام روحانیت را امانت داران‏‎ ‎‏اسلام و احکام الهی می دانستند و بر این باور بودن که روحانیت باید برای حفظ احکام‏‎ ‎‏الهی و اجرای و پیاده کردن آن در جامعه برنامه ریزی کند.‏

‏ایشان در سال 1350 خطاب به جمعی از روحانیون می فرمایند: «این طور نیست که‏‎ ‎‏تنها وظیفۀ شما تحصیل مشتی الفاظ و مفاهیم باشد بلکه حفظ اسلام و احکام اسلام‏‎ ‎‏است که به شما سپرده شده و شما امین وحی الهی هستید».‏

‏انبیای الهی و امامان معصوم امانت داران اصلی احکام الهی هستند، در زیارت جامعۀ‏‎ ‎‏کبیره، اهل بیت(ع) با عنوان ‏«امناء الرحمن»‏  مخاطب قرار می گیرند. امام(ره) در زمان‏‎ ‎‏غیبت ولی عصر(عج) همین شأن را برای روحانیت قائل است.‏

‏این دیدگاه در واقع زمینه ساز نظام اسلامی بر مبنای ولایت فقیه و ورود روحانیت در‏‎ ‎‏مسائل سیاسی و حکومتی است. حفظ اسلام و احکام الهی بدون قدرت حکومتی‏‎ ‎‏امکان پذیر نیست.‏

‏امام در شرایطی که هیچ کس باور نمی کرد روحانیت با حمایت مردم بتواند حکومتِ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 349
‏ستم شاهی را ساقط کند و جمهوری اسلامی را تحقق دهد، در یک سخن رانی تاریخی‏‎ ‎‏در تبعیدگاهش نجف ـ که بعدها با نام ولایت فقیه چاپ و منتشر شد ـ خطاب به جامعۀ‏‎ ‎‏روحانیت می فرماید: «مأیوس نباشید، خیال نکنید این امر ـ حکومت اسلامی ـ نشدنی‏‎ ‎‏است ـ خدا می داند که لیاقت و عُرضۀ شما کم تر از دیگران نیست، اگر عُرضه، ظلم و آدم‏‎ ‎‏کشی باشد که البته ما ندرایم. آن مردک (یکی از مقامات دولتی رژیم سابق) وقتی که آمد‏‎ ‎‏(در زندان) پیش من... گفت: «سیاست عبارت است از بدذاتی، دروغ گویی و... خلاصه‏‎ ‎‏پدرسوختگی است و این را بگذارید برای ما!» راست هم می گفت، اگر سیاست از این ها‏‎ ‎‏است مخصوص آن ها می باشد، اسلام که سیاست دارد، مسلمانان که دارای سیاست‏‎ ‎‏می باشند، ائمه هدی(ع) که «ساسة العباد» هستند غیر این معنایی است که او می گوید، او‏‎ ‎‏می خواست ما را اغفال کند.... این ها از اول در ذهن شما وارد کردند که سیاست به معنای‏‎ ‎‏دروغ گویی و امثال آن می باشد تا شما را از امور مملکتی منصرف کنند و آن ها مشغول کار‏‎ ‎‏خودشان باشند.»‏

‏امّا آیا از دیدگاه امام روحانیون یعنی همۀ کسانی که در جامعه به عنوان روحانی‏‎ ‎‏شناخته می شوند، به طور مطلق از عهدۀ این مهم یعنی امانت داری احکام الهی بر‏‎ ‎‏می آیند بی تردید پاسخ منفی است.‏

اصناف روحانیون از دیدگاه امام:‏ با مراجعه به سخنان امام دربارۀ روحانیت ملاحظه‏‎ ‎‏خواهیم کرد که از دیدگاه ایشان کسانی که در جامعه به عنوان روحانی شناخته می شوند‏‎ ‎‏به چهار دسته تقسیم می گردند:‏

‏دستۀ اول: روحانیون وابسته به نظام های طاغوتی که امام از آن ها به آخوندهای‏‎ ‎‏درباری و وعاظ السلاطین تعبیر می فرمایند.‏

‏دستۀ دوم: روحانیون فاقد بینش صحیح اسلامی هستند و به دلیل تعصب و خود‏‎ ‎‏بزرگ بینی با هر نوع حرکت اصلاحیِ نو در جهت پیش برد جامعه مخالفت می کنند که‏‎ ‎‏امام آن ها را روحانیون متحجّر می نامد و بیش ترین گله را امام از این ها دارد.‏

‏دستۀ سوم: روحانیون بی تفاوت که هیچ گونه مسئولیتی در ارتباط با مسائل اصلی و‏‎ ‎‏ریشه ای اسلام در خود احساس نمی کنند.‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 350
‏دستۀ چهارم: روحانیت اصیل و پیش رو. امام این دسته را وارث انبیای الهی و‏‎ ‎‏امانت داران احکام اسلام می دانست و با کمک همین قشر از روحانیت انقلاب اسلامی را‏‎ ‎‏به ثمر رساند.‏

خطر روحانیون وابسته و متحجّر:‏ امام به همان میزان که از روحانیت اصیل و پیش رو‏‎ ‎‏دفاع می کرد، با روحانیون وابسته و متحجّر مخالفت بود و آن ها را برای اسلام و اهداف‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی خطرناک می دانست. ایشان در پیامی که در تاریخ 3 / 12 / 1362 خطاب‏‎ ‎‏به روحانیون سراسر کشور، مراجع بزرگوار و مدرسین حوزه های علمیه داشتند، پس از‏‎ ‎‏تبیین جایگاه و نقش عظیم روحانیت می فرماید: «البته این بدان معنا نیست که ما از همۀ‏‎ ‎‏روحانیون دفاع می کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدس نما و تحجّرگرا هم کم نبودند‏‎ ‎‏و نیستند. در حوزه های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی‏‎ ‎‏فعالیت دارند. امروز عده ای با ژست های تقدس مأبی چنان تیشه به ریشۀ دین و انقلاب و‏‎ ‎‏نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجّرگرایان و مقدس نمایان‏‎ ‎‏احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش‏‎ ‎‏خط و خال کوتاهی نکنند. این ها مروج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسول الله. آیا در‏‎ ‎‏مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود.» از نظر امام تعداد این دسته از‏‎ ‎‏روحانیون نه تنها اندک نبوده، بلکه بعد از انقلاب نیز قشر قابل توجهی از روحانیت را‏‎ ‎‏تشکل می دادند. تحلیل امام این است که: «وقتی استکبار از نابودی مطلق روحانیت‏‎ ‎‏مأیوس شد دو راه برای ضربه زدن انتخاب کرد: یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه‏‎ ‎‏خدعه و نفوذ. در قرن معاصر وقتی حربۀ تحدید و ارعاب کارگر نشد، راه های نفوذ را‏‎ ‎‏تقویت کرد؛ اولین و مهم ترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که‏‎ ‎‏متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه ای کارگرد شد تا جایی که دخالت در‏‎ ‎‏سیاست دونِ شأنِ فقیه و ورود در معرکۀ سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه‏‎ ‎‏می آورد.»‏

‏در این جا امام این قشر از روحانیت قبل از انقلاب را چنین توصیف می کند:‏

‏«خون دلی که پدر پیرتان از این دستۀ متحجّر خورده است هرگز از فشارها و‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 351
‏سختی های دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت‏‎ ‎‏در منطق ناآگاهان، غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که‏‎ ‎‏از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت نماید، حکاقت روحانی‏‎ ‎‏در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعضی افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و‏‎ ‎‏تکریم بود که حماقت از سر و پای وجودش ببارد و الاّ آدم سیاسی و روحانی کاردان و‏‎ ‎‏زیرک، کاسه ای زیر نیم کاسه داشت! و این از مسائل رایج حوزه ها بود.»‏

‏به نظر من، این دقیق ترین تصویری است که امام از روحانیت قبل از نهضت ارائه‏‎ ‎‏می دهد در ادامه می فرماید: «یاد گرفتن زبان خارجی کفر، و فلسفه و عرفان گناه و شرک‏‎ ‎‏به شمار می رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم مرحوم مصطفی از کوزه ای آب‏‎ ‎‏نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می گفتم. تردیدی ندارم که اگر همین روند‏‎ ‎‏ادامه می یافت وضع روحانیت و حوزه ها، وضع کلیساهای قرون وسطی می شد که‏‎ ‎‏خداوند بر مسلمین و روحانیت منّت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه ها را حفظ نمود.»‏

‏در ادامه امام بر این نکته تأکید دارند که: «آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما‏‎ ‎‏ضربه خورده است از هیچ قشر دیگری نخورده است! و نمونۀ بارز آن مظلومیت و غربت‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین(ع) است که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه ها را بیش از این‏‎ ‎‏تلخ نکنم، ولی طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه هم چنان باز است و‏‎ ‎‏شیوۀ مقدس مأبی و دین فروشی عوض شده است. شکست خوردگان دیروز سیاست‏‎ ‎‏بازان امروز شده اند. آن ها که به خود اجازه ورود در امور سیاسی را نمی دادند پشتیبان‏‎ ‎‏کسانی شده اند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته اند و غائله قم و تبریز با هماهنگی‏‎ ‎‏چپی ها و سلطنت طلبان و تجزیه طلبان کردستان تنها یک نمونه است که می توانیم ابراز‏‎ ‎‏کنیم‏‎[1]‎‏ که در آن حادثه ناکام شدند ولی دست برنداشتند و از کودتای نوژه سر درآورند.‏‎ ‎‏باز خدا رسوایشان ساخت.»‏

ویژگی های روحانیت اصیل و پیش رو:‏ ملاحظه دقیق سخنان نشان می دهد که ایشان‏‎ ‎‏برای روحانیت اصیل و پیش رو چند ویژگی قائل بود که حوزه های علمیه برای تربیت‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 352
‏روحانیونی با این ویژگی ها برنامه ریزی کنند:‏

1 - جامعیت علمی:‏ امام روحانیت را امانت داران اسلام و نگهبانان دین می دانست اما‏‎ ‎‏کدام روحانی می تواند از امانت احکام الهی پاسداری کند و برای پیاده کردن آن در‏‎ ‎‏جامعه برنامه ریزی کند؟ آیا هر کسی که فقه و اصول و فلسفه و کلام خواند و یا تدریس‏‎ ‎‏کرد می تواند پاسدار دین خدا باشد؟‏

‏پیامبر اسلام(ص) می فرمود: ‏«لایقوم بدین الله الا من حاطه من جمیع جوانبه؛‏ تنها آن کسی‏‎ ‎‏می تواند برای حفظ دین خدا قیام کند که از همه سو به آن احاطه داشته باشد.»‏

‏در حدیثی دیگر آمده: ‏«ان دین الله تعالی لن ینصره الا من حاطه من جمیع جوانبه؛‏ دین خدا‏‎ ‎‏را هرگز یاری نرساند مگر کسی که از همه سو آن را احاطه و نگهبان کند.»‏

‏امام دربارۀ ضرورت این ویژگی برای روحانیون می فرماید: «این جانب معقتد به فقه‏‎ ‎‏سنتی و اجتهاد هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم، اجتهاد به همان سبک صحیح‏‎ ‎‏است، ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست» و در ادامه می فرماید: «آشنایی‏‎ ‎‏به روش برخورد با حیله ها و تزویرهای فرهنگی حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید‏‎ ‎‏اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاست ها و حتی‏‎ ‎‏سیاسیون و فرمول های دیکته شده آنان و در کت موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب‏‎ ‎‏سرمایه داری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت برجهان را ترسیم می کند، از‏‎ ‎‏ویژگی های یک مجتهد جامع است.»‏

2 ـ تهذیب نفس:‏ علاوه بر جامعیت علمی یکی دیگر از ویژگی های مهم روحانیت‏‎ ‎‏اصیل که امام پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن، مکرر بر آن تأکید دارند‏‎ ‎‏تهذیب نفس است، در تاریخ 27 / 9 / 1359 در یک سخن رانی می فرمایند: «باید کوشش‏‎ ‎‏بشود در این حوزه های علمیه چه حال و چه بعدها که این ها را مهذّب کنند. در کنار علم‏‎ ‎‏فقه و فلسفه و امثال این ها، حوزه های اخلاقی حوزه های تهذیب باشد و حوزه های‏‎ ‎‏سلوک الی الله. تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را، از خودتان شروع نکنید و خودتان را‏‎ ‎‏تهذیب نکنید، شما نمی توانید دیگران را تهذیب کنید.»‏

3 ـ ساده زیستی: ‏یکی دیگر از ویژگی های روحانیت اصیل را امام ساده زیستی‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 353
‏می دانست و می فرمود: «زیّ اهل علم خودتان را حفظ کنید. درست مانند علمای گذشته‏‎ ‎‏ساده زندگی کنید، در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر، زندگیشان از حد معمولی‏‎ ‎‏مردم پایین تر بود و یا مثل آن ها بود. امروز سعی کنید زندگی تان از زیّ آخوندی تغییر‏‎ ‎‏نکند. اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود‏‎ ‎‏می شوید، برای این که مردم می گویند ببینید آن وقت که نداشتند مثل مردم زندگی‏‎ ‎‏می کردند امروز که دارند و دستشان می رسد از مردم فاصله گرفته اند.»‏

4 ـ حضور در صحنه مبارزه و خدمت به مردم:‏ از نظر امام روحانی واقعی و متعهد کسی‏‎ ‎‏است که در خدمت مردم باشد، و در هر سنگری که حضور او ضروری است حاضر‏‎ ‎‏باشد و در این باره این چنین به شهدای جامعه روحانیت افتخار می کند:‏

‏«خدا را سپاس می گذاریم که از دیوارهای مدرسه فیضیه گرفته تا سلول های مخوف و‏‎ ‎‏انفرادی رژیم شاه، و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعت، و از‏‎ ‎‏دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه ها و میادین مین، خون پاک شهدای حوزه و‏‎ ‎‏روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است.»‏

5 ـ مبارزه با سرمایه داران زالو صفت:‏ امام یکی دیگر از ویژگی های روحانیت اصیل را‏‎ ‎‏عزت نفس و نرفتن زیر بار منت سرمایه داران و پول پرستان می دانست و دراین باره‏‎ ‎‏می فرمود: «علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان از خوانین‏‎ ‎‏نرفته اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند و این ظلم فاحشی است که‏‎ ‎‏کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرف دار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک‏‎ ‎‏کاسه است و خداوند کسانی را که این گونه تبلیغ کرده یا چنین فکر می کنند، نمی بخشد.‏‎ ‎‏روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی‏‎ ‎‏نداشته و نخواهد داشت. آن ها با زهد و تقوا و ریاضت درس خوانده اند و پس از کسب‏‎ ‎‏مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهی دستی و عدم تعلق به‏‎ ‎‏تجملات دنیا زندگی کرده اند و هرگز زیر بار منّت و ذلّت نرفته اند.» ‏

‏امام از روحانیت اصیل با این ویژگی ها دفاع می کرد و در برابر کسانی که اسلام منهای‏‎ ‎‏روحانیت را مطرح می کردند سخت می ایستاد و می فرمود: «اسلام منهای روحانیت مثل‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 354
‏طب به استثنای طبیب است. این که اسلام را تا این جا رسانده همین طبقه بوده و شما الان‏‎ ‎‏موظف هستید که اسلام را با قدرت به نسل های آینده تحویل بدهید.»‏

‏قبل از خرداد 1342 عده ای می گفتند: روحانیت نیز باید مثل سایر قشرها شغل های‏‎ ‎‏مختلف داشته باشند، ظاهراً اولین کسی که این مسئله را مطرح کرد کسروی بود، امام در‏‎ ‎‏کتاب «کشف اسرار» با اشاره به این مسئله می فرمایند: «ما اگر بخواهیم دین داری را در‏‎ ‎‏میان توده رواج دهیم و با آن خدمت های خیلی برجسته، هم به مردم و هم به کشور‏‎ ‎‏بکنیم، باید بگوییم حزب روحانی یک حزب جداگانه است.»‏

* لطفاً درباره ضعف هایی که هنوز در قشری از روحانیت باقی مانده و ممکن است‎ ‎روحانیت اصیل را در انزوا قرار بدهد مقداری صحبت بفرمایید. 

‏ ضعف های روحانیت در گذشته را به چند بخش می توان تقسیم کرد:‏

‏1 ـ مدیریت داخلی حوزه های علمیه؛‏

‏2 ـ تأمین نیازهای روزافزون فرهنگی جامعه به خصوص نسل جوان؛‏

‏3 ـ برخورد با نظام های حاکم، و به طور کلی سیاست گریزی؛‏

‏4 ـ گسستگی از دانشگاه.‏

‏وقتی به 38 سال پیش که من وارد حوزه شدم برگردیم، ملاحظه خواهیم کرد‏‎ ‎‏طلبه هایی که ملاّ می شدند و به درد مردم می خوردند در واقع خودرو بودند؛ یعنی حوزه‏‎ ‎‏برای پرورش آن ها برنامه نداشت و با تشخیص خودشان تصمیم می گرفتند که چگونه‏‎ ‎‏پرورش پیدا بکنند. گفته می شد: «نظم روحانیت در بی نظمی است» و کم تر حاضر بودند‏‎ ‎‏زیر بار نظم بروند، حوزه علمیه برنامه ای مشخص برای رشد معنوی و تهذیب نفس‏‎ ‎‏طلاب نداشت. نیازها و انتظارات مردم خیلی فراتر از حاصل کار حوزه بود، افراد اندکی‏‎ ‎‏مانند شهید مطهری، شهید بهشتی احساس می کردند که باید حوزه پاسخ گوی نیاز نسل‏‎ ‎‏جوان و دانشگاه های امروز باشد، ولی اقدامات آن ها فردی بود و حوزه برنامه ای برای‏‎ ‎‏پاسخ گویی به نیازها نداشت، سیاست گریزی و دخالت نکردن در امور سیاسی که در‏‎ ‎‏سخنان امام هم اشاره شد یکی دیگر از کاستی های مهم حوزه بود که واقعاً نمی توانست‏‎ ‎‏پاسخ گوی نیازهای روز افزون جامعه در این زمینه باشد.‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 355
پاکسازی و تصفیه حوزه ها: ‏پاکسازی حوزه و روحانیت از عناصر بی تفاوت، متحجر‏‎ ‎‏وعّاظ السلاطین، نکته ای بود که امام به آن عنایت داشت و می فرمود: «همان طور که‏‎ ‎‏پاکسازی و تصفیه در همه ارگان های دولتی اعم از کشوری و لشکری لازم است، در‏‎ ‎‏حوزه ها و دانشگاه ها که همگام با حوزه ها هستند و هردو از ویژگی خاصی برخوردارند،‏‎ ‎‏تصفیه و پاکسازی مهم تر است. با تصفیه این دو پایگاه جمهوری اسلامی به رشد و ترقّی‏‎ ‎‏خود ادامه می دهد و با انحراف این دو، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از مسیر خود‏‎ ‎‏منحرف می شود.»‏

‏قبل از انقلاب برای تصفیه کردن روحانیت قدرتی نبود ولیکن بعد از انقلاب باید آن را‏‎ ‎‏جزء ره نمودهای عمل نشده امام در حوزه به حساب آورد. و متأسفانه افرادی هم که‏‎ ‎‏تصفیه و خلع لباس شده بودند مجدداً در حوزه حضور پیدا کردند. ‏

دادگاه ویژه روحانیت:‏ یکی از نکاتی که بعد از انقلاب امام به آن عنایت داشت این بود‏‎ ‎‏که دستگاه های اطلاعاتی و قضایی با روحانیون متخلف برخورد کند که دستور تشکیل‏‎ ‎‏دادگاه ویژه روحانیت به همین منظور است. سال اول یا دوم وزارت اطلاعات بود که به‏‎ ‎‏ایشان عرض کردم: دستگاه قضایی ما در شرایط حاضر از برخورد با برخی روحانی نماها‏‎ ‎‏ناتوان است، شما توصیه بفرمایید که شورای عالی قضایی بخش ویژه ای از تشکیلات‏‎ ‎‏قضا را به آن اختصاص بدهند. ‏

‏ایشان پذیرفتند و چندبار توصیه کردند ولی انجام نگرفت تا این که مسئله ای راجع به‏‎ ‎‏فساد اخلاقی یکی از روحانیون پیش آمد که مقام معظم رهبری (که در آن وقت رئیس‏‎ ‎‏جمهور بودند) موضوع را با امام درمیان گذاشتند و تأکید کردند که در این موارد‏‎ ‎‏تشکیلات ویژه ای لازم است تا بتواند با این گونه مسائل برخورد جدّی کند. در آن جا امام‏‎ ‎‏احساس ضرورت کردند و دادگاه ویژه روحانیت را به وجود آوردند. ‏

ایجاد نظم و انضباط در روحانیت: ‏امام با این شعار که «نظم روحانیت در بی نظمی است»‏‎ ‎‏مخالف بود و می فرمود: «یکی از امور مهمی که مورد توجّه بزرگان و علمای حوزه علمیه‏‎ ‎‏قم بوده است لکن عمل مثبتی درباره آن انجام نگرفته، ایجاد نظم و انضباط در حوزه ها‏‎ ‎‏است که لازم است حوزه علمیه قم شروع شود و به طور جدّی و اساسی عمل بشود.»‏


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 356
‏در حال حاضر هرچند گام هایی در این زمینه برداشته شده است، لیکن تا رسیدن به‏‎ ‎‏نقطه مطلوب و عملی شدن فرمایش امام، فاصله زیادی داریم. ‏

کادرسازی برای نظام: ‏نکته دیگری که امام دربارۀ روحانیت مورد توجه قرار داده اند‏‎ ‎‏مسئله کادر سازی برای نظام است. در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی نیاز به‏‎ ‎‏نیروهای روحانی دارد حوزه باید برای کادر سازی برنامه داشته باشد. ‏

‏امام در این زمینه در تاریخ 18 / 9 / 1360 می فرمایند: «مدرسین حوزه ها، خصوصاً‏‎ ‎‏حوزه علمیه قم، فضلای حوزه های قم و مشهد و سایر حوزه ها باید ترتیبی بدهند که این‏‎ ‎‏احتیاجی که در سراسر کشور به ملاّ هست، به مبلّغ هست، به قاضی هست این را رفع‏‎ ‎‏کنند. افرادی بیایند در حوزه ها و بروند، باید رفت و آمد باشد؛ یک دسته معلم و مدرّس‏‎ ‎‏وقتی که آمدند و کار خودشان را انجام دادند خودشان را موظف بدانند که بروند و در‏‎ ‎‏بین مردم تبلیغ کنند یک جا متورم نشوند در یک جا، این طور نباشد که یک سری در‏‎ ‎‏حوزه به هیچ نحوه فعالیت نداشته باشند و با این وجود بمانند. این به حسب وضع کشور‏‎ ‎‏ما مشروع نیست. امروز کسانی که کار خودشان را تمام کردند، تحصیل خودشان را تمام‏‎ ‎‏کردند لکن در حوزه ها فعالیت تدریسی و فعالیت های تبلیغی و این ها را ندارند، این ها‏‎ ‎‏باید بروند در بلاد دیگر که محتاج هستند، در آن جا ادای وظیفه بکنند.»‏

‏متأسفانه باید بگوییم که در شرایط فعلی نه حوزه های علیمه و نه هیچ ارگانی این‏‎ ‎‏مسئولیت را به عهده نمی گیرد و این یکی از ضعف های جدّی است.‏

تخصصی شدن حوزه: ‏نکته دیگری که امام دربارۀ حوزه ها مطرح کردند مسئله تخصصی‏‎ ‎‏شدن حوزه است. ایشان حدود دو ماه پس از پیروزی انقلاب در این باره می فرمایند:‏

‏«همان طور که قرآن ابعاد گوناگون دارد حسب ابعادی که انسان دارد، علما هم باید‏‎ ‎‏ابعاد مختلف داشته باشند در تألیف، حسب ابعادی که اسلام دارد و حسب ابعادی که‏‎ ‎‏انسان دارد. البته یک نفر نمی تواند همه این ابعاد را جواب گو باشد لکن یک حوزه مرکب‏‎ ‎‏از ده هزار نفر یا حوزه های مرکب از مثلاً سی هزار نفر، این ها می توانند دسته دسته‏‎ ‎‏باشند و هر دسته یک بُعدی را اداره بکند، یکی جهات عقلی را و یکی جهات سیاسی‏‎ ‎‏را، یکی جهات این هایی که همه در اسلام است. همه این جهات در اسلام است و باید‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 357
‏حوزه ها آن طور باشند.»‏

‏در زمینه تخصصی شدن حوزه حرکت هایی شروع شده است اما ما تا نقطه مطلوب‏‎ ‎‏فاصله داریم. ‏

پیوند حوزه و دانشگاه:‏ نکته دیگر مسئله پیوند حوزه و دانشگاه است که امام فوق العاده‏‎ ‎‏نسبت به آن حساس بودند و در توصیه های مختلف این مسئله را مطرح می کردند که به‏‎ ‎‏یک نمونه از آن اشاره می کنیم:‏

‏«باید توجه داشته باشیم، باید دانشگاه ها و مدارس و همه جا توجه داشته باشند،‏‎ ‎‏دانشگاه پیوند خودش را با فیضیه محکم کند و فیضیه پیوستگی خودش را با دانشگاه.‏‎ ‎‏شما دو قشری هستید که اگر شما اصلاح بشوید، اصلاح می شود ملت ها و اگر خدای‏‎ ‎‏نکرده، خدای نخواسته، شما اصلاح نشوید، یا منزوی بشوید، مملکت تان و کسانی که‏‎ ‎‏می توانند در مملکت کاری بکنند منزوی خواهند شد، و قدرت هایی که منابع ‏‏خودشان را‏‎ ‎‏از دست داده اند به میدان می آیند و یک حکومت وجیه الملّه می آورند روی کار.»‏

‏برای این ره نمود امام هم برنامه ریزی لازم نشده است و متأسفانه روز به روز فاصله‏‎ ‎‏حوزه و دانشگاه بیش تر می شود. باید به دور از شعار، برای تحقق ره نمود امام حوزه راه‏‎ ‎‏عملی پیدا کند. ‏

* به نظر شما امام برای جبران این ضعف ها، در چه مواردی تأثیر گذاشتند؟

‏ امام در همه عرصه هایی که نیاز به تأثیرگذاری در روحانیت بود کم و بیش تأثیر‏‎ ‎‏داشتند اما مهم ترین اثری که امام در حوزه های علمیه بلکه در جهان اسلام داشت در‏‎ ‎‏عرصه سیاسی یعنی جا افتادن نظریه حکومت اسلامی بود، از طریق این نظریه بود،‏‎ ‎‏دیانت با سیاست در جهان اسلام آمیخته شد. البته در عرصه های علمی، فرهنگی،‏‎ ‎‏اجتماعی و همه عرصه ها امام در جامعه و جامعه روحانیت اثر گذاری داشت، ولی به‏‎ ‎‏نظر من مهم ترین اثرگذاری امام در این اصل بود. ‏

* امام می فرمودند: «کسانی که متحجران دیروز بودند، سیاست بازان امروز‎ ‎شده اند» به نظر شما حد اعتدال کجاست تا دخالت در سیاست، سیاست بازی تلقّی‎ ‎نشود؟


کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 358
‏ مرز اعتدال، سیاست به مفهوم اسلامی آن است، سیاستمداران منافع شخصی و‏‎ ‎‏گروهی خود را مدّنظر دارند، از این رو کسانی که در لاک تحجّر فرو رفته بودند امروز به‏‎ ‎‏زعم خود واردشدن در بازار سیاست را به سود خود می بینند سیاستمدار می شوند. اما‏‎ ‎‏سیاستمدار اسلامی به چیزی جز پیشرفت اسلام نمی اندیشد.‏

* عده ای از کلام امام چنین برداشت می کنند که: برخی قبلاً سیاست را حرام‎ ‎می دانستند، ولی الان سیاست را در خودشان منحصر می کنند و بعضی تحلیلشان این‎ ‎است که افراد متحجّر وقتی منافع خود را در دوری از سیاست می دیدند، سیاست‎ ‎گریزی شعار اصلی آن ها بوده ولی اگر با ورود در سیاست بتوانند در منافع شخصی یا‎ ‎گروهی موفق بشوند سیاست را در خودشان منحصر می کنند و می گویند افراد عادی‎ ‎جامعه حق ندارند در سیاست دخالت کنند. این نکته را شما چگونه بیان می فرمایید؟

‏ در واقع این هم به همان نکته ای که اشاره کردم برگشت می کند؛ یعنی اگر آن موقع‏‎ ‎‏در برابر مبارزین می ایستادند، انگیزه اصلی آن ها تأمین منافع شخصی یا گروهی بود. آنان‏‎ ‎‏احساس می کردند که با این اقدام و این نوع موضع گیری آن اهداف تأمین می شود و الان‏‎ ‎‏که به نحو دیگری می توانند منافع خودشان را تأمین بکنند این راه را انتخاب می کنند.‏

* یعنی در واقع می شود گفت یک قضیه شخصی بود نه این که حضرت امام‎ ‎بخواهند با این جملات یک طرز فکری را معرفی کنند؟

‏ همین طور است و راه حل آن در نظر امام تهذیب نفس می باشد. ‏

* به نظر شما چه مقدار از اهداف امام در حوزه ها و در روحانیت تحقق پیدا کرد؟

‏ من تصوّر می کنم اهداف آن گونه که شایسته است در حوزه ها تحقق نیافته، مواردی‏‎ ‎‏مثل: تصفیه حوزه ها از عناصر ناصالح، نظم دادن به حوزه ها، مسئله بسیار مهم تهذیب‏‎ ‎‏نفس و مسئله ساده زیستی هنوز به نقطه مطلوب نرسیده است. ‏

* چه کسانی را می توان با ویژگیهای مورد نظر امام به عنوان مصادیق اسوه های‎ ‎روحانیت از آن ها نام برد؟

‏ به طور موجز، اسوه های روحانیت از دیدگاه امام کسانی هستند که علاوه بر‏‎ ‎‏جامعیت علمی و بینش سیاسی، نفس خود را تهذیب کرده باشند و در خدمت مردم‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 359
‏باشند، افرادی مانند مدرس رضوان الله تعالی علیه. ‏

* شما رابطه قدرت طلبی و تهذیب نفس را چگونه ارزیابی می کنید؟

‏ اگر کسی مهذّب باشد دیگر قدرت طلب نمی شود. امام در وصیت نامه اخلاقی شان‏‎ ‎‏به مرحوم حاج احمد آقا می فرمایند: «سعی کن که در این جهان به پیروزی در جهاد اکبر‏‎ ‎‏که جهاد با نفس است، یا به بعضی از مراحل آن دست یابی که اگر انسان به این پیروی‏‎ ‎‏برسد همه چیز و همه کس اصلاح می شود.»‏

* آیا در مسئله تهذیب نفس بین افراد عادی و کسانی که بر اریکه قدرت نشسته اند‎ ‎فرق هست؟ چگونه می توان برای کسانی که قدرت را در دست دارند برنامه تهذیب‎ ‎نفس نوشت و اجرا کرد؟

‏ برنامه تهذیب نفس برای کسانی که به قدرت رسیده اند با کسانی که به قدرت‏‎ ‎‏نرسیده اند یکی است؛ برنامه تهذیب نفس مخالفت با هواها و انگیزه های نفسانی و‏‎ ‎‏شیطانی است ولی وقتی انسان به قدرت رسید اجرای این برنامه دشوار می شود لذا امام‏‎ ‎‏تأکید می فرمایند که قبل از رسیدن به قدرت، روحانیون تهذیب نفس کنند. وقتی انسان به‏‎ ‎‏قدرت و شهرت رسید و ریشه های اخلاق زشت در او رسوخ کرد خیلی مشکل است،‏‎ ‎‏انسان بر نفس خودش غلبه کند و خودسازی نماید، در اوایل طلبگی باید برای تهذیب‏‎ ‎‏نفس خودش، برنامه داشته باشد. پس از رسیدن به قدرت ریشه های اخلاقی زشت‏‎ ‎‏چنان در وجود مستحکم می شود که عادتاً خودسازی ممکن نیست. حوزه ها باید برای‏‎ ‎‏پرورش روحانیون مهذّب از ابتدا برنامه ریزی کنند، البته در هر حال باید انسان مأیوس‏‎ ‎‏نباشد. ‏

* دخالت روحانیت در سیاست قبل از پیروزی انقلاب به شکل دخالت در مبارزات‎ ‎و ارشاد مردم و تبلیغ بود اما بعد از پیروزی انقلاب و اقبالی که از طرف مردم به اصل‎ ‎اسلام شده است فکر می کنید از نظر حضرت امام شکل عملی دخالت روحانیت در‎ ‎سیاست ـ بصورت تئوریک نه در موارد ضروری ـ چگونه باید باشد؟

‏ امام قبل از پیروزی و در آغاز پیروزی انقلاب، نظرشان این بود که روحانیت در‏‎ ‎‏امور اجرایی حکومتی دخالت نکنند و شأن روحانیت را شأن نظارتی می دانستند ولی‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 360
‏بعد از آن جریان هایی که توسط لیبرال ها و ملّی گرا پیش آمد نظر امام عوض شد و به‏‎ ‎‏شدت با کسانی که روی نظریه سابق ایشان تکیه داشتند برخورد می کردند. ‏

* به طور کلی یا در واقع ضرورت؟

‏این مسئله مهم را مقداری توضیح می دهم. حضرت امام قبل از انقلاب در نجف‏‎ ‎‏می فرمودند که: «من و سایر روحانیون پستی را اشغال نمی کنیم، وظیفه روحانیون ارشاد‏‎ ‎‏دولت هاست» ولی بعداً امام از این نظر خود برگشتند که، علت آن را (مورخ‏‎ ‎‏3 / 10 / 1359) چنین بیان می کنند: «اما یک وقت که در نجف بودیم این کلمه را گفته ایم:‏‎ ‎‏علما مرتبه و شأن آن ها بالاتر از این است که داخل بشوند در امور اجرایی، لیکن در وقتی‏‎ ‎‏که افرادی باشند که آن افراد متعهد به اسلام باشند و بتوانند کارها را روی موازین‏‎ ‎‏اسلامی اجرا کنند، این که اگر هیچ کس هم نباشد و یا اشخاصی باشند که نتوانند روی‏‎ ‎‏مجاری اسلامی عمل کنند یا نخواهند روی مجاری اسلامی عمل کنند باز هم آقایان‏‎ ‎‏بروند کنار بنشینند و تماشاچی باشند که آن ها ما را بکشانند به آن جایی که خودشان‏‎ ‎‏می خواند.»‏

‏از این پس امام مکرر با کسانی که معتقد بودند روحانیون نباید در کارهای اجرایی‏‎ ‎‏سیاسی دخالت بکنند برخورد می کردند. در تاریخ 20 / 4 / 1359 و نیز در تاریخ‏‎ ‎‏4 / 8 / 1360 تأکید می کنند که روحانیون از کارهای اجرایی کنار نکشند، و در تاریخ‏‎ ‎‏10 / 4 / 1360 تأکید می کنند که روحانیون باید در صحنه باشند و می فرمایند: ‏

‏«باید همه این حرف های نامربوطی که زده بودند و شما را می خواستند از دخالت در‏‎ ‎‏امور جامعه کنار بگذارند، همه را پشت سر بگذارید و گذاشته اید پشت سر. علمای اعلام‏‎ ‎‏نباید بروند کنار بنشینند تا مقدرات آن ها در آمریکا تدوین بشود و یا در شوروی تدوین بشود.»‏

‏مجدداً در سال 1360 می فرمایند: «منافات ندارد که فقیه باشد، دخالت در امور‏‎ ‎‏مسلمین هم بکند، هیچ باهم منافات ندارد.»‏

‏و در 20 / 9 / 1362 می فرماید: «امروز ما می گوییم مادام که احکام اسلام پیاده نشده‏‎ ‎‏است و افراد صالحی نداشتیم تا طبق اسلام عمل کنند، علما باید مشغول به کارهایشان‏‎ ‎‏باشند. این شأنی برای علما نیست که ریاست جمهوری یا پست دیگری داشته باشند،‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 361
‏چون وظیفه است به این کارها می پردازند.»‏

‏از مجموع فرمایشات ایشان به این نتیجه می رسیم: در صورتی که غیر روحانی‏‎ ‎‏می تواند کارهای اجرایی حکومت را انجام دهد، روحانیت نباید در این کارها دخالت‏‎ ‎‏کند. نکته مهم این است که روحانیون باید زمینه ای فراهم کنند که غیر روحانیون کارهای‏‎ ‎‏اجرایی را به دست بگیرند. از دیدگاه امام، شأن روحانیت، شأن نظارت است، محبوبیت‏‎ ‎‏و موقعیت روحانیت برای هدایت جامعه، باید برای همیشه محفوظ بماند. در انجام‏‎ ‎‏کارهای اجرایی به طور طبیعی مشکلات جامعه به روحانیت منتسب می شود و در نتیجه‏‎ ‎‏از محبوبیت کاسته می گردد. ‏

‏امام می خواهد پایگاه روحانیت که یک پایگاه مردمی است برای همیشه حفظ شود،‏‎ ‎‏اما در جایی که مسئله مهم تری وجود دارد و اساس نظام اسلامی در خطر است امام‏‎ ‎‏ورود روحانیون را در امور اجرایی سیاسی ضروری می داند، ولی این نکته نباید فراموش‏‎ ‎‏شود که روحانیت باید زمینه را فراهم کند تا کارها به تدریج به غیر روحانی واگذار شود و‏‎ ‎‏ما باید اعتراف کنیم در این زمینه ما ضعیف عمل کردیم و کادرسازی نکردیم، این نیز از‏‎ ‎‏ره نمودهای عمل نشده امام است. ما باید کاری کنیم که محبوبیت روحانیت در دل مردم،‏‎ ‎‏برای همیشه باقی بماند و این با حضور روحانیت در کارهای اجرایی منافات دارد. ‏

* اصولاً نظر امام راجع به حزب به ویژه حزب گرایی روحانیت چه بوده است و‎ ‎این که برخورد امام با حزب جمهوری اسلامی و در نهایت انحلال آن، آیا به خاطر‎ ‎ویژگی های این حزب یا آن دوران ها بوده یا این که کلاً حزب گرایی و تشکیل حزب را‎ ‎برای روحانیون نمی پسندیدند؟

‏ از مجموع سخنان امام به روشنی استفاده می شود که ایشان وارد شدن روحانیت را‏‎ ‎‏در دسته بندی های سیاسی اصولاً نمی پسندیدند و مایل بودند که روحانیت نسبت به‏‎ ‎‏همه جریان های سیاسی، حالت پدری و ارشاد و هدایت داشته باشد. در رابطه با تشکیل‏‎ ‎‏حزب در دو مقطع می شود دیدگاه های امام را ارزیابی کرد: در ابتدا که حزب جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی شروع به کار کرد امام نسبت به حزب دیدگاه مثبتی داشت و غیر از کمک های‏‎ ‎‏مادی حتی به صورت علنی هم حمایت می کردند ولی به تدریج نظرشان عوض شد و‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 362
‏صریحتاً اعلام فرمودند که من حمایت نمی کنم. استدلال ایشان این بود که من نمی دانم‏‎ ‎‏بعد از من چه می شود و آینده حزب چیست و بالاخره پایین کشیدن فتیله حزب را مطرح‏‎ ‎‏کردند و امام هم پذیرفتند. حزب منحل نشد و الان هم رسمیت دارد، ولی در واقع با‏‎ ‎‏همان دیدگاهی که حضرت امام داشتند منعطل است. به طور کلی امام دوست داشتند که‏‎ ‎‏روحانیت منش خود ایشان را در مسائل سیاسی داشته باشند؛ یعنی روحانیت به گونه ای‏‎ ‎‏حرکت بکند که با مردم درگیر نشود، وارد شدن روحانیون در دسته بندی های سیاسی‏‎ ‎‏طبیعتاً درگیری می آفریند ـ لااقل در بخشی از مردم ـ و امام این را برای روحانیت‏‎ ‎‏نمی پسندیدند. ‏

* حالا این سؤال مطرح است که آیا حضرت امام بر این نظر بودند که روحانیون در‎ ‎سطوح مختلف جامعه ـ غیر از رهبر و روحانیون سطح بالا ـ می توانند تشکیل گروه‎ ‎بدهند و یا از دیدگاه خاصی دفاع کنند و احیاناً در به حاکمیت رساندن دیدگاهی تلاش‎ ‎کنند یا این که نه، روحانیت چون هدایت معنوی جامعه را به عهده دارد باید از‎ ‎تشکل های مختلف بپرهیزد، هرچند آن امر صحیح هم باشد؟

‏ در اواخر عمر پر برکت امام که تقریباً دو سال از تشکیل مجمع روحانیون گذشته‏‎ ‎‏بود من خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم: شاید مصلحت نباشد که به این شکل، بین‏‎ ‎‏روحانیون جدایی باشد تا جایی که حتی این اختلافات به جلسات خانواده ها و خانم های‏‎ ‎‏روحانیون هم کشیده شده و می گویند که این «یتی» است و او «یونی». بعد مقداری که‏‎ ‎‏توضیح دادم امام نگذاشتند من حرف هایم تمام بشود و فرمودند: نه، من در این مورد‏‎ ‎‏اعتقادم این است که این ها باید باشند و دیگر اجازه ندادند من بقیه حرف هایم را بگویم. ‏

‏من تصوّر می کنم امام در اواخر عمر شریفشان احساس کردند که سلیقه های سیاسی‏‎ ‎‏مختلف را نمی توانند در یک مجموعه از روحانیون خلاصه بکنند و این خلاصه کردن،‏‎ ‎‏سبب می شود که لااقل بخشی از مردم یا جوانان احساس کنند که نمی توانند با روحانیت‏‎ ‎‏کار بکنند و همین سبب شد که اجازه بدهند مجمع روحانیون مبارز هم تشکیل بشود.‏‎ ‎‏بنابر این جمع میان فرمایشات امام این می شود که اگر جامعه روحانیت بتواند همه‏‎ ‎‏سلایق سیاسی را تحت پوشش خودش قرار دهد اولوّیت با این است که در رابطه با‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 363
‏هدایت های سیاسی که از طریق جامعۀ روحانیت نسبت به مردم داده می شود فقط یک‏‎ ‎‏تشکیلات وجود داشته باشد ولی اگر نتوانند همه سلایق سیاسی را در جامه تحت‏‎ ‎‏پوشش قرار بدهند، طبیعتاً امام ترجیح می دادند روحانیت به گونه دیگری عمل کنند. ‏

* با توجه به این که قانون اساسی از تشکیل احزاب حمایت کرده و امام آن را امضا‎ ‎نمودند و هم چنین در مصاحبه های خود می فرمودند که کلیّه احزاب برای فعالیت های‎ ‎سیاسی آزاد هستند، حال این سؤال مطرح است که آیا حضرت امام با توجه به‎ ‎مقتضیات آن زمان چنین دیدگاهی را طرح کردند یا این که این دیدگاه برای زمان های‎ ‎بعدی هم قابل تعمیم است؟

‏ به همین شکلی که توضیح دادم به صورت ترتب دیدگاه امام قابل تعمیم است ؛‏‎ ‎‏بدین معنا که جامعه روحانیت به مفهوم عام نه به صورتی که امروز مطرح است، اگر‏‎ ‎‏بتواند همه سلایق سیاسی را در خود جا دهد قطعاً مصلحت نظام اسلامی یک تشکل‏‎ ‎‏است و الا راهی جز تعدد تشکل ها نیست. ‏

* سؤال دیگر دربارۀ مسئله ارتزاق روحانیون و نحوه ارتزاق آن ها است. در طول‎ ‎دوران بعد از انقلاب عده ای روحانیون را مرتبط با سرمایه داران بزرگ یا حامی آن ها‎ ‎قلمداد می کردند که امام در یکی از سخن رانی ها آن را ظلم فاحش نامیدند، حال با‎ ‎توجه به این که زمینه های مختلفی برای ارتزاق روحانیون فراهم است به نظر شما‎ ‎دیدگاه حضرت امام در این مورد چیست؟

‏ جمعی از روشن فکرنماها از چهل ـ پنجاه سال پیش معتقد بودند که روحانی بودن‏‎ ‎‏اصولاً شغل نیست و باید در ضمن شغل های دیگر، هدایت مردم را هم به عهده داشته‏‎ ‎‏باشند و به همین جهت برای اداره روحانیت بودجه خاصّی نیاز نیست و فکر می کردند‏‎ ‎‏در این صورت روحانیت چیزی از مردم نخواهد گرفت و می تواند آن گونه که شایسته‏‎ ‎‏است دیدگاه های واقعی خود و اسلام را برای مردم بیان کند و تحت تأثیر کسانی که‏‎ ‎‏روحانیت را اداره می کنند، قرار نگیرد. امام با این فکر به شدت مخالف بود و معتقد‏‎ ‎‏بودند که روحانی بودن خودش یک شغل است و امکان ندارد در شرایط فعلی کسی‏‎ ‎‏بتواند در مسائل اسلامی در ابعاد مختلف متخصص شود و در ضمن آن، کار دیگری را‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 364
‏هم برای تأمین زندگی انجام دهد. امام این فکر را از ناحیه کسانی می دانستند که با اساس‏‎ ‎‏روحانیت و اسلام مخالف هستند و معتقد بودند روحانیت باید از طریق بودجه ای اداره‏‎ ‎‏شود که اسلام از چهارده قرن پیش برای ترویج مبانی دین پیش بینی کرده است. اداره‏‎ ‎‏شدن روحانیت از طریق حقوق واجبی که مردم پرداخت می کنند مانع حریّت و استقلال‏‎ ‎‏روحانیت نیست. ‏

* آیا فقط وقتی حکومت نامطلوب است روحانیت نباید دولتی شود یا این که حتی در‎ ‎حکومت اسلامی هم این شیوه مذموم است و باید روحانیت به صورت سنتی اداره شود؟

‏ من ندیده ام امام با صراحت دراین باره چیزی گفته باشند ولی از فرمایشات دیگر‏‎ ‎‏ایشان در رابطه با شأن روحانیت معلوم می شود روحانیت و حوزه ها باید بر کار دولت‏‎ ‎‏نظارت داشته باشند و اگر روحانیت از نظر بودجه مستقل نباشد هیچ گاه نمی تواند شأن‏‎ ‎‏نظارتی خودش را نسبت به دولت آن گونه که شایسته است انجام دهد. ‏

‏نظر امام قطعاً استقلال حوزه است ؛ برخی حرکت هایی در شرایط کنونی برای تأمین‏‎ ‎‏بودجه حوزه و روحانیت انجام می شود که مرضی امام نیست. باید بزرگان، حوزه را از‏‎ ‎‏طریق بودجه های خاص خود به گونه ای تأمین کنند که روحانیون برای تبلیغ دین نیازی به‏‎ ‎‏گرفتن پول به طور مستقیم از مردم نداشته باشند. ‏

* مستحضرید زمانی بحث بود که روحانیونی که برای تبلیغ اعزام می شوند چگونه‎ ‎تأمین شوند آیا از طریق مردم یا از طریق دولت یا از طریق دفتر تبلیغات؟ حضرت امام‎ ‎با تأمین روحانیت از راه های غیرمردمی مخالفت کردند و گفتند: بگذارید این پشتوانه‎ ‎مردمی بماند، از طرف دیگر یکی از ریشه های عوام زدگی روحانیت همان نحوه ارتزاق‎ ‎اوست که تحت تأثیر خواسته ها و سلایق مردم قرار می گیرد هم چنان که یکی از‎ ‎ریشه های دولت زدگی این است که در نحوه ارتزاق، روحانیت وابسته به دولت باشد. با‎ ‎توجه به این مسائل به نظر شما نحوه ارتزاق روحانیت به چه شیوه ای باید باشد تا‎ ‎آسیبی نبیند؟

‏ همان طور که اشاره کردم با یک برنامه ریزی اصولی هر دو هدف قابل تأمین است:‏‎ ‎‏هم مردم حمایت بکنند و هم روحانی چشمش به دست کسی نباشد؛ مثلاً اگر مردم‏‎ ‎

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 365
‏می خواهند حمایتی بکنند صندوقی باشد که از طریق آن حمایت کنند و با تصمیم حوزه‏‎ ‎‏به مبلغین پرداخت شود. این که ما می بینیم همه انبیا تکرار می کنند: «قل لا اسألکم علیه‏‎ ‎‏اجراً» این یک مسئله ای اساسی است که واقعاً ما باید آن را مورد توجه قرار بدهیم. به‏‎ ‎‏هرحال برای رسیدن به وضعیت مطلوب و آرمانی و تأمین اهداف امام در این زمینه به‏‎ ‎‏برنامه ریزی دقیق نیازمندیم. ‏

* با توجه به این که انقلاب اسلامی مشاغل جدیدی را برای روحانیون ایجاد کرده‎ ‎است کدام یک برای روحانیون مناسب است و از کدام یک باید اعراض کرد؟ مسئله‎ ‎دیگر این که با وجود مشکلات بی کاری در جامعه برخی از روحانیون به جای یک شغل‎ ‎چند شغل دارند، این عمل به شأن روحانیت آسیب زده است، در این مورد چه‎ ‎ره نمودی دارید؟

‏ به نظر می رسد مناسب ترین کاری که با هدف روحانیت تناسب دارد بخش های‏‎ ‎‏فرهنگی نظام است، هرچند بعد از پیروزی انقلاب به دلیل ضرورت هایی که در‏‎ ‎‏قسمت های مختلف وجود داشت روحانیون در همه قسمت ها وارد شدند و متأسفانه به‏‎ ‎‏دلیل ضعف مدیریت که در مجموع احساس می شود، ما توفیق کادرسازی پیدا نکردیم تا‏‎ ‎‏روحانیون از کارهای غیر فرهنگی خارج و در کارهای فرهنگی متمرکز بشوند. با توجه به‏‎ ‎‏این که امام تأکید می کردند باید شأن و احترام روحانیت در بین مردم محفوظ بماند و‏‎ ‎‏معمولاً در کار اجرایی نارضایتی زیاد پیش می آید و اگر بخواهد همه اش متوجه‏‎ ‎‏روحانیت بشود آن محبوبیت روحانیت روبه کاهش می رود و مشکلاتی را به وجود‏‎ ‎‏می آورد، ما باید برنامه ها را به گونه ای تنظیم کنیم که روحانیت در جهتی قرار بگیرد که‏‎ ‎‏شأن اوست ؛ به عنوان مثال، در حال حاضر وزارت کشور که یک کادر صددرصد اجرایی‏‎ ‎‏است، دست روحانی است ولی وزارت ارشاد که یک کار فرهنگی است دست یک غیر‏‎ ‎‏روحانی قرار دارد. به نظر من ما باید کاری بکنیم که روحانیون در جاهایی متمرکز بشوند‏‎ ‎‏که صددرصد مرتبط با روحانی است و در موارد دیگر کار به غیر روحانیون سپرده شود. ‏

کتابامام خمینی و حکومت اسلامی: مصاحبه های علمیصفحه 366

  • )) اشاره است به تلاش های آقای شریعتمداری در رابطه با غائله قم و هماهنگی های وی با کودتاگران.