نقد اصولی از دیدگاه شهید

‏ ‏

نقد اصولی از دیدگاه شهید آیت الله سید مصطفی خمینی(ره)

‏ ‏

‏حجت الاسلام و المسلمین احمد مبلغی ‏

‏ ‏

مقدمه

‏ستونهای علم با پیچک نقد جاذبه و طراوت می گیرد، قلب دانش با خون نقد می تپد،‏‎ ‎‏ساحلهای ناشناختۀ بحث با کشتی نقد فتح می شود و قانون ظهور اندیشه های برتر در‏‎ ‎‏حکومت نقد سامان می پذیرد.‏

‏نقد، کهولت و پیری را از جان علم می زداید و روحی شاداب به آن می بخشد.‏

‏لحظه های پر شکوه دانش در دبستان نقد شکل می گیرند. گاهی آنچه را که همه‏‎ ‎‏پذیرفته اند از اوج به زیر می آورد و گاه سخن کم شمرده شده را چون ستاره بر تارک علم‏‎ ‎‏می نشاند.‏

‏علم اصول نیز چون دیگر دانشها مدیون نقد است شاید هیچ دانشی در حوزۀ معارف‏‎ ‎‏دینی مانند اصول تشنۀ نقد نیست. این علم از یک طرف عهده دار بیان شیوۀ استنباط‏‎ ‎‏است و از سوی دیگر عمدۀ مباحث آن تراوشهای اندیشۀ بشر است. با این حساب، ذهن‏‎ ‎‏بشر باید کشتی شیوۀ استنباط را هدایت کند اگر از عهدۀ وظیفۀ خویش برنیاید هیچگاه‏‎ ‎‏ساحلهای احکام بر او نمایان نخواهد شد از این روی باید نقد را به یاری ذهن اصولی‏‎ ‎‏فرستاد. نقاد باید هر لحظه اشتباهات را گوشزد کند تا انحرافی هر چند کوچک در شیوۀ‏‎ ‎‏استنباط به انحرافی بس بزرگ در کشف احکام نینجامد. ‏

‏با این همه امروز نقادی در علم اصول به صورت بایسته انجام نمی گیرد. زمینه ها،‏‎ ‎‏معیارها و چارچوبه های نقد اصولی هنوز به درستی روشن نشده است. اکنون که تورم‏‎ ‎‏مباحث، اصول را زمین گیر کرده است شایسته می نماید برای درمان بیماری تورم، بحثی‏‎ ‎‏مستقل پیرامون نقد اصلی بگشاییم.‏

‏مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی‏‏(ره)‏‏ در زمینه های نقدهای اصولی حرفهایی تازه‏‎ ‎‏دارد. نقدهای او ما را با زمینه ها و معیارهای نقد (که دو بحث مهم هستند) آشنا می کند.‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره شهید آیت اللّه‏ مصطفی خمینی(ره)صفحه 119
‏او را به حق باید قهرمان میدان نقد اصولی دانست. ‏

‏نوشتار حاضر می کوشد تا دیدگاههای شهید آیت الله مصطفی خمینی‏‏(ره)‏‏ را در "نقد‏‎ ‎‏اصولی" ارائه دهد، باشد تا دستمایه ای برای تعمیق این بحث قرار گیرد.‏

‏مباحث این نوشتار در سه محور سامان می گیرد:‏

‏  ـ او همه را نقد می کرد.‏

‏  ـ او همه زمینه ها را نقد می کرد.‏

‏  ـ او همیشه نقد می کرد.‏

‏ ‏

1 ـ او همه را نقد می کرد

‏نقد گوهر ذهن بشر است. نقد حد و مرز نمی شناسد. شهید مصطفی‏‏(ره)‏‏ این جایگاه‏‎ ‎‏نقد را بدرستی می شناخت. ‏

‏گاهی در مقابل آرای استادان می ایستد و گاه به نقادی نظریات پدر می پردازد. اگر چه‏‎ ‎‏همه وجودش لبریز از فروتنی نسبت به مقام علمی او بود و وی را مجدّد عالم اسلام‏‎ ‎‏می شمرد1 و صاحب ابتکاران اصولی به حساب می آورد.2‏

‏و گاهی هم در برابر همۀ اصولیان یکه و تنها قرار می گیرد. نقادی که فضای اندیشۀ‏‎ ‎‏زمان خود را به نقد می کشد به واقع حصارهای اطراف خود را می شکند، ولی تنها‏‎ ‎‏ذهنهای موشکاف و باریک بین اند که از همسلکان خود پیش می افتند و به کرانه های آن‏‎ ‎‏سوی برداشت غالب دست می یابند؛ و شهید مصطفی‏‏(ره) ‏‏چنین بود. در عبارات او‏‎ ‎‏اصحاب بارها و بارها نقد شده اند.‏

‏ ‏

2 ـ او همه زمینه ها را نقد می کرد

‏آنچه میان اصولیان فراگیر است نقد آرای دیگران در برخی از مسایل اصولی است.‏‎ ‎‏شهید حاج آقا مصطفی‏‏(ره)‏‏ علاوه بر این کار در زمینه های دیگری نیز به نقد دست‏‎ ‎‏می زند. به یقین اهمیت نقد در این زمینه ها گاهی از نقد آرای مطرح در مسایل اصولی‏‎ ‎‏بیشتر است.‏

‏در زیر این زمینه ها مورد اشاره قرار می گیرد:‏

2 / 1 ـ نقد شیوۀ بحث


کتابمجموعه مقالات کنگره شهید آیت اللّه‏ مصطفی خمینی(ره)صفحه 120
‏اگر به درستی به مباحث اصولیان چون نائینی، آقا ضیاء و کمپانی و امام ‏‏(س)‏‏ و ...‏‎ ‎‏بنگریم هر یک را در بحث و استدلال دارای شیوه و مکتبی خاص می بینیم. برخی به‏‎ ‎‏دقتهای عقلی بها می دهند و گروهی نگاههای عرفی را معتبر می دانند. عده ای به روش‏‎ ‎‏بحث فلسفی در بحثهای اصولی روی می آورند و بعضی دیگر به این روش پایبندی نشان‏‎ ‎‏نمی دهند.‏

‏با توجه به اینکه شیوۀ استنباط (که در دامن آن، سرنوشت فقه رقم می خورد) متأثر از‏‎ ‎‏شیوه ای است که در بحثهای اصولی جریان می پذیرد به دست می آید که بررسی و نقد‏‎ ‎‏شیوه های بحث اصولی یک ضرورت تام است مقوله ای که جای آن در بحثهای حوزوی‏‎ ‎‏خالی است یعنی از مکتبهای اصولی سخنی گفته نمی شود و تعرّضی نسبت به عناصر‏‎ ‎‏موجود در هر مکتب اصولی به عمل نمی آید آنچه رایج است تنها این است که مثلاً آقا‏‎ ‎‏ضیاء عراقی چنین گفت و مرحوم نائینی چنان، امّا هیچگاه کسی نیامده بگوید آقا ضیاء‏‎ ‎‏این شیوه را داشته و نائینی آن شیوه را، و دیدگاههایی که در اصول دارند و با یکدیگر با‏‎ ‎‏متفاوت است به سبب این شیوه های متفاوت است.‏

‏شهید حاج آقا مصطفی‏‏(ره)‏‏ در بحثهای اصولی نسبت به این مسئله توجه نشان داده‏‎ ‎‏است:‏

2 / 1 / 1 ـ ایشان تکیه بر دقتهای عقلی در بحثهای اصولی را نادرست می داند و‎ ‎می گوید

‏«لایغتنی به تدقیقات جمع من الافاضل»3‏

‏نباید به تدقیقهای برخی از فاضلان در اصول اعتنا کرد. و در جای دیگری به افرادی‏‎ ‎‏که شیوۀ تکیه بر تدقیقهای عقلی برای فهم شرعیات را در پیش گرفته اند اعتراض‏‎ ‎‏می کند4.‏

‏ایشان معتقد است که باید بر مرتکزات عامّۀ عقلا و عامّۀ فقها تکیه کرد5.‏

2 / 1 / 2 ـ شهید خمینی‏(ره)‏ استفاده از مفاهیم و قواعد علوم دیگر را در اصول‎ ‎موضوعی مخاطره آمیز می بیند و این استفاده را در صورتی که بدون شناخت به‎ ‎مفاهیم و قواعد و نیز بدون رعایت حدود و قیود آن انجام بگیرد مضرّ به حال بحثهای‎ ‎اصولی می داند. وی می گوید

‏«سأک یصاء الی اهل الفضل و علماء الفنون بان لایدخلوا البیوت الاّ من بابها و لا‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره شهید آیت اللّه‏ مصطفی خمینی(ره)صفحه 121
‏یترخّص الدخول فی کل فنّ الاّ لمن کان اهلاًله»6 به اهل فضل و دانشوران در فنون‏‎ ‎‏مختلف توصیه می شود که به منازل جز از درهای آن وارد نشوید. در هر فنّی ورود در آن‏‎ ‎‏جز برای کسانی که اهل آن علم هستند مجاز نیست. ‏

‏وی متعاقب این جمله عبارتی دارد که آشکار می سازد در پی بیان چه مقصودی‏‎ ‎‏است.‏

‏«و مجرّد ان قرع سمع الإنسان ان الامتناع بالاختیار لاینافی الاختیار لایجوز التمسّک‏‎ ‎‏به حتّی یلزم ما لزم فی کلمات المستدلّین بها فی الاصول.»7‏

‏انسان به صرف اینکه به گوش او این قاعدۀ فلسفی رسیده که الامتناع بالاختیار‏‎ ‎‏لاینافی الاختیار روا نیست به آن در اصول تمسک کند تا در نتیجۀ این تمسّک لوازم‏‎ ‎‏نادرستی به بار نشیند. لوازمی که در کلمات اصولیهایی که به آن تمسّک کرده اند پیش‏‎ ‎‏آمده است.‏

‏لازم به ذکر است که جمعی از اصولیها در یکی از تنبیهات باب اجتماع امر و نهی‏‎ ‎‏(یعنی مسئله «الاضطرار إلی ارتکاب المحرم الناشئ بسوء الاختیار») به این قاعده توجه‏‎ ‎‏نشان داده و تمسّک کرده اند که امام در این زمینه چنین استظهار می کند که آنها میان این‏‎ ‎‏قاعده و قاعدۀ دیگری که عبارت است از: «انّ الاضطرار إلی فعل المحرّم او ترک الواجب‏‎ ‎‏اذا کان بسوء الاختیار لا ینافی صحّة العقوبة عرفاً» خلط کرده اند8.‏

‏شهید حاج آقا مصطفی‏‏(ره)‏‏ بر اساس این دیدگاه، بحث از مفاهیم لغوی در اصول را‏‎ ‎‏در همۀ موارد روا نمی داند بلکه برای آن محدوده ای ارائه می دهد و می گوید:‏

‏«إن البحث عن المفاهیم اللغویة جائز إذا کان وارداً فی الکتاب و السنة امّا الخوض‏‎ ‎‏فیما لایکون فیهما فهو من اللّغو»9‏

‏بحث کردن از مفاهیم لغوی در صورتی جایز است که این مفاهیم در کتاب و سنّت‏‎ ‎‏وارد شده باشد، در غیر این صورت فرو رفتن در مباحث لغوی عملی لغو است (و‏‎ ‎‏مباحث اصولی را بیجا متورم می کند).‏

‏وی با استناد به این نقطه نظر معتقد است بحث اصولیان از مفهوم فساد (در بحث هل‏‎ ‎‏ان النهی عن شئٍ یقتضی فساده ام لا؟) نادرست است. و این بحث نه تنها لغو می باشد که‏‎ ‎‏انحرافی است که نتایج فاسدی به بار نشانده است. او می گوید:‏

‏«و لاجل هذا الانحراف وقعوا فیما لاینبغی»‏‏10‏


کتابمجموعه مقالات کنگره شهید آیت اللّه‏ مصطفی خمینی(ره)صفحه 122
‏اصولیان به خاطر این انحراف در آنچه سزاوار نیست فرو لغزیدند یعنی بحث هایشان‏‎ ‎‏به دیدگاههایی نادرست کشیده شد. ‏

‏وی سپس این تالی فاسد را توضیح می دهد و در آخر می گوید:‏

‏«ان الاصحاب( ‏‏قدس سرهم‏‏) لم یردو الشریعة من بابها.»‏‏11‏

‏اصحاب در این مسئله به چشمۀ بحث، از در آن وارد نشدند و این چنین به دست‏‎ ‎‏می آید که شیوۀ درست در یک بحث اصولی از نظر شهید این است که بحث را از نقطۀ‏‎ ‎‏درستی آغاز کنیم. خشت اوّل را درست بنهیم وگرنه، بحث به بیراهه می افتد.‏

2 / 1 / 3 ـ شهید سید مصطفی خمینی‏(ره)‏ بحث از مسایل غیرکاربردی را روا‎ ‎نمی داند

‏هر چند که اصولیان به آن پرداخته باشند و هر چند این اصولیان قدمای از اصحاب‏‎ ‎‏باشند. از نظر ایشان: طرح یک مسئله در اصول، زمانی درست است که کاربرد آن در فقه‏‎ ‎‏محرز شود. وی می گوید: «قد مرّمنا مراراً انّ للمتأ خرین ان ینظروا فیما یصحّ ان یکون‏‎ ‎‏مصبّاً للنزاع و یکون مفیداً من الفقه سواء نازعوا فیه ام لم ینازعوا فضلاً عما اذا تشاحوا‏‎ ‎‏فیما لایرجع إلی المحصّل عند المتأخرین»‏‏12‏

‏بارها گفته ایم متأخرین بنگرند تا آنچه صحیح است و در فقه کاربرد دارد محل نزاع‏‎ ‎‏قرار گیرد، خواه قدما در آن نزاع کرده باشند یا نکرده باشند، اما اگر آنان پیرامون چیزی‏‎ ‎‏اختلاف کردند که نزد متأخرین بحثی بی حاصل است در این صورت قطعاً پرداختن به آن‏‎ ‎‏بی معنی است.‏

2 / 1 / 4 ـ توجه به واقعیتهای تاریخی

‏موضوع استفاده از واقعیتهای تاریخی در علم اصول موضوعی حساس و پرثمر است‏‎ ‎‏و نیاز به بحث و نقد فراوان و گسترده ای دارد. در این جا صرفاً به این نکته اشاره می کنیم‏‎ ‎‏که شهید سید مصطفی خمینی‏‏(ره)‏‏ در مکتب اصولی خود برای آن جا باز کرده است.‏

‏به عنوان مثال ایشان استدلال به اجماع را برای اثبات لزوم رجوع به مخصّص ردّ‏‎ ‎‏می کند، به سبب اینکه این مسئله (رجوع به مخصّص) در قرن چهارم پدید آمده است‏‏13‏‎ ‎‏و طبیعی است چنین اجماعی چگونه می تواند حاکی از اشتهار حکم ترد اصحاب‏‎ ‎‏امامان(ع) کند. در حالیکه اصل مسئله در قرون بعد از آنها پدید آمده است.‏

‏موارد از این قبیل زیاد است و ذکر آنها را به مجال دیگری احاله می کنیم.‏


کتابمجموعه مقالات کنگره شهید آیت اللّه‏ مصطفی خمینی(ره)صفحه 123
‏شهید با این کلام خود خط بطلان بر بهانه ای می کشد که متأسفانه برای بسیاری از‏‎ ‎‏اصولیان به صورت یک رویکرد جدی درآمده است و آن تبعیت از اصحاب در طرح‏‎ ‎‏مباحث اصولی است. وجود این رویکرد منشأ تورّم مباحث اصولی و تضییع وقت‏‎ ‎‏حوزه های علمیه و طلاب سطوح خارج شده است، چه آنکه بسیاری از مباحث اصولی‏‎ ‎‏که فاقد ثمرۀ عملی در فقه هستند صرفاً به این بهانه که اسلاف و اصحاب به آن‏‎ ‎‏پرداخته اند، صدها صفحه از کتب اصولی و هزاران ساعت وقت طلاب را به خود‏‎ ‎‏اختصاص داده در حالیکه همان اسلاف و اصحاب اگر امروز سر برآورند و در مقابل‏‎ ‎‏خود افقهای روشنی را که بعد از آنها در اصول گشوده شده است مشاهده کنند به گونه ای‏‎ ‎‏دیگر می اندیشند و هدف را که تنقیح و تصحیح هر چه بیشتر شیوۀ استنباط و‏‎ ‎‏پاسخگویی به نیازها است در قربانگاه مباحث بی حاصل و متوّرم ذبح نمی کنند.‏

2 / 2 ـ نقد عنوان

‏عنوان، نقشی قابل توجّه در تعیین محدوده و روند بحث ایفا می کند. هر عنوان باید‏‎ ‎‏اوّلاً خالی از ابهام باشد، ثانیاً با موضوع بحث منطبق باشد، زیرا:‏

‏1 ـ عنوان اگر مبهم باشد بحث احیاناً به بیراهه می افتد. عنوان مانند سؤال ابتدای‏‎ ‎‏بحث نقشی مهم در شکلگیری آن بر عهده دارد، همانطور که سؤال اگر درست نباشد و‏‎ ‎‏یا نادرست مطرح شود بحث چارچوب و جهت درستی نخواهد یافت زیرا باید بدانیم به‏‎ ‎‏دنبال چه می گردیم و نیز باید از نقطۀ درستی آغاز کنیم همینطور عنوانِ نامناسب و‏‎ ‎‏نادرست، بحث کننده را به طرح آنچه نباید سوق می دهد.‏

‏2 ـ اگر عنوان محدوده ای را نشان دهد که بیش از موضوع است چه بسا بحث بی دلیل‏‎ ‎‏باد کند و به طرح مسایل زاید و مخّل دچار شود و حتّی بسا نتیجه گیری را مختلّ کند.‏‎ ‎‏همینطور اگر عنوان کوچکتر از دایرۀ موضوع باشد مباحث در چارچوبی کوچکتر از‏‎ ‎‏نیازهای واقعی بحث زندانی می شوند و به نتیجه گیری درست نخواهند رسید و به بستر‏‎ ‎‏پیشرفت پای نخواهند گذاشت.‏

‏شاید بتوان عنوان را مانند دهانۀ چاه در نظر گرفت که حلقۀ چاه تا آخر همسان با قطر‏‎ ‎‏آن پیش خواهد رفت. ‏

‏شهید مصطفی خمینی‏‏(ره)‏‏ در برخی از مباحث خود نسبت به عنوان بحث بی تفاوت‏‎ ‎‏نمانده است. او در یکی از موارد می گوید:‏


کتابمجموعه مقالات کنگره شهید آیت اللّه‏ مصطفی خمینی(ره)صفحه 124
‏«أخذ العنوان المبهم الاعم فی محطّ النزاع غیر جائز»‏‏14‏‏ در محلّ نزاع اخذ یک عنوان‏‎ ‎‏مبهم که حیطه ای گسترده تر از موضوع واقعی بحث دارد روا نیست.‏

‏وی بر این اساس عنوانهایی که اصولیان در بحث اقتضای نهی نسبت به فساد داده اند‏‎ ‎‏را نقد می کند و توضیحاتی ارائه می دهد.‏‏15‏

2 / 3 ـ نقد قالب بحث

‏قالب لباسی است که بحث را در خود می گیرد و آن را می آراید، از این روی در هر‏‎ ‎‏علمی متناسب با فلسفه و ماهیتی که مسایل آن دارد باید به بحثهایش قالب داد تا همه‏‎ ‎‏چیز هماهنگ با هم هدفهای علم را تعقیب کنند. مسایل اصول که قواعدی کلّی هستند‏‎ ‎‏روا نیست به صورتی جزئی و فرعی مطرح گردند. ‏

‏شهید سید مصطفی خمینی‏‏(ره)‏‏ به این موضوع توجه نشان داده است. او در یک مورد‏‎ ‎‏که اصحاب بحث را در قالبی جزئی و پیرامون یک مثال و مصداق معین مطرح کرده اند‏‎ ‎‏می گوید:‏

‏«الکلام هنا حول مسألة اصولیة کلیّة لا فی خصوص قوله(ع) اذا کان الماء کرّاً و‏‎ ‎‏العجب ان الاصحاب خاضوا فی خصوص المثال المزبور غفلة عن حقیقة الامر و سلکوا‏‎ ‎‏فی دلیل المسألة مسلک الجزئی مقیاساً للکلّی».‏‏16‏

‏سخن در اینجا (یعنی یکی از مسایل بحث از ثبوت و یا عدم ثبوت مفهوم در قضیۀ‏‎ ‎‏شرطیّه) پیرامون یک مسئله کلی اصولی است نه خصوص قول امام(ع) که فرمود، آب‏‎ ‎‏اگر کر بود ...‏

‏و مایۀ شگفتی است که اصحاب در بحث نسبت به این مثال خوض کرده اند، در‏‎ ‎‏حالیکه غافل از حقیقت امر بوده اند. آنان در دلیل مسئله، راه جزئی را رفته اند و آن را‏‎ ‎‏مقیاس برای یک امر کلی قرار داده اند.‏

‏همانطور که پیداست وقتی یک بحث قالب مناسب را پیدا نکند چه بسا نتیجۀ‏‎ ‎‏نادرست به بار نشاند، زیرا بحثی که مثلاً نسبت به یک مصداق با خصوصیات معین‏‎ ‎‏صورت می گیرد الزاماً نتایج آن در موارد و مصادیق دیگر قابل صدق نمی باشد.‏

‏ ‏

3 ـ او همیشه نقد می کرد

‏نقد چون ریشۀ درختان به هر سوی سرک می کشد؛ گاه به سنگ می خورد و گاه به‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره شهید آیت اللّه‏ مصطفی خمینی(ره)صفحه 125
‏دیوار. امّا در نهایت راه به آب می برد و شادی و سرسبزی بیشتر را سبب می شود.‏

‏از این روی باید بازار نقد را همیشه گرم نگه داشت و اندیشه های نو را دم به دم به‏‎ ‎‏مشتریان عرضه و ارزانی داشت. ‏

‏مباحث اصولی شهید حاج آقا مصطفی‏‏(ره)‏‏ مالامال از نقدهای اصولی است. او نشان‏‎ ‎‏داده که در این مباحث اصرار می ورزد تا همیشه نقاد کند.‏

‏گفتنی است ایشان در عین اعتقاد به توسعۀ نقد، نقّادیِ بی حساب و کتاب روا‏‎ ‎‏نمی دید. او برای نقد اصولی، اصولی قایل بوده است بر این اساس به نقد پاره ای از‏‎ ‎‏نقدهای اصولیان می پردازد. به یک نمونه اشاره می کنیم:‏

‏ایشان در بحث «ضدّ» تعرّض و نقد اصحاب را نسبت به اقوال مطرح در یکی از‏‎ ‎‏مسایل مسئله نحوۀ دلالت امر به شئ بر نهی از ضد عام مورد نقد قرار داده و می گوید:‏

‏«و من العجب تعرض الاصحاب تفصیلاً لهذه الاقوال مع انها لاتحتاج إلی مزید بیان‏‎ ‎‏فی الابطال و به عبارة اخری اخذ بعضهم فی البحث هنا جدّاً مع انه بالمزاح اولی و‏‎ ‎‏اقرب»‏‏17‏‏ مایۀ شگفتی است اصحاب به صورت گسترده به اقوال در مسئله پرداخته اند با‏‎ ‎‏آنکه نقد و ابطال این اقوال به زیاده گویی نیازی ندارد و به عبارت دیگر برخی از اصولیان‏‎ ‎‏در این جا بحث را جدّی انگاشته اند با آنکه این بحث به شوخی سزاوارتر و نزدیکتر‏‎ ‎‏است. ‏

‏ ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره شهید آیت اللّه‏ مصطفی خمینی(ره)صفحه 126
پی نوشتها:

‏1ـ تحریرات فی الاصول 2 / 45.‏

‏2ـ به عنوان نمونه مراجعت شود به ارزیابی شهید نسبت به یکی از نظرات‏‎ ‎‏امام‏‏(س).‏‏تحریرات من الاصول ‏‏2 / 416 و همان 85.‏

‏3ـ همان 416.‏

‏4ـ همان.‏

‏5ـ همان.‏

‏6ـ همان 283.‏

‏7ـ همان.‏

‏8ـ ‏‏تهذیب الاصول‏‏ 1 / 407 و ‏‏تحریرات فی الاصول‏‏ 2 / 283.‏

‏9ـ ‏‏تحریرات فی الاصول‏‏ 2 / 303.‏

‏10ـ همان.‏

‏11ـ همان.‏

‏12ـ همان.‏

‏13ـ همان 519، 524.‏

‏14ـ همان 289.‏

‏15ـ همان.‏

‏16ـ همان 430.‏

‏17ـ همان 26.‏


کتابمجموعه مقالات کنگره شهید آیت اللّه‏ مصطفی خمینی(ره)صفحه 127

‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره شهید آیت اللّه‏ مصطفی خمینی(ره)صفحه 128