مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین سید محمد سجادی

‏ ‏

مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین سید محمد سجادی

 جناب آقای سجادی لطفاً مقداری از سابقه آشنایی خودتان با مرحوم شهید آقا مصطفی(ره) را برای ما بیان  فرمایید؟

‏ یکی از الطاف خداوند بر انسان، مرافقه و مصاحبت ابرار و علمای ربانی است و به قول خواجه شیراز «کیمیای سعادت رفیق بود رفیق» و در منشأها دعای صحیفه سجادیه آمده که «‏و اعمر بی مجالس الصالحین‏» یا «‏و ارزقنی مرافقة الابرار‏» و در دعای ملکوتی ابو حمزه آمده که «‏لعلک فقدتنی من مجالس العلماء فباعدتنی‏» «شاید مرا در مجالس علما نیافتی پس دورم کردی» لذا باید این جانب تا قیامت خداوند متعال را شکرگزار باشم که مصاحبت ابرار و مرافقه اخیار را در برهه ای از زمان نصیبم کرد و با امام امت(س) و فرزند بزرگوارشان صبح و مسائی داشتم و مشام ن را از نسیم روح افزای او معطر ساخته و نشاط می گرفتم. واقعاً محضرشان ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 357
‏روضه رضوان بود «‏فله الحمد و له الشکر فنسئل الله تعالی ان یحشرنا معهم فی البرزخ و القیامة کما مَنَّ علینا بذلک فی الدنیا‏».‏

‏به طور اختصار عرض کنم: علت آشنایی ما با مرحوم آیت الله مصطفی خمینی(ره) این بود که در دوره خفقان حاکم بر زمان چون تحت تعقیب ساواک واقع شدیم و مجبور به هجرت به سوی نجف اشرف شده و به آستانه مقدسه امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السّلام) پناه بردیم. در آن تاریخ حضرت امام خمینی(س) از ترکیه به نجف اشرف مشرف شده بودند و در مدرسه علمیه بروجردی شب ها نماز جماعت برقرار می کردند و روزها در مسجد شیخ اعظم تدریس می فرمودند.‏

‏ما پس از تکمیل دروس سطح به محضر دروس معظم له از جمله درس فقه حضور یافته تا این که استاد شهید (ره) درس اصول را شروع فرمودند. حقیر جهت استفاده به محضر ایشان شرف یاب شده و از افاضات ایشان بهره وافری بردم و صحبت معظم له با ما فقط در درس و مباحثه خلاصه نشد، بلکه حشر و نشر فراوانی در سفر و حضر با ایشان داشتیم و ایشان چون پدری دلسوز و استادی مهربان ما را مورد محبت قرار داده و از تعالیم و برنامه های تربیتی خویش بهره مند می ساختند و علی کل حال اساس روابط مردم شخصیت روحی آنهاست و قد صدق ما روی عن الرسول (صلی الله علیه و آله) که فرمودند: «‏انّ الارواح جنود مجنّدةٌ فما تعارف منها ائتلف و ما تناکر منها اختلف‏»‏

 حضرت امام(س) شاگردان زیادی در حوزه درس خویش طی سالیان 


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 358
متمادی پرورش دادند، در این میان چهره شهید آقا مصطفی(ره) درخشش خاصی دارد، لطفاً در مورد شرکت ایشان در حوزه درس حضرت امام(س) و رابطه استاد و شاگردی میان آن دو بزرگوار مطالبی بیان فرمایید.

‏ واقعاً یکی از حسنات و آثار بزرگ حضرت امام(س)، مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) می باشد که در این باره امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در نامۀ خود به امام حسن(ع) می فرمایند: «‏وَجَدتُک بَعْْضی بل وَجَدتُک کُلّی‏» تو بعض مَنی، بلکه کل من تویی. «‏حتی لو أصٰٰابَک شیٌ أصٰٰابَنی‏» اگر چیزی به تو اصابت کند گویا به من اصابت کرده است . حضرت امام خمینی(س) در نجف اشرف حوزه فقهی تشکیل دادند و فضلا و طلاب و تشنگان فضل و معرفت و فقه را سیراب نمودند و راه تحقیق و مداقّه را نشان دادند حتی بعضی از اساتید و بزرگان نجف اشرف می گفتند: «تا قبل از درسهای حضرت امام(س) ما خیال می کردیم فارغ التحصیل هستیم چون از اساتید موجود دیگر استفاده نمی کردیم، تا اینکه معظم له آمدند فهمیدیم هنوز باید درس بخوانیم»‏

‏توجه به این نکته نیز لازم است که درس ایشان صرف نظر از این که حوزه فقهی عمیق و دقیق بوده و به غمزه مسأله آموز صد مدرس بود، از نظر سیاسی بسیار مهم بود، به این معنی که ایادی استعمار خصوصاً ساواک و مزدوران آنها در نجف اشرف سعی داشتند از رونق آن بکاهند، اما «‏و الله متم نوره و لو کره المشرکون‏» ‏

‏استاد شهید(س) یکی از چهره های علمی و فقهی این حوزه درسی بودند و در عین حال از مستشکلین آن حوزه درسی و پرسش و پاسخ بعد از درس حضرت ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 359
‏امام(س) با حضور ایشان  (حدوداً 8 سال) بسیار جالب و آموزنده بود، به طور کلی حضرت امام(س) طلاب را تشویق به اشکال نموده و می فرمودند، همیشه به مطالب استاد با انتقاد و اشکال نظر کنید و داستان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) را نقل می فرمودند که یکی از شاگردان ایشان درسهایشان را تقریر نمود و ایشان بعد از مطالعه فرمودند: «خوب بود اشکالی می کردی»، و باز می فرمودند طلابی که در درس خارج شرکت می کنند باید ابتدا خود مسأله را بررسی و اجتهاد کنند و سپس در درس استاد شرکت و آن را به عنوان یک نظر علمی تلقی کرده و نسبت به صحت و سقم آن تفکر نمایند. ‏

‏اما نحوه برخوردهایی که احیاناً در مجالس بحث بین حضرت امام(س) و فرزند عزیزشان پیش می آمد بسیار جالب بود. اولاً مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) بسیار متواضعانه و مؤدبانه اشکال را مطرح می کردند و نوعاً با این جمله شروع می کردند «التفات بفرمایید...» و حضرت امام(س) با لطف  و محبت خاصی که نسبت به همه شاگردان، مخصوصاً به ایشان داشتند توقف نموده و به ایشان التفات می نمودند و او نیز با لحنی گرم و صدایی رسا شبهه را ایراد نموده و امام(س) به تفصیل جواب می فرمودند. خاطره ای که به یادم هست این که در یک حدیثی که امام(س) بحث می کردند که ‏«لا صلوة اِلّا بفاتحة الکتاب»‏ حاج آقا مصطفی(ره) گفتند: این از احادیثی است که سند ندارد، امام(س) خندیدند، شاید اواخر عمر ایشان هم بود که این اشکال را مطرح کردند. ‏

‏امام بین ایشان و بقیه از نظر حقوق اجتماعی فرقی نمی گذاشتند و به نظر من ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 360
‏ایشان بسیار مجهول القدر باقی مانده اند و حتی ایرانی ها و ارادتمندان امام(س) و طلاب حوزه ها شخصیت ایشان را درک نکرده اند. ایشان از علمای بزرگ شیعه به شمار می روند و در عین حال تقوی و ورع زیادی هم داشتند.‏

 حضرت امام(س) بعد از شهادت فرزندشان این جمله را در مورد ایشان مطرح داشتند که: «مصطفی امید آینده اسلام بود» می خواستیم بدانیم چه خصوصیاتی در ایشان وجود داشت که امام(س) درمورد او این گونه فرمودند. 

‏ در مورد اظهارات حضرت امام(س) دربارۀ مرحوم شهید حاج آقا مصطفی خمینی(ره) باید گفت ایشان «‏اشبه الناس خُلقاً وخَلقاً و علماً‏» به پدر بزرگوارشان و از مصادیق بارز حدیث شریف «‏من کان من الفقها صائناً لنفسه، حافظاً لدنیه، مخالفاً لهواء‏» بودند. ‏

‏شهید ما از زمره شهیدان پاک دامن بود که در طول حیات پر برکتش، زندگی بی آلایش مثل همه طلاب داشت. استاد می فرمودند: در دوره تبعید حضرت امام(س) در ترکیه وقتی به آن جا رفتم، دیدم امام(س) وضع خوبی نداشتند و لاغر شده بودند، غذاهای آنها را نمی خوردند، من آشپزی را بر عهده گرفتم و هر روز در آشپزخانه غذا می پختم و امام کم کم سرِِ حال شدند و این رفتار از فهم بالای امام(س) حکایت می کرد.‏

‏در ترکیه حضرت امام(س) در صدد تکمیل «تحریر الوسیله» بودند و روزانه مباحث فقهی مطرح می شد و گاهی مباحثه به طول می کشید، غرض این که امام ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 361
‏عمری برای رشد فکری و عملی فرزندشان صرف کرده و او را برای اسلام و مسلمین پرورش داده بودند. در هر حال استاد از داشتن شاگردان دقیق و روشن حین تدریس به وجد می آمدند بیان شبهه و اشکال به استاد مسرت می بخشید و حال اگر این شایستگی و لیاقت شاگردی در فرزند خود ایشان باشد، استاد احساس می کند پرورده اش اینک به ثمر رسیده است و حقاً امید آینده اسلام می گردد. دیگران نیز از طلاب و فضلا به معظم له امیدها داشتند.‏

‏مرحوم آیت الله بجنوردی(ره) که خود از بزرگان و علمای حوزه علمیه نجف اشرف بودند، هر پنج شنبه جلساتی جهت حاشیه عروة با استاد شهید داشتند  و بسیار مراتب علمی ایشان را مورد ستایش قرار می دادند. استاد شهید(ره) دارای بیانی شیرین، کلامی بلیغ و فکری عمیق بودند و جلسه درس ایشان از بهترین جلسات درسی نجف اشرف به شمار می رفت و معظم له قلمی شیوا و روشن برای بیان مطالب علمی داشتند که کتابهای ایشان شاهد مدعاست. ‏

‏اگر به دقت تفسیر معظم له را مطالعه کنید، خواهید یافت که در مباحث مختلف و متنوعی که مطرح می کند، همگی توأم با نظرات و پیشنهادات دقیق و لطیف بوده که سند گویای جامعیت ایشان است. معظم له می فرمودند که همه کتابهای متداول در ادبیات حوزه ها را خوانده و مباحثه کرده اند و همچنین کلیه کتب ادبی را با دقت مطالعه و مباحثه می نمودند.‏

‏مثلاً مرسوم است طلاب حوزه ها دو باب از «مغنی اللبیب» را بخوانند، ولی ایشان همه آن را مباحثه کرده بودند و همچنین اشعار زیادی از شاعران مختلف ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 362
‏حفظ داشتند و به اشعار عرفانی هم علاقمند بودند.‏

‏یکی دیگر از خصایص آن استاد علاقه شدید ایشان به حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) بود. آن مرحوم، عاشقی پاک باخته بود و هر سال چندین بار با پای پیاده به کربلا مشرف می شد و بارها پاهای ایشان متورم شده و زخم می شد ولی باز به پیاده روی خود ادامه می دادند. به مجالس روضه علاقه زیادی داشتند و مقید به شرکت در آن بودند و لذا تفسیر شریف خود را با این جملات به سید الشهداء  (علیه السّلام) اهدا می کنند: «‏روحی و ارواح العالمین لک الفداء یا اباعبدالله و یا سید الشهداء فیا رب ان کان فیما اسطره و اضبطه حول الکتاب الّا لهی شئ لی یسمی بالجزاء و الثواب فنهدیه الیه و نرجو من حضرته التفضل علی بقبول و المنّة علی المفتاق المفتقر الی شفاعته بعدم رده‏».‏

‏روح من و همه عالم ای ابا عبدالله و ای سرور شهیدان، فدای تو باد. پروردگارا آن چه می نویسم و ضبط می کنم در اطراف کتاب الهی، چیزی است به عنوان جزا و ثواب، آن را هدیه می کنم به او و امیدوارم آن حضرت تفضلاً آن را قبول فرموده و منت بر من محتاج بر شفاعت نهاده و رد نفرمایند. ‏

‏علاوه بر آن وقتی که به نجف آمدند، سپر بلا در مقابل همه معاهداتِ دولتها بر علیه امام(س) و  آخوندهای وابسته به آنها، شخص حاج آقا مصطفی(ره) بودند. مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) با آن اخلاق و روابط عمومی خوبی که داشت، بسیاری از مسایل را حل می کرد. ایشان هم استاد و هم مدرس بودند. در همه احوال مراقب حالات امام(س) بودند که صدمه سیاسی اجتماعی به امام(س) وارد نشود و متقابلاً ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 363
‏علاقه امام(س) هم به ایشان بسیار زیاد بود.‏

 همه اذعان داریم که آن سرمایه بزرگ علمی، خیلی زود از حوزه های علوم اسلامی گرفته شد و آن مرحوم فرصت نیافت که همه افکار و نظرات خویش را به رشته تحریر در آورد، ولی همان مقداری که از ایشان مانده است و حضرت عالی هم در مقدمه «تحریرات فی الاصول» ایشان ذکر کرده اید، شاهد گویایی بر سعه فکری، عمق و قدرت علمی ایشان می باشد، از جناب عالی می خواهیم در مورد تألیفات ایشان به ویژه آنهایی که هنوز منتشر نشده است و نیز کارهایی که در زمینه نشر بقیه آثار ایشان انجام شده، توضیح بفرمایید.

‏ تألیفات و کتابهای استاد بزرگوار، محقق عزیز و متفکر شهید(ره) حقاً از موضوعات علمی اصولی، فقهی، عرفانی و فلسفی است و از ذخایر بسیار نفیس حوزه های علمیه به شمار می رود و من به طلاب عزیز حوزه ها توصیه می کنم که از آن غفلت نکنند و از این سرمایه گرانقدر استفاده نمایند. کتاب تحریرات اصولی استاد شهید(س) که حاصل بیش از ده سال زحمت، مطالعه و مباحثه معظم له بوده، مشتمل بر نقل گفتار سلف صالح از علمای بزرگ ما هم چون شیخ اعظم انصاری(ره)، آخوند خراسانی(ره)، مرحوم نائینی(ره)، آقای ضیاءالدین عراقی(ره)، آیت الله العظمی بروجردی (ره)، و حضرت امام خمینی(س) است و از ویژگیهای اصولی استاد شهید ما تبیین، تشریح و تفصیل مبانی اصولی حضرت امام(س) است و کسانی که مشتاق هستند مبانی امام(س) در اصول را به طور مستوفی درک کنند، باید ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 364
‏«اصول الفقه» استاد شهید(س) را با دقت مطالعه کنند.‏

‏استاد می فرمودند اصول ما متورم شده و باید تهذیب و اصلاح شود و سعی ایشان در این راستا بود و ان شاءالله در نظر داریم، برای طلاب شایق مبانی ایشان را در حوزه علمیه قم تشریح و تقریر کنیم. از جمله مباحث بسیار اساسی و جالب این کتاب بحث در مورد «خطابات شرعی است» که آیا خطابات قانونی است یا شخصی، و بر این اساس بسیاری از مشکلات فقهی و اصولی را حل می کردند. ‏

‏از جمله مباحثی که زیاد فکر اعلام را گرفته، مسأله جمع بین احکام ظاهری و واقعی است، چون مسأله از نظر عقلی اشکالات فراوانی دارد و بر حسب مبانی مختلف اشکالات مختلفی بر آن وارد است و در این بحث هیچ یک از علمای سلف  (رضوان الله تعالی علیهم) مسأله را حل نکرده و هر کسی به نحوی از موضوع خارج شده است و این معضله مشکله را استاد محقق ما بر بهترین وجه ممکن با دفع همه اشکالات وارده حل کرده اند که بحث و توضیح در اطراف آن از حوصله این مصاحبه خارج است.‏

‏اما تألیفات ایشان در فقه نیز مجموعه ای بسیار نفیس است، از جمله کتاب «البیع» که به موازات درسهای حضرت امام(س) در نجف اشرف، به رشته تحریر درآورده اند و در آن کتاب بحث «ولایت فقیه» را متعرض شده و مشروحاً در اطراف آن بحث کرده اند. ‏

 مناسب است بدانیم علت این که جناب عالی زحمت تحقیق و تصحیح 


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 365
تألیفات ایشان را بر عهده گرفتید، چه بوده است؟

‏ علت این که این جانب افتخار این کار را پیدا کرده ام، این است که استاد محقق و بزرگوار ما حقوق زیادی به گردن ما دارند و سالها از مجالس درس و وعظ ایشان بهره برده و در همه حال ما را مورد تفقد قرار می دادند و از سویی این کتابهای ارزشمند و پر محتوی که مشحون از دقایق و لطایف علمی است، نباید از بین برود و طالبان علم و تحقیق از آن محروم شوند. لذا با بعضی از دوستان تصمیم گرفتم، کتابهای خطی ایشان را   (هر چند تعدادی از آنها را ساواک به سرقت برد) به ایران منتقل کنیم. در صحبت هایی که با هم کردیم، قرار شد ما از کتاب خدا شروع کنیم. یعنی اول آثار ایشان را در زمینه تفسیر تصحیح کنیم سپس به آن پاورقی زده و به چاپ برسانیم و بعد به ترتیب کتاب «اصول الفقه» ایشان را که ممکن است 6 تا 7 جلد بشود، و یک دوره فقهی مفصل در معاملات و حواشی های که ایشان بر کتابهای فلسفی از جمله اسفار ملاصدرا دارند، را به چاپ برسانیم، تا از این راه بتوانیم مقداری از حقوقی را که استاد شهیدمان بر گردن ما داشتند ادا کنیم و در ضمن مردم با چهره والای علمی و تحقیقی ایشان آشنا شوند و طلاب از آثار ایشان استفاده کنند.‏

‏مضافاً بر این که بنده روزی در جماران به محضر امام بزرگوار  (اعلی الله مقامه الشریف) مشرف شده و عرض کردم، چنان چه اجازه بفرمایید کتاب تفسیر مرحوم استاد شهید حاج آقا مصطفی(ره) را به چاپ برسانیم امام(س) فرمودند: «قاعدتاً کتاب خوبی است» لذا بر آن شدم علی رغم گرفتاریها و موانع زیاد، کار را شروع کنم ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 366
‏و با توفیقات خداوند متعال تا حدودی موفقیت حاصل شد. فراموش نمی کنم در آن روزی که تفسیر چاپ شد به محضر امام(س) برده و به ایشان تقدیم کردم، ایشان بسیار خوشحال شدند و با تبسمی دلپذیر از این کار استقبال نموده و همه خستگی ها و مشکلات کار را جبران نمودند. «‏جزاه الله عنا و عن جمیع المؤمنین افضل الجزاء‏.»‏

 آنچه از خصوصیات روش تفسیری ایشان بر می آید، گستردگی و جامعیت آن است، اگر ممکن است بفرمایید که این گستردگی و جامعیت را در چه می بینید و اصولاً هدف ایشان از شروع به تألیف تفسیر به این سبک چه بود؟

‏ روش تفسیر استاد محقق و بزرگوار ما روشی است، بدیع، زیبا،  متین و دقیق. در میان تفاسیر موجود، تفسیری با این جامعیت نیافته ایم و من معتقدم اگر طلاب حوزه های علمیه این تفسیر شریف را متن قرار داده و مباحثه کنند، در همه قرآن کریم صاحب نظر شده و می توانند لطایف آیات کریمه را درک کنند. چون معظم له در تفسیر هر آیه از آیات کریمه قرآن کریم بحثی در لغت، صرف، نحو، اعراب، رسم الخط، کتابت، معانی، بیان، بلاغت، تجوید، قرائت، فقه، اصول، حکمت، فلسفه، کلام، عرفان، اخلاق و نصیحه را دارند و در هر مبحثی نهایت دقت و ظرافت را به کار برده و از هر بابی روزنه روشنی را برای اهل حق کشف می کنند و در این جا بهتر است عنان کلام را به خود شهید راه حق و حقیقت، مفسر بزرگ قرآن کریم سپرده و مقداری از اول تفسیر را برای خوانندگان ترجمه کنیم:‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 367
‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏در تفسیر قرآن کریم، فرقان مستقیم، ذکر حکیم و کتاب عظیم الهی، دو مسأله مطرح است:‏

‏1 - در حقیقت «علم تفسیر»: ابوریحان گوید: من تا کنون برخورد نکرده ام به کسی از علمای تفسیر که تعریفی را برای آن ترسیم کرده باشد... ولی می توان چنین تعریف کرد که: «تفسیر، علم به مرادات و مقاصد کامنه در قرآن و احاطه بر آنهاست به قدر طاقت بشر. چون احاطه مطلقه به قرآن ممکن نیست...»‏

‏و هدف از تفسیر قرآن رسیدن به درجه عقول در نیل به اصولی است که بر رسول اعظم (صلَّی اللهُ علیهَ و الهِ) نازل شده است و شرافت آن بر همه فنون فایق است به خاطر شرافت موضوع آن، و برای تفسیر آن مبادی تصوریه و تصدیقیه زیادی وجود دارد؛ از علم ادبی برای فهم مفردات و مرکبات آیات کریمه و چون در محلش معلوم شده که وحدت علوم اعتباری است و طبیعی و تألیفی نیست و آن تابع وحده موضوع آن است، پس گاهی موضوع علم تفسیر مطلق کتابهای آسمانی است و گاهی خاص یکتایی است، و آن چه که موضوع علم تفسیر است، همان قرآن عظیم و کتاب کریمه است و می توان گفت که علم تفسیر علمی است که نردبان عروج آن بسیار بلند است و دارایی است بس ژرف، دارای راهها، بلندیها و فراز و نشیبهای فراوانی است و در هر راهی تفنن خاصی دارد. و کمتر کسی به اعماق آن پی می برد مگر یکی پس از دیگری، برای این که کلام کبریایی حق جلت عظمته اجلّ است از این که برای هر کسی قابل فهم باشد و قلیلی از مردم به افکار آن رسیده و در عین حال ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 368
‏بعیدند، چون موضوع این علم «قرآن» است که محدود به حدی نیست، مثل کلام آدمی بلکه کلام ملک علام که عبارتی برای علما، اشارات و حقایق برای اولیاء و لطایفی برای انبیاء  (علیهم السّلام) دارد: «‏کتاب الله  (عَزَّوَجلََّ) علی أربعة أشیاء: علی العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقائق؛ فالعبارة للعوام، و الاشارة للخواص، و اللطائف للأولیاء، و الحقائق للانبیاء‏»‏

‏بلی قرآن دریایی است عمیق که در قعر آن درهای فراوانی است و ظاهر آن خبر است و مردم برای دریافت درهای آن و وصول و خبر آن دارای مراتب متفاوتی بوده و از این روست که تفاسیر مختلف است، برحسب اختلافات اهل آن، لذا برخی بر آن غلبه پیدا کرده است. ادبیات از اعراب و بنا و برخی کلام و مجادلات آن و در برخی نقل احادیث و اخبار و برخی هم غرایب و عجایبی را گرفته و قرآن را با آنها تأویل می کند و این گروه همانا منحرفند، چون از مشکوة نبوت و ولایت دور مانده اند.‏

‏بنابراین تفسیری که جامع همه جوانب علوم مربوطه به تفسیر و احکام آن و متکلف حقایق قرآن و مشتمل بر همه اشارات و عبارات آن و محتوی مطالب حکمی و فلسفی و عرفانی باشد برای هیچ یک از علما میسر نشده است، چنین توفیقی ممکن نیست مگر برای کسی که خداوند تبارک و تعالی به او عنایت خاص بفرماید و بتواند وارث انبیا  (علیهم السّلام) و از مشکوة نورانی اولیاء قبسی گرفته و به قوت و قدرت قدسیه الهیه نایل گردد و چه خوش گفته:‏

‎ ‎

   ‏جمع صورت با چنین معنی ژرف‏   ‏نیست ممکن جز ز سلطان شگرف‏

‏ ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 369
‏و والد محقق که عارف به رموز کتاب الهی و بعض اسرار است، فرماید: «تفسیر قرآن میسر نیست مگر برای حق خداوند متعال، چون قرآن علم نازل حق تعالی است که احاطه به آن ممکن نیست. ‏

 آیا شما برنامه ای نیز برای ترجمه آثار شهید مصطفی خمینی(ره) دارید؟

‏ بله. ترجمه تفسیر را شروع کردیم و امیدواریم آن را به زودی به اتمام برسانیم تا برای خوانندگانی که فقط به فارسی آشنایی دارند مورد استفاده قرار گیرد. ‏

 لطفاً در مورد حوزه درسی ایشان در قم و نجف توضیحاتی بفرمایید.

‏ از حوزه های درسی ایشان در قم بنده اطلاعی ندارم. ولی حوزه درسی استاد محقق ما در نجف اشرف از حوزه های علمی و تحقیقی بسیار خوب به حساب می آمد. معظم له هر روز قبل از شروع درس جلسه را به قرائت حدیثی از روایات ائمه (علیهم السّلام) منور می فرمودند.‏

 اگر ممکن است از خصوصیات اخلاقی و احیاناً آرمانهایی که ایشان در رابطه با وضع تحصیلی حوزه ها و طلاب گرامی داشتند، مطالبی را بیان فرمایید. 

‏ آن شهید سعید از نظر اخلاقی، برخورد اجتماعی و حسن خلق زبانزد طلاب بود و دوست و دشمن او را می ستودند به طوری که ملا ذو ملجأ طلاب بوده و در مسایل مختلف به ایشان مراجعه می کردند. ایشان بسیار متواضع، زاهد و دائم ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 370
‏الذکر و مقیّد به جماعت و نوافل بودند. با طلبه ها مزاح و تفریح می کردند امّا نمی گذاشتند خلاف شرعی انجام بگیرد. ‏

‏حاج آقا مصطفی(ره) سعی داشتند از زیّ طلبگی، درس و بحث هیچ وقت منحرف و منصرف نشوند، لذا اگر کسی نزد امام(س) کاری داشت، ایشان را واسطه می کرد ولی ایشان نمی پذیرفت و سعی می کرد همان شیوۀ علمایی را ادامه دهد. ایشان واقعاً هم استاد و هم مربی بود، یعنی همین طور که تدریس می‏‏‎‏‏ کرد واقعاً طلبه ها را هم تربیت می کرد و در عین حال که استاد بود، رفیق هم بود و با همین طلبه ها و امثال ما عین دو رفیق که هم سن و سال هستند، راه می رفت و حرف می زد.‏

‏او عمر بسیار با برکتی داشت و فوق العاده موفق بود و بزرگترین توفیق ایشان خدمت به حضرت امام(س) بود که از وقتی که خود را شناخته بود  در محضر امام(س) و در خدمت امام(س) بود و آخر هم واقعاً فدای امام(س) شد. ایشان احترام خاصی برای حضرت امام(س) قایل بودند و امام(س) را «انسان کامل» می نامید. ‏

‏استاد محقق و عارف ما آرمانهای مشترکی با حضرت امام(س) داشتند و از تحجر و جهالت برخی از عناصر حوزه ها رنج می بردند و معتقد بودند که حوزه های علمیه باید تحت بازرسی و سرپرستی مراجع عظام اداره شده و در حوزه های درسی دقت شود. افراد لایق، باهوش، با استعداد و با ذوق را تشویق کنند و گرفتاریهای آنان را برطرف نمایند و نسبت به این گروه مساعدتهای ویژه را مبذول دارند تا استعدادهای عالی متعالی شده و رشد کنند و ما در آینده شاهد افراد برجسته و ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 371
‏مفیدی باشیم. ‏

‏ایشان می فرمودند که بهترین راه برای کسب حقایق اسلامی و احکام آن در فتاوی این است که علمای بزرگ در شورا مسایل را بررسی کنند و با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و رعایت مبانی اصولی و فقهی فتوا دهند. ایشان در بعض موارد، در حجّیّت فتوای فردی شبهه می کردند. ‏

‏در پایان، کلام را به رویا و خاطره ای از ایشان به پایان می برم. در شبی از شبها در نجف اشرف که واقعاً هر شبی از آن لیلة القدر است، در کنار مزار شریف مولی  الموحدین حضرت علی  (علیه آلاف التحیة و السلام) مشاهده شد که استاد محقق شهید بعد از زیارت در کنار حرم مطهر نشسته بودند و اشعاری را زمزمه می کردند که پس از دقت معلوم شد این اشعار را می خواندند:‏

‎ ‎

‏در آن نَفَس که بمیرم در آرزوی تو باشم‏  ‏بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم‏

‏به وقت صبح قیامت که سر زخاک برآرم‏  ‏به گفت وگوی تو خیزم به جستجوی تو باشم‏

‏به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم‏  ‏نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم‏

‏به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم‏  ‏ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم‏

‎ ‎


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 372

‎ ‎

‏حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم‏  ‏جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم‏

  ‏می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان‏ ‏مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم‏

‎ ‎

‏و این تغزل در حرم مولی و ساقی کوثر از عاشقی بود واله و عارفی بود واصل و اوج عروج روحانی آن رادمرد بزرگ را به نمایش می گذاشت که یک سری بر چهار جهت تکبیر گفت و روحش به سوی دوست در پرواز بود. ‏

‏حقیر بعد از این واقعه، دو ماه قبل از شهادت آن عزیز در رؤیا دیدم که استاد شهید رحلت فرموده و جنازه او با حالت و منظره عجیبی وارد صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) شد، اولاً جنازه را ملائکه حمل می کردند و یک قرآن در جلو جنازه در حرکت بود و جنازه به دنبال آن می رفت تا داخل حرم مطهر شد و به دنبال آن جسد مطهر نیز ملحق شد و رسید و به آن جا که از قلم قاصر خارج است. من هر روز پای درس ایشان می رفتم، امّا هر چه می خواستم که این را نقل کنم نمی توانستم، بالاخره تأویل خواب را دیدم و با آن فاجعه عظیم مواجه شدم.‏

‏خانۀ ما نزدیک منزل ایشان بود. یک روز صبح پدر من آمد و گفت، حاج اقا مصطفی(ره) حالش به هم خورده و ایشان را به بیمارستان برده اند. بسیار تعجب کردم چون ایشان تا روز قبل درس داشتند. به بیمارستان رفتیم و پرسیدیم چه شدهاست؟ گفتند که ایشان از دنیا رفته است. به محوطه بیمارستان رفتیم و صورت ایشان را برگرداندیم و دیدیم که فوت کرده است. به خدمت حضرت امام(س) آمدیم که ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 373
‏آقای فرقانی در آنجا شروع به روضه خواندن کرد و امام(س) فرمودند که: «‏انّالله و انّا الیه راجعون‏» و سه دفعه دست خود را به شکل خاصی به زمین زدند. امام(س) در آن حادثه ناگهانی بزرگترین امتحان خود را پس داد شبیه آنچه که خدا همیشه انبیاء  (علیهم السّلام) و اولیا را امتحان می کند.‏

‏«‏و اذا بتلی ابراهیم ربّه بکلماتٍ فاتمهنّ‏» ما حضرت ابراهیم را به چیزهایی امتحان کردیم و همه را تمام کرد و یکی از آنها ذبح پسرش بود. و امام(س) هم ابتلایش با این شهادت به نهایت رسید. حضرت امام خمینی(س) در میان این همه دشمن، چه داخلی و چه خارجی و چه طلبه و غیر طلبه مانند کوه استوار ایستاد و هیچ عکس العمل غیر عادی و انکسار باطنی از خود نشان نداد.‏

‏حال شما ملاحظه فرمایید در دیار غربت و با آن همه دشمن، یقیناً از دست  دادن این یار صدیق برای حضرت امام(س) بسیار سنگین بوده است. فرزندی را بزرگ کرده که به اصطلاح حاصل عمر خود می باشد و برای تربیت ایشان چقدر زحمت کشیده است و حال که باید برای اسلام و مسلمین و برای آینده اسلام ثمر دهد، این طور شهید می شود، آری این حادثه برای امام(س) بسیار دردناک بود. یعنی همان  طور که انسان در تاریخ می بیند که سیدالشهداء (علیه السّلام) در شهادت علی بن الحسین  (علیه السلام) از همه بیشتر متأثر می شود، دلیل داشته است چون آن حضرت فرمودند که شبیه ترین مردم به پیامبر (صلَّی الله علیه و اله) ایشان بود، لذا تأثرش هم از دیگران بیشتر بود، امام(س) هم در این قضیه بسیار ناراحت شدند. و البته قلب مبارک ایشان شکسته بود و در خلوتها هم بسیار گریه می کرد، امّا در مجامع عمومی محکم ایستاد. این واقعه ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 374
‏برای ما هم مصیبت بسیار سنگینی بود، چون استادی را از دست داده بودیم که هم رفیق و هم ملازم و پناهگاه ما بود و خلاصه همه چیزمان را از دست دادیم و در واقع یتیم شدیم.‏

‏این داستان را مرحوم شهید آیت الله دستغیب(ره) در نجف برای من گفتند: یک نفر از مؤمنین که همراه من است در کربلا خواب عجیبی دیده بود. او خواب دیده بود که یک تاج بسیار زیبا و بزرگی بر سر امام خمینی(س) گذاشته و او در خواب می پرسد، این چیست؟ می گویند این اجر صبری است که ایشان در مصیبت مصطفی(ره) کرد. و خدا عوض آن صبر این تاج را بر سر ایشان گذاشته است. ‏

‏واقعاً کوه در آن مصیبت متلاشی می شد، ولی امام(س) از آن مصیبت به لطف خفی تعبیر نمودند. همان طور که حضرت زینب  (علیهاالسّلام) آن سخن گهربار را فرمودند که : ‏«ما رأینا من الله الّا جمیلاً»‏ ‏

‏امام هم فرمودند: «این لطف خفیه خدا بوده است» و بعد لطف خفی، برای همگان جلی شد. و مشعل انقلاب روشن گردید. و دیگر خاموش نگشت تا اینکه امام(س) را در ایران به قدرت رساند.‏

 جناب عالی فرمودید حضرت امام(س) در خلوت گریه می کردند، آیا خود حضرت عالی شاهد آن بودید. 

‏ خیر، از قول خانواده گرامی ایشان شنیدم که امام(س) موقعی که در خلوت بودند بسیار گریه می کردند، منتهی جزع و فزع، و اظهار ناراحتی از خدا در شأن اولیا ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 375
‏نیست و الّا آن مردی نیست که در مصیبت بچه اش گریه نکند . پیامبر خدا هم در مصیبت پسرش ابراهیم گریه کردند و به آن حضرت اعتراض کردند و ایشان در جواب فرمودند: «ما چیزی که خدا را به غضب بیاورد نمی گوییم امّا خوب قلبمان می شکند.»‏

‏او به مقصد خود رسید و در نزدیکترین مکان ممکن در کنار نور انبیاء و اولیاء  (علیهم السّلام) آرمید و ما را در این دنیای پر غوغا تنها گذاشت و پدر بزرگوارش امام(ره)  و امت او را به غم نشاند و با رحلتش نهضت را حیات بخشید. ‏

والسلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیاً

‏ ‏

‏* * *‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 376