مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی

‏ ‏

مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی

 حضرت امام(س) چه امتیازاتی در حاج آقا مصطفی(ره) دیده بودند که او را «امید آینده اسلام» می دانستند؟

‏ شهید سعید سید مصطفی خمینی(ره) از ویژگی ها و ستودگی های برجسته و فوق العاده ای برخوردار بودند و می توان گفت که ایشان آیینه تمام نمای امام(س) بود. ایشان توانست بسیاری از ویژگی ها و برجستگی های امام را در سایه زحمت و ریاضت توانست به دست آورد و به همین جهت امام(س) او را «امید آینده اسلام» دانستند. با برشمردن ویژگی های آن شهید بهتر می توان به شخصیت، عظمت و مقام بی مانند او پی  برد و به این حقیقت رسید که آن مرحوم تا چه پایه ای مایه امید اسلام و مسلمانها بوده است. ‏

‏امتیازات شهید حاج سید مصطفی خمینی(ره) را می توان به این گونه برشمرد:‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 199
1 - شخصیت ذاتی:

‏حاج سید مصطفی خمینی(ره) دارای شخصیت والایی بود. ایشان از آن افرادی نبود که از عنوان های آقازاده گی، آیت الله زادگی و امام زادگی بهره بگیرند و از این راه برای خود شخصیت کسب کنند. او از رفتار و کردار برخی از خودباختگان و تنگ  نظران که با عنوان «آقازاده» و «آیت الله زاده» برای خود شهرت کسب می کنند، به سختی انزجار داشت و آن را دون شأن یک انسان مسلمان و آزاده می دانست. از این رو، به عنوان «آیت الله زاده» هیچ گاه خود را مطرح نکرد و به کاری دست نزد و اصولاً از این گونه عناوین نفرت داشت.‏

2 - مقام فقاهت:

‏آن شهید فقیهی والامقام، مجتهدی صاحب نظر و با بصیرت بود. در مقام علمی او همین بس که بیش از چند سالی از بلوغ او نگذشته بود که به درجه اجتهاد رسید. خود او برای من نقل کرد که : «در دوران عمرم فقط چند سالی پس از رسیدن به سن بلوغ تقلید کردم و خیلی زود به درجه اجتهاد رسیدم و از تقلید بی نیاز شدم».‏

‏شهید در سال 1343 هـ.ش که بیش از 33 سال از عمر او نمی گذشت، دوازده جلد کتاب در زمینه علوم اسلامی تألیف کرده بود. او این کتابها را با قلم خود چنین برشمرده است:‏

‏1 - دوره ای از فلسفه قدیم که مختصری از آن باقی مانده است.‏

‏2 - مقداری حواشی بر اسفار به خصوص بر «طبیعیات اسفار» که تمامی آن را ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 200
‏حاشیه کرده ام.‏

‏3 - حاشیه بر«شرح هدایة» آخوند ملاصدرا شیرازی(ره).‏

‏4 - حاشیه بر«مبدأ و معاد» مرحوم آخوند ملاصدرا شیرازی(ره).‏

‏5 - حواشی بر«وسیلة النجاة» مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی(ره).‏

‏6 -  حواشی بر«عروة الوثقی» مرحوم آیت الله سید محمد کاظم یزدی(ره)‏

‏7 - تمام مباحث الفاظ اصول و تمام مباحث عقلیه اصول.‏

‏8 - تطبیق هیئت جدید بر هیئت نجوم اسلامی.‏

‏9 - حاشیه بر خاتمه مستدرک مرحوم آقای حاج میرزا حسین نوری(ره).‏

‏10 - کتاب اجاره.‏

‏11 - کتاب صلوة.‏

‏12 - متن فقه.‏

‏شهید حاج سید مصطفی خمینی (ره) آن گاه که در تبعید ترکیه به سر می برد، با آن که مآخذ و مدارک لازم در اختیار نداشت، دو جلد کتاب یکی در قاعدة «لاتعاد» در 18  صفحه و دیگری در «مکاسب محرّمه» در 420 صفحه تدوین کرد. ایشان در نجف اشرف کتابهای زیادی در فقه، اصول، فلسفه و تفسیر به رشته تحریر درآورد. ‏

‏حوزه درس خارج ایشان در حوزه علمیه نجف جلوه خاصی داشت. دارای مبانی متقن بود و در حوزه درس امام(س) در بسیاری موارد در برابر نظریه های علمی امام(س) می ایستاد و بحث خیلی بالا می گرفت.‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 201
3 - مقام معنویت

‏حاج سید مصطفی(ره)، در علم عرفان پیشرفت عمیقی داشت و در این زمینه زحمتهای فراوانی کشیده بود و در بعد عبادی نیز اهتمام فوق العاده ای داشت. به نماز اول وقت و نیز مستحبات مقید بود و به تهجد، سحرخیزی، زیارت عاشورا و ادعیه اهمیت می داد. در تمام مدتی که در نجف می زیست در ایام زیارتی مانند عاشورا، اربعین، 13رجب، نیمه شعبان و ماه ذیحجه، پیاده به کربلا می رفت. در دهه آخر ماه رمضان در مسجد کوفه معتکف می شد. زیارت عاشورا را زیاد می خواند و حتّی شنیدم در همان شبی که به شهادت رسید، سرگرم خواندن زیارت عاشورا بوده است. در بعد خودسازی و تهذیب نفس موفقیت چشم گیری داشت. از شهرت طلبی و مقام پرستی به شدت دوری می جست. در هیچ جا «خود» را مطرح نمی کرد.‏

‏وقتی کتاب نهضت امام خمینی(س) را پیش از چاپ مطالعه کرد، از من خواست آن بخشی را که به زندگی و تألیفات او مربوط می شود، حذف کنم، لیکن من نپذیرفتم. ساده می پوشید و ساده می زیست. در گرمای 50 درجه نجف بارها او را دیدم که با اتوبوس به کاظمین، سامرا و بغداد مسافرت می کرد، با آن که می توانست با سواری برود و ماشینی کرایه کند و ساواک نیز گزارش کرده است که وقتی از زندان آزاد شد، با اتوبوس به قم رفت. ‏

‏حاج سید مصطفی(ره) با آن که از طرف امام(س) وکیل بود و پس از تبعید امام(س) وجوهات مردم در اختیار او قرار داشت و از نظر شرعی نیز می توانست از آن به ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 202
‏اندازه نیاز خود بردارد، لیکن این کار را نمی کرد و با کمال عسرت و تنگدستی زندگی را می گذرانید. در نامه ای که پس از تبعید به ترکیه به مادر بزرگوارش نوشته، سفارش کرده است:‏

‏«... مبلغ یکصد تومان از خانم بدرالسادات گرفتم که به ایشان خواهید پرداخت. ضمناً عرض کنم که حساب آقای طهماسبی که قریب 400 تومان می باشد و حساب داروخانه پاستور چیز مختصری است  و حمام ارم که آن هم چیز مختصری است بفرمایید که لطف کنند...»‏

‏او وقتی به شهادت رسید، هیچ چیز از خود باقی نگذاشت، نه منزلی، نه وسایلی، و نه زمین و ملکی و تا آخر عمر اجاره نشین بود. نسبت به دنیا بی اعتنا بود و برای آن ارزشی قایل نبود. به دنبال آغاز نهضت امام(س) در سال1341 هجری شمسی، در نامه ای که از نجف برای او نوشته بودند، آمده بود که امام شهرت جهانی یافته است و باید کوشش کرد که این موقعیت محفوظ بماند.‏

‏آیت الله شهید در پاسخ نوشته است:‏

‏«راجع به این که آقای والد شهرت جهانی پیدا کرده اند... باید عرض کنم که نباید تمام حواس را جمع کرد که این عنوان صدمه نخورد بلکه باید به هر نحو که ممکن است از این فرصت که پیش آمده است استفاده کنیم و دل خود را به این جهات خیالیه خوش نگردانیم»‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 203
4 - موضع سیاسی

‏حاج سید مصطفی خمینی(ره) اسلام شناسی کامل و جامع بود و اسلام را در همه ابعاد شناخته بود. غور و بررسی مسایل فقهی، کلامی و اهتمام به ادعیه و عبادات، هیچ گاه او را از رسالت مقدس مبارزه با ظلم و طاغوت و تلاش در راه برقراری عدالت اجتماعی باز نمی داشت و مصداق واقعی «رهبان باللیل اسد بالنهار» بود.‏

‏از روزی که نهضت امام(س) آغاز شد، آیت الله شهید نیز بدون سر و صدا در این راه قدم گذاشت و همراه و هم کاروان امام حرکت کرد. پیش از نهضت امام(س) نیز تا حدّی در جریانهای سیاسی و مبارزاتی وارد بود و با برخی از رهبران فداییان اسلام دوستی و همفکری داشت. در خاطراتی که از او باقیمانده است درباره فداییان اسلام چنین اظهارنظر کرده است:‏

‏«... جمعیتی در ایران معروف بودند به فداییان اسلام، رییس آنها مردی بود به نام نواب صفوی - مجتبی که واقعاً دلیر و توانا و از روی احساس، سنگ اسلام را به سینه می زد و نمی توان او را دور از حقیقت دانست و مرد شماره دو آنها دوست عزیز خودم مرحوم سید عبدالحسین واحدی بود، این طایفه دیر زمانی در قم زیست می کردند و آن وقت ما قم بودیم و از دور آنها را می پاییدیم تا آنکه شبانه عده ای با چوب و چماق در پیش چشم چند صد نفر طلبه بر آنها هجوم بردند و آنان را زدند که دیگر کار به آخر رسیده و دیگر نتوانستند در قم بمانند و در نتیجه رحل اقامت را به تهران بردند تا سرانجام به دست پسر رضاخان جلب و با سکوت ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 204
‏مرگ بار علما آنها را تیرباران کردند. گر چه دوست من عبدالحسین را در جای دیگر از بین بردند و داغش را به دل ما گذاردند».‏

‏آیت الله شهید با داشتن چنین روحیه انقلابی و رزم جویانه همانند امام(س)، به گونه ای حرکت می کرد که کمتر کسی می توانست به راه و اندیشه او پی ببرد و نقش او را در مبارزه دریابد. با وجود این ساواک از او سخت می ترسید و بنا بر گزارشاتی که در پرونده او آمده است ساواک بارها روی این موضوع تکیه کرده که حاج سید مصطفی خمینی(ره) در مبارزات پدرش نقش مهمی دارد.‏

‏در روز 15 خرداد 1342 هجری شمسی حاج سید مصطفی خمینی (ره) در به حرکت در آوردن توده ها در شهرستان قم نقش به سزایی داشت. ایشان نخستین شخصیتهای روحانی بود که در آن روز به خیابان آمد و در صحن مطهر حضرت معصومه  (علیهاالسّلام) سخنرانی کرد و اهالی قم را به خروش واداشت. در دورانی که امام در زندان به سر می برد، مسئولیت ارتباط امام با امت بر دوش ایشان بود و این مسئولیت را به بهترین کیفیتی انجام داد.‏

‏در پی قیام حضرت امام(س) بر ضد «احیای رژیم کاپیتولاسیون» حاج سید مصطفی خمینی(ره) نیز در گسترش این قیام فعالانه شرکت داشت و نامه ها و اعلامیه های گوناگونی به نام های مختلف تدوین و پراکنده می ساخت. یکی از نامه هایی که به اسم اهالی قم مبنی بر استنکار و انزجار از احیای رژیم کاپیتولاسیون تدوین شده بود، همراه او بود که پس از بازداشت او در روز 13 آبان 1343 به دست ساواک افتاد.‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 205
‏ساواک که از نقش حاج سید مصطفی(ره) در پیشبرد نهضت امام به خوبی آگاهی داشت، در پی تبعید امام در 13 آبان 1343 بی  درنگ او را بازداشت کرد و برای مدتی در قزل قلعه زندانی نمود و سرانجام در 13 دی ماه 1343 برای همیشه ایشان را از ایران بیرون راند و به ترکیه تبعید کرد.‏

‏آن روز که حضرت امام(س) در ایران بودند حاج سید مصطفی(ره) در رساندن اعلامیه های امام به خارج تلاش گسترده ای داشت و نیز در دورانی که امام در نجف اشرف می زیستند، ایشان در رسانیدن اعلامیه ها و پیام های حضرت امام(س) به ایران نقش به سزایی ایفا می کرد.‏

‏آیت الله شهید چه در تبعیدگاه ترکیه و چه در نجف اشرف کوشش فراوان داشت که با نسل جوان ایرانی در خارج کشور به وسیله نامه و ... در ارتباط باشد. در بورسای ترکیه در هنگام قدم زدن، با یک دانشجوی ایرانی روبرو شده بود و بی درنگ به وسیله او پیامی خطاب به دانشجویان نوشته بود. در نجف اشرف نیز پیوسته با دانشجویان پارسی زبان مقیم خارج مکاتبه می کرد و به آنان رهنمود می داد. در یکی از نامه های خود به دانشجویان تشکیل حکومت اسلامی در ایران را نوید داده و چنین نوشته بود:‏

‏«....باید به امید یک حکومت عادلانه راه های صعب و سختی را پس از طرح و پی ریزی طی کنند و در جهت یک دولت عادلانه و گسترده که به خواست خدا بسیار نزدیک است، جنبش همه جانبه به خود گیرند و در این روش از هیچ گونه کمک های فکری و عملی به یکدیگر کوتاهی نکنند و خوب درک کنند که هیچ ملتی ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 206
‏با سستی و خوش گذرانی و تن پروری به آینده نوینی نرسیده و نمی بایست انتظار آن داشت. از گذشته اسلام و گذشتگان خود پند گیرند و آنان را به رهبری برگزینند» در دنباله این نامه چنین می خوانیم: «... دستهای خود را گره نکنید و با شعار عقده ها را باز ننمایید. بگذارید این رنجها و سختی ها متراکم شود و دستها به ناحیه پهلو کشیده شده و در دهان دشمن  (دودمان پهلوی) خورد و جان این پلید را گرفته  و به این ملک و ملت جان نوین بخشد»‏

‏آیت الله شهید حاج سید مصطفی(ره) برای آموزش نظامی اهمیت زیادی قایل بود. خود او نیز آموزشهایی دیده بود و به برادران روحانی که در نجف می زیستند و از ایران متواری شده بودند، توصیه می کرد که به پادگانهای نظامی فلسطینی ها و یا جای دیگر بروند و آموزش نظامی بینند و در این راه تا آن جا که می توانست برای آنان امکانات فراهم می کرد. او در این زمینه به سیره پیامبران والامقام و به دستور قرآن کریم توجه داشت چنان که خود ایشان نوشته است:‏

‏«... وظیفه روحانیت همان وظیفه انبیاست. چنان که وظیفه انبیا (علیهم السّلام) در مقابل ظلم و ستم و بی دادگری قیام مسلحانه است، وظیفه روحانیت هم، چنین است و این حقیقت از آیه شریفه ‏«و اعدوالهم ما استطعتم من قوةٍ و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم»‏ روشن و آشکار است و می توان گفت که معنای خاتمیت در اسلام مبسوط الید بودن زعمای اسلام و مراجع تقلید است...»‏

‏مبارزات حاج سید مصطفی خمینی(ره) تنها بر ضد رژیم شاه نبود، بلکه با حزب بعث عراق نیز تا آنجا که شرایط و امکانات اقتضاء می کرد، برخوردهایی داشت. او ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 207
‏در آن روزهایی که بعثی ها به کارشکنی بر ضد مرحوم آیت الله حکیم (رضوان الله تعالی علیه) دست زده بودند، بارها با آقای حکیم دیدار و گفتگو کرد و کوشید که ایشان را علیه بعثی های کافر و نجس به قیام و مبارزه وادارد. ‏

‏در مجالس و محافل مذهبی بر ضد بعثی ها سخن می گفت و خطر آنان را گوشزد می کرد. این موضع گیری آگاهانه او علیه بعثی ها، رژیم عراق را نگران و بیمناک ساخت، و لذا در تاریخ 21 خرداد ماه 1348 هجری شمسی او را دستگیر ساخته و به بغداد بردند. در آنجا احمد حسن البکر رییس جمهور آن روز رژیم عراق به او هشدار داده بود که شما در مجالس مختلف نسبت به حزب بعث عراق بدگویی می کنید و با مخالفان رژیم عراق ارتباط های مشکوک دارید، کاری نکنید ما ناچار شویم درباره شما تصمیم دیگری بگیریم که موجب ناراحتی پدرتان گردد. یادم آمد که در سال 1342 هجری شمسی نیز او را در تهران دستگیر کردند و سپهبد نصیری در دیدار با ایشان همین هشدار را داده بود.‏

5 - هوشیاری و نفوذناپذیری:

‏از دیگر ویژگیها و امتیازات شهید حاج سید مصطفی(ره) هوشیاری و نفوذ ناپذیری او بود. بر خلاف بسیاری از روحانیون که به سبب ساده اندیشی، زود به افراد اعتماد می کنند، حاج سید مصطفی خیلی دیر به افراد اعتماد می کرد و به آنهایی هم که اعتماد داشت، با آنان برخورد احتیاط آمیز می کرد. مشی او این بود که «حمل بر صحت همه جا خوب است جز در امور سیاسی». در مسایل سیاسی، ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 208
‏اصل، عدم اعتماد است، مگر خلاف آن ثابت شود و به همین علت عناصری را که برای تحت تأثیر قرار دادن، به او نزدیک می شدند، زود می شناخت و به اغراض و نقشه های آنان پی می برد. ‏

‏در سال 1349هجری شمسی صادق قطب زاده برای نخستین بار به نجف آمد و شبی را با حاج سید مصطفی(ره) گذراند، حاج آقا مصطفی در این دیدار، به ماهیت او کاملاً پی  برد و به او بدبین شد و تا زنده بود دیگر او را به حضور نپذیرفت و با او ملاقات نکرد و روحانیان مبارز نجف را نیز پیوسته از همکاری با قطب زاده بر حذر می داشت  و خطر او را گوشزد می کرد.‏

6 - شهامت و صراحت:

‏از دیگر ویژگیهای ایشان صراحت و شهامت بود، او در برخورد با افراد از صراحت ویژه ای برخوردار بود. نظریات و انتقادهای خود را خیلی صریح بیان می کرد و با کژی ها، لغزشها و کارهای ناشایست با تندی برخورد می کرد و به مصدق ‏«لا تأخذه فی الله و لومة لائم»‏ در برابر وظیفه و مسئولیت خویش به نیش، طعنه، اقبال و ادبار دیگران اعتنایی نداشت. شهامت او در برابر دژخیمان شاه در زندان قزل قلعه فوق العاده بود و این شهامت و صراحت در پاسخ هایی که به بازجویی ها داده، کاملاً مشهود است.‏

‏سرهنگ مولوی در تاریخ 10 / 10 / 1343 طی گفتگوی تلفنی با حاج سید مصطفی زبان به هتاکی و جسارت گشود که با واکنش تند و قاطع آن بزرگوار روبرو ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 209
‏شد. به اعتراف افرادی که در حضور او بودند و ناظر این گفتگوی تلفنی بودند، حاج سید مصطفی همه زشت گویی ها و هتاکی های سرهنگ مولوی را به خود او برگردانده تا سرانجام آن نابکار ناچار شد که گفتگو را قطع کند.‏

‏شهید حاج آقا مصطفی(ره) برای من نقل کرد که در یک روز تابستان در باغ یکی از روحانیون در «درکه» دعوت داشته است. در این اثنا یک نفر سرهنگ همراه با چند زن و مرد بدون اجازه از صاحب خانه وارد باغ شده و می خواستند بساط عیش و نوش بگسترانند، صاحب خانه به خود اجازه نمی داده است که حتی به آنها اعتراض کند، لیکن حاج آقا مصطفی از جا برمی خیزد و به آن سرهنگ تشر می زند که از باغ بیرون برود، اما سرهنگ سرکشی می کند و شاید می خواسته در صدد اذیت او برآید که حاج آقا مصطفی با سنگ به او حمله می کند و او و همراهان او را از باغ بیرون می راند.‏

7 - پایداری و مقاومت:

‏شهید حاج سید مصطفی علی رغم تحمل زندان و تبعید و رنجهایی که کشیده بود لحظه ای در ادامه مبارزه با رژیم شاه درنگ نمی کرد و در مبارزه خستگی ناپذیر بود. در صورتی که برخی از عناصری که امروز می خواهند میوه چین انقلاب باشند در آن روز به امام پیغام می دادند که : «دیگر بس است، با اعلامیه و سخنرانی مگر می توان شاه را سرنگون کرد؟!»‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 210
8 - آشتی  ناپذیری:

‏شهید حاج سید مصطفی از هر گونه سازش، کنار آمدن و تسلیم در برابر زورمداران به شدت متنفر بود و آن را خیانتی جبران ناپذیر به اسلام می دانست. این موضوع آشتی ناپذیری او تا آن جا بود که برخی از ساده اندیشان روحانی بر این باور بودند که با امام بهتر از او می توان کنار آمد لذا در سال 1351هـ.ش برخی از روحانیون ساده اندیش که تحت تأثیر تلقینات ساواک و دیگر مزدوران رژیم به این نتیجه رسیده بودند که مبارزه با شاه راه به جایی نمی برد و بی فایده است در صدد برآمدند که به گونه ای با رژیم شاه کنار بیایند و زمینه ای فراهم کنند تا شاه سفری به قم داشته باشد و علمای قم با او دیدار کنند و یک سلسله تقاضاهایی از شاه بنمایند. مانند بستن شراب فروشی ها، عشرت کده و قمارخانه ها و شاه هم این تقاضاها را برآورده سازد و بدین طریق کشمکش های میان حوزه و دربار پایان یابد. و چون از عکس العمل امام(س) وحشت داشتند نماینده ای روانه نجف کردند تا در این باره با امام گفتگو کند. منتهی به او سفارش کرده بودند که مواظب باشد حاج سید مصطفی پی به مأموریت او نبرد که حتماً عکس العمل منفی نشان خواهد داد و نقشه ها را بر هم خواهد زد.‏

9 - رویارویی با روحانی نماها و تحجرگراها

‏شهید حاج سید مصطفی نه تنها با زورمداران و طاغوتیان مبارزه آشتی ناپذیر داشت بلکه با روحانی نماها و روحانیان دگم و متحجر نیز برخوردی طوفان بار و ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 211
‏پایدار داشتند. در برابر این نوع عناصر مرموز یا ناآگاه سرسختانه می ایستاد و بر ضد آنان افشاگری می کرد و نسل جوان حوزه را علیه آنان می شورانید. از این رو، می توان گفت محافل ارتجاعی نجف آن اندازه که از او ناراحت بودند و حقد و کینه او را در دل داشتند، از امام(س) نداشتند! زیرا روی ضعف و لغزش آنان انگشت می گذاشت و به آنان پرخاش می کرد.‏

‏حاج سید مصطفی آنگاه که خبردار شد مرحوم آیت الله خویی (قدِّّس سرُّه) طی تلگرافی به رژیم بعث عراق به اصطلاح ملی کردن نفت عراق را تبریک گفته است و در پاسخ به پرسشی که بعثی ها از او کرده بودند هر گونه بدرفتاری با ایرانیان را انکار کرده است، ارتباط خود را با ایشان قطع کرد و تا زنده بود هرگز با ایشان ملاقات نکرد. روحانی نماهای سرسپرده ای مانند میرزاباقر کمره ای در ایران و جاسوسهای عمامه دار ‏‎CIA‎‏ مانند مهدی روحانی در پاریس و برادر متحجر و متهتک او در نجف با همه نیرو و توان بر ضد حاج سید مصطفی خمینی به سم پاشی و جو سازی سرگرم بودند و وجود او را برای رژیمهای طاغوتی و استکبار جهانی زیان بار می دیدند. ‏

10 - پایبندی به اصل «ولایت فقیه»

‏شهید حاج سید مصطفی با آن که دارای روحیه انقلابی بود و از مبارزه قهرآمیز با رژیم شاه جانب داری می کرد، هیچ گاه یک گام از راه، روش و اندیشه امام(س) فراتر نمی گذاشت و خودسرانه به کاری دست نمی زد، و در همه امور سیاسی پیرو دستور ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 212
‏و رهنمود امام(س) بود. زیرا به اصل «ولایت فقیه» اعتقادی راسخ داشت و با وجود فقیه جامع الشرایط خود را به دخالت در امور سیاسی و مبارزه مجاز نمی دید، به همان گونه که حضرت امام در زمان آیت الله العظمی بروجردی(ره) هیچ گاه راهی برخلاف رأی و دستور ایشان در پیش نگرفتند و به مبارزه و نهضت بر ضد رژیم شاه دست نزدند. البته دیدگاه ها، پیشنهادات و انتقادات خود را به آن مرحوم می رسانند لیکن کاری بر خلاف نظر ولی فقیه انجام ندادند. حاج سید مصطفی نیز هیچ گاه بر خلاف رأی و اندیشه امام گام برنداشت و به کاری دست نزد. آن چه که گفته شد نمونه هایی از ویژگیها و امتیازات حاج سید مصطفی خمینی بود و برای همین بود که امام(س) او را مایه امید برای آیندۀ اسلام می دانستند.‏

 نقش حاج آقا مصطفی در بیت امام(س) چگونه بود؟

‏ آیت الله شهید بر خلاف برخی از آقازاده ها که بیت را مرکز سلطنت و قدرت نمایی خود می پندارند و دین و ایمان و وجدان خود را در راه حفظ و تحکیم این قدرت سودا می کنند، کوچکترین دخالتی در بیت امام نداشت. البته پیرامون بیت امام انتقادهایی داشت و از این که بیت امام مانند دیگر بیوت نظم و برنامه درستی نداشت متأثر بود و آن وضع را برای پیشبرد اهداف امام نامناسب می دید لیکن هیچ گاه شخصاً در امور بیت دخالت نمی کرد بلکه به طور کلی در امور زندگی امام نیز هیچ گونه دخالتی نداشت. ‏

‏او معتقد بود امام خود بهتر می دانند که بیت را چگونه اداره کنند و برای خود ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 213
‏وظیفه و رسالتی فراتر از دخالت در بیت و اداره آن قایل بود و این متانت و بزرگواری او در برابر مقام و موقعیت امام و بیت ایشان، محبوبیت و عزت او را در میان دوستان و آشنایان و حتی دشمنان فزونی بخشیده بود. ‏

 موقعیت ایشان در حوزه علمیه نجف چگونه بود؟

‏ حاج سید مصطفی در میان فضلا و علمای متعهد نجف جایگاه ویژه ای داشت، آنان که بی غرض و با انصاف بودند برای حاج سید مصطفی به خاطر علم و فضیلت او احترام ویژه ای قایل بودند و او را مجتهدی جوان، زاهدی آگاه و عارفی سیاستمدار می شناختند. درس اصول فقه او در میان جلوه خاصی داشت و نظریات علمی او بسیاری تازگی داشت و قابل استفاده بود. امّا آنان که به سبب تحجر گرایی و یا وابستگی، چشم حقیقت بین نداشتند و تاریک اندیش بودند، به شدت از او می ترسیدند و وجود او را برای منافع شیطانی و آینده خود خطرناک می دیدند و نسل جوان روحانی او را پناهگاهی برای خود می دانستند.‏

‏جایگاه و موقعیت او در حوزه علمیه نجف به گونه ای بود که پس از شهادت او دوست و دشمن گریان بودند و فقدان او را ضربه ای به بنیان علم و فضیلت می دیدند. ‏

 لطفاً در مورد کیفیت رحلت و شهادت ایشان توضیح دهید.

‏ چنان که پیش تر گفته شد رژیم های ضد مردمی ایران و عراق و محافل ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 214
‏ارتجاعی و عناصر وابسته به استکبار جهانی از وجود و موقعیت او سخت احساس خطر می کردند و دیر زمانی بود که اندیشۀ از میان بردن او را در سر داشتند. ‏

‏مدت کوتاهی پیش از شهادت او دو نفر ایرانی شبی به ملاقات او می روند و با او به گفتگو می نشینند، یکی از آن دو نفر چند مسأله شرعی سؤال می کند و دومی مسایل سیاسی ایران را مطرح می کند، نخست خبر می دهد که دکتر علی امینی به زودی قدرت را در ایران در دست می گیرد و همه زندانی های سیاسی آزاد می شوند. سپس به صورت درگوشی با او به گفتگو می پردازند و از جمله مسایلی که می گوید این که شاه برای پیشگیری از سقوط رژیم خود در صدد است که چند نفر را از میان بردارد و یکی از آنها شما هستید، مواظب خودتان باشید.‏

‏این جریان را شهید حاج سید مصطفی شخصاً برای من نقل کرد، برخی دیگر از برادران روحانی نجف نیز این جریان را از او شنیده بودند. ‏

‏در شب یکشنبه اول آبان ماه 1356 هـ.ش حاج سید مصطفی پس از ادا نماز جماعت با امام به حضور ایشان رسیده است  (این برنامه هر شب او بود که پس از نماز مغرب و عشاء به حضور امام می رفت و ساعتی را با پدر عزیز و بزرگوار خود می گذراند) حاج سید مصطفی پس از ملاقات با امام اظهار می دارد که امشب چند نفر با من قرار دارند و روی همین جهت زودتر از شبهای دیگر به خانه می رود. خانم او ناخوش و بستری بوده است و همین شب برای او دکتر آورده بودند. صغری خانم که مسئول پذیرایی از مهمانان او بود، پس از آماده کردن وسایل پذیرایی برای مهمانان به علت آن که پاسی از شب گذشته و دیر وقت بوده است، به رختخواب ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 215
‏می رود و می خوابد.شام او را نیز در اتاق خواب مهیا می کنند. آن شب افراد متعددی به خانه او رفت و آمد کرده بودند، یکی از برادران روحانی که عازم لبنان بوده است نقل می کرد که برای خداحافظی به خانه حاج سید مصطفی رفتم، ایشان مرا در بیرون از اتاق پذیرایی و ملاقات کرد و از پذیرفتن من در اتاق عذر خواست و فرمود که چند نفر هستند که با من کار خصوصی دارند. در بامداد روز یکشنبه اول آبان ماه 1356 هـ ش پس از اذان صبح وقتی صغری خانم برای ایشان طبق برنامه همه روزه آب جوش و قدومه می برد می بیند که روی کتاب افتاده و شام او نیز دست نخورده است، پزشکی که در بیمارستان کوفه او را معاینه کرد اظهار داشت که مسموم شده است و اگر اجازه کالبد شکافی به من بدهید این را ثابت می کنم، لیکن امام رخصت کالبد شکافی نداد. ‏

‏نکته در خور توجه آن که پزشک مزبور پس از این اظهارنظر بلافاصله از سوی سازمان امنیت عراق بازداشت شد و پس از بیست و چهار ساعت که آزاد گردید لب فرو بست و دیگر اظهارنظر قبلی خود را تکرار نکرد.‏

 انگیزه به شهادت رسانیدن ایشان چه بود؟

‏ انگیزه شهادت رسانیدن حاج سید مصطفی خمینی را می توان این گونه بر شمرد:‏

1 - ضربه به امام:‏ رژیم شاه طبق سیاست کارتر بر آن بود که فضای باز سیاسی در ایران پدید آورد و آزادی هایی به مردم بدهد تا تاج و تخت خود را ازخطر برهاند ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 216
‏لیکن این نگرانی را داشت که مبادا امام از این فرصت بهره برداری کند و با روشنگری و افشاگری توده ها را به گونه ای به خیزش و جنبش وادارد که دیگر کنترل از دست رژیم خارج شود و به سقوط رژیم شاه منجر شود. رژیم شاه بر این باور بود که به شهادت رساندن حاج سید مصطفی می تواند آن چنان ضربه سنگین روحی بر امام بزند که هیچ گاه نتواند کمر راست کند و دیگر یارای رویارویی و مبارزه با شاه را نداشته باشد.‏

‏2 - پیشگیری از خطری که حاج سید مصطفی می توانست بیافریند: رژیم شاه به درستی دریافته بود که او همه ویژگیهای امام را دارا می باشد و در آینده نیز راه امام را در پیش خواهد گرفت. از این رو، بر آن شد که او را از میان بردارد تا آینده با خمینی جوان دیگری روبرو نباشد. ‏

‏3 - پایان دادن به موجی که حاج سید مصطفی در حوزه نجف ایجاد کرده بود. چنان که اشاره شد صراحت و قاطعیت حاج سید مصطفی و افشاگریها و روشن گریهای او در میان نسل جوان روحانی، محافل ارتجاعی نجف را به شدت نگران کرده بود. آنها می دیدند که اگر وضع به همین منوال پیش برود کنترل حوزه نجف در آینده نزدیکی از دست آنان بیرون می رود و آن حوزه نیز مانند قم به پایگاه انقلاب بدل خواهد شد.‏

‏4 - ایجاد رعب و وحشت: رژیم شاه برای آن که علما و روحانیون مبارز و متعهد نتوانند از فضای باز سیاسی بهره بگیرند و توده ها را به حرکت درآورند، خود را ناگزیر می دید که وحشت در حوزه های علمیه و محافل مذهبی ایجاد کند تا دیگران ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 217
‏به خود جرأت جنب و جوش ندهند و از روی ترس و وحشت از صحنه کنار بروند و میدان را برای ملی گرایان و هواداران سیاست گام به گام خالی کنند تا آنان بتوانند طبق سیاست آمریکا اوضاع را کنترل و رژیم شاه را حفظ کنند و امور را طبق اغراض شیطان بزرگ پیش ببرند و برای ایجاد رعب و وحشت به شهادت رساندن حاج سید مصطفی را امری ضروری می پنداشتند.‏

‏5 - به شکست کشانیدن نهضت اسلامی ایران: رژیم شاه و اربابان استعمارگر او بر این باور بودند که با از میان بردن حاج سید مصطفی(ره)، وعده سنگین و جبران  ناپذیر بر پیکر نهضت امام(س) وارد می آید و موجب خاموش شدن مشعل جنبش اسلامی در ایران می شود و از چیرگی اسلام ناب محمدی(ص) بر فرهنگ شاهنشاهی و واپس گرایی پیشگیری می کند. لیکن علی رغم این معادلات و محاسبات، شهادت حاج سید مصطفی نهضت اسلامی ایران را به انقلاب بدل کرد: خون پاک او طوفانی پدید آورد.‏

‏بیش از دو ماه و اندی از شهادت او نگذشته بود که جوشش خون او در قم به جریان افتاد و شهر خون و قیام را در 19 دیماه 1356هـ.ش گلگون ساخت. در اربعین شهدای قم خون پاک آن شهید که با خون شهدای قم آمیخته شده بود آذربایجان را فرا گرفت و شهر تبریز را گلگون کرد و به تدریج اربعین هایی به دنبال آورد و همه ایران را فرا گرفت و به سوی کاخ ها پیشتاخت و کاخ ها و کاخ نشینان را در کام خود فرو برد و پیروزی انقلاب اسلامی را به ارمغان آورد. ‏

‏این نکته نیز در خور یادآوری است که حاج سید مصطفی شهید ثانی از خاندان ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 218
‏معظم امام خمینی(ره) است. شهید اول جد بزرگوار او مرحوم سید مصطفی (پدر امام) است که در سن 49 سالگی در راه خمین - اراک به دست خوانین و اشراف به شهادت رسید. روح آنان شاد و راهشان پر رهرو باد.‏

 

‏***‏

کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 219

کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 220