آیت الله حاج سید احمد فهری

‏ ‏

آیت الله حاج سید احمد فهری

‏«‏من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هومؤمن فلنحیینّه حیوةً طیّبةً‏»‏

مپندار کاین شعله افسرده گردد

که بعد از من افروزد از مدفن من

‏دوست صمیمی و قدیمی و دانشمندم جناب آقای محتشمی که از دوران سفارت ایشان در دمشق، افتخار آشنایی شان را داشتم در زیارتی که نصیبم شد از این ناچیز خواستند که به مناسبت کنگرۀ بزرگداشت امید آیندۀ اسلام و عزیز از دست رفته، حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مصطفی خمینی (قدس الله نفسه الزکیه) چیزی بنگارم و اگر خاطره ای از دوران مصاحبت با ایشان دارم، برای ثبت در یادنامه ایشان بنویسم ولی به گفتۀ یکی از ادبای معاصر: «اگر از ما بخواهند که گل را به چیزی بهتر از گل تشبیه کنیم چه می توانیم کرد؟ تنها خواهیم گفت که : «گل، گل است و هیچ نقصی ندارد و هیچ چیز جز گل به گل مانند نیست، گل قطره ای از دریای بی کرانۀ ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 127
‏جلال و جمال الهی است که گویی از آسمان به زمین چکیده است»‏

‏مرگ پایان زندگی بیشتر افراد بشر است و با پایان یافتن دوران عمر، چراغ زندگی شان نیز خاموش می شود، در این میان، افراد انگشت شماری هستند که پایان عمرشان آغاز زندگی معنوی آنان است. اگر صاحب ترجمه عزیز را از آن ردیف بشماریم راه دوری نرفته ایم؛ مخصوصاً با توجّه به اینکه شاید افرادی به خاطر داشته باشند که اولین جرقه انقلاب اسلامی از اولین مجلس فاتحه ای بود که برای ایشان منعقد گردید‏‎[1]‎‏و در توالی آن مجالس بود که پرده از روی جنایات حکومت وقت برداشته شد و از همین رهگذر بود که حضرت امام خمینی (قدِّّس سرّه) وفات فرزند عزیز خود را از «الطاف خفیه الهی» شمردند و مردم آگاه ایران به اعتراض و قیام علیه رژیم برخاستند و هر روز شعله انقلاب افروخته تر می شد تا آنکه بحمدالله و المنة انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. ‏

‏1 - از ویژگیهای مرحوم حاج آقا مصطفی (رضوان الله علیه) که شاید برای بیشتر دوستانش مخفی بود عرفانی در سطح بالاتر از فهم بیشتر همگنان بود که کمتر از دوستانش بدان پی  برده اند:‏

‏این جانب شبی به هنگام سحر که تصادفاً به هوش بودم شنیدم که ایشان در اطاق مجاور به نماز شب مشغول اند و در قنوت نماز وتر ضمن دعا به مؤمنین نام ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 128
‏بعضی از کُمَّلین را می آورد و برای او طلب آمرزش می کند، پس از تغییر حال از ایشان پرسیدم که آن چه دعایی بود که برای فلان شخص می کردید؟ فرمود: دعای مغفرت بزرگترین گناه او بود که عبارت از ذنب وجودی است: «‏وجودک ذنب لا یقاس به ذنب‏» و غرضم غفران آن ذنب بود که  (الغفر التفطیة) یعنی پوشیده شدن وجود، به معنای فنای او در ذات و صفات وجود حق و حقیقی خدای تعالی.‏

‏گاهی این اشعار مولانا را با آهنگی حزین در نیمه های شب زمزمه می کرد و اشک حسرت می ریخت:‏

‏ ‏

‏تو جوان بودی و قانعتر بدی‏    ‏زر طلب گشتی تو اوّل زر بدی‏

‏رز بدی پر میوه و کاسد شدی‏     ‏وقت میوه دادنت فاسد شدی‏

‏ ‏

‏2 - ویژگی دیگر عزیزمان «تهوّر و شجاعت» فوق العاده شان بود که گویی از دوران کودکی با شیر اندرون شده بود و اگر بگویم در میان اقران و امثالش بی نظیر بود مبالغه نکرده ام، شاهد بر این مدّعا داستانی است که ذیلاً به عرض می رسد:‏

‏دوست عزیز و مشترکمان که اخیراً به رحمت ایزدی پیوست و از درد و رنج ضعف اعصاب که سالیان دراز به آن مبتلا بود، نجات یافت یعنی فرزند دلبند حکیم و ادیب و شاعر معروف قرن اخیر مرحوم مغفور الهی قمشه ای  (قدس الله روحه) «آقای نظام الهی قمشه ای» که به تازگی دار فانی را بدرود گفته برای این جانب نقل کرد که : مادرم با عیال حضرت امام  (قدِّّس سرّه) یعنی والدۀ مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی (قدّس سرّه) در صحن مطهّر حضرت معصومه  (علیهماالسّلام) در یکی از روزهای مذهبی ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 129
‏که صحن مطهّر مملو از جمعیت بود، نشسته بودند که ناگاه متوجّه می شوند پسر بچه خردسالی در لبه مناره بلند حضرت معصومه  (علیهماالسّلام) نشسته و پاهای خود را به خارج مناره آویزان کرده است. بانوان حاضر از دیدن این منظره هولناک به وحشت می افتند که مبادا این پسر بچه از بالای مناره سقوط کند. همسر حضرت امام  (قدّس سرّه) می فرمایند: این پسر بچه به جز فرزند من «مصطفی» نمی تواند باشد و وقتی دقت می کنند می بینند که حدس ایشان درست است و عجیب تر آنکه بنده، این داستان را برای مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) نقل کردم، ایشان صحت جریان را تصدیق نموده و اضافه کردند که جالبتر این است که به یاد دارم در آن حال دو پسر بچه در داخل مناره کنار من با یکدیگر نزاع و دعوا می کردند که کوچکترین برخورد آنان به تنۀ من شاید موجب سقوط من از مناره می شد.‏

‏3 - دیگر خصیصۀ بارز ایشان، قدرت انشایی آن حضرت بود که وقتی قلم به دست می گرفت خلّاقیت ذهنی شان به کمک محفوظاتی که داشتند موضوع بحث را هر چه بیشتر توسعه می داد. یکی از نمونه های بارز این مدّعا تألیفی است که معظّم له در باب تفسیر قرآن کریم از خود بر جای گذاشته و به گمانم اگر اشتباه نکرده باشم مدرکی برای تفسیرش به جز کتاب تفسیر «بیان السعادة» نداشتند که پس از ادای نماز صبح تا موقع صرف صبحانه به نوشتن آن مشغول می شدند‏‎[2]‎‏ و ارباب ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 130
‏تألیف مستحضرند که یک کتاب در تألیف برای مدرک شدن کافی نیست مگر به ضمیمۀ نبوغ مؤلّف.‏

‏4 - دربارۀ ویژگی علمی مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی  (قِدّس سرّه)، البته این جانب را آن حد نیست که اظهار نظر کنم ولی به یاد دارم که روزی صحبت از تشرف به خدمت امام زمان  (ارواحنا فداه) بود ایشان فرمودند: «کاش به خدمتشان می رسیدم و از حضرتشان مسأله ربط بین حادث و قدیم را می پرسیدم تا ببینم این مشکل را چگونه حل می فرمایند.»‏

‏همچنین در سفری به زنجان که افتخار مصاحبتشان را داشتم، دیداری با یکی از علمای درجۀ یک زنجان داشتند و آن عالم بزرگوار  (رضوان الله علیه) در زنجان حوزه تفسیر قرآن کریم داشتند که عده کثیری از طلاب علوم دینی در حوزه تفسیر ایشان حضور می یافتند، به مناسبت مجلس و اهل آن از آن عالم جلیل پرسیدند که ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 131
‏آیه مبارکه ‏«فبأی آلاء ربکما تکذبان»‏ در سوره مبارکه الرحمن چرا تکرار شده است، مخصوصاً در پاره ای از آیات مانند ‏«یرسل علیکما شواظ من نارٍ و نحاسٍ فلا تنتصران»‏ که در عِداد آلاء بودنش خیلی روشن نیست؟ بحث به طول انجامید و متأسفانه حافظه و یا توان علمی ام یاری نمی کند که مطالب آن جلسه را ذکر کنم و غرضم تنها حضور ذهن آن جناب بود که در هر مجلس به مناسبت وقت مسأله مناسبی را طرح می فرمود.‏

‏5 - آخرین امتیازی که به لطف الهی نصیب آن بزرگوار شد مثوای اخیر و مدفن آن جناب بود که دربارۀ شهدای کربلا از زبان معصوم (علیه السّلام) شرف صدور یافته که می فرمایند: ‏«طبتم و طابت الأرض التی فیها دفنتم» ‏چه خاک پاک شریفی شما را در بر گرفت و عزیز ما به فاصلۀ چند متر (شاید کمتر از ده متر) از مرقد مطهّر و مقدّس حضرت امیرالمؤمنین  (علیه آلاف التحیة و الثناء) به خاک سپرده شد: «‏هنیئاً لأرباب النعیم نعیمهم و ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله ذو الفضل العظیم‏»‏

‏نویسنده ناچیز، این نوشتار را با بیتی که آغاز کردم به انجام می رسانم:‏

‏ ‏

   ‏مپندار کاین شعله افسرده گردد‏   ‏که بعد از من افروزد از مدفن من‏

‏ ‏

و آخر دعوانا ان الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین 

العبد المفتاق الی رحمة ربّه 

السید احمد الفهری غفرالله له و لا خوانه

‎ ‎

کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 132

  • - و جالب است که آیه شریفه «و رفعنا لک ذکرک» به حساب ابجد مطابق با سال 1397 هـ.ق یعنی سال شروع انقلاب اسلامی است.
  • - این تفسیر منسوب است به ملاسلطان علی گون آبادی که از مشایخ صوفیّه گون آباد است و امتیازی که بر دیگر تفاسیر دارد، تطبیق آیات مدح و ثواب بر ائمه معصومین  (علیهم السّلام) و آیات قدح و عقاب بر دشمنان اهل بیت  (علیهم السّلام) است، و اکثراً شاهد تطبیق روایاتی است که نقل می کند که کاشف از احاطۀ نویسنده بر روایات است، و چیز عجیبی که در این تفسیر است بیان وجوه اعراب آیات مبارکه «الم ذلک الکتاب لاریب فیه ... تا مفلحون» می باشد که به میلیونها و اگر اشتباه نکنم به میلیاردها وجه و احتمال سر می زند و عجب تر آنکه مؤلف می گوید: آن چه ذکر شد وجوه معروفه  و مشهورۀ اعراب بود و اگر می خواستم وجوه شاذّه را ذکر کنم، احتمالات بیش از این می شد و نظیر این توجیه را در مقیاس کمتر، تفسیر شریف «المیزان» در آیه مبارکه «و ما کفر سلیمان و لکن الشیاطین کفروا» دارد که ایشان نیز در تفسیر آیۀ مبارکه «و اتّبعوا ما تتلوا الشیاطین علی ملک سلیمان» به شرح آن احتمالات پرداخته و عدد آنها را به یک میلیون و دویست و شصت احتمال رسانده است که فرمول زیر بیانگر آنهاست  (4×34×29 )