مصاحبه با آیت الله حاج شیخ محمدهادی معرفت

‏ ‏

مصاحبه با آیت الله حاج شیخ محمد هادی معرفت

 لطفاً در خصوص زمان و نحوۀ آشنایی خودتان با حاج آقا مصطفی(ره) مطالبی بفرمائید!

‏ آشنایی بنده با حاج آقا مصطفی(ره) بر می گردد به زمانی که در مصاحبت والد بزرگوارشان به نجف آمدند. راجع به شخصیّت آن مرحوم باید بگویم، ایشان علاوه بر داشتن هوش و استعداد فوق العاده، فردی بود توانمند، اجتماعی، فوق العاده دوست داشتنی و اهل فضل و ادب. برخی شبها در صحن مطهر با افراد فاضل و ادیب جلسه داشت و با آنها رفت و آمد می کرد.‏

 راجع به خصوصیّات عبادی و عرفانی آن مرحوم، مطالبی بفرمایید:

‏ ایشان در درس والد مکرّمشان شرکت می کرد و به دلیل اینکه افراد در بحث ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 89
‏کردن آزاد هستند، با والد خود بحث می کرد و این دلیل بر آن است که در فقه شیعه بحث آزاد وجود دارد، نه تقلید و متابعت کورکورانه. البته ممکن است گاهی اوقات این بحثها به شهرت گرایی منجر شود، ولی در خصوص ایشان این مسأله نبود؛ لذا زمینه های پدر و فرزندی در بحث علمی مطرح نبود بلکه احترام به اصل تحقیقات و نظریات علمی مطرح بود. ‏

‏همچنین از آنجا که ایشان کاملاً بر نظرات و دیدگاههای امام راحل  (قدّس سرّه الشریف) واقف بود؛ لذا برخی نکات که در فرمایشهای آن بزرگوار ابهام داشت، روشن نمود و این دلیل بر گسترش حیطۀ علمی آن مرحوم است. ایشان ضمن اینکه در درس والدشان شرکت می کرد، خود نیز در فقه و اصول و خارج تدریس می کرد، و همچنین به تفسیر علاقه مند بود.‏

‏تواضع و فروتنی از ویژگیهای آن مرحوم بود و این در حالی بود که ایشان هم به دلیل فرزندی امام (قدّس سرّه الشریف) و هم به خاطر ویژگیهایی فردی از موقعیّت اجتماعی بالایی برخوردار بود. بجاست که اشاره ای مختصر به تواضع طلبگی ایشان  داشته باشم: آن مرحوم می دانست که من در تفسیر کار می کنم؛ یک بار به من فرمود: من اقدام به نوشتن یک تفسیر کرده ام. خوب است آن را ملاحظه کنید! منزل ایشان رفتم و بعد از دیدن آن تفسیر نکاتی که به نظرم رسید، مطرح کردم. ‏

‏تفسیر آن مرحوم، جنبۀ عرفانی و فلسفی بالایی داشت، و این حاکی از گسترش اطلاعات علمی، فلسفی و عرفانی آن مرحوم بود. دیده بودم که ایشان با برخی دوستان که اهل عرفان بودند و همچنین به منزل مشایخ اهل عرفان رفت و آمد ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 90
‏داشت و بحث می کرد.‏

‏مجموعاً، ایشان فردی اجتماعی و در فقه، اصول، فلسفه و عرفان در حد بالایی بوده تصوّر بنده آن است که به دلیل وجود همان جامعیّت امام  (قدّس سرّه الشریف) در آن مرحوم، اگر اجل مهلت داده بود. ایشان بعد از پدر شایسته ترین فرد برای معرّفی پدر بود. ‏

 آیا مطالب تفسیری که در منزل ایشان ملاحظه کردید، نوعی تفسیر نمونه بود؟

‏ بر طبق روایات وارده، قرآن ظاهر و باطنی دارد: «‏کتاب الله عزّ و جلّ علی أربعة أشیاء علی العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقائق فالعِبارة لِلعوامِ و الإشارتُ لِلخَواص و اللطائف للاولیاء و الحقائق للانبیاء‏». بطن قرآن به معنای یک چیز بغرنج نیست، بلکه در مقابل ظاهر است. با تأمل و تدبّر می توان به نکاتی از قرآن پی برد که قابل درک برای همه نباشند و در نظر ابتدایی به ذهن نرسند. ‏

‏آنچه را آن شب در خصوص تفسیر آن مرحوم به یاد دارم، وسعت و گستردگی آن تفسیر در استفاده از قرآن بود، لذا به آن مرحوم گفتم که به نظر می رسد عمر یک انسان کفاف اتمام چنین تفسیری را ندهد، و بهتر است دایرۀ تفسیر جمع و جور شود.‏

‏همچنین به ایشان عرض کردم اگر این تفسیر بر همین منوال پیش برود، دریای وسیعی خواهد شد که اگر در ادامه محدود شود باعث افت تفسیر خواهد شد و این ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 91
‏شایسته نیست؛ مثلاً اگر تفسیر المیزان را ملاحظه کنید، تا ثلث اوّل یا حدوداً تا نصف، مباحث را گسترده طرح نموده است؛ ولی از نصف به بعد مطالب قدری سریع مطرح شده اند. ولی تفسیر فخر رازی یا مجمع البیان یا تفسیر شیخ طوسی یکنواخت عمل کرده اند. لذا انسان باید نهایت کار را در نظر بگیرد و توان خود را نسبت به روند کار تا اتمام آن بررسی کند تا کار ابتر نماند. ‏

‏از سوی دیگر اگر مفسّری از یک نکتۀ تفسیری سریع رد شود، اصولاً نمی توان نظر واقعی او را همین دانست. لذا وقتی تفسیر ایشان را واقعاً قابل استفاده و نیز دقّت و تأمّل و استفادۀ از رموز و دقایق روایات را در کار آن مرحوم دیدم، گفتم بهتر است مقداری آن را جمع و جور کنید. مقداری از آن تفسیر هم چاپ شده است. ‏

‏بله؛ ایشان ادیب، اصولی، فلسفی، متکلّم و مفسّر بود. در عین حال فردی بود اجتماعی، با اخلاق کریمه و دارای جاذبه ای فوق العاده.‏

‏در همان زمان در نجف کتابی نوشتم با عنوان «تناسح الارواح». در این کتاب مسألۀ «تجرّد روح و نفس» را مورد مناقشه قرار دادم با اینکه ایشان قایل به «تجرّد روح» بود ولی کتاب را چون مطالعه کرده بود، با حالتی دوستانه و بسیار صمیمی گفت بالاخره هر کس برای خودش دلایلی دارد و دلایل شما هم در حدّ خودش قابل توجّه است. این گونه برخورد دلیل بر کمال بزرگی و بلند همّتی آن مرحوم بود. ‏

‏زیرا هرکس را که صاحب نظر و رأیی باشد باید، تشویق نمود.‏

‏من هم از رویۀ ایشان استفاده کردم؛ بدین معنا که برخی از فضلا را که بعضی نظرات دینی مرا رد می کنند تحسین می کنم زیرا تحقیق کرده است و تحقیق ارزش ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 92
‏دارد.‏

‏خلاصه اینکه: بنده در برخوردها فضیلت پروری ایشان را لمس کرده و شیفتۀ اخلاق کریمۀ او بودم.‏

‏نکتۀ جالب توجّه در قضیۀ فوت ایشان، نحوۀ برخورد والد مکرمشان بود. توضیحاً آنکه: در نجف رسم است که وقتی شخصیّتی فوت می کند حداقل تا چهل روز تعطیل رسمی، اعلام می کنند. حضرت امام (قدّس سرّه الشریف) خواستند اجازه بدهند که درسها شروع شود؛ لذا آن بزرگوار به منبر رفتند و قضیۀ فوت حاج آقا مصطفی (ره) را «سرّ خفی» و «لطف خفیّ الهی» دانستند و فرمودند: چه بسا پیش  آمدها که شکل مصیبت دارد ولی دارای حکمت است! البته همین طور هم شد زیرا با فوت ایشان حرکت انقلاب اسلامی گرفت. ولی در آن روز برای ما مایۀ تعجّب بود که چگونه این «مصیبت عظمیٰٰ» می تواند «سرّ خفی»، «الطاف خفیه» و حکمت باشد؟! به هر حال حضرت امام (قدس سره الشریف) اجازه دادند و درس ها شروع شد. ‏

 آیا جناب عالی، با ایشان درس و بحثی هم داشتید:

‏ برخی نکات مبهم در کلام امام  (قدس سره الشریف) را با ایشان در میان می گذاشتم و از آنجا که آن مرحوم، با مبانی پدر بزرگوارشان آشنا بود برای من تشریح می کرد. گفت و گوی علمی من با ایشان در همین حد بود.‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 93
 ایشان غیر از شرکت در درس حضرت امام - قدّس سرّه الشریف - در درس چه کسانی شرکت می کرد:

‏ من ندیدم غیر از آن به درس کسی برود. ظاهراً چند روزی به درس آیت الله خویی(ره) رفت و بعد هم ادامه نداد. علّت آن را هم نمی دانم. ‏

 آیا ایشان در فقه و اصول و یا موضوعات دیگر نظر بر خلاف سایر صاحب نظران داشت؟

‏ این را کسانی اطلاع دارند که در درس ایشان حاضر می شدند. ولی قطعاً هر شخص فاضلی نظری دارد مطالب ارزشمند تفسیر ایشان دلالت بر این قضیه دارد. ‏

 آیا ایشان غیر از علومی مانند فقه، اصول، تفسیر، عرفان و ... در علوم غیر متداول حوزه مانند علوم غریبه و جدیده، مطالعه یا نظری داشت؟

‏ ایشان نسخه دوم پدرش بود. حضرت امام  (قدس سره الشریف) در علوم جدیده، علوم تجربی و ریاضی اطّلاعاتی داشتند و گاهی وقتها در یک رشته مسایل فلکی، سیاسی، علمی و طبیعی مطالبی می فرمودند که وسعت آن مطالب برای ما تعجّب آور بود. حاج آقا مصطفی(ره) هم بدون این که دانشگاه رفته باشد در مسایل سیاسی، فلسفی و اقتصادی اطلاعات گسترده ای داشت و به همان علوم حوزه اکتفا نکرده بود.‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 94
 از ویژگیهای سیاسی آن مرحوم چه در خاطر دارید؟

‏ همگامی با پدر بزرگوارشان گویای همه چیز است. ‏

 از موضع گیریهای سیاسی ایشان در نجف چه چیز به یاد دارید؟

‏ ایشان جلوتر از پدر بزرگوارشان حرف نمی زد، و اصولاً نمی توان آن مرحوم را از والد جدا دانست. خیلی از افراد اعتقاد داشتند که ایشان در تمام ابعاد همانند زمانی است که امام (قدس سره الشریف) در سنین جوانی بودند.‏

 از جنبه های عبادی و عرفانی آن مرحوم از قبیل: نمازها، زیارتها، شرکت

در مراسم عزاداری سیّد الشّهدا - علیه السّلام – و دیگر ائمّه، اگر مطالبی دارید، بفرمایید!

‏ اصولاً علما و فضلا در این خصوص میانه رو هستند. ممکن است عوام اگر بشنوند که فلان عالم هر شب تا صبح عبادت می کند یا هر روز پنج مرتبه به زیارت امیرمؤمنان (علیه السّلام) می رود، بگویند این عالم خیلی متّقی است، ولی خواص می فهمند که این آدمِ بیکاری است؛ «مثلاً انتظار الصّلوة الی الصّلوة» کار مستحبّی است، ولی برای انسانهای بیکاری که اگر این کار را هم نکنند باید در خانه با زن و بچه دعوا کنند. ‏

‏مثلاً در همان سالها طلبه ای به نجف آمده بود. یک ساعت قبل از اذان صبح به حرم می رفت، نماز صبح را در حرم می خواند و تا ساعتی بعد از آفتاب زدن در حرم ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 95
‏می ماند، سپس به مدرسه مراجعه می کرد، پس از قدری استراحت دوباره به حرم می رفت، پس از بازگشت و قدری استراحت برای نماز مغرب و عشا به حرم می رفت. یکی، دو سال در نجف ماند و بعداً گفت: نجف به درد من نمی خورد! گفتم: بله! همین طور است. چون تو در هیچ درسی شرکت نمی کنی و فقط به حرم می روی.‏

‏حضرت امام (قدس سره الشریف) سه ساعت بعد از غروب آفتاب به حرم حضرت علی (علیه السّلام) می رفتند و مفاتیح و زیارتنامه می خواندند. زیارت کردن ایشان، مثل آدمهای معمولی نیم ساعت طول می کشید. شیوۀ علما هم همین بود. حاج آقا مصطفی(ره) هم طلبۀ فاضلی بود که مستحبّات را در حد معمول انجام می داد. البته برخی از افراد به این اخبار می چسبند که مثلاً حضرت علی (علیه السّلام) بیل می زد  و یا ...‏

‏بله! ایشان که نمی خواستند «جواهر» مطالعه کنند. الآن یک فقیه برای تدریس باید حداقل ده کتاب فقهی مطالعه کند. نیم ساعت تدریس خارج، چند ساعت مطالعه نیاز دارد، لذا عبادت علما را می توان تحقیق و مطالعه در فقه و به دست آوردن آرای دیگران و نقد و بررسی ِ نظرهای آنها دانست. ‏

‏علّامه حلّی(ره) به فرزندش «فخر المحقّقین(ره)» می گوید: اگر می خواهی فقیه کامل شوی، هر چه می توانی به آرای فقهی فقها بیشتر آگاهی پیدا کن!‏

‏در واقع برای دانشمندِ در هر رشته اطّلاع از آرای دیگران بسیار ارزش دارد، نه تقلید از نظر دیگران. این شیوه را حضرت امام (قدس سره الشریف) در نجف مطرح ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 96
‏کردند. نقد و بررسی آرای فقها شیوۀ فقه سنّتی است. ‏

‏بدون شک استوانه های فقه مانند علّامه حلّی، شهید ثانی، محقّق اوّل و محقّق ثانی و ...  (رحمةالله علیهم) سراغ روایات رفته اند، اشکالی ندارد که من از آنها پیروی نکنم و بخواهم مبنای نظر آنها را بیابم. امّا اگر آنها به نکته ای پی برده اند، برای من ارزشمند است و نباید دوباره از صفر شروع کنم. ‏

‏لذا برخوردهای علما و دانشمندان با مسایل علمی معیار خوبی برای تعریف جنبه های عبادی و عرفانی آنهاست. بنابراین نوافل و مستحبّات یک فقیه هم در حد معمول است. پرداختن بیش از اندازه به این کارها باعث رکود در تحقیقات او خواهد شد. ‏

‏بنده درس حضرت امام (قدس سره الشریف) را می نوشتم. استاد آرا و نظرهای دیگران را مطرح می کرد و سپس اگر نظری داشتیم شب یادداشت می کردیم. به یاد دارم که یک شب مشغول نوشتن بودم که ناگهان صدای بلندگو بلند شد، تعجّب کردم که در نیمه شب مزاحمت برای مردم درست می کنند! ولی ناگهان متوجّه شدم هنگام اذان صبح است. این اتّفاق بارها برای من افتاد. البته برای طلبه اهتمام به عبادت، خواندن نماز در اوّل وقت و حتّی المقدور به جماعت، حضور قلب در نماز  (انجام نوافل در حد توان) استمداد از خداوند و ... ضروری است.‏

‏در حالات «ابن سینا» نوشته اند که هر وقت مشکلی علمی برایش پیش می آمد و نمی توانست آن را حل کند دو رکعت نماز می خواند و مشکل او حل می شد.‏

‏بدون شک اهتمام به عبادات و نوافل باعث برکت در وقت می شود و این غلط ‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 97
‏است که طلبه فقط به درس و بحث و تحقیق بپردازد. البته این اهتمام هم نباید به افراط بگراید. شیوۀ حاج آقا مصطفی(ره) هم مانند پدر بزرگوارشان در نماز جماعت و حرم معمولی و خداپسندانه بود.‏

 حاج آقا به فوت حاج آقا مصطفی(ره) اشاره فرمودید و این که حضرت امام  (قدّس سرّه الشریف) آن را از «الطاف خَفیّۀ الهی» شمردند. در خصوص عکس العمل حضرت امام  (قدّس سرّه الشریف) پس از شهادت فرزندشان اگر مطلبی دارید، بفرمایید!

‏ زمانی که ایشان فوت کردند من در کربلا بودم و قرار شد که ایشان را در کربلا غسل دهند لذا من جهت تشییع جنازۀ ایشان به غسالخانه رفتم. در نجف عدّه ای از فضلا از جمله «شیخ عبدالحسین خراسانی» رفتند تا خبر فوت ایشان را به اطّلاع حضرت امام (قدّس سرّه الشریف) برسانند؛ ولی آنچه من دیدم آن بود که حضرت امام (قدّس سرّه الشریف) در این قضیه اظهار بی تابی نکردند. ولی آن قدر این داغ برای ایشان سنگین بود که می گفتند برخی شبها امام (قدس سره الشریف) ناگهان در خانه می گویند آقا مصطفی!‏

‏وجداناً فکر می کنم داغ حاج آقا مصطفی(ره) تا آن اندازه در قلب امام (قدس سره الشریف) سنگین بود که با رحلت ایشان، فراغت از این داغ حاصل شد. به قول آقای رفسنجانی، حضرت امام (قدس سره الشریف) این استعداد را داشتند که تا صد سال هم زندگی کنند ولی این داغ اثر عمیقی در وجود حضرت امام (قدس سره‏


کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 98
‏الشریف) برجا گذاشت هر چند حرکات برخی عالم نماها نیز در وجود آن بزرگوار بی اثر نبود.‏

‏و رحمةالله علیهم، سلامٌ علیٰ والد و ما ولد‏

 

‏***‏

کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 99

‎ ‎

کتابیادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)صفحه 100